eitaa logo
سنگر شهدا
2.2هزار دنبال‌کننده
86.4هزار عکس
6هزار ویدیو
74 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 (بر اساس خاطره جواد صحرایی از سردار شهید احمد کاظمی) 📞 اسم او را سال ۱۳۷۳ از پشت بی سیم روزهایی که پدر از منزل مان در بوکان با ایشان تماس می گرفت، شنیده بودم؛ فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدای شمال غرب. . ▪️پدر ( شهید رمضانعلی صحرایی)، من را به خاطر رعایت بیت المال، از خوردن غذای تیپ منع کرده بود اما بی توجه به حرف او موقع ناهار در مهمانسرا آفتابی می شدم و ناخنکی به غذا می زدم.سابقه اشتیاقم به غذای پادگان که هنوز در من باقیست، برمی گردد به روزهای جنگ که از لشکر برای خانواده های فرماندهان مستقر در شهرک شهید بهشتی اهواز غذا می آوردند. برگردیم به خاطره بوکان. ظهر یکی از همان روزها دور از چشم پدر به مهمان سرا رفتم. مرد چارشانه ای وارد مهمان سرا شد. سلامی با تبسم هدیه ام کرد. وقتی فهمید فرزند فرمانده تیپ ۳ لشکر۱۶ قدس گیلان هستم، محکم دستم را فشرد. نماز ظهرش را گوشه اتاق خواند و سپس با ماشین به طرف ستاد تیپ رفت. با خودم گفتم، لابد یکی از پاسدارهایی است که از قرارگاه آمده و جلسه ای در تیپ دارد. مرد که خارج شد، یکی از پاسدارها با عجله وارد مهمانسرا شد و رو به ابوالفضل، سرباز تیپ گفت، شناختیش؟ ابوالفضل گفت: نه. پاسدار گفت: چطور نشناختی، او سردار احمد کاظمی بود، فرمانده قرارگاه. . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol