لحظه های نبرد تن به تن سیدرضا طاهر در حافظه #تاریخ_خواهد_ماند ...
همرزمان فاطمی اوهم یامجروح شده بودند یا بشهادت رسیده بودند.
برای حفظ #خانه_زرد سیدرضا طاهر، #تنها پهلوان باقی مانده بود با انبوهی از تانکها و نیروهای مهاجم تکفیری،
اومیجنگید و #حلالیت می طلبید و درخواست کمک میکرد.
کمک رسانی به #سیدرضا باتوجه به شرایط خانه زرد که دراشغال ومحاصره دشمن بود امکان پذیر نبود.
#سیدرضا_طاهر که کاملا این شرایط را لمس کرده و مشاهده میکرد فریاد برآورد که ساختمان زرد راگلوله باران کنید.
#خداحافظ دوستان...
من دارم حسینی می شوم.
اوبا اصابت تیرهای دشمن زخمی و
شجاعانه میجنگید و میگفت:
《ای دوستان من دارم حسینی می شوم. مراحلال کنید.》
میگفت:
《تکفیری ها توی خونه زرد تجمع کردند ومخفی شده اند به داخل خونه زرد نیایید. این موقعیت را با گلوله ها آرپی جی وخمپاره انداز ها زیرآتش بگیرید. تاان ها کشته شوند.》
از بدن مجروح خودش گذشت تاتکفیریها همه کشته شوند.
او تااخرین نفس جنگید ودرهمین نقطه به #شهادت رسید.
او همیشه میگفت که خانه زرد، محل #شهادتم هست.
به آرزوی خود که شهادت فی سبیل الله بود رسید.
@sangareshohadababol