eitaa logo
سنگر شهدا
2.7هزار دنبال‌کننده
124.7هزار عکس
11.5هزار ویدیو
150 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
💠بزن بهادری که پا برهنه می جنگید.! ●می‌گفتیم چرا پابرهنه می‌ری؟ می‌گفت راحت‌ترم، اما واقعاً چیز دیگری را می‌دید که ما نمی‌دیدیم. چه دیده بود که ما نمی‌دیدیم؟ افسوس سال‌های از دست رفته را می‌خورد و همیشه خود را سرزنش می‌کرد. شب‌ها با پای برهنه در بیابان پر از خار پرسه می‌زد. زمزمه‌ها و فریادهای شبانه او آشناترین صدا برای نزدیکانش بود. اندک‌اندک برهنگی پا برایش عادت شد تا جایی که به شهرت یافت. ●سیدحمید را نه من، نه هیچ‌کس دیگر نمی‌شناسد. ما یک چیز ظاهری ازش دیده بودیم. در باطن نمی‌شناختیمش. او کسی بود که جنگ به برکت او و امثال او پیروز شد. تنها رزمنده‌ای که می‌توانم قسم بخورم که تک بود. هرجا حمله بود او را می‌دیدی. بعضی وقت‌ها از دوستانش می‌شنیدم که فرماندهان از دستش ناراحت می‌شدند که چرا ول می‌کند و می‌رود. سید گفته بود من نمی‌توانم یک‌جا بایستم. ●روزهای اول به سید خیلی سخت می‌گرفتند. بعد دیدند نمی‌شود مهارش کرد، آزادش گذاشتند. روحش نمی‌توانست آرام بگیرد. ✍️راوی: عبدالحسین سالمی @sangareshohadababol
💠بزن بهادری که پا برهنه می جنگید.! ●می‌گفتیم چرا پابرهنه می‌ری؟ می‌گفت راحت‌ترم، اما واقعاً چیز دیگری را می‌دید که ما نمی‌دیدیم. چه دیده بود که ما نمی‌دیدیم؟ افسوس سال‌های از دست رفته را می‌خورد و همیشه خود را سرزنش می‌کرد. شب‌ها با پای برهنه در بیابان پر از خار پرسه می‌زد. زمزمه‌ها و فریادهای شبانه او آشناترین صدا برای نزدیکانش بود. اندک‌اندک برهنگی پا برایش عادت شد تا جایی که به شهرت یافت. ●سیدحمید را نه من، نه هیچ‌کس دیگر نمی‌شناسد. ما یک چیز ظاهری ازش دیده بودیم. در باطن نمی‌شناختیمش. او کسی بود که جنگ به برکت او و امثال او پیروز شد. تنها رزمنده‌ای که می‌توانم قسم بخورم که تک بود. هرجا حمله بود او را می‌دیدی. بعضی وقت‌ها از دوستانش می‌شنیدم که فرماندهان از دستش ناراحت می‌شدند که چرا ول می‌کند و می‌رود. سید گفته بود من نمی‌توانم یک‌جا بایستم. ●روزهای اول به سید خیلی سخت می‌گرفتند. بعد دیدند نمی‌شود مهارش کرد، آزادش گذاشتند. روحش نمی‌توانست آرام بگیرد. ✍️راوی: عبدالحسین سالمی @sangareshohadababol
💠بزن بهادری که پا برهنه می جنگید.! ●می‌گفتیم چرا پابرهنه می‌ری؟ می‌گفت راحت‌ترم، اما واقعاً چیز دیگری را می‌دید که ما نمی‌دیدیم. چه دیده بود که ما نمی‌دیدیم؟ افسوس سال‌های از دست رفته را می‌خورد و همیشه خود را سرزنش می‌کرد. شب‌ها با پای برهنه در بیابان پر از خار پرسه می‌زد. زمزمه‌ها و فریادهای شبانه او آشناترین صدا برای نزدیکانش بود. اندک‌اندک برهنگی پا برایش عادت شد تا جایی که به شهرت یافت. ●سیدحمید را نه من، نه هیچ‌کس دیگر نمی‌شناسد. ما یک چیز ظاهری ازش دیده بودیم. در باطن نمی‌شناختیمش. او کسی بود که جنگ به برکت او و امثال او پیروز شد. تنها رزمنده‌ای که می‌توانم قسم بخورم که تک بود. هرجا حمله بود او را می‌دیدی. بعضی وقت‌ها از دوستانش می‌شنیدم که فرماندهان از دستش ناراحت می‌شدند که چرا ول می‌کند و می‌رود. سید گفته بود من نمی‌توانم یک‌جا بایستم. ●روزهای اول به سید خیلی سخت می‌گرفتند. بعد دیدند نمی‌شود مهارش کرد، آزادش گذاشتند. روحش نمی‌توانست آرام بگیرد. ✍️راوی: عبدالحسین سالمی @sangareshohadababol
💠بزن بهادری که پا برهنه می جنگید.! ●می‌گفتیم چرا پابرهنه می‌ری؟ می‌گفت راحت‌ترم، اما واقعاً چیز دیگری را می‌دید که ما نمی‌دیدیم. چه دیده بود که ما نمی‌دیدیم؟ افسوس سال‌های از دست رفته را می‌خورد و همیشه خود را سرزنش می‌کرد. شب‌ها با پای برهنه در بیابان پر از خار پرسه می‌زد. زمزمه‌ها و فریادهای شبانه او آشناترین صدا برای نزدیکانش بود. اندک‌اندک برهنگی پا برایش عادت شد تا جایی که به شهرت یافت. ●سیدحمید را نه من، نه هیچ‌کس دیگر نمی‌شناسد. ما یک چیز ظاهری ازش دیده بودیم. در باطن نمی‌شناختیمش. او کسی بود که جنگ به برکت او و امثال او پیروز شد. تنها رزمنده‌ای که می‌توانم قسم بخورم که تک بود. هرجا حمله بود او را می‌دیدی. بعضی وقت‌ها از دوستانش می‌شنیدم که فرماندهان از دستش ناراحت می‌شدند که چرا ول می‌کند و می‌رود. سید گفته بود من نمی‌توانم یک‌جا بایستم. ●روزهای اول به سید خیلی سخت می‌گرفتند. بعد دیدند نمی‌شود مهارش کرد، آزادش گذاشتند. روحش نمی‌توانست آرام بگیرد. ✍️راوی: عبدالحسین سالمی @sangareshohadababol
سیدی که در کنار حاج همت شهید شد... معروف به "سید پابرهنه" بچه‌ی رفسنجان و از شهدای اطلاعات و عملیات لشکر۴۱ ثارالله در ۱۷ اسفند سال ۱۳۶۲ به همراه سردار شهید حاج همت فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله سوار بر موتور مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. مزار این شهید در گلزار شهدای شهرستان رفسنجان قرار دارد. 💠 @bank_aks @sangareshohadababol