↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_چهل_و_هشتمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
🌷12🌷13🌷14🌷🌷16🌷17🌷19🌷26🌷27🌷28🌷
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_515_126)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
💥 فعالیت پنهانی سفارتخانهها
(‼️مهم‼️)
⭕️ چند خبر عجیب و مرتبط به هم:
1⃣ در ششم تیرماه، سفیر بلژیک در ایران خانم "ورونیک پتی" به دعوت خانم زرآبادی نماینده اصلاحطلب قزوین به این شهر سفر کرد و طی جلسهای که با برخی از بانوان قزوین داشت، ضمن مطرح کردن سخنان مداخله جویانه در مورد حقوق بشر، مطالب عجیبی را هم درباره قانون ایران، ورزش بانوان و کارآفرینی آنها بیان کرده است!! در ضمن به دستور استانداری، همه معاونان و مشاوران زن در استانداری و فرمانداریها بالإجبار باید در این جلسه شرکت میکردند!!!!!
قبل از این جلسه نیز خانم سفیر با استاندار قزوین دیدار و گفتگو کرد.👇
https://eitaa.com/Hosein_jalali/921
2⃣ معصومه ابتکار معاون امور زنان و خانواده هم در دو سال گذشته چندین بار با خانم "هلنا سانگلاند" سفیر سوئد در ایران دیدار کرد و حتی سفری دو روزه به سوئد داشت. ایشان طی مذاکراتی با سوئدی ها به موضوع توانمندسازی زنان پرداخت که البته نباید رویکرد فمینیستی در این جلسات را نادیده گرفت.👇
https://eitaa.com/Hosein_jalali/922
https://eitaa.com/Hosein_jalali/923
3⃣ همچنین در آبانماه ۹۶ پروانه سلحشوری نماینده تهران از فراکسیون امید با خانم "الریکا انگستروم" مسئول برنامه های آموزش و کارآفرینی بخش روابط بین الملل سوئد دیدار کرد. او در این دیدار از مراودات فرهنگی بین ایران و سوئد سخن گفت و همچنین از انتقال تجربیات در حوزه زنان نیز استقبال کرد!!
eitaa.com/Hosein_jalali/924
4⃣ همه این دیدارها را بگذارید کنار مهمانیهای مختلط شبانه که در تهران برگزار شده و چندین دیپلمات انگلیسی هم در آنها دستگیر میشوند!! و بعداً روشن میشود که بانی این مهمانیها همان سفارتخانه انگلیس است...
5⃣ و یا جشن تولد ملکه انگلیس که با حضور ۲ هزار نفر در تهران برگزار شد.
و یا حتی افطاری ماه رمضان به میزبانی سفارتخانه انگلیس؛ که "راب مک ایر"، سفیر بریتانیا در ایران برخی مسئولین، فعالین اقتصادی و هنرمندان را در ماه رمضان به سفره افطاری دعوت کرد؛ آن هم سفرهای همراه با مشروب!!! 👇
eitaa.com/Hosein_jalali/925
♦️همه این اتفاقات و دیدارها در حالیاست که ١٣ تیرماه، کشتی حامل نفت ایران در سواحل تنگه جبلالطارق توسط نظامیان انگلیس توقيف شد و تا به این لحظه برخورد قابل توجهی از سوی جمهوری اسلامی ایران صورت نگرفته است.
✅ جالب نیست؟ جلوی ما لبخند میزنند و حتی برای افطاری هم مسئولین را دعوت میکنند ولی از آنطرف نفتکش ما را توقیف میکنند... دستگاه دیپلماسی ما کجاست؟؟؟
✅ همه داستان های بالا از راز پنهانی پرده بر میدارد و آن اجرا کردن آرام سند استعماری ۲۰۳۰ در ایران است. بنا به تأييد بسیاری از کارشناسان این سند در سایه وادادگی دولت با افزایش تحرکات سفارتخانههای غربی درحال اجراست و دستگاه دیپلماسی ما که در برابر فعل ظاهر آنها موضع قاطعانهای نگرفته است، طبیعی است که در مقابل این برخوردهای موذیانه هیچ عکس العملی نداشته باشد...
✍حسین جلالی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#شهود_عشق
شراب #عشق را
جز در نبرد نمی دهند؛
ولاجرم مستان مے الست را
باید در #جبــہـہ ها یافت
و #شــہـيد ،
مصداق اکمل مستان
بہ حق پیوستہ است...
#مردان_بى_ادعا🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_چهل_و_هشتمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
🌷14🌷🌷16🌷27🌷
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_515_126)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🔴 شما چرا #قشنگ رقصیدی؟!
