eitaa logo
سنگر شهدا
2.2هزار دنبال‌کننده
86هزار عکس
6هزار ویدیو
74 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 اهانت نسبت به مراسم دهه و رضایت شاه از آن! 🔴25فروردین سال‌مرگ اسدالله علم 🔹«... در حضور به هم رساندم. ملکه مادر پیشنهاد کرد که بهتر است امسال مراسم سلام نوروز لغو شود؛ چون با مصادف شده. پیشنهاد چرتی بود، ولی ترسیدم مبادا جدی تلقی شود. معمولا در این قبیل مراسم سکوت اختیار می‌کنم، ولی امشب با گستاخی دخالت کردم. 🔸پرسیدم: "منظور علیاحضرت چیست؟ ما که نمی‌توانیم سنت‌های ملی را بابت مراسم بی‌معنی کنار بگذاریم؟! حتی اگر نوروز با هم مصادف شود، مراسم سلام باید همچنان برگزار شود." سکوتی برقرار شد و کسی موضوع صحبت را عوض کرد. شاه از فضولی من راضی بود...»(اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه (شنبه 20 دی1348، خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم، ج 1، تهران، طرح نو،‌ بهار1371 ص191) @sangareshohadababol
🔻 اهانت نسبت به مراسم دهه و رضایت شاه از آن! 🔴25فروردین سال‌مرگ اسدالله علم 🔹«... در حضور به هم رساندم. ملکه مادر پیشنهاد کرد که بهتر است امسال مراسم سلام نوروز لغو شود؛ چون با مصادف شده. پیشنهاد چرتی بود، ولی ترسیدم مبادا جدی تلقی شود. معمولا در این قبیل مراسم سکوت اختیار می‌کنم، ولی امشب با گستاخی دخالت کردم. 🔸پرسیدم: "منظور علیاحضرت چیست؟ ما که نمی‌توانیم سنت‌های ملی را بابت مراسم بی‌معنی کنار بگذاریم؟! حتی اگر نوروز با هم مصادف شود، مراسم سلام باید همچنان برگزار شود." سکوتی برقرار شد و کسی موضوع صحبت را عوض کرد. شاه از فضولی من راضی بود...»(اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه (شنبه 20 دی1348، خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم، ج 1، تهران، طرح نو،‌ بهار1371 ص191) @sangareshohadababol
🔴شاه لرزید، علم به وُدکا پناه برد ‍ 🔹 افتضاح عجیب نیروی دریایی ارتش شاه که باعث لرزش پهلوی و پناه گرفتن اسدالله علم به مشروب شد! یکشنبه،‌ 14 آبان 1351 🔹«شب هوا طوفانی شد. صبح از مؤسسات گوناگون بازدید به عمل آوردیم و به موقع برای رژه در ساعت 10 رسیدیم. به دلیل هوای بد، برای ما امکان نداشت که از کشتی سلطنتی که در لنگر انداخته بود مانور را تماشا کنیم،‌ در عوض از یک برج مراقبت دریایی بالا رفتیم. در میان میهمانان نوه امپراطور اتیوپی هم حضور داشت که فرمانده نیروی دریایی کشور خودش است. 29 کشتی و یک ناوگان کامل قایق‌های اژدرافکن رژه رفتند و به هنگام عبور از جلوی جایگاه ما توپ‌هایی به علامت احترام شلیک کردند. در پشت آنها تعدادی هلیکوپتر و 16 هاورکرافت رد شدند. در همان لحظه شاه درخواست کرد که چند تا از کشتی‌های مجهز به موشک،‌ به هدفی که دیروز هلیکوپترها با آن دقت هدف‌گیری کرده بودند،‌ تیراندازی کنند. دو تا از کشتی‌ها برای این منظور انتخاب شدند. اولی به کلی هدف را ندید، و دومی حتی نتوانست را از سکوی پرتاب شلیک کند. افتضاح غریبی بود،‌ و بیشتر به خاطر حضور میهمان اتیوپی ناراحت کننده‌تر بود. از شدت عصبانیت دچار چنان سردردی شدم که لاجرم به بیش از یک لیوان ودکا متوسل شدم. شاه از خشم می‌لرزید،‌ ولی آرامش ظاهری‌اش را حفظ کرده بود. ناهار،‌ در حال و هوایی پر تنش و عصبی صرف شد. آهسته به وزیر دارایی که در کنارم نشسته بود اشاره کردم،‌ اگر هدف‌گیری‌ها بر طبق برنامه پیش رفته بود،‌ حالا چه مدح و ستایشی درباره نیروی دریایی می‌شنیدیم،‌ و چه صحبت‌هایی در مورد تسلط بر خلیج فارس و تمام اقیانوس هند گفته می‌شد.» 📚منبع: ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج1، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، بهار 1371، ص395. @sangareshohadababol
‍🔴روایت عَلَم از رسوایی واترگیت 🔹 یار و همراه همیشگی محمدرضا شاه در بخشی از خاطرات روزانه خود در تاریخ 25 فروردین 1352 درباره رسوایی واترگیت که به تلاش جمهوریخواهان برای جاسوسی از دموکراتها اختصاص دارد می نویسد: 🔹« سفیر اقتصادی ما در آمریکا به دیدنم آمد. می خواهیم یک شرکت نفتی بزرگ به مبلغ دو ملیارد دلار در آمریکا بخریم، برای این امر آمده است. شرحی هم از مسئله واترگیت که عوامل نیکسون می خواستند در ستاد انتخاباتی دموکراتها جاسوسی کنند و قضیه برملا شده است حکایت می کرد. آبروی نیکسون واقعا رفته است و اگر مطلب ثابت شود، بیشتر خواهد رفت. مقاله خوبی در خصوص قیمت نفت چنان که شرکتهای بزرگ نفتی وانمود می کنند اضافه قیمت نفت به جیب کشورهای تولید کننده نمی رود، در نیویورک تایمز نوشته بود، بسیار خوب بود. خواندم. برای او وقت گرفتم فردا شرفیاب شود» 📚منبع: یادداشتهای علم، جلد سوم، با ویرایش علینقی عالیخانی، صص 15-14 @sangareshohadababol
‍🔴روایت عَلَم از تاثر شدید شاه از شنیدن نام «ثریا» 🔹از میان همسران محمدرضا او بیش از هر کس به ثریا علاقه داشت و هر گاه یاد او می افتاد متاثر می شد. در این رابطه در یادداشت روز پانزدهم اردیبهشت سال 1352 می نویسد: 🔹«صبح به بندرعباس رفتیم. هوا گرم بود. تاسیسات مفصل دریایی مورد توجه واقع شد. سه چهار ساعت در آفتاب گرم بندرعباس پرسه زدیم. خیلی مشکل بود. ناهار در بندرعباس صرف فرمودند. قرار بود بیمارستان شیر و خورشید را نیز ببینند. سر ناهار فرمودند نمی روم، علت را بعداً به تو خواهم گفت. به اتاق استراحت شاهنشاه رفتم، علت را جویا شدم. فرمودند، «آخر اسمش ثریاست» (ملکه سابق). بیچاره «آن وقت علیاحضرت خیال خواهند کرد من مخصوصاً این کار را کردم.» از شاه تا گدا گرفتار زنهایمان هستیم.» 📚منبع: یادداشتهای علم، جلد سوم، با ویرایش علینقی عالیخانی، ص 38 @sangareshohadababol
🔴وضعیت اسفباری که شاهدش بود ♦️« سواری زیبایی بود. آرزو کردم ای کاش تنها نبودم. دو کامیون در جاده فرح آباد تصادف کرده بودند و ترافیک را حسابی بند آورده بودند. صبر کردم و در این فاصله نگاهی به زندگانی مردم این بخش تهران انداختم. تمام خیابان هایی که به بزرگراه می‌خورند کثیف و خاکی هستند... صبح زود بود و پلیس راهنمایی هنوز سر کار نیامده بود ولی یک پلیس تنها که پی در پی سیگار می کشید باد در غبغب انداخته بود و چنان با مردم رفتار می‌کرد که گویی پادشاهی است در حضور رعایایش. چند مرد و زن چادری با بغچه های زیر بغل از حمام عازم خانه بودند ... گروهی بچه دور هم جمع بودند. ♦️طبقات بالای جامعه ما هرگز چنین ساعتی از خواب بیدار نمی شوند،مردم دور چرخ لبوفروشی ازدحام کرده بودند. در گوشه‌ی خیابان چند سگ ولگرد و چند بچه لخت و عور لابلای زباله‌ها می‌لولیدند...سربازان وظیفه با سرهای تراشیده، شلوارهای بدقواره و پوتین های بی‌ریخت در کنار خیابان قدم می زدند و ظاهرا از تعطیل صبح جمعه شان لذت می بردند» ♦️علم پسر از تشریح کامل آن چه دیده است می‌نویسد « هم کسالت آور بود و هم غم انگیز؛ صحنه‌ای از جامعه رو به توسعه ...هیچ مقدار خوش‌بینی، زندگی را در این خیابان‌ها تغییر نمی‌دهد.» 📚منبع : گفت و گوهای من و شاه ، جلد یک ، صفحه 178 و 179 🇮🇷 @sangareshohadababol
مسخره است خود شاه هم تریاک بکشد! شنبه 6 اردیبهشت 1349 «بازدید از بوشهر. چای شاه سرد بود و حسابی عصبانی شد. امروز بعدازظهر به شیراز برگشتیم ـ شاه هنوز اوقاتش تلخ بود... یکی از همراهان مسن ما در این سفر، تریاکی است و امشب یک بست به شاه تعارف کرد و گفت که حالش را بهتر می‌کند.1 من به شدت مخالفت کردم، گفتم هر چند دلم نمی‌خواهد عیش شاه را منقض کنم، ولی مسخره است شاه مملکتی که قاچاقچیان مواد مخدر را به اعدام محکوم می‌کند، خودش تریاک بکشد.»2 شرح عکس شاه،‌ فرح، (فرد وسط تصویر)، و دیگران در یک میهمانی شماره آرشیو: 1-2732-288م 1. امیرهوشنگ دولو قاجار، یکی از همین ملتزمین رکاب بود که به پااندازی و جور کردن بساط منقل و وافور شاه شهره بود و یک بار هم از همین بابت از طرف پلیس سوئیس تحت تعقیب و پیگرد قرار گرفت و موجبات رسوایی بدی را برای دولت ایران به‌وجود آورد. 2. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 1، تهران، طرح نو،‌ بهار 1371، ص 233. @sangareshohadababol