eitaa logo
مبانی معرفتی مهدویت
38 دنبال‌کننده
8 عکس
2 ویدیو
7 فایل
﷽🔸شرح کتاب مبانی معرفتی مهدویت 🔻استاد صالحی @Salehy 📌جلسات هفتگی طلبگی، شنبه‌ها ساعت19:30 🔰 گروه مباحثه ایتا https://eitaa.com/joinchat/1394672184C863b542e9e 📌کانال صوت جلسات در بله https://ble.ir/mhsalehi 📌تلگرام https://t.me/+uLR5qS0aUNFlYzk0
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله در این 👇مطلب خوب از برادر عزیز آقای مهدی افراز، روایت ششم واقعا ناب و جالب بود 👌 🌐 https://eitaa.com/afrazmahdi/126 🔴 نبرد تاریخیِ بنی اسرائیل و «بنی اسماعیل» یهود صهیونیست، بجهت رسوخ فرهنگ نژادپرستانه‌اش و حسادتشان به پیامبر آخرالزمان (که چرا از بنی اسرائیل نبوده و از بنی اسماعیل است)، لذا از ابتدا دشمن‌ترین بوده اند با این مسیر نورانی اولیاء محمدیّین (علیهم السلام). لذا خدای سبحان اساساً اسماعیل و نسل او (بنی اسماعیل) را در صحرای حجاز و مکه پنهان نمود و مسیر نسل پیامبر هم از انبیاء مکتوم و پنهان بوده اند. قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) : إِنَّ اَللَّهَ اِصْطَفَى إِسْمَاعِيلَ مِنْ وُلْدِ إِبْرَاهِيمَ ، وَ اِصْطَفَى كِنَانَةَ مِنْ بَنِي إِسْمَاعِيلَ ، وَ اِصْطَفَى قُرَيْشاً مِنْ بَنِي كِنَانَةَ ، وَ اِصْطَفَى هَاشِماً مِنْ قُرَيْشٍ ، وَ اِصْطَفَانِي مِنْ هَاشِمٍ . https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/297090 🔻در آیه ۵۱ نساء (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ) آمده که برخی یهودیان به‌خاطر جلب توجه بت‌پرستان مکه، گواهی دادند که بت‌پرستی قریش از خداپرستی مسلمانان بهتر است. در آیه بعد خداوند این یهود کافر گشته را لعنت فرمود (سوره نساء، آیه ۵۲: أُولَٰٓئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا)، و در آیه ۵۴ نساء، ریشه دشمنی ایشان را از حسادت‌شان به پیامبر اکرم و عترتش (علیهم السلام) بیان نمود: 🔻سوره نساء (آیه ۵۴): ⚡ أَمْ يَحْسُدُونَ (یهودیان و بنی اسرائیل) النَّاسَ (پیامبر و عترتش از بنی اسماعیل) عَلَىٰ مَآ آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَآ آلَ إِبْرَاهِيمَ (که بنی اسماعیل هستند و مورد حسد بنی اسرائیل) الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا (٥٤)  🔻تفسیر نمونه - جلد ۳، صفحه ۴۲۲ : منظور از"ناس"در «أَمْ یَحْسُدُونَ النّٰاسَ» پیامبر اسلام و خاندان او است، زیرا ناس به معنی جمعی از مردم است، و اطلاق آن بر یک نفر (تنها شخص پیامبر) ما دامی که قرینه ای در کار نباشد جایز نیست [کلمه"ناس"اسم جمع است و ضمیر جمع که در آیه به آن برگشته نیز این معنی را تایید می‌کند.] به علاوه کلمه آل ابراهیم (خاندان ابراهیم) قرینه دیگری است که منظور از ناس، پیامبر اسلام و خاندان او است، زیرا از قرینه مقابله، چنین استفاده می‌شود که ما اگر به خاندان بنی هاشم چنین موقعیتی را دادیم تعجب ندارد، زیرا به خاندان ابراهیم نیز بر اثر شایستگی، آن همه موقعیت معنوی و مادی بخشیدیم. در روایات متعددی که در منابع اهل تسنن و شیعه آمده است تصریح شده که منظور از"ناس"خاندان پیامبر ص می‌باشد: از امام باقر ع در ذیل این آیه چنین نقل شده است که فرمود: خداوند در خاندان ابراهیم پیامبران و انبیاء و پیشوایان قرار داد (سپس به یهود خطاب می‌کند) چگونه حاضرید در برابر آن اعتراف کنید، اما در باره آل محمد ص انکار می‌نمائید. و در روایت دیگری از امام صادق ع می‌خوانیم که در باره این آیه سؤال کردند فرمود: «نحن المحسودون»: یعنی مائیم که در مورد حسد دشمنان قرار گرفته ایم. (البرهان جلد ١ صفحه ۳۷۶؛ و روح المعانی جلد پنجم صفحه ۵۲) 🔸 🔻قال امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) لمعاویه: ⚡ نَحْنُ آلُ إِبْرَاهِيمَ اَلْمَحْسُودُونَ وَ أَنْتَ اَلْحَاسِدُ لَنَا** https://hadith.inoor.ir/hadith/239118نَحْنُ أَهْلُ اَلْبَيْتِ آلُ إِبْرَاهِيمَ اَلْمَحْسُودُونَ حُسِدْنَا كَمَا حُسِدَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلِنَا سُنَّةً وَ مَثَلاً https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/239118 🔸در مناظره امام رضا (علیه السلام) به رأس الجالوت (عنوان عام علمای یهود) دارد که خبر حضرت موسی(علیه السلام) را به ایشان یادآور شد که پیامبر آخرالزمان از بنی اسماعیل بوده، نه بنی اسرائیل: ⚡ فَقَالَ لَهُ اَلرِّضَا (علیه السلام): هَلْ تَعْلَمُ يَا يَهُودِيُّ أَنَّ مُوسَى أَوْصَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فَقَالَ لَهُمْ إِنَّهُ سَيَأْتِيكُمْ نَبِيٌّ مِنْ إِخْوَانِكُمْ فِيهِ فَصَدِّقُوا وَ مِنْهُ فَاسْمَعُوا ؟ ⚡ فَهَلْ تَعْلَمُ أَنَّ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِخْوَةً غَيْرَ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ إِنْ كُنْتَ تَعْرِفُ قَرَابَةَ إِسْرَائِيلَ مِنْ إِسْمَاعِيلَ وَ اَلسَّبَبَ اَلَّذِي بَيْنَهُمَا مِنْ قِبَلِ إِبْرَاهِيمَ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) ؟ ⚡فَقَالَ رَأْسُ اَلْجَالُوتِ: هَذَا قَوْلُ مُوسَى لاَ نَدْفَعُهُ. ⚡فَقَالَ لَهُ اَلرِّضَا (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) : هَلْ جَاءَكُمْ مِنْ إِخْوَةِ بَنِي إِسْرَائِيلَ نَبِيٌّ غَيْرُ مُحَمَّدٍ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)؟ قَالَ لاَ
⚡قَالَ اَلرِّضَا (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) أَ وَ لَيْسَ قَدْ صَحَّ هَذَا عِنْدَكُمْ؟ قَالَ نَعَمْ https://hadith.inoor.ir/hadith/345171 🔻و از این خوی نژادپرستانه و حسادت و دشمنی‌شان با بنی اسماعیل بود که به پیامبر اسلام ایمان نمی‌آوردند : ⚡كَانَ اَلَّذِي تَوَلَّى أَمْرَ [یهود] بَنِي اَلنَّضِيرِ حُيَيُّ بْنُ أَخْطَبَ،... قال: هُوَ اَلَّذِي نَجِدُهُ فِي اَلتَّوْرَاةِ وَ اَلَّذِي بَشَّرَنَا بِهِ عُلَمَاؤُنَا وَ لاَ أَزَالُ لَهُ عَدُوّاً لِأَنَّ اَلنُّبُوَّةَ خَرَجَتْ مِنْ وُلْدِ إِسْحَاقَ وَ صَارَتْ فِي وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ وَ لاَ نَكُونُ تَبَعاً لِوُلْدِ إِسْمَاعِيلَ أَبَداً. https://hadith.inoor.ir/hadith/230606 ⚡ لَيْسَ هَذَا ذَلِكَ وَ ذَلِكَ اَلنَّبِيُّ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ هَذَا مِنَ اَلْعَرَبِ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ وَ لاَ يَكُونُ بَنُو إِسْرَائِيلَ أَتْبَاعاً لِوُلْدِ إِسْمَاعِيلَ أَبَداً لِأَنَّ اَللَّهَ قَدْ فَضَّلَهُمْ عَلَى اَلنَّاسِ جَمِيعاً https://hadith.inoor.ir/hadith/239118 🔸 🔸 شهادت حضرت هاشم (علیه السلام) در غزه (غُرّة الشّام) توسط یهود هاشم براي تجارت به شام رفته بود، پس از پايان كار قصد بازگشت مي‌كند كه همان شب در اثر مسمومیت در شهر غزه وفات مي‌كند. (به شهر غزه برای احترام به جد رسول خدا(ص)، «غزه هاشم» نیز می‌گویند) شیرمردی تنومند و سالم که یکباره در شبی که می‌خواهد از سفر بازگردد