eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
مستانہ بہ این دنیا خندیدنـــد و رفتنــــــد و ما #مُشتاقانہ درگیرِ دنیاییم ! ای ڪاش بیدار شویم قبل از آنکہ بیدارمان ڪننـد... ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :1⃣0⃣6⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 602 فکر میکردم چه کرده ام که بروم مقابل امام بایستم. همه آن دیدارها را با همین دلیل ساده که برای دلم بود از دست داده بودم و حالا... بعد از رحلت حضرت امام برای این فرصتها بود که میسوختم. چرا امام را حتی برای یک بار هم ندیدم... آنقدر به این مسئله فکر میکردم و گریه میکردم که برای نزدیکانم تعجب آور بود. فکر و ذکرم این بود که در زمان حضرت پیامبر و حضرت علی علیهم السلام مجاهدان چه حالی داشتند، میرفتند در برابر پیامبر و امامشان روبه روی دشمن می ایستادند، می جنگیدند و شهید میشدند، مجروح میشدند و حضرت آنها را مشاهده میفرمود و... حالا به خودمان فکر میکردم و میگفتم خدایا، شاهدی که ما در این دوران غیبت فقط به فرمان نایب امام زمان (عج) رفتیم جبهه، حتی اماممان را ندیدیم. فقط صدایش را شنیدیم و یک لحظه از جنگ عقب نکشیدیم فرصت دیدار هم بود اما... چرا نرفتم؟ چرا ندیدم؟! یک شب بعد از کلی گریه خوابیدم. خواب عجیبی دیدم؛ امام رحمۀالله در یک اتاق معمولی بود، شهید امیر مارالباش یکطرف امام و من طرف دیگر نشسته بودم. امام گاهی دستش را به سر من و امیر میکشید و به من میگفت: «زیاد ناراحت نباش. ندیدن که حساب نیست. اینکه آدم وظیفه اش را انجام بده حسابه.» صبح با حال عجیبی بیدار شدم. انگار سبک شده بودم. آنقدر خوشحال و آرام بودم که حد نداشت. احساس میکردم در جریان جنگ کوتاهی نکرده ام و به لطف خدا به وظیفه ام عمل کرده ام. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :2⃣0⃣6⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 603 بعد از شرکت در مراسم شب هفت امام در تهران و جماران، رفته رفته آماده عزیمت به آلمان شدم. اواسط تیرماه قرار حرکتمان بود. نمیشد زمان را جابه جا کرد وگرنه مایل بودم کمی دیرتر بروم چون به زودی دومین فرزندمان متولد میشد و من فکر میکردم انشاءالله زود برمیگردم. همراه جانبازانی از شهرهای کرمان، تهران و همدان به آلمان پرواز کردیم و در کلن مستقر شدیم. آنجا که رسیدیم تازه فهمیدم خیلی کار دارم. از مجروحانی که آنجا بودند یکی می گفت دوازده ماه است آنجاست. یکی میگفت هیجده ماه است. معلوم شد حداقل باید سه چهار ماه بمانم. بچه ها میگفتند اینجا بعد از عمل، خون نمی زنند و مدتی طول میکشد تا در دوره نقاهت بدنت خوب شود. برای من از دکتری به نام پروفسور «هالمن» برای دو ماه بعد وقت گرفته بودند اما من اصلاً نمی خواستم بمانم. برای هر مجروحی روزانه دوازده یا پانزده مارک پول میدادند و از نظر هزینه در مضیقه نبودیم اما نگران خانه بودم. تازه در آلمان مستقر شده بودم که از تبریز زنگ زدند، دومین دخترم متولد شده بود اما همسرم ناراحت بود و گریه میکرد. به او گفته بودند پای بچه مشکل دارد. این خبر شرایطم را سخت تر کرد، ترجیح میدادم زودتر به ایران برگردم. با بچهه ا حرفم شد که من اورژانسی آمده ام و اصلاً نمیتوانم دو ماه منتظر بمانم. قرار شد بروند با دکتر صحبت کنند. بالاخره وقت ویزیت مرا جلو انداختند. پروفسور هالمن در یک ویزیت دو و نیم ساعته مشکلات مرا بررسی کرد. قرار بود تیمی از متخصصان چشم، گوش و حلق و بینی، فک و صورت در عمل جراحی شرکت کنند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 🌷2🌷3🌷5🌷6🌷7🌷8🌷9🌷10🌷12🌷13🌷14🌷15🌷16🌷18🌷19🌷20🌷21🌷22🌷25🌷27🌷🌷29🌷 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا دراینستاگرام ، 👇 instagram.com/_u/sangareshohada لطفا از پیج سنگرشهدا در اینستاگرام حمایت کنید..ممنون
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 272 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
آسانتر نگاهم کن من تا عشق ! بیشتر نخوانده ام ... #شهید_علی_اصغر_کریمی #صبحتون_شهدایی 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#فوری مشتاقان دفاع از حرم به خوزستان بیایند. پیام سردار سلیمانی به جوانانی که مشتاق رفتن به عراق و سوریه برای دفاع از حریم آل الله هستند. ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
عشقند آن عاشقانی کہ پلاکشان را از گردنشان کندند... تا گمنام بمانند اما عکس امامشان را از سینہ نکندند... نثار ارواح مطهرشان صلوات... #رزقک_شهادت🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
اگر #سپاه در لیست گروه های تروریستی قرار بگیرد: ۱.دست جبهه مقاومت برای هدف قرار دادن ارتش تروریست آمریکا در منطقه باز میشود ۲. دست #جریان_نفوذ و نویسندگان نسخه تسلیم برای مردم رو می شود ۳.براحتی لایحه استعماری ‌#FATF از دستور کار خارج می شود ۴.#برجام رسماً می‌میرد #سپاه_پاسداران ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ ... ✍ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ خونواده ﺷﻬﯿﺪی ﺧﺒﺮ ﺑﺪﯾﻢ... ﮐﻪ ﺑﯿﺎیید ﺍﺳﺘﺨﻮﻧـﺎﯼ ﺷﻬﯿﺪﺗﻮنو ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ… ﺩﺭ ﺯﺩﯾﻢ ﺩﺧﺘﺮ خانومی ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭﻭ واﮐﺮﺩ... ﮔﻔﺘﻢ: ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ شهید بزرگوار نسبتی دارید؟ چطور مگه...؟! ﺑﺎﺑﺎﻣﻪ... ﮔﻔﺘﻢ: پیکرﺷﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ، میخوان ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻇﻬﺮ ﺑﯿﺎﺭنش... زد زیر گریه و گفت: یه ﺧﻮاهشی ﺩﺍﺭﻡ... ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍین ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﻩ... میشه به جای ظهر پنجشنبه، شب جمعه بیاﺭﯾﺪﺵ...؟! شب جمعه... ﺗﺎﺑﻮتو ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺨﻮنا، بردﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺁﺩﺭﺱ... ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ... ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﻭ ﭼﺮﺍغونی کردن... ﺭﯾﺴﻪ ﮐﺸﯿﺪن... کوچه ﺷﻠﻮغه و مردم ﻣﯿﺎﻥ و میرﻥ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺟﻠﻮ و پرسیدیم ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼہ ﺧﺒرررﻩ…؟! ﻋﺮﻭسی ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾـﻦ ﺧﻮﻧہ ست…! ﺗﺎ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ... ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﺩﻭﯾﺪ ﺗـﻮ ﮐﻮﭼﻪ و داد میزد: ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ کجا میبرید...؟ ﻧﺒﺮﯾـﺪش... یه عمر ﺁﺭﺯﻭم بود که ﺑﺎﺑﺎﻡ... ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ی ﻋﻘﺪم باشه... ﻣﻦ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ... ﺑﺎﺑﺎﻡُ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ... ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺩﯾﻢ، ﭼﻬﺎﺭ تا تیکه اﺳﺘﺨﻮوﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ، ﮐﻨﺎﺭﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﻋﻘﺪ... استخوون دست باباشو برداشت… کشید رو سرش و گفت: "بابا جون… ببین دخترت عروس شده… برای بار سوم میپرسم: عروس خانوم وکیلم...؟ با اجازه پدرم...بله... راوی : iD ➠ @sangarshohada🕊🕊