eitaa logo
آرشیو متنهای برنامه سمت خدا
3هزار دنبال‌کننده
77 عکس
0 ویدیو
852 فایل
🔸 به روز رسانی توسط کانال رسمی برنامه سمت خدا 📋 جهت دسترسی آسان به متنهای برنامه میتوانید از لیستی که در لینک زیر موجود است استفاده بفرمایید. ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای چهارم نسل به دور از انحراف است. خداوند انسان را آزاد آفریده است. درست است که ارث می‌برد از اجداد و نیاکان و درست است محیط در او اثر دارد اما حرف آخر را اراده می‌زند. بچه‌ها وقتی بزرگ می‌شوند و وارد جامعه می‌شوند، کسانی در کمین آنها هستند تا آنها را منحرف کنند. یک پیغمبر دعا می‌کند و به خدا می‌گوید: «وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ» (ابراهیم/35) حضرت ابراهیم بت شکن بود اما باز هم می‌بیند این خطر هست. «رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ» آدم‌های منحرف افراد زیادی را منحرف کردند. من به تو التماس می‌کنم پروردگارا که بچه‌ها و نوه‌های مرا، حتی بچه‌هایی که من زیر خاک خوابیدم و آرام آرام به دنیا می‌آیند، سلامت فکری و اعتقادی آنها را از تو می‌خواهم. پدر و مادر خوب پدر و مادری است که دلسوز است. بهشتی‌ها از هم می‌پرسند: چطور شد شما به بهشت آمدید؟ یکی از جواب‌هایی که می‌دهند این است «إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ» (طور/26) ما نسبت به اعضای خانه شفقت داشتیم. شفقت مهربانی با دلسوزی است. گاهی بنشینیم برای پاکی و نماز بچه‌هایمان گریه کنیم. چطور گاهی در مسائل مادی گاهی پدر یا مادر خانواده در یک خلوتی گریه می‌کند و برای رزق دعا می‌کند. گاهی پدر و مادر برای تهیه کردن لباس و کیف و کفش بچه‌ها گریه می‌کنند که ندارم! برای هدایت آنها، برای اعتقادات بچه‌هایمان گریه کنیم. شریعتی: یک روز جوانی پیام فرستاده بود که من یک اشتباه فاحشی کردم و یک گناه آشکار مرتکب شدم و پدرم متوجه این گناه شد. من منتظر بودم که چه برخوردی قرار است با من بکند و من بسیار نگران بودم. یک روز وقت سحر دیدم صدای گریه پدرم بلند است. پشت در اتاقش ایستادم و دیدم زار زار برای من گریه می‌کند و مرا دعا می‌کند. حاج آقای بهشتی: این یک پدر صالح است که برای خوشبختی فرزندش گریه می‌کند. خوشبختی شامل همه چیز می‌شود. تحصیل، ازواج، مسکن، اعتقاداتش، دغدغه دارد. بچه‌اش در یک شهر دیگر درس می‌خواند، یا خارج از کشور است ولی این پدر و مادر تا به حرم امام رضا می‌روند زود یاد این بچه می‌افتند. یا امام رضا بچه‌ام را به تو سپردم، سلامتی اعتقاد او و خوشبختی او را می‌خواهم. عاقبت بخیری او را می‌خواهم.
دعای پنجم نسلی برخوردار است. حضرت ابراهیم از خدا خواستند این بچه‌های من که در این سرزمین آرام آرام جمع خواهند شد، «وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ» (ابراهیم/37) اینها را از بهره‌ها و منافع برخوردار کن، نمی‌خواهم یک لشگری اینجا گرسنه و اسیر بمانند. جلوی شرق و غرب دستشان دراز باشد. در رفاه و آسایش باشند. نمی‌خواهم جمعی از من باشند که حقیر شوند جلوی دیگران دستشان دراز باشد. «لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ» اینها را برخوردار کن. اینها هم برنامه‌ریزی لازم دارد. کسی در مدینه بعد از اینکه مکه آمده بود، خدمت امام صادق(ع) رسید. جوانی بود، جمعیت زیادی بود، آخر جمعیت نشست تا خلوت شد. خدمت امام رسید و گفت: من پسر فلانی هستم. حضرت فرمود: پدرت چه کار می‌کند؟ گفت: پدرم به رحمت خدا رفته است. اولین سؤالی که امام پرسید: این بود که آیا چیزی برایت به جا گذاشته است؟ این سؤال معنا دار است. یعنی ما برای فرزندانمان و رفاه آینده‌شان، برای معیشت آنها باید تلاش کنیم و اینها همه عبادت است. هم از خدا بخواهیم و هم خودمان و بچه‌ها تلاش کنیم. خداوند به بچه‌اش اجازه ذلت پذیری نداده است. اجازه داده هرکاری خواست بکند ولی اجازه نداده حقیر شود و ذلیل شود. دو روز دیگر ماه محرم ماه عزت خواهی حسین بن علی(ع) شروع می‌شود. دعای دیگر، نسل راهبر؛ خداوند در قرآن می‌فرماید: ما ابراهیم را به امتحانات متفاوتی مبتلا کردیم، او هم در امتحانات قبول از آب درآمد و بزرگترین مدالی که بر شانه او گذاشتیم، رهبری بود. خداوند فرمود: «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما» (بقره/124) ما تو را برای مردم پیشوا قرار دادیم. یک پدر اولین درخواستش بعد از این حکم این است که خدایا می‌خواهم فرزندم امام شود. نسل و ذریه‌ی من پیشوایان مردم باشند. خداوند جواب داد: «قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِين» به بچه‌های صالح و عادل تو می‌دهم اما امامت به ظالم نمی‌رسد. ما در بحث امامت درباره غدیر خم هم این بحث را می‌کنیم که خداوند امامت را واگذار می‌کند. امیرالمؤمنین را خداوند نصب کرده و پیامبر اعلام فرمود. امام کسی است که نباید ظلم کند. نه در گذشته، نه در حال، نه در آینده! ولی این دعا خودش یک پیامی برای ما دارد. الآن من یک جمعی را رهبری می‌کنم، فقط به خودم اکتفا نکنم. بچه‌هایم در این مسیر باشند. یک قوت و نخبگی داشته باشند. جمعیت‌هایی را هدایت کنند. راهبری کنند، چون بعضی از خانواده‌ها هستند منشأ خیر هستند ولی بچه‌هایشان طور دیگری هستند.
