eitaa logo
آرشیو متنهای برنامه سمت خدا
3هزار دنبال‌کننده
77 عکس
0 ویدیو
852 فایل
🔸 به روز رسانی توسط کانال رسمی برنامه سمت خدا 📋 جهت دسترسی آسان به متنهای برنامه میتوانید از لیستی که در لینک زیر موجود است استفاده بفرمایید. ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list
مشاهده در ایتا
دانلود
شریعتی: هفته گذشته دعای نهم صحیفه سجادیه را با هم مرور کردیم. نکات خوبی را شنیدیم. در مورد استغفار و توبه صحبت کردیم. باز هم یادآوری کنم که یک کانال مجزایی دوستان ما ایجاد کردند که فایل‌های متنی برنامه را به تفکیک روزها و کارشناسان می‌توانند ببینند و مطالعه کنند. حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة المعصومین علیه السلام»، «السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک» دعای نهم صحیفه سجادیه عمدتاً درباره‌ی توبه است. حضرت در ادامه می‌فرماید: «اللَّهُمَّ وَ مَتَى وَقَفْنَا بَيْنَ نَقْصَيْنِ فِي دِينٍ أَوْ دُنْيَا، فَأَوْقِعِ النَّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً، وَ اجْعَلِ التَّوْبَةَ فِي أَطْوَلِهِمَا بَقَاءً» ما در زندگی‌مان بین دوراهی زیاد قرار می‌گیریم، دنیا و آخرت، دنیا و خدا، یعنی گاهی با هم اصطکاک دارد. الآن مثلاً مشتری آمده و خدا می‌گوید: «حی علی الفلاح» من نیاز ندارم و به اندازه هم دارم. خدا می‌گوید: نماز بخوان، شیطان می‌گوید: نه، دنیا را بچسب و حرص بزن. یک کارهای غیر ضروری و پیش پا افتاده و ما بین دنیا و آخرت خیلی قرار می‌گیریم. امام سجاد(ع) می‌فرماید: اگر قرار است نقصی وارد شود و به دین یا دنیای ما بخورد، خدایا کمک کن به دنیایی که زودگذر و ناپایدار است و بقایی ندارد بخورد. اگر نقصی هست به دنیا بخورد و دین و ایمان ما ضرر نکند و توبه ما را قرار بده در مسیری که بقای آن بیشتر است. یعنی همیشه در مسائل دینی زود توبه کنیم و برگردیم و در مسائل دنیایی خیلی مهم نیست. حافظ می‌گوید: سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست *** از بهر این معامله غمگین مباش و شاد لذا حضرت می‌فرماید: اگر بنا شد نقصی در دین یا دنیای ما بیافتد، آن نقص را در چیزی که فنای سریع دارد یعنی دنیای ما قرار بده و توبه و برگشت ما را در مسیری که بقای آن بیشتر است. یعنی اگر خطایی کردیم زود توبه کنیم و برگردیم. «وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمَّيْنِ يُرْضِيكَ أَحَدُهُمَا عَنَّا، وَ يُسْخِطُكَ الْآخَرُ عَلَيْنَا، فَمِلْ بِنَا إِلَى مَا يُرْضِيكَ عَنَّا، وَ أَوْهِنْ قُوَّتَنَا عَمَّا يُسْخِطُكَ عَلَيْنَا» بعضی مواقع تصمیم می‌گیریم برای منفعت‌ها، ما الآن برویم در یک جلسه روضه شرکت کنیم یا یک ساعت اضافه کار کنیم، یا یک بازی را تماشا کنیم. امام سجاد این راهکار را در زمینه دعا به ما نشان می‌دهد و می‌فرماید: خدایا هروقت ما هَمّ‌مان را در دو چیز قرار می‌دهیم که یک چیز در مسیر رضایت توست و ما را به تو نزدیک می‌کند و یک چیز در مسیر سخط توست، خیلی مواقع مثل حُرّ بن یزید ریاحی بین بهشت و جهنم قرار می‌گیرد. آیا این ربا را بگیرم یا نگیرم، این رشوه را بدهم یا ندهم. این گناه را بکنم یا نکنم. این رابطه نامشروع باشد یا نباشد. همه ما در شب و روز مکرر بین دو راهی قرار می‌گیریم. چشم و زبان و دست ما همه می‌تواند دریچه جهنم باشد، دریچه بهشت باشد. لذا در این دعا حضرت از خدا کمک می‌خواهد که خدایا هروقت ما همت می‌کنیم به دو کاری که یکی رضای توست و یکی سخط توست، خدایا ما را متمایل کن، میل قلبی ما را در مسیری که رضای توست قرار بده. «وَ أَوْهِنْ قُوَّتَنَا عَمَّا يُسْخِطُكَ عَلَيْنَا» خدایا ما را سست و ضعیف کن در مسیری که مسیر غضب و سخط توست. یعنی اگر در مسیر پرتگاه جهنم و گناه و معصیت قرار می‌گیریم، انرژی و نیرو را از ما بگیر ناتوان و بی حال باشیم. خیلی نکات قشنگی است. سعدی می‌گوید: چگونه شکر این نعمت گزارم *** که دست مردم آزاری ندارم
این خودش یک نعمت بزرگی است که خدا توان گناه و معصیت را از ما سلب کند و توفیق کارهای خوب به ما بدهد. بعضی می‌گویند: توفیق اجباری است، بعضی موردها که خدا درهای جهنم را می‌بندد و اجباراً آدم مسیر صحیح را می‌رود. آیت الله شبیری زنجانی کتابی دارند به نام «جرعه‌ای از دریا» سه جلد است و خاطراتی از علما و بزرگان است. ایشان نوشته در کرمانشاه دو تا اشرف بودند که معروف بودند. یکی اشرف الواعظین بوده که واعظ معروفی بوده و روضه‌های عالی می‌خوانده، یکی دیگر هم خانمی بوده که زنی خرابکار بوده است. یکی از سرمایه‌دارهای کرمانشاه گاهی برای عیش و نوش این زن را می‌گفته و گاهی برای روضه اشرف الواعظین را دعوت می‌کرد. یک موقع بساط عیش و نوش را فراهم می‌کند و به خدمتکار می‌گوید: به اشرف بگویید بیاید. این خدمتکار اشراف الواعظین را خبر می‌کند که بیاید. یکباره به او خبر می‌دهند و بساط همه چیز را عوض می‌کنند و بساط روضه را پهن می‌کنند. همین باعث می‌شود مسیر زندگی او عوض شود. او قصد گناه داشت ولی خدا برای او راه را بست. همین فرمایش حضرت که خدایا اگر در مسیر گناه رفتیم راهش را ببند و به ما کمک کن. بحث توبه خیلی مورد نیاز است و نیاز است که گاهی این بحث توبه و استغفار گفته شود. یکی از نکاتی که در بحث توبه خیلی مهم است، این است که ما از کجا زمین می‌خوریم؟ از کجا درها بسته می‌شود و از کجا فشارهای روحی به ما وارد می‌شود و از کجا راه برون رفت پیدا کنیم. روایت‌های کلیدی زیاد داریم، یک موقع مشکل مهمی برای مملکت و حوزه و مردم پیش آمده بود و عده‌ای خدمت آیت الله بهجت آمدند. ایشان در مجامع عمومی کم صحبت می‌کردند و معمولاً درس و بحث داشتند. ایشان با این حدیث بحثشان را آغاز کردند که ما از کجا ضربه می‌خوریم و از کجا افت می‌کنیم و زمین می‌خوریم و از کجا اوج می‌‌گیریم و بالا می‌رویم. بعضی مواقع پیغمبران و امامان ابتداعاً یک مطلبی را بیان می‌کردند و بعضی مواقع به صورت سؤال. پیغمبر خدا در جمع اصحاب این سؤال را مطرح کردند، «أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِدَائِكُمْ مِنْ دَوَائِكُمْ» نمی‌خواهید بدانید که درد شما، همه مریضی‌ها و دردها از کجا شروع می‌شود و همه درمان‌ها و نسخه‌ها که شفا دهنده چیست. خیلی چیز جالبی است. یک چیزی است که همه درها را قفل می‌کند، یک چیزی هست که همه درها را باز می‌کند. یک مخرّب و مرضی هست، ریشه این را در می‌آورد. یکی هم هست دوایی پیدا کرده که هر نوع مریضی را خوب می‌کند، این خیلی قشنگ است. «أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِدَائِكُمْ مِنْ دَوَائِكُمْ» شما را آگاه نکنم که درد شما از کجاست و درمان شما و دوای همه دردهای شما چست. گفتند: بله یا رسول الله! ما همه دنبال یک چنین چیزی هستیم. فرمود: «دَاوكُمُ الذُّنُوبُ وَ دَوَاوكُمُ الِاسْتِغْفَارُ» (مستدركالوسائل، ج 11، ص 333) یعنی هرجا آدم ضربه خورد، زمین خورد، کمبود و کاستی شد، ببیند کجا پیاله شکسته است. کجا ظلم کرده و حرف ناحق زده است. کجا چشم و دستش خطا رفته است. کجا مال حرام خورده است. خیلی‌ها در تهیه مال حلال دقت نمی‌کنند و به زن و بچه‌شان مال حرام می‌دهند. پیغمبر ما فرمودند: اگر کسی عمداً لقمه حرام بخورد، «إذا وقعت اللقمة من حرام في جوف العبد لعنه كل ملك في السماوات و في الارض» (مكارم الاخلاق، ص150) اگر کسی علم داشته باشد که این لقمه حرام است و بخورد، تمام فرشته‌های آسمان و زمین او را لعنت می‌کنند. یعنی اینقدر دوری از خدا می‌آورد تا جایی که جلوی امام حسین بایستد. دیگر کلام امام حسین در وجودشان اثر نمی‌کند. اگر هم کسی چهل روز لقمه حلال بخورد، خدا قلبش را نورانی می‌کند. میل به خوبی‌ها در او ایجاد می‌شود. یک راه اینکه آدم میل به خوبی‌ها بکند لقمه است.
فرمود: تمام دردهای شما بخاطر گناه است و درمان برون رفت از همه گرفتاری‌ها و دردها استغفار و توبه است. لباس گناه و معصیت را در بیاورد و لباس بندگی تن کند. از این ساعت بگوید: خدایا هرکجا بگویی باش هستم و هرجایی بگویی نباش، نیستم. این حرف را بزن می‌زند و این حرف را نزن، نمی‌زند. این راه را می‌روند و این راه را نمی‌روند. دیشب حرم بودم، یک خانمی گفت: من می‌خواهم ناخن روی ناخن بکارم. خدا ناخن زیبا را قرار داده، باز می‌خواهد رویش ناخن بکارد. این حرام است. وضو و غسل اشکال دارد. یک ناخن که می‌چسبانی مانع رسیدن آب می‌شود. دلم می‌خواهد! با لاک نماز می‌خواند، نماز باطل است. تو دلت را از خدا بیشتر دوست داری. یک چیزی که شیطان و مردم می‌خواهند، دلم می‌خواهد، نفسم می‌خواهد، یک چیزی را خدا می‌خواهد. من که حاضر نیستم از یک ناخن در راه خدا بگذرم، چه انتظاری دارم خدا همه حوائج مرا برآورده کند. فراوان داریم خانم‌هایی که مؤمن و دوست اهل‌بیت هستند، مشهد و کربلا می‌روند اما از یک لاک ناخن نمی‌گذرند. می‌گوید: نماز می‌خوانم و لاک هم می‌زنم. خوب این باطل است. امام حسین از همه هستی‌اش گذشت. من حاضر نیستم از یک رنگ بگذرم؟ حاضر نیستم چند شاخه مو را از نامحرم بپوشانم! تمام فسادهایی که در جامعه هست، برای ناهنجاری‌های اخلاقی و دینی و مذهبی است. اگر در جامعه‌ای همه به فرمان خدا باشند، چرا این همه بی سامانی باشد. هفته‌های قبل گفتیم که امام رضا فرمود: کسی که در گناه کوچک حیا نمی‌کند در گناه بزرگ هم حیاء نمی‌کند. کسی که از مردم حیاء نمی‌کند از خدا هم حیاء نمی‌کند. جلوی ریزها را باید بگیریم تا به درشت‌ها برسیم. فرمود: درد شما از گناه است، درمانش هم توبه و استغفار است. بگو: خدایا من بخاطر ت دیگر این کار را کنار می‌گذارم. بخاطر تو با حجاب و نماز خوان می‌شوم. امام حسین همه هستی‌اش را داد، من حاضر نیستم هفده دقیقه نماز بخوانم. نمازی که ستون دین است. اگر ستون وسط خیمه را بکشی، خیمه می‌خوابد. امام حسین روز عاشورا نماز خواند. می‌گوید: من سینه می‌زنم، کربلا می‌روم ولی نماز نمی‌خوانم. با خودت مبارزه کن، یک مقدار در مقابل خدا خودمان را زمین بزنیم و بعد آرامشی که خدا به ما می‌دهد را ببینیم. امیرالمؤمنین فرمودند: دو پناهگاه و امان خدا در عالم قرار داده است، «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» (انفال/33) استغفار را در کنار پیغمبر قرار داده و این خیلی مهم است. از هردو به امان تعبیر کرده است. خدا چه وقت ما را عذاب نمی‌کند؟ 1- تا وقتی که ما با پیغمبر رابطه داریم. پیغمبر در خارج هست یا در وجود ما جاری شده، هیچوقت خدا آن امتی که پیغمبر در درون آنهاست، امکان ندارد خدا آنها را عذاب کند.2- تا وقتی امتی توبه و استغفار می‌کنند، تا وقتی توبه می‌کنید، برگشت دارید و شرمنده هستید، خدا می‌گوید: من امان نامه می‌نویسم و شما را عذاب نمی‌کنم. ولی وقتی گناه می‌کنی و لبخند می‌زنی که گناه می‌کنی، یا نماز نمی‌خوانی، خیلی بد است. اینکه گناه می‌کنی و سرت را با افتخار بالا می‌گیری، خیلی بد است.
الآن بعضی خانواده‌ها هستند در دکورشان یک چیز خیلی قیمتی دارند. اگر این دکورها جمع شوند هزارها فقیر را می‌تواند اداره کند. مثلاً قالیچه ابریشمی را به دیوار می‌زند. این چه مشکلی را حل می‌کند؟ فرش روی فرش می‌اندازد با اینکه میلیون‌ها نفر گرسنه هستند. اگر در دکور خانه یک وسیله گران قیمت داریم و با ارزش و به همه گفتیم که به این دست نزنید. اگر یک بچه‌ای آمد این وسیله شما را بر خلاف دستور شما برداشت و از دستش افتاد و شکست. پدر فهمید، به بچه می‌گوید: چرا شکستی؟ می‌گوید: شکستم که شکستم. شکستی؟ یادگار پدرم را شکستی. حالا مقابله هم می‌کنی؟ اینها همان‌هایی هستند که اصرار در گناه دارند. این فردا همه مملکت را می‌شکند، فردا اختلاس‌گر می‌شود. این شمر می‌شود و با امام حسین مقابله می‌کند. خدا این را رها نمی‌کند و بر سرش می‌زند، ما هم باید اینها را تنبیه کنیم. اما اگر این بچه این را شکست، گفتیم: چرا شکستی؟ دیدیم وا رفت و به زمین افتاد، بیشتر از آنچه که شکست، خودش می‌شکند. گفت: ببخشید بابا، اشتباه کردم و ناراحت هستم. اینجا در امن خداست. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» کسی که حال انفعال و شرمندگی دارد، حال توبه دارد، امام حسین اجازه نداد حر سرش را پایین بیاورد. اگر کسی خودش را شکست و با توبه و استغفار، نه عذاب نمی‌شود بلکه درجه هم می‌دهند. «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» (اسراء/7) یعنی اگر احسان کردید و کار خوب کردید خدا به شما مزد می‌دهد. اگر هم گناه کردی، باید بگویند: پدرت را درمی‌آوریم، می‌گوید: «فَلَها» در ذیل این آیه امام هشتم فرمود: «فَلها ربٌّ یغفر لها» اگر هم گناه و معصیتی کردی نا امید نباش. خدایی هست که می‌بخشد. توبه کن و برگرد. اگر به کسی سرمایه‌ای دادیم و خلاف دستور ما عمل کرد و ورشکست شد، اگر توبه کرد باید بدهی‌هایش را بدهیم. اما خدا می‌گوید: من بدهی‌های تو را می‌دهم، «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» (فرقان/70) این خیلی قشنگ است و راه را باز می‌کند. خدای مهربان تا وقتی آدم توبه و استغفار می‌کند، میلیون بار هم توبه شکسته و باز استغفرالله بگوید، خدا او را بغل می‌کند و در امان خداست. این خیلی مهم است که استغفار و توبه را کنار نفس پیغمبر قرار داده است. همانطور که هرجا پیغمبر است، رحمت است و عذاب راه ندارد، هرجا هم توبه و استغفار هست لعنت راه ندارد.
