eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
به خاطر جثه کوچکش هم اسلحه از قدش بلندتر بود و هم کلاه برای سرش بزرگ؛ اما تصمیم گرفت که خونش در راه اسلام ریخته شود و شد. عبدالمجید که سنش کمتر از ۱۵سال بود جمله‌ای سوزاننده دارد که با آن می‌خندد به ریش تمام دنیا پرستانی که مغبونِ دو عالمند. می‌گوید: « همه خیال می‌کنند جنگ، سر من یک کلاه گشاد گذاشته، اما این منم که سر زندگی را گول مالیدم» @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠 رعایت قوانین ارتش بعثی عدنان که در جمع آسایشگاه امر و نهی می کرد ، به دیوار آسایشگاه اشاره کرد و گفت همه جواب بدید ؛ این دیوار چه رنگیه ؟ بچه ها همه گفتند ؛ سفید یک دور به کمک سایر نگهبانها همه را نوازش کرد و گفت : من می‌گم سیاست. حالا این دیوار چه رنگیه؟ بچه ها همه گفتند: سیاه بارها این جمله را تکرار می کردند که بالجیش لیش ماکو: یعنی در ارتش چرا نداریم . هر چند ما جرأت هیچگونه اعتراضی نداشتیم . به هنگام ورود و خروج از آسایشگاه باید طبق قوانین موجود در سربازخانه های ارتش عراق قوانین نظامی را رعایت می کردیم . به هنگام اجرای فرامین نظامی و فرمان "از جلو نظام - خبر دار" بر عکس نظام ارتش ایران که باید پای راست را کنار پای چپ بچسبانیم * در اردوگاه باید پای راست را محکم به زمین می کوبیدیم و با توجه به اینکه داخل آسایشگاه کفش نداشتیم و در محوطه نیز تا شش ماه اول هیچگونه پاپوشی نداشتیم باید چنان پا را محکم به زمین می‌زدیم که به قول عراقی ها نفت از زمین بیرون بزند . بچه ها هم کم کم یاد گرفتند که جهت ایجاد صدای بیشتر به هنگام انداختن دستها که همزمان با کوبیدن پا بود ، کف دست را محکم به ران پا بزنند و عراقی ها فکر کنند صدای پای ماست ، چون واقعا همچنان که گفتم تکرار این عمل در طول روز فشار زیادی به پای بچه ها وارد می کرد . در محوطه هر گاه نگهبانی از نزدیکِ فردی عبور می کرد باید خبردار می ایستادی و ادای احترام نظامی می کردی. سربازان صِفر و بی سواد عراقی که بیرون از اردوگاه عددی نبودند از این عمل کیف می کردند و گاها عمداً در محوطه گشت می زدند تا بچه ها احترام کنند و احیانا اگر مورد رضایت واقع نمی شدی بخششی در کار نبود چون آنها دائم دنبال کوچکترین بهانه ای بودند تا تنبیه کنند . اینکه گفته می‌شود آنها بی‌سواد بودند اغراق نیست . پس از مدتی که روی پنجره هر آسایشگاه تهویه ای نصب کردند ، بودند سربازانی که شبها به هنگام عبور از کنار پنجره جلوی هواکش می ایستادند و خود را خنک می کردند و موهای خود را مرتب می‌نمودند. شاید فکر می کردند تهویه ، پنکه ای است برای خنک کردن خودشان . * نظام و قوانین نظامی ارتش های جهان اکثرا تابع دو بلوک شرق و غرب می باشد و ارتش عراق تا آن تاریخ تابع بلوک شرق (شوروی سابق) بوده است ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 1 📿 2 📿 8 📿 9 📿 11 📿 12 📿 14 📿15 📿 16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 21 📿 27 📿 28 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 🌸🍃 171 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
❤️ به دام افتاده‌ام اینک نگاهت را نگیر از من که ازهجرت به سر دادم سر از پیکر،دل از رویت 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
