eitaa logo
سنگر شهدا
2.3هزار دنبال‌کننده
89.6هزار عکس
6.5هزار ویدیو
78 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
2️⃣سالروز عروج ملکوتی شهید محمدجعفر امامی نام پدر : محمدباقر تنام مادر : گوهر امامی تاریخ تولد :1342/08/12 تاریخ شهادت : 1361/01/13 محل شهادت : جنوب شوش گلزار:شهدای معتمدی 4️⃣3️⃣ عملیات فتح المبین @sangareshohadababol
3️⃣سالروز عروج ملکوتی شهید مهدی عابدی نام پدر:علی گدا نام مادر: سکینه خاتون شیخ نیا تاریخ تولد: 1361/3/3 تاریخ شهادت : 1384/1/13 محل شهادت:سرخس نحوه شهادت:درگیری با اشرار گلزار:روستای قصابکلا 🌺هنگام شهادت عمویش کمتر از یکسال سن داشت اما تربیت و درس شجاعت و شهامت که خانواده خصوصاً پدر و مادر بزرگوارش یعنی مادر شهید «علی اکبر عابدی» به ایشان آموخت، باعث شد چندین سال بعد از جنگ نیز ایشان که کودکی بیش نبود همواره عاشق و در آرزوی شهادت باشد. در مزار شهدای قصابکلا، در کنار قبر دو شهید دیگر، آرزوی شهادت را در ذهنش می پروراند و از شهدا التماس می کرد که دعایش مستجاب گردد. بالاخره راهش را یافت و در نیروی انتظامی به خدمت مشغول شد. رفتارش به گونه ای بود که هرگز لیاقتش کمتر از شهادت نبود. 🌹این چه عشقی است که بدانی فردا شهید می شوی و از زن و فرزندت در دیار غربت درگذری. شاید این اشعار را سرلوحه زندگی قرار داده بودکه کسی تو را نشناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند. دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی. دیوانه نو هر دو جهان چه کند. @sangareshohadababol
🌷خاطره ای از شهید گرامی مهدی عابدی 🌹این روزها که روزهای پر کار و پر زحمت نشا برنج است ، یه خاطره از برادر شهیدم براتون بگم تا خستگی یه روز کار با صلوات به روح تمامی شهدا از تنتون به در آید . … برای کمک به پدر و مادر برای انجام نشا برنج دیر تر از همه از جمله زمان و مهدی و … به سر زمین نشتاکشو رفته بودم. تازه دسته های تیم نشا توسط مهدی و زمان در سرتاسر زمین پخش شده و تازه نشا شروع شده بود. مهدی وقتی مرا دید گفت: خسته نباشید و میخندید. گفتم چرا میخندی و ایشان چیزی نگفت. چند لحظه بعد با حالت جدی گفت: داداش دستهایم گلی است، زحمت بکش از جیب بغل پیراهنم یه چیزی است در بیار و به من بده. من هم با عجله دست در جیبش کرده و یکباره یک مار بزرگ آبی در دستهایم بود. هیچی نفهمیدم و در حین فرار با مار به دست با سر در گلها افتادم و به بهانه عوض کردن لباسها به خانه برگشتم. شادی روح شهدا صلوات.🌺 ✍️عیسی عابدی. روستای قصاب میانده شهید گرامی مهدی عابدی وبرادر بزرگوارش زمان عابدی @sangareshohadababol