مرحوم شیخ جعفر شوشتری(ره) می‌گوید: آنهایی که در ماه رمضان و شب‌های قدر جا ماندند، ایام محرم کشتی امام حسین همه جا موج می‌زند. در همه کشورهای کره زمین برای امام حسین عزاداری می‌شود. هندوستان بیش از یک میلیارد جمعیت دارد و هفتاد و دو ملت در آن کشور هستند. گاو پرست، بت پرست، آتش پرست، ولی روز عاشورا تعطیل رسمی است. کشوری که اصلاً مسلمان، شیعه کم آنجا هست ولی هندی‌ها هم عزاداری می‌کنند. تعطیل رسمی است، فضایی که امام حسین ایجاد کرده و جذابیتی که دارد، مرحوم دولابی می‌فرمودند: وقتی کشتی امام حسین به میدان می‌آید همه کشتی‌ها کنار می‌روند. همه ما کشتی نجات هستیم ولی کشتی امام حسین هم سریع است و هم وسیع است و جذابیت فوق‌العاده دارد. اسم امام حسین افراد را منقلب می‌کند. روایت داریم وقتی حضرت آدم ترک اولی را مرتکب شد، خیلی دلشکسته شد، مدت‌ها توبه و استغفار می‌کرد ولی رمز پذیرش نیامده بود. چون رمز پذیرش اهل‌بیت هستند، تا اینکه جبرئیل نازل شد و گفت: ای آدم اگر می‌خواهی توبه تو قبول شود و خدا زود تو را قبول کند باید آن رمز را بگویی. «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيم» (بقره/37) کلماتی را به حضرت آدم تلقی کردیم و توبه کرد و پذیرفته شد. آن کلمات این بود «یا حمیدُ بحق محمد، یا عالی بحق علی، یا فاطر بحق فاطمه، یا محسن بحق الحسن، یا ذی الاحسان بحق الحسین» جالب است که حضرت آدم به جبرئیل گفت: من اسم آن چهارتا را آوردم حال من عادی بود. ولی گفتم: یا ذی الاحسان بحق الحسین، دلم لرزید و اشکم جاری شد. روضه از اول خلقت بوده است. روایت داریم حضرت جبرئیل برای حضرت آدم جریان کربلا را خواندند که او را بین دو نهر آب با لب تشنه سر می‌برند و حضرت آدم گریه کرد. اشک که جاری می‌شود خدا توبه‌‌اش را می‌بخشد. ما عددی نیستیم، آدم صفی الله هم در کشتی امام حسین می‌آید، فضا عوض می‌شود. بزرگی می‌گفت: امام حسین هم صورتش را به کف پای مادرش حضرت زهرا گذاشت. یعنی در برابر مادرت تواضع و ادب کن که این رمزها درها را باز می‌کند. شیخ جعفر شوشتری می‌گوید: اگر از باب ماه رمضان و شب قدر و توبه راهت ندادند، یک باب توبه وسیع، راه امام حسین است. امام حسین مظهر«يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» است. حُر آن لحظه‌ی آخر، وقتی امام حسین «هل من ناصر» گفت و ندای عجیبی که داد، حُر دید بین بهشت و جهنم است. گفت: به خدا قسم چیزی را بر بهشت مقدم نمی‌دانم ولو قطعه قطعه و سوزانده شوم. فرزندش، غلامش، برادرش هم آمدند. عجیب است از مرکب پیاده نشد. ایستاده اجازه گرفت. حضرت دیدند سرش پایین است و خیلی شرمنده است، فرمودند: «ارفع رأسک یا حُر» سرت را بالا بگیر. کسی که حسینی شد سر بلند است. حضرت به علی اکبر فرمودند: کنار پیکر حُر برایش روضه بخوان و حضرت علی اکبر مرثیه خواندند. با اینکه حُر امام حسین و اهل‌بیت را آورد تحویل دشمن داد و لحه آخر برگشت و توبه کرد. اگر کسی چنین جنایتی را کرده قابل پذیرش است و راه امید را باز می‌کند. شریعتی: برای رفتن به یک مقصد، نیازمند زاد و توشه هستبم. «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى» (بقره/197) اگر این مسیر طولانی باشد یا باید زاد و توشه ما خیلی عظیم تدارک دیده شود یا سوار یک وسیله سریع شویم. حضرت آیت الله جوادی در دیداری که خدمتشان بودیم فرمودند: حالا که زاد و توشه ما کم است بیاییم سوار کشتی امام حسین شویم که «سفینة الحسین اسرع» کشتی امام حسین کشتی سریعی است و با همین زاد و توشه کم ما را خواهد رساند. خوش به حال آنهایی که از مدت‌ها قبل خودشان را مهیّا کردند تا این روزها و شب‌ها سوار کشتی نجات شوند. در این روزها و شب‌ها برای همدیگر دعا کنیم.
امروز صفحه 438 قرآن کریم، آیات 31 تا 38 سوره مبارکه فاطر را تلاوت خواهیم کرد. این هفته قرار هست از شهید محراب، عالم مجاهد، شهید آیت الله مدنی یاد کنیم. «وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ «31» ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ «32» جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ «33» وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ «34» الَّذِي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ «35» وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها كَذلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ «36» وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ «37» إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «38» ترجمه : و آن چه از كتاب به سوى تو وحى كرديم، همان حقّ است كه تصديق كنندهى كتابهاى پيش از آن است؛ قطعاً خداوند نسبت به بندگانش خبير و بينا است. آنگاه اين كتاب (قرآن) را به گروهى از بندگانمان كه (آنان را) برگزيديم به ميراث داديم، پس برخى از بندگان ما (در عمل به كتاب) بر خود ستمكارند و بعضى ميانهرو و برخى با اذن الهى نسبت به كارهاى خير سبقت گيرند، كه اين همان فضل بزرگ الهى است. (پاداش الهى و آن فضل بزرگ،) باغهايى هميشه سرسبز است كه به آنها وارد خواهند شد، و در آنها با دستبندهايى از طلا و مرواريد زينت مىشوند و لباس آنان در آن جا (از) ابريشم است. و گويند: سپاس براى خداوندى است كه اندوه را از ما زدود، همانا پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است. خداوندى كه ما را از فضل خويش در سراى ابدى جاى داد كه در آن جا هيچ رنجى به ما نمىرسد و درماندگى به سراغ ما نمىآيد. و كسانى كه كفر ورزيدند، برايشان آتش دوزخ است، نه بر آنها حكم مىشود كه بميرند و نه از عذاب دوزخ تخفيفى برايشان هست؛ ما اين گونه هر ناسپاسى را كيفر مىدهيم. و آن كفّار در دوزخ ناله مىزنند (و مىگويند:) پروردگارا! ما را خارج كن تا عمل صالحى انجام دهيم، غير از آنچه كه قبلًا انجام مىداديم. (در پاسخ به آنان گفته مىشود:) آيا ما به شما چندان عمر نداديم كه در آن هر كس كه بناى تذكّر دارد متذكّر شود و (عبرت گيرد؟ به علاوه) هشدار دهنده به سراغتان آمد (ولى شما توجّهى نكرديد)، پس اينك بچشيد، پس براى ستمگران هيچ ياورى نيست. همانا خداوند به غيب آسمانها و زمين آگاه است، بدون شك او به راز دلها داناست.
شریعتی: به رسم دوشنبه‌ها از فضیلت ذکر بلند صلوات برای ما بگویند و نکاتی که وعده داده بودند را بشنویم. حاج آقای فرحزاد: در روایات خیلی مذمت شده از کسانی که نام و لقب پیامبر را می‌شنوند و ذکر صلوات را فراموش می‌کنند یا عمداً نمی‌گویند. در بعضی روایات داریم که جفاکارترین مردم، بخیل ترین مردم کسانی هستند که نام مرا بشنوند و صلوات بر محمد و آل محمد نفرستند. کتاب ماه ولایت که مناسبت‌های ایام غدیر و قبل و بعد آن را در این کتاب آوردند، در کانال برنامه قرار دارد و عزیزان می‌توانند دانلود کنند. تا هفدهم ربیع الاول می‌توانند جواب این را ابلاغ کنند و در مسابقات شرکت کنند. آیت الله شهید مدنی در فضایل اخلاقی فوق العاده بودند. ایشان وقتی نجف مشرف شدند، شاگردان زیادی داشتند. در کرمانشاه یکی از خیرین جلسه روضه‌ای می‌گیرد و از ایشان وعده می‌گیرد در فلان موقع شب جمعه شما شرکت کنید. ایشان هم قول می‌دهند. به نجف می‌روند، آنجا اقامه گرفتند. بار اول هم باید مدتی بمانند تا اقامه بدهند. به ایشان خبر می‌دهند که شب جمعه وعده دارید. میزبان هم بزرگان کرمانشاه و خیرین را دعوت کرده بود. اگر ایشان می‌آمدند اقامه‌شان به هم می‌خورد، بار اول باید چند ماه مداوم بمانند. ایشان بخاطر اینکه خلف وعده نشود خدمت آیت الله حکیم می‌آید که حرف ایشان نزد دولت خریدار داشت، ایشان را واسطه می‌کند که به ایشان یک مجوزی بدهند که شب جمعه با ماشین کرمانشاه بیایند و برگردند و به وعده‌ای که دادند عمل کنند. دوست عزیزی داشتیم که جزء وعاظ کشوری بود و هفته گذشته در روز مباهله روی منبر از دنیا رفتند و شخصیت کم نظیری بودند. حاج آقای عرفان که خدا رحمتشان کند، از شهرت و اسم و رسم گریزان بودند. ایشان چند ماه قبل جایی منبر رفته بودند درباره‌ی مرگ‌های زیبا و نا زیبا صحبت کرده بودند. مرگ در حال گناه و معصیت، مرگ در حالت ظلم، مرگی که در حالت عبادت و بندگی و سجده، ایشان فرمودند: نمونه‌ای از مرگ‌های زییا این است که افرادی بودند که در حالت وعظ و تبلیغ و روضه از دنیا رفتند. مرحوم خندق آبادی شب بیست و یکم در حالت قرآن سر گرفتن و «بک یا الله» با ذکر اهل‌بیت از دنیا رفتند. گفته بودند: دوست دارم من هم اینطور از دنیا بروم و از روز مباهله در مسجد امام کرمان ایشان در حالت وعظ و تبلیغ، روزی که مربوط به اهل‌بیت است از دنیا رفتند و در اخلاق و تواضع‌شان و سخاوتشان کم نظیر بودند و زندگی بسیار ساده‌ای داشتند. در یک محله فقیر نشین در قم زندگی می‌کردند. یک ماشین از خودشان نداشتند و با اتوبوس رفت و آمد می‌کردند. گاهی لب چهارراه که می‌رسیدند به تمام کارگرها کمک می‌کردند. ایشان که روی منبر سکته کردند، در این زمان دو هزار تومان در جیبشان بود با اینکه مسافر بودند. ایشان کتاب‌های زیادی دارند که واقعاً بی نظیر است و مرگ ایشان فاجعه بزرگی برای جامعه وعاظ و همه آنهایی که پای منبر ایشان کلی خاطره دارند، بود.
