📜نامه سرگشاده اکبرنژاد به مراجع تقلید
🔻کانال «فقاهت»:
🔹عرض سلام و ادب خدمت مراجع معظم تقلید -دامت تأییداتهم الوارف- از اینکه این نامه را سرگشاده می نویسم پیشاپیش اعتذار می کنم. زیرا امیدی به تسلیم خصوصی آن به دفاتر نداشتم. باز در این شرایط سخت که هرگونه گفتگو و پیشنهادی از سمت شاگرد به استاد حمل بر اسائه ادب می گردد، اعلام می دارم که حقانیّتی در دل ندارم جز اعتلای مرجعیت و مراجع معظم تقلید(حفظهم الله).
🔹سخن را با حدیثی از حضرت امیر(ع) شروع می کنم که فرمود: "لا تَقسِروا أولادَکُم علی آدابِکُم فإنّهُم مَخلوقون لزمانٍ غیرَ زَمانِکُم"؛ توجه به اقتضائیات زمانه و ضرورت تربیت بر اساس آن از مسلمات روش تربیتی انبیای عظام بوده است. حتما سروران معظم در جریان هستند که طلاب عصر ما از حضور در سر کلاس ها لذت نمی برند و از نشاط علمی و سبک بالی معنوی تهی شده اند و در چنگال تحیر گرفتارند و امیدی به آینده خود ندارند و روشنایی برای خود نمی بینند و بر این باورند که بزرگان راه خود را می روند و اعتنایی به آنان نمی کنند و بیشتر حرف می زنند و امر و نهی می کنند اما گوشی برای شنیدن و دستی برای مهر ورزی ندارند و بنای بر تغییر و دیدن افتادن ها و شنیدن شکستن ها ندارند!
🔹طلبه ای که درباره بزرگان و پدران معنوی خود چنین بیندیشد و آنان را شریک غم فقر و نداری خود نداند و اولویت های خود را در سبد اولویت هایشان نیابد و نتواند به آنان پناه ببرد، آیا جز شکستن و افسردگی چاره ای خواهد داشت؟ طلبه ها از خود می پرسند چرا بزرگان ما قبول نمی کنند که جامعه فقط فقه نمی خواهد و به مبلغ و متکلم و عالم اخلاق و مشاور و اقتصاددان و هنرمند دین آشنا هم نیاز دارد، پس چرا تنها یک رشته بر همه استعدادها و علاقه ها تحمیل می شود، آن هم در بازه زمانی ده ساله سطوح و ده ساله خارج!
🔹آنان از خود می پرسند؛ حوزه ما اگر پویا بود چطور ممکن بود کتابها صدها سال دوام بیاورند و چرا امروز او محکوم به درس گرفتن آثاری است که ارتباط منطقی میان آنها و دغدغه های جامعه خود نمی یابد؟! آنان از خود می پرسند؛ چرا مشکلات معیشتی و بن بست های شکننده مالیشان دیده نمی شود؟ چرا پدران معنویشان گاه ساختمان سازی و روی هم گذاشتن آجرها را بر عرق شرمساری طلاب ترجیح می دهند؟
🔹آنان از خود می پرسند؛ چرا مراجع معظم پس از 40 سال که از انقلاب می گذرد و مسائل نوپیدا از در و دیوار بالا می رود، باز هم به همان مسائل هزار ساله