سنگرشهدا
سلام دوستان 🔻میخوام ان شاءالله کانال رو #تبلیغ کنم 🌹 💚اگر دوست دارید کمک کنید اطلاع بدید هرچقدر د
سلام دوستان #متاسفانه_کسی حاضر نشد واسه شهدا کمک کنه تبلیغ بزنیم..مبلغ ۱۰هزارتومن جمع شده..
هرکی این ده تومن و واریز کرده اطلاع بده پول و براش واریز کنیم..
@FF8141
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
🔸 گفتم مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار، خالکوبی رو دستته..
مجید گفت : تافردا این خالکوبی یا خاک میشه یا اینکه پاک میشه..
فردای اون روز برای همیشه رفت...
#شهید_مجید_قربانخانی🌷
#حرمدافعان_حرم
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#ماه_خدا
ماه ها منتظر ماه مبارک بودیم
آمد ای منتظران ماه خدا بسم الله
روزه یعنی عطش روضه لب های #حسین
هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله...
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#افـطارانہ🌙
ماه صیام، ماه خداوند ذوالعطی است
ماه وفـــور فیض و کرامات کبریاست
ماه صعود روح بہ اوج فضیلت است
ماه نزول مائده رحمت خداست . . ✨
#لحظات_استجابت_دعا
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: مذاکرات نباید فرسایشی باشد
🔹سیاست کشور در مورد مذاکرات هستهای اعلام شده است. تشخیص مسئولان این است که بروند مذاکره کنند تا این سیاست را اعمال کنند. مذاکره نباید فرسایشی باشد، کشدادن مذاکره برای کشور ضرر دارد. آمریکا نمیخواهد مذاکره کند که حرف حق را قبول کند، میخواهد در مذاکره حرف باطل را تحمیل کند.
🔹اروپاییها در برخی جلسات خصوصی اقرار کردهاند که برداشته شدن تحریم و راستیآزمایی ایران، حرف حقی است اما آنها در مقام تصمیمگیری استقلال ندارند و تابع آمریکا هستند.
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_دویست_و_چهل_ویکم
🔆 انتظار فر ج از نیمه خرداد کشم۶
اما در بند سه و چهار در همین ایام تعداد هفت الی هشت نفری از هوادران نفاق که شناخته شده بودند بی پروا به خواسته بعثیها جواب مثبت میدهند و احساسات بچهها در این ایام را جریحه دار میکنند.
بچههایی که مدت طولانی جاسوسی و تحرکات آنها را با صبر و متانت تحمل کرده بودند.
در آن ساعت که لحظات آزاد باش بچههای بند چهار است تصمیم به تنبیه آنها گرفته میشود.
با نقشه قبلی آنها را به راه روی بن بست مابین دو آسایشگاه ۱۴و ۱۵ کشانده و گوشمالی میدهند و برای اینکه نگهبانها در همان لحظه اول متوجه قضیه نشوند عدهای در محوطه فریاد میزنند مارـ مار و بالاخره تا عراقیها متوجه شوند کتک جانانهای میخورند.
به خاطر این جریان بعثیها که دنبال بهانه بودند تا جو بوجود آمده بخاطر رحلت امام ـ ره را بشکنند فرصت را غنیمت شمرده ضمن ضرب و شتم بچههای بند چهار آنها راچند روزی داخل آسایشگاه حبس میکنند و فقط جهت استفاده از دستشویی و حمام آنهم در شرایط سخت اجازه بیرون باش داده میشود.
این ایام فرصتی است تا بعثیها افراد شاخص و رهبران معنوی بچهها را شناسایی کنند. شناسایی برای روزهای آینده تا ضمن تنبیه شدید ، آنها را به مکان دیگری تبعید کنند.
اما در بند یک دو ، حدودا چهار روز از رحلت امام ره گذشته بود ، ایام همزمان شده بود با ایام اصلاح سر و صورت ، چند روزی هم ارائه تیغ به تاخیر افتاده بود و محاسن بچهها رو به سیاهی میرفت و از بچهها چهرهای حزب اللهی ساخته بود چهره جدیدی که بعثیها از آن دلِ خوشی نداشتند.
