eitaa logo
سنگر شهدا
2.3هزار دنبال‌کننده
89.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
78 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدای 13 اسفند استان زنجان @sangareshohadababol
شهدای 13 اسفند استان همدان @sangareshohadababol
شهدای 13 اسفند استان گلستان @sangareshohadababol
●در یکی از شب‌های ماه محرم، راهی مهدیه تهران شد و به‌طور اتفاقی آن شب سخنرانی حاج شیخ حسین انصاریان بود؛ نشستن پای منبر این روحانی، امیرحسین را به‌طور عجیبی دگرگون کرد و او روز به روز به معبود خویش نزدیک‌تر می‌شد. ●بعد از دگرگونی، لباس‌های فوق‌العاده شیک و ادکلن‌های بسیار خوش‌بو و گران‌قیمت خود را کنار گذاشت و به مادرم گفت همه آن‌ها را به فقرا انفاق کند و امیرحسین فقط یک دست لباس معمولی بسیجی می‌پوشید به‌طوری‌که شب‌ها آن را می‌شست تا دوباره صبح بپوشد. ●وقتی بهش اعتراض می‌کردیم که چرا فقط همین یک دست لباس را می‌پوشی؟ در جواب میگفت : «خداوند مرا ببخشد؛ چقدر دل جوانان با دیدن لباس‌ها و رفاه من شکسته شد و اکنون باید آن کار‌هایم را جبران کنم». ✍️به روایت خواهربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۷/۱/۴ شهرری ، تهران ●شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۱۳ جزیرهٔ مجنون ، عملیات خیبر @sangareshohadababol
●یک سال بعد از ازدواج به مشهد مقدس رفتیم وقتی روبروی ضریح مطهر رسیدیم به علی گفتم: پیش امام رضا به من قول بدهید که کاری برای من انجام بدهید. ●میدانست که اهل مادیات نیستم ولی با شوخطبعی جیبهایش را گشت و گفت اگر پول داشتم چشم، میخرم. گفتم : اگر میشود آن دنیا شفاعت من را پیش خدا بکنید. ●با روی گشاده و لبخندی گفت شما باید شفاعت ما را بکنید. تمام زحمات زندگی بر دوش شماست. از همه مهمتر بزرگ کردن فرزندانمان است، ولی اگر قسمتم شد و شهید شدم و اجازه داشتم که شفاعت یک نفر را بکنم حتما شفاعت شما را میکنم. ✍️به روایت همسربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ گردان مقداد لشگر۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۲۹/۱۰/۳۰ اصفهان ●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۲ شلمچه ، عملیات کربلای ۵ @sangareshohadababol
سردار شهید محمدعلی نیکنامی ‌باجگیران‌ قائم مقام فرمانده گردان يدالله لشکر 5 نصر متولد 1343 از مشهد شهادت 13 اسفند 1365 پاسگاه زید او درخاطره اش مي گفت: عمليات بدر شروع شده بود . قبل از عمليات خواب عجيبي ديدم. خواب ديدم يك رودخانه پر از خون جريان دارد . براي يكي از بچه ها كه تعريف كردم ، گفت: خدا به خير كند . اين عمليات شهيد زيادي خواهد گرفت. همرزمش می گوید پیش فرمانده رفتم. به او گفتم: آقاي نيكنامي ديشب خواب ديده است كه امام حسين(ع) او را به يك مهماني دعوت كرده، احتمال اين كه به شهادت برسد زياد است. بهتر است امروز كه براي شناسايي مي رويم او را همراه خود نبريم. پيش ايشان رفتيم و خواستيم كه امروز براي شناسايي همراه ما نيايد، اما هر چه اصرار كرديم قبول نكرد. به اتفاق ايشان و فرمانده نزد روحاني قرارگاه رفتيم تا در اين مورد با ايشان مشورت كنيم. آقاي نيكنامي روحاني گفت: حاج آقا اگر قرار باشد من شهيد بشوم كسي نمي تواند مانع شود. حال هر كجا كه باشم يا در قرارگاه يا در منطقه در حال شناسايي. حاج آقا گفت: حق با ايشان است ديگر نيازي به مشورت با من نيست، هر چه خدا بخواهد همان مي شود. @sangareshohadababol
