eitaa logo
سنگر شهدا
2.8هزار دنبال‌کننده
124.7هزار عکس
11.5هزار ویدیو
150 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 . ▪️برادر شهید : محسن متولد سال 1341بود. در عمليات مطلع‌الفجر در گيلان‌غرب، اسفند سال 60 به شهادت رسيد. فرمانده آن عمليات يوسف بود. محسن جزو شاگردان ممتاز دبيرستان بود. قدش بالاي 2متر بود. بسيار مهربان و مؤمن بود. زياد سجده مي‌كرد و دائم‌الذكر بود. منافقين از اسمش مي‌ترسيدند. در گشت‌هاي ضربت سپاه خيلي قوي عمل مي‌كرد. شب عمليات مطلع‌الفجر برادرم محسن و شهيد مهدي اسماعيل‌زاده حكم مأموريت مي‌گيرند. شهيد اسماعيل‌زاده بوي عطر شهدا را استشمام مي‌كند، در حالي كه بقيه از حرفش تعجب مي‌كردند و مي‌گفتند ما چيزي احساس نمي‌كنيم. برادرم محسن صبح عمليات مسواك و عطر زد. شب عمليات من كنارش همراهش بودم. در همين حين صداي انفجار عجيبي آمد. در تاريكي دنبال محسن بودم و زخمي پيدايش كردم. گفت اگر شما بمانيد قتل عامتان مي‌كنند. او روي مين رفته و دو دست و زانوهايش از بين رفته بود. آخرش گفت من تشنه‌ام خدايا خلاصم كن و شهيد شد. پيكرش را نتوانستيم بياوريم. بعد از 8 ماه اسكلت محسن را يوسف در گيلان‌غرب پيدا كرد. من در لحظات آخر چفيه‌اي دست محسن بسته بودم كه يوسف از آن چفيه و يقه سفيد پيراهنش او را شناخته بود. . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
💢 ▪️برادر شهید :محسن متولد سال 1341بود. در عمليات مطلع‌الفجر در گيلان‌غرب، اسفند سال 60 به شهادت رسيد.فرمانده آن عمليات يوسف بود. محسن جزو شاگردان ممتاز دبيرستان بود. قدش بالاي 2متر بود.بسيار مهربان و مؤمن بود.زياد سجده مي‌كرد و دائم‌الذكر بود.منافقين از اسمش مي‌ترسيدند. در گشت‌هاي ضربت سپاه خيلي قوي عمل مي‌كرد.شب عمليات مطلع‌الفجر برادرم محسن و شهيدمهدي اسماعيل‌زاده حكم مأموريت مي‌گيرند. شهيد اسماعيل‌زاده بوي عطرشهدا را استشمام مي‌كند، در حاليكه بقيه ازحرفش تعجب مي‌كردند و مي‌گفتندما چيزي احساس نمي‌كنيم.برادرم محسن صبح عمليات مسواك وعطر زد.شب عمليات من كنارش همراهش بودم.در همين حين صداي انفجار عجيبي آمد.در تاريكي دنبال محسن بودم و زخمي پيدايش كردم. گفت اگر شما بمانيدقتل عامتان مي‌كنند. او روي مين رفته و دو دست و زانوهايش از بين رفته بود.آخرش گفت من تشنه‌ام خدايا خلاصم كن و شهيد شد. پيكرش را نتوانستيم بياوريم.بعد از 8 ماه اسكلت محسن را يوسف در گيلان‌غرب پيدا كرد. من در لحظات آخر چفيه‌اي دست محسن بسته بودم كه يوسف از آن چفيه و يقه سفيد پيراهنش او را شناخته بود. @sangareshohadababol