eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
او حبیـبِ حسینِ زمان بود پیر جنـگ آوری ، پیرِ غیـرت رفت و دنیا هنوز از شکوهش بر دهـان دارد انگشت حیرت ... ولادت : ۱۳۳۳/۰۱/۱۰ تربت حیدریه شهادت: ۱۳۹۳/۱۱/۱۷ سامـرا 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
📝بخشی از وصیتنامه مدافع حرم برای فرج امام زمان (عج) بسیار دعا کنید که فرجمان در فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان (عج) میباشد... @sangarshohada 🕊🕊
🌱 : جز برای خدا یک چنین چیزهایی را انسان نمیتواند مشاهده کند که مادر دو بچّه‌هایش را خودش داخل قبر بگذارد و گریه نکند! 🌷 ʝօìղ @sangarshohada 🕊🕊
🏅از دامن همین مادرها مالک اشتر پیدا می‌‌شود 🔻شماها هستید که می‌‌توانید مملکت را نجات بدهید با تربیت اولاد. تربیت اولاد را پیش شما کوچک کردند. تربیت اولاد بالاترین چیزی است که در همه جوامع از همه شغلها بالاتر است. هیچ شغلی به شرافت مادری نیست. و اینها منحط کردند این را. این خیانت بزرگی است که به ما کردند، و به ملت ما کردند. مادرها را منصرف کردند از بچه داری .... بچه داری را یک چیز منحطی حساب کردند؛ در صورتی که از دامن همین مادرها مالک اشتر پیدا می‌‌شود. از دامن همین مادرها حسین بن علی پیدا می‌‌شود. از دامن همین مادرها اشخاص بزرگ پیدا می‌‌شوند که یک ملت را نجات می‌‌دهند. اینها این را منحطش کردند. ʝօìղ @sangarshohada 🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● خاطرات اسارت ـ حکیمی مزرعه‌نو 🔆 شهدای غریب(شهید احسانیان)۵ ...قبلا اشاره کردیم که یکی از اهداف اصلی مخفی نگه داشتن اسرا از سال ۶۵ به بعد همین مساله شکست مقاومت مردم ایران بود مردمی که بیرون از اردوگاه حضور داشتند . قصد صدام از این کار ایجاد تشتت و اعتراض گسترده خانواده‌های مفقودین ، فشار به نظام و در نتیجه تسلیم و پذیرش شرایط عراق در راستای پایان جنگ بود . البته مقاومت در این زمینه از آنجایی که ما با هیچ مرجعی جهت استفتاء دسترسی نداشتیم کار صد در صد واجبی نبود . ولی کار ارزشی و ایثارگرانه بود و قطعا همین مقاومتها نهایتا صدام را مجبور به پذیرش خواسته‌های جمهوری اسلامی کرد چون قصد ندارم زیاد از موضوع اصلی دور شوم جریان شکنجه شدید برادر آزاده علی ناصح فر معروف به علی قزوینی که آقای دکتر چلدوای آنـرا روایت کرده‌اند و مقاومت بی‌نظیر و وصف ناشدنی ایشان در همین ارتباط به پایان مجموعه شهید احسانیان واگذار می‌کنیم . بعد از اعتراض و سر دادن شعار حدودا حوالی همان ساعتِ ۹ شب درِ آسایشگاه باز و شهید احسانیان را بیرون کشیده و به زندانِ واقع در بند آشپزخانه منتقل می‌کنند و علی الظاهر مقداری وی را مورد ضرب و شتم قرار داده و به علت مصادف شدن با شب و احتمالا خستگی شکنجه گران و لزوم بازجویی مفصل ، ادامه کار را به صبح موکول می‌کنند. صبح اول وقت قبل از دستور آماده باش جهت آمارِ صبحگاهی ، جاسوس مورد نظر را از آسایشگاه فراخوانده و به محل شکنجه منتقل می‌کنند تا احتمالا جریان مفصل ماجرای دیشب را از زبان وی بشنوند یا افراد دیگر دخیل در ماجرا شناسایی شوند. داخل آسایشگاه اما ، بچه‌ها طبق معمولِ هر روز در حالت آمار نشسته تا پس از اخذ آمار شاهد دستور خروج از آسایشگاه باشند ولی آن روز خبری از دمیدن در سوت آمار نیست. عدنان و علی آمریکایی طبق معمول از عناصر اصلی شکنجه هستند . به غیر از جاسوس ، اسیر دیگری در محل حضور ندارد و همه آنچه پیرامون نحوه شهادت به ما رسیده از زبان نامبرده روایت شده که پس از شهادت و عودت نامبرده به آسایشگاه ، باحزن و اندوه به اطلاع دوست صمیمی شهید ، مرحوم حاج عباس تقی‌پور می‌رساند. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 10 📿 11 📿 12 📿15 📿 16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 21 📿 26 📿 27 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 261 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
