دیشب تا صبح اینجا خطاطی میکردم
دقیقا لب جاده
لب دریا
لب اقیانوس
لب بی نهایت
صبح شده ولی خسته نیستم
دست درد گرفتم والا
بساطم را جمع نمیکردم
در اوج خستگی یک روز خادمی
و یک شب خطاطی
در کرانه جاده عشق
بعد از نماز صبح
یک دختر با مادر و پدرش مقابلم ایستاد
با یک تبلت درشت
که شبیهش در مسیر منتهی به کربلا
در دست هیچ کودکی پیدا نمیشود
شما به جای من بودید
چکار میکردید؟
خطاطی کنار جاده منتهی به کربلا برای من
یعنی تکثیر نور و تکرار ذکر.
دلم خوش است به عشقی که
از درون دلم تا مچ دستانم او را فریاد بزند
و نوشته هایم سببی باشد
برای یاد او و نام او
امشب هم مثل دیشب بی رمقم
ولی نمیتوانم ننویسم
دیشب وسط خطاطی و در وسط مردم مشتاق دورم بی حال شدم
ابتدا سرم گیج رفت
اما کم کم تا مرز کما رفتم و افتادم
افقی شدم دیشب
با ویلچر مرا بردند
توان رفتن تا درمانگاه
روی پای خودم را نداشتم
قندم را که در درمانگاه عراقی گرفتند
بعد از اینکه بهتر شدم گفتند قندت ۴۰ بود
بحمدلله خوب شد به کما نرفته ای شیخ!
مترجم درمانگاه گفت:
تو همان شیخ ماتیک موکب حشد الشعبی هستی؟
به لاک های طراحیم برای خطاطی گفت ماتیک!
ولی دیشب هم خوش گذشت
مثل امشب که خوش می گذرد
بهشت است اینجا
هم دیشبش
هم امشبش
هم فرداشبش
چون انسان کنار لیلة القدر است
https://eitaa.com/sang_nevesht
عکس بالا از پشت نویسی موبایل
برای امروز عصر است
که پسر نوجوانی برای مادرش تقاضا کرده بود
گفت: برای مادرم حضرت فاطمه بنویسید
با همه خستگی و ضعف
نتوانستم سنگ تمام نگذارم
برای آن پسر و مادری که
مادر جلو نیامده بود
و پسر را فرستاده بود برای نوشتن نام الگو و اسوة زنان دوعالم
عطر فاطمة متفاوت است
حتی در طریق یاحسین
اسم فاطمه مرا مست میکند
گرما و خاک و جاده هم سرم نمیشود
احترام فاطمه واجب است
و گدایش عبدالزهرا
https://eitaa.com/sang_nevesht
ایستاد مقابلم
برای اینکه بفهمم چه برایش بنویسم
گفت بنویس:
یا رحمة الله الواسعة
با این همه خطاطی و جمله نویسی
تاحالا این جمله را ننوشته بودم
نگاهش کردم و موبایلش را تحویل گرفتم
بسم اللهی گفتم و شروع کردم
کتیبة به اخر نرسیده صف شد
مردم جمع شده بودند به تماشا
همه همین طرح را میخواستند
طرحی که اینجا به دستم جاری شد
و حتی یکبار از رویش تمرین نکرده بودم
در همین گرد و خاک جاده یاحسین
https://eitaa.com/sang_nevesht
نگاهش کردم
چهره ای نورانی و افتاب سوخته داشت
حدسم درست بود
گفت: دائم الوضو هستم
نور وضو در چهره اش نمایان بود
خیالم راحت شد
https://eitaa.com/sang_nevesht
حیف که تیم هنری زبر و زرنگی ندارم
والا میشد داخل حفره ها و فضاهای خالی حروف را با لاک های دیگر پر کرد و کتیبه ای تمام عیار را به زوار حسینی تقدیم نمود
سعی میکنم تا غروب همین ایده را اجرا کنم و تصویرش را برایتان ارسال کنم
یا رحمة الله الواسعة
https://eitaa.com/sang_nevesht
عکس یادگاری
در میان خدام موکب فرسان ال محمد
در مسیر بغداد کربلا
بعد از چند ساعت خطاطی
در میان این عزیزان
لذتی که در این موکب بردم قابل وصف نیست
هم گفتگو کردیم هم خطاطی
تقریبا برای تک تکشان موبایل نویسی کردم
خصوصا نام ابومهدی و حاج قاسم
https://eitaa.com/sang_nevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا مدینه سیدالاوصیاء است
در طریق بغداد به کربلا
دقیقا جایی شبیه مدینه امام حسن مجتبی در طریق نجف به کربلا که حتما در پیاده روی اربعین یا نیمه شعبان به انجا رفته اید و لحظاتی استراحت کرده اید؛ بااین تفاوت که چون این مسیر خالی از ایرانی هاست مگر به ندرت پس مخاطب شما برای هر کاری حتی خطاطی جوانان عزیز عراقی هستند.
این حلقه دوستان حسینی همه مشتاق خطاطی پشت موبایلشان بودند و تا عصر درخدمتشان بودم.