در نزدیکی مقرّ یهودیان مسموم می‌شود و از دنیا می‌رود! https://mohammadivu.org/index.php/darsname/ahdemahood/870-ahdemahood_12 قبل از آن سفر آخر، وقتی جناب هاشم نور پیامبر از صلبش به همسرش جناب سَلمیٰ منتقل شده بود به وی فرمود: ⚡إِنِّي أُودِعُكَ اَلْوَدِيعَةَ اَلَّتِي أَوْدَعَهَا اَللَّهُ تَعَالَى آدَمَ ثُمَّ أَوْدَعَهَا آدَمُ شِيثاً ثُمَّ أَوْدَعَهَا شِيثٌ وَلَدَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ لَمْ يَزَالُوا يَتَوَارَثُونَهَا مِنْ وَاحِدٍ بَعْدَ وَاحِدٍ إِلَى أَنْ وَصَلَتْ إِلَيْنَا وَ قَدْ شَرَّفَنَا اَللَّهُ بِهَذَا اَلنُّورِ وَ قَدْ أَوْدَعَهُ إِيَّاكِ وَ أَنَا آخُذُ عَلَيْكِ اَلْعَهْدَ وَ اَلْمِيثَاقَ بِأَنْ تُوَقِّيهِ وَ تَحْفَظِيهِ وَ إِنْ أَنْتِ أَتَيْتِ بِهِ وَ أَنَا غَائِبٌ فَلْيَكُنْ عِنْدَكِ بِمَنْزِلَةِ اَلْحَدَقَةِ مِنَ اَلْعَيْنِ وَ اَلرُّوحِ بَيْنَ اَلْجَنْبَيْنِ ⚡ وَ إِنْ قَدَرْتَ عَلَى أَنْ لاَ تَرَاهُ اَلْعُيُونُ فَافْعَلِي فَإِنَّ لَهُ حُسَّاداً وَ أَضْدَاداً وَ أَشَدُّ اَلنَّاسِ عَلَيْهِ عَدَاوَةً اَلْيَهُودُ وَ قَدْ رَأَيْتِ مَا جَرَى بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ بِالْأَمْسِ يَوْمَ خِطْبَتِكِ وَ إِنْ لَمْ أَرْجِعْ مِنْ سَفَرِي هَذَا فَلْيَكُنْ عِنْدَكِ مُكَرَّماً مَحْفُوظاً إِلَى أَنْ يَتَرَعْرَعَ وَ اِحْمِلِيهِ إِلَى اَلْحَرَمِ دَارِ عِزِّهِ وَ نَصْرِهِ https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/298782 🔻فرزند حضرت هاشم، شیبة (عبدالمطلب) بود. روزی مردی از بنی عبد مناف به هنگام رفتن برای تجارت، در یثرب، می بیند یکی از بچه ها در حال بازی، خود را فرزند هاشم می خواند. از حال او می پرسد. او خود را معرفی می کند و آن مرد این خبر را به مُطّلب (برادر هاشم و وصیّ او) می‌رساند (المجلسی، ج15، 122). و مُطّلب این کودک را فراری داده و همراه خود به مکه می برد (المجلسی، ج15، 158) طبق نقل دیگری، با توافق مادرش این کار را می کند (الجزری، ج2، 6). به هنگام مراجعت مطلّب و شیبه، یهودیان آنان را شناسایی کرده و به آنها حمله کردند که با اعجاز نجات یافتند (المجلسی، ج15، 60). وقتی مطلّب او را به مکه آورد، مردم به گمان اینکه او غلام مطلب است او را عبدالمطلب نام نهادند و این نام بر او ماند (المجلسی، ج15، 123). 🔻 کاهنان و احبار یهود غذایی را آغشته به سم نمودند و توسط زنانی که صورت خود را پوشانده بودند به خانه "عبدالمطلب" فرستادند. هنگامی که خواستند از آن بخورند، غذا به سخن آمد و گفت از من نخورید که مرا مسموم کرده‌اند. ⚡مضی عبد المطلب و أولاده فلما رأته الکهنة و الأحبار و قد تخلص خاب أملهم فقال بعضهم لبعض تعالوا نسع فی هلاکه من حیث لا یشعر به أحد ...  فعزم القوم علی ذلک فصنعوا طعاما و وضعوا فیه سما و أرسلوه مع نساء متبرقعات إلی بیت عبد المطلب ...   فقاموا و أرادوا الأکل منه و إذا بالطعام قد نطق بلسان فصیح و قال لا تأکلوا منی فإنی مسموم، و کان هذا من دلائل نور رسول الله (صلی الله علیه و آله) فامتنعوا من أکله، و خرجوا یقتفون النساء فلم یروا لهن أثرا فعلموا أنه مکیدة من الأعداء فحفروا للطعام حفیرة و وضعوه فیها.  [بحارالانوار - مجلد ۱۵، صفحه ۹۰ و ۹١] 🔸 🔸 شهادت عبدالله، پدر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به توطئه یهود
یهود در ترور عبدالمطلب ناکام ماند، و بعد از او بدنبال ترور فرزندش عبدالله بودند، چون نور پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در پیشانی او می‌دیدند. روزی وهب بن عبد مناف، یکی از تجّار مکه، عبدالله را که آن روز جوانی 25 ساله بود، دید که یهودیان او را در میان گرفته و می خواهند او را بکشند. وهب ترسید و در میان بنی هاشم رفت و فریاد زد: عبدالله را دریابید که دشمنان او را در میان گرفته اند. ناگهان گروهی از ملائکه نازل شدند و عبدالله معجزه آسا نجات یافت. أَنَّ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ لَمَّا تَرَعْرَعَ رَكِبَ يَوْماً لِيَصِيدَ وَ قَدْ نَزَلَ بِالْبَطْحَاءِ قَوْمٌ مِنَ اَلْيَهُودِ قَدِمُوا لِيُهْلِكُوا وَالِدَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) لِيُطْفِئُوا نُورَ اَللَّهِ، فَنَظَرُوا إِلَى عَبْدِ اَللَّهِ فَرَأَوْا حِلْيَةَ أُبُوَّةِ اَلنُّبُوَّةِ فِيهِ فَقَصَدُوهُ، وَ كَانُوا ثَمَانِينَ نَفَراً بِالسُّيُوفِ وَ اَلسَّكَاكِينِ وَ كَانَ وَهْبُ بْنُ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ زُهْرَةَ وَالِدُ آمِنَةَ أُمِّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فِي ذَلِكَ اَلصَّوْبِ يَصِيدُ، وَ قَدْ رَأَى عَبْدَ اَللَّهِ وَ قَدْ صَفَّ بِهِ اَلْيَهُودُ لِيَقْتُلُوهُ فَقَصَدَ أَنْ يَدْفَعَهُمْ عَنْهُ وَ إِذَا بِكَثِيرٍ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ مَعَهُمُ اَلْأَسْلِحَةُ طَرَدُوا عَنْهُ اَلْيَهُودَ فَعَجِبَ مِنْ ذَلِكَ وَ اِنْصَرَفَ وَ دَخَلَ عَلَى عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ وَ قَالَ أُزَوِّجُ بِنْتِي آمِنَةَ مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ وَ عَقَدَ فَوَلَدَتْ رَسُولَ اَللَّهِ (صلی الله علیه و آله). https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/228583 وهب بن عبدالمطلب که شاهد نجات معجزه آسای او بود و نور نبوت را در چهره اش میدید، پیشنهاد ازدواج دخترش آمنه و عبدالله را داد و این ازدواج مبارک سرگرفت. نقل شده است یهودیان، خانمی از کاهنان یهود را فرستادند که همسر عبدالله شود و نطفه پیامبر آخرالزمان به این زن منتقل شود لذا آن زن هر روز سر راه عبدالله را می گرفت و به او پیشنهاد ازدواج می داد اما روز بعد از ازدواج عبدالله با آمنه، دیگر آن پیشنهاد را نداد، عبدالله از او پرسید چرا این بار سخن پیشینت را تکرار نکردی؟ گفت نوری که در پیشانی تو بود، دیگر نیست. عبدالله ازدواج کرده بود (ابن شهرآشوب، ج1، 26). چند ماه پس از ازدواجِ آن دو و در شرایطی که آمنه باردار بود، عبدالله در راه بازگشت از شام در مدینه از دنیا می رود (الطبری، ج1، 598) و تیر یهود برای بار دوم دیر به هدف می خورد و عبدالله به گونه ای مشکوک در یثرب رحلت می کند اما نمی توان خط ترور را ردیابی کرد. https://hawzah.net/fa/Article/View/97206/عملیات-یهود-برای-مقابله-با-پیامبرص-"ردّ-پای-یهود-در-حوادث-صدر-اسلام" 🔸 🔸 شهادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به توطئه یهود و نفوذشان از طریق اولی و دومی https://www.porseman.com/!37212 https://erfan.ir/farsi/90670.html https://www.labbayk.ir/index.php/main/detail/nashriat/1062 🔻برنامه‌های یهود برای نفوذ در سازمان حکومتی پیامبر 1 jscenter.ir/judaism-and-islam/jewish-intrigue/4826 2 jscenter.ir/judaism-and-islam/jewish-intrigue/4828/ 🔸 🔸 شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به توطئه یهود توسط ابن ملجم یهودی الاصل و عمروعاص و معاویه‌ی منسوب به امیه‌ی یهودی الاصل (غلام یهودی که پسرخوانده عبد شمس شده بود) https://jscenter.ir/judaism-and-islam/jewish-intrigue/1441/بنیامیه-و-یهود 🔻امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به ابن ملجم ملعون وقتی اولین بار نزد ایشان آمده بود فرموند: سمعت رسول الله (ص) یقول: إِنَّ قَاتِلَكَ شِبْهُ اَلْيَهُودِيِّ بَلْ هُوَ يَهُودِيٌّ.