💠صحبتهای زیبای شهید مدافع حرم22 به همسرش ودخترچندماهه ش❤️ ●لباس مشکی راتالحظه شهادت ازتنش درنیاورد. به جلسات مذهبی می رفت ونمازش راسروقت می خواند.اخلاقش درخانه هم خیلی تغییرکرده بود. ●وقتی از اولین اعزام برگشت، 10روز ماند وگفت بازمی روم که من گفتم راضی نیستم، گفت برای دفاع از حرم اهل بیت میروم. گفتم اگر به فکر من نیستی به فکردخترت باش! در جوابم گفت:سعادت می خواهدکه دخترمان مثل حضرت رقیه سلام الله علیها باشد. گفت: خوشحال باش که دخترم دردحضرت رقیه سلام الله علیها رامی کشد ومی فهمدبی پدربودن یعنی چه، فردا سرش راباافتخاربلند میکندومی گویدپدرم برای اهل بیت جنگیده است. 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ نوشته دیدنی ازدعای شهیدهادی درحق دخترکوچولو! خواهم که دراین میکده آرام بمیرم😭 گمنام سفرکرده وگمنام بمیرم😞 عمری است مرامونس جان نام حسین است❤️ دل خواست که درسایه این نام بمیرم😍 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
" چه خوب است به دست آقا امام زمان(عج) جرعه ای از چشمه زلال کوی حسینی بنوشم و بمیرم.... (اَللهُمَّ الرزُقنا فِی الدُّنیا زیارَه الحُسَین وَ فِی الآخِرَه شَفاعَةَ الحُسَین، اَللهُمَّ الرزُقنا تَوفیقَ الشَّهادَه فی سَبیلِک)" پ.ن: لابه‌لای دستنوشته های جستجوگر نور عکاس: جستجوگر نور j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
دلم برای تو تنگ است... و این را نمی‌توانم بگویم؛ مثل باد که از پشتِ پنجره‌ات می‌گذرد و یا درخت‌ها که خاموش‌اند... سرنوشتِ عشق، گاهی سکوت است... نمیدانم نهان از من، چه نیکی کرده ای با "دل"....؟ که چون غافل شوم از او، دوان سوی "تو" می آيد... j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠 قوانین داخل آسایشگاه ـ ۱ 🖐🤚 نــماز تقریبا طی یکماه اول اقامه نماز به هر شکلی ممنوع بود. لذا از آنجا که نماز در هیچ شرایطی ساقط نمی شود ، نماز را نشسته و مخفیانه بدون رعایت شرایط آن اقامه می‌کردیم . حدودا تا شش ماه اول داخل آسایشگاه امکان طهارت نبود ولی بعد از آن که یک سطل پلاستیکی به ظرف دستشویی اضافه شد امکان طهارت با حداقل آب توسط پیاله خمیر ریش که حدودا به اندازه یک استکان بند انگشتی ظرفیت داشت امکانپذیر شد. برای نمازظهر و عصر و مغرب و عشاء قبل از ورود به آسایشگاه همه در محوطه وضو می گرفتند. برای نماز صبح هم با کمتر از نصف لیوان از آبی که توسط سطل ، قبل از ورود به آسایشگاه تهیه شده بود وضو می گرفتیم. آب محدود بود و جایی برای وسواس و اسراف نبود. بعد از اینکه یک مقدار اوضاع آرام شد اجازه دادند که بصورت انفرادی و به نوبت، نماز ایستاده و بدون مُهر خوانده شود. تعداد افراد قیام کننده نبایست تداعی جماعت می کرد. کم کم اجازه استفاده از مهر هم داده شد و بچه ها از سنگهای داخل حیاط و بعضا از گِل باغچه مهر تهیه نمودند. بعد از آتش بس برای همه مهر تربت کربلا هدیه آوردند و گفتند افسر مسوول از جیب خودش تهیه کرده که به احتمال قوی درست گفته باشند. به مرور که فضا بازتر شد بچه ها در اوقات بیکاری نمازهای قضای احتمالی که به گردن داشتند اقامه می کردند و دوستانی هم بودند که بنا به اظهار خودشان نماز زمانی که در شکم مادر هم بودند اقامه کردند. درفواصلی که بین پنجره ها وجود داشت امکان محدود برای یک نفر جهت اقامه نماز شب بصورت نشسته نیز وجود داشت هرچند که نماز شب یک عمل مستحبی است و امکان اقامه آن در هر شرایطی مهیاست لذا اکثر بچه ها حتی المقدور آن را بپا می داشتند و از فیوضاتش بهره می جستند. البته برای نماز صبح امکان تجدید وضو و اقامه یکباره نماز وجود نداشت و برای وضو گرفتن باید به نوبت در مکان اختصاصی ابتدای آسایشگاه که ذکر آن رفت حاضر می شدی و بعد از ساعت ۹ شب که خاموشی می زدند هیچ کس حق ایستادن در آسایشگاه را نداشت و رفت و آمد به دستشویی نیز باید به حالت نشسته و به نوبت انجام شود. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 8 📿 9 📿 11 📿 12 📿15 📿 16 📿 18 📿 19 📿 20 📿 21 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 🌸🍃 172 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