گذرِ زمان؛ همه‌ چیز را باخود می‌برد جز ردّ نگاه شهدا ... اسفند ماه ۱۳٦٤ تهران روبروی مسجد قبا تشییع پیکر شهید علی حلاجیان از شهدای عملیات والفجر ۸ (شهادت: ۱۳٦٤/۱۲/۱۲) عکاس: محمد شمس 💠 @sangareshohadababol
تصویر سردار شهید حاج بصیر درکنار دامادش شهید مرتضی جباری وقتی مرتضی از دختر حاج بصیر خواستگاری کرد.حاجی به دخترش وخانواده اش گقت: او اهل جبهه است فرد متدین وخوبی است اختیار انتخاب باشماست و.... همرزم شهيد حاج حسين بصير مي گويد: با شهادت «علي اصغر بصير» برادر كوچكترش و بعد از آن «مرتضي جباري» دامادش، واقعا بي قرار شهادت شد. او مي گفت: «دلم تاب دوري آنها را ندارد. خدايا تا كي مي خواهي مرا در حسرت بالاترين سعادتي كه نصيب بندگانت مي كني بگذاري؟! نكند من لايق آن نيستم.» @sangareshohadababol
🎞 نگاشت 🗓 ۱۲ اردیبهشت ( ۱۳۶۱ ) خلبان جاویدالاثر شهید جهانگیر انقطاع ❇️ @sangareshohadababol
🌷✍من معنی زندگی را در جبهه فهمیدم طوری که دو سه روز که به تهران می آیم اصلا نمیتوانم تهران را تحمل کنم ولی به محضی که پایم را به جبهه  یعنی جایی که پر خطرترین جاست میگذارم احساس آرامش میکنم! چرا که قلبم روشن است که این جنگ ، جنگ حق علیه باطل است و ماوبر حق هستیم و انشاالله میروز میشویم و باید این صداقتمان در عمل مان ثابت شود تا پیروزی نصیبمان شود و چه بهتر که ما هم به خیل شهدا بپیوندیم .. برادران عزیز فکر نکنید جبهه و جنگ به ما نیاز دارد و اگر ما نباشیم کار جنگ می خوابد. اصلاً این طور نیست و آن چیزی که مقدّر خداوند تبارک و تعالی است انجام می پذیرد و این ما هستیم که نیازمند این محیط هستیم تا به خود سازی و ارتقای سطح معنوی دست پیدا کنیم...." به یاد علمدار گردان مقداد ابن اسود لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) سردار شهید حاج علی آقای جزمانی شهادت: ۱۲ اسفند ۱۳۶۵ تکمیلی عملیات کربلای ۵ شلمچه صَلی اَللهُ عَلیکْ یا اباعبدلله (ع) @SeyedEbrahim_kasaeyan @sangareshohadababol
❇️به  روایت حاج علی آقای کلهر ۶۵/۱۲/۱۲سالروز شهادت بزرگ مرد گردان مقداد و بلکه یکی بزرگان کادر لشکر۲۷  برادرعلی جزمانی هست ایشان متولد ۱۳۲۹ هستند پای چپش بعلت جراحت درعملیات بیت المقدس عصب سیاتیک آن قطع شده بود وبسیاری از توان حرکتی اورا گرفته بود ولی حاج علی جزمانی باانکه واقعا تحرک یک پایش را حدود ۵۰٪ از دست داده بودولی کماکان درکنارشهیدکارور انجام وظیفه میکرد اوبیشتر سخنرانیها را انجام میداد وگاهی برادرحاج امینی سخنرانی میکردالبته برادرحاج امینی بیشتر زمانی بلندگو را برمیداشت که اماده مانورو یا عملیات بودیم حاج علی جزمانی یک روز برای گردان سال۶۱ دردوکوهه سخنرانی کرد اگر دستگاه ضبط صوت بود وان صحبتهای ارشادی حاج علی را الان گوش میکردی متوجه میشدی که این سخنان هیچگاه کهنه نمیشود مختصری از آن سخنرانی را بیاد دارم ایشان برای گردان گفتند شما سه ماه به دستور ولی فقیه به جبهه آمده اید ازاین جمع گروهی شهیدمیشوند وگروهی مجروح شهدا که  حق میپیوندند ومجروهان با ضایعه ای که دارندممکنه یک عمردرگیرباشندوانهاکه سالم ازاین اوردگاه برمیگردند هرگز نمیتوانند این دوران ودوستانی که شاید دوران رفاقتشان به ۳ ماه نکشدولی هرگز انها