؛ شنیدم از رسول خدا (ص) که قاتل تو شبیه است به یهود، بلکه از یهود است. https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/245759 هم‌چنین هنگامی‌که ضربت شمشیر ابن ملجم به فرق مبارک ایشان خورد، ندا کردند: «قَتَلَنِی ابن ملجم، قَتَلَنِی اللَّعِینُ ابْنُ الْیهُودِیةِ وَ رَبِّ الْکعْبَةِ» ؛ مرا ابن ملجم کُشت؛ قسم به خدای کعبه، مرا ملعونی که فرزند زن یهودی ‌بود کُشت.» [بحار ج۴٢ ص٢٨١] https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/245854 ابن ملجم، اشقی الأشقیا، و به تعبیر قرآن «هُوَ أَلَدُّ اَلْخِصٰامِ» (بقره، ٢۰۴)، که «نَزَلَتْ فِي اِبْنِ مُلْجَمٍ» https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/239195 کتاب: درآمدی بر شناخت تبار انحراف، سیدمحمدمهدی حسین‌پور و مجتبی رضایی آدریانی، انتشارات شهید کاظمی، چاپ اول: بهار ۱۴۰۱، ج۳، ص۱۱۱-۱۲۰. https://jscenter.ir/judaism-and-islam/jewish-intrigue/19573/نقش-یهود-در-شهادت-امام-علی/ 🔸همچنین شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) توسط خاندان یهودی الاصل معاویه و یزید
🔻در ذیل آیات ۴ الی ۶ مبارکه اسراء، دو حدیث مهم در این رابطه از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که می‌فرمایند: 1⃣ 🔸عن عبدالله بن القاسم البطل و عن صالح بن سهل عن أبی عبد الله (علیه السلام): ⚡ فی قول الله عز و جل: «وَ قَضَیْنٰا إِلیٰ بَنِی إِسْرٰائِیلَ فِی الْکِتٰابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ»، قال (ع): قتل أمیر المؤمنین و طعن الحسن بن علی (علیهما السلام)،«وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً» قال (ع): قتل الحسین (علیه السلام)، ⚡«فَإِذٰا جٰاءَ وَعْدُ أُولاٰهُمٰا» قال (ع): إذا جاء نصر دم الحسین (علیه السلام)، «بَعَثْنٰا عَلَیْکُمْ عِبٰاداً لَنٰا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ، فَجٰاسُوا خِلاٰلَ الدِّیٰارِ»، 💥قال (ع): قَوْمٌ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ (علیه السلام) فَلَا يَدَعُونَ وَتْراً لآِلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا أَخَذُوه،«وَ کٰانَ وَعْداً مَفْعُولاً »، خُرُوجُ الْقَائِمِ (علیه السلام) https://hadith.inoor.ir/hadith/118949 🔻ذیل کلام خداوند متعال در قرآن کریم که می‌فرماید: "ما به بنی اسرائیل در کتاب آسمانی اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد" (اسراء، ۴)، امام صادق (ع) فرمود: ⚡این دو فساد در قتل امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) و طعن و قتل امام حسن مجتبی (علیه السلام) می باشد، ⚡و آنجا که خداوند می‌فرماید: "و سرکشی بزرگی خواهید نمود" (اسراء، ۴) همانا آن قتل حسین (علیه السلام) است، ⚡و آنجا که خداوند تعالی می‌فرماید:" هنگامی که نخستین وعده فرا رسد" (اسراء، ۵)، همانا آن وعده آمدن نصرت بر خونخواه حسین (عجل الله فرجه) است، و در ادامه خدا می‌فرماید: "آن‌هنگام گروهی از بندگان پیکار جوی خود (عِبٰاداً لَنٰا أُولِی بَأْسٍ شَدِید) را بر ضد شما برمی‌انگیزیم تا (شما را سخت در هم کوبند) درون خانه ها را جستجو کنند" ، همانا آن گروه پیکارجو قومی هستند که خداوند آنها را قبل از خروج قائم (علیه السلام) برمی‌انگیزاند و هیچ خونی از اهل بیت (ع) ریخته نشده مگر این که تقاص آن را (از یهود صهیونیست) می‌گیرند، ⚡و کلام خدا که در ادامه می‌فرماید: «وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا»، همانا وعده قطعی پروردگار در خروج قائم (عجل الله فرجه) است. 📌(اصول كافي ج‏۸ ص۲۰۶، تفسیر المیزان ج۱۵ ص۴۳، تفسیر العیاشی ج۲ ص۲۸۱، تفسیر الصافی ج۱ ص۹۵۹) 🔸 🔻 این قوم (اولی بأس شدید) که انتقام قتل اهل البیت (علیهم السلام) را از یهود و وهابیت (صهیونیست) می‌گیرند و بر اسرائیل می‌شورند و فلسطین را فتح میکنند، و وعده الهی در تورات و قرآن را بر خذلان دشمنان یهودی، محقق میکنند، در تصریح از امام صادق (علیه السلام) ذیل همان آیات سوره اسراء، حضرت ۳ بار با تاکید و قسم میفرمایند که «بخدا قسم این قوم هستند» : 2⃣ 🔸«وروی بعض أصحابنا قال: کنت عند أبی عبداللّه جالساً إذ قرأ هذه الآیة « فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاَهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَاداً لَنَا أُولی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلاَلَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْداً مَّفْعُولاً» [اسراء، ۵]، ⚡فقلنا: جعلنا فداک من هؤلاء؟ ⚡فقال الصادق (علیه السلام) ثلاث مرات: 💥 «هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ» https://hadith.inoor.ir/hadith/253930 (بحارالأنوار ج۵۷، ص۲۱۶ ؛ از تاریخ قم ص۱۰۰) 🔸🔸🔸
🔸[قال الله لجبرئیل]: مِثْلُكَ يَخَافُ اَلْفَوْتَ! 🔹فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ [لجبرئیل]: [الحاجة] أَمَّا إِلَيْكَ فَلاَ! ، وَ أَمَّا إِلَى رَبِّ اَلْعَالَمِينَ فَنَعَمْ. 🔸 جامع الاحادیث بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۱۲، ص ۳۱ امام صادق (علیه السلام) 🔻فس، [تفسير القمي ] : وَ لَقَدْ آتَيْنٰا إِبْرٰاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ إِلَى قَوْلِهِ: بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ قَالَ فَلَمَّا نَهَاهُمْ إِبْرَاهِيمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اِحْتَجَّ عَلَيْهِمْ فِي عِبَادَتِهِمُ اَلْأَصْنَامَ فَلَمْ يَنْتَهُوا حَضَرَ عِيدٌ لَهُمْ وَ خَرَجَ نُمْرُودُ وَ جَمِيعُ أَهْلِ مَمْلَكَتِهِ إِلَى عِيدٍ لَهُمْ وَ كَرِهَ أَنْ يَخْرُجَ إِبْرَاهِيمُ مَعَهُ فَوَكَلَهُ بِبَيْتِ اَلْأَصْنَامِ فَلَمَّا ذَهَبُوا عَمَدَ إِبْرَاهِيمُ إِلَى طَعَامٍ فَأَدْخَلَهُ بَيْتَ أَصْنَامِهِمْ فَكَانَ يَدْنُو مِنْ صَنَمٍ صَنَمٍ فَيَقُولُ لَهُ كُلْ وَ تَكَلَّمْ فَإِذَا لَمْ يُجِبْهُ أَخَذَ اَلْقَدُومَ فَكَسَرَ يَدَهُ وَ رِجْلَهُ حَتَّى فَعَلَ ذَلِكَ بِجَمِيعِ اَلْأَصْنَامِ ثُمَّ عَلَّقَ اَلْقَدُومَ فِي عُنُقِ اَلْكَبِيرِ مِنْهُمُ اَلَّذِي كَانَ فِي اَلصَّدْرِ فَلَمَّا رَجَعَ اَلْمَلِكُ وَ مَنْ مَعَهُ مِنَ اَلْعِيدِ نَظَرُوا إِلَى اَلْأَصْنَامِ مُكَسَّرَةً فَقَالُوا مَنْ فَعَلَ هٰذٰا بِآلِهَتِنٰا إِنَّهُ لَمِنَ اَلظّٰالِمِينَ فَقَالُوا هَاهُنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقٰالُ لَهُ إِبْرٰاهِيمُ وَ هُوَ اِبْنُ آزَرَ فَجَاءُوا بِهِ إِلَى نُمْرُودَ فَقَالَ نُمْرُودُ لِآزَرَ خُنْتَنِي وَ كَتَمْتَ هَذَا اَلْوَلَدَ عَنِّي فَقَالَ أَيُّهَا اَلْمَلِكُ هَذَا عَمَلُ أُمِّهِ وَ ذَكَرَتْ أَنَّهَا تَقُومُ بِحُجَّتِهِ فَدَعَا نُمْرُودُ أُمَّ إِبْرَاهِيمَ فَقَالَ لَهَا مَا حَمَلَكِ عَلَى أَنْ كَتَمْتِنِي أَمْرَ هَذَا اَلْغُلاَمِ حَتَّى فَعَلَ بِآلِهَتِنَا مَا فَعَلَ فَقَالَتْ أَيُّهَا اَلْمَلِكُ نَظَراً مِنِّي لِرَعِيَّتِكَ قَالَ وَ كَيْفَ ذَلِكِ قَالَتْ رَأَيْتُكَ تَقْتُلُ أَوْلاَدَ رَعِيَّتِكَ فَكَانَ يَذْهَبُ اَلنَّسْلُ فَقُلْتُ إِنْ كَانَ هَذَا اَلَّذِي يَطْلُبُهُ دَفَعْتُهُ إِلَيْهِ لِيَقْتُلَهُ وَ يَكُفَّ عَنْ قَتْلِ أَوْلاَدِ اَلنَّاسِ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ فَبَقِيَ لَنَا وَلَدُنَا وَ قَدْ ظَفِرْتَ بِهِ فَشَأْنَكَ فَكُفَّ عَنْ أَوْلاَدِ اَلنَّاسِ فَصَوَّبَ رَأْيَهَا ثُمَّ قَالَ لِإِبْرَاهِيمَ مَنْ فَعَلَ هٰذٰا بِآلِهَتِنٰا يَا إِبْرَاهِيمُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هٰذٰا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كٰانُوا يَنْطِقُونَ فَقَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَللَّهِ مَا فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ وَ مَا كَذَبَ إِبْرَاهِيمُ فَقِيلَ فَكَيْفَ ذَلِكَ فَقَالَ إِنَّمَا قَالَ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا إِنْ نَطَقَ وَ إِنْ لَمْ يَنْطِقْ فَلَمْ يَفْعَلْ كَبِيرُهُمْ هَذَا شَيْئاً فَاسْتَشَارَ نُمْرُودُ قَوْمَهُ فِي إِبْرَاهِيمَ فَقَالُوا لَهُ حَرِّقُوهُ وَ اُنْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فٰاعِلِينَ فَقَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ فِرْعَوْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ أَصْحَابُهُ لِغَيْرِ رِشْدَةٍ فَإِنَّهُمْ قَالُوا لِنُمْرُودَ حَرِّقُوهُ وَ اُنْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فٰاعِلِينَ وَ كَانَ فِرْعَوْنُ مُوسَى وَ أَصْحَابُهُ لِرِشْدَةٍ فَإِنَّهُ لَمَّا اِسْتَشَارَ أَصْحَابَهُ فِي مُوسَى قَالُوا أَرْجِهْ وَ أَخٰاهُ وَ أَرْسِلْ فِي اَلْمَدٰائِنِ حٰاشِرِينَ يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحّٰارٍ عَلِيمٍ فَحَبَسَ إِبْرَاهِيمَ وَ جَمَعَ لَهُ اَلْحَطَبَ حَتَّى إِذَا كَانَ اَلْيَوْمُ اَلَّذِي أَلْقَى فِيهِ نُمْرُودُ إِبْرَاهِيمَ فِي اَلنَّارِ بَرَزَ نُمْرُودُ وَ جُنُودُهُ وَ قَدْ كَانَ بُنِيَ لِنُمْرُودَ بِنَاءٌ يَنْظُرُ مِنْهُ إِلَى إِبْرَاهِيمَ كَيْفَ تَأْخُذُهُ اَلنَّارُ فَجَاءَ إِبْلِيسُ وَ اِتَّخَذَ لَهُمُ اَلْمَنْجَنِيقَ لِأَنَّهُ لَمْ يَقْدِرْ أَحَدٌ أَنْ يَتَقَارَبَ مِنَ اَلنَّارِ وَ كَانَ اَلطَّائِرُ إِذَا مَرَّ فِي اَلْهَوَاءِ يَحْتَرِقُ فَوُضِعَ إِبْرَاهِيمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي اَلْمَنْجَنِيقِ وَ جَاءَ أَبُوهُ فَلَطَمَهُ لَطْمَةً وَ قَالَ لَهُ اِرْجِعْ عَمَّا أَنْتَ عَلَيْهِ وَ أَنْزَلَ اَلرَّبُّ [مَلاَئِكَتَهُ] إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْيَا وَ لَمْ يَبْقَ شَيْءٌ إِلاَّ طَلَبَ إِلَى رَبِّهِ وَ قَالَتِ اَلْأَرْضُ يَا رَبِّ لَيْسَ عَلَى ظَهْرِي أَحَدٌ يَعْبُدُكَ غَيْرُهُ فَيُحْرَقُ وَ قَالَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ يَا رَبِّ خَلِيلُكَ إِبْرَاهِيمُ يُحْرَقُ فَقَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَا إِنَّهُ إِنْ دَعَانِي كَفَيْتُهُ
🔸 وَ قَالَ جَبْرَئِيلُ يَا رَبِّ خَلِيلُكَ إِبْرَاهِيمُ لَيْسَ فِي اَلْأَرْضِ أَحَدٌ يَعْبُدُكَ غَيْرُهُ سَلَّطْتَ عَلَيْهِ عَدُوَّهُ يُحْرِقُهُ بِالنَّارِ 🔸 فَقَالَ اُسْكُتْ إِنَّمَا يَقُولُ هَذَا عَبْدٌ مِثْلُكَ يَخَافُ اَلْفَوْتَ ⚡ هُوَ عَبْدِي آخُذُهُ إِذَا شِئْتُ فَإِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ 🔸 فَدَعَا إِبْرَاهِيمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ رَبَّهُ بِسُورَةِ اَلْإِخْلاَصِ: يَا اَللَّهُ يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ، نَجِّنِي مِنَ اَلنَّارِ بِرَحْمَتِكَ قَالَ فَالْتَقَى مَعَهُ جَبْرَئِيلُ فِي اَلْهَوَاءِ وَ قَدْ وُضِعَ فِي اَلْمَنْجَنِيقِ 🔸فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَلْ لَكَ إِلَيَّ مِنْ حَاجَةٍ؟ 🔸 فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ أَمَّا إِلَيْكَ فَلاَ وَ أَمَّا إِلَى رَبِّ اَلْعَالَمِينَ فَنَعَمْ. فَدَفَعَ إِلَيْهِ خَاتَماً عَلَيْهِ مَكْتُوبٌ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ أَلْجَأْتُ ظَهْرِي إِلَى اَللَّهِ وَ أَسْنَدْتُ أَمْرِي إِلَى اَللَّهِ - وَ فَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَى اَللَّهِ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَى اَلنَّارِ كُونِي بَرْداً فَاضْطَرَبَتْ أَسْنَانُ إِبْرَاهِيمَ مِنَ اَلْبَرْدِ حَتَّى قَالَ: وَ سَلاٰماً عَلىٰ إِبْرٰاهِيمَ وَ اِنْحَطَّ جَبْرَئِيلُ وَ جَلَسَ مَعَهُ يُحَدِّثُهُ فِي اَلنَّارِ وَ نَظَرَ إِلَيْهِ نُمْرُودُ فَقَالَ مَنِ اِتَّخَذَ إِلَهاً فَلْيَتَّخِذْ مِثْلَ إِلَهِ إِبْرَاهِيمَ فَقَالَ عَظِيمٌ مِنْ عُظَمَاءِ أَصْحَابِ نُمْرُودَ إِنِّي عَزَمْتُ عَلَى اَلنَّارِ أَنْ لاَ تُحْرِقَهُ فَخَرَجَ عَمُودٌ مِنَ اَلنَّارِ نَحْوَ اَلرَّجُلِ فَأَحْرَقَهُ وَ نَظَرَ نُمْرُودُ إِلَى إِبْرَاهِيمَ فِي رَوْضَةٍ خَضْرَاءَ فِي اَلنَّارِ مَعَ شَيْخٍ يُحَدِّثُهُ فَقَالَ لِآزَرَ يَا آزَرُ مَا أَكْرَمَ اِبْنَكَ عَلَى رَبِّهِ قَالَ وَ كَانَ اَلْوَزَغُ يَنْفُخُ فِي نَارِ إِبْرَاهِيمَ وَ كَانَ اَلضِّفْدِعُ يَذْهَبُ بِالْمَاءِ لِيُطْفِئَ بِهِ اَلنَّارَ قَالَ وَ لَمَّا قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِلنَّارِ كُونِي بَرْداً وَ سَلاٰماً لَمْ تَعْمَلِ اَلنَّارُ فِي اَلدُّنْيَا ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ وَ نَجَّيْنٰاهُ وَ لُوطاً إِلَى اَلْأَرْضِ اَلَّتِي بٰارَكْنٰا فِيهٰا لِلْعٰالَمِينَ إِلَى اَلشَّامِ وَ سَوَادِ اَلْكُوفَةِ . https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/226807 🔸
🔸أَمَّا إِلَيْكَ فَلاَ 🔹حَسْبِي مِنْ سُؤَالِي عِلْمُهُ بِحَالِي 🔸 جامع الاحادیث بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۶۸، ص ۱۵۵ بَيَانُ اَلتَّنْزِيلِ لاِبْنِ شَهْرَآشُوبَ ، قَالَ: ⚡ أَمَرَ نُمْرُودُ بِجَمْعِ اَلْحَطَبِ فِي سَوَادِ اَلْكُوفَةِ عِنْدَ نَهْرِ كُوثَى مِنْ قَرْيَةِ قُطْنَانَا وَ أَوْقَدَ اَلنَّارَ فَعَجَزُوا عَنْ رَمْيِ إِبْرَاهِيمَ، فَعَمِلَ لَهُمْ إِبْلِيسُ اَلْمَنْجَنِيقَ فَرُمِيَ بِهِ، 🔻 فَتَلَقَّاهُ جَبْرَئِيلُ فِي اَلْهَوَاءِ فَقَالَ هَلْ لَكَ مِنْ حَاجَةٍ؟ ⚡فَقَالَ أَمَّا إِلَيْكَ فَلاَ حَسْبِيَ اَللَّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَكِيلُ 🔻 فَاسْتَقْبَلَهُ مِيكَائِيلُ ، فَقَالَ إِنْ أَرَدْتَ أَخْمَدْتُ اَلنَّارَ فَإِنَّ خَزَائِنَ اَلْأَمْطَارِ وَ اَلْمِيَاهِ بِيَدِي فَقَالَ لاَ أُرِيدُ 🔻وَ أَتَاهُ مَلَكُ اَلرِّيحِ فَقَالَ لَوْ شِئْتَ طَيَّرْتُ اَلنَّارَ قَالَ لاَ أُرِيدُ 🔻 فَقَالَ جَبْرَئِيلُ فَاسْأَلِ اَللَّهَ ⚡ فَقَالَ حَسْبِي مِنْ سُؤَالِي عِلْمُهُ بِحَالِي . https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/261524 🔸
