السلام علیک یا اولیاء الله
می گفت: آدمی که ساکن نجف شده نمی تواند جای دیگری برود.
شما نمی دانید زندگی در کنار مولا چه لذتی دارد.
شیخ هادی به مدت سه سال جهت ادامه ی تحصیلات حوزوی در شهر نجف اشرف سکونت داشت.
از زمانی که ساکن نجف شد، به اعمال و رفتارش خیلی دقت می کرد.
مراقب بود که کارهای مکروه انجام ندهد. هادی آن قدر زندگی در نجف را دوست داشت که می گفت: بیایید همه برویم آنجا زندگی کنیم.
آنجا به آدم آرامش واقعی می دهد.
می گفت قلب آدم در نجف یک جور دیگر می شود.
#شهید #محمد_هادی_ذوالفقاری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_امیرالمؤمنین_مدد
#پسرک_فلافل_فروش
@sangareshohadababol
السلام علیک یا اولیاء الله
می گفت: آدمی که ساکن نجف شده نمی تواند جای دیگری برود.
شما نمی دانید زندگی در کنار مولا چه لذتی دارد.
شیخ هادی به مدت سه سال جهت ادامه ی تحصیلات حوزوی در شهر نجف اشرف سکونت داشت.
از زمانی که ساکن نجف شد، به اعمال و رفتارش خیلی دقت می کرد.
مراقب بود که کارهای مکروه انجام ندهد. هادی آن قدر زندگی در نجف را دوست داشت که می گفت: بیایید همه برویم آنجا زندگی کنیم.
آنجا به آدم آرامش واقعی می دهد.
می گفت قلب آدم در نجف یک جور دیگر می شود.
#شهید #محمد_هادی_ذوالفقاری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_امیرالمؤمنین_مدد
#پسرک_فلافل_فروش
@sangareshohadababol
هادی گفت بچه ها بریم زیارت شاه عبد العظیم علیه السلام؟
گفتیم باشه..هادی گفت :من میرم ماشین بابام رو بیارم..🚗
هادی رفت و ما منتظر شدیم تا با ماشین برگردد بعضی از بچه ها که هادی را نمی شناختند فکر میکردند یک ماشین مدل بالا...
چند دقیقه بعد با یک پیکان استیشن درب داغون جلوی مسجد ایستاد..فکر کنم تنهای جای سالم ماشین موتورش بود🏍 که کار میکرد نه بدنه داشت.. نه صندلی درست حسابی و...
و لامپ های ماشین کار نمی کرد..
رفقا با دیدن ماشین خیلی خندیدند😄
بچه ها چند چراغ قوه آورده بودند
ما در طی مسیر از نور چراغ قوه استفاده کردیم وقتی هم میخواستیم راهنما بزنیم چراغ قوه را بیرون میگرفتیم و راهنما میزدیم..
خلاصه آن شب خیلی خندیدیم بچه ها می گفتند میخواهیم برای شب عروسی ماشین هادی را بگیریم..🌿😁
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#پسرک_فلافل_فروش
#پدر_شهید
@sangareshohadababol
هادی گفت بچه ها بریم زیارت شاه عبد العظیم علیه السلام؟
گفتیم باشه..هادی گفت :من میرم ماشین بابام رو بیارم..🚗
هادی رفت و ما منتظر شدیم تا با ماشین برگردد بعضی از بچه ها که هادی را نمی شناختند فکر میکردند یک ماشین مدل بالا...
چند دقیقه بعد با یک پیکان استیشن درب داغون جلوی مسجد ایستاد..فکر کنم تنهای جای سالم ماشین موتورش بود🏍 که کار میکرد نه بدنه داشت.. نه صندلی درست حسابی و...
و لامپ های ماشین کار نمی کرد..
رفقا با دیدن ماشین خیلی خندیدند😄
بچه ها چند چراغ قوه آورده بودند
ما در طی مسیر از نور چراغ قوه استفاده کردیم وقتی هم میخواستیم راهنما بزنیم چراغ قوه را بیرون میگرفتیم و راهنما میزدیم..
خلاصه آن شب خیلی خندیدیم بچه ها می گفتند میخواهیم برای شب عروسی ماشین هادی را بگیریم..🌿😁
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#پسرک_فلافل_فروش
#پدر_شهید
@sangareshohadababol