را فراموش نخواهندکردواصلا نمتوانند این دوران حماسه را با هیچ مطاعی عوض کنند وبه آن دوران ودوستان افتخارخواهندکرد کم کم با حاج علی که گاهی او را داش علی جزمانی خطاب میکردیم هم صحبت میشدیم چون گوش ایشان شکسته بود وگواهی از ورزش میداد در روزی که حاج همت به سپاه ۱۱قدررفته بود وعلی فضلی فرمانده لشکرشده بود در لب جدول زمین صبحگاه کنارش نشسته بود از او درمورد ورزش سوال کردم گفت کشتی میگرفتم که گوشم شکسته البته جودو وبکس هم ممکنه گوش شکسته بشود داش علی بیشتر سخنرانیهایش ارشادی بود وگاهی ۴۰ دقیقه سخن میگفت که از مهارتهای ایشان بود یک فرمانده گردان کم حرف مثل کارور ویا نوزاد درخودش وجود نازنین حاج علی را کاملا درک میکرد بیشتراوقات که روحانی نداشتیم ایشان پیشنماز گردان میشد با کارور دونفری نمازخیلی خواندم دائم بمن تعارف میکردتوپیش نماز باش ولی من سریع خودبعنوان ماموم اماده اقتدا میشدم واو مجبوربود بعنوان امام جلو بایستد بااحمدنوزاده هم خیلی کم نماز جماعت خواندم با منصورحاج امینی هم همینطور ولی با جزمانی بسیار نماز جماعت خواندم که به قبولی ان نماز جماعتهای درمنطقه رجاء واثق دارم جزمانی گاهی علیرضا کلهرکه جوان بسیارمومن واهل نماز شب طلبه وبسیارنورانی بود را گاهی حکم میکرد که برو پیش نماز باش علی کلهر خیلی محجوب بود وباید داش علی چندبارتکرارمیکردتا اوبنماز به ایستدوشرم داشت وقتی برادرجزمانی هست اوپیش نماز باشد انروزهای بعداز عملیات مقدماتی رضا چراغی مسئول لشکرشده بود ودستورداده بودبه گردانها که از چنانه به ابوغُریب بروند تعدادی از نیروها بعنوان پیشرو رفته بودند و چادرهارا برپا کرده بودند وگردان مقداد از چنانه حرکت کردبسمت ابوغُریب چقدر زحمت کشیدیم تا چادر اماده سکونت شد تراورس جلوی چادر را گذاشتم کف چادر تمیزشداماده نماز بودیم که علی اقاجمالی پیک فرمانده گردان امدگفت کارورگفته باید برگردیم چنانه خیلی سخت بودجابجای از فکه کف سازی چادر وبستن اطرافش که بتواند جلوی سرمای اسفندرا بگیرد وحالا که اماده استفاده شده همان شبانه باید برگردیم بعلت اینکه حکم آچارفرانسه درگردان داشتم با برادرجزمانی ومرتضی اخوان ودونفراز بچهای تدارکات ماندیم تا تمام وسایل را بار  یک تویوتای باربند درا بکنیم وسایل زیادبود و آن روز ها جوان واهل ورزش بودم و ادعا داشتم یک طناب ضخیم را یک گره زد وبمن گفت طناب را دونفری بکشید من گفتم خودکافیه ولی حاجی گره باز نشود ؟گفت محکم هست مطمئن باش طناب را باتمام توان کشیدم دوطرف باربندخیلی بسمت داخل جمع شد ولی گره باز نشد تعجب کردم وگفتم داش علی عجب گره ای بودنزدیک بود پیچ های باربندکنده بشود ولی گره باز نشد گفت پسرمن ۵ سال درمولوی وانتی بودم ۵ نفری بخاطرسرما واینکه عقب ماشین جانبود جلوی تویوتا نشستیم از ابوغریب تا فکه شاید۵۰ کیلومتربود شبانه امدیم دوباره چنانه ما اولین گردانی بودیم که منطقه را بفرمان حاج همت تخلیه کردیم @sangareshohadababol
به یاد پاسدار پرافتخار جبهه ها از قافله ی انصار رسول الله (ص) معاون دلسوز و محبوب گردان انصار لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) شهید منصور حاج امینی شهادت:۱۲ اسفند  ۱۳۶۵ شلمچه، تکمیلی عملیات کربلای ۵ صَلی اَللهُ عَلیکْ یا اباعبدلله (ع) @SeyedEbrahim_kasaeyan @sangareshohadababol
