🔰شهیدی که در قبر #اذان گفت
🌷 #شهید_عبدالمهدی_مغفوری
💠شهیدی که مزارش بارها توسط #رهبر زیارت شده است.
🌸پس از شهادت عبدالمهدی مغفوری در #عملیات_کربلای۴ ، پیکر پاکش را برای تشیع به #کرمان آورده بودند.
🌺خانواده شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود آن نازنین حلقه زدند.
🌼مادر خانم شهید مغفوری روایت می کند ، وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم، با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید به تلاوت سوره مبارکه #کوثر مترنم است
🔹و پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطرهای شگفت دارد:
🔸وقتی میخواستیم شهید را به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به یکباره منقلبمان کرد، وقتی پیکر شهید را در قبر میگذاشتیم صدای #اذان گفتن او را شنیدیم.
✅مزار #شهید_عبدالمهدی_مغفوری در گلزار شهدای مسجد صاحب الزمان #کرمان قرار دارد و عاشقان راه عشق و #شهادت بر گرداگرد شمع وجودش پرواز می کنند.
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
May 11
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت3⃣1⃣1⃣ ✍نویسنده:
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت4⃣1⃣1⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
از كنار شهرهاي عراق يكي پس از ديگري عبور ميكرديم تا اينكه به
شهرهاي مقدس كربلا، كاظمين و سامرا رسيديم. ديدن آن گنبدهاي طلايي
رنگ و آن گلدسته هاي بلند، غم سالهاي سخت را از بدنمان زدود. از اينكه
نميتوانستيم به زيارت برويم، اشك از چشمانمان جاري بود. يكي دو نفر كه
مداحي كردند؛ اما عراقيها (ره) صداي زيبايي داشتند، چند بيتي در مدح امام
حتي براي چند دقيقه هم اجازة توقف به ما ندادند. از كنار اين شهرهاي مقدس
ميگذشتيم. شهرها هيچ فرقي نكرده بودند. فضايي نظامي بر اطراف شهرها
حاكم بود كه نشان از بروز اتفاقاتي در آينده ميداد. همگي تشنه و گرسنه بوديم
و با سرعت به سمت مرزها در حركت بوديم. عراقيها اعلام كردند كه آماده
باشيد، به مرز خسروي رسيديم. اتوبوسها يكي پس از ديگري وارد محوطهاي
شدند كه مملو از خبرنگاران، عكاسان و فيلمبرداران عراقي و خارجي بودند. دور
تا دور آن محل پر از نظاميان عراقي و نفربر و زرهپوش بود.
بر اساس برنامه ريزي قبلي، عراق تعداد 990نفر اسير را با هماهنگي
نمايندگان صليب سرخ به ايران تحويل ميداد و همان مقدار اسير عراقي را نيز
تحويل ميگرفت. از دور نظاميان كشورمان را ديديم كه منتظر آمدن ما بودند.
در همين زمان اتفاقي افتاد كه چيزي نمانده بود تبادل اسرا قطع شود. زمان
ايستادن اتوبوس ها، چند نفر پاسدار به عنوان نمايندگان ايراني و در پوشش
احوالپرسي، به طور مخفيانه مقداري عكس و پوستر به اسرا دادند و گفتند:
«شعار فراموش نشود؛ چون تمام دوربينهاي جهان از شما فيلم تهيه ميكنند.
در ضمن نبايد زمين را ببوسيد؛ چون تا فاصلة 50متري در خاك دشمن
هستيم. خبرگزاريهاي عرب از بوسيدن زمين عراق بهره برداري سياسي
ميكنند و اينگونه تفسير ميكنند كه آنقدر به اسراي ايراني در عراق خوش
گذشته كه در حين ترك عراق، زمين و خاك عراق را به پاس قدرداني
ميبوسند؛ غافل از اينكه اسرا نميدانند هنوز به خاك ايران وارد نشده اند.»
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت4⃣1⃣1⃣ ✍نویسنده:
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت5⃣1⃣1⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
درواقع اين برادر ميخواست مسئله را براي ما مشخص كند تا بهره برداري سياسي
از اين عمل صورت نگيرد.
يكي از عراقيها اين كار برادر پاسدار را ديد و فوري به فرماندهاش خبر داد.
