eitaa logo
♡سنگر دل♡
168 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1هزار ویدیو
44 فایل
به نام خدا ♡السلام علیک ياصاحب الزمان(عج) سلام رفیق خوش آمدید😍 کپی مطالب به شرط🪐 "صلوات جهت تعجیل درفرج ونثارروح شهدا" مطالب رو بخونید 🗞️ و دوستانتون رو دعوت کنید😇💬 تبادل وتبلیغات نداریم❌ حرفی دارید؟ 🤍https://daigo.ir/secret/530045877
مشاهده در ایتا
دانلود
💌اخلاق شهدایی موقع نماز ڪه میشدما را به مسجد میڪشاند. برای تمام بچه‌های محل از همان نوجوانی وقت گذاشت. وجودش درهمه‌جاما را "یادِخدا"می انداخت. چون دراحادیث آمده: «مومن‌ڪسی است‌ڪه دیدار او،شما را بھ یاد خدا بیاندازد.»😍 ♥️ ! :)
{🦋🌸} برای جوان‌هایی که اهل تفریح⚽️و خوشگذرانی هستند؛ پیشنهاد می‌کنم کتاب سلام‌بر‌ابراهیم را بخوانند تا ببینند که با کتاب هم می‌شود تفریح کرد و خوش‌ گذراند ...🙃 ✍🏻|استاد پناهیان| ❣️
بهش گفتن آقـا ابراهیم... چـرا جبهہ رو ول نمیکنے بیای دیدار ؟ گفت ما امام رو برای میخوایم نہ برای تماشا
🌿 هیچ وقت ندیدم که ابراهیم، به دنبال لذت شخصی خودش باشد. لذت برای او تعریف دیگری داشت. اگر دل کسی را شاد می‌کرد، خودش بیشتر لذت می‌برد. اگر پولی دستش می‌رسید سعی می‌کرد به دیگران کمک کند. خودش به کمترین‌ها قانع بود، اما تا می‌توانست به دیگران کمک می‌کرد. ♥️🕊 📗سلام بر ابراهیم ؛ جلد دوم ، ص ۳۲
💌 یکی از درس هایی که از محضر ابراهیم گرفتم و برایم بسیار کاربرد داشت، درس *"* *الله_اکبر* " بود! این ذکر شریف را بارها و بارها در نماز تکرار کرده بودم، اما نه به آن صورتی که ابراهیم به حقیقت الله اکبر توجه می کرد. ابراهیم می گفت: می دانی الله اکبر یعنی چه؟! یعنی خدا از هر چه که در ذهن داری بزرگتر است. خدا از هر چه بخواهی فکر کنی با عظمت تر است.یعنی هیچ کس مثل او نمی تواند من و شما را کمک کند. الله اکبر یعنی خداوند به این عظمت، در کنار شماست، ما کی هستیم؟ اوست که در سخت ترین شرایط ما را کمک می کند. برای همین به ما یاد داده بود که در هر شرایط، به خصوص وقتی در بن بست قرار گرفتید، فریاد بزنید " الله_اكبر "😍 📕کتاب سلام بر ابراهیم؛ جلد دوم، ص130 🌹
🌹 همیشه پیگیر کار دیگران بود تا مشکلاتشون رو حل کنه 🔹بهش گفتم: داش ابرام؛ تو که وظیفه‌ای نداری، چرا خودتو توی دردسر میندازی؟ 🔸گفت: آدم هرکاری از دستش برمیاد باید برای مردم انجام بده ❤️ 🌷یادش با ذکر
حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حركت بودیم، یكباره سرعتش رو كم ڪرد، برگشتم عقب گفتم: "چی شد؟! مگه عجله نداشتی؟!" ‌همین طور كه آرام راه می رفت به جلو اشاره كرد: یه خرده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم كمی جلوتر از ما، یك نفر در حال حركت بود كه به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می كشید و آرام راه می رفت، ابراهیم گفت: اگر ما تند از كنار او رد بشیم، دلش میسوزه كه نمیتونه مثل ما راه بره، یه كم آهسته بریم كه ناراحت نشه. کتاب "سلام بر ابراهیم"