🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_صد_هفتاد_چهارم
خاطرات اسارت ـ حکیمی مزرعهنو
🔆 شهدای غریب(شهید احسانیان)۵
...قبلا اشاره کردیم که یکی از اهداف اصلی مخفی نگه داشتن اسرا از سال ۶۵ به بعد همین مساله شکست مقاومت مردم ایران بود مردمی که بیرون از اردوگاه حضور داشتند .
قصد صدام از این کار ایجاد تشتت و اعتراض گسترده خانوادههای مفقودین ، فشار به نظام و در نتیجه تسلیم و پذیرش شرایط عراق در راستای پایان جنگ بود .
البته مقاومت در این زمینه از آنجایی که ما با هیچ مرجعی جهت استفتاء دسترسی نداشتیم کار صد در صد واجبی نبود .
ولی کار ارزشی و ایثارگرانه بود و قطعا همین مقاومتها نهایتا صدام را مجبور به پذیرش خواستههای جمهوری اسلامی کرد
چون قصد ندارم زیاد از موضوع اصلی دور شوم جریان شکنجه شدید برادر آزاده علی ناصح فر معروف به علی قزوینی که آقای دکتر چلدوای آنـرا روایت کردهاند و مقاومت بینظیر و وصف ناشدنی ایشان در همین ارتباط به پایان مجموعه شهید احسانیان واگذار میکنیم .
بعد از اعتراض و سر دادن شعار حدودا حوالی همان ساعتِ ۹ شب درِ آسایشگاه باز و شهید احسانیان را بیرون کشیده و به زندانِ واقع در بند آشپزخانه منتقل میکنند و علی الظاهر مقداری وی را مورد ضرب و شتم قرار داده و به علت مصادف شدن با شب و احتمالا خستگی شکنجه گران و لزوم بازجویی مفصل ، ادامه کار را به صبح موکول میکنند.
صبح اول وقت قبل از دستور آماده باش جهت آمارِ صبحگاهی ، جاسوس مورد نظر را از آسایشگاه فراخوانده و به محل شکنجه منتقل میکنند تا احتمالا جریان مفصل ماجرای دیشب را از زبان وی بشنوند یا افراد دیگر دخیل در ماجرا شناسایی شوند.
داخل آسایشگاه اما ، بچهها طبق معمولِ هر روز در حالت آمار نشسته تا پس از اخذ آمار شاهد دستور خروج از آسایشگاه باشند ولی آن روز خبری از دمیدن در سوت آمار نیست.
عدنان و علی آمریکایی طبق معمول از عناصر اصلی شکنجه هستند .
به غیر از جاسوس ، اسیر دیگری در محل حضور ندارد و همه آنچه پیرامون نحوه شهادت به ما رسیده از زبان نامبرده روایت شده که پس از شهادت و عودت نامبرده به آسایشگاه ، باحزن و اندوه به اطلاع دوست صمیمی شهید ، مرحوم حاج عباس تقیپور میرساند.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