4️⃣سالروز عروج آسمانی شهید قنبر موسی زاده بائی نام پدر : حسین نام مادر: گلستان سهراب زاده تاریخ تولد :1343/01/04 تاریخ شهادت : 1360/01/13 محل شهادت :مریوان گلزار:شهدای شهیداباد 🌹برادر شهید : شهید به نماز اول وقت خیلی اهمیت میدادحتی موقع ظهر که خانواده زود ناهار می خوردند وقتی پدر او را برای ناهار صدا می زد با خوشرویی می گفت باشد نماز را بخوانم می آیم . خواهرشهید : به حریم ها مخصوصاً محرم و نامحرم توجه می کرد. حجب و حیا در او موج می زد. اگر مهمانی می آمد و نا محرم بود به اتاق خودش می رفت . فردی گشاده رو بود به فکر مردم بود و تا جایی که می توانست به آن ها کمک می کرد . 🌺زنده یادجانباز حاج حجت رضانیا رمی :در پادگان چالوس آموزش دیدیم ....وبه کردستان اعزام شدیم فرماندهی وقت سپاه کردستان بعهده جاویدالاثرمتوسلیان بود بهمراه قنبر و دیگرعزیزان درحال حرکت بودیم که در محور اورامانات پاوه مورد کمین گروهک صدانقلاب «رزگاری»طرفدار صدام قرار گرفتیم که درآنجا تعدادی از جمله قنبر به شهادت رسیدند و اثری هم از قنبر پیدا نشد جالب اینکه قنبر طی مدتی که باهم بودیم نماز شبش هرگز ترک نشد...... @sangareshohadababol
4️⃣سالروز عروج آسمانی شهید قنبر موسی زاده بائی نام پدر : حسین نام مادر: گلستان سهراب زاده تاریخ تولد :1343/01/04 تاریخ شهادت : 1360/01/13 محل شهادت :مریوان گلزار:شهدای شهیداباد 🌹برادر شهید : شهید به نماز اول وقت خیلی اهمیت میدادحتی موقع ظهر که خانواده زود ناهار می خوردند وقتی پدر او را برای ناهار صدا می زد با خوشرویی می گفت باشد نماز را بخوانم می آیم . خواهرشهید : به حریم ها مخصوصاً محرم و نامحرم توجه می کرد. حجب و حیا در او موج می زد. اگر مهمانی می آمد و نا محرم بود به اتاق خودش می رفت . فردی گشاده رو بود به فکر مردم بود و تا جایی که می توانست به آن ها کمک می کرد . 🌺زنده یادجانباز حاج حجت رضانیا رمی :در پادگان چالوس آموزش دیدیم ....وبه کردستان اعزام شدیم فرماندهی وقت سپاه کردستان بعهده جاویدالاثرمتوسلیان بود بهمراه قنبر و دیگرعزیزان درحال حرکت بودیم که در محور اورامانات پاوه مورد کمین گروهک صدانقلاب «رزگاری»طرفدار صدام قرار گرفتیم که درآنجا تعدادی از جمله قنبر به شهادت رسیدند و اثری هم از قنبر پیدا نشد جالب اینکه قنبر طی مدتی که باهم بودیم نماز شبش هرگز ترک نشد...... @sangareshohadababol
5️⃣سالروز عروج ملکوتی شهید سیدمصطفی هاشمی رمی نام پدر : میر قلی نام مادر: زینب کریم نیا رمی تاریخ تولد :1347/11/10 تاریخ شهادت : 1367/01/13 محل شهادت :خرمال گلزار:شهدای معتمدی 🌺پدرشهید:پس از مدت­ها ازجبهه بازگشته بود.تابستان بود و هوا گرم.داخل اتاق خوابيده بود. آرام به سمت او خيزبرداشتم و دستي به صورتش كشيدم. از خواب بيدار شد.او را در آغوش گرفتم و با خودم گفتم: من هفت ماه از فرزندم دور بودم. اين­قدر بي­تابم. پس يعقوب حق داشت از دوري يوسف، بينايي­اش را از دست بدهد. در طول مدت حضورش در میدان نبرد،سه بار مجروح شده، در بيمارستان­هاي تهران و اهواز و مشهد بستري گشت. هر دفعه كه از جبهه برمي­گشت، به خاطراهميتي كه به صله­رحم مي­داد، به منزل دوستان و آشنايان مي­رفت و درمراسم شهدا شركت كرده،درفراق­شان شعر مي سرود و مداحي مي­كرد. وسرانجام،او در 67/1/13مصادف باتولد امام‌زمان(عج)،طی عمليات والفجر 10 در خرمال عراق بر اثرتركش خمپاره به آرزوي ديرينه­اش رسيد و به نداي حق لبيك گفت.پيكرپاكش نیز در آرامگاه معتمدي بابل آرام گرفت. ازراست: 1-حسن مهدی خواه 2-مصطفی خورشیدی 3-شهیدسیدمصطفی هاشمی 4- عباس نصیری @sangareshohadababol
