🌷🍃☘️زندگی نامه شهيد سيَدابراهيم كسائيان☘️🍃🌷
✍️همزمان با دهمین طلوع شهريور 1339، صدای گریهاش در #کاشانه «علياكبر و حوري»، طنینانداز شد؛ نورسیدهای از تبار سادات که «ابراهيم» نام گرفت.
دوران ابتدائي و راهنمایياش در #زادگاهش «پل سفيد» سپري شد. سپس جهت ادامه تحصيل، به قائمشهر رفت و موفق به اخذ مدرك ديپلم اقتصاد شد.
در بیان تقیدات دینی این فرزند #نیکسیرت، همین بس که در ادای واجبات و مستحبات، اهتمامی خاص داشت. قرآن، این مصباح هدایت بشر را نیز پیوسته به گوش جان میسپرد و در عمل به فرامین آن، جدیتی وافر به خرج میداد. علاوه بر آن، با #الگوپذیری از سیره اهل بیت(ع)، سعی در کسب کمال معنوی و انسانی داشت.
🌹ابراهیم که هماره خود را به زیور #خصائل نیک میآراست، در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در همهحال، مطیع اوامرشان. علاوه بر آن، به سبب گشادهروئی و ملاطفت با دیگران، نزد آنان #محبوبیتی دو چندان داشت.
ابراهیم تحتتاثیر مبارزات سياسي خانواده و آشنايي با شخصيت #امامخميني(ره)، همگام با مردم کوچه و خیابان، فریاد تظلم سر داد و خواستار براندازی حکومت جور شد. شعار نویسی، تهیه اعلامیه از تهران و نجف و توزیع آن در #سوادکوه، از دیگر اقدامات ابراهیم در آن ایام به شمار میرود.
او به سبب فعالیت فرهنگی در كتابخانه #مسجدجامع پل سفید، همواره تحت نظر عمال دستنشانده طاغوت بود. گستره #فعالیتهای او در نهایت، منجر به آتش زدن کتابخانه توسط مامورین #ساواک و دستگیری ابراهیم و دوستانش شد. اگرچه ژاندارمري پلسفيد، به دلیل خشم انقلابي مردم، او را آزاد كرد.
🌺ابراهیم كه از #مؤسسان كميته، بسيج و سپاه سوادكوه بود، بعد از مدتي، جامه پاسداري را به تن كرد و خواستار عزیمت به مناطق نبرد شد؛ امّا به دليل حضور مؤثرش در پشت جبهه، با درخواستش موافقت نشد.
دل ناآرام ابراهيم، اما براي رفتن به ميدان جهاد آرام نداشت. از اينرو، با استعفا از پاسداری، به عنوان يك بسيجي گمنام، در جبهه پاوه و نوسود حضور یافت؛ اما دچار جراحت شد و به #بیمارستان پاوه انتقال یافت.
البته زمانی بعد، فرماندهان ارشد به جهت #سلحشوري و شجاعت او، مجدد خواستار حضور او در کادر سپاه شدند. لذا، سید ابراهیم اينبار به عضويت لشكر 27 محمد رسولالله تهران در آمد و در كنار فرمانده رشيدش شهید «حاجاحمد متوسليان» و يار ديرينش شهيد «حاجابراهيم همت»، به نبرد با دشمن پرداخت.
آوردگاههای والفجر مقدماتي، 4 و 8، بدر، خيبر و #مُسلمبنعقيل، از جمله میادین حضور ابراهیم بهشمار میرود.
🌷ناگفته نماند که او در عمليات خيبر و #والفجرمقدماتي نیز، مجروح و در بیمارستان تهران بستری شد. برادرش «جليل» در اینخصوص اذعان میدارد: «وقتي از اين مسئله مطّلع شدم، از اهواز به اصفهان رفتم. پدرم نيز همزمان از سوادكوه آمد و با هم به بيمارستان رفتيم. وقتي به آنجا رسیديم، متوجه شديم كه جمعي از خانوادههاي شهدا براي ديدار از #مجروحان به بيمارستان آمدند و با تكتك آنها ديدار ميكنند. وقتی به برادرم سيدابراهيم رسيدند، از او خواستند كه خواستهاش را بگويد؛ او هم در جواب #خانوادههاي شهدا گفت: فقط سلام مرا به تمامي خانوادههاي شهدا برسانيد.»
ابراهیم همچنین در کسوت #فرماندهی محور و گردان، فرماندهی تیپ لشکر 27 محمدرسولالله و لشکر 10 #سیدالشهدا نیز، خدمات ارزندهای از خود ارائه نمود.
