مَرد میخواهد
گذشتن از دلبستگیها
گذشتند، تا بمانیم ..!
در میان جمعیت، چهره شبیه بههم دو رزمندهی
نوجوان که پدرشـان هـمراه شان بود، نگاهـم را
به خـود جلب کـرد. ابتدا می خواستم با لنـز تله
و از دور عکاسی کنم که انبوه نیروهـای اعزامی
و بدرقهکنندگان نمیگذاشت کادر درستی ببندم.
چارهای جز نزدیک شدن نداشتم، برخلاف جهتِ
حرکت کاروان رزمندگان، از میان مردم راهـم را
باز کردم و به آنان نزدیک شدم. پـدر عرق چینی
سفید بر سَر داشت و دو پسر لباسهای خاکیرنگ
که بسیار بزرگتر از قالب تنشان به نظر میرسید،
پوشیده بودند . پـدر دست بر شانه ی دو پسرش
گذاشتـه بود و داشت آنـان را تا پـای اتوبوس ها
همراهی می کـرد ...
عکاس : سعید صادقی
#نوجوانان
#اعزام_به_جبهه
#جنگ_به_روایت_تصویر
@sangareshohadababol
مَرد میخواهد
گذشتن از دلبستگیها
گذشتند، تا بمانیم ..!
در میان جمعیت، چهره شبیه بههم دو رزمندهی
نوجوان که پدرشـان هـمراه شان بود، نگاهـم را
به خـود جلب کـرد. ابتدا می خواستم با لنـز تله
و از دور عکاسی کنم که انبوه نیروهـای اعزامی
و بدرقهکنندگان نمیگذاشت کادر درستی ببندم.
چارهای جز نزدیک شدن نداشتم، برخلاف جهتِ
حرکت کاروان رزمندگان، از میان مردم راهـم را
باز کردم و به آنان نزدیک شدم. پـدر عرق چینی
سفید بر سَر داشت و دو پسر لباسهای خاکیرنگ
که بسیار بزرگتر از قالب تنشان به نظر میرسید،
پوشیده بودند . پـدر دست بر شانه ی دو پسرش
گذاشتـه بود و داشت آنـان را تا پـای اتوبوس ها
همراهی می کـرد ...
عکاس : سعید صادقی
#نوجوانان
#اعزام_به_جبهه
#جنگ_به_روایت_تصویر
@sangareshohadababol