🔹دزدانی به کاروانی زدند، اموال کاروان را غارت کردند و یکی از زنان کاروان را مجبور کردند که رقاصی کند. همسرش از ترس جان به وی اجازه داد برقصد.
🔸بعد از اینکه دزدها برفتند، شوهر زن رقاصه، وی را به باد کتک گرفت. زن اعتراض کرد که خودت اجازه دادی؛ شوهر گفت: "بله من از ترس جان اجازه دادم، اما نگفتم اینقدر قشنگ برقصی برای دزدها پدرسوخته!"
🔹حکایت ما و جریان دولت همین است. رئیس جمهور و وزیر خارجه میگویند نظام به ما اجازه داد! غربگراها مدعیاند نظام و رهبری اجازه داد برجام را امضا کنند و اصلاً برجام تصمیم نظام بود!
1⃣ اولاً #برجام تصمیم خود شما بود و رهبری صدها بار فرمود من به مذاکره با آمریکا بدبینم و از این مذاکره چیزی عاید کشور نمیشود.
2⃣ ثانیاً، بله نظام و رهبری به شما اجازه داد، اختیار داد، شما رقاصههای سیاسی، چرا اینقدر قشنگ خوشرقصی کردید برای آمریکاییها؟! چرا کل صنعت هستهای را نابود کردید؟ چرا قرارداد محکمی نبستید و تضمینهای لازم را نگرفتید؟ چرا تعهدات شما نقد و تعهدات آمریکاییها نسیه بود؟ چرا حالا که آمریکا از اول، هیچ به برجام متعهد نبوده و اروپاییها از ۱۱ تعهد خود، یکی را هم متعهد نبودند، شما باز تعهدات خودتان را ادامه میدهید؟
🔹بله، شما ادعا کردید میتوانید با مذاکره مشکلات را حل کنید؛ کلید نشان دادید و گفتید "ما بلدیم با آمریکا مذاکره کنیم؛ ما زبان دنیا را بلدیم"، مردم هم تحت تاثیر قرار گرفتند و این افکار عمومی و اصرار شما باعث شد رهبری اجازه دهد با اینکه میدانست هیچ سودی ندارد؛ اما حالا که نتیجه این راه، بعد از ۶ سال مشخص شده، چرا باز از #خوشرقصی برای #آمریکا و اروپا دست بر نمیدارید؟ چرا باز اصرار به FATF و پالرمو و #اینستکس و ... دارید؟ حالا به شما اجازه رقص داده شد، شما چرا تا آخرش رفتید؟
✍ #داود_مدرسی_یان
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
May 11
#شب_زیارتی_ارباب❤️
شـب های جمعہ
زندگی مان وقف حســین است
ما بی حســین
شوق شهـادت نداشتیم
شهدا مهمان شب جمعه سیدالشهدا (ع)
#صلی_الله_علیڪ_یااباعبدالله
#شهید_حسن_قاسمی_دانا🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
#خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور
سن شهادت: 25 سال
اهل شهرستان اصفهان
#قسمت 1⃣
اجازه
🍃آرزوی قلبی من بود که برای مصطفی کاری انجام دهم. او فرماندهی بود که خیلی از پیروزی های زمان جنگ مدیون رشادت های او است، چرا باید غریب باشد. به برادرش گفتم می خواهم درباره مصطفی کتاب بنویسم. اما برادرش گفت: "مصطفی عاشق گمنامی بود. حتی از اینکه به عنوان فرمانده مطرح شود بیزار بود." بعدش گفتم: "آمدم از شما اجازه بگیرم در مورد ایشان کتاب بنویسم." برادرش گفت: "چرا از من! برو از خودش اجازه بگیر، هر وقت اجازه گرفتی ما هم در خدمتیم!" با اینکه خیلی علاقه داشتم کتاب بنویسم اما برگشتم تهران و بعد از این ماجرا فکر نوشتن کتاب را از ذهنم خارج کردم.
🍃ایستاده بودم کنار یک جاده خاکی. کنار یک سنگر. از دور چند نفر با لباس بسیجی به سمت من آمدند. یکی از آنها که در وسط جمع بود عمامه سفیدی بر سرش بود که نورانیت عجیبی داشت. همان شخص آمد دست مرا گرفت. به کنار جاده و نزدیک سنگر آمدیم و نشستیم و از خاطراتش گفت. او را کامل شناختم. آقا مصطفی ردانی بود. دقایقی مشغول صحبت بودیم. آخرین مطلبی که گفت: "این بود که در اصفهان مرا ترور کردند ولی موفق نبودند." یکباره از خواب پریدم. همان روز یکی از بستگان تماس گرفت و بی مقدمه گفت: "کتابی بنام مصطفی نوشته ای!!" با تعجب گفتم: "چی، مصطفی!؟" گفت: "آره، دیشب تو عالم خواب دیدم که یک تابلوی بزرگ بود و کتاب مصطفی را معرفی کرده بود."