يك سرهنگ عراقي همراه چند نفر آمدند و به طرف آن برادر پاسدار حمله ور
شدند و ميخواستند درگير شوند. در بيرون سر و صداها بالا گرفت و درگيري
پيش آمد. ما هم در حمايت از هموطن خود، به زور از اتوبوسها پياده شديم و
به سوي عراقيها حملهور شديم. عراقيها با اسلحه هاي خود سر رسيدند و تعداد
زيادي از اتوبوسها را به داخل خاك عراق بازگردانده، در فاصلهاي بسيار دور نگه
داشتند. همگي ناراحت و عصباني شده بوديم. تصميم گرفته بوديم در حضور
دوربين هاي خبرنگاران يك شورش به راه بيندازيم و به سوي مرز خودمان فرار
كنيم؛ چون حدود 200متر بيشتر با خاك ايران فاصله نداشتيم. در همين لحظه
نمايندگان صليب سرخ ميانجي گري كردند و از هر دو طرف خواستند خيلي
سريع دور شوند. نمايندة صليب سرخ رو به افسر عراقي كرد و گفت:«چرا مانع
تراشي ميكنيد؟ من اين عمل شما را گزارش خواهم كرد.» كه آنان نيز ايرانيها
را نقض كنندة كار تبادل معرفي كردند. پس از مدتي كوتاه، نمايندگان صليب
سرخ به عراقيها دستور دادند كه خيلي سريع كار تبادل را شروع كنيد؛ سپس
رو به مقامات عراقي كردند و ادامه دادند: «ما اين حركت شما را گزارش خواهيم
كرد؛ زيرا اين اولين بار نيست كه در نقطة صفر مرزي و بعد از آن همه تلاش و
زحمت، موجب درگيري و خشونت ميشويد. اين رفتار در اين برهه از زمان و
وضعيت كنوني، شايستة انسانهايي فهيم نيست. اين رفتار شما غيراصولي و غير
قابل درك است. چرا مانع روند تبادل اسرا ميشويد؟» در مقابل سخنان منطقي
نمايندگان صليب سرخ، همة مقامات عراقي ساكت بودند و كسي جوابي نداشت.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صد_و_شصت_ویکمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 5 📿 7 📿8📿 9 📿10📿11📿12📿 14 📿 15 📿 16 📿 17📿18 📿19 📿 20📿 23📿26 📿 27📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_572_984)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
💠 #روشنگری_برای_رای_درست 3
🔰 قصد داریم در چند شماره با عنوان " روشنگری برای رای درست، به معرفی کسانی بپردازیم که روزی رای این ملت را برای محلس آوردند اما جز خیانت و پشت به مردم کردن ، چیزی از آن ها دیده نشد.
🔰 این روشنگری ها باید صورت بگیرد تا مردم بدانند به افرادی با این تفکر رای ندهند.
👈 در جلسه 2 ، به بررسی جناب #نورالدین_پیرموذن پرداختیم.
شماره 3 : #اکبر_اعلمی
🔰از نمایندگان سابق اصلاحطلب تبریز در مجلس ششم و مجلس هفتم شورای اسلامی
🔰 اعلمی : امروز هم انتقاد ميكنم، من يك معيار دارم آقاي خاتمي كه ببخشيد، امام حسين (ع) هم فردا بيايد اينجا كابينه تشكيل بدهد،براساس معيارهايي كه خودم دارم و به تشخيص خودم، چون قسم خوردهام كه از حقوق ملت و از منابع ملي دفاع كنم، مقلدوار عمل نميكنم.
وي يادآور شد: اگر به اين نتيجه رسيدم كه كادر كابينه امام حسين (ع) تشكيل شود و از آن معيارهايي كه من در نظر دارم و در قانون اساسي آمده عدول كرده، كابينه امام حسين (ع) را ميكشم ميآورم مجلس.