شریعتی: دعا بفرمایید و آمین بگوییم. حاج آقای فرحزاد: از همه عزیزان خواهش دارم که برای ایشان یک حمد و سه «قل هو الله» بخوانند، خواهش دوم اینکه از امشب که محرم شروع می‌شود حتماً مقید باشند و بی تفاوت نباشند. حالا یا مجلس روضه سخنرانی شرکت کنند، یا زیارت عاشورا بخوانند، یک ارتباطی با امام حسین داشته باشند. آنهایی که وصل می‌شوند شفاعت می‌شوند. خدایا تو را به حق آقا أباعبدالله قسم می‌دهیم ما را جزء بهترین شیعیان و یارانش قرار بده. ما را جزء مروجین دستگاه أباعبدالله قرار بده. آنهایی که مریض هستند خدا شفای عاجل عنایت بفرماید. قرض قرضمندان را ادا بگردان، آنهایی که شغل ندارند، مسکن ندارند، همسر و اولاد ندارند، به آنها مرحمت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام به امام حسن و امام حسین. شریعتی: از ازل شور حسین بن علی در سر ماست *** تا ابد در دل خود داغ محرم داریم «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 با موضوع سیری در صحیفه سجادیه ، شرح دعای نهم (توبه) 🗓 دوشنبه نوزدهم شهریور ماه 🗂 حجم : ۱۱.۴ مگابایت 📝 متن کامل برنامه ➡️ https://eitaa.com/samtekhoda3_matn/1203 ☑️ @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #سیره_حضرت_سیدالشهداء_علیه_السلام 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_حسینی_قمی 🗓 تاريخ پخش : بیستم شهریور ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه : سیره حضرت سیدالشهداء (ع) كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی تاريخ پخش : 20- 06-97 شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. گرد هم آوردند ماتم‌های عالم را *** وقتی جدا کردند همدم‌های عالم را از عطر یاسم بادهای ساحل غربی *** از یاد بردند مریم‌های عالم را تا صبح بر گلبرگ زردش اشک خواهم ریخت *** شرمنده خواهم ساخت شبنم‌های عالم را انگار یک جا بر سرم آوار می‌کردند *** تیغ تمام ابن ملجم‌های عالم را من پشت پرچین بهشت کوچکم دیدم *** هیزم به دوشان جهنم‌های عالم را ماه هم هلالی می‌شد و من در حلولی سرخ *** می‌دیدم آغاز محرم‌های عالم را «صلی الله علیک یا أباعبدالله» سلام می‌کنم به همه شما، شما که دلتان و قلبتان سرشار از محبت امام حسین(ع) است. محبتی که هرگز سرد نمی‌شود. در آغازین روز ماه محرم با سمت خدا مهمان لحظات ناب شما و در محضر حاج آقای حسینی عزیز هستیم. حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. حاج آقای حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان عزیز دارم. ایام عزای سید مظلومان و سالار شهیدان را تسلیت می‌گویم. شعر بسیار زیبایی خواندید. اشعاری که این شب‌ها و روزها زینت بخش همه مجالس است و شما هم نصب کردید، باز این چه شورش است که در خلق عالم است *** باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست *** سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان گریه می‌کنند *** گویا عزای اشرف اولاد آدم است از آب هم مضایقه کردند کوفیان *** خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید *** خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا فردا دوم محرم است و ورود حضرت سیدالشهداء به سرزمین مقدس کربلاست. شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین *** روی دل با کاروان نینوا دارد حسین از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست *** مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین خدا مرحوم آیت الله احمدی میانجی را رحمت کند. یادم هست هنگام خواندن اشعار، وقتی به اینجا می‌رسیدند، گریه امانشان نمی‌داد. بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب *** ورنه این بی حرمتی‌ها کی روا دارد حسین می‌برد همراه خود هفتاد و دو ذبح عظیم *** بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
آنچه می‌توانم در آغاز بگویم این است که خیلی باید ممنون پروردگار باشیم که محرم دیگری رسید. خیلی‌ها قبل از محرم عمرشان به آخر رسید. باید ممنون پروردگار باشیم که به محرم دیگری رسیدیم. در قم یک منبری بود مرحوم آقا عباس حسینی، پیرمرد باصفایی بود. فرمودند: یکوقتی منبر بودم این روایت را می‌خواندم که بهشت هشت در دارد و هر گروهی از یک در وارد بهشت می‌شوند. وسط منبر این روایت را توضیح می‌دادم، پیرمردی از پای منبر گفت: آقای حسینی این روایتی که خواندید و این درهای بهشت خیلی سخت است. یک دری نیست آسانتر که برای ما از آن در وارد بهشت شویم؟ جوابی نداشتم بدهم. شب به خانه آمدم، در فکر بودم چه جواب این پیرمرد را بدهم. کتاب سفینة البحار محدث قمی کنار دستم بود. گفتم ببینم حدیثی، مطلبی هست بگویم. این کتاب دو جلد است و حدود 1400 صفحه است. تا باز کردم اول صفحه این حدیث آمد. پیامبر خدا فرمود: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» روایتی که جواب آن پیرمرد بود، این است «الا و انَّ الحسین بابٌ من ابواب الجنه» او دنبال در بهشت آسانتری می‌گشت. حدیث را منابع خاصه و عامه نقل کردند. پیامبر فرمود: «ان الحسین بابٌ من ابواب الجنة من عاداه حرم الله علیه الریح الجنه» اشتباه نشود نه اینکه سیدالشهداء(ع) یک دستگاه جداگانه‌ای برای خودش دارد. نه! همان جمله معروف که فرمودند: «کلهم سفن النجاة و سفینة الحسین اسرع و اوسع» همه اهل‌بیت کشتی نجات هستند. ولی این کشتی خیلی سریعتر و گسترده‌تر است. در طول سال ما عرفه داریم، رمضان داریم، شب‌های جمعه داریم، مناسبت‌های مذهبی فراوان داریم ولی کجا مردم اینطور به خدا و مناجات و اشک و دعا و معارف دین اقبال دارند و چقدر مردم جذب می شوند، چقدر جوا‌ن‌ها برمی‌گردند. خدا مرحوم آقای مروی را رحمت کند که این قصه را نقل می‌کردند. می‌فرمودند: در اراک یک آقایی می‌گفت: من دهه اول محرم در هیأتی سخنران بودم. یک شب آمدم منبر بروم، یک جوانی که مست بود و حال خوبی نداشت، مرا دید و با حالت خودش گفت: آ شیخ کجا می‌روی؟ گفتم: هیأت سیدالشهداء (ع) می‌روم. گفت: می‌خواهی یک شعر برایت بخوانم؟ گفتم: خدایا با این جوان چه کنم، مجلس ما را به هم نزند. بخوان! این شعر را خواند: بردند ذره ذره مه پیکران دلم را *** یک ذره دگر ماند تا قسمت که باشد باز در حالت مستی یکبار دیگر این شعر را خواند. دستی به صورتش کشیدم و گفتم: جوان پیشنهادی دارم. مگر نمی‌گویی: بردند ذره ذره مه پیکران دلم را؟ آن ذره آخر را وقف سیدالشهداء(ع) کن. آنهایی که در زندگی‌شان تحول ایجاد می‌شود لازم نیست صدها ساعت مطلب بشنوند، گاهی یک لحظه است. چنان این کلام روی او اثر گذاشت که منقلب شد و روی زمین نشست. از فردا آمد و توبه کرد و عوض شد. ابن عساکر یک تاریخی دارد به نام تاریخ دمشق، ابن عساکر برای قرن ششم است. یعنی حدود هشتصد سال پیش یک عالم و مورخ اهل سنت در تاریخش نوشته: شب عاشورا وقتی عمر سعد کار را تمام کرده بود و جنگ با سیدالشهداء قطعی شد، سی نفر از سپاهیان عمر سعد گفتند: خجالت نمی‌کشی پسر پیغمبر خدا اینجا در بیابان کربلا دارد شما را به حرف خدا و سنت جدش دعوت می‌کند، شما نمی‌پذیرید؟ شب عاشورا سی نفر از لشگر عمر سعد به سپاه امام حسین ملحق شدند. دهه محرم تعظیم و تکریمش برای این است که ما ملحق شویم. ما همه فاصله گرفتیم. به برکت اشک و سینه زدن بر سیدالشهداء، به برکت شرکت در مجالس امام حسین فاصله‌مان را کم کنیم و نزدیک شویم.