🌷مناجات شهید سیدمصطفی هاشمی 🕌خدایا! اگر مرا به معاصی و جرائمم مواخذه کنی تورا مواخذه می کنم به عفو و مغفرتت. خدایا! شرمندگی ام از آن است که آفتاب وفا کرده و روز می تابد ماه عهد کرده و شب منور می شود ستارگان پیمان بسته اند و می درخشند و اما این سست عهد چه ناپایدار است خود را عاشقی بیش نخوانده و عهده عاشقی را وفا نکرده. ❤️خدایا! اولین عاشقی نیستم که پذیرایم نباشی خدایا چه کنم که معشوقی جز تو نیافتم و به کسی جز تو دل نبستم. خدایا! پروردگارا! لایقم دار آن چه را که در این میان جز خون نباشد و دوست دارم بهر وصالت چکیده های خونم سرمه چشمانم باشد تا بتوانم بهتر حقیقت را ببینم و با بالهای سبک تری به سویت پرواز کنم. ما بدین در نه پی چشمت و جاه آمده ایم از پی حادثه اینجا به پناه آمده ایم رهرو منزل عشقیم وز سر حد عدم تابه اقلیم وجود این همه راه آمده ایم نماز بر پیکر پاک ومطهر سید جلیل القدر شهید سید مصطفی هاشمی توسط عالم فقید حضرت ایت الله محمد فاضل @sangareshohadababol
مراسم تشییع سرهنگ پاسدار در امیرکلا 🔹از مسجد جامع امیرکلا به سمت گلزار شایستگان 🔹سرهنگ پاسدار احمد سلیمانی‌نژاد پرستار بیمارستان شهید یحیی‌نژاد، آموزشگاه نظامی المهدی و درمانگاه شهید زاهدپاشا بر اثر ابتلا به کرونا روز گذشته به پیوست. عکس: جمعه، ۱۳ فروردین ۱۴۰۰. @sangareshohadababol
يَا أَيُّهَاالَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْاإِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ۚذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ نماز جمعه بهشهر به امامت عالم فقید آیت الله سید صابر جباری ره و با حضور شهید عبدالکریم هاشمی نژاد تابستان ۱۳۶۰ پارک ملت بهشهر @sangareshohadababol
ایستادن پای امام زمان خویش امروز۱۳ فروردین سالروز شهادت شهیدان مدافع حرم 🌹🌹🌹🌹🌹 @sangareshohadababol
✨پرواز پرستوها همیشه زیباست. 🍃 فروردین ماه سال ۱۳۳۵ در شهر ساوه به دنیا آمد او که در خانواده‌ای پر جمعیت زندگی خود را آغاز کرده بود، بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی به برای ادامه تحصیل نزد خواهرش رفت و بعد از پایان تحصیلات وارد شد. 🍃 شهید ابراهیم اسلامی در روزهای بهمن ماه با انبوهی از مردم مواجه می‌شود که برای به خیابان هجوم اورده ‌اند فرمانده اجازه شلیک به مردم بی ‌گناه را صادر می‌کند اما اسلامی با شجاعت تمام از این کار سر باز می‌زند. 🍃 این‌چنین او زندانی ‌میشود و در روز ۲۲ بهمن دستور را صادر می‌کنند.اما با خواست خدا در همان روز انقلاب پیروز می‌شود و او رها شده و به جماران می‌رود و مانند پروانه دور امام می‌گردد. 🍃 و سرانجام به‌دست منافقین بر اثر انفجار هواپیما به درجه رفیع نائل می‌آید. ✍️نویسنده: 🌸به مناسب سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۱٣ فرودین ۱٣٣۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ دی ۱٣۶٩ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🌐 @sangareshohadababol