باید هرجوری بود جو را به نفع خود بشکنند دنباله بهانه بودند
روز هجدهم خرداد درست قبل از توزیع ناهار پروژه از بند یک کلید میخورد.
سعدی نگهبان مغرور بعثی درِ آسایشگاه سه را باز و از چند نفر خواست برای اصلاح سر و صورت بیایند بیرون و داخل بالکنِ مقابل آسایشگاه اصلاح کنند .
در ایام عادی تیغها را تحویل مسوول آسایشگاه میدادند و همه همزمان داخل آسایشگاه بدون نظارت نگهبان به کار اصلاح می پرداختند ولی در این مورد خاص از ترس استفاده غیر مجاز از تیغ این کار در گروه حدودا ده نفره و خارج از آسایشگاه با نظارت نگهبان انجام شد .
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وسی_هشتمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 11 📿 12 📿 13 📿 14 📿15 📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 27 📿 28 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_929_280)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
4_273089134669595245.mp3
3.96M
🌸طرح تلاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸
#تحدیر (تندخوانے) جزء دوم قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایے
ڪلام حق امروز هدیه به روح🌸🍃
#شهید_حسین_مشتاقی🌷
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
خوشا آنان ڪہ #زینب یارشان شد
صداقت در عمل گفتارشان شد..
بہ عباس اقتدا ڪردند و رفتند
علمدار #حسین ســــردارشان شد
#شهید_حسین_مشتاقی
#صبحتون_شهدایی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#دعاى_روز_دوم_ماه_مبارک_رمضان🌙
✧ ✦ ﷽ ✧ ✦
💫 اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الى مَرْضاتِكَ وجَنّبْنی فیهِ من سَخَطِكَ ونَقماتِكَ ووفّقْنی فیهِ لقراءةِ آیاتِكَ برحْمَتِكَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین.
💫خدایا نزدیك كن مرا در این ماه به سوى خوشنودیت وبركنارم دار در آن از خشم وانتقامت وتوفیق ده مرا در آن براى خواندن آیات قرآن به رحمت خودت اى مهربانترین مهربانان.
#التماس_دعا
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
تمام شهر را گشتمــ
ڪہ #پیدایتـــــ ڪنمـ اما
نہ خود بودے نہ چشمے
ڪه شود همتاے چشمانتــ ...
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
#سالروز_ولادت
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
تمام شهر را گشتمــ ڪہ #پیدایتـــــ ڪنمـ اما نہ خود بودے نہ چشمے ڪه شود همتاے چشمانتــ ... #شهید_مح
#خاطرات_شهید
●محمدرضا وقتی که عازم سوریه بود مهم ترین نگرانی اش این بود که مثل هر سال دهه محرم اینجا نیست و نمی تواند به هیئت برود .در تماس هایی که با ما و خانواده داشت هم همیشه این ناراحتی را بیان میکرد.
یکی از شب های محرم به هیات میثاق باشهدا رفتیم.استاد پناهیان آن شب از اخلاص میگفت
●بعد از اتمام هیات ، محمدرضا تماس گرفت و به او گفتم امشب خیلی به یادت بودیم. انگار که رزق او بود که به او صحبتهای آقای پناهیان را منتقل کنم.
گفتم: "محمدرضا ،اگر میخواهی شهید بشی، باید خالص بشی"
آخرین تماسش با مادرش، سپرد که دعا کن شهید شوم و مادر هم به او گفته بود برای شهید شدن باید اخلاص داشته باشی .
●محمد رضا در جواب به مادرش گفته بود:
"این دفعه واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی به هیچ چیزی ندارم ... الان دیگه سبکبار سبکبارم"تخففوا تلحقوا...سبکبار شوید، تا برسید...شرط شهادت، خلاصه شده در همین جمله امیرالمومنین علی علیه السلام،سبکبار شدن... خالص شدن...