🔰او به خاطر رد صلاحیتش هم در انتخابات مجلس هشتم و هم در ریاست جمهوری دوره دهم، شدیدا به شورای نگهبان تاخت. ( سیاستی که به احتمال زیاد ، امسال هم دنبال می شود و باید حساس بود و آگاه برای روشنگری)
🔰
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#فرازے_از_وصیت_نامہ
دوست دارم مثل حضرت زهرا سلام الله علیه مفقود بمانم .شرمنده ام مزاری داشته باشم . ایشان فاطمه وار شهید شد وپیکر ایشان به تعداد سالهای عمر مادرسادات ۱۸ روز مفقود بود.
در این ایام خانواده ایشان دائما دست به دعا و متوسل به اهل بیت علیهم السلام بودند. تا اینکه یکی از دوستان شهید خواب می بیند که ایشان محل آرمیدن خود را نشان می دهد بافرستادن هلی شات به آن منطقه به یقین می رسند که پیکر شهید در همان منطقه می باشد. وطی چند عملیات وپس از ۱۸ روز پیکر ایشان به وطن باز می گردد.
#خواب_صادقه
دو روز قبل از شهادت مادرش خواب می بیند که درون منزل یک شهید آوردند و امام حسین علیه السلام خطاب به ایشان می فرمایند: پارچه سبزی که از سوریه برایت آوردند را بر سر این شهید ببند. از امروز پسرت سید شده است. شب شهادت شهید شیبانی طی تماس تلفنی از مادر می پرسد خوابی ندیدی ؟ و با اصرار ایشان مادر خواب را برایش تعریف می کند و صدای خنده و خوشحالی ایشان بلند می شود. ودر نهایت تاکید می کند که حتما فردابه مراسم تشییع پیکر همرزمش شهید ترمیمی بروند. همزمان با تشییع پیکر شهید ترمیمی در گرگان خود محمدرضا نیز به شهادت می رسد. گویی سفارش به پدرو مادر برای رفتن به تشییع دوستش پیامی برای آمادگی آنها بود. پیکر پاکش ۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ در زادگاهش شهر فاضل آباد تشییع ودر گلزار شهدای امامزاده هارون بن موسی بن جعفر علیه السلام علی آباد کتول به خاک سپرده شد..
#شهید_محمدرضا_شیبانی_مجد🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #ڪلیپ
⭕️ حال عجیب این پیرمرد عراقی را ببینید، اشک ریزان می گوید بنوش به یاد حسین که تشنه کشته شد😔
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت5⃣1⃣1⃣ ✍نویسنده:
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت6⃣1⃣1⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
برگرداندن اسراي ايراني
خبرنگاران حاضر، همة اين صحنه ها را ثبت كردند. هنگامي كه از اتوبوسها
و در مقابل خبرنگاران سراسر جهان پياده ميشديم، عكس امام
را از زير (ره)
پيراهنمان بيرون مي آورديم و رو به دوربين ها گرفته و ميبوسيديم و فرياد
ميزديم «االله اكبر، خميني رهبر». دوربينهاي حامي دولت عراق اين صحنه ها را
ثبت نميكردند. پس از اينكه مطمئن ميشديم كه وارد خاك كشورمان
شدهايم، زانو زده و خاك وطنمان را به نشانة علاقه و وفاداري ميبوسيديم.
آنگاه سيل هموطنان از هر سو براي ديدار ما به طرفمان ميدويدند. همه از
خوشحالي گريه ميكردند. توصيف آن صحنه هاي زيبا، كار بسيار دشواري است.
سپاه پاسداران مأموريت داشت تا اسراي ايراني را از عراق تحويل بگيرد و ارتش
نيز مأموريت داشت ضمن نگهداري اسراي عراقي از اول جنگ تا آن روز، آنان را
تحويل مقامات عراقي بدهند.
ما را سوار اتوبوسهاي سپاه كردند و به داخل شهر قصرشيرين حركت
كرديم. ديديم كه ستون اتوبوسهاي ارتش كه حامل اسراي عراقي بودند، منتظر
تحويل اسرا به كشور عراق هستند. دولت ايران به همة آنان كت و شلوار و انواع
هدايا براي خانوادهشان داده بود؛ در حاليكه وضعيت ما به گونهاي ديگر بود و با
وضع بسيار نامناسبي به وطن بازميگشتيم. مقامات بلند پاية كشورمان از ما
استقبال كردند و پيام رهبر و مسئولان كشور را به ما رساندند.
