eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
4_511732661690040817.mp3
4.13M
🎧 #بشنوید🎧 بازم بیرق‌هات روبروی منه... آقا کربلات آرزوی منه... #السلام‌علی‌الحسین #شب_زیارتی_ارباب ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 #خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور سن شهادت: 25 سال اهل شهرس
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 سن شهادت: 25 سال اهل شهرستان اصفهان 5⃣1⃣ توسل 🍃مصطفی از همان روزهای اول جنگ امر مهمی را پایه گذاری کرد. او اثبات نمود که اثر معنویات در افزایش قدرت رزمندگان از هر سلاحی بالاتر است. او هر جا بود نماز جماعت برپا می کرد. در برگزاری دعای کمیل و توسل پیشقدم می شد. مجالس دعای او انسان را متحول می کرد. در پایان جلسات فرماندهان، مجلس توسل برپا می کرد. در میان فرماندهان ارتش یکی بود که عاشق توسل های او شده بود. مصطفی آموخته های او را تغییر داد. سرهنگ نیاکی عاشق مصطفی بود. یک بار به ما گفت: «قدر مصطفی را بدانید، شاید در هر صد سال یک نفر مثل او پیدا شود که برای این سرزمین عزت بیاورد.» 🍃فراموش نمی کنم. مجلس دعا به پایان رسید. اما تازه کار اصلی او شروع شد. مصطفی بدون اینکه از حالت دعا خارج شود. با پای برهنه حرکت کرد. بیابان را در جهت شرق طی نمود. سیل اشک از چشمانش جاری بود. حالت عجیبی ایجاد شد. صدای سربازان امام زمان (عج) در بیابان پیچیده بود: يابن الحسن کجایی، آقا چرا نیایی. این برنامه همیشگی او بود. 🍃مصطفی قبل از اینکه برای دیگران بخواند برای خودش می خواند. نوری که در وجود مصطفی تابیده بود از جنس دیگری بود.در دعا، در ضجه زدن، در مولا مولا گفتن، در گریستن و مناجات نیمه شب، در خروشیدن بر دشمن در خط مقدم و ...از همه برتر بود. او در میان بچه هایی که عاشق شهادت بودند جلودار بود. آقا را صدا می زد. آنقدر با ناله ی خودش مولا را خطاب قرار داد تا مورد عنایت واقع شد! 📚 کتاب مصطفی، صفحه 82 الی 83 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 #خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور سن شهادت: 25 سال اهل شهرس
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 سن شهادت: 25 سال اهل شهرستان اصفهان 6⃣1⃣ خاک های رملی 🍃یکی از مشکلات برای رسیدن به مواضع دشمن، رملی بودن منطقه بود. خاک آنجا شبیه ماسه های ساحلی بود و پای نیروها مرتب در آن فرو می رفت. جلسه فرماندهان برگزار شد. گفتم: مشکل اصلی این عملیات رمل های چزابه است! روی رمل ها که راه می رفتیم تمام توان ما گرفته می شد. نیروی ما باید هجده کیلومتر بر روی رمل پیاده روی کنه تا به نقطه ی شروع برسه. ما چطور هفت گردان را تا پشت سر عراقی ها بیاوریم و خسته و کوفته بزنند به خط دشمن؟! خلاصه هر کدام از مسئولان نظری دادند. 🍃در پایان جلسه طبق معمول مصطفی شروع به دعا کرد و با خدا نجوا می نمود. می گفت: خدایا تو می دانی که راه رفتن بر روی این رمل ها مشکله، خدایا تو ارحم الراحمینی. برای تو سفت کردن رمل ها زیر پای رزمندگان کار ساده ای است! خلاصه مصطفی حل این مسئله را از مشکل گشای عالم خواست. 🍃شب هشتم آذر سال 1360 بود. نیروها آماده حرکت برای عملیات شدند. ساعتی قبل کمی باران بارید. همه ی فرماندهان اضطراب داشتند. نکند منطقه باتلاقی شده باشد؟! نکند نیروها خسته شوند و توان حمله را از دست بدهند؟! حرکت نیروها که شروع شد تعجب کردم! باران خاک را سفت کرده بود! گویی روی ابر راه می رفتیم! هیچ کس احساس خستگی نمی کرد! دعای هفته قبل مصطفی درست در شب عملیات اجابت شد!! مصطفی کنار معبر ایستاده بود. چشمانش خیس اشک بود. می گفت: کار خدا را دیدی، دیدی خدا به ما عنایت کرد... . 📚 کتاب مصطفی، صفحه 85 الی 86 ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 📿7📿8📿13📿14📿15📿16📿17📿18📿19📿20📿23📿24📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
دوستان متاسفانه پیچ سنگر شهدا رو از دسترس خارج کردن😔 instagram.com/_u/sangareshohada2 لطف کنید از پیج جدید سنگرشهدا در اینستاگرام حمایت کنید.. دوباره فالو کنید...ممنون