این حدیث در عیون الاخبار الرضا شیخ صدوق هست. شخصی می‌گوید: «دخلتُ علی رسول الله» خدمت پیامبر شرفیاب شدم. أُبی بن کَعب از اصحاب پیامبر خدمت حضرت بود. سید الشهداء(ع) در آن مجلس بودند. رسول خدا به امام حسین فرمودند: «مرحباً بک یا أبا عبدالله» پیامبر به امام حسین شش، هفت ساله فرمود: «یا زین السماوات و الارضین» زینت آسمان‌ها و زمین، أبی بن کعب از اصحاب پیامبر است. عرض کرد: یا رسول الله! «کیف یکون یا رسول الله» مگر کسی غیر از شما زینت آسمان‌ها و زمین است؟ رسول خدا فرمود: «والذی بعثنی بالحق» قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث کرد، «ان لحسین فی السماء اکبر منه فی الارض» حسین در آسمان‌ها خیلی با عظمت‌‌تر از حسین در زمین است. خدا علامه امینی(ره) را رحمت کند. فرمود: این مجالس را برگزار کنید و عزاداری کنید ولی با اینها حق سیدالشهداء ادا نمی‌شود. قیامت باید مجلس امام حسین آنجا برگزار شود. باید در محشر عزای سیدالشهداء برگزار شود. «و انه لمکتوبٌ عن یمین عرش الله» رسول خدا فرمود: بر سمت راست عرش الهی نوشته شده: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» شریعتی: مقدمه خیلی خوب و پرباری بود. دوباره محرم از راه رسید و مساجد سیاه پوش شد. تکیه‌ها و حسینیه‌ها و دسته‌های عزا برپا شد. خوشا به حال کسانی که قدر این محرم را خواهند دانست، انشاءالله امام حسین کمک کند که یک محرم پرباری را تجربه کنیم و بتوانیم دستمان را به دست امام حسین بسپاریم و به سمت خدا حرکت کنیم و از همه این کثرات و مشکلات و گرفتاری‌ها فرار کنیم. قطعاً بحث محرم ما با حضور کارشناسان عزیز متفاوت خواهد بود. حاج آقای حسینی در ایام محرم قرار هست در مورد چه مباحثی صحبت کنیم؟ حاج آقای حسینی قمی: در مورد سیره‌ی اصحاب سیدالشهداء(ع) خیلی مطالعه کردم. در این سالها به زندگی امام حسین و خطبه‌های سیدالشهداء فراوان پرداختیم. من نگاه کردم و دیدم زوایای فراوانی از زندگی اصحاب امام حسین(ع) هست که کمتر گفته شده و به درد زندگی امروز ما می‌خورد. امروز می‌خواهم یک آموزه‌هایی از زندگی سیدالشهداء که به درد مجالس این روزها و شب‌های ما می‌خورد را بگویم. همین بحثی که در مقدمه اشاره کردم، اینکه ما بتوانیم بهتر چهره‌های جدید را جذب کنیم. هر شب سعی کنیم تا دیر نشده افرادی را با امام حسین آشنا کنیم. شما این افراد را سوار کشتی کنید، رساندن اینها به ساحل با سیدالشهداء(ع) است. دستشان را بگیرید و در عزای سیدالشهداء بیاورید. طعم بسیار شیرین درک معارف سیدالشهداء را به اینها بچشانیم، اینها دیگر از امام حسین جدا نمی‌شوند.
مطلب اول در مورد امام حسین(ع) اینکه ما سعه صدر را از امام حسین یاد بگیریم. خیلی حوصله‌هایمان کم شده است، یک داستانی را می‌گویم که این داستان در دو منبع قدیمی هست، یکی توحید شیخ صدوق، هزار و صد سال پیش، یکی هم تاریخ دمشق ابن عساکر که برای هشتصد سال پیش است. ابن عباس صحابه پیامبر شاگرد امیرالمؤمنین(ع) در مسجدالنبی نشسته بوده و برای مردم حدیث می‌گفت. شاگرد خوب امیرمؤمنان بود و تا روز آخر هم پایبند به همین راه بود. روزی که می‌خواست از دنیا برود، در طائف آخرین جمله‌ای که گفت و از دنیا رفت این بود: «اللهم انی اتقرب الیک بحبّ علی بن ابی طالب» این آخرین سخن ابن عباس بود. ابن عباس در مسجدالنبی نشسته بود، درس و حدیث می‌گفت. یک کسی در گوشه‌ی مسجد نشسته بود و مجلس ابن عباس را با جمله‌ای به هم زد. این جزء مخالفین اهل‌بیت(ع) بود. به ابن عباس گفت: این مسائل ساده چیست که برای مردم می‌گویی؟ اگر راست می‌گویی در مورد توحید یک سخن بگو. مجلس به هم خورد. ابن عباس سرش را پایین انداخت. امام حسین(ع) در گوشه مسجدالنبی حضور داشتند، برخورد این شخص را با ابن عباس دید که مجلس ابن عباس را به هم زد. سیدالشهداء(س) فرمود: با حدیث او کار نداشته باش، او بحث خودش را می‌کند «الیَّ» نزد من بیا از توحید برای تو بگویم! گفت: نمی‌خواستم از شما بپرسم! اگر شما را قبول داشتم که از شما می‌پرسیدم. ابن عباس تا این سخن را شنید پا درمیانی کرد و گفت: «یأبن الازرق انه من اهل بیت نبوة و هم ورثة العلم» ما هرچه داریم از اینها یاد گرفتیم و اینها اهل‌بیت پیامبر هستند. من شاگرد این مکتب هستم. آنقدر گفت و به هر قیمتی بود نافع بن ازرق، کسی که از نظر فکری انحراف داشت و با مکتب اهل‌بیت فاصله داشت را جذب کرد و نزد امام حسین(ع) نشست. علت اینکه این داستان در توحید صدوق آمده برای همین است. یک بیان زیبایی حضرت در مورد توحید دارد. به قدری این بیان جذاب بود، امام حسین می‌خواست از توحید سخن بگوید. روایت هست که به گریه افتاد. گفت: «یا حسین! ما أحسن کلامک» چقدر زیبا سخن می‌گویی! اینجا باید طبیب حاذق از فرصت استفاده کند. این شب‌ها دل هرکس می‌شکند و نرم می‌شود، آمادگی پذیرش هر حرف حقی را دارد. من بارها از ذاکرین و مداحان اهل‌بیت خواهش کردم و گفتم: وقتی شما داری روضه می‌خوانی، در اوج روضه که اشک جاری شده و دل شکسته، آنجا یک موعظه دینی بکن. چیزی در مورد خدا و پیغمبر بگو، مخصوصاً به جوان‌ها که خیلی اثر دارد. امام حسین فرمود: «بَلَغنی» به من خبری رسیده است. چون این آدم از باقی مانده‌های خوارج بود. خوارج امیرالمؤمنین(ع) را کافر می‌دانستند. می‌گفتند: حکمیت را پذیرفته، حکمیت کفر است پس کافر شده است. حضرت فرمودند: حکمیت را شما بر من تحمیل کردید. ثانیاً کفر نیست! حضرت به این فرد فرمود: «بَلَغَنی انک تشهدُ علی علیٍ و علی أخی و علیَّ بالکفر» من شنیدم که تو ما را کافر می‌دانی، پدرم علی را کافر می‌دانی، کسی از ما زیباتر توحید را بیان می‌کند؟ به سیدالشهداء عرض کرد: «أنتم مَنار الاسلام، نجوم الاحکام» اگر من چنین اشتباهی کردم، شما نور هستید، شما ستاره و خورشید هستید، همه نور از شماست. من اشتباه کردم! امام حسین(ع) به زیبایی او را جذب کرد و در مسیر توحید اشک او را جاری کرد. خواهش می‌کنم در این شب‌ها جوانان را بخواهید که برای سیدالشهداء اشک بریزند و معارف را بشنوند. دستشان را در دست امام حسین بگذارید. در این کشتی سوار کنید، آنوقت دیگر از این کشتی پیاده می‌شوند؟