بدر واقعی ما این است که از خودمان بیرون بیاییم،از خانه‌های تنگ و تاریک افکارخرافی خودمان به صحرای دانش و بینش خارج شویم. یادداشتهای استاد مطهری،ج‏6،ص131🥀 @sangareshohadababol
⛔️ماجرای کشتار ایرانیان توسط یهودیان در روز 13 بدر چیست؟ 💥جشن پوریم؛ رقص یهود در هولوکاست ایرانیان ✅جشن «پوریم» یکی از سنت‌های قدیمی قوم یهود است که پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل، رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. این به اصطلاح جشن که همزمان با سیزده فروردین برگزار می‌شود، در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون ده‌ها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار ، کشته شدند. ✅اگرچه تصور برخی بر آن است که این داستان، افسانه‎ای بیش نیست، بعضی دیگر از مورخان نیز آن را واقعیتی انکارناپذیر قلمداد کرده و سند آن را برگزاری جشن «پوریم» توسط یهودیان می‌دانند. یهودیان (خصوصا صهیونیستها) به این ماجرا اعتقاد کامل دارند و هر ساله جشن پوریم را به عنوان ⚡️نماد کشتار ایرانیان ⚡️ با آداب عجیب و دور از دین و عقل، همچون خوردن مشروب تا جایی که دیگر توان تشخیص مطلبی را نداشته باشند، خوردن خون یا مایعات به رنگ آن و ... گرامی می دارند !!😪 اما ماجرا چیست؟ ✅پس از استقرار یهودیان در ایران توسط ، یهودیان جهت کسب قدرت بتدریج در لایه های حکومتی نفوذ کردند. در زمان خشایار شاه، یهودیان با فریب و نیرنگ، یک دختر یهودی به نام « اِستِر » را وارد حرم سرای شاه ایران می کنند. در یکی از مراسم های شاهانه، خشایار شاه از همسر خود؛ ملکه درخواست می کند که خود را بر حاضران عرضه کند. ملکه وشتی که بانوی عفیفی بود، از این کار اجتناب می کند و از دستور خشایارشاه برای نمایان کردن زیبایی هایش برای مهمانان شاه خودداری کرده و به دست جلاد شاه کشته می شود. از این موقعیت استفاده می کند و خواسته ی شاه را انجام می دهد. شاه سست عنصر نیز وقتی زیبایی او را می‌بیند، شیفته او شده و او را به عنوان تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او یهودی است و یا خواهرزاده و یا پسرعموی "" رهبر مذهبی یهودیان ایران است. ، صدر اعظم خشایارشاه با درایت خود متوجه نفوذ یهودیان به دربار و توطئه‌چینی‌های آنان می‌شود و باین دلیل مورد نفرت یهود قرار می‌گیرد. استر خشاریاشاه را با شراب بسیار مست می‌کند و در حال مستی در شب 13 فروردین از او حکمی می‌گیرد که اول، هامان اعدام شود، دوم، تمام قبایل منتسب به این فرد کشته شوند، سوم، یهودیان تا چند روز آزاد به انجام هر تعرضی در ایران هستند. ✅ یهودیان در روز 13 فروردین، قتل عام بزرگی را در ایران به راه می‌اندازند و 77 هزار ایرانی توسط یهودیان قتل عام می شوند. 15 قوم ایرانی در این روز از بین می رود. 