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃 350 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_نجیب_الله_مرادی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
کاش می شد بچہ ها را جمع کرد .. سنگر آن روزها را گرم کرد ... کاش می شد بار دیگر #جبهہ رفت ... جنگ عشقی کردو تیرے خوردو رفت ... #صبحتون_شهدایی 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#شهیدمصطفی_چمران: نهیب مردانگی و شرف، لحظه ای که مرد را از نامرد تشخیص میدهند، من #آزاده ام، من ازجهان دست شسته ام، من از مرگ وحشتی ندارم و با بساطت به آغوش مرگ فرو می روم. ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
آخرین پیام #شهید_رسول_خلیلی به یکی از دوستانش: "پیامی از دیار شهدا: خرم آن روزکه پرواز کنم تا بر دوست به امید سرکویش پر و بالی بزنم من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آن که آورد مرا باز برد تا وطنم مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم شادی روح شهدا صلوات." #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم ۲۷ آبان، پنجمین #سالروز_شهادت #تخریب_چی ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#سلام_امام_زمانم❤️ بازهم آديينه ای آمد ولے مهدی(عج) ڪجاست يڪ نفر ميگفت: مهدی جمعہ ها در ڪربلاست رو بہ سوی ڪربلا ڪردم ڪہ فريادش زنم بازهم با ندبہ ای ازهجر مولا دم زنم آمد از سویے ندایے ای اهل انتظار اندڪی دیگر صبوری مے رسد دیدار یار .. اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرجْ❤️ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
هی نگاهت بڪنم، گم بشوم در چشمت گم شدن در شبِ چشمان تو پیدا شدن است... #فرازے_از_وصیـت_نامہ: دوست دارم اگر شهید شدم ؛ پیڪری نداشتہ باشم از ادب دور است ڪہ در پیشگاه سیدالشهدا با تنے سالم و ڪفن پوش محشور شوم... #شهید_مرتضی_عبداللهی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#اطلاعیہ دوره تکمیلی دین فطری باحضور حجت الاسلام و المسلمین استاد سیدمحمدهادی عظیمی #قابل_توجه_استان_فارسی_ها #شهرستان_مرودشت
سنگرشهدا
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 #خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور سن شهادت: 25 سال اهل شهرس
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 سن شهادت: 25 سال اهل شهرستان اصفهان 7⃣1⃣ ماجرای عصر جمعه 🍃مصطفی در یکی از سخنرانی هایش برای رزمندگان لشکر می گوید: به سختی مجروح شدم. به بیمارستان منتقل شدم. حالم رو به بهبودی رفت. روز جمعه بود که برای برگشت آماده شدم. اما هیچ پولی نداشتم. گفتم از کسی قرض می گیرم. اما هیچ کس در بیمارستان آشنا نبود. خانواده هم از من خبر نداشتند. نمی خواستم آنها نگران شوند. عصر جمعه بود. تنها راه چاره را پیدا کردم! در تهران و آن عصر جمعه هیچ آشنایی نداشتم الا یک نفر! رو به قبله نشستم و شروع کردم: الهی عَظُمَ البلاء ...(دعای فرج) گفتم: آقا همه چیز دست شماست. و ادامه دادم: من می خواهم برگردم منطقه. اما هیچ کس را جز شما نمی شناسم. من چاره ای ندارم جز توسل به شما. 🍃دعای فرج که تمام شد از بیرون صدایی آمد! جمعیتی وارد بیمارستان شدند. از نماز جمعه آمده بودند. برای دیدار با مجروحان و جانبازان جنگ تحمیلی. درب اتاق باز بود و به جمعیت نگاه می کردم. یک دفعه یک روحانی جوان با عمامه مشکی از جمع مردم خارج شد و به سمت من آمد! سلام کرد و یه مفاتیح به من داد و گفت: این شما را تا جبهه می رساند!! بعد هم برگشت و به سمت جمعیت رفت. با تعجب به مفاتیح نگاه کردم. مفاتیح را باز کردم. چند اسکناس تا نخورده در میان صفحاتش بود! نگاهی به سمت جمعیت انداختم. بلند شدم و سرک کشیدم. رفتم سمت جمعیت هر چه گشتم او را نیافتم! هیچ شخص روحانی درجمعیت نبود. ساک لباس ها را برداشتم و راه افتادم. از همان پول کرایه تا ترمینال و بعد هم پول بلیت اهواز را دادم و حرکت کردم. در راه با همان پول شام خوردم. از اهواز به سمت دارخوئین آمدم. وقتی کرایه را دادم پول ها تمام شد!! 