🍃غروب جمعه زنگ زدم به برادر شهید. گفتم: "یه سوال دارم؟ آقا مصطفی توی اصفهان ترور شده!؟" با تعجب پرسید: "بله، چطور مگه؟!" گفتم: "آخه جایی نقل نشده." ایشان هم مکثی کرد و گفت: "این ماجرا را کسی نمیداند." بعد اصل ماجرا را تعریف کرد و پرسید: "این سوال برای چی بود." ماجرای خواب را گفتم. ایشان هم گفت: "اجازه را گرفتی! قرار شد راهی اصفهان شده و خاطرات را جمع آوری کنیم."
📚 کتاب مصطفی، صفحه 11 الی 13
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
سنگرشهدا
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 #خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور سن شهادت: 25 سال اهل شهرس
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
#خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور
سن شهادت: 25 سال
اهل شهرستان اصفهان
#قسمت 2⃣
تولد پرماجرا
🍃در یکی از محله های قدیمی شهر زیبای اصفهان زندگی می کردیم. درست در اولین روزهای فروردین سال 1337 بود که صدای گریه ی نوزاد، خبر از تولد پسری دیگر در خانه ما می داد. پدر خوشحال بود. اسم او را مصطفی گذاشتند. پسری بسیار زیبا و دوست داشتنی. مصطفی را خیلی دوست داشتم. تازه چهار دست و پا راه افتاده بود و بریده بریده حرف می زد.
🍃تا اینکه اتفاق بدی افتاد! شدیداً تب کرد. دکتر هم رفتیم و دارو داد. اما فایده نداشت. کم کم نفس های او به شماره افتاد. تشنج کرد. مادر و من گریه می کردیم. سه روز بود که حال برادرم خراب بود و هیچ کاری نمی توانستیم انجام دهیم. ساعاتی بعد صدای شیون و ناله مادر بلند شد! مصطفی جان به جان آفرین تسلیم کرد. برادر دوست داشتنی من در یک سالگی از دنیا رفت!! مادر بزرگ برای اینکه داغ مادر تازه نشود جنازه ی مصطفی را لای پارچه پیچید و کنار حیاط گذاشت. به من گفت: صبح فردا پدرت از روستا برمی گردد و بچه را دفن می کند.
🍃صبح روز بعد که چهارشنبه بود. پدر هنوز از روستا برنگشته بود که صدای مرشد آمد! پیرمرد عارفی در محله ما بود که هر روز در کوچه ها راه می رفت و مدح امیرالمومنین (علیه السلام) را می خواند. مردم هم به او کمک می کردند. مادرم به من گفت: برو این پول را بده مرشد. رفتم دم در. دیدم مرشد پشت در ایستاده پول را دادم به او و بی مقدمه گفت: برو به مادرت بگو بچه را شیر بده!! گفتم: داداشم مرد! ما بچه کوچیک نداریم. مرشد از دهانه در وارد شد. با صدای بلند گفت: همشیره، دعا کردم و برات عمر پسرت را از خدا گرفتم! برو بچه ات را شیر بده!! مادربزرگ گفت: این بچه مرده. منتظر پدرش هستیم تا او را دفن کند.مرشد بازم جمله خود را تکرار کرد و رفت.
🍃مادربزرگ جنازه بچه را که سرد شده بود از گوشه حیاط برداشت. وارد اتاق شد. مادر بچه را از داخل بغچه خارج کرد! او را زیر سینه قرار داد. اما هیچ اثری از حیات در مصطفی نبود. هر چه مادر تلاش کرد بی فایده بود. بچه هیچ تکانی نمی خورد.! مادربزرگ گفت:من مطمئنم این بچه مرده است! حال روحی همه ما بهم ریخته بود. خواستم از اتاق برم بیرون که یکدفعه مادر با گریه فریاد زد: مصطفی، مصطفی، بچه زنده است!!
🍃لب های مصطفی آرام آرام تکان خورد!! آهسته آهسته شروع به شیر خوردن کرد و سه ساعت شیر خورد. مو بر بدن ما راست شده بود. نمی توانم آن لحظه را ترسیم کنم. همه از خوشحالی اشک می ریختیم. از بیماری و تب هم خبری نبود. خدا عمری دوباره به برادرم داده بود.
📚 کتاب مصطفی، صفحه 16 الی 18
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_چهل_و_هشتمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_515_126)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 #خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور سن شهادت: 25 سال اهل شهرس
سلام دوستان پیشنهاد میکنم حتما این داستان و دنبال کنید
May 11