دعای دیگر نسل محبوب است. سره ابراهیم آیه 37 « فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ» پروردگارا دلهای مردم را به سوی بچه‌های من سرازیر کن. من یک بچه‌هایی می‌خواهم که مردم دوستشان داشته باشند. خاطرات حاج آقای قرائتی را من در کتابی نوشتم و چاپ شده است. یکی از آن خاطرات این است. ایشان فرمود: من جبهه رفتم و در جبهه در مورد چند نفر دعوا بود، یکی آقای آهنگران که ایشان در این گردان بخواند یا آن گردان، حاج آقای قرائتی هم وقتی تشریف می‌بردند جاهای مختلف صحبت کردند و به سمت اهواز آمدند. در راه با خودشان گفتند نمی‌دانم این تبلیغات برای خدا بود یا نه؟ دلم را مرور کردم. گفتم: یک جا بدون دعوت بروم. به راننده گفتم: همین جا برو که این رزمندگان هستند، بدون اطلاع رفتند. رفتیم و یک دژبان لب در ایستاده بود، گفتم: من قرائتی هستم. ایشان هم گفت: من شما را نمی‌شناسم، کارت شناسایی نشان بدهید! خدا یک حالی از ما گرفت! گفتم: برو به فرمانده‌ات بگو بیاید. چند دقیقه صبر کردیم و فرمانده آمد. فرمانده آمد و گفت: من شما را نمی‌شناسم! گفتم: اصلاً من کسی نیستم یک طلبه هستم و می‌خواهم چند مسأله برای رزمندگان بگویم. گفتند: بفرمایید! رفتیم دیدیم جمعیت زیادی آنجا هستند. گفتم: برادرانی که مرا می‌شناسند بایستند. هیچکس بلند نشد! گفتم: شما اهل کجا هستید؟ برنامه درسهایی از قرآن را نمی‌بینید؟ گفتند: ما از روستاهای اطراف یاسوج هستیم و آنجا برق نیست. پرسیدم: چطور شده جبهه آمدید؟ گفتند: صدای امام را از طریق رادیو ترانزیستوری شنیدیم، امام دستور نداد به جبهه بیاییم. با یک آهنگی سخن گفت که ما فکر کردیم دوست دارد ما به جبهه بیاییم. این شد ما به جبهه آمدیم. این را محبوب می‌گویند، بدون اینکه فرمان بدهد. مهرش در دلها آمده است! امام باقر(ع) فرمود: مهر ما اهل‌بیت در دلها هست و این نتیجه دعای ابراهیم است. در تفسیر همین آیه که فرمود: این دعایی که ابراهیم کرد که خدایا نسل مرا محبوب قرار بده. یعنی مردم دوستشان داشته باشند. «تَهْوِي إِلَيْهِمْ» به سمت آنها سرازیر کن. محبوبیت کلیدی دارد؟ بله، قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مریم/96) آنهایی که از نظر اعتقادی باور درست دارند، از نظر رفتاری هم کارشان درست است و محبوب می‌شوند. خداوند کاری می‌کند مهر اینها را در دل می‌اندازد. می‌گوییم: کار این مکانیک درست است، پیش او برویم. پیش این خیاط و بنا برویم. وقتی نور ایمان در دل بود ما را محبوب می‌کند. ما می‌خواهیم برای فرزندانی که محبوب باشند دعا کنیم، خودمان باید زمینه‌اش را بسازیم. دعاهای قرآن به شمارش 160 دعا هست و بیشتر از چهار پیامبر است. حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی و پیامبر اسلام حضرت محمد(ص). بیشتر دعاهایی که در مورد فرزندان است از حضرت ابراهیم است، شخصیتی که صاحب فرزند نمی‌شد. بچه‌دار نمی‌شود ولی دامن کبریایی خدا را رها نمی‌کند. چطور بچه‌ای از خدا بخواهم؟
دعای دیگر، نسل خوشنام؛ بعد از ما بچه‌های ما می‌آیند، از خدا می‌خواهیم که ما رفتیم بچه‌های ما یادگارهای خوبی برای ما باشند. خوشنام باشند، «وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ» (شعرا/84) در آینده‌ها بچه‌های من خوشنام باشند. تا کسی نگاهش به بچه‌های من می‌افتد بگوید: خدا پدرش را بیامرزد. این پسر فلانی است؟ عجب پدری داشت. عجب مادری داشت! حدیث داریم کاری کنید که پدر و مادرهای شما را دعا کنند تا مردم به رفتار و منش شما لعنت نکنند. اینها مقدمات نیاز دارد و ما باید برای خوشنامی بچه‌ها تلاش کنیم. هم دعا کنیم و هم در تربیت یک روش و منشی را پیش بگیریم که بچه‌های ما مایه‌ی آبروی ما باشند. پیغمبر فرمود: انسان که از دنیا می‌رود پرونده اعمالش بسته می‌شود مگر چند گروه. یکی آنهایی که وقف می‌کنند، بیمارستانی، مسجدی، جاده‌ای، اثر یا بنایی از خودش گذاشته است. یا آنهایی که کتاب تألیف می‌کنند، خودش از دنیا رفته ولی دیگران از کتابش بهره‌مند می‌شوند، یکی آنهایی که فرزند صالح بر جای می‌گذارند. یعنی نباید ما به خودمان قناعت کنیم و یک چشم‌اندازی را برای خودمان به تصویر بکشیم، پانصد سال دیگر، هزار سال دیگر، بگویند: اینها از دودمان فلانی هستند. عجب شجره طیبه‌ای! شجره طیبه به فامیل خوشنام هم تفسیر شده است. همه عالم، همه خَیّر، همه پاکیزه و صالح! نسلی که ادامه دهنده راه و مرضی خدا باشد. سوره مریم آیات 5 و 6، از کسانی که بچه‌دار نمی‌شد و سرگذشت او در چند سوره قرآن آمده است حضرت زکریا(ع) است. زکریا بچه‌دار نمی‌شد. سنش به پیری رسید و خانمش به سنی رسید که دیگر امید بچه‌دار شدن نداشت. ولی همچنان مانند ابراهیم(ع) دعا می‌کند. می‌گوید: پروردگارا یک بچه دوست داشتنی به من ببخش که «يَرِثُنِي» از من ارث ببرد «وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ» (مریم/6) اولین چیز از ارث که به ذهن ما می‌آید، مال و منال است. مغازه‌ها و برج‌ها و باغ‌ها، ولی هرکس آهنگ آیات را ببیند، می‌بیند یک پیغمبر که دنبال ارث مادی نیست. نه اینکه نداشتند، چرا آنها هم داشتند ولی الآن گریه می‌کند ارثی از خاندان یعقوب، آن ارث چیست؟ آن فرهنگ، آن مکتب، الآن کسانی هستند در تهران یا شهرهای دیگر هیأت‌های عزاداری دارند. وقتی صحبت می‌کنی می‌گویند: این هیأت نود سال سابقه دارد. قبل از من پدرم و قبل از پدرم، پدر پدرم بوده است. اینها خیلی خوب است. «یَرثُنی» بچه‌های ما از ما ارث ببرند. این اعتقادات و دلبستگی‌ها به سالار شهیدان و امام زمان(ع)، به امام رضا را ارث ببرند.
ما خَیّر زیاد داریم، خیرین مدرسه ساز، خانه ساز، بیمارستان ساز داریم. ولی فقط خودش خَیّر است. باید یک طرح و برنامه‌ای باشد که به نسل‌های بعد برسد. یکوقتی مرا به یکی از نهادهایی که کار خیریه می‌کنند، دعوت کردند. من پیشنهاد کردم و گفتم: سن شما از هفتاد سال به بالاست، چقدر خوب است که بچه‌هایتان هم در این هیأت امنا بیاورید و هرکس بگوید: نایب من این پسر من است، این دختر من است. با رفتن ما خلأ پیش نیاید. به ما فرمودند: تا یک سوم دارایی‌تان را می‌توانید وصیت کنید در همان مسیری که دوست دارید. ولی مسئولیتش را به بچه‌هایمان بدهیم. امیرالمؤمنین(ع) موقوفاتی داشت. فاطمه زهرا(س) موقوفاتی داشتند. مسئول و متولی موقوفات امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و فرزندانشان بودند. ما مادرهایی داریم که فوق العاده از نظر حجاب درجه یک هستند. نگاه می‌کنی دخترش حجاب قابل قبولی ندارد. دخترِ دخترش خیلی جای نقد دارد. یعنی با کمک خدا و با تلاش خودمان نسلی به جا بگذاریم که وقتی رفتیم از ما یاد کنند. در زبان فارسی وقتی کسی می‌میرد، می‌گوییم: فوت شد. در اسلام فوت نداریم. وفات داریم! یعنی جای دیگر رفت. ما با چشم‌مان نمی‌بینیم، وجود دارد، در عالم برزخ و بعد قیامت می‌رود که قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ» (عنکبوت/64) زندگی واقعی آنجاست. ما به آنجا منتقل می‌شویم. از عالم برزخ مرده‌ها نگاه می‌کنند به این عالم و بچه‌هایشان را تماشا می‌کنند. مخصوصاً شب‌های جمعه، صبح‌های جمعه، به آنها اجازه می‌دهند که بیایند به خانواده‌هایشان سر بزنند. نگاه می‌کند بچه‌هایش یک گوسفند قربانی می‌کند، یکی برای امام حسین گریه می‌کند، یکی سینه می‌زند، یکی کمک به دیگری می‌کند. ما برای بچه‌هایمان باید یک چنین تمهیداتی را فراهم کنیم. شریعتی: انشاءالله به حق این آیات نورانی که خوانده شد و به حق صاحب این ماه که کم کم بوی محرم و خیمه‌های نورانی عزای سیدالشهداء می‌آید، همه آنهایی که در آرزوی فرزند هستند، خداوند به آنها فرزند صالح عنایت کند انشاءالله.