نه پرواز بلدم، نه بال و پرش را دارم.. دامهای اسیرم ڪرده اند.. ولے.. من‌ میخواهم اسیر نگاه شما شوم و بس.. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🔹سنگــر تـخــریـب محل خودسازی و پروازشان بود سنـگـــری که فرش را به عرش پیوند می داد صفایی داشت کتری و کلمن و جاکفشی و فانوس و پوتین و جعبه مهمات… ولــے صفای حقیقی در اخــلاص مــردان بی ادعا بود…. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
بےحسرت از جهان‌نرود هیچ‌کس به در الا‌ شهیدِ عشق.... 🌱 @sangarshohada 🕊 🕊
✨خطاب به بانوی دو عالم (س) : 🌹بانوی من، من الآن زنده‌ام در میان زندگان در حالیکه دنیای آن‌ها میان ما جدایی افکنده. بانوی من، تمنا دارم بعد از شهادتم با شما در یک دنیا باشم و درحالیکه چشمانم را سرمه کشیده‌ام شما را ملاقات کنم... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
▫️«محمد مجیدزاده» فرزند شهید «محمدتقی مجیدزاده» که در کنار یادمان شهدای گمنام «شلمچه» برای دانش‌آموزان سخن می‌گفت،توضیح داد: ▫️ پدرم یک بار در سال 63 به مناطق درگیری کردستان در شهر «بانه» رفت و با نیروهای حزب «کومله» درگیر شد و به اسارت آنها درآمد. آنها پدرم را پس از گذشت حدود سه تا چهار ماه از اسارتش، در فصل زمستان و در برف‌ سنگین کردستان و بدون لباس و کفش رها کردند. ▫️پدرم پاسدار بود و در مدت اسارتش به هیچ وجه این مسئله را بازگو نکرد چون اگر ضدانقلاب پاسدار بودندش را می‌فهمیدند قطعا به طور معمول که سر پاسداران را می‌بریدند سر او را نیز از تنش جدا می‌کردند. ‌✍ راوی فرزندشهید 🌷 ▫️مسئولیت: فرمانده گروهان ادوات ▫️تاریخ تولد: ۱۳۴۴/۰۲/۰۳ ▫️تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۱۸ 📎وی در بهمن‌ماه 1366 و در منطقه «ماووت» که یکی از مناطق مرزی عراق با غرب کشور است به درجه رفیع شهادت نائل آمد . ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🔰سخن‌نگاشت | برخی اوقات دل‌ها مضطرب می‌شوند اما بدانند: جلوه‌های مودت اهل‌بیت در کشور مشهود است 🔻حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: گاهی بعضی از دلها در بعضی از امور مضطرب میشوند، من میگویم مضطرب نباشید، رشحات این موّدت خوشبختانه در نظام جمهوری اسلامی کاملاً مشهود است. حرکت بسیجی، خدمات بی‌نام‌و‌نشان شهدای هسته‌ای، تلاش بی‌وقفه‌ی اردوهای جهادی... اینها جلوه‌های زیبای پیروی از نقشه‌ی خانواده‌ی امیرالمؤمنین و فاطمه‌ی زهرا (سلام‌اللّه‌علیها) است. ۹۹/۱۱/۱۵ 🌸 ارتباط تصویری رهبر انقلاب با جمعی از مداحان، به‌مناسبت سالروز میلاد حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها @sangarshohada 🕊🕊
📸بی‌قراری فرزند شهید عبدالرسول زرین هنگام تماشای سکانس شهادت پدرش در فیلم «تک‌تیرانداز» 🎞در این فیلم کامبیز دیرباز ایفاگر نقش بزرگ‌ترین تک‌تیرانداز جنگ‌های معاصر است. این فیلم برخلاف فیلم «تک تیرانداز آمریکایی»، وجهه عرفانی و معرفتی تک‌تیرانداز ایرانی را به تصویر می‌کشد. @sangarshohada 🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● خاطرات اسارت ـ حکیمی مزرعه‌نو 🔆 شهدای غریب (شهید احسانیان)۶ ... بعد از نیم ساعت دستور خوابیدن یا درازکش کف آسایشگاه به بند یک