🍃آقا مصطفی این ماجرا را برای بچه ها تعریف کرد و گفت:« شما در همه ی گرفتاری ها توسل داشته باشید به خود آقا، همه گره ها به دست ایشان باز می شود. خدا برای ما امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را قرار داده. دست نیازتان را به سوی ایشان بگیرید،مطمئن باشید شما را دست خالی رها نمی کنند.» خود امام عصر فرمودند:« ما شما را رها نکرده ایم(و در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم) و یاد شما را از خاطر نمی بریم. اگر چنین بود بلاها بر شما هجوم آورده و دشمنان شما را پایمال می کردند.» 📚 کتاب مصطفی، صفحه 90 الی 92 ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 #خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور سن شهادت: 25 سال اهل شهرس
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 سن شهادت: 25 سال اهل شهرستان اصفهان 8⃣1⃣ امر به معروف و نهی از منکر 🍃"این طور نباشد که وقتی از جبهه برمی گردید احساس مسئولیت نکنید و بگید کار ما حضور در خط مقدم و جنگ در راه خداست. بدانید که امر به معروف و نهی از منکر، جهاد اکبر است. برای شما حدیثی می خوانم تا بدانید مسئولیت شما در قبال بی عدالتی و ناهنجاری های فرهنگی چیست. 🍃حضرت علی (ع) در کلمات قصار نهج البلاغه می فرمایند: "تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر، همچون آب دهان در برابر دریای پهناور است. این را هم بخاطر بسپارید که امام حسین (علیه السلام) شهید امر به معروف بودند و ... .» اینها از بیانات آقا مصطفی برای بچه های لشکر امام حسین (علیه السلام) بود. 🍃پیامبر فرمودند: "خداوند مومن ناتوان را که دین ندارد دشمن می داند. اصحاب پرسیدند: مومن بی دین کیست؟! و ایشان فرمودند: کسی که نهی از منکر نمی کند." 🍃در مسیر در سفر مشهد بودیم. راننده نوار ترانه گذاشت. صدای نوار هم زیاد بود. مصطفی از جا بلند شد و طبق وظیفه دینی تذکر داد. اما راننده توجهی نکرد. اما مصطفی بیکار نماند. از روش های مختلف استفاده کرد تا راننده به اشتباه خود پی ببرد. بالاخره موفق شد. جالب است که این ماجرا قبل از انقلاب رخ داد. زمانی که مصطفی یک نوجوان بود. 📚 کتاب مصطفی، صفحه 110 الی 111 ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 📿13📿16📿17📿19📿24📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃 351 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_سیدجواد_سجادی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
زندگیمان در مسیر تیر بود خاڪ جبهہ، خاڪ دامنگیر بود آنڪہ خود را مرد میدان فرض ڪرد آمد از این نقطہ #طے_الارض ڪرد #شهدا_دعایمان_کنید #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
ای برادران! قبل از اینکه به جبهه بیایم، دخترم میخواست با من با لباسِ نظامی عکس بگیرد؛ اگر #شهید شدم، دورش را بگیرید، چراکه من او را بسیار دوست دارم... #شهید_علی_شفیق_دقیق 🌷 پ.ن: "فاطمه دقیق" دختر خردسال شهید «علی شفیق دقیق» رزمنده جاوید الاثر #حزب‌الله_لبنان و دانش آموز مدرسه ابتدایی با نوشتن جمله‌ای تأثیرگذار تحسین همگان را برانگیخت وی در وصف رزمنده نوشته است: اگر شما گُلی را در صحرای حلب دیدید خاک آن را ببوسيد ممکن است #پدرم آنجا دفن شده باشد... ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
دفاع از ولایت فقیه 2.mp3
5.78M
فایل های صوتی سلسله کلیپ های 👈 🎤 با توضیحات کارشناس محترم، استاد احسان عبادی، از اساتید مهدویت کشور 🎬 قسمت 2️⃣ 📃 موضوع : در دوران غیبت ، تشکیل حکومت چه ضرورتی دارد ⁉️⁉️ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🔹 پنج مرداد ۱۳۶۷ #سالروز_عملیات_مرصاد منافقان به قصد تهران حرکت ڪردند ، اما در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه با شکستی مفتضحانه میدان را خالی کردند . #إِنَّ‌رَبَّڪَ‌لَبِالْمِرصَادْ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#جُندُالله نام و نشان در گمنامی دارند آماده مبارز مجهز به سلاح ایمان و سر در وادی شهادت معجزه ها رقم می زنند #منهم_من_ینتظر ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#خاطرات_شـ‌هید توی سپاه کار میکرد کله وجگر میاورد برای خونه یه روز یه پیرمرد میبینه که میگه ما آرزوی کلہ وجگر داریم همه رو دادم بهش وگفتم پدر اینها رو بگیر وبرو برای خانواده.... گفت :نه نمی خوام لااقل یکی روبهم بده گفته:نه دوتاش رو بردار برو ... ودوتاش رو بهش داده بود... واومد ... ما پنیر وخربزه داشتیم گفت :مامان شاید اونها همین پنیر وخربزه روهم نداشته باشن وهمه رو داده بود به او... لباس هایش رابه نیازمندان می داد کفش هایش رابه کسی می داد ومی آمد خانہ... وازاین کارهامی کرد... یک روز حقوق گرفته بود و همه پولش رابه یک نفرداده بود ویک کرایه برداشته بود و به خانه آمده بود #ﺷﻬﻴﺪﻋﻠﻲ_ﭘﻴﺮﻭﻱ🌷 #شهدای_فارس ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 #خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور سن شهادت: 25 سال اهل شهرس
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 سن شهادت: 25 سال اهل شهرستان اصفهان 9⃣1⃣ بازدید امام خامنه ای از جبهه 🍃از برخورد بعضی مسولان مملکتی ناراحت بود. آن ها که وقتی برای بازدید به جبهه می آمدند توقع داشتند برایشان گوسفند قربانی کنند و ... . 🍃یک بار به مصطفی گفتم: دیروز تو پادگان 15 خرداد بودم. آیت الله خامنه ای آمده بودند بازدید. آن هم با لباس نظامی و بدون تشریفات. جلو رفتم و دست دادم. به آقا گفتم: نماز خوانده اید؟ گفتند: بله. گفتم: ما داریم می ریم برای ناهار، ایشان هم تشریف آوردند. صف غذا طولانی بود. اما مسولان پادگان سفره ی جداگانه و مفصل برای ایشان آماده کردند. اما ایشان یک بشقاب برداشتند و آمدند ته صف پشت سر من! هر چه به ایشان اصرار کردند بی فایده بود. مثل بقیه مدت طولانی در صف بودند. بعد هم کنار ما غذا خوردند. این را که گفتم خیلی خوشش آمد. آب سردی شد روی آتش عصبانیتش. 📚 کتاب مصطفی، صفحه 111 ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 #خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور سن شهادت: 25 سال اهل شهرس
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 سن شهادت: 25 سال اهل شهرستان اصفهان 0⃣2⃣ استخاره 🍃عملیات تا دقایق دیگری آغاز می شود. اما از رفت و آمد بچه های تخریب می شد فهمید که مشکلی پیش آمده! آنها می گفتند پشت میدان مین قرار داریم! دشمن در آن سوی میدان مین آماده و منتظر ماست! عراقی ها حسابی حساس شده بودند. ماه ها شناسایی در این منطقه صورت گرفته. ممکن است به هیچکدام از اهداف نرسیم! حسین خرازی و فرماندهان مضطرب و ناراحت بودند. ستون گردان ها پشت میدان مین مانده. تا دقایقی دیگر رمز عملیات فتح المبین اعلام می شود. باید کار را شروع کرد اما! یکی از بچه های اطلاعات یک مسیر دیگر را نشان داد اما گفت این مسیر شناسایی نشده. همه ناراحت بودند. فرصت فکر کردن هم نداشتیم. چه برسد به شناسایی محور جدید. 🍃مصطفی قرآن کوچکش را از جیب درآورد و در دست گرفت. در تاریکی شب توسلی به حضرت زهرا سلام الله علیها پیدا کرد. در دورن خودش کلماتی را نجوا کرد. قرآن را باز کرد. نگاهی به صفحه ی باز شده انداخت و خیلی قاطع و محکم گفت: از این محور نمی ریم! بعد محور سمت راست را نشان داد و گفت: از اینجا می زنیم به دشمن! چندتن از فرماندهان اعتراض کردند. گفتند: این منطقه شناسایی نشده. ما نمی دانیم آنجا چه خبر است. اما حسین خرازی که به استخاره های مصطفی اعتقاد داشت هیچ تردیدی نکرد. حرکت بچه ها آغاز شد. دقایقی بعد رمز یا زهرا برای آغاز عملیات فتح المبین اعلام شد. اشک از دیدگان مصطفی و بسیجی ها جاری شد. 🍃عین خوش با کمترین تلفات فتح شد. حکمت استخاره مصطفی صبح فردا مشخص شد. منطقه ای که قرار بود دیشب به آنجا حمله کنیم بدون درگیری محاصره و تصرف شد. با روشن شدن هوا دو گردان تا دندان نیروی مسلح دشمن به اسارت در آمدند! آنها با تعجب می گفتند: شما از کجا آمدید ما دیشب از سنگرهای مقابل میدان مین منتظر شما بودیم!! 📚 کتاب مصطفی، صفحه 115 الی 117 ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