و شهدا این را خوب فهمیدند و عمل کردند ...
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
#سالروز_ولادت
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
یکبار به اوگفتم تو ۵ سال در جبهه بودی؛ دیگر بس است. گفت؛ عمر دست خداست، ممکن است در شهر به دلائل دیگری بمیرم پس چه بهتر که مرگم ختم به شهادت شود.
در یکی از عملیاتها مجروح شده بود او را به اصفهان منتقل کرده بودند. برادرم از اصفهان زنگ زد و گفت علیرضا اینجا پیش ماست. گفتم دلمان برایش تنگ شده بگویید بیاید. وقتی آمدند متوجه شدیم علیرضا مجروح شده و با عصای زیر بغلش آمد. هنوز کاملا خوب نشده بود که مجددا به جبهه رفت.
پس از چند روز زنگ زد و از جراحتهایش پرسیدم، گفت: خودشان خوب میشوند؛ جای مردان جنگ، جبهه است، این جراحتها نباید ما را خانه نشین کند.
همیشه گله مند بود و میگفت من از همه بیشتر جبهه بودم ولی لیاقت شهادت ندارم.
هر وقت از او میپرسیدم در جبهه چکار میکند؟ برای اینکه من نگران نشوم، میگفت من در آشپزخانه خدمت میکنم. در صورتی که او فرمانده گردان رزمی ۴۱۳ لشکر ثارالله بود.
✍به روایت مادربزرگوارشهید
📎فرماندهٔ گردانرزمی ۴۱۳ لشگر ۴۱ثارالله
#سردارجاویدالاثر_علیرضا_اختراعی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۴۱ کرمان
●شهادت : ۱۳۶۷/۱/۲۶ فاو
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#پنجشنبہ_های_دلتنگی
پنجشنبہ ڪہ میآید
دل نورانی میشود
هوای بهشتت بہ سر میزند
عطرِ عود و گلاب همہ جا میپیچد
و یادت در تمام خاطره ها زنده میشود...
پنجشنبهها به نام توست #شهید
شب جمعه یادت کردم
نزد "حسین فاطمه(سلام الله علیها)" یادم کن...
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
#یاد_شهدا_باصلوات
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#خاطرات_شهید
« اینقدر این مرد صلابت و شجاعت وشهامت داشت که انسان به حالش غبطه میخورد. به خدا وجود پاکش انگار ذرهای ترس از مرگ نداشت. سلیمانی یک سرمایه بزرگ برای انقلاب بود، یک فرمانده غنی و بزرگ مانند مالکاشتر، جسور و بی باک در هنگام رزم. آنقدر با بچههای بسیج اخلاقش خوب بود که همه شیفتهاش شده بودند. در او ذرهای از وابستگی به دنیا پول، ثروث، خانواده، منصب و مقام وجود نداشت... این عزیز اینگونه شربت شهادت رانوشید، ما بسیار یادش خواهیم کرد و یادش را در ادامه راهش به اثبات خواهیم رساند....»
✍به روایت سردارشهید محمدابراهیم همت
📎فرماندهٔ گردانمیثمتمار لشگر ۲۷محمدرسولالله (ص)
#سردارشهید_مختار_سلیمانی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۸ آمره ، خلجستان قم
●شهادت : ۱۳۶۲/۱/۲۶ فکه ، عملیات والفجر۱
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#افطار_حرم_یار_می_چسبد❤️
قاب ڪردم همه جا بر روے دیوار حرم
نذرڪردم ڪہ بیایم صدویڪ بارحرم
آرزوے « #رمضان_های مرا» می بینی؟
ڪاش مهمان بشوم لحظه افطار حرم
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
#التماس_دعا
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از KHAMENEI.IR
50.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | مستند لشکر زینبی(س)؛ گوشههایی از دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب.
🌙 @Khamenei_ir
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_دویست_و_چهل_و_دوم
🔆 انتظار فرج از نیمه خرداد کشم۷
بنده که اکثرا در ابتدای آسایشگاه اسکان داشتم زرنگی کرده به اتفاق چند نفر بیرون رفتیم تا زودتر از شر اصلاح خلاص شویم .