صف طولانی موبایل های منتظر خطاطی در دست آن نوجوان از نکات زیبایی این ویدیو بود
https://eitaa.com/sang_nevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب شب عاشقی است
شب خطاطی در بین الحرمین
الان عازم حرم هستم
با شش عدد لاک طراحی پر از لاک
مینشینم گوشه مخیم حسینی
یا وسط بهشت بین الحرمین
و خطاطی میکنم برای
عاقلترین مجنون های عالم
و مجنون ترین عاقل های زمین
برای زوار حضرت حسین
https://eitaa.com/sang_nevesht
امشب سر دیگ سمنو در خدمت استاد سمنوپز عزیزمون که دستور فرمودند این عبارت رو بنویسم براشون:
خدا را شکر مولایم علی شد
https://eitaa.com/sang_nevesht
از سحر جمعه تا امشب
روی کاغذ مینوشتم:
یا رحمة الله الواسعة
امشب بالاخره قلم بر سنگ گذاشتم
برای اولین بار برسنگ نوشتم:
یا رحمة الله الواسعة
هنوز سنگ روی میزم بود که
اقای روضه خوانی از خانواده محترم شهدا آمد و کنارم نشست
تا نشست سلام داد به اقا
تقاضا کردم برایم روضه ای بخوانند
مجلس روضه با حضور کودک های اطرافم
که خطاطی من و روضه خوانی عاشورا را تماشا میکردند شکل گرفت
با کودکها سینه هم زدیم
مادرهایشان هم جمع شدند
و سینه زنی بچه هاشان را تماشا کردند
این سنگ را بعد از رزین زدن
صله دادم
به اقای روضه خوان
https://eitaa.com/sang_nevesht
شبهای اخر موکب است
حال و هوای رفتن به خانه و اتاق مسقف را ندارم
دلم آسمان میخواهد
دلم در صحن جامع رضوی نشسته
رو به مضجع شریف
در یکی از همان گوشه های خلوت حرم
به انتظار عنایت او
دلم رضا میخواهد
https://eitaa.com/sang_nevesht
امشب حال خوشی دارم
گوشه موکب نشسته ام
موکبی که تعطیل شده و چراغ هایش خاموش است
گوشه خیابان هستم ولی زیر خیمه ام
زیر خیمه حبیب
آشپزها سیب زمینی پوست میکنند
خادمها پیاز سرخ میکنند
ولی من از رحمة بی انتهای خدا مینویسم
یا رحمة الله الواسعة
https://eitaa.com/sang_nevesht
روی سنگ خام یک لایه سبک کیلر زدم
تا سنگ مرکبم را نخورد
با مرکب پرطاووسی عبارتم را نوشتم
مرکب ماند
جذب سنگ نشد و درخشید
وقتی مرکب خشک شد دوباره کیلر زدم
بعد با لاک سفید دورگیری کردم
و کیلر نهایی
شب اخر موکب است
فرداشب خیمه در این خیابان نیست
https://eitaa.com/sang_nevesht
رفقا آشپزی میکنند
بوی پیازداغ و سیب زمینی سرخ کرده
خیابان را در این نیمه شبی پر کرده
من هم این گوشه
زیر خیمه بزرگ موکب
روی فرش و سجاده ام خطاطی میکنم
هربار روی یک تکه سنگ جدید
با مرکب و رنگ جدید
لاک جدید
ابعاد جدید
اما دلبر همان دلبر هزار ساله است
یا رحمة الله الواسعة
و یا باب نجاة الامة
هر کس به زبانی
صفت مدح تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
https://eitaa.com/sang_nevesht
شب اخر ماه صفر امسال را
با این چند تکه سنگ گذراندم
تا مبدل به کتیبه شوند و بوسیدنی
نام حسین
سنگ مرده را زنده میکند
بوسیدنی میکند
مقدس میکند
یا رحمة الله الواسعة
و یا باب نجاة الامة
https://eitaa.com/sang_nevesht
این هم اخرین کتیبه ماه صفر امسال
روی سنگ مرمر زیبایی که
از شدت زیبایی و چشم نوازی
اکثر خدام موکب دنبالش بودند
نور که زیرش روشن میشود
جلوه اش هزار برابر میشود
عکسی که مشاهده میکنید
تخته سنگ بدون نور است
و زیبایی و جلوه اش
هنوز به نمایش در نیامده است
زمینه و خط کرسی؛ خاکی
بالا و آسمان؛ فیروزه ای
در وسط اقیانوس؛ درخشان
جای شما خالی
https://eitaa.com/sang_nevesht
مرکبی ویژه از ترکیب مرکب قرمز و زرشکی را
برای این کتیبه زیبا انتخاب کردم
وضوی جدید و تازه گرفتم
کنار میز خطاطی سجاده پهن کردم
نمازی بدون دستور وجوب
و از باب عشق و تمنا خواندم
و به علمدار کربلا هدیه دادم
قلم به دست گرفتم
و بسم الله گفتم
دلم نمی آید از عزاخانه او خارج شوم
سحر شده
نماز صبح نزدیک است
باید به مسجد بروم
رفقای موکب هنوز آشپزی میکنند
برای شهادت حضرت ثامن الحجج
۲۲۰۰ پرس قیمه دارند
و کارشان سنگین است
توجهی به من ندارند
من آواز زیبای قلبم را تکرار میکنم:
یا رحمة الله الواسعة
و یا باب نجاة الامة
https://eitaa.com/sang_nevesht
شب تیره صبح شد
و قلبم
همچنان صد میزند:
یا رحمة الله الواسعه
و یا باب نجات الامة
https://eitaa.com/sang_nevesht