🔻پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله امامی کاشانی 🔹درگذشت عالم بزرگوار مرحوم آیت‌الله آقای حاج شیخ محمد امامی کاشانی رحمت‌الله‌علیه را به خاندان محترم و بازماندگان و شاگردان و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض میکنم. 🔹این عالم متقی و خدوم در طول سالهای متمادی، چه پیش از پیروزی انقلاب در مجموعه‌ی روحانیت مبارز و چه پس از آن در جایگاههای حساس مانند شورای نگهبان، مجلس خبرگان، امامت جمعه‌ی تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، مدرسه شهید مطهری منشاء خدمت به کشور و نظام جمهوری اسلامی بوده‌اند، و امید است این همه در نامه‌ی حسنات ایشان مقبول درگاه الهی باشد. خداوند رحمت و مغفرت خود را شامل حال آن مرحوم فرماید. @sangareshohadababol
👤توییت استاد ‏رسول الله(ص): وقتی عالمی فقیه، فوت کند در اسلام رخنه و حفرهای ایجاد میشود که هیچ چیزی نمیتواند جای آن را پر کند. رحمت خدا بر آیه الله ‎ که از عاشقانان حضرت ولی عصر عج و محققان عرصه مهدویت بودند. @sangareshohadababol
تشییع آیت‌الله امامی کاشانی فردا در میدان بهارستان روابط عمومی حوزه علمیه تهران: 🔹مراسم وداع با پیکر آیت‌الله محمد امامی کاشانی عصر امروز ساعت ۱۵ در میدان بهارستان، مسجد و مدرسه عالی شهید مطهری برگزار می‌شود. 🔹مراسم تشییع پیکر آن مرحوم نیز فردا ساعت ۱۰ صبح در همان مکان برگزار خواهد شد. @sangareshohadababol
🏴 انا لله و انا الیه راجعون 🏴 ⚫️با قلبی آکنده از غم درگذشت جان سوز مرحوم مغفور شادروان حاج کربلای محمد یوسف فردوس ، پدر گرامی آزاده عزیز سردار حاج علی فردوس ، را به اطلاع دوستان و آشنایان می‌رسانیم ⚫️مراسم تشییع و خاکسپاری آن عزیز روز یکشنبه (امروز) مورخ ۱۳ بهمن ۱۴۰۲ راس ساعت ۱۵ از مسجد رودگر محله به سمت آرامگاه گل محله بابل برگزار می‌گردد برای شادی روحش هدیه کنیم ذکر فاتحه و صلوات 🌺 @sangareshohadababol
🌷 علامه تهرانی(ره) : 🔸 عالم دنیا ، عالم گرفتاری است و تمام اولیاء الهی که به جایی رسیده اند ، با همین گرفتاری ها بوده است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sangareshohadababol
⭕️ ابوحمزه،سخنگوی جهاد اسلامی: روز اول ماه رمضان روز بسیج جهانی در همه عرصه ها خواهد بود. ما ماه رمضان را ماه وحشت و اضطراب اسرائیلی‌ها خواهیم کرد. ابوحمزه:من از مردم خود در کرانه باختری میخواهم که بیرون بیایند ، به بازرسی های نظامی حمله کنند و اقدامات علیه نیروهای اشغالگر و مهاجران را تشدید کنند. 🚨ابوحمزه: مجددا تکرار میکنیم جنگ هر مقدار هم که طول بکشد قادر به ادامه نبرد هستیم. 🔻ابوحمزه خطاب به کشورهای عربی: آیا وقت آن نرسیده که شما هم مثل مردم شریف یمن و عراق و لبنان تفنگ بلند کنید و لباس ذلت و بردگی آمریکا شیطان بزرگ را از تن در آورید؟ 🔻ابوحمزه خطاب به مردم لبنان ، سوریه ، یمن و عراق: حملات خود را علیه دشمنان صهیونیستی تشدید کنید. @sangareshohadababol
📢 میزان مشارکت مردم در انتخابات چند سال گذشته 🇮🇷 @sangareshohadababol
🔺 آمار مشارکت مردم در دوره های اول تا سیزدهم انتخابات ریاست جمهوری @sangareshohadababol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیکر مطهر شهید در شهرستان بندرعباس بر روی دستان مردمان هرمزگان @sangareshohadababol
شهدای گردان صاحب الزمان (عج) عملیات تکمیلی کربلای پنج از روستای شهید پرور بیشه سر بابل @sangareshohadababol