😭😭 دیگر ایرانیان، برای در امان ماندن جان خود، به کوه، دشت و صحرا فرار می‌کنند تا از تیغ کین یهودی‌ها در امان باشند.✔️ این اتفاق ناگوار در روز 13 فروردین رخ داده و شاید به همین دلیل از نظر ایرانی‌ها، این روز نحس است و در تلاش برای از بین بردن نحسی آن هستند. یهودی‌ها در این روز، به معنای واقعی یک هولوکاست ایرانی را به نمایش گذاشتند. ✅قساوت و کینه‌توزی یهودیان در این قتل عام بصراحت در کتاب استر (کتاب مقدی یهودیان) آمده: «و یهودیان بر دشمنان خود پیروز شدند... همه مردم از یهودیان می‌ترسیدند و جرأت نمی‌کردند در برابرشان بایستند. تمام حاکمان و استانداران، مقامات مملکتی و درباریان از ترس مردخای، به یهودیان کمک می‌کردند... به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را از دم شمشیر گذرانده، کشتند.... 10 پسر هامان بن همداتای، دشمن یهود، را کشتند... و [جسد] 10 پسر هامان را به دار آویختند... و سایر یهودیانی که در ولایت‌های پادشاه بودند... 75 هزار نفر از مبغضان خویش را کشته بودند... در روز چهاردهم ماه آرامی یافتند و آن را روز بزم و شادمانی نگاه داشتند.» ✅ عمق خوشحالی یهودیان از این جنایات تا جایی است که هرساله یهودیان این روز را با عنوان پوریم بخاطر کشتن ایرانیان جشن می گیرند و نفرت خودشان را از ایرانیان در این جشن نشان می دهند. ✅نکته جالب ماجرا اینست که یهودیان که 77 هزار ایرانی را طبق کتاب مقدس خودشان کشته اند، با تلاش می کنند خود را که دستشان آلوده به خون هزاران ایرانی است مظلوم جا بزنند. آنها چنین بیان می کنند که ایرانی ها قصد !! داشتند ما را بکشند!! وقاحت تا کجا؟؟ هزاران نفر را کشته اند و همچنان خود را که ترین شقی ها هستند به جای ! جا می زنند.😡 نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی با اهدای کتاب استر، به رئیس جمهور امریکا باراک اوباما می گوید: «ایرانی‌ها، آن زمان هم می‌خواستند ما را نابود کنند.»😳 وی همچنین در سخنرانی خود در برابر کنگرهٔ آمریکا در مارس ۲۰۱۵ با اشاره به داستان استر، میگوید «امروز مردم یهود با تلاش یک فرمانروای دیگر ایران برای نابودی ما مواجهند.» ✅اساس رژیم صهیونیستی بر همین وقاحت ها و نمایی های دروغین استوار است. @sangareshohadababol
چه صفایی است در این خلوت سبز دلدادگان بزم عشق بنشسته بر خوانِ کَرم ... @sangareshohadababol
📸دو شهید از یک خانواده در یک قاب شهید دفاع‌مقدس ، عموی شهید مدافع‌حرم شــادی ارواح مطهر شـهدا صلوات 🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌼🍃 @sangareshohadababol
📸 عکس سیزده به در یک مادر، پشت در پادگان فرزندش در سال ۶۰ 🔹 شهید حبیب‌الله دانه‌گردی در عملیات "والفجر ۸"، به فیض شهادت نائل شد. @sangareshohadababol
✅امروز سالروز شهادت کنت لوکا گائتانی لاواتلی فرزندمالک کارخانه‌های شراب ایتالیا است که شیعه شد و مانند آنیلی بطرز مشکوک به قتل رسید زندگی جز مبارزه برای عقیده نیست @sangareshohadababol