به هنگام خروج از آسایشگاه مشاهده نمودم که افراد همینجور که به ترتیب خارج میشوند توسط نگهبان سعدی به دو گروه تقسیم میشوند در یک نگاه زیر چشمی متوجه شدم افرادی که به نگهبان احترام نظامی نکرده و به اصطلاح پای نکوبیدهاند از سایرین جدا میشوند .
خیلی زود پی بردم که تنبیه جانانهای در انتظارمان است .
بعد از جریان آتش بس یعنی حدود نه ماه قبل بخاطر پایان جنگ ، قانون احترام نظامی کم کم رها شده بود و عراقیها هم چندان سختگیری نمیکردند ولی حالا که باید به یک بهانهای اوضاع را به حالت قبل برمیگرداندند از همین بهانه شروع کردند.
قبل از من پیرمردی تازه پا به سن گذاشته بنام آقای محمد ابراهیمی اهل شمال بود فکر کنم ایشان هم احترام نظامی نکرد و سیلی هم خوردند.
نوبت به من که رسید یکی دو تا سیلی زد و از بد حادثه من سمت چپ زیرپوشم با نخهای رنگی حوله گل لاله زیبایی با برگهای سبز بسیار زیبا گلددوزی کرده بودم و در آن ساعت چون زمان استراحتمان بود با لباس زیر در آسایشگاه حاضر میشدیم به هر حال چون سعدی نگاهش به گل نقاشی شده روی قلبم افتاد چنگ انداخت و آن را پاره کرد و گفت "هــــــا خمینی" یعنی این گل به نشانه امام روی سینهات گلدوزی کردهای .
تا رفتم حرفی بزنم محکم مشتی گذاشت تو صورتم و دندنم از لب پایین زد بیرون و لبم چاکید به قول معروف خون مثل لوله آفتابه جاری شد سعدی که حول شده بود سریع یکی از بچهها را همراهم فرستاد تا به درمانگاه اردوگاه که بین بند دو سه واقع شده بود بروم .
به هرحال بچه های درمانگاه که امکاناتی نداشتند بدون بخیه پانسمانی کردند و بازگشتیم به بند و با همان وضعیت مجبور شدم سرم و صورتم را بتراشم
سعدی اجازه نداد با همان زیر پوش خونین وارد آسایشگاه شوم.
از خیر ناهار هم گذشتم .
در هر صورت از آن لحظه به بعد سختگیری بعثی ها تشدید شد.
فردای آن روز به هنگام آمار ، سعدی با اشاره انگشت به بنده داشت ماجرای روز گذشته را برای نگهبان شجاع با آب و تاب تعریف می کرد که چگونه با مشت به فکش زدم و... شجاع نیر بالای سرم آمد و با چوب دستی به فرق سرم زد که اصلا انتظار نداشتم.
شجاع نگهبان محبوب و شیعه این ایام آخر خیلی عوض شده بود قبلا در این مورد توضیح دادم.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وسی_هشتمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 11 📿 12 📿 13 📿 14 📿15 📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 27 📿 28 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_929_280)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
4_241645627555971093.mp3
4.16M
🌸طرح تلاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸
#تحدیر (تندخوانے) جزء سوم قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایے
ڪلام حق امروز هدیه به روح🌸🍃
#شهید_علی_سعد🌷
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
هوالشّهید ..
ما شما را
به هر زبانی
که ترجمہ کردیم
عشق شدید ...
#شهید_علی_سعد🌷
#صبحتون_شهدایی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#دعاى_روز_سوم_ماه_مبارک_رمضان🌙
✧ ✦ ﷽ ✧ ✦
✨اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ والتّنَبیهَ وباعِدْنی فیهِ من السّفاهة والتّمْویهِ واجْعَل لی نصیباً مِنْ كلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِكَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ.