💠ورود منافقين به ايران در لباس اسرا
در هنگام تبادل اسرا، متوجه يك اتوبوس حامل اسرا شديم كه وضع بدني و
چهرة آنان به اسرا نميخورد. به دليل اينكه لباس آنان مانند ما بود، تشخيص آنها
مشكل بود. بعضي از اسرا ميگفتند كه شايد در اردوگاههايي بوده اند كه شرايط
زيستي بهتري داشته اند؛ اما موضوع چيز ديگري بود. عراقيها در هر نوبت تبادل
990نفره، 30نفر منافق نيز به ايران اعزام ميكردند. منافقين براي اهداف مختلفي وارد ايران ميشدند و قصد كارهاي خرابكارانه و جاسوسي داشتند.
عراق با اين كار دنبال چند هدف بود: اول اينكه منافقين را براي ايجاد آشوب و
ناامني به ايران ميفرستاد؛ دوم اينكه به همان تعداد كه منافق وارد ايران
ميشدند، همان تعداد اسير عراقي مبادله ميشدند و كسري تعداد اسرا به اين
شكل جبران ميشد و سوم اينكه عراق به دنبال اين بود تا تعداد زيادي از آنان را
از اين كشور بيرون كند.
ايران در استقبال از اسراي خود، نهايت قدرداني را انجام ميداد و ما انتظار
آن همه مهرباني و ابراز محبت از طرف مردم را نداشتيم. در طول مسير، وقتي
به شهر قصرشيرين نگاه ميكردم، خاطرات دوران دفاع مقدس برايم تداعي
ميشد. تمام اين خانه ها، مساجد و... جولانگاه جنگ بيامان عراق عليه
كشورمان بود. با ديدن نخلها، ياد شهداي بزرگواراي افتادم كه همراه با آنان،
روزها در زير اين نخلها براي به دام انداختن دشمن كمين ميزديم. اكنون
ديگر آن ويرانه ها آباد شده بود و مسجد بزرگ اين شهر، بازسازي شده و محل
نيايش مردم مؤمن اين شهر شده بود.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت6⃣1⃣1⃣ ✍نویسنده:
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت7⃣1⃣1⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
چهرة شهر به كلي عوض شده بود و دشمن از روي ارتفاعات اين منطقه، به
مرز بين المللي عقب نشيني كرده بود. محوطهاي بزرگ براي اسكان موقت اسرا
آماده كرده بودند كه تعداد زيادي چادر گروهي در آنجا برپا بود. اين مكان را
براي استراحت كوتاه اسرا آماده كرده بودند تا قرنطينة اسرا خالي شود و ما به
جاي اسراي قبلي وارد قرنطينه شويم. اهميت ديگر اين محل اين بود كه
منافقين و نااهلان، قبل از ورود به ايران، شناسايي و دستگير شوند. آنجا امكانات
رفاهي كامل و مناسبي براي اسرا تدارك ديده بودند. ساعتي از اسكان ما
نگذشته بود كه يكي از برادران پاسدار جلو آمد و گفت: «شما تسويه حساب
نداريد؟» متوجه منظورش نشديم. او گفت: «اسراي قبلي حساب خبرچين ها و
خائنين رو رسيدن و اونا رو براي ما شناسايي كردن. شما هم اونا رو شناسايي كنين. اين آمبولانسها براي همين اينجان.» هدف آن برادر اين بود كه خائنان
و جاسوسان مشخص شوند و براي توضيحات بيشتر دستگير شوند.
در بين ما افرادي بودند كه تمام اسرار اسرا را براي عراقيها فاش ميكردند.
آنان باعث شهيد شدن بسياري از ياران ما در زندانهاي عراق شده بودند.
چشمهاي زيادي در اثر خبرچيني هاي آنان به زمين ريخت و يا معيوب شد و
دست و پاهاي بسياري شكسته شد. اسرا براي پيدا كردن اين افراد، از چادرها
بيرون رفتند و آنان را يكي يكي شناسايي كردند. بر حسب اتفاق، در بين گروه
ما، بهروز ـ مترجم عرب زبان ـ هم با ما بود. او را يافتم. او قبل از تبادل اسرا، از
عراق تقاضاي پناهندگي كرده بود؛ شايد ميدانست كه در ايران چه سرنوشتي
در انتظارش است. او هم مرا ديد و با گريه گفت: «منو ببخش! خودم پشيمان و
نادم هستم. من فريب خوردم و در اثر فشار مجبور بودم براي عراقيها كار كنم.
