سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
💢 #قسمت_صد_و_دوم :
حسن و روزعلی(۲)
حسن و روزعلی، دو سه هفته تحت نظر و مراقبت شدید بودن و تو این مدت این دو عزیز جداگونه گوشه آسایشگاه زندگی می کردن و هیچکس حق حرف زدن و ارتباط با اونا رو نداشت. تا اینکه کم کم اوضاع عادی شد و اجازه پیدا کردن که با بچه ها قاطی بشن ، اما همچنان درباره اون ماجرای مرموز تا ماها سکوت کرده بودن و چیزی نمی گفتن. بعد از مدتا که اوضاع عادی شد ، شرح اون ماجرای هولناک رو برامون تعریف کردن که از این قرار بود: بعد از صحنه سازی و گزارش کذب یکی از جاسوسا درباره اینکه آشپزای اردوگاه برنامه ای برای فراری دادن تعدادی از اسرا دارن و سهمیه غذایی بیشتری به اونا میدن و راه و چاها رو به اونا نشون دادن تا در فرصت مناسب فرار کنن ، باعث شد ده نفر آشپز رو ببرن تو اتاق نگهبانا و بهشون برق وصل کنن و حسابی با کابل بزنن. به گفته حسن طاهری شکنجه گر این صحنه عدنان بود که از سفاک ترین و بی رحم ترین درجه دارای بعثی بود و حتی از افسرای مافوق خودشم حساب نمی برد. در گفتگویی که با حسن طاهری داشتم حوادث اون روزا رو اینگونه روایت کرد:
«همه ما ده نفر آشپز رو روز اول بُردن اتاق نگهبانا که در بین بند یک و دو قرار داشت و عدنان اومد و بعد از اینکه اتهام ما رو مبنی بر برنامه ریزی و تلاش برای فراری دادن تعدادی از اسرا رو بیان کرد با تهدید گفت که حرف بزنید و باید اعتراف کنید که این تصمیمو داشتید و جزئیات برنامه رو شرح بدید. به چه چیزی باید اعتراف می کردیم؟ و کدام جرم نکرده رو گردن می گرفتیم.
هدفشون فقط شکنجه بود و ما هیچ راه فراری از اون نداشتیم. بعد از اینکه کلی با کابل زد ،یکی یکی برق به بدن بچه ها وصل کرد وتا فرداش رهامون کردن. روز دوم عدنان فقط من و روزعلی رو صدا زد و بُرد اتاق شکنجه. اصرار داشت که باید اعتراف کنید و گفت:ما فهمیدیم که بقیه بیگناه بودن و کار شما دو تا بوده و اگر اطلاعات ندید شما دو تا رو میکشیم. حتی از لابلای صحبتا متوجه شدم که می گفت امروز یکی و فردا اون یکی رو بکشید.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_صد_و_دوم
💠 کمبودها و خلاقیت
در اسارت امکان استفاده از امکانات بیرون و دنیای آزاد وجود نداشت و ما به مثابه انسانهای اولیه جامعه خود را بادست خود ساخته و پیش میبردیم
به عنوان مثال ترکشهایی که به بدن بچهها اصابت کرده بود به مرور به سطح پوست میآمد و بچه ها زمانی که تیغ اصلاح میدادند با شکافتن پوست ، ترکشها را از بدن افراد خارج میکردند.
یکی دیگر از ابتکارات اعصاب کشی دندان بود که البته این مهم فقط در آسایشگاه سه به عنوان اتاق عمل امکانپذیر بود.
آسایشگاه سه مدتی محل اسکان خلبانان و افسران بود و عراقیها در ابتدا دست و دلبازی کرده یکی دو دستگاه چراغ خوراکـپزی علاءالدین جهت دم کردن چای در اختیارشان گذاشته بودند که پس از مدتی پشیمان شده و پس گرفتند.
دندانپزشک تجربی ما قطعه ای از خار جدا شده از سیم های خاردار را با استفاده از چراغ ذکر شده حسابی داغ و سرخ میکرد و در سوراخ دندان طرف وارد و این عمل را چند بارتکرار تا عصب دندان کاملا سوخته و به اصطلاح اعصاب کشی شود که البته موثر هم واقع میشد و چارهای جز این هم نبود زیرا بچه ها آموخته بودند که درخواست دارو و درمان برای درد دندان امر مسخرهای است و ممکن است تنبیه هم بدنبال داشته باشد.
کمبود ها همیشه باعث خلاقیت میشود.
خلاقیتهایی نظیر درست کردن کفش با شلینگ سِرم و کمربند شلوار با استفاده از کفی بلا استفاده کفش کتانی .
درست کردن سوزن با سیم خاردار با سایش آن به دیوار سیمانی و حتی سوراخ کردن آن .
درست کردن جوهر خودکار با استفاده از گوگرد حاصل از سوزاندن کش شلوار و درست کردن محلولی غلیظ با آب و تزریق آن به خودکارهای بلا استفاده بعثیها .
بعضی از بچهها تحت عناوینی به اتاق نگهبانی بعثیها بصورت محدود رفت و آمد داشتند لذا خودکارهایی که احیانا جوهرش تمام می شد را از سطل زباله جمع آوری و مخفیانه به آسایشگاه می رساندند.
درست کردن تخته سیاه با استفاده از پارچه ـ نایلون و صابون
با آغشته کردن سطح پارچه با صابون خمیر شده و قرار دادن پارچه داخل نایلون و صاف کردن سطح پلاستیک و در واقع پخش نمودن خمیر صابون بصورت یکسان در سطح پارچه میتوانستیم با وسیلهای مانند دم قاشق روی آن بنویسیم و با صاف کردن مجدد سطح آن مجددا استفاده نماییم .
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