✨خدایا روزى كن مرا در آنروز هوش وخودآگاهى را ودور بدار در آن روز از نادانى وگمراهى وقرار بده مرا بهره وفایده از هر چیزى كه فرود آوردى در آن به بخشش خودت اى بخشنده ترین بخشندگان
#التماس_دعا
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
از بس کہ روزه را بہ #غلط روضہ خوانده ام...
هے فکر میکنم
رمضان هم محرم است...
#من_حسینے_شدم
#ازبس_پدرم_گفت_حسین❤️
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
محسن یکی از فعالین فرهنگی مسجد رجایی شهر بود و جوانان زیادی را جذب میکرد، در آن محل همه محسن را میشناختند و محسن جایگاه ویژه ای داشت.
محسن اردوهای فرهنگی و رزمی بسیاری برگزار میکرد و از این طریق جوانان زیادی را باخود همراه میکرد، با شروع شدن حمله داعشی به مردم مظلوم و بی پناه سوریه و عراق و برای دفاع از حرم اهل بیت در قالب مستشار نظامی برای آموزش نظامی و رزمی به نیروهای مردمی و وطنی سوریه و عراق چندین بار به این دو کشور اعزام شد.
بعد از اعزام، محسن دیگر آن محسن نبود، مدام از آنجا میگفت و از مظلومیت مردم سوریه حرف میزد، حتی زمانی هم که پیش ما بود روحش آنجا بود.
محسن مجرد بود چندین بار برایش خانوم های متعهد زیر نظر گرفته بودم و تا میخواستم با محسن راجع به ازدواج صحبت کنم میدیدم که تمام فکرش شهادت است، تمام فکر محسن کمک به مردم مظلوم سوریه بود. می گفت: مادر من معلوم نیست وضعیتم چطور میشود فعلا صبر کن.
محسن بیشتر حقوقش را صرف خانواده های بی سرپرست میکرد، محله های فقیر نشین کرج محسن را خوب میشناختن و هنوز هم حقوق محسن صرف خانواده های نیازمند میشود.
یک روز با محسن به بهشت زهرا رفته بودیم، مادر شهیدی را دیدیم که همسرش نیز به رحمت خدا رفته بود و فرزندی نداشت، محسن آنقدر پای صحبتش و دردودلش نشست که متوجه شد سقف منزل آن مادر در اثر باران خراب شده و کسی را ندارد که تعمیرش کند ، محسن برای تعمیر منزل پیش قدم شد و آن مادر همیشه دعا گوی محسنم بود.
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_محسن_کمالی🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۶۳/۱۱/۹ کرج ، البرز
●شهادت : ۱۳۹۴/۱/۲۷ حلب ، سوریه
#السلام_علیک_یا_رقیة_بنت_الحسین
روز سوم کہ رسد
یاد کسے مے افتم
کہ ز فرط عطشش
نالہ زده وای عمو...😔
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
وقتی که ۱۳ سال داشت در ماه مبارک رمضان در مسجد ابوالفضل پایین محله طارمسر خادم مسجد اعلام کرد برای خانواده ای که نیاز مالی دارند کمک بشود ایشان تمام مبلغی که داشتند هدیه دادند خادم مسجد به او گفت هنوز روزه بر شما واجب نشده همین مبلغ را که هدیه دادی میتوانی برای خودت چیزی بخری و میل کنی شهید بزرگوار جواب دادند اگر یک روز چیزی نخورم مشکلی پیش نمی آید ولی گره از مشکل کسی باز میشود..
📎جان به قربان شهیدی که پس از کشته شدن
غسلش از خون بود گرد غریبی کفنش
#شهید_رمضانعلی_طارمسری🌷
●تاریخ ولادت: ۴۱/۱۲/۱۲
●تاریخ شهادت: ۶۲/۱/۲۶ ،فکه ،عملیات والفجر ۱
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#افطـــارانہ
می گویند :
آب ڪه می نوشے بگو "یـا حسین"
اما این روز ها ڪه دیگر آب
نمی نوشے آب ڪہ دیدے بگو "یـا ابوالفضل"✨
#السلام_علیک_یا_ابوالفضل
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