این روایت را شیخ مفید در أمالی از امام صادق(ع) دارد. «ان الحسین بن علی (ع)، عند ربّه ینظُر الی زوارهٍ و هو اعرف بهم و بأسمائهم و بأسماء آبائهم و بدَرجاتهم و مَنزلتِهِم و انّه لیَری من» هرکسی بر سیدالشهداء گریه می‌کند، امام صادق فرمود: امام حسین به زائرینش نگاه می‌کند. به گریه کنندگانش، «فَیَستَغفِر لَه» این شب‌ها امام حسین برای ما استغفار کن تمام است. علت اینکه در محرم اینقدر افراد برمی‌گردند و جذب می‌شوند، چون یک طرف هم لطف خود سیدالشهداء است. «و یسأل آبائه» از پدرش امیرمؤمنان و اجدادش می‌خواهد که بری گریه کنان سیدالشهداء، طلب آمرزش کنند. یکی از اصحاب امام صادق، نامش زید شَهّام است. حدیث در رجال الکشی است. می‌گوید: محضر امام صادق(ع) بودیم. یک جمعی از کوفی‌ها بودیم. شخصی به نام جعفر بن عفوان وارد مجلس شد، حضرت خیلی تحویلش گرفت. فرمود: نزد من بنشین! حضرت فرمود: «بَلَغَنی» به من خبر رسید برای امام حسین(ع) شعر می‌گویی. من گاهی به مداحان می‌گویم که شما در یک قصیده، یک غزل می‌توانید کل یک منبر را برسانید. خدا رحمت کند، یاد کنم از مرحوم آیت الله تبریزی مرجع بزرگوار، سر درس یکی از شاگردان اشکالی کرد. ایشان جواب داد. شاگرد یک جمله‌ای گفت که نباید می‌گفت. گفت: این جواب اشکال من نبود، به من جواب علمی بدهید! داری روضه خوانی می‌کنی!! مرحوم آیت الله تبریزی زیر گریه زد. گفت: کاش من روضه خوان بودم، من آرزو داشتم روضه‌خوان سیدالشهداء باشم! همه انبیاء و اولیاء روضه خوان سیدالشهداء(ع) بودند. در حالات مرحوم آیت الله العظمی حائری، مؤسس حوزه علمیه قم هست که ایشان روضه خوان دسته عزاداری امام حسین در سامرا بوده است. آرزو می‌کردند روضه‌خوان سیدالشهداء باشند. یکوقت به آیت الله العظمی حائری گفته بودند: رضاخان روضه خوانی را ممنوع کرده بود. ایشان خیلی ناراحت بود. گفتند: چرا اینقدر ناراحت هستید. طوری نشده است، جلوی یک مستحبی را گرفتند! فرمود: مستحبی است که هزار واجب از آن بیرون می‌آید. قدیم مرسوم بود یک قصیده پند آموز زیبا می‌خواندند. الآن ما کتاب‌های زیبا کم نداریم، آقای سازگار که خدا ایشان را سلامت بدارد، شش هفت جلد پند زیبا دارند. اول منبر موعظه کنیم دل آماده شود. امام صادق(ع) خیلی جعفر بن عفوان را تحویل گرفت. فرمود: شنیدم شعر می‌گویی؟ گفت: بله، فرمود: شعری برای ما بگو! شعر را گفت حضرت به گریه افتادند. کسانی که محضر حضرت بودند گریه کردند. اشک حضرت همینطور به گونه و محاسنش جاری بود، فرمود: «والله لقد شهدت ملائکة الله المقربون» به خدا قسم فرشتگان آسمان در این جلسه حضور داشتند. «یسمعون قولک فی الحسین» روضه‌ای که برای سیدالشهداء خواندی فرشته‌ها شنیدند، فرشته‌ها بیش از ما گریه کردند. جن و ملک بر آدمیان گریه می‌کنند. گویا عزای اشرف اولاد آدم است! ر کامل الزیارات ابن قولویه قمی هست که «ما ذکر الحسین علیه السلام» اگر به مناسبتی نام سیدالشهداء در محضر امام صادق برده می‌شد آن روز امام صادق تا شب متبسم دیده نمی‌شد. بنابراین قدر بدانیم مخصوصاً با سعه صدر و حوصله، مردم را سوار این کشتی کنیم. همه را بیاوریم. وقتی آنها آمدند در این کشتی نشستند، اینهایی که متصدی این کشتی هستند، خوب نگهداری کنند و خوب تحویل بگیرند و تحویل ناخدای کشتی سیدالشهداء بدهند.
خدا مرحوم محدث قمی را رحمت کند، کتابی نوشته به نام «نفس المهموم»، امام صادق فرمود: «نفس المهموم لظُلمنا تسبیح» این ایام نفس میزنی و نگران ظلمی هستی که به سیدالشهداء(ع) شده است. فرمود: ثواب سبحان الله دارد. محرم شد و همه مهموم سیدالشهداء هستند. امام صادق فرمود: «یجبَ الیُکتب» این حدیث را باید با طلا نوشت. یکوقت ما می‌گوییم، یکوقت امام می‌گوید. «نفس المهمومِ لظلمنا تسبیح و هَمُّهُ لنا عباده» نفس می‌زنی خدا برایت ثواب عبادت می‌نویسد. غصه‌دار سیدالشهداء(ع) هستی، خدا برایت عبادت می‌نویسد. یک سنت پسندیده در مجالس سیدالشهداء(ع) دیدم که خیلی خوب است، خود سیدالشهداء(ع) چقدر نگران گرفتارها بود. یکی از برکات مجالس سیدالشهداء(ع) این باشد، در بعضی هیأت‌ها می‌گویند: ما می‌خواهیم تا آخر این دهه همینطور که برای سیدالشهداء عزاداری می‌کنند، برای امور خیریه کمک کنند. برای جهیزیه‌ها، برای بی بضاعت‌ها، برای مستمندها، من آمار دارم از مساجدی که به همت امام جماعت‌ها و مردم هر ماه دهها جهیزیه می‌دهند. امام حسین(ع) در روایتی از جد بزرگوارشان رسول خدا فرمودند: «أَفْضَلُ الاعْمَالِ بَعْدَ الصَّلاةِ إِدْخَالُ السُّرُورِ فِي قَلْبِ الْمُومِنِ بِمَا لا إِثْمَ فِيه» (المناقب، ج 4، ص 75) شاد کردن دل دیگران از نماز بالاتر است. خوارزمی مقتلی دارد که مفصل نوشته است، این حدیث از رسول خداست «لو کان سخاء رجلاً لکان حسین» اگر بخواهیم سخاوت را در قالب یک شخصیت مجسم کنیم، حسین است. وقتی امام سجاد(ع) خواستند بدن امام حسین را به خاک بسپارند، شیخ صدوق می‌نویسد بیش از سیصد زخم شمشیر و نیزه بود ولی یک زخم کهنه دیدم. فرمود: این زخم اثر آن کیسه‌ای است که پدرم شب‌ها به دوش می‌کشید. شعر زیبایی هست که برای سیدالشهداء است. فرمود: «اذا جادت الدنیا علیک فجُد بها» اگر دنیا به تو رو آورد، از این دنیا برای دیگران استفاده کن. قبل از اینکه تمام شود به مردم کمک کن. موقعیتی داری، آبرو و اعتباری داری، هرچه داری وقتی دنیا به تو رو کرد تو هم خرج مردم کن. آبرو و مال و ثروت، حافظه امانت خداست. مرحوم آیت الله العظمی غروی اصفهانی استاد آیت الله العظمی خویی و استاد آیت الله العظمی بهجت بوده است. استاد آیت الله العظمی شیخ محمد نجفی بروجردی بوده است. استاد علامه مظفر بوده است. در حالات ایشان هست از ایشان سؤال کردند: اگر بدانی نیم ساعت آخر عمرت هست، چه کار می کنی؟ گفت: جلوی در می‌نشینم ببینم گرفتار و بیچاره‌ای رد می‌شود، مشکلش را حل کنم. مرحوم آیت الله بهجت می‌فرمود: ایشان سر درس آمد درس را تکراری گفت. شاگردها چیزی نگفتند. روز دوم و روز سوم تکراری گفت. روز سوم گفتیم: بحث شما تکراری است. فرمود: می‌دانم ولی سه روز است هرچه به ذهنم فشار می‌آورم، هیچ چیز یادم نمی‌آید. خدا خواست به ما بگوید: حافظه تو برای ماست، از تو بگیریم چیزی نداری. امام حسین فرمود: جود و سخاوت مال تو را از بین نمی‌برد. نگو برای پیری و کوری خودم، خدا به تو می‌دهد. با بخل ثروت تو از بین می‌رود!
شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم. امروز صفحه 439 قرآن کریم، آیات 39 تا 44 سوره مبارکه فاطر را تلاوت خواهیم کرد. چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند سیدالشهداء(ع) هدیه کنیم و از ثواب و برکاتش بهره‌مند شویم. «هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتاً وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَساراً «39» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً فَهُمْ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً «40» إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً «41» وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذِيرٌ ما زادَهُمْ إِلَّا نُفُوراً «42» اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا «43» أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَلِيماً قَدِيراً «44» ترجمه : او كسى است كه شما را در زمين جانشينان (پيشينيان) قرار داد؛ پس هر كس كفر ورزد بر ضررش خواهد بود و كافران را كفرشان جز دشمنى و خشم نزد پروردگارشان نمىافزايد، و كافران را كفرشان جز خسارت نمىافزايد. بگو: آيا شريكان خويش را كه به جاى خداوند مىخوانيد ديدهايد؟ به من نشان دهيد كه چه چيزى را از زمين آفريدهاند، يا براى آنان در (آفرينش) آسمانها مشاركتى است؟ يا به آنان كتابى دادهايم كه ايشان، دليل و حجّتى از آن بر شرك خود دارند؟ (نه، هيچ كدام نيست،) بلكه ستمكاران تنها بر اساس وعدهاى (دروغى) كه بعضىشان به بعضى ديگر (در مورد شفاعت) مىدهند يكديگر را فريب مىدهند. همانا خداوند آسمانها و زمين را از زوال (و سقوط و خروج از مدار) نگاه مىدارد، و اگر زوال پذيرند (و از مدار خارج شوند) احدى جز او نمىتواند آنها را نگاه دارد؛ البتّه او بردبار و آمرزنده است. و (مشركان) با سختترين سوگندها، به خدا سوگند ياد كردند كه اگر هشدار دهندهاى به سراغشان بيايد از هر يك از امّتهاى ديگر هدايت يافتهتر شوند؛ پس همين كه هشدار دهندهاى برايشان آمد، جز نفرت (از حقّ) چيزى بر آنان نيفزود. (نفرت آنان از حقّ) به خاطر استكبار در زمين و نيرنگ بدشان بود، و نيرنگ بد جز اهلش را فرا نگيرد، پس آيا آنان جز سنّت (خداوند را در مورد قلع و قمع) پيشينيان انتظار دارند؟ با آنكه براى سنّت و قانون الهى هرگز جايگزينى نخواهى يافت، و هرگز براى سنّت الهى تغييرى نخواهى يافت. آيا در زمين سير نكردند تا ببينند كه سرانجام كسانى كه قبل از ايشان بودند و قدرتشان بيش از آنان بود چه شد؟ و هيچ چيز در آسمانها و زمين نيست كه خداوند را به عجز در آورد (و از حيطهى قدرت او خارج باشد.) البتّه او بس آگاه و تواناست.
شریعتی: در این روزها و شب‌ها برای همدیگر دعا کنیم، خیلی‌ها التماس دعای ویژه گفتند. انشاءالله به برکت سیدالشهداء(ع) گره از کار فرو بسته آنها باز شود. نکات پایانی بحث شما را خواهیم شنید. حاج آقای حسینی قمی: ابن عساکر در تاریخ دمشق این قصه را در مورد امام حسین(ع) می‌نویسد. کسی می‌گوید: من کربلا آمدم، دیدم جایی چند خیمه زدند. سؤال کردم خیمه کیست؟ گفتند: برای سیدالشهداء(ع) است. رفتم دیدم سیدالشهداء(ع) اشکش جاری است و در خیمه نشسته قرآن می‌خواند. گفتم: آقاجان در این بیابان‌ها چه می‌کنی؟ وسط این بیابان‌ها کسی نیست. حضرت فرمود: «هذه الکتب اهل الکوفه» اشاره کردند به نامه‌هایی که مردم کوفه برای سیدالشهداء نوشته بودند. این ایام انس بیشتری با قرآن داشته باشیم، الحمدلله امروز مجالس ما همه با قرآن شروع می‌شود و این سنت خوبی است. ولی اینطور نباشد که به قاری قرآن بگوییم: بخوان تا سخنران ما بیاید. در مورد آیاتی که تلاوت شد، «أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» معاویه کجا رفت؟ یزید کجا رفت؟ «فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً» کجا رفتند آنهایی که ظلم کردند. چه کسی می‌تواند آمار بگیرد که امشب چند مجلس برای سیدالشهداء برگزار هست؟ امشب و دیشب چند نفر برای امام حسین سینه زدند؟ خدا را قسم می‌دهیم به سیدالشهداء به همه ما قابلیت حضور و درک حضور عزای سیدالشهداء را عنایت کند. تقاضا دارم هم طهارت ظاهری و طهارت باطنی داشته باشیم و با وضو وارد مجلس امام حسین شویم. روزها مراقبت‌هایمان را بیشتر کنیم و شب‌ها از مجالس امام حسین(ع) بیشتر استفاده کنیم. خدا را قسم می‌دهیم به حق سیدالشهداء به همه ما قابلیت دریافت حداکثری از عزای سیدالشهداء(ع)، بهره معنوی از اشک سفره سیدالشهداء(ع) و عزای امام حسین عنایت بفرماید. شریعتی: چقدر نام تو زیباست أبا عبدالله! «السلام علیک یا أبا عبدالله»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 با موضوع : سیره حضرت سیدالشهداء علیه السلام 🗓 سه شنبه بیستم شهریور ماه 🗂 حجم : ۱۲.۴ مگابایت 📝 متن کامل برنامه ➡️ https://eitaa.com/samtekhoda3_matn/1217 ☑️ @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #آرامش_در_زندگی #_آرامش_در_پناه_لطف_اهلبیت_علیهم_السلام 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_سعیدی 🗓 تاريخ پخش : بیست و یکم شهریور ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه : آرامش در زندگی (آرامش در پناه لطف اهل‌بیت علیهم السلام) كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين سعیدی تاريخ پخش : 21-06-97 شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اینجا که آمدیم غم و غصه پا گرفت *** دلشوره‌ای عجب وجود مرا گرفت حس غم جدایی این دشت لاله‌خیز *** بال و پرم جدا و دلم جدا گرفت فالی زدم به مصحف پیشانی‌ات حسین *** آیات غربت تو دلم را فرا گرفت در این حسینیه که همان عر کبریاست *** حق امتحان ز قافله‌ی انبیاء گرفت تنها دلیل بودن من، سایه‌ی سرم *** زینب فقط به عشق برادر بقاء گرفت بین خیام، خیمه عباس دیدنی است *** شکر خدا رکاب مرا آشنا گرفت تا وقت هست حلقه انگشتری درآر *** از ترس ساربان دل زینب عزا گرفت اینجا درخت و نیزه تفاوت نمی‌کند *** هریک به سهم خویش نشان تو را گرفت حتی مدینه این هم زجرم نداده بود *** یک نیمروز جان مرا کربلا گرفت «صلی الله علیک یا أبا عبدالله» سلام می‌کنم به همه بیننده‌ها و شنونده‌های نازنین‌مان، روزها و شب‌های ماه عزای سیدالشهداء را با هم تجربه می‌کنیم. در این روزها ما را هم دعا کنید. دعا می‌کنم که انشاءالله همه ما مشمول شفای حضرت سیدالشهداء(ع) شویم و دعای همیشگی ما باشد که خداوند متعال به برکت نام امام حسین یک نگاهی به همه ما بکند. حاج آقای سعیدی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. حاج آقای سعیدی: سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم. شریعتی: روزهای چهارشنبه از چهل حدیث حضرت امام(ره) می‌شنویم. امروز برای ما چه آورده‌اید؟ حاج آقای سعیدی: بحث ما بحث آرامش بود. گفتیم: اطمنان یا اطمینان نفس الا و لابد در گرو بندگی خداست. احادیث چهل حدیث حضرت امام هم به همین علت انتخاب کردیم که راهنمای از بین بردن رذایل اخلاقی و نفسانیات و دنیاییات هستند و انشاءالله متصل شده به فضایل اخلاقی. گفت: اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند! دهه اول ماه محرم هستیم و حال و هوا چیز دیگری است. بحث سوم چهل حدیث بحث عُجب هست. حضرت أباعبدالله(ع) ایجاد آرامش می‌کند. یعنی وقتی ما آدرس‌های کربلا را نگاه می‌کنیم در لحظات آخر، وقتی حضرت می‌خواهند به میدان بروند، نزد حضرت زینب می‌آیند و آن سکینه و آرامش را در دل حضرت می‌گذارند، حضرت زینب را بغل می‌کنند و حضرت آرام می‌شوند. در شأن حضرت سیدالشهدا این آیه را می‌خوانند. «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة» (فجر/27 و28) ای نفسی که آرامش و اطمینان داری. از این طرف می‌بینیم که در روز عاشورا چه اتفاقی می‌افتد! حضرت أباعبدالله(ع) از همه چیز خبر دارد. روز ورود وقتی حضرت می‌آید تعریف می‌کند و می‌گوید: اینجا ارض کرب و بلا است. پر از سختی و بلا است. اینجا خون‌های ما ریخته خواهد شد. بچه‌های ما ذبح خواهند شد. همه اینها را از قبر حضرت می‌دانند و بیان می‌کنند. اما آن آرامش و اتصال هست. لذا نمی‌ترسد! کسانی که بعد از 1400 سال این اتصال را حفظ کردند، آن آرامش به آنها منتقل می‌شود. ما مثل یک ظرف‌هایی هستیم که ممکن است آلودگی داشته باشیم ولی متصل به کُر که می‌شویم جریان پیدا می‌کنیم. اگر حضرت أباعبدالله را پیدا کردیم، از نگاه او نگاه کردیم، حالا خود حضرت می‌پرسد: مرگ را چطور می‌بینی؟ «احلی من العسل» چطور برای تو زندگی در این دنیاست؟ چگونه یاری ما را می‌بینی؟ آقا دوست دارم هزار بار در رکاب شما کشته شوم و دوباره زنده شوم.