به خدا توبه كردم.» من او را معرفي نكردم. فقط به او گفتم: «تو چه قدر به
دشمن اعتماد داشتي كه همة دوستان و هموطنانت رو به دشمن فروختي؛ در
حاليكه دشمن تو را براي نوكري هم قبول نكرد. خجالت نميكشي به روي ما
نگاه كني؟»
ساير اسرا او را شناختند و ميخواستند او را به سزاي اعمالي كه منجر به
شهادت پاكترين فرزندان اين سرزمين بود، برسانند. او را بعد از تنبيه، تحويل
مقامات امنيتي دادند تا مشخص شود چه كارهاي ديگري عليه كشور انجام داده
است.
برخي اسرا تعدادي از منافقين را شناخته بودند كه سريع به مسئولان اطلاع
دادند. مأموران امنيتي نيز در محل حاضر شدند و آنان را يكي پس از ديگري
دستگير و براي بازجويي همراه خود بردند. چند ساعت بعد، ما را دوباره سوار
اتوبوسها كرده، به شهر اسلام آباد غرب و پادگان االله اكبر كه محل قرنطينة
اسراي ايراني بود، اعزام كردند. در بين راه، مردم قدرشناس در صفهاي طولاني
ايستاده بودند تا از ما استقبال كنند. همة خودروها چراغهايشان را روشن كرده بودند و همه جا مملو از شادي بود. همه از شدت خوشحالي گريه ميكردند.
مردم، صدها متر راه را همراه با اتوبوسها ميدويدند. مارش نظامي در شهرها
نواخته ميشد و مردم شيريني پخش ميكردند.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صد_و_شصت_ویکمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 5 📿 7 📿8📿 9 📿10📿11📿12📿 14 📿 15 📿 16 📿 17📿18 📿19 📿 20📿 23📿26 📿 27📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_572_984)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سرسپردند و سرفدا ڪردند
ارباً اربا، مُقَطَعُ الاعَضاء
ذڪر لبهـایشان دمِ آخر
"لَڪِ لبیڪ زینب ڪبری"
#سالروز_شهادت
#شهـید_پویا_ایزدی
#شهید_امین_ڪریمی
#شهـید_عبدالله_باقری
#شهـید_حجت_اصغری
#شهید_محمد_جاودانی
#شهـید_ابوذر_امجدیان
#شهـید_سجاد_طاهـر_نیا
#شهـید_روح_الله_طالبی_اقدم
#شهـید_سیدمحمدحسین_میردوستی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
#خاطرات_شهید
✍همسر شهید:
آقا سجاد علاقه زیادی به استاد احدی داشت آخر هفته ها توفیق داشت پای درس استاد حاضر شود و خیلی مواقع همراه استاد میشد تا تهران و مسولیت بردن استاد تا جلسه تهران رو به درخواست خودش قبول کرده بود هر چند وقتی یکبار استاد مبلغی به ایشان میداد که بابت ایاب و ذهاب این مسیر باشد و ایشان این مبالغ رو در گوشه ای نگه داشته تا ایام فاطمیه میرسید و همه مبالغ جمع شده را به دفتر استاد میبرد و از استاد میخواست این مبالغ را برای مراسم بی بی که هر ساله در دفتر برپا میشد هزینه مجالس بی بی کند .
#شهید_سجاد_طاهرنیا
#سالروز_شهادت 🌷
راوے :همسرشهید
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت7⃣1⃣1⃣ ✍نویسنده:
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت8⃣1⃣1⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
در فراق امام
وارد پادگان االله اكبر ارتش شديم. پيش از اين هم به اين پادگان آمده بودم.