بنام خدای رحمان و رحیم "به بهانه سالروز شهادت فرمانده عزیزم آقا و شهیدان و معلم اهل قلم آقا -الاسلام" ۳۴ سال از شب آتش و خون گذشته. گذرعمر با همه فراز و نشیب هایش نتواست این بزرگواران را از خاطره ام دور کند... ۱۳۶۵/۱۲/۱۲ بود. آن شب را مهمان غلام رضا ولی الهی، شکرالله احسان نیا،محمد گل محمدیان ، جواد مبلغ اسلام، حسین و عباس ترابیان در هفت تپه (مقر پدافند)بودم. آقا صادق را دیدم، گفتم: "آقا صادق شما هم به پدافند اومدی؟" گفت: "نه، در گردان صاحب الزمان هستم"احساس کردم در گردان، چادربان باشد. گفتم: "گردان صاحب که در شلمچه هست" گفت: "آره، من هم از آنجا اومدم تا دیداری با دوستان داشته باشم، فردا بر می گردم " گفتم: "آقا جواد نژاد اکبر چند بار ازم درخواست کرد که بیام توُ گردان صاحب، آقا صادق فردا میرم گردان یا رسول، اگر تا ظهر باشی سعی می کنم بیام با هم بریم" فردا بعد از ظهر با دوستان خداحافظی کردیم و با آقا صادق راهی شلمچه شدیم. می دانستم عملیات در پیش است. به پیشنهاد صادق رفتیم صف غسل شهادت. یادم نیست چند ساعت ماندیم تا نوبت ما شد. فردای آن روز ما را بردند خط روبروی دشمن. آتش لحظه ای کم نمی شد. آقا صادق و آقا باقر بی تاب عملیات بودند؛ صادق چند دفعه گفت: "دلم برای داره لک می زنه"اقا باقر می خندید. بالای بودم. داشتم خط دشمن را نگاه می‌کردم. جواد با موتور رسید و آمد بالای خاکریز، گفت: "مصیب چرا کلاه آهنی سرت نیست؟" گفتم: "اذیت میشم" گفت: "هیچ می دونی حضرت امام گذاشتن کلاه رو واجب کرده؟ با این حساب اگه الان کشته بشی پیش خدا شهید محسوب نمیشی" جوابی نداشتم. رفتم کلاه برداشتم و گذاشتم سرم. گفت: "چند ساعت آینده عملیات شروع می شه، مواظب خودت باش!" حوالی ۱۰ شب بود. گردان به صف شد. یکی از بچه ها گفت که من وسط شان باشم. آقا باقر جلو بود و آقا صادق پشت سرم. جواد پشت خاکریز، بچه ها را هدایت می کرد. داشتم رد می شدم دستی به سرم کشید. از خاکریز گذشتیم.دشمن خیلی زود متوجه حمله ما شد.از هر طرف به سمت مان تیراندازی می شد. هواپیماها منور می ریختند. آسمان شب شلمچه مثل روز، روشن شده بود. با هر منور،خیز می رفتیم. باقر وقتی خیز می رفت مدام می گفت. صادق بیشتر می نشست و کمتر خیز می رفت. به دشمن نزدیک شده بودیم. بچه های روستای "عزیزک" پیش ما زیاد بودند. خرج جواد بابا جانی به خاطر تیر مستقیم آتش گرفت. خرج را خاموش کردیم. کمی جلوتر خمپاره ای کنارمان خورد. ترکش هایش چند نفر را مجروح و شهید کرد. یکی از ترکش هایش به صورتم خورد. بچه ها گفتند بروم عقب،خیلی خون ریزی داشت. قبول نکردم. کمی جلوتر، به خاطر حجم آتش دشمن نتوانستیم ادامه دهیم، دشمن از سه طرف به سمت گردان ما تیر اندازی می کرد. دیگر ناچار به عقب نشینی شدیم. در حین عقب نشینی آقا جواد با چند نفر از بچه ها به سمت دشمن حمله کرد و همانجا به شهادت رسید. باقر و صادق با تیر مستقیم به شهادت رسیدند و پیکرشان چند مدتی بین ما و دشمن ماند و با حمله ای دیگر پیکر ها را توانستند برگردانند. مصیب معصومیان. @sangareshohadababol
🌷شهید 🌷 هرکس به ولایت فقیه پایبند باشد، بقیه امور او _اگر انجام شود_ به نحواحسن قبول می شود، و گرنه عبادات دیگر بدون پایبندی به اصل ولایت فقیه مانند نماز بی وضوست. 🇮🇷 @sangareshohadababol