و دو صادر می‌شود و به جز یک نگهبان الباقی آنها در اطراف محل شهادت حضور دارند . یکی از بچه‌ها علی‌رغم ممنوعیت ، در فرصت مناسب سرک کشیده و شاهد ورود آمبولانس به اردوگاه می‌شود . همه شواهد نشان از آن دارد که وضعیت مضروب وخیم و آمبولانس برای امداد‌رسانی و انتقال ایشان به بیمارستان به محل فراخوانده شده است. شکنجه گران تا سر حد مرگ ایشان را می‌زنند و علی‌الظاهر دنبال اعتراف و یا معمولا در اینگونه موارد اظهار پشیمانی و سر دادن شعار علیه مسوولین نظام جمهوری اسلامی از ناحیه ایشان هستند. عدنان که از به زانو درآوردن شهید احسانیان نا امید و عصبانی شده بوسیله باطوم ضربه محکمی به سر ایشان می‌زند که در نتیجه مغز سرش بیرون می‌ریزد و در دم ، جان به جان آفرین تسلیم و به شهادت می‌رسد. پس از شهادت ، بعثی‌ها به جاسوس ذکر شده دستور می‌دهند وی را در پتو پیچیده و با سیم تلفن بسته شود. آمبولانس در بند آشپزخانه توقف و پیکر پاک شهید مهدی احسانیان را از اردوگاه خارج تا در قبرستان مختص اُسرا به خاک سپرده شود. اما اسارت در چهار دیواری اردوگاه همچنان ادامه دارد. بعد از ساعتی جاسوس (ر) به آسایشگاه باز می‌گردد و کنار مرحوم حاج عباس تقی پور می‌نشیند در حالیکه رنگ از رخسارش پریده و مضطرب . با گریه می‌گوید؛ حاجی ، عراقی ها مهدی را کشتند ، حاج عباس نگاه تندی به وی می‌کند و با تعجب می‌گوید ، مهدی را کشتند ؟ ! برای چی ؟ نکنه تو دسته گلی به آب دادی ؟ من باور نمی‌کنم ،،، جاسوس (ر) می‌گوید حاجی من خودم حضور داشتم اول عراقیها تا حد مرگ مهدی را زدند و در آخر عدنان با باطوم محکم به فرق مهدی کوبید که مهدی درجا افتاد و جان داد و جمجمه اش شکست و قسمتی از مغزش بیرون ریخت و ضربه مغزی شد و .... ،، . حاج عباس به وی می‌گوید ملعون ، تو با مهدی چیکار کردی ؟ چرا دیروز مهدی را پیش عدنان بردی چرا دیشب مهدی را عصبانی کردی و با جاسوس (الف‌) همکاری کردی تا عراقیها باخبر بشن ؟؟ مگر مهدی چه گناهی کرده بود ..... ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 26 📿 27 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 262 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
آخرش بهار خنده‌هامان مے ‌رسد... پس بیا با عشق، فصل بغضمان را رد ڪنیم... ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊
بہ یاد آنانڪہ هـرگز فرود نیامدند تا نامِ ایران بر فراز جاودان بماند... 📎 پ.ن: نوزدهم بهمن یاد شهـدای تیزپرواز و روز نیروی هوایی گرامی باد. به یادِ شهیدان 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
4_5834467030119483530.mp3
1.48M
🔰 بشنوید | حرف قطعی رهبر انقلاب درباره تحریم‌ها 🔺 رهبر انقلاب، صبح امروز: اگر می‌خواهند ایران به تعهدات برجامی برگردد باید آمریکا همه تحریم‌ها را در عمل لغو کند و ما بعد راستی‌آزمایی کنیم. ۹۹.۱۱.۱۹ 🎐 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
📖 در نزدیکی‌ «چالاب» جبهه‌ای در برابر دشمن ایجاد کرده بودیم؛ هلیکوپترهای عراقی به منطقه حمله کردند با «کالیبر۵۰» به سمت آنها شلیک می‌کردیم؛ شهید سابوته از «گنبد پیرمحمد» سوار ماشین شده بود تا خود را به منطقه برساند، سنگ‌های چالاب بسیار تیز و برنده و زمین پر از خار بود؛ به عدنان گفتم «پس کفش‌هایت کو؟ چگونه می‌خواهی روی این سنگ‌ها و خارها راه بروی» او گفت «کفش می‌خواهم چه کار، خارها نرم هستند.» 🌷شهید عدنان اکثراً با پای برهنه بود؛ به همین دلیل سردار طباطبایی و بقیه همرزمانش او را  نامیدند. 