امروز صفحه 437 قرآن کریم، آیات 19 تا 30 سوره مبارکه فاطر را تلاوت خواهیم کرد. فایل‌های متنی برنامه ما در یک کانال مجزا قرار دارد. برای دسترسی به آدرس این کانال می‌توانید به کانال سروش و ایتا مراجعه کنید. خیلی از ناشنوایان عزیز که دوست داشتند از محتویات برنامه بهره‌مند شوند می‌توانند استفاده کنند و ما را هم دعا کنند. «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ «19» وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ «20» وَ لَا الظِّلُّ وَ لَا الْحَرُورُ «21» وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لَا الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ «22» إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِيرٌ «23» إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ «24» وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتابِ الْمُنِيرِ «25» ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذينَ کَفَرُوا فَکَيْفَ کانَ نَکيرِ «26» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ «27» وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ كَذلِكَ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ «28» إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ «29» لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ «30» ترجمه : (كافر و مؤمن يكسان نيستند چنانكه) نابينا و بينا يكسان نيستند.تاريكى و روشنايى (نيز يكسان نيستند). و سايه و گرماى آفتاب (يكسان نيستند). و زندگان و مردگان يكسان نيستند. همانا خداوند (حقّ را) به هر كس كه بخواهد مىشنواند و تو هرگز نمىتوانى به كسانى كه در گورها هستند (حقّ را) بشنوانى. تو جز بيم دهندهاى (بيش) نيستى. همانا ما تو را به حقّ براى بشارت و هشدار فرستاديم و هيچ امّتى نبوده مگر آن كه در آن هشدار دهندهاى گذشته است. و اگر تو را تكذيب مىكنند (نگران مباش، زيرا) بدون شك كفّارى كه پيش از آنان بودند نيز (انبيا را) تكذيب نمودند، پيامبرانشان همراه با معجزهها و دلايل آشكار و نوشتهها و كتاب روشنگر به سراغشان آمدند (امّا آنان ايمان نياوردند). و اگر تو را تكذيب مىكنند (نگران مباش، زيرا) بدون شك كفّارى كه پيش از آنان بودند نيز (انبيا را) تكذيب نمودند، پيامبرانشان همراه با معجزهها و دلايل آشكار و نوشتهها و كتاب روشنگر به سراغشان آمدند (امّا آنان ايمان نياوردند). آيا نديدهاى كه خداوند از آسمان، آبى فرو فرستاد، پس به واسطهى آن ميوههايى رنگارنگ (از زمين) بيرون آورديم. و از بعضى كوهها (رگهها و) راههاى سفيد و سرخ، به رنگهاى گوناگون و كاملًا سياه (بيرون آورديم). و همچنين از مردم و جنبندهها و چهار پايان به رنگهاى گوناگون (آفريديم)؛ از ميان بندگان او تنها دانشمندان (ربّانى) خشيت الهى دارند، بى شك خداوند، عزيز و آمرزنده است. همانا كسانى كه كتاب خدا را تلاوت مىكنند و نماز بر پا مىدارند و از آن چه ما روزيشان كردهايم، پنهان و آشكار انفاق مىكنند، به تجارتى دل بستهاند كه هرگز زوال نمىپذيرد. خداوند پاداش آنان را به طور كامل عطا كند و از فضل خويش به آنان بيفزايد، چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.
شریعتی: دو موردی که از دعاها باقی مانده بشنویم و بعد دعا بفرمایید و آمین بگوییم. حاج آقای بهشتی: در حدیث داریم بیشترین دعای امیرالمؤمنین این دعا بوده است «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» (فرقان/74) یعنی خدایا خانواده ما را مایه افتخار قرار بده. بچه‌هایی نداشته باشیم که مایه سرشکستگی باشد و رویمان نشود به کسی بگویم. کسی آمده بود گریه می‌کرد، گفتم: چه شده است؟ گفت: دو تا بچه دارم معتاد هستند. اینقدر گریه کرد و گفت: اصلاً رویم نمی‌شود بگویم: این بچه‌ها را دارم! این دعا را در حدیث داریم که حضرت زیاد می‌خواندند. خوشا به حال خانواده شهدا که یک چنین فرزندانی را تقدیم اسلام کردند. آیه بعد، آیه 128 سوره بقره است. حضرت ابراهیم(ع) از خدا می‌خواهد که خدایا خودم و فرزندانم تسلیم تو باشیم. حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل خانه کعبه را می‌ساختند. بعد از اینکه ساختن تمام شد دست به دعا برداشتند. «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ» پروردگارا ما دو تا را و نسلی که از ما به وجود خواهد آمد مسلمان قرار بده. یعنی تسلیم تو باشند و چون و چرا نکنند. مثل سالار شهیدان حسین بن علی(ع) که بر شانه پیغمبر تسلیم بود، در گودال قتلگاه بخاطر خدا تسلیم بود. یکی از آیاتی که در این صفحه از قرآن تلاوت شد «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» فقط عالمان هستند که از خدا خشیت دارند. شهید مدنی یک از شخصیت‌هایی است که فراوان اشک می‌ریخت و خشیت خدا را داشت، مردم پهنه‌ی صورتش را زیاد دیده بودند و از سال 50 تا 57 به شهرهای مختلفی تبعید شد، خاطرات زیادی از این شخصیت مردمی، در ترکمن صحرا، عشایر ممسنی، مردم خوب همدان و مردم غیور آذربایجان از ایشان دارند که شهر تبریز تنها شهری است که دو امام جمعه شهید دارد یکی شهید قاضی طباطبایی و شهید مدنی. سرگذشت شهید مدنی خیلی خواندنی است. شریعتی: دارد حسین می‌وزد از سمت کریلا! «السلام علیک یا أبا عبدالله»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 با موضوع : تربیت فرزندان از نگاه قرآن کریم 🗓 یکشنبه هجدهم شهریور ماه 🗂 حجم : ۱۱.۴ مگابایت 📝 متن کامل برنامه ➡️ https://eitaa.com/samtekhoda3_matn/1183 💠 @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #سیری_در_صحیفه_سجادیه_امام_زین_العابدین_علیه_السلام - #شرح_دعای_نهم #توبه 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_فرحزاد 🗓 تاريخ پخش : نوزدهم شهریور ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه : سیری در صحیفه سجادیه امام زین العابدین (ع) - شرح دعای نهم (توبه) كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد تاريخ پخش : 19- 06-97 شریعتی : بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. اگرچه مثل محرم نمی‌شوم هرگز *** جدا ز حلقه ماتم نمی‌شوم هرگز مرا ببخش مرا چونکه خوب می‌دانم *** که توبه کردم و آدم نمی‌شوم هرگز گناهکارم و اما بدون اذن شما *** نصیب خشم جهنم نمی‌شوم هرگز اسیر جاذبه حسن یوسف یاسم *** که محو در گل مریم نمی‌شوم هرگز نَمی فرات بیاور چرا که من قانع *** به سلسبیل و زمزم نمی‌شوم هرگز قسم به قلب سپیدت سیاه پوش کسی *** به جز شهید محرم نمی‌شوم هرگز به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم *** به پای هیچکسی خم نمی‌شوم هرگز السلام علیک یا أبا عبدالله! سلام می‌کنم به روی ماهتون، به همه بیننده‌های خوب و شنونده‌های نازنین‌مان. اینجا سمت خداست که در آستانه ماه محرم و در آستانه ماه عزای سیدالشهداء با احترام تقدیم شما خواهد شد. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید. حاج آقای فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز. پیشاپیش ایام محرم را تسلیت عرض می‌کنیم. انشاءالله که ذره‌ای از فداکاری و ایثارگری‌هایی که آقا أباعبدالله داشتند در ما تجلی کند و ما جزء یاران و رهروان آن امام بزرگوار باشیم. امروز روز آخر ماه ذی‌الحجه است، یک عمل مهمی در مفاتیح ذکر شده، عمل روز آخر ماه ذی الحجه، چون آخرین ماه قمری ذی الحجه است و محرم شروع سال قمری است. دو رکعت نماز مختصر دارد و یک دعای کوتاه دارد. مضمون این دعا این است که خدایا اگر در این سال قمری من گناه و معصیتی کردم مرا عفو کن و اگر بندگی کردم قبول کن. دنبال حدیث هست که آه و فریاد شیطان بلند می‌شود که من یکسال او را به گناه و معصیت انداختم. حالا آخر سال توبه کرده و پرونده‌اش را پاک کرده است. امروز تا غروب وقت دارند، در مفاتیح هم اعمال این روز هست. جا دارد با تمام وجود تشکر کنم از همه عزیزانی که برای عید غدیر، مباهله، نزول سوره هل أتی، با مال و جان و فکر و عمل تلاش کردند. قطعاً بدانند که پاسخ کارهایشان را خواهند گرفت، حتی مخالف و دشمن هم اگر برای اهل‌بیت قدم بردارند، مد نظر می‌گیرند. «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسان» (الرحمن/60) را حتی به بهترین‌ها آدم‌ها دارند. در بعضی جاها داریم که بعضی شیعیان را آزار می‌دادند، اینها نزد امام می‌آمدند و شکایت می‌کردند. امام می‌فرمود: چون در فلان‌جا احترام ما را گرفته یا خدمتی کرده خواهش داریم شما از حقتان بگذرید و ما به اینها نفرین نکنیم. این جمله که گفتیم: به عشق علی کاری بکنیم و اکثراً هم هرکاری توانستند برای حضرت کردند، پیام‌های زیبایی به دست ما رسید. گفته بودند: ما قلک تهیه کردیم و از حالا تا سال دیگر پولی داشته باشیم در این قلک می‌ریزیم تا در ایام غدیر برای حضرت هزینه کنیم. همیشه گفتیم: غدیر را باید عاشورایی برگزار کرد. اگر غدیر احیاء شود عاشورا هم احیاء می‌شود.