منافقين در روزهاي پاياني جنگ، اين پادگان را به آتش كشيده بودند كه هنوز
آثار خرابكاري آنان باقي بود. هنگامي كه وارد آنجا شديم، عكسهاي امام
، داغ دلمان را تازه كرد. همه به سوي تصاوير امام هجوم بردند. (ره) راحل
نميتوانستيم احساسات قلبيمان را بيان كنيم. در حاليكه فيلم سخنراني امام و
گزارش ارتحال ايشان پخش ميشد، همگي گريه ميكرديم. هنوز باورمان
نميشد كه امام عزيزمان را از دست دادهايم. هيچكس به فكر خانوادهاش نبود.
خبرنگاران هم اين صحنه هاي كم نظير را ثبت ميكردند. آنجا بود كه اعلام
، همة شما را آزاده ناميده و اسرا را آزادگان لقب داده اند. خود را (ره) كردند امام
(ع) لايق اين نام ـ كه برگرفته از خصايص بزرگ پرچمدار اسلام، امام حسين
بود
ـ نميدانستيم.
محل قرنطينة اسرا داراي امكانات بسيار زيادي بود؛ غرفه هاي لباس،
كتابخانه، غذاخوري، مسجد، سينما، مخابرات و هرآنچه كه نياز داشتيم را فراهم
كرده بودند. گروههاي پزشكي اقدام به آزمايشات و معاينات پزشكي كردند. ما را
به مدت سه روز در آن مكان نگهداري كردند تا در صورت وجود بيماري مسري،
شناسايي و پيشگيري شود. براي هر نفر كارتهاي مخصوص و شناسنامه هاي
بهداشتي تنظيم گرديد. آنان اقدام به برپايي كلاسهاي آموزش بهداشتي كردند
و متخصصان تغذيه، روانپزشكان و پزشكان متخصص در زمينه هاي مختلف، هر
كدام توصيه هاي لازم را برايمان بازگو كردند. همة اسرا در اثر سوء تغذيه ضعيف
شده بودند. برخي خبرنگاران نيز اقدام به ثبت خاطرات اسرا ميكردند. يامهاي تبريك و تهنيت رهبر انقلاب و رئيس جمهور برايمان خوانده شد
كه از ما خواسته بودند روحية انقلابي خود را براي هميشه و طبق وصيتنامة
سياسي ـ الهي امام حفظ كرده و رهرو همرزمان شهيدمان باشيم. گروه اطلاعات
نيز كارهاي تخصصي را شروع و اقدام به ثبت وقايع سالهاي اسارت ما كردند.
آنان افرادي را كه در خاك دشمن حركات ناشايست داشتند و يا اقدامي عليه
منافع كشور انجام داده بودند و نيز منافقيني كه به داخل مرزهاي كشورمان
نفوذ كرده بودند را دستگير كردند.
همة آزادگان از مسئولان قرنطينه درخواست كردند كه قبل از رفتن به خانه،
ميخواهيم به حرم امام
برويم. با وجود مخالفت آنان و مشكلاتي كه اين (ره)
درخواست ما براي آنان داشت، سرانجام با اصرار اسرا، اين كار نيز ميسر شد تا
پيش از ديدار با خانوادههايمان، به زيارت حرم امام بزرگوارمان برويم. مقامات
بلند پاية لشكري و كشوري با ما ملاقات ميكردند و هدايايي را به رسم ياد بود
به اسرا ميدادند. سپس به همة اسرا لباسهاي مناسبي اهدا كردند تا با وضعيت
بهتري به آغوش خانوادههايمان بازگرديم.
سرانجام انتظار به پايان رسيد و اتوبوسها وارد پادگان شده، همه را به سوي
فرودگاه كرمانشاه حركت دادند. در بين راه كه از داخل شهرها و آباديها گذر
ميكرديم، استقبال مردم بينظير بود. همه ميخواستند فرزندان صبور ايران
اسلامي را از نزديك ببينند و از آن همه صبر و مقاومت دلاورانه تشكر كنند؛ اما
ما خود را لايق آن همه خوبي نميدانستيم. وقتي به فرودگاه كرمانشاه وارد
شديم، خبرنگاران در سرسراي انتظار گزارش تهيه ميكردند و احساسات قلبي
آزادگان را جويا شده، از خاطرات اسارت ميپرسيدند؛ سپس به وسيلة هواپيماي
(ره) «سيـ 130 «ارتش، به سمت تهران پرواز كرديم تا به ديدار مرقد امام راحل
برويم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