🔸 جغد بعد از عاشورا خرابه نشین و نوحه‌خوان بر سیدالشهدا (علیه السلام) شد! 🔸 جامع الاحادیث کامل الزيارات ج ۱، ص ۹۸ امام صادق (علیه السلام) حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ اَلْوَلِيدِ وَ جَمَاعَةُ مَشَايِخِي عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي غُنْدَرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: ⚡ فِي اَلْبُومَةِ قَالَ هَلْ أَحَدٌ مِنْكُمْ رَآهَا بِالنَّهَارِ قِيلَ لَهُ لاَ تَكَادُ تَظْهَرُ بِالنَّهَارِ وَ لاَ تَظْهَرُ إِلاَّ لَيْلاً ⚡قَالَ أَمَا إِنَّهَا لَمْ تَزَلْ تَأْوِي اَلْعُمْرَانَ أَبَداً فَلَمَّا أَنْ قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) آلَتْ عَلَى نَفْسِهَا أَنْ لاَ تَأْوِيَ اَلْعُمْرَانَ أَبَداً وَ لاَ تَأْوِيَ إِلاَّ اَلْخَرَابَ، ⚡ فَلاَ تَزَالُ نَهَارَهَا صَائِمَةً حَزِينَةً حَتَّى يَجُنَّهَا اَللَّيْلُ فَإِذَا جَنَّهَا اَللَّيْلُ فَلاَ تَزَالُ تَرِنُّ [تَرِثُ] عَلَى اَلْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) حَتَّى تُصْبِحَ . https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/352508 🔸
🔸 کبوتر راعبی کربلایی، لعن کننده قاتلین سیدالشهدا (علیه السلام) (و توصیه به نگهداری آن توسط شیعیان، و اینکه اهل بیت ع هم به داشتن آن مسرور می‌شدند) 🔸 جامع الاحادیث https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/352507 کامل الزيارات ج ۱، ص ۹۸ امام صادق (علیه السلام) عَنْ صَنْدَلٍ [صَفْوَانَ] عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ : ⚡ كُنْتُ جَالِساً فِي بَيْتِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (علیه السلام) فَنَظَرْتُ إِلَى اَلْحَمَامِ اَلرَّاعِبِيِّ يُقَرْقِرُ طَوِيلاً ⚡ فَنَظَرَ إِلَيَّ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (علیه السلام) فَقَالَ يَا دَاوُدُ أَ تَدْرِي مَا يَقُولُ هَذَا اَلطَّيْرُ؟ قُلْتُ لاَ وَ اَللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ ⚡ قَالَ : تَدْعُو عَلَى قَتَلَةِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَاتَّخِذُوهُ فِي مَنَازِلِكُمْ. 🔸🔸 جامع الاحادیث https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/256227 بحار الأنوار، ج ۶۲، ص ۱۳ اَلْإِخْتِصَاصُ ، وَ اَلْبَصَائِرُ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْبَزَنْطِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: ⚡ أُهْدِيَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (علیه السلام) فَاخِتَةٌ وَ وَرَشَانٌ وَ طَيْرٌ رَاعِبِيٌّ 🔻 فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (علیه السلام): أَمَّا اَلْفَاخِتَةُ فَتَقُولُ فَقَدْتُكُمْ فَقَدْتُكُمْ فَافْقِدُوهَا قَبْلَ أَنْ تَفْقِدَكُمْ فَأَمَرَ بِهَا فَذُبِحَتْ وَ أَمَّا اَلْوَرَشَانُ فَيَقُولُ قُدِّسْتُمْ قُدِّسْتُمْ فَوَهَبَهُ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ ⚡ وَ اَلطَّيْرُ اَلرَّاعِبِيُّ يَكُونُ عِنْدِي أُسَرُّ بِهِ . 🔸🔸
جامع الأحادیث https://hadith.inoor.ir/hadith/315877 شناسه حدیث : ۳۱۵۸۷۷ نشانی : الخصال ج ۱، ص ۲۰۹ https://hadith.inoor.ir/hadith/357063 شناسه حدیث : ۳۵۷۰۶۳ نشانی : کمال الدين و تمام النعمة ج ۱، ص ۲۹۶ معصوم : امام باقر (علیه السلام) ، امیرالمؤمنین (علیه السلام) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَمِّي مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي اَلْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ اَلْبَرْقِيِّ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ اَلْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ 🔻 عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْبَاقِرِ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِاَلْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ) قَالَ: 🔻 إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخْفَى أَرْبَعَةً فِي أَرْبَعَةٍ: ⚡١. أَخْفَى رِضَاهُ فِي طَاعَتِهِ فَلاَ تَسْتَصْغِرَنَّ شَيْئاً مِنْ طَاعَتِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ رِضَاهُ وَ أَنْتَ لاَ تَعْلَمُ ⚡٢. وَ أَخْفَى سَخَطَهُ فِي مَعْصِيَتِهِ فَلاَ تَسْتَصْغِرَنَّ شَيْئاً مِنْ مَعْصِيَتِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ سَخَطُهُ مَعْصِيَتَهُ وَ أَنْتَ لاَ تَعْلَمُ ⚡٣. وَ أَخْفَى إِجَابَتَهُ فِي دُعَائِهِ (دَعْوَتِهِ) فَلاَ تَسْتَصْغِرَنَّ شَيْئاً مِنْ دُعَائِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ إِجَابَتَهُ وَ أَنْتَ لاَ تَعْلَمُ ⚡۴. وَ أَخْفَى وَلِيَّهُ فِي عِبَادِهِ فَلاَ تَسْتَصْغِرَنَّ عَبْداً مِنْ عِبَادِهِ (عَبِيدِ اَللَّهِ) فَرُبَّمَا يَكُونُ وَلِيَّهُ وَ أَنْتَ لاَ تَعْلَمُ . 🔸 ✅ ترجمه: 🔻امام محمد باقر (علیه السلام) نقل فرمودند از پدرشان امام علی بن حسین السجاد (علیه السلام) و ایشان از پدرشان امام حسین (علیه السلام) و ایشان از پدر خود امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) که فرمودند: 🔻خدای تبارک و تعالی چهار چیز را در چهار چیز پنهان داشته است: ⚡١- رضای خود را در میان طاعت‌هایش پنهان کرد. پس هیچ طاعتی را کوچک مشمار که بسا رضایت خداوند در همان باشد و تو ندانی. ⚡٢- و خشم خود را در میان گناهانش پنهان کرده. پس هیچ گناهی را کوچک مپندار که شاید خشم خدا در همان باشد و تو ندانی. ⚡٣- و اجابت خویش را در میان دعاهایش پنهان نموده. پس هیچ دعائی را کوچک مدار که بسا همان دعای مستجاب باشد و تو ندانی. ⚡۴- و ولیّ خود را در میان بندگانش پنهان داشته پس به هیچ بنده‏‌ای از بندگان خدا با چشم حقارت منگر که شاید همان ولیّ الهی باشد و تو ندانی. 🔸
جامع الاحادیث بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۷۵، ص ۱۸۷ امام باقر (علیه السلام) قَالَ اَلْآبِيُّ فِي كِتَابِ نَثْرِ اَلدُّرَرِ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لاِبْنِهِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : ⚡ إِنَّ اَللَّهَ خَبَأَ ثَلاَثَةَ أَشْيَاءَ فِي ثَلاَثَةِ أَشْيَاءَ: 1. خَبَأَ رِضَاهُ فِي طَاعَتِهِ فَلاَ تُحَقِّرَنَّ مِنَ اَلطَّاعَةِ شَيْئاً فَلَعَلَّ رِضَاهُ فِيهِ 2. وَ خَبَأَ سَخَطَهُ فِي مَعْصِيَتِهِ فَلاَ تُحَقِّرَنَّ مِنَ اَلْمَعْصِيَةِ شَيْئاً فَلَعَلَّ سَخَطَهُ فِيهِ 3. وَ خَبَأَ أَوْلِيَاءَهُ فِي خَلْقِهِ فَلاَ تُحَقِّرَنَّ أَحَداً فَلَعَلَّ اَلْوَلِيَّ ذَلِكَ. https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/269540 🔸