بر مهدی و آن هاله نورش صلوات بر خال لب و جام ظهورش صلوات بی پرده همه ی انس و ملک میگویند بر سال و مه و وقت ظهورش صلوات ❣️✨ 💚 💚 @sangareshohadababol
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود .... @sangareshohadababol
سالروز ولادت شهید سیدشریف مهدی پور میر(سمت راست) نام پدر : امین نام مادر: گلچهره طالبی کلاگر تاریخ تولد :1344/01/13 تاریخ شهادت : 1362/12/05 محل شهادت : چیلات گلزار:پایین میرکلا 🌺شهید مهدی پور در 12 فروردین 1361 جامه پاسداری به تن کرد و در دیماه همین سال، مجدد در مناطق نبرد حضور یافت. زمانی كه در سپاه كار مي­كرد،حدود دو هزار تومان حقوق مي­گرفت. با این حال، بسیار كم از اين پول استفاده مي‌كرد.عمده حقوقش خرج مستمندان مي­شد. 🌼دوست شهید: بعد از رفتن به جبهه، تحولی عجیب در او رخ داده بود. طوری که همه اخلاق و رفتارش، برایم الگو شده بود.یک شب بعد ازنمازمغرب و عشا، درمسجد شروع به صحبت کردیم. من در حین حرف زدن، غیبت شخصی را پیش او می‌کردم که ناگهان متوجه شدم شریف از من فاصله گرفت و جلوتر از من در حال قدم زدن است. بعد با این رفتارش، متوجه اشتباهم شدم و صحبتم را قطع کردم.» و سرانجام،سیدشریف در 5/12/62 طی عملیات والفجر6درچيلات به درجه والای شهادت نائل آمد.پيكر پاكش نیز13سال بعد،به آغوش خانواده بازگشت و درگلزارشهداي زادگاهش به خاك سپرده شد. @sangareshohadababol
🌹شهید مهدی عابدی ( سمت چپ ) 🌷داداش مهدی به جرات خوش اخلاق ترین فرد در خانواده بود و بسیار زیبا رو و زیبا خو بود. از هر گونه دو رویی و ریا کاری نفرت داشت و تمامی حرکات و کارهایش خالصانه بوده است. بسیار دلسوز و در موقع مشکلات کاری و اقتصادی به خانواده و دوستان مخفیانه کمک میکرد. دو بیتی هدیه به داداش مهدی ای گل زیبای عمرم زود پرپر گشته ای شاد و خندان رفته و گلگون کفن برگشته ای همنشین و همره عموجانت اکبر گشته ای افتخار خاندان و بابا و مادر گشته ای ☘️ سیزده فروردین روز طبیعت و شانزدهمین سالگرد شهادت و عروج خونین عزیز دلمان شهید مهدی عابدی مدافع حرم رضوی و مدافع امنیت ایران عزیز را گرامی میداریم. خانواده شهید ✍️عباس عابدی ، برادر شهید @sangareshohadababol
را صدا بزن اول وقت @sangareshohadababol
🔹زنگ زده بود که نمی تواند بیاید دنبالم .باید منطقه می ماند. خیلی دلم تنگ شده بود. آن قدر اصرار کردم تا قبول کردخودم بروم.من هم بلیت گرفتم و با اتوبوس رفتم اسلام آباد. 🔸کف آشپزخانه تمیز شده بود.همه‌ی میوه های فصل توی یخچال بود؛توی ظرفهای ملامین چیده بودشان .کباب هم آماده بود روی اجاق ،بالای یخچال یک عکس از خودش گذاشته بود ،بایک نامه . 🔹وقتی می آمد خانه ،خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم .بچه را عوض می کرد .شیر براش درست میکرد سفره را می انداخت و جمع می کرد .پا به پای من می نشست لباسها را می شست ،پهن میکرد،خشک می کرد وجمع می کرد. 