و سرانجام، سیدابراهیم در 20/10/1365 با حضور در عملیات کربلای 5، در سمت مسئول محور لشکر 10 سیدالشهدا در #شلمچه، به خیل یاران شهیدش پیوست. جسم مطهرش نیز با وداع همسرش «آمنه صبّاغيان» و تنها دُردانهاش « مهدیه سادات »، در گلزار شهداي زادگاهش به خاك آرميد.
🌺
🌼🍃
🌸🍃🌸
@sangareshohadababol
(http://axnegar.fahares.com/axnegar/YeEnIiM0Wu6V2P/8680710.jpg) #مشاهیر
#آیت_الله_شیخ_ولی_الله_مدرس(۴)
✍️به قلم محقق و پژوهشگر بابلی: #حامد_ابراهیم_زاده_بازگیر
🔻 ........ یکی از خدمات شایسته و قابل تقدیر آیت الله مدرس #احیاء_موقوفات_قهارقلیخان_قاجار است که سال های متمادی در دست غاصب افتاده بود و به نیّات واقف عمل نمی شد این موقوفه که یکی از موقوفات کثیر الفوائد و العوائد بابل به شمار می آید و صورت وقفنامه آن در آخر کتاب #شرح_فرائد_الاصول شیخ کبیر به چاپ رسیده تولیت آن به #امام_راتب_مسجدجامع تفویض شده و تا زمان شیخ کبیر تا حدّ امکان مطابق وقفنامه عمل می شد ولی پس از فوت #شیخ_کبیر به دست غیر افتاد و تدریجاً قسمتی از اعیان منقول و غیر منقول آن به فروش رفت.
🔻 #شیخ_ولی_الله بعد از شهریور ۱۳۲۰ که امام راتب مسجدجامع بابل معرفی شد در صدد برآمد که اعیان موقوفه را از چنگال غاصب بیرون آورده و نظریات واقف را تامین نماید لذا متوسل به قانون شد و با تمام وسایل مادی و معنوی و همچنین با اراده ای خلل ناپذیر برای انجام این مقصود مهم کوشید وی در حدود #سیزده_سال پیگیری مجدّانه و با تعیین وکلای خبره و تحمل مخارجات و خسارات زیاد و با توجهات و مساعدت برخی از علمای اعلام همانند آیت الله #شیخ_بهاالدین_نوری و فعالیت دو وکیل خبره به نام های #محسنی_عراقی و #حسین_طبری توانست تولیت شرعی و قانونی خود را اثبات و #غاصب را محکوم سازد معظم له پس از تصرف اعیان موقوفه در ماه محرم ۱۳۷۴ق شروع به عمل کردن وقف نامه نمود و در سال اول به دست آوردن عواید موقوفه به #کلیه_تکایای_بابل که بالغ بر ۳۸ تکیه می شد #یک_هزار_ریال جهت اقامه عزا و سوگواری #اباعبدالله_الحسین به مدیران پرداخت همچنین در دهه اول محرم در #مسجد_قهاریه مجلس عزایی ترتیب و در دهه آخر ماه صفر علاوه بر تشکیل مجلس عزا یک روز اطعام مفصل و عمومی نمود.
🔻 #آیت_الله_مدرس چندین بار به کسالت های ناگهانی دچار گردید در سنه ۱۳۷۲ق هنگامی که بالای منبر #مسجدجامع مردم را موعظه می فرمود ناگاه از صحبت ایستاد که معلوم شد #سکته بر ایشان عارض گشته اطباء را حاضر و در اثر تلاش بعضی از پزشکان حاذق و علاقمند به معظم له مانند #دکتر_محلوجی و #دکتر_طهماسبی بهبودی حاصل شد لکن در ربیع الاول سنه ۱۳۷۴ق مطابق با ۱۳۳۳ش به منظور #صله_ارحام به #بهنمیر موطن آباء و اجدادی خویش رفته و در ضمن دیدار از اقوام در منزل یکی از بنی اعمام خود به #سکته_دوم دچار و با آوردن ایشان به بابل اطباء از بهبودی ایشان اظهار یاس و غروب آفتاب عمرش را پیش بینی کردند.
🔻 سرانجام این عالم ربانی پس از عمری خدمت معنوی و علمی در روز چهارشنبه پنجم ربیع الثانی ۱۳۷۴ق چشم از جهان فرو بست و با منتشر شدن #خبر_درگذشت ایشان عموم طبقات و اهالی به سمت بیت ایشان سرازیر و پس از غسل و کفن جنازه ایشان را در نهایت تکریم به سمت #امام_زاده_قاسم (ع)تشییع و پس از طواف مجدداً به سمت منزلش واقع در پشت مسجدجامع بابل و مقابل #مقبره_ملامحمداشرفی عودت داده و در گوشه ای از حیاط منزل به خاک سپردند. عاش سعیدا مات سعیدا
@sangareshohadababol