جامع الأحادیث https://hadith.inoor.ir/hadith/215612 شناسه حدیث : ۲۱۵۶۱۲ نشانی : مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ج ۱۵، ص ۲۱۵ . معصوم : امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، امام حسین (علیه السلام) . مَجْمُوعَةُ اَلشَّهِيدِ : . قِيلَ لَمَّا كَانَ اَلْعَبَّاسُ وَ زَيْنَبُ وَلَدَيْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ صَغِيرَيْنِ قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِلْعَبَّاسِ قُلْ وَاحِدٌ فَقَالَ وَاحِدٌ فَقَالَ قُلِ اِثْنَانِ قَالَ أَسْتَحِي أَنْ أَقُولَ بِاللِّسَانِ اَلَّذِي قُلْتُ وَاحِدٌ اِثْنَانِ . فَقَبَّلَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَيْنَيْهِ ثُمَّ اَلْتَفَتَ إِلَى زَيْنَبَ وَ كَانَتْ عَلَى يَسَارِهِ وَ اَلْعَبَّاسُ عَنْ يَمِينِهِ فَقَالَتْ يَا أَبَتَاهْ أَ تُحِبُّنَا؟ . قَالَ نَعَمْ يَا بُنَيَّ أَوْلاَدُنَا أَكْبَادُنَا . فَقَالَتْ يَا أَبَتَاهْ حُبَّانِ لاَ يَجْتَمِعَانِ فِي قَلْبِ اَلْمُؤْمِنِ حُبُّ اَللَّهِ وَ حُبُّ اَلْأَوْلاَدِ وَ إِنْ كَانَ لاَ بُدَّ لَنَا فَالشَّفَقَةُ لَنَا وَ اَلْحُبُّ لِلَّهِ خَالِصاً . فَازْدَادَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِهِمَا حُبّاً 🔹 وَ قِيلَ بَلِ اَلْقَائِلُ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ . 🔸
مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت از سمک تا به سماکش کشش لیلا برد من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد من خسی بی سرو پایم که به سیل افتادم او که می رفت مرا هم به دل دریا برد جام صهبا زکجا بود مگر دست که بود که به یک جلوه دل و دین زهمه یکجا برد خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود که درین بزم بگردید و دل شیدا برد خودت آموختی ام مهر و خودت سوختی ام با برافروخته رویی که قرار از ما برد همه یاران به سر راه تو بودیم ولی غم روی تو مرا دید و ز من یغما برد همه دلباخته بودیم و هراسان که غمت همه را پشت سر انداخت، مرا تنها برد علامه طباطبایی رحمه‌الله.. 🌱 🔸
07 شرح کتاب مبانی معرفتی مهدویت (اثر استاد طاهرزاده) - استاد صالحی .mp3
60.83M
❇️ جلسه ٧ 🔸 شرح 🗂 سرفصلهای ارائه شده: 🔹 امام، روحِ پیکره هستی 🔹 امام حاکم بر تن خود هستند 🔹 مبنا و چگونگی رؤیت امام 🔸مستندات اشاره‌شده درجلسه👇 🌐 eitaa.com/sania_ashar/182 📌کانال صوت جلسات در بله 🔹 https://ble.ir/mhsalehi 🔸 ✅ کانال مبانی معرفتی مهدویت | هُوَ الثَّانِیَ عَشَرَ مِنَ الأَئِمَّةِ الهُدَاة 🔸 @Sania_Ashar
بِسْـــمِ اللّٰهِ الرَّحْمــٰنِ الرَّحِيــمِ 🔸شرح کتاب « مبانی معرفتی مهدویت »، اثر 🔻مدرس: استاد صالحی @Salehy 📚 فایل PDF کتاب👇 🌐 eitaa.com/sania_ashar/7 🔈 صوت جلسات و مستندات در ایتا👇 🌐 eitaa.com/sania_ashar/8 🔸 📌جلسات هفتگی طلبگی: شنبه‌ها، ساعت 19:30 🔰گروه مباحثه در ایتا https://eitaa.com/joinchat/1394672184C863b542e9e 🔹 📌کانال صوت جلسات در بله 🌐 https://ble.ir/mhsalehi 📌کانال بایگانی صوت در تلگرام 🌐 https://t.me/+uLR5qS0aUNFlYzk0 🔸 ✅ کانال مبانی معرفتی مهدویت | هُوَ الثَّانِیَ عَشَرَ مِنَ الأَئِمَّةِ الهُدَاة 🔸 @Sania_Ashar
🔸 اویس قرنی (ره)، هزارمین یار امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در جنگ صفین 🔸 جامع الاحادیث بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۴۱، ص ۲۹۹ پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) >امیرالمؤمنین (علیه السلام) يج، ، [الخرائج و الجرائح] : 🔻 وَ مِنْهَا مَا اِنْتَشَرَتْ بِهِ اَلْآثَارُ عَنْهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْ قَوْلِهِ قَبْلَ قِتَالِهِ اَلْفِرَقَ اَلثَّلاَثَةَ بَعْدَ بَيْعَتِهِ أُمِرْتُ بِقِتَالِ اَلنَّاكِثِينَ وَ اَلْقَاسِطِينَ وَ اَلْمَارِقِينَ، يَعْنِي: اَلْجَمَلَ وَ صِفِّينَ وَ اَلنَّهْرَوَانَ، فَقَاتَلَهُمْ وَ كَانَ اَلْأَمْرُ فِيمَا خَبَّرَ بِهِ عَلَى مَا قَالَ 🔻وَ قَالَ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) لِطَلْحَةَ وَ اَلزُّبَيْرِ حِينَ اِسْتَأْذَنَاهُ فِي اَلْخُرُوجِ إِلَى اَلْعُمْرَةِ : ⚡ لاَ وَ اَللَّهِ مَا تُرِيدَانِ اَلْعُمْرَةَ وَ لَكِنْ تُرِيدَانِ اَلْبَصْرَةَ فَكَانَ كَمَا قَالَ. 🔻 وَ قَالَ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) لاِبْنِ عَبَّاسٍ وَ يُخْبِرُهُ بِهِ عَنِ اِسْتِيذَانِهِمَا فِي اَلْعُمْرَةِ إِنِّي أَذِنْتُ لَهُمَا مَعَ عِلْمِي بِمَا اِنْطَوَيَا عَلَيْهِ مِنَ اَلْغَدْرِ فَاسْتَظْهَرْتُ بِاللَّهِ عَلَيْهِمَا وَ إِنَّ اَللَّهَ سَيَرُدُّ كَيْدَهُمَا وَ يُظْفِرُنِي بِهِمَا. وَ كَانَ كَمَا قَالَ. 🔻وَ قَالَ بِذِي قَارٍ وَ هُوَ جَالِسٌ لِأَخْذِ اَلْبَيْعَةِ: ⚡ يَأْتِيكُمْ مِنْ قِبَلِ اَلْكُوفَةِ أَلْفُ رَجُلٍ لاَ يَزِيدُونَ رَجُلاً وَ لاَ يَنْقُصُونَ رَجُلاً يُبَايِعُونِّي عَلَى اَلْمَوْتِ 🔻قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ فَجَزِعْتُ لِذَلِكَ وَ خِفْتُ أَنْ يَنْقُصَ اَلْقَوْمُ مِنَ اَلْعَدَدِ أَوْ يَزِيدُوا عَلَيْهِ فَيُفْسِدُوا اَلْأَمْرَ عَلَيْنَا، وَ إِنِّي أُحْصِي اَلْقَوْمَ فَاسْتَوْفَيْتُ عَدَدَهُمْ تِسْعَمِائَةِ رَجُلٍ وَ تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ رَجُلاً! ثُمَّ اِنْقَطَعَ مَجِيءُ اَلْقَوْمِ فَقُلْتُ: «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ» مَا ذَا حَمَلَهُ عَلَى مَا قَالَ! 🔻فَبَيْنَمَا أَنَا مُفَكِّرٌ فِي ذَلِكَ إِذَا رَأَيْتُ شَخْصاً قَدْ أَقْبَلَ حَتَّى دَنَا وَ هُوَ رَجُلٌ عَلَيْهِ قَبَاءُ صُوفٍ وَ مَعَهُ سَيْفٌ وَ تُرْسٌ وَ إِدَاوَةٌ فَقَرُبَ مِنْ أَمِيرِاَلْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) فَقَالَ: ⚡ اُمْدُدْ يَدَيْكَ لِأُبَايِعَكَ 🔻قَالَ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) : ⚡ وَ عَلَى مَا تُبَايِعُنِي؟ 🔻قَالَ عَلَى اَلسَّمْعِ وَ اَلطَّاعَةِ وَ اَلْقِتَالِ بَيْنَ يَدَيْكَ أَوْ يَفْتَحَ اَللَّهُ عَلَيْكَ 🔻 فَقَالَ مَا اِسْمُكَ؟ 💥 قَالَ: أُوَيْسٌ اَلْقَرَنِيُّ. 🔻 قَالَ: ⚡ نَعَمْ، اَللَّهُ أَكْبَرُ، فَإِنَّهُ أَخْبَرَنِي حَبِيبِي رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) أَنِّي أُدْرِكُ رَجُلاً مِنْ أُمَّتِهِ يُقَالُ لَهُ « أُوَيْسٌ اَلْقَرَنِيُّ » يَكُونُ مِنْ حِزْبِ اَللَّهِ، يَمُوتُ عَلَى اَلشَّهَادَةِ، يَدْخُلُ فِي شَفَاعَتِهِ مِثْلُ رَبِيعَةَ وَ مُضَرَ. 🔻 قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ: فَسُرِّيَ عَنَّا . https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/245404 🔸