در روایات هست که شب عاشورا بعضی با همدیگر شوخی می‌کردند. یعنی آن حالت بهجتی که دیده بودند و آن نتیجه آرامش و اطمینانی است که در گرو أباعبدالله(ع) است. لذا حضرت گفتند: فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می‌شود! همه می‌دانند فردا تکه تکه می‌شوند و نیاز به خبر غیبی نیست. شما نگاه کنید چند هزار نفر این طرف، نهایت چیزی که نقل کردند صد و خرده‌ای نفر این طرف بودند. چند هزار نفر مرد جنگی مسلح و صد و خرده‌ای مرد هم این طرف بودند. نتیجه مشخص است. اما چه باعث می‌شود شهادت شیرین شود؟ چه باعث می‌شود هیچ تطمیع و ترساندنی در دل اینها ذره‌ای لرزش ایجاد نکند؟ همه ناراحتی حضرت عباس این باشد که به من امان نامه دادند. مگر من از حسین دست برمی‌دارم؟ من می‌دانم حسین تمام عالم است و تمام عشق عالم است. تمام راه سعادت است و مصباح الهدی و سفینة النجاة است. خدا طیب حاج رضایی را رحمت کند. یکی از دوستان تعریف می‌کردند، ایشان در مولوی تهران تکیه داشت و مداحان را دعوت می‌کرد. مداحان می‌آمدند یکی یکی می‌خواندند و می‌رفتند. این بلند می‌شد احترام می‌کرد و دوباره می‌نشست. یک نابینایی رد شد، ایشان بلند شد. اطرافیان گفتند: او نمی‌بیند برای چه بلند شدید؟ گفت: امام حسین که می‌بیند. این معرفت و اتصال است. حضرت امام(ره) سر قبر طیب رفته بودند. ایشان گفته بودند: فلانی تو عاقبت بخیر شدی، دعا کن من هم عاقبت بخیر شوم. عاقبت بخیری با حسین است. از نگاه اهل‌بیت و امام حسین نگاه کنی همه چیز شیرین می‌شود. فقر باشد، غنا باشد، هرطور باشد بگویم: خدایا من یک داشته بزرگی دارم آن هم به نام حبّ أباعبدالله(ع). این را از من نگیر! عشق من، دین من أباعبدالله است. شریعتی: اگر یاران و اصحاب سیدالشهداء آن بهجت و آرامش را داشتند بخاطر این بود که خودشان را زیر خیمه امام حسین می‌بینند. حاج آقای سعیدی: می‌دانند اراده او اراده خداست. اهل‌بیت(ع) ید الله هستند، ثارالله هستند، معدن علخم هستند. تمام اراده خداوند از مسیر و مجرای خلیفه واقعی خودش که اهل‌بیت(علیهم السلام) باشند، هست. لذا خیالش راحت است. مثل توکل است، ما می‌گوییم: توسل به اهل‌بیت(ع)، مسیر همان است. می‌داند اراده أباعبدالله(ع) به این تعلق گرفته که «فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً» (نساء/73) آن پیروزی بزرگ برای ماست، کشته شدن یا کشتن را علامت بر شکست و پیروزی نمی‌بیند. تعریف شکست و پیروزی نزد اهل دنیا به دست آوردن دنیاست. عمر سعد وقتی می‌خواست شکست و پیروزی را تعریف کند فوز و فلاح و رستگاری را در دنیا تعریف کند، در دوراهی می‌گوید: حکومت ری و جٌرجان، همان گرگان امروزی. اینها را مقایسه می‌کند و می‌گوید: اگر این را رها کنم، جنگ با أباعبدالله(ع) را رها کنم به این نمی‌رسم. فوز این است و تعریفش از پیروزی فرق می‌کند. تعریف حضرات اهل‌بیت(ع) و یارانشان «و الله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابداً عن دینی» (مناقب/ج4/ص108) حمایت من از دین است. تمام نگرانی و دغدغه من این است که دینم زنده بماند.
شریعتی: یک کتابی را سید مهدی شجاعی نوشته «مردان و رجزهایشان» در مورد رَجزهای اصحاب امام حسین است. وقتی اینها را نگاه می‌کنی تازه این نکته برایت واضح می‌شود و ملموس می‌شود. طوری حضرت را دوست می‌داشتند و غرق در محبت امام حسین بودند. حاج آقای سعیدی: لذا عملکرد آنها را که می‌بینی هیچ ترسی نیست، هیچ پا پس کشیدنی نیست. هیچ دروغی در حرف‌هایشان نیست. تکان نمی‌خورند. لذا حضرت می‌فرماید: اصحاب من بهترین اصحاب بودند. خود حضرت أباعبدالله زیاد مصیبت کشیدند. یکوقت در هیأت‌ها می‌گفتیم: بچه‌ها تلاش کنید محرم و صفر را زنده نگه داریم. حضرت استاد ما می‌گفت: بچه‌ها بیایید سعی کنیم محرم و صفر را درک کنیم ما را زنده نگه دارد. ما به اینها زنده هستیم. ما به گفتن این حرف‌ها زنده هستیم. حیات برای حسین است و ما میّت هستیم. اگر خودمان را وصل کردیم زنده می‌شویم. انشاءالله توفیق داشته باشیم در روضه‌ها خوب اشک بریزیم. یک فصل داریم تابستان و یک فصل زمستان است. محرم هم فصل عاشقی است. «يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ» (یوسف/88) ما آمدیم و «وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ» خبری نیست، نه به نمازمان می‌نازیم، نه به روزه‌مان، هم خودمان می‌دانیم چه خبر است، هم شما می‌دانید چه خبر است. دستمان خالی است اما من عاشق تو هستم. من بخاطر تو ترک معصیت می‌کنم. بخار تو عملکردم را تغییر می‌دهم. چون تو را دوست دارم در مسیر تو قدم برمی‌دارم. چون منشأ اطمینان حضرات اهل‌بیت(ع) هستند، به آن جهت که برویم می‌توانیم از آن استفاده کنیم. در مقابل آنها ضلالت و گمراهی است. نگاه کنیم ببینیم دشمنان اهل‌بیت(ع) چه کار کردند. با شیطنت‌های خودشان چطور این آرامش را گرفتند و وعده‌هایی که دادند، خلف وعده کردند. شیطان وعده‌هایش خلاف است. یعنی هرچه هم می‌گوید این طور نیست عمل کند. عمر سعد ملعون نه به حکومت ری و نه به حکومت جُرجان رسید. همانطور که حضرت أباعبدالله فرمودند: می‌بینم که سر تو بازیچه بچه‌ها می‌شود و در کوچه‌ها بخاطر بازی سنگ به تو می‌زنند! این خبر غیبی است که حضرت به او می‌دهد اما باز حبّ دنیا اینقدر قوی است و دوباره آن کار را انجام می‌دهد. ما یک تبعیت از اهل‌بیت داریم و یک تبعیت از شیطان داریم. درست مقابل هم ایستادیم. اهل کوفه گفتند: ما سلاح برای جنگیدن نداریم. از بیت المال به ما سلاح بدهید برویم بجنگیم. گفتند: ما سلاح نداریم خودتان بخرید. خدا مرحوم طباطبایی سید بزرگوار را رحمت کند. ایشان برای ما نقل تاریخی کرد که اینها آمدند نفری ده درهم از خودشان دادند، سلاح خریدند. گفتند بعداً از بیت المال می‌گیریم و این وعده به آنها داده شد. اینها رفتند جنگیدند امامشان را کشتند و برگشتند، گفتند: به اندازه کافی پول نیست. نفری سه درهم به شما برمی‌گردانیم. هفت درهم از جیبشان ضرر کردند. قرار بود چه چیزهایی به آنها بدهند. به زنان گفتند: زیورآلات به شما می‌دهیم، بروید با أباعبدالله بجنگید. این زن‌ها مأمور شیطان در خانه‌ها شدند. هی زیر گوش مردها خواندند که بروید بجنگید، زیور آلات نصیب ما شود. حرص و هیجان حرص داشتند. آیت الله میلاتی می‌فرمودند: وقتی خواستند شریح قاضی را در مورد خارجی بودن حضرت فریب بدهند، می‌گوید: در خانه‌اش بروید، سه کیسه زر توسط دو غلام ببرید و در درگاهی خانه وارد شوید، در را ببندید و با او تنها شوید. کیسه‌های زر را باز کنید. روی زمین خالی کنید. زری که درون کیسه است با زری که روی زمین است فرق دارد. از نظر قیمت یکی است ولی باید صدا و برقش چشم را بگیرد. می‌گوید: نشان بدهید و بعد حکم را بدهید که امضاء کند. العیاذ بالله، حکم خارجی بودن حضرت أباعبدالله را شریح قاضی نوشت.