eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین نکته ای که به ذهنم درزندگی ایشان بروز داشت، این بودکه حاج حسن بنده خوب خدابود.بنده ای که اهل ادای صحیح واجبات، ترک محرمات وانجام دقیق مستحبات بود. اگرکاری را شروع میکردوبه نتیجه نمی رسیدخودش واردمیدان عمل میشد ودر صحنه آزمایش نیزحضورپیدامیکرد، حتی درمواردی هم که بنده رابرای مشاهده آزمایش هادعوت میکردند می دیدم که این شهیدچگونه باهمکارانش باانگیزه خیلی بالا آزمایش های خودرا انجام میدهند. ایشان عاشق شهادت بود، بعدازشهادت شهیدکاظمی ایشان برای شهادت روزشماری می کردو سرانجام نیزبه آرزوی دیرینه خوددست یافت. ایشان دربعدعلمی وتخصص خوددر بحث موشکی یک نخبه ونابغه فوق العاده بود. ✍به نقل از:جناب آقای کوثری 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
✌️ وقتی بازدید تموم شد، حسن روکرد به کارشناس موشکی روسیه و گفت: اکه میشه فناوری این موشک رو در اختیار ما قرار بدید! ژنرال های روسی خندیدندو گفتند:امکان نداره این فن‌اوری فقط در اختیار کشور ماست حسن خیلی جدی گفت: ولی ما خودمون این موشک رو میسازیم✊✌️ و دوباره صدای خنده‌ی اونا بلند شد وقتی برگشتیم خیلی تلاش کردیم نمونه‌ش رو بسازیم ولی نشد حسن راهی مشهد شد به امام رضا متوسل شد و سه روز توی حرم موند. حسن میگفت روز سوم بود که عنایت امام رضا رو حس کردم و... حلقه‌ی مفقوده‌ی کار به ذهنم خطور کرد سریع دست به کار شدیم و موشک رو ساختیم که به مراتب از مدل روسی بهتر و پیشرفته‌تر بود 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
بعدشما بہ اختلاس رفت! ایمانمان رنگ باخت! محبت هاو بردبارے هاتمام شد! صفاوسادگے در رنگ دنیا رنگ باخت! وقتی از رنگ فاصلہ گرفتیم! حنایمان رنگے ندارد iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠 مسوولیتها و تکالیف -۱ هر آسایشگاه دارای یک مسوول بود که وظیفه ایجاد نظم و مقررات داخل و بیرون آسایشگاه را به عهده داشت و به هنگام اخذ آمار و فرمانهای نظامی کار فرماندهی گروهان را بازی می کرد. اولین مسوولین آسایشگاهها هم تا آنجا که بنده اطلاع دارم توسط خود عراقی‌ها تعیین شدند که معمولا افراد سختگیری بودند و معیارهای مورد نظر عراقی ها را دارا ولی به هر حال آنها هم اسیر بودند و کم و بیش هوای بچه ها را داشتند و کج دار و مریز باید خواسته های بعثی ها و بچه ها را تواماً برآورده می کردند. البته به استثناء چند نفر خود فروخته‌ی نادان که معرف حضور همه اسرای تکریت یازده هستند که محیط را برای بچه ها اسارت در اسارت کرده بودند. این مسوولیت بنا به شرایط و موقعیتهای مختلف دست بدست می شد و تقریبا بعد از آتش بس عراقیها راحتی و آرامش خودشان را در همراهی با خواسته های بچه ها در این مساله دانسته و لذا بعضا در مقطعی با مشارکت خود بچه‌ها و هماهنگی عراقی ها مسوولین آسایشگاه تعیین می‌شدند. آنچه ذکر شد نظر و دید شخصی بنده است و همچنان که گفتم هر آسایشگاه دنیای متفاوتی برای خودش داشته و قطعا فضای داخل هر آسایشکاه را با یک دید و نگاه نمی شود ارزیابی کرد. به هر حال قبول مسوولیتی که از یک طرف باید باب میل دشمن عمل کنی و از طرف دیگر جمع آسایشگاه را راضی نگه داری انصافاً تدبیر زیادی می‌طلبید. لذا نام بردن از افراد و قضاوت در این زمینه کاری بس دشوار است. از میان مسوولین آسایشگاهها بودند عزیزانی که انصافا عملکرد خوبی داشتند و با مدیریت صحیح باعث کاهش آلام بچه ها می‌شدند و معرف حضور همگان هستند. اگر در مقطعی عراقی‌ها به خودشان مشغول می‌شدند و فضای بازی ایجاد می شد ، توقع بچه‌ها نیز زیاد شده و