🌙گاهی شب‌ها برای غافلگیری دشمن مجبور بودیم با قاطر برویم؛ بیشتر مسیر را ‌رفته بودیم در حالی که شهید سابوته کفش‌هایش را در پایگاه جا گذاشته بود. 🔹اواخر تیرماه سال ۱۳۶۱، عراق از مهران عقب‌نشینی کرده بود؛ به همراه چند تن از نیروهای بسیج عشایر، رزمندگان و عدنان در حال تعقیب و گریز بودیم؛ به دلیل پیاده‌روی زیاد در پستی و بلندی‌ها، برای شناسایی و گشت‌زنی، کفش‌هایم پاره شد و قابل پوشیدن نبود؛ برای اینکه بتوانم بقیه مسیر را بروم، پارچه‌ای به پاهایم بستم؛ عدنان با دیدن این وضعیت کفش‌هایش را در آورد و به من داد و خودش ۱۲ کیلومتر در خار و خاشاک و زمین داغ، با پای برهنه مسیر را ادامه داد. 🔰زمانی که به جاده رسیدیم به او گفتم «نگاه کن پاهایت خون می‌آید» او با بی‌تفاوتی گفت «من دوست دارم با پایی برهنه عراقی‌ها را بیرون کنم...» 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
آتـش هجـرِ تـو با اشڪ روان بنشانیم سوزِ دل را بہ جز این ؛ مایه ی تسڪینی نیست ... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
آتـش هجـرِ تـو با اشڪ روان بنشانیم سوزِ دل را بہ جز این ؛ مایه ی تسڪینی نیست ... #بسیجی_مدافع_حـرم
در سحرگاه ۲۰ اسفند ماه سال ۱۳۵۸ در شهر اهواز دیده به جهان گشود. او هفتمین فرزند خانواده‌ای متدین و از نظر اجتماعی متوسط بود. از دوران کودکی با همه همسالان و حتی برادرانش فرق داشت، شیطنت و بازی‌های کودکانه‌اش به دفاع از کودکان ضعیف‌تر محله می‌انجامید، و این روحیه او را در آغاز دوران نوجوانی به بسیج و سپس به خدمت در شغل سپاه انقلاب اسلامی سوق داد، ولی هرگز نتوانست بنا به دلایلی به استخدام سپاه در بیاید و نیروی پاسدار شود، ولی رشادت و لیاقت وی سبب شد پس از مدت اندکی به عرصه فرماندهی آموزشی نیروهای بسیج شهر اهواز گام بگذارد. او از مربیان بسیجی بنام اهواز بود و در اکثر دوره های آموزشی و عملیاتی حضوری فعال داشت و حتی در یکی از این دوره ها در یک عملیات آموزش در اثر یک انفجار شنـوایی یکی از گوش هایش رو از دست داد. عشق و اردات وی به اباعبدالله (ع)، قلب پراوج او را آنچنان انباشته بود که هرسال بهمراه عده‌ای از همراهانش بسوی حرم شش گوشه سالار خویش پر می‌کشید و در این راه فقیرنوازی و یتیم‌نوازی بی‌ریای او شهرت همراهانش شده بود. علاقه‌ی بسیـار زیادی به حضرت عباس و حضرت زهــرا داشت و هرجا روضه این دو بزرگوار بود ولو پنح دقیقه در روضه شرکت می‌کرد. او در بسیاری از هیئت های شهر هم فعالیت کرده بود. به خانواده های فقیر و یتیم سرکشی می کرد . او هیچ چیز را از این دنیای مادی برای خودش نمیخواست و مانند مولایش علی در زمان بیکاری و وقتی اهواز بود کشاورزی می‌کرد. همچنین در برخی مدارس هم مشغول تدریس برخی دروس ازجمله ، دفاعی ، دینی ،عربی بود. بسیاری از دانش آموزان و سربازان زیردستش و حتی همکاران و دوستانش مجذوب و تحت تأثیر وی قرار می‌گرفتند. وی حتی با وجود اصرار خانواده تجرد را برگزید چرا که خود را وقف عشق و ارادتش به ولایت فقیه می دانست و سرباختن آستان ایشان را بر هر چیز دیگر ترجیح می‌داد. اما در نگاه آخر مولایش حسین (ع) به حرم و حریم حضرت فاطمه صغری و مظلومیت مردم سوریه او را به دفاع از حریم حضرت ارباب (ع) ڪشاند. و سرانجام در سحرگاه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ در عملیات آزادسازی دو شهر شیعه نشین نبل و الزهرا سر به سجده بر پای سرور شهیدان به فیض رفیع شهادت نائل شد. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