شریعتی: هفته گذشته دعای نهم صحیفه سجادیه را با هم مرور کردیم. نکات خوبی را شنیدیم. در مورد استغفار و توبه صحبت کردیم. باز هم یادآوری کنم که یک کانال مجزایی دوستان ما ایجاد کردند که فایل‌های متنی برنامه را به تفکیک روزها و کارشناسان می‌توانند ببینند و مطالعه کنند. حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة المعصومین علیه السلام»، «السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک» دعای نهم صحیفه سجادیه عمدتاً درباره‌ی توبه است. حضرت در ادامه می‌فرماید: «اللَّهُمَّ وَ مَتَى وَقَفْنَا بَيْنَ نَقْصَيْنِ فِي دِينٍ أَوْ دُنْيَا، فَأَوْقِعِ النَّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً، وَ اجْعَلِ التَّوْبَةَ فِي أَطْوَلِهِمَا بَقَاءً» ما در زندگی‌مان بین دوراهی زیاد قرار می‌گیریم، دنیا و آخرت، دنیا و خدا، یعنی گاهی با هم اصطکاک دارد. الآن مثلاً مشتری آمده و خدا می‌گوید: «حی علی الفلاح» من نیاز ندارم و به اندازه هم دارم. خدا می‌گوید: نماز بخوان، شیطان می‌گوید: نه، دنیا را بچسب و حرص بزن. یک کارهای غیر ضروری و پیش پا افتاده و ما بین دنیا و آخرت خیلی قرار می‌گیریم. امام سجاد(ع) می‌فرماید: اگر قرار است نقصی وارد شود و به دین یا دنیای ما بخورد، خدایا کمک کن به دنیایی که زودگذر و ناپایدار است و بقایی ندارد بخورد. اگر نقصی هست به دنیا بخورد و دین و ایمان ما ضرر نکند و توبه ما را قرار بده در مسیری که بقای آن بیشتر است. یعنی همیشه در مسائل دینی زود توبه کنیم و برگردیم و در مسائل دنیایی خیلی مهم نیست. حافظ می‌گوید: سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست *** از بهر این معامله غمگین مباش و شاد لذا حضرت می‌فرماید: اگر بنا شد نقصی در دین یا دنیای ما بیافتد، آن نقص را در چیزی که فنای سریع دارد یعنی دنیای ما قرار بده و توبه و برگشت ما را در مسیری که بقای آن بیشتر است. یعنی اگر خطایی کردیم زود توبه کنیم و برگردیم. «وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمَّيْنِ يُرْضِيكَ أَحَدُهُمَا عَنَّا، وَ يُسْخِطُكَ الْآخَرُ عَلَيْنَا، فَمِلْ بِنَا إِلَى مَا يُرْضِيكَ عَنَّا، وَ أَوْهِنْ قُوَّتَنَا عَمَّا يُسْخِطُكَ عَلَيْنَا» بعضی مواقع تصمیم می‌گیریم برای منفعت‌ها، ما الآن برویم در یک جلسه روضه شرکت کنیم یا یک ساعت اضافه کار کنیم، یا یک بازی را تماشا کنیم. امام سجاد این راهکار را در زمینه دعا به ما نشان می‌دهد و می‌فرماید: خدایا هروقت ما هَمّ‌مان را در دو چیز قرار می‌دهیم که یک چیز در مسیر رضایت توست و ما را به تو نزدیک می‌کند و یک چیز در مسیر سخط توست، خیلی مواقع مثل حُرّ بن یزید ریاحی بین بهشت و جهنم قرار می‌گیرد. آیا این ربا را بگیرم یا نگیرم، این رشوه را بدهم یا ندهم. این گناه را بکنم یا نکنم. این رابطه نامشروع باشد یا نباشد. همه ما در شب و روز مکرر بین دو راهی قرار می‌گیریم. چشم و زبان و دست ما همه می‌تواند دریچه جهنم باشد، دریچه بهشت باشد. لذا در این دعا حضرت از خدا کمک می‌خواهد که خدایا هروقت ما همت می‌کنیم به دو کاری که یکی رضای توست و یکی سخط توست، خدایا ما را متمایل کن، میل قلبی ما را در مسیری که رضای توست قرار بده. «وَ أَوْهِنْ قُوَّتَنَا عَمَّا يُسْخِطُكَ عَلَيْنَا» خدایا ما را سست و ضعیف کن در مسیری که مسیر غضب و سخط توست. یعنی اگر در مسیر پرتگاه جهنم و گناه و معصیت قرار می‌گیریم، انرژی و نیرو را از ما بگیر ناتوان و بی حال باشیم. خیلی نکات قشنگی است. سعدی می‌گوید: چگونه شکر این نعمت گزارم *** که دست مردم آزاری ندارم
این خودش یک نعمت بزرگی است که خدا توان گناه و معصیت را از ما سلب کند و توفیق کارهای خوب به ما بدهد. بعضی می‌گویند: توفیق اجباری است، بعضی موردها که خدا درهای جهنم را می‌بندد و اجباراً آدم مسیر صحیح را می‌رود. آیت الله شبیری زنجانی کتابی دارند به نام «جرعه‌ای از دریا» سه جلد است و خاطراتی از علما و بزرگان است. ایشان نوشته در کرمانشاه دو تا اشرف بودند که معروف بودند. یکی اشرف الواعظین بوده که واعظ معروفی بوده و روضه‌های عالی می‌خوانده، یکی دیگر هم خانمی بوده که زنی خرابکار بوده است. یکی از سرمایه‌دارهای کرمانشاه گاهی برای عیش و نوش این زن را می‌گفته و گاهی برای روضه اشرف الواعظین را دعوت می‌کرد. یک موقع بساط عیش و نوش را فراهم می‌کند و به خدمتکار می‌گوید: به اشرف بگویید بیاید. این خدمتکار اشراف الواعظین را خبر می‌کند که بیاید. یکباره به او خبر می‌دهند و بساط همه چیز را عوض می‌کنند و بساط روضه را پهن می‌کنند. همین باعث می‌شود مسیر زندگی او عوض شود. او قصد گناه داشت ولی خدا برای او راه را بست. همین فرمایش حضرت که خدایا اگر در مسیر گناه رفتیم راهش را ببند و به ما کمک کن. بحث توبه خیلی مورد نیاز است و نیاز است که گاهی این بحث توبه و استغفار گفته شود. یکی از نکاتی که در بحث توبه خیلی مهم است، این است که ما از کجا زمین می‌خوریم؟ از کجا درها بسته می‌شود و از کجا فشارهای روحی به ما وارد می‌شود و از کجا راه برون رفت پیدا کنیم. روایت‌های کلیدی زیاد داریم، یک موقع مشکل مهمی برای مملکت و حوزه و مردم پیش آمده بود و عده‌ای خدمت آیت الله بهجت آمدند. ایشان در مجامع عمومی کم صحبت می‌کردند و معمولاً درس و بحث داشتند. ایشان با این حدیث بحثشان را آغاز کردند که ما از کجا ضربه می‌خوریم و از کجا افت می‌کنیم و زمین می‌خوریم و از کجا اوج می‌‌گیریم و بالا می‌رویم. بعضی مواقع پیغمبران و امامان ابتداعاً یک مطلبی را بیان می‌کردند و بعضی مواقع به صورت سؤال. پیغمبر خدا در جمع اصحاب این سؤال را مطرح کردند، «أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِدَائِكُمْ مِنْ دَوَائِكُمْ» نمی‌خواهید بدانید که درد شما، همه مریضی‌ها و دردها از کجا شروع می‌شود و همه درمان‌ها و نسخه‌ها که شفا دهنده چیست. خیلی چیز جالبی است. یک چیزی است که همه درها را قفل می‌کند، یک چیزی هست که همه درها را باز می‌کند. یک مخرّب و مرضی هست، ریشه این را در می‌آورد. یکی هم هست دوایی پیدا کرده که هر نوع مریضی را خوب می‌کند، این خیلی قشنگ است. «أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِدَائِكُمْ مِنْ دَوَائِكُمْ» شما را آگاه نکنم که درد شما از کجاست و درمان شما و دوای همه دردهای شما چست. گفتند: بله یا رسول الله! ما همه دنبال یک چنین چیزی هستیم. فرمود: «دَاوكُمُ الذُّنُوبُ وَ دَوَاوكُمُ الِاسْتِغْفَارُ» (مستدركالوسائل، ج 11، ص 333) یعنی هرجا آدم ضربه خورد، زمین خورد، کمبود و کاستی شد، ببیند کجا پیاله شکسته است. کجا ظلم کرده و حرف ناحق زده است. کجا چشم و دستش خطا رفته است. کجا مال حرام خورده است. خیلی‌ها در تهیه مال حلال دقت نمی‌کنند و به زن و بچه‌شان مال حرام می‌دهند. پیغمبر ما فرمودند: اگر کسی عمداً لقمه حرام بخورد، «إذا وقعت اللقمة من حرام في جوف العبد لعنه كل ملك في السماوات و في الارض» (مكارم الاخلاق، ص150) اگر کسی علم داشته باشد که این لقمه حرام است و بخورد، تمام فرشته‌های آسمان و زمین او را لعنت می‌کنند. یعنی اینقدر دوری از خدا می‌آورد تا جایی که جلوی امام حسین بایستد. دیگر کلام امام حسین در وجودشان اثر نمی‌کند. اگر هم کسی چهل روز لقمه حلال بخورد، خدا قلبش را نورانی می‌کند. میل به خوبی‌ها در او ایجاد می‌شود. یک راه اینکه آدم میل به خوبی‌ها بکند لقمه است.
فرمود: تمام دردهای شما بخاطر گناه است و درمان برون رفت از همه گرفتاری‌ها و دردها استغفار و توبه است. لباس گناه و معصیت را در بیاورد و لباس بندگی تن کند. از این ساعت بگوید: خدایا هرکجا بگویی باش هستم و هرجایی بگویی نباش، نیستم. این حرف را بزن می‌زند و این حرف را نزن، نمی‌زند. این راه را می‌روند و این راه را نمی‌روند. دیشب حرم بودم، یک خانمی گفت: من می‌خواهم ناخن روی ناخن بکارم. خدا ناخن زیبا را قرار داده، باز می‌خواهد رویش ناخن بکارد. این حرام است. وضو و غسل اشکال دارد. یک ناخن که می‌چسبانی مانع رسیدن آب می‌شود. دلم می‌خواهد! با لاک نماز می‌خواند، نماز باطل است. تو دلت را از خدا بیشتر دوست داری. یک چیزی که شیطان و مردم می‌خواهند، دلم می‌خواهد، نفسم می‌خواهد، یک چیزی را خدا می‌خواهد. من که حاضر نیستم از یک ناخن در راه خدا بگذرم، چه انتظاری دارم خدا همه حوائج مرا برآورده کند. فراوان داریم خانم‌هایی که مؤمن و دوست اهل‌بیت هستند، مشهد و کربلا می‌روند اما از یک لاک ناخن نمی‌گذرند. می‌گوید: نماز می‌خوانم و لاک هم می‌زنم. خوب این باطل است. امام حسین از همه هستی‌اش گذشت. من حاضر نیستم از یک رنگ بگذرم؟ حاضر نیستم چند شاخه مو را از نامحرم بپوشانم! تمام فسادهایی که در جامعه هست، برای ناهنجاری‌های اخلاقی و دینی و مذهبی است. اگر در جامعه‌ای همه به فرمان خدا باشند، چرا این همه بی سامانی باشد. هفته‌های قبل گفتیم که امام رضا فرمود: کسی که در گناه کوچک حیا نمی‌کند در گناه بزرگ هم حیاء نمی‌کند. کسی که از مردم حیاء نمی‌کند از خدا هم حیاء نمی‌کند. جلوی ریزها را باید بگیریم تا به درشت‌ها برسیم. فرمود: درد شما از گناه است، درمانش هم توبه و استغفار است. بگو: خدایا من بخاطر ت دیگر این کار را کنار می‌گذارم. بخاطر تو با حجاب و نماز خوان می‌شوم. امام حسین همه هستی‌اش را داد، من حاضر نیستم هفده دقیقه نماز بخوانم. نمازی که ستون دین است. اگر ستون وسط خیمه را بکشی، خیمه می‌خوابد. امام حسین روز عاشورا نماز خواند. می‌گوید: من سینه می‌زنم، کربلا می‌روم ولی نماز نمی‌خوانم. با خودت مبارزه کن، یک مقدار در مقابل خدا خودمان را زمین بزنیم و بعد آرامشی که خدا به ما می‌دهد را ببینیم. امیرالمؤمنین فرمودند: دو پناهگاه و امان خدا در عالم قرار داده است، «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» (انفال/33) استغفار را در کنار پیغمبر قرار داده و این خیلی مهم است. از هردو به امان تعبیر کرده است. خدا چه وقت ما را عذاب نمی‌کند؟ 1- تا وقتی که ما با پیغمبر رابطه داریم. پیغمبر در خارج هست یا در وجود ما جاری شده، هیچوقت خدا آن امتی که پیغمبر در درون آنهاست، امکان ندارد خدا آنها را عذاب کند.2- تا وقتی امتی توبه و استغفار می‌کنند، تا وقتی توبه می‌کنید، برگشت دارید و شرمنده هستید، خدا می‌گوید: من امان نامه می‌نویسم و شما را عذاب نمی‌کنم. ولی وقتی گناه می‌کنی و لبخند می‌زنی که گناه می‌کنی، یا نماز نمی‌خوانی، خیلی بد است. اینکه گناه می‌کنی و سرت را با افتخار بالا می‌گیری، خیلی بد است.
