eitaa logo
همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) ارتباط بامدیر کانال @zafarba
222 دنبال‌کننده
35.5هزار عکس
35هزار ویدیو
341 فایل
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر شهادت نیست کانال همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) لینک کانال @saqqah
مشاهده در ایتا
دانلود
☔️همسر شهید نقل می‌کنند: همیشه به فقرا و نیازمندان کمک می‌کرد و نصف درآمد روزانه خود را برای کمک به فقرا کنار می‌گذاشت و هر روز که از مکانیکی برمی‌گشت، نصف درآمد خود را برای فقرا و نیمی دیگر را برای هزینه‌های منزل کنار می‌گذاشت. ☔️نسبت به فقرا، نیازمندان و جوانانی که توان مالی برای ازدواج نداشتند، بی‌تفاوت نبود و به صورت پنهانی و مخلصانه به آنها کمک می‌کرد؛ چنانکه بعد از شهادت او همان فقرا، نبود ایشان را احساس می‌کنند و از کمکهای او بسیار می‌گفتند که تا به حال کسی خبر نداشته است. این خصوصیت او برگرفته از سیره و روش مولا علی علیه‌السلام با فقرا و یتیمان بود. 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🌹
▫️رفیق شفیق که می‌گویند همین‌ها هستند رفاقت‌شــــان از زمین شروع شد و تا بهشت ادامه یافت ... 🕊⚘ 🕊💔 🕊⚘ 🥀شادی روحشان صلوات🥀 ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 و ما ادراکَ علی...! ۲ روز مانده تا میلاد مولا💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت دهـــم (غـیــرقــابـل اعـتـمـاد) پدرم خیلے مصمم بود … علے رغم اینڪه مے گفت به خاطر مسلمان بودن متین نیست اما حس من چیز دیگه اے مے گفت … به هر حال، من به اذن و رضایت پدرم نیاز داشتم … هم مسلمان شده بودم و هم اینڪه، رابطه ما تازه داشت بهتر مے شد … با هزار زحمت و ڪمک مادرم، بالاخره، رضایت پدرم رو گرفتیم… اما روز آخر، من رو ڪنار ڪشید … – ببین آنیتا … من شاید تاجر بزرگے نیستم اما تاجر موفقے هستم … و یه تاجر موفق باید قدرت شناخت آدم ها رو داشته باشه … چشم هاے این پسر داره فریاد میزنه … به من اعتماد نڪنید … من قابل اعتماد نیستم … من، اون روز، فقط حرف هاے پدرم رو گوش ڪردم اما هیچ ڪدوم رو نشنیدم … فڪر مے ڪردم به خاطر دین متین باشه… فڪر مے ڪردم به خاطر حرف رسانه ها در مورد ایرانه … اما حقیقت چیز دیگه اے بود … عشق چشمان من رو ڪور ڪرده بود … عشقے ڪه من نسبت به اسلام و ایران مسلمان داشتم رو … با زبان بازے ها و نقش بازے ڪردن هاے متین اشتباه گرفته بودم … و اشتباه من، هر دوے اینها رو ڪنار هم قرار داد … ما با هم ازدواج ڪردیم … و من با اشتیاق غیر قابل وصفے چشمم رو روے همه چیز بستم و به ایران اومدم … ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
وصیت شهید"علی آقاعبداللهی"به فرزندش:از تو می خواهم تماما گوش به فرمان ولی فقیه خود باشی 📌امیر حسین گلم پسربابا پسر عزیزتر از جانم سلام در ابتدا برای شما دعا می کنم شهید راه اسلام و ولایت باشید. 🔸امیرحسین عزیزم اگر چه امروز پدرت در کنارت نیست ولی بدان که پدرت بسیاربسیار تو را دوست دارد و برای نجات کودکان همسن تو رفته است تا پدرمادر آنها خشنود باشد و می دانم با شادکردن دل آنها باعث شادی ابدی تو می شوم. 🔹ابراز عشق و دوست داشتن تو را در کلام و قلم نمی توانم ابراز کنم ولی بدان تو همه وجود پدرت بوده ای و دل کندن از تو خیلی برای من سخت بوده است ولی من در ظاهر به روی خود نیاوردم تا دیگران ناراحت نشوند و مانع رفتن بنده نشوند. ▪️من از تو می خواهم تماما گوش به فرمان ولی فقیه خود باشی و هوشیار و آگاه با بصیرت زندگی خود را توام با تحصیل و کسب علم سپری نمایی ▫️مراقب مادرت باشی و خواهشی که از تو دارم که مادرت را اذیت و ناراحت نکنی چرا که باعث ناراحتی من می شود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیدار به قیامت، یعنی همین لحظه ... 🌷شهید حسین مسافر در حال بوسه زدن بر پیشانی 🌷شهید مهدی ابراهیمی سه راهی شهادت؛ سال ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج 💕
7.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ▫️جلسه شهید احمد کاظمی و تعدادی از اعضای کادر فرماندهی لشکر ۸ نجف‌ اشرف (نیروهای گردان‌ها) در این فیلم، شهید کاظمی در انتهای سنگر و در جمع نیروها نشسته و از برخی رزمنده ها که تجربه مدیریت نیرو و فرماندهی گروهان و گردان را داشته اند، سوالاتی را می‌پرسد. به نظر می‌رسد این پرس و جو با هدف انتخاب و تکمیل ترکیب کادر فرماندهی گردان‌ها انجام می‌شود. ▫️در جمع افرادی که در فیلم دیده می شوند، اکبر عابدی و زنده یاد قاسم شفیعی حضور دارند، بقیه شناسایی نشدند. 🎞 این فیلم به احتمال زیاد، مربوط به آذر یا دیماه ۶۵ و در آستانه عملیات‌ کربلای ۴ و ۵ می باشد. / حوالی خرمشهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📷 و کمتر دیده شده از شهید احمد کاظمی/ اوایل جنگ ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ ⌛️ روز پنجم عملیات کربلای ۵ بود و همگی فرماندهان درگیر عملیات. در منطقه پنج ضلعی روی رودخانه پل نو و زیر پل، سنگر فرماندهی لشکر ۸ نجف قرار داشت. آتش دشمن آنقدر سنگین بود که جای سالمی‌ روی زمین پیدا نمی‌شد. ارتش عراق به معنای واقعی زمین را با خمپاره شخم می‌زد. به همراه احمد کاظمی به خط رفتیم و قرار بود در سنگر او جلسه ای انجام گیرد. شب قبل از آن نیروهای حاجی یک خاکریز مهمی‌آنجا زده بودند و ما برای دیدن آن به خط رفتیم. آن جا بود که یک خمپاره کنار ما به زمین خورد. خیلی‌ها شهید شدند و زخمی ... اما الحمدالله احمد هیچ آسیبی ندید، حتی به اندازه یک ترکش ریز!!! این قضیه برای من بیشتر شبیه به معجزه بود! آنجا بود که فهمیدم احمد باید زنده می ماند و گرنه چه جور می‌شود کسی از آغاز جنگ در جبهه حضور داشته باشد و همیشه در خط مقدم، اما آسیب جدی نبیند. اینها همه نشانه بود. (همرزم شهید)