جامع الاحادیث إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ج ۱، ص ۲۹۶ 🔻۱۳۶ - قَالَ: وَ رُوِيَ أَنَّ اَلنَّبِيَّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) قَالَ: ⚡تَفُوحُ رَائِحَةُ اَلْجَنَّةِ مِنْ قَرَنٍ وَا شَوْقَاهْ إِلَى أُوَيْسٍ اَلْقَرَنِيِّ ، أَلاَ وَ مَنْ لَقِيَهُ فَلْيُقْرِئْهُ مِنِّي اَلسَّلاَمَ؛ إِلَى أَنْ قَالَ: ⚡ يُؤْمِنُ بِي وَ لاَ يَرَانِي وَ يُقْتَلُ بَيْنَ يَدَيِ خَلِيفَتِي أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِصِفِّينَ . https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/48808 https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/50830 🔸
جامع الاحادیث تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورّام) ج ۱، ص ۱۵۴ پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) 🔻وَ إِنَّ أُوَيْسَ اَلْقَرَنِيِّ كَانَ يَظُنُّ أَهْلُهُ أَنَّهُ مَجْنُونٌ لِكَثْرَةِ عِبَادَتِهِ وَ تَضْيِيقِهِ عَلَى نَفْسِهِ فِي اَلمَطْعَمِ فَبَنَوْا لَهُ بَيْتاً عَلَى بَابِ دُورِهِمْ فَكَانَ يَأْتِي عَلَيْهِمُ اَلسَّنَةُ وَ اَلسَّنَتَانِ لاَ يَرَوْنَ لَهُ وَجْهاً 🔻وَ كَانَ يَخْرُجُ أَوَّلَ اَلْأَذَانِ وَ يَأْتِي مَنْزِلَهُ اَلْعِشَاءَ اَلْآخِرَةَ حَتَّى إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَالَ: ⚡ إِنِّي لَأَجِدُ نَفَسَ اَلرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ اَلْيَمَنِ إِشَارَةً إِلَيْهِ (رض) . https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/360275 🔸
گر در یمنی، چو با منی، پیش منی گر پیش منی، چو بی منی، در یمنی من با تو چنانم ای نگار یمنی خود در غلطم که من توام، یا تو منی ابوسعید ابوالخیر, رباعیات 🔸
🔸 در حالات عرفانی اویس قرنی گویند: 🔻 اویس بعضی از شبها را می‌گفت: «امشب شب رکوع است». و به یک رکوع شب را به صُبح می‌رساند، و شبی را می‌گفت: «امشب شب سجود است». و به یک سجده شب را سپری می‏‌کرد. به او گفتند: ای اویس، چرا این قدر به خودت زحمت می‌دهی؟! گفت: «کاش از ازل تا ابد یک شب بود و من آن را به یک سجده سپری می‌کردم». 🌐  [منتهی الامال - جلد ۱، صفحه ۴۶۳] 🔸
🔸 پیرامون حالات عرفانی اویس قرنی (ره) در کتاب پاسداران حریم عشق (10جلدی) 🔻 اثر آیت الله شیخ علی سعادت‌پرور (ره) 📌پاسداران حریم عشق، ج‌3، ص225 الی 231 ✅ ابوعامر اُوَیس بن عامر قَرَنى‌ ‌🔻از اکابر اهل معرفت و زهّاد است. وى را سرور عبادت کنندگان و نشانه‌ى برگزیدگان از میان زاهدان و راهب امّت خوانده‌اند. بنابر منقول رسول اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- درباره‌اش فرمود: «اویس القرنى خیرُ التّابعین بإحسان». اویس قرنى از بهترین تابعین [کسانى که صحابه را درک نموده‌اند] همراه با احسان و نیکوکارى است. و نیز فرمود: «إنّى أشمّ [أجد] نَفَس الرّحمن من جانب الیمن». من بوى نسیم خداوند رحمان را از سوى یمن استشمام مى‌کنم. در جنگ صفّین‌ «1» در سال 37 پس از آن که چهل جراحت از ضرب نیزه به بدنش وارد آمد، به شهادت رسید و مزارش در صفّین معروف است. 🔻در احوال این عارف بزرگوار آورده‌اند: لباس و اساس خانه و خوراک به قدر احتیاج یا کم‌تر از احتیاج براى خود تهیه مى‌کرد و چون شام مى‌کرد آن چه در خانه ذخیره داشت، صدقه مى‌داد و مى‌گفت: «أللّهم! إنّى أعتذر إلیک من کلّ کبد جآئع، فإنّه لیس فى بیتى من الطّعام إلّا ما فى بطنى». خدایا! به درگاه تو من از وجود هر گرسنه‌اى، عذر و پوزش مى‌طلبم، همانا که در خانه من، خوراکى و غذایى جز آن مقدار که در شکم من است، وجود ندارد. 🔻مردى از مادر وى سؤال کرد: چه شد که پسرت به مقام و منزلتى رسید که رسول الله - صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- وى را ستود، ستودنى که هیچ یک از صحابه را چنین نستود، با آن که رسول اللَّه- صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- وى را ندیده بود؟ =========== (1) . صِفِّین: منطقه‌اى در ساحل غرب رود فرات، واقع در فیمابین شهر رقّه و بالس. +++++++++++ ***پاسداران حریم عشق، ج‌3، ص: 226 مادرش جواب داد: بله، از وقتى که به حال بلوغ رسید، از ما دورى مى‌گرفت و به فکر و اعتبار (عبرت گرفتن) مى‌پرداخت. 🔻 حکایت‌ بعضى از صحابه خبر وى را از اهل نَجْد «1» گرفتند، گفتند نمى‌شناسیم، مگر یک دیوانه‌ایست که از خلق فراری شده و در بیابانى به نام عَرَنه شتر مى‌چراند و به نان خشک قناعت کرده، و به شهر نمى‌آید و با کسى صحبت نمى‌کند و از طعام مردمان نمى‌خورد و غم و شادى نداند، چون مردم بخندند او مى‌گرید و چون ایشان بگریند او مى‌خندد. به آن وادى رفتند، وى را در نماز دیدند. چون نمازش خاتمه یافت، سلام کردند و پرسیدند: نامت چیست؟ گفت: عبداللَّه. گفتند: ما همه بنده‌ى خداییم. نام مخصوصت چیست؟ جواب داد: اویس. گفتند: ما را دعا کن. گفت: من مؤمنین را دعا مى‌کنم، چنان چه شما مؤمنید، دعاى من شما را شامل است، و چنان چه مؤمن نیستید، دعا را ضایع نمى‌کنم. یکى از آن‌ها گفت: ما را نصیحتى فرما. پرسید: خدا را مى‌شناسى؟ گفت: بلى. گفت: اگر غیر او را نشناسى بهتر است. آن شخص گفت: بیش از این فرما. گفت: خداى تعالى تو را مى‌داند. گفت: آرى. فرمود: اگر غیر از خدا تو را نداند، بهتر است. خواستند به وى عطایى دهند، دست در کیسه کرد، و دو درهمى بیرون آورد و گفت: چنان چه شما ضامن شوید که من آن قدر زنده بمانم تا این دو درهم را مصرف کنم، عطاى شما را نیز قبول مى‌کنم. سپس به ایشان گفت: برگردید، که قیامت نزدیک است و من براى زاد و توشه قیامت اشتغال دارم. اویس از آن بیابان گریخت و به کوفه آمد. 🔻 اویس قرنى شتربانى مى‌کرد و اجرت آن را نفقه‌ى مادر مى‌نمود. وقتى خواست براى طلب رسول الله -صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- و دیدارش از یمن به مدینه آید، از مادر اجازه‌ خواست. =========== (1) . نَجد: سرزمینى واقع در فیمابین عراق و حجاز. +++++++++++ ***پاسداران حریم عشق، ج‌3، ص: 227 مادر گفت: اجازه مى‌دهم، به شرط آن که بیش از نیم روز توقّف نکنى و چنان چه رسول اللَّه -صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- نبودند بیش از مقدارى که گفتم، بیشتر نمانى و مراجعت نمایى. اویس به مدینه آمد، اتّفاقاً رسول اللَّه -صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- در خانه نبود، پس از چند ساعت مراجعت نمود. چون رسول اللَّه -صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- به خانه بازگشتند، پرسیدند: این نور کیست که در این خانه مى‌نگرم؟ گفتند: شتربانى به نام اویس در این خانه آمد و بازگشت. حضرت فرمود: در خانه، این نور را به جا گذاشت و رفت. 🔻 ابن حیّان مى‌گوید: چون مقام و منزلت اویس را شنیدم، مرا اشتیاق دیدارش در دل افتاد. به کوفه آمدم و در جستجوى وى بودم. روزى در کنار فرات او را با نشانى‌هایى که داده بودند یافتم در حالى که وضو مى‌ساخت و جامه مى‌شست. سلام کردم، جواب را داد و سپس نگاهى به من کرد. خواستم دستش را بگیرم، امتناع کرد. گفتم: «رحمک الله یا اویس! و غفر لک!» اى اویس! خدا تو را رحمت کند و بیآمرزد.