مـا مَردِ نبــردیم ... چه برنــــا چه پیــــر ! در مڪتب ما مرگ حقیر است حقیر همیشه می‌گفت : من فرزند هشت سال دفاع مقدس هسـتم و نمی توانم آرام بگیـرم ؛ و جز با شهادت آرامش پیدا نمی‌کنم ۹۴ 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
: سر دفاع از انقلاب ما تازه رسیدیم به نقطه شروع... علمای ما می‌فرمایند: « چهل سالگی در واقع دوره ای بوده که پیامبران به نبوت می‌رسیدند. انقلاب ما تازه به نبوت خودش رسیده، شروع ولایت و کارش است. خیلی آمادگی می‌خواهد و این آمادگی باید تا لحظه ظهور و برقراری حکومت امام عصر(عج) ادامه پیدا کند.» @sangarshohada 🕊 🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● خاطرات اسارت ـ حکیمی مزرعه‌نو 🔆شهدای غریب (شهید احسانیان)۷ ...شهید احسانیان پس از جریان خواب و رؤیای صادقه و اطمینان نسبی از شهادت ، به دو دوست همشهریش سفارش می‌کند ؛ اگر مُردم و شما دو نفر زنده برگشتید ، پدر پیری دارم که سخت مریض است و حتما به انتظارم نشسته سلام مرا به او و مادرم برسانید. همسری دارم که باردار است ، اگر فرزندم بدنیا آمد پسر یا دختر سلام مرا به او برسانید و بگویید که پدرتان با افتخار مرده و در اسارت و خاک غربت بر سر اعتقادش ایستاده و رنج اسارت را درک و لمس نموده و مثل آقا موسی ابن جعفر ـ علیه السلام در زندان هارون ، زیبا و با افتخار جان داده است . لازم بذکر است خانم مهدیه احسانیان فررند برومند شهید مهدی احسانیان درست چهار ماه بعد از اسارت پدر و حدودا یکماه و خورده‌ای قبل از شهادت ایشان بدنیا می‌آیند که از افتخارات شهید محسوب می‌شوند. مرداد سال ۸۱ ۱۲سال پس از آزادی اسرا و ۱۵ سال پس از شهادت ، پیکر پاکش همراه سایر شهدای غریب اسارت به میهن اسلامی باز می‌گردد. آقای پور رمضان همسنگر شهید که در مراسم تشییع و تدفین شهید احسانیان شرکت داشته روایت می‌کنند که؛ من خود پیکر شهید را از نزدیک دیدم ، از گردن تا ساق پا سالم بود و مقداری گوشت و پوست هنوز روی بدن موجود بود و به همین علت در سردخانه نگهداری می‌شد. قسمتی از جمجمه که با باتوم ضربه خورده بود افتاده بود داخل جمجمه. در مراسم تشییع مقداری خونابه از تابوت جاری می‌شود و مشایعت کنندگان برای تبرک پا چفیه آن را می‌گیرند که این کار از سوی روحانی موجود در مراسم منع می‌شود. خانواده شهید احسانیان پس از اسارت و اعلام مفقودی تقریبا مطمئن می‌شوند که ایشان به شهدا پیوسته اند لذا صورتِ قبری در محل سکونت ایشان واقع در روستای کوی خیل جویبار استان مازندران برایشان می‌بندند که پس از بازگشت پیکر مطهر در همان مکان بخاک سپرده می‌شوند. روحش شاد و یادش گرامی‌باد. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مز
💠 شهیدی که داخل داستان امشب ازش نام برده شد 🔆شهید احسانیان از کودکی ظلم ستیز بودند و زیر بار زور نمی‌رفتند. از دوران نوجوانی او نقل شده که در سن ۱۲ سالگی بدنبال سپردن خواهر کوچکترش به فردی متمول از روی فقر برای کلفتی که در آن دوران رایج بوده مسافت ۳۰ کیلومتری روستایشان تا شهرستان ساری را برای کار در یک آپاراتی پیاده طی می‌کند تا با دستمزد آن مجبور نشود خواهرش در غربت کلفتی ‌کند. و در نهایت هم موفق می‌شوند و با خرید دوچرخه این مسافت را طی می‌کند. ایشان اهل مراسمات تعزیه و دعا و نیایش و از همه مهمتر اهل نماز شب بودند و در زمان حضور در خانه پدری نیمه‌های شب در حیاط بزرگ منزل با خدای خویش مناجات می‌کند و برای دوری از ریا و جلب توجه اعضای خانواده هرشب مکان نماز را تغییر می‌دهند / راوی فرزند شهید شهادت گوارایت باد @sangarshohada 🕊 🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 263 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