eitaa logo
سنگرشهدا
7.2هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
ای شهید درود بر تـو ... ڪہ معارف دینت را در صحنه پیڪار آموختی و به آن عمل کردی و مصداقِ " السابقـون السـابقون " شدی ... ۱۳۹۴ 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
ای که مرا خـوانـده ای راه نـشـانـم بـده ! در شـب ظـلـمـانی ام ، مـاه نـشـانـم بـده ... ولادت : ۶۴/۰۷/۰۱ دزفول شهادت: ۹۴/۱۱/۱۳ شمال حلب 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
بر ما فرزنـدان سید علی خامنه‌ای تکلیف است که جان ناقابل خود را فـدای اسلام عزیز ڪنیـم تا بلڪہ با جان خود بتوانیم برای اسلام عزیز ذره ای خدمـت ڪنیم. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢پاداش بعثیا به روزۀ مستحبی غذا در اردوگاه به اندازه‌ای کم بود که فرقی نمی‌کرد چه وقتی از شبانه روز مصرف بشه. لذا تعدادی از بچه ها شروع کردن به روزۀ قضا و مستحبی گرفتن. بعثیا با هر گونه روزه غیر از ماه رمضان مخالف بودن و به شدت برخورد می‌کردن. بچه ها هم اعتنایی نمی‌کردن و سعی داشتن نامحسوس روزه بگیرن. تعدادی سهمیه ناهارشون رو آخر شب می‌خوردن و روزه شون و می‌گرفتن. تعدادی هم که برای سحر بیدار می‌شدن، مراقب بودن که نگهبانای عراقی متوجه نشن. ولی گاهی پیش میومد که نگهبان سرزده رد می‌شد و افرادی رو در حال خوردن سحری می دید. بعضیاشون که کمی انسانیت داشتن ندیده می‌گرفتن و بعضی دیگه اسم افراد رو یادداشت می‌کردن یا می‌گفتن فردا سرِ آمار افراد متخلف باید بلند بشن و خودشون رو معرفی کنن. اگه افراد خودشون رو معرفی نمی‌کردن همۀ آسایشگاه تنبیه می‌شد. یه شب منو و تعدادی داشتیم سحری می‌خوردیم که یکی از نگهبانا بنام مصطفی که خیلی کینه ای و بی‌رحم بود ما رو دید و تهدید کرد که فردا بحسابتون می‌رسم. ما سحری مختصری که داشتیم خوردیم و خوابیدیم. فرداش سرِ صف آمار مصطفی اومد و گفت اون چن نفری که دیشب بیدار بودن و سحری می‌خوردن بلند بشن. ما هم بلند شدیم. ما رو بردن جلو صف و با شیلنگ به لب بچه ها می‌کوبیدن ، طوری که لب و صورت بچه ها ورم کرد. بعد اعلام کردند این سزای کسانیه که با دستورات ما مخالفت کنن. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢اولین خبر از خانواده همیشه تو این فکر بودم که آیا خونوادم فهمیدن من اسیر شدم یا نه؟ منو به عنوان شهید معرفی کردن و مجلس ختم برام گرفتن یا نه! و هنوز منتظرن برگردم. شرایط اسارتم جوری بود که هیچ کس ندید که من اسیر بشم و آخرین نفری بودم که مجروح شدم و بعد از سه شبانه روز سرگردانی و به تنهایی اسیر شده بودم، قاعدتاً هیچ کس نباید از اسارتم خبری داشته باشه. خیلی از دوستامم که شهید شدن جنازه هاشون جا موند. با این حساب و کتاب بیشتر مطمئن بودم که خبر شهادتم رو به خونواده دادن و اونا هم دیگه دل ازم کندن و فقط منتظرن جنگ تموم بشه و شاید بقایای جنازه‌‌م به دستشون برسه. خیلی وقتا درگیر این فکر و خیالات بودم. آیا همسرم مونده یا رفته پی زندگیش. بچه‌م زنده س یا نه؟ یکی از عذاب‌آورترین شکنجه‌های روحی که بعثیا در اسارت به ما دادن همین عدم معرفی به صلیب سرخ و مفقود موندن بود. حتی بعضی وقتا میومدن و با شماتت می‌گفتن بدبختا! شما دیگه فراموش شدید. کسی تو ایران به فکر شما نیست و زناتون رفتن شوهر کردن و الآن دارن با کسایی دیگه زندگی می‌کنن. بچه هاتون آواره شدن و از این جور زخم زبونا فراوون بود. یه روز از پشت پنجره آسایشگاه یک، اسم منو خوندن. معمولا تو این اسم خوندن ها خیری نبود. یا برای رفتن به سلول انفرادی بود یا تبعید یا کتک خوردن. ولی برخلاف همیشه و خاطرات تلخی که از اسم خوندنای این جوری داشتم، اینبار قضیه فرق می‌کرد. همراه نگهبان عراقی یکی از دوستام اومده بود و حامل خبری مهم بود. گفت یکی از همشهریات که تو رو خوب می شناسه در به در دنبالت می گرده و الان بند دو هست اگه می تونی اجازه بگیر و برو ببینش. خبرای جالبی برات داره. اسم ایشون و نشون آسایشگاهش رو بهم داد و خداحافظی کرد و رفت. هر چه به مغزم فشار میاوردم همچین اسمی رو بیاد نمی آوردم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از .لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 17 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
26.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 💠سالم بودن پيكر پاك يوسف اللهي قبر كنار سردار سليماني 📎روایت روز تدفین حاج قاسم سلیمانی در گلزار شهدای کرمان ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷 پاسدار مدافع حرم برادر همسر شهید محمد پورهنگ در خان طومان سوریه به قافله شهدا پیوست. باید به شهیدان تو پیوست حسین... (ذاکر) محل شهادت: غربِ حلب ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 529 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
سلام بر آنان كہ فصل پرواز را غنيمت شمردند تا بالاتر از عشق پر ڪشيدند و قصہ تلخ زمين‌گير شدن‌ها را از آبے آسمان به نظاره نشستند 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
توی یک روز سرد زمستانی در روستایی از توابع فدیشه نیشابور که در محاصره برف‌ بوده‌، یک خانم باردار موقع وضع حمل دچار مشکل میشه، و اگر زود رسیدگی نمی شد، هم مادر و هم بچه از دست می رفتن، وقتی که این خبر رو به فرمانداری میدن، اون‌ها هم جلسه تشکیل میدن، ولی نه می شد ماشین فرستاد به روستا و نه هلی‌کوپتر و... اما یک نفر مستقیماً دستور میده که فوراً دو تا تانک با تجهیزات کامل به روستا اعزام بشه، این کار باعث شد که مادر و بچه که اسمش رو فاطمه زهرا گذاشتن، زنده بمونن... واین شخص کسی نبود جز: 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همان کسی بود که از حاج‌ قاسم خواهش می‌کرد در جبهه پیشروی نکند چون ممکن است جان حاجی به خطر بیافتد... و دقیقا" یک ماه پس‌ از شهادت حاج‌قاسم سلیمانی به سیدالشهدای مقاومت پیوست. شهيد پاشاپور برادر همسر شهید مدافع حرم بودند. 📎شادی ارواح طیبه شهدا بویژه این شهید شجاع و والا مقام و صبر دل خانواده بزرگوارشان صلوات ...🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