از محبّت وى و ناتوانى که بر او غالب شده بود به گریه افتادم، اویس نیز بگریست و گفت: حیّاک اللَّه یا هرم ابن حیّان! اى هرم بن حیّان! خداوند تو را زنده بدارد و عمرت را افزون گرداند! چه چیزى تو را این جا، و چه کس تو را به من راهنمایى نمود؟ گفتم: نام من و پدر من از کجا دانستى، با آن که تا به حال مرا ندیده بودى؟ گفت: «نبّأنى العلیم الخبیر» . خداوند آگاه کاردان مرا آگاه نمود. گفتم: مرا حدیثى از رسول (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) بگو. گفت: وى را نیافته‌ام، اما اخبار حضرتش را از دیگران شنیده‌ام، ولى خوش ندارم محدّث و مُفتى باشم، مرا خود شعله‌اى است که بدان نتوانم پرداخت. +++++++++++ *پاسداران حریم عشق، ج‌3، ص: 228 گفتم: آیه‌اى بخوان تا از تو بشنوم، گفت: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیَطانِ الرَّجِیمِ» به خدا پناه مى‌برم از شیطان رانده شده [از رحمت حق‌]. و زار بگریست، و این آیه بخواند: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ‌» «1» جنیان و انسان‌ها را نیافریدم مگر براى این که مرا پرستش نمایند. «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ‌» «2» و ما آسمان و زمین را بیهوده و براى بازى نیافریدیم. «ما خَلَقْناهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ». «3» و ما آن دو را نیافریدیم مگر به حق، و لیکن بیشتر مردم نمى‌دانند. پس نعره‌اى زد «4» که گمان کردم عقل خود از دست داد. پس گفت: اى پسر حیّان! چه تو را بدین جا آورد؟ گفتم: تا با تو انسى گیرم و آسودگى خاطر حاصل کنم. اویس گفت: ممکن نیست کسى که خدا را شناخت، با غیر او انس گیرد و به غیر او آسودگى خاطر پیدا کند. گفتم: مرا وصیّتى کن. گفت: مرگ را زیر بالین نگر، و هنگام خواب پیش چشم حاضر ساز و کوچکى گناه را نگاه نکن، بلکه بزرگى کسى را که معصیتش می‌کنى ببین، که اگر گناه را کوچک شمردى، خدا را کوچک دانسته‌ایى. گفتم: کجا فرمان دهى تا اقامت کنم. گفت: شام. گفتم: معیشت خود چه کنم؟ گفت: افّ بر این دل‌ها! که شکّ بر آن غالب شده، و پند نپذیرد. گفتم: وصیّتى دیگر فرما. گفت: پدرانت همه مردند و من و تو هم از مردگانیم. =========== (1) . سوره‌ى ذاریات، آیه‌ى 56. (2) . سوره‌ى انبیا، آیه‌ى 16. (3) . سوره‌ى الدّخان، آیه‌ى 39. (4) . نقل شده که وى آیه‌ إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ مِیقاتُهُمْ أَجْمَعِینَ‌؛ (به راستى که روز جدایى [و قیامت‌] وعده‌گاه همه‌ى‌آن‌هاست.) را خوانده، و نعره زده و سپس آیه‌ یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَیْئاً، وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ‌؛ (روزى که هیچ سرپرستى شاید از اول که در متن است تا وَ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ‌ را خوانده باشد. +++++++++++ *پاسداران حریم عشق، ج‌3، ص: 229 این بگفت و دعا کرد و گفت: وصیّت من به تو آن است که کتاب خداى و راه اهل صلاح پیش‌گیرى و ساعتى از یاد مرگ ننشینى، چون به قوم خویش رسى، ایشان را پند دهى و از خلق خدا نصیحت بازنگیرى. سپس گفت: أللّهم! إنّ هذا یزعم‌الله یحبّنى فیک، و زارنى مِن أجلک، فأدخِله علىّ زآئراً فى الجنّة دارالسّلام، و ارضَه من الدّنیا بالیسیر و ما أعطیتَه من شى‌ء فى الدّنیا فى یسیر و عافیة، واجعله لما تعطیه، من العمل من الشّاکرین. أستودعک اللَّه یا هرم بن حیّان! والسّلام علیک. بارالها! این شخص گمان مى‌کند که مرا در راه تو دوست مى‌دارد و به خاطر تو مرا زیارت کرده، پس او را در بهشتِ دارالسلام به صورت زیارت کننده بر من وارد گردان، و با اعمال کم در دنیا از او راضى شو، و آن چه را که به او داده‌اى در دنیا در راحتى و عافیت قرار بده، و او را نسبت به آن چه که به او داده‌اى از شکرگذاران قرار ده، تو را به خدا مى‌سپارم اى هرم بن حیّان، و درود بر تو باد. سپس گفت: اى پسر حیّان! پس از این نه تو مرا مى‌بینى و نه من تو را، تو از این جانب رو، من هم از آن جانب مى‌روم. خواستم با وى همراهى کنم و چند لحظه با وى باشم، اجازه نداد و بگریست و مرا به گریه در آورد. من در قفاى وى نگریستم تا ناپیدا شد و بعد از آن خبرى از وى نیافتم. 🔻ربیع گوید: رفتم تا اویس را ببینم، وى را در نماز صبح یافتم، تا چند شبانه روز خدمتش بودم، به عبادت و تسبیح و تقدیس حضرت حق اشتغال داشت. شبى قدرى خوابید، چون برخاست شروع کرد به مناجات کردن که: الهى! به تو پناه مى‌گیرم از چشمِ پر خواب و از شکم پر. شب‌ها نمى‌خفت و مى‌گفت: هذه لیلة الرّکوع، هذه لیلة السّجود، هذه لیلة القیام. این شب، شب رکوع است، این شب سجده، این شب قیام و ایستادن. هر شب را به نوعى شب‌زنده‌داری مى‌داشت. +++++++++++ ***پاسداران حریم عشق، ج‌3، ص: 230
🔻به اویس گفتند: در نزدیکىِ شما مردى است که سى سال در گور نشسته و کفن در گردن آویخته و مى‌گرید. گفت: مرا نزد وى برید. چون بدان جا رسید دید مردى است صورتش به زردى پیوسته، و از بس گریه کرده اشکش تمام شده. گفت: اى فلان! قلّ شغلک القبر عن الله؛ ([مشغول بودن خود را] کم کن، که مشغول بودن به قبر تو را از خدا باز داشته). آن مرد چون این سخن بشنید، نعره‌اى بزد و جان سپرد. 🔸گفتارها: 🔻 از وى پرسیدند درباره‌ی خشوع در نماز. اویس گفت: آن که چون نیزه بر وى زنند، نداند. گفتند: در چه حالی هستی؟ گفت: چگونه است حال کسى که صبح برخیزد، نداند اجلش تا شب مُهلتش مى‌دهد یا خیر، و چون شام کند، نداند صبح مى‌کند یا خیر، نمى‌داند بشارت بهشت به وى مى‌دهند، یا جهنم. گفتند: کار چگونه است؟ گفت: آه از کم‌زادى و درازى راه! - کسى به وى گفت: مرا دعا کن. گفت: حفظک اللَّه مادمت حیّاً، و رضاک من الدنیا بالیسیر، و جعلک لما أعطاه لک من الشّاکرین. تا وقتى زنده هستى خداوند تو را حفظ نماید، و به مقدار کم از دنیا راضى و خشنود گرداند و تو را نسبت به آن چه به تو عطا فرموده از شکرگذاران قرار دهد. کسى دیگر گفت: مى‌خواهم با تو نشینم. گفت: برادر! من تو را پس از امروز ملاقات نمى‌کنم و از شهرت خوشم نمى‌آید، تنهایى نزد من بهتر و محبوب‌تر است. چون با مردمان دنیا مى‌نشینم، غممم زیاد مى‌شود، نه از من چنین سؤالى را کن و نه پس از جدایى، مرا طلب کن، من تو را از دعا فراموش نمى‌کنم. 🔻 گفت: «إنّ الموت و ذکره لم یدع لمؤمن فرَحاً، و إنَّ علمه بحقوق اللَّه لم یترک له فى ماله فضّةً و لاذهباً، و إنّ قیامه للَّه‌لم یترک له صدّیقاً». همانا مرگ و یاد آن براى هیچ مؤمنى شادمانى به جاى نگذاشته و علم و آگاهى مؤمن به حقوق الهى نقره و طلایى براى او باقى نگذاشته و قیام و عمل کردن او براى خدا، هیچ دوستى‌ براى او باقى نگذاشته است. +++++++++++ ***پاسداران حریم عشق، ج‌3، ص: 231 🔻اگر خداوند تعالى را پرستش کنى، به عبادت آسمانیان و زمینیان از تو نپذیرد، تا باورش ندارى. پرسیدند: چگونه؟ گفت: ایمن باشى به این که تو را پذیرفته، و فارغ باشى که در پرستش به چیز دیگرت مشغول نساخته. 🔻هر که سه چیز را دوست دارد، دوزخ بدو از رگ گردنش نزدیک‌تر است: طعام خوش خوردن؛ لباس نیکو پوشیدن؛ با توانگران نشستن. 🔻 «من عرف اللَّه- تعالى‌- لایخفى‌ علیه شى‌ء». هر کس که خداوند متعال را شناخت، چیزى بر او پوشیده نخواهد ماند. 🔻«السّلامة فى الوحدة». سلامتى و تندرستى، در حال وحدت است. 🔻 «علیک بقلبک». بر تو باد به [نگاهدارى کردن از] قلبت. 🔻 «طلبتُ الرّفعة، فوجدتُها فى التّواضع؛ و طلبتُ الرّیاسة، فوجدتُها فى الفقر [فوجدتها فى نصیحة الخلآئق‌]؛ و طلبتُ النّسبة، فوجدتُها فى التّقوى‌؛ [و طلبت المروة، فوجدتها فى الصدق‌]؛ و طلبتُ الشّرف، فوجدتُه فى القناعة؛ و طلبتُ الرّاحة، فوجدتُه [تها] فى الزّهد؛ [و طلبتُ الفخر، فوجدته فى الفقر]؛ و طلبتُ الْاسْتغْنآء، فوجدتُه فى التوکّل». در جستجوى بلند پایگى و بزرگوارى شدم و آن را در تواضع یافتم و ریاست و سردارى را طلب نمودم و آن را در نیازمندى یافتم [آن را در خیرخواهى نسبت به مخلوقات و مردم یافتم‌] و در جستجوى بستگى و خویشاوندى شدم و آن را در تقوى یافتم [و جوانمردى را جستجو نمودم و آن را در صدق و راستى یافتم‌] و شرافت و برترى را طلب کردم و آن را در قناعت یافتم و در جستجوى آسودگى و راحتى شدم و آن را در زهد [و رغبت نداشتن نسبت به دنیا] یافتم [و فخر را جستجو کردم و آن را در نیازمندى یافتم‌] و در جستجوى احساس بى‌نیازى شدم و آن را در توکّل یافتم. «1» =========== (1) . تذکرة الاولیاء؛ طبقات شعرانى، ص 25؛ أعیان الشیعه، ج 12؛ حلیة الأولیاء (طبقات ابونعیم) ، ج 2، ص 72؛ طرائق الحقائق؛ کرامات الأولیاء؛ ارشاد القلوب. 🔸🔸🔸