برآورده کردن سلیقه‌های مختلف دردسر ساز می شد که البته باز بستگی به ترکیب جمعیتی آسایشگاه داشت که مثلا همه از یک طیف باشند یا گرایشهای مختلفی که به هر حال طبعیت هر جامعه ‌ای است . بعثی ها هم بر همین اساس اجازه نمی دادند این ترکیب یکدست باشد و در مقاطع مختلف افراد را جابجا می کردند تا ما به خودمان مشغول باشیم و بهتر ما را کنترل کنند. البته یک دست بودن جمع یک آسایشگاه باعث رکود و وجود طیفهای مختلف باعث شکوفایی و رشد بچه‌ها می شد. فی المثل آسایشگاه سه که از ابتدا توسط بچه‌های حزب اللهی شکل گرفته بود بعثی ها را بر آن داشت که بارها ترکیب آن را بهم بزنند ولی بعد از مدتی می دیدند آنکه تاثیر پذیرفته افراد جدید بوده اند البته این بدان معنی نیست که همیشه افراد جدید و انتقالی مشکل داشته اند. گروهبان کریم که مدت زیادی مسوولیت بندهای یک و دو را به عهده داشت علنا اعلام کرد که آسایشگاه سه دانشگاه است و لذا بعضا علیرغم اهدافشان افرادی را جهت اصلاح به معنی واقعی به این آسایشگاه منتقل می کردند. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 2 📿 3 📿 4 📿 5 📿 6 📿 7 📿 8 📿 9 📿 10 📿 11 📿 13 📿 14 📿15 📿 16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 21 📿 22 📿 23 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 🌸🍃 175 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
وقتے ڪہ عشق خواست در پاےِ خویشتن صدها هـــزار دستہ گلِ نوجـوان دهد فهمیـده های قافلہ گفتند : مے رویـم ! این خـــون چہ قابل است اگر باغ جان دهد 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
اقتدارتان بہ صلابت ڪوه ڪہ می‌ڪند آنچه ڪفر و تڪفیر... اما امان از آن لبخند زیبایتان ڪہ می‌کند دلِ تنـگ ما را.. 🌷 iD➠ @sangarshohada🕊🕊
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رجزخوانی شهید محسن خزایی در سوریه 🔹۲۲ آبان ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم محسن خزایی. 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
ایها الرفیق ... پنج شنبه است و ما ، فاتحه‌ٔ جاماندن از تو را می‌خوانیم j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 فیلم آخرین وصیت شهید محمدحسین بشیری در مسیر اعزام به آخرین مأموریت که منجر به شهادت وی شد. بچه های گردان تخریب مراسم تشییع مرا برگزار کنند و پیکر مرا در کنار شهید الوانی به خاک بسپارید. 🌷 شهادت: ۱۳۹۵/۸/۲۲ @sangarshohada🕊🕊
⚘﷽⚘ همسر شهید: ●من در تلفنم نام همسرم را با عنوان "شهید زنده " ذخیره کرده بودم. یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد؟ که به ایشان گفتم آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما می‌بینم و عشق شهادت داری که برای من شهید زنده‌ای. قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد و گفت شماره‌اش را بگیرم وقتی این کار را کردم دیدم شماره مرا با عنوان"شریک جهادم و مسافر بهشت " ذخیره کرده بود و گفت از اول زندگی شریک هم بوده‌ایم و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است. ●اما من با ارزش‌ترین دارایی‌ام را به خدا می‌سپارم و می‌روم. شهید جهانی آنقدر مرا با خانواده شهدا انس داده بود که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم. شام غریبان امام حسین(ع) بود که در خیمه محله‌مان شمع روشن کردیم ایشان به من گفت دعا کنم تا بی‌بی زینب قبولش کند من هم وقتی شمع روشن می‌کردم دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود من نیز به شهدا خدمت کنم و منزلم را بیت‌الشهدا قراردهم. 🌷 @sangarshohada🕊🕊