🔸آن‌قدر محبت به پای زندگی می‌ریخت که همیشه به‌ش می‌گفتم «درسته کم می‌آی خونه، ولی من تا محبت‌های تو رو جمع کنم، برای یک ماه دیگه وقت دارم.» نگاهم می‌کرد و می‌گفت «تو بیش‌تر از اینا به گردن من حق داری.» یک بار هم گفت «من زودتر از جنگ تموم می‌شم. وگرنه، بعد از جنگ به تو نشون می‌دادم تموم این روزها رو چه‌طور جبران می‌کنم.» ✍️ روای همسربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ دلاورلشگر۲۷محمدرسول‌الله(ص) 🌷 ●ولادت : 1334/1/13شهرضا @sangareshohadababo
2️⃣ادامه خاطره از راهیان ۱۴۰۰ ✍️علی محسن پور @sangareshohadababol
2️⃣ادامه خاطره از راهیان ۱۴۰۰ 🔸 ...هنوز یه ساعت از پیشنهاد همکارم نگذشته بود و هنوز من به حسن چیزی نگفته بودم که حسن خودش اومده بود برای تکمیل پرونده که پاسدار بشه‌ و شد. جالب اینکه دیدن خواب امام خمینی (ره) و پاسدار شدن حسن به چند روز هم طول نکشید (به همین راحتی). بعداز اینکه حسن پاسدار شد بهش گفتم حالا که پاسدار شدی، ادامه تحصیل بده . ولی حسن هی بهانه میاورد و نمیرفت دنبال تحصیل . تا اینکه یه روز به من گفت، من دوباره امام خمینی (ره)رو تو خواب دیدم و خوابش رو برام اینطور تعریف کرد: 🔹وقتی امام رو ملاقات کردم گفتم میخوام دستت رو ببوسم. امام با عصبانیت گفت، برو ادامه تحصیل بده . برای دومین بار گفتم در حد امکان اجازه بدید دستتون رو ببوسم. امام دوباره حرفش رو تکرار کرد. سومین بار که گفتم میتونم دستت رو ببوسم؟ دیدم امام چیزی نگفت و من احساس کردم که امام راضی هست و زود دستش رو بوسیدم و از خواب بیدار شدم. حسن بعداز دیدن این خواب بلافاصله پیگیر ادامه تحصیلش شد و درسش رو شروع کرد. یادمه با نمرات بالا لیسانس رو تموم کرد و برای فوق ثبت نام کرد و همونطور که درسش رو میخوند، برای جنگ سوریه هم رفت و آمد میکرد. تا اینکه در سوریه مجروح شد و بعداز طول درمان، مجدد به سوریه اعزام و در جنگ نابرابر خان طومان به اتفاق ۱۲ نفراز شیرمردان مازندارنی به شهادت رسید... 🔸بعداز ظهر همون روز که دوم عید بود، خدمت مادر سردار شهید عباس قندی رسیدیم. خاطره ای کوتاه از شهید عباس قندی از زبان مادر : عباس از کودکی تمام مراسمات شادی و عزای امامان معصوم با من در جلسه بود. پدرعباس راننده کامیون بود و مقید نسبت به مسائل دینی پسرانش بود. در روزهای ابتدای جنگ، همون روزها که آبادان عزیز تو محاصره بود، پسرم فرمانده تعدادی از نیروها بود و طبق گفته های همرزمانش خیلی برای حفظ شهر آبادان زحمت کشید. 🔹یادمه بعداز شهادت عباس و قبل از آوردن پیکرش، از سپاه آبادان از ما خواستن که در حد امکان پسرتون در گلزار شهدای آبادان دفن بشن و سپاه آبادان قصد داره عباس قندی رو به عنوان سمبل مقاومت آبادان معرفی کنه. من خیلی سخت گیری نکردم، اما پدر عباس اصرار داشت تا پسرمون حتما در بابل دفن بشن و شدن. بعداز اینکه پیکر عباس برگشت، فرماندار آبادان به همراه نیروهای عباس، برای دیدار ما اومدن بابل... ادامه خاطره در پست بعد ✍️علی محسن پور @sangareshohadababol