الآن بعضی خانواده‌ها هستند در دکورشان یک چیز خیلی قیمتی دارند. اگر این دکورها جمع شوند هزارها فقیر را می‌تواند اداره کند. مثلاً قالیچه ابریشمی را به دیوار می‌زند. این چه مشکلی را حل می‌کند؟ فرش روی فرش می‌اندازد با اینکه میلیون‌ها نفر گرسنه هستند. اگر در دکور خانه یک وسیله گران قیمت داریم و با ارزش و به همه گفتیم که به این دست نزنید. اگر یک بچه‌ای آمد این وسیله شما را بر خلاف دستور شما برداشت و از دستش افتاد و شکست. پدر فهمید، به بچه می‌گوید: چرا شکستی؟ می‌گوید: شکستم که شکستم. شکستی؟ یادگار پدرم را شکستی. حالا مقابله هم می‌کنی؟ اینها همان‌هایی هستند که اصرار در گناه دارند. این فردا همه مملکت را می‌شکند، فردا اختلاس‌گر می‌شود. این شمر می‌شود و با امام حسین مقابله می‌کند. خدا این را رها نمی‌کند و بر سرش می‌زند، ما هم باید اینها را تنبیه کنیم. اما اگر این بچه این را شکست، گفتیم: چرا شکستی؟ دیدیم وا رفت و به زمین افتاد، بیشتر از آنچه که شکست، خودش می‌شکند. گفت: ببخشید بابا، اشتباه کردم و ناراحت هستم. اینجا در امن خداست. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» کسی که حال انفعال و شرمندگی دارد، حال توبه دارد، امام حسین اجازه نداد حر سرش را پایین بیاورد. اگر کسی خودش را شکست و با توبه و استغفار، نه عذاب نمی‌شود بلکه درجه هم می‌دهند. «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» (اسراء/7) یعنی اگر احسان کردید و کار خوب کردید خدا به شما مزد می‌دهد. اگر هم گناه کردی، باید بگویند: پدرت را درمی‌آوریم، می‌گوید: «فَلَها» در ذیل این آیه امام هشتم فرمود: «فَلها ربٌّ یغفر لها» اگر هم گناه و معصیتی کردی نا امید نباش. خدایی هست که می‌بخشد. توبه کن و برگرد. اگر به کسی سرمایه‌ای دادیم و خلاف دستور ما عمل کرد و ورشکست شد، اگر توبه کرد باید بدهی‌هایش را بدهیم. اما خدا می‌گوید: من بدهی‌های تو را می‌دهم، «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» (فرقان/70) این خیلی قشنگ است و راه را باز می‌کند. خدای مهربان تا وقتی آدم توبه و استغفار می‌کند، میلیون بار هم توبه شکسته و باز استغفرالله بگوید، خدا او را بغل می‌کند و در امان خداست. این خیلی مهم است که استغفار و توبه را کنار نفس پیغمبر قرار داده است. همانطور که هرجا پیغمبر است، رحمت است و عذاب راه ندارد، هرجا هم توبه و استغفار هست لعنت راه ندارد.
مرحوم شیخ جعفر شوشتری(ره) می‌گوید: آنهایی که در ماه رمضان و شب‌های قدر جا ماندند، ایام محرم کشتی امام حسین همه جا موج می‌زند. در همه کشورهای کره زمین برای امام حسین عزاداری می‌شود. هندوستان بیش از یک میلیارد جمعیت دارد و هفتاد و دو ملت در آن کشور هستند. گاو پرست، بت پرست، آتش پرست، ولی روز عاشورا تعطیل رسمی است. کشوری که اصلاً مسلمان، شیعه کم آنجا هست ولی هندی‌ها هم عزاداری می‌کنند. تعطیل رسمی است، فضایی که امام حسین ایجاد کرده و جذابیتی که دارد، مرحوم دولابی می‌فرمودند: وقتی کشتی امام حسین به میدان می‌آید همه کشتی‌ها کنار می‌روند. همه ما کشتی نجات هستیم ولی کشتی امام حسین هم سریع است و هم وسیع است و جذابیت فوق‌العاده دارد. اسم امام حسین افراد را منقلب می‌کند. روایت داریم وقتی حضرت آدم ترک اولی را مرتکب شد، خیلی دلشکسته شد، مدت‌ها توبه و استغفار می‌کرد ولی رمز پذیرش نیامده بود. چون رمز پذیرش اهل‌بیت هستند، تا اینکه جبرئیل نازل شد و گفت: ای آدم اگر می‌خواهی توبه تو قبول شود و خدا زود تو را قبول کند باید آن رمز را بگویی. «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيم» (بقره/37) کلماتی را به حضرت آدم تلقی کردیم و توبه کرد و پذیرفته شد. آن کلمات این بود «یا حمیدُ بحق محمد، یا عالی بحق علی، یا فاطر بحق فاطمه، یا محسن بحق الحسن، یا ذی الاحسان بحق الحسین» جالب است که حضرت آدم به جبرئیل گفت: من اسم آن چهارتا را آوردم حال من عادی بود. ولی گفتم: یا ذی الاحسان بحق الحسین، دلم لرزید و اشکم جاری شد. روضه از اول خلقت بوده است. روایت داریم حضرت جبرئیل برای حضرت آدم جریان کربلا را خواندند که او را بین دو نهر آب با لب تشنه سر می‌برند و حضرت آدم گریه کرد. اشک که جاری می‌شود خدا توبه‌‌اش را می‌بخشد. ما عددی نیستیم، آدم صفی الله هم در کشتی امام حسین می‌آید، فضا عوض می‌شود. بزرگی می‌گفت: امام حسین هم صورتش را به کف پای مادرش حضرت زهرا گذاشت. یعنی در برابر مادرت تواضع و ادب کن که این رمزها درها را باز می‌کند. شیخ جعفر شوشتری می‌گوید: اگر از باب ماه رمضان و شب قدر و توبه راهت ندادند، یک باب توبه وسیع، راه امام حسین است. امام حسین مظهر«يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» است. حُر آن لحظه‌ی آخر، وقتی امام حسین «هل من ناصر» گفت و ندای عجیبی که داد، حُر دید بین بهشت و جهنم است. گفت: به خدا قسم چیزی را بر بهشت مقدم نمی‌دانم ولو قطعه قطعه و سوزانده شوم. فرزندش، غلامش، برادرش هم آمدند. عجیب است از مرکب پیاده نشد. ایستاده اجازه گرفت. حضرت دیدند سرش پایین است و خیلی شرمنده است، فرمودند: «ارفع رأسک یا حُر» سرت را بالا بگیر. کسی که حسینی شد سر بلند است. حضرت به علی اکبر فرمودند: کنار پیکر حُر برایش روضه بخوان و حضرت علی اکبر مرثیه خواندند. با اینکه حُر امام حسین و اهل‌بیت را آورد تحویل دشمن داد و لحه آخر برگشت و توبه کرد. اگر کسی چنین جنایتی را کرده قابل پذیرش است و راه امید را باز می‌کند. شریعتی: برای رفتن به یک مقصد، نیازمند زاد و توشه هستبم. «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى» (بقره/197) اگر این مسیر طولانی باشد یا باید زاد و توشه ما خیلی عظیم تدارک دیده شود یا سوار یک وسیله سریع شویم. حضرت آیت الله جوادی در دیداری که خدمتشان بودیم فرمودند: حالا که زاد و توشه ما کم است بیاییم سوار کشتی امام حسین شویم که «سفینة الحسین اسرع» کشتی امام حسین کشتی سریعی است و با همین زاد و توشه کم ما را خواهد رساند. خوش به حال آنهایی که از مدت‌ها قبل خودشان را مهیّا کردند تا این روزها و شب‌ها سوار کشتی نجات شوند. در این روزها و شب‌ها برای همدیگر دعا کنیم.
امروز صفحه 438 قرآن کریم، آیات 31 تا 38 سوره مبارکه فاطر را تلاوت خواهیم کرد. این هفته قرار هست از شهید محراب، عالم مجاهد، شهید آیت الله مدنی یاد کنیم. «وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ «31» ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ «32» جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ «33» وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ «34» الَّذِي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ «35» وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها كَذلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ «36» وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ «37» إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «38» ترجمه : و آن چه از كتاب به سوى تو وحى كرديم، همان حقّ است كه تصديق كنندهى كتابهاى پيش از آن است؛ قطعاً خداوند نسبت به بندگانش خبير و بينا است. آنگاه اين كتاب (قرآن) را به گروهى از بندگانمان كه (آنان را) برگزيديم به ميراث داديم، پس برخى از بندگان ما (در عمل به كتاب) بر خود ستمكارند و بعضى ميانهرو و برخى با اذن الهى نسبت به كارهاى خير سبقت گيرند، كه اين همان فضل بزرگ الهى است. (پاداش الهى و آن فضل بزرگ،) باغهايى هميشه سرسبز است كه به آنها وارد خواهند شد، و در آنها با دستبندهايى از طلا و مرواريد زينت مىشوند و لباس آنان در آن جا (از) ابريشم است. و گويند: سپاس براى خداوندى است كه اندوه را از ما زدود، همانا پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است. خداوندى كه ما را از فضل خويش در سراى ابدى جاى داد كه در آن جا هيچ رنجى به ما نمىرسد و درماندگى به سراغ ما نمىآيد. و كسانى كه كفر ورزيدند، برايشان آتش دوزخ است، نه بر آنها حكم مىشود كه بميرند و نه از عذاب دوزخ تخفيفى برايشان هست؛ ما اين گونه هر ناسپاسى را كيفر مىدهيم. و آن كفّار در دوزخ ناله مىزنند (و مىگويند:) پروردگارا! ما را خارج كن تا عمل صالحى انجام دهيم، غير از آنچه كه قبلًا انجام مىداديم. (در پاسخ به آنان گفته مىشود:) آيا ما به شما چندان عمر نداديم كه در آن هر كس كه بناى تذكّر دارد متذكّر شود و (عبرت گيرد؟ به علاوه) هشدار دهنده به سراغتان آمد (ولى شما توجّهى نكرديد)، پس اينك بچشيد، پس براى ستمگران هيچ ياورى نيست. همانا خداوند به غيب آسمانها و زمين آگاه است، بدون شك او به راز دلها داناست.
شریعتی: به رسم دوشنبه‌ها از فضیلت ذکر بلند صلوات برای ما بگویند و نکاتی که وعده داده بودند را بشنویم. حاج آقای فرحزاد: در روایات خیلی مذمت شده از کسانی که نام و لقب پیامبر را می‌شنوند و ذکر صلوات را فراموش می‌کنند یا عمداً نمی‌گویند. در بعضی روایات داریم که جفاکارترین مردم، بخیل ترین مردم کسانی هستند که نام مرا بشنوند و صلوات بر محمد و آل محمد نفرستند. کتاب ماه ولایت که مناسبت‌های ایام غدیر و قبل و بعد آن را در این کتاب آوردند، در کانال برنامه قرار دارد و عزیزان می‌توانند دانلود کنند. تا هفدهم ربیع الاول می‌توانند جواب این را ابلاغ کنند و در مسابقات شرکت کنند. آیت الله شهید مدنی در فضایل اخلاقی فوق العاده بودند. ایشان وقتی نجف مشرف شدند، شاگردان زیادی داشتند. در کرمانشاه یکی از خیرین جلسه روضه‌ای می‌گیرد و از ایشان وعده می‌گیرد در فلان موقع شب جمعه شما شرکت کنید. ایشان هم قول می‌دهند. به نجف می‌روند، آنجا اقامه گرفتند. بار اول هم باید مدتی بمانند تا اقامه بدهند. به ایشان خبر می‌دهند که شب جمعه وعده دارید. میزبان هم بزرگان کرمانشاه و خیرین را دعوت کرده بود. اگر ایشان می‌آمدند اقامه‌شان به هم می‌خورد، بار اول باید چند ماه مداوم بمانند. ایشان بخاطر اینکه خلف وعده نشود خدمت آیت الله حکیم می‌آید که حرف ایشان نزد دولت خریدار داشت، ایشان را واسطه می‌کند که به ایشان یک مجوزی بدهند که شب جمعه با ماشین کرمانشاه بیایند و برگردند و به وعده‌ای که دادند عمل کنند. دوست عزیزی داشتیم که جزء وعاظ کشوری بود و هفته گذشته در روز مباهله روی منبر از دنیا رفتند و شخصیت کم نظیری بودند. حاج آقای عرفان که خدا رحمتشان کند، از شهرت و اسم و رسم گریزان بودند. ایشان چند ماه قبل جایی منبر رفته بودند درباره‌ی مرگ‌های زیبا و نا زیبا صحبت کرده بودند. مرگ در حال گناه و معصیت، مرگ در حالت ظلم، مرگی که در حالت عبادت و بندگی و سجده، ایشان فرمودند: نمونه‌ای از مرگ‌های زییا این است که افرادی بودند که در حالت وعظ و تبلیغ و روضه از دنیا رفتند. مرحوم خندق آبادی شب بیست و یکم در حالت قرآن سر گرفتن و «بک یا الله» با ذکر اهل‌بیت از دنیا رفتند. گفته بودند: دوست دارم من هم اینطور از دنیا بروم و از روز مباهله در مسجد امام کرمان ایشان در حالت وعظ و تبلیغ، روزی که مربوط به اهل‌بیت است از دنیا رفتند و در اخلاق و تواضع‌شان و سخاوتشان کم نظیر بودند و زندگی بسیار ساده‌ای داشتند. در یک محله فقیر نشین در قم زندگی می‌کردند. یک ماشین از خودشان نداشتند و با اتوبوس رفت و آمد می‌کردند. گاهی لب چهارراه که می‌رسیدند به تمام کارگرها کمک می‌کردند. ایشان که روی منبر سکته کردند، در این زمان دو هزار تومان در جیبشان بود با اینکه مسافر بودند. ایشان کتاب‌های زیادی دارند که واقعاً بی نظیر است و مرگ ایشان فاجعه بزرگی برای جامعه وعاظ و همه آنهایی که پای منبر ایشان کلی خاطره دارند، بود.
شریعتی: دعا بفرمایید و آمین بگوییم. حاج آقای فرحزاد: از همه عزیزان خواهش دارم که برای ایشان یک حمد و سه «قل هو الله» بخوانند، خواهش دوم اینکه از امشب که محرم شروع می‌شود حتماً مقید باشند و بی تفاوت نباشند. حالا یا مجلس روضه سخنرانی شرکت کنند، یا زیارت عاشورا بخوانند، یک ارتباطی با امام حسین داشته باشند. آنهایی که وصل می‌شوند شفاعت می‌شوند. خدایا تو را به حق آقا أباعبدالله قسم می‌دهیم ما را جزء بهترین شیعیان و یارانش قرار بده. ما را جزء مروجین دستگاه أباعبدالله قرار بده. آنهایی که مریض هستند خدا شفای عاجل عنایت بفرماید. قرض قرضمندان را ادا بگردان، آنهایی که شغل ندارند، مسکن ندارند، همسر و اولاد ندارند، به آنها مرحمت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام به امام حسن و امام حسین. شریعتی: از ازل شور حسین بن علی در سر ماست *** تا ابد در دل خود داغ محرم داریم «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 با موضوع سیری در صحیفه سجادیه ، شرح دعای نهم (توبه) 🗓 دوشنبه نوزدهم شهریور ماه 🗂 حجم : ۱۱.۴ مگابایت 📝 متن کامل برنامه ➡️ https://eitaa.com/samtekhoda3_matn/1203 ☑️ @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #سیره_حضرت_سیدالشهداء_علیه_السلام 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_حسینی_قمی 🗓 تاريخ پخش : بیستم شهریور ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه : سیره حضرت سیدالشهداء (ع) كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی تاريخ پخش : 20- 06-97 شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. گرد هم آوردند ماتم‌های عالم را *** وقتی جدا کردند همدم‌های عالم را از عطر یاسم بادهای ساحل غربی *** از یاد بردند مریم‌های عالم را تا صبح بر گلبرگ زردش اشک خواهم ریخت *** شرمنده خواهم ساخت شبنم‌های عالم را انگار یک جا بر سرم آوار می‌کردند *** تیغ تمام ابن ملجم‌های عالم را من پشت پرچین بهشت کوچکم دیدم *** هیزم به دوشان جهنم‌های عالم را ماه هم هلالی می‌شد و من در حلولی سرخ *** می‌دیدم آغاز محرم‌های عالم را «صلی الله علیک یا أباعبدالله» سلام می‌کنم به همه شما، شما که دلتان و قلبتان سرشار از محبت امام حسین(ع) است. محبتی که هرگز سرد نمی‌شود. در آغازین روز ماه محرم با سمت خدا مهمان لحظات ناب شما و در محضر حاج آقای حسینی عزیز هستیم. حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. حاج آقای حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان عزیز دارم. ایام عزای سید مظلومان و سالار شهیدان را تسلیت می‌گویم. شعر بسیار زیبایی خواندید. اشعاری که این شب‌ها و روزها زینت بخش همه مجالس است و شما هم نصب کردید، باز این چه شورش است که در خلق عالم است *** باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست *** سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان گریه می‌کنند *** گویا عزای اشرف اولاد آدم است از آب هم مضایقه کردند کوفیان *** خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید *** خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا فردا دوم محرم است و ورود حضرت سیدالشهداء به سرزمین مقدس کربلاست. شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین *** روی دل با کاروان نینوا دارد حسین از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست *** مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین خدا مرحوم آیت الله احمدی میانجی را رحمت کند. یادم هست هنگام خواندن اشعار، وقتی به اینجا می‌رسیدند، گریه امانشان نمی‌داد. بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب *** ورنه این بی حرمتی‌ها کی روا دارد حسین می‌برد همراه خود هفتاد و دو ذبح عظیم *** بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
آنچه می‌توانم در آغاز بگویم این است که خیلی باید ممنون پروردگار باشیم که محرم دیگری رسید. خیلی‌ها قبل از محرم عمرشان به آخر رسید. باید ممنون پروردگار باشیم که به محرم دیگری رسیدیم. در قم یک منبری بود مرحوم آقا عباس حسینی، پیرمرد باصفایی بود. فرمودند: یکوقتی منبر بودم این روایت را می‌خواندم که بهشت هشت در دارد و هر گروهی از یک در وارد بهشت می‌شوند. وسط منبر این روایت را توضیح می‌دادم، پیرمردی از پای منبر گفت: آقای حسینی این روایتی که خواندید و این درهای بهشت خیلی سخت است. یک دری نیست آسانتر که برای ما از آن در وارد بهشت شویم؟ جوابی نداشتم بدهم. شب به خانه آمدم، در فکر بودم چه جواب این پیرمرد را بدهم. کتاب سفینة البحار محدث قمی کنار دستم بود. گفتم ببینم حدیثی، مطلبی هست بگویم. این کتاب دو جلد است و حدود 1400 صفحه است. تا باز کردم اول صفحه این حدیث آمد. پیامبر خدا فرمود: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» روایتی که جواب آن پیرمرد بود، این است «الا و انَّ الحسین بابٌ من ابواب الجنه» او دنبال در بهشت آسانتری می‌گشت. حدیث را منابع خاصه و عامه نقل کردند. پیامبر فرمود: «ان الحسین بابٌ من ابواب الجنة من عاداه حرم الله علیه الریح الجنه» اشتباه نشود نه اینکه سیدالشهداء(ع) یک دستگاه جداگانه‌ای برای خودش دارد. نه! همان جمله معروف که فرمودند: «کلهم سفن النجاة و سفینة الحسین اسرع و اوسع» همه اهل‌بیت کشتی نجات هستند. ولی این کشتی خیلی سریعتر و گسترده‌تر است. در طول سال ما عرفه داریم، رمضان داریم، شب‌های جمعه داریم، مناسبت‌های مذهبی فراوان داریم ولی کجا مردم اینطور به خدا و مناجات و اشک و دعا و معارف دین اقبال دارند و چقدر مردم جذب می شوند، چقدر جوا‌ن‌ها برمی‌گردند. خدا مرحوم آقای مروی را رحمت کند که این قصه را نقل می‌کردند. می‌فرمودند: در اراک یک آقایی می‌گفت: من دهه اول محرم در هیأتی سخنران بودم. یک شب آمدم منبر بروم، یک جوانی که مست بود و حال خوبی نداشت، مرا دید و با حالت خودش گفت: آ شیخ کجا می‌روی؟ گفتم: هیأت سیدالشهداء (ع) می‌روم. گفت: می‌خواهی یک شعر برایت بخوانم؟ گفتم: خدایا با این جوان چه کنم، مجلس ما را به هم نزند. بخوان! این شعر را خواند: بردند ذره ذره مه پیکران دلم را *** یک ذره دگر ماند تا قسمت که باشد باز در حالت مستی یکبار دیگر این شعر را خواند. دستی به صورتش کشیدم و گفتم: جوان پیشنهادی دارم. مگر نمی‌گویی: بردند ذره ذره مه پیکران دلم را؟ آن ذره آخر را وقف سیدالشهداء(ع) کن. آنهایی که در زندگی‌شان تحول ایجاد می‌شود لازم نیست صدها ساعت مطلب بشنوند، گاهی یک لحظه است. چنان این کلام روی او اثر گذاشت که منقلب شد و روی زمین نشست. از فردا آمد و توبه کرد و عوض شد. ابن عساکر یک تاریخی دارد به نام تاریخ دمشق، ابن عساکر برای قرن ششم است. یعنی حدود هشتصد سال پیش یک عالم و مورخ اهل سنت در تاریخش نوشته: شب عاشورا وقتی عمر سعد کار را تمام کرده بود و جنگ با سیدالشهداء قطعی شد، سی نفر از سپاهیان عمر سعد گفتند: خجالت نمی‌کشی پسر پیغمبر خدا اینجا در بیابان کربلا دارد شما را به حرف خدا و سنت جدش دعوت می‌کند، شما نمی‌پذیرید؟ شب عاشورا سی نفر از لشگر عمر سعد به سپاه امام حسین ملحق شدند. دهه محرم تعظیم و تکریمش برای این است که ما ملحق شویم. ما همه فاصله گرفتیم. به برکت اشک و سینه زدن بر سیدالشهداء، به برکت شرکت در مجالس امام حسین فاصله‌مان را کم کنیم و نزدیک شویم.
این حدیث در عیون الاخبار الرضا شیخ صدوق هست. شخصی می‌گوید: «دخلتُ علی رسول الله» خدمت پیامبر شرفیاب شدم. أُبی بن کَعب از اصحاب پیامبر خدمت حضرت بود. سید الشهداء(ع) در آن مجلس بودند. رسول خدا به امام حسین فرمودند: «مرحباً بک یا أبا عبدالله» پیامبر به امام حسین شش، هفت ساله فرمود: «یا زین السماوات و الارضین» زینت آسمان‌ها و زمین، أبی بن کعب از اصحاب پیامبر است. عرض کرد: یا رسول الله! «کیف یکون یا رسول الله» مگر کسی غیر از شما زینت آسمان‌ها و زمین است؟ رسول خدا فرمود: «والذی بعثنی بالحق» قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث کرد، «ان لحسین فی السماء اکبر منه فی الارض» حسین در آسمان‌ها خیلی با عظمت‌‌تر از حسین در زمین است. خدا علامه امینی(ره) را رحمت کند. فرمود: این مجالس را برگزار کنید و عزاداری کنید ولی با اینها حق سیدالشهداء ادا نمی‌شود. قیامت باید مجلس امام حسین آنجا برگزار شود. باید در محشر عزای سیدالشهداء برگزار شود. «و انه لمکتوبٌ عن یمین عرش الله» رسول خدا فرمود: بر سمت راست عرش الهی نوشته شده: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» شریعتی: مقدمه خیلی خوب و پرباری بود. دوباره محرم از راه رسید و مساجد سیاه پوش شد. تکیه‌ها و حسینیه‌ها و دسته‌های عزا برپا شد. خوشا به حال کسانی که قدر این محرم را خواهند دانست، انشاءالله امام حسین کمک کند که یک محرم پرباری را تجربه کنیم و بتوانیم دستمان را به دست امام حسین بسپاریم و به سمت خدا حرکت کنیم و از همه این کثرات و مشکلات و گرفتاری‌ها فرار کنیم. قطعاً بحث محرم ما با حضور کارشناسان عزیز متفاوت خواهد بود. حاج آقای حسینی در ایام محرم قرار هست در مورد چه مباحثی صحبت کنیم؟ حاج آقای حسینی قمی: در مورد سیره‌ی اصحاب سیدالشهداء(ع) خیلی مطالعه کردم. در این سالها به زندگی امام حسین و خطبه‌های سیدالشهداء فراوان پرداختیم. من نگاه کردم و دیدم زوایای فراوانی از زندگی اصحاب امام حسین(ع) هست که کمتر گفته شده و به درد زندگی امروز ما می‌خورد. امروز می‌خواهم یک آموزه‌هایی از زندگی سیدالشهداء که به درد مجالس این روزها و شب‌های ما می‌خورد را بگویم. همین بحثی که در مقدمه اشاره کردم، اینکه ما بتوانیم بهتر چهره‌های جدید را جذب کنیم. هر شب سعی کنیم تا دیر نشده افرادی را با امام حسین آشنا کنیم. شما این افراد را سوار کشتی کنید، رساندن اینها به ساحل با سیدالشهداء(ع) است. دستشان را بگیرید و در عزای سیدالشهداء بیاورید. طعم بسیار شیرین درک معارف سیدالشهداء را به اینها بچشانیم، اینها دیگر از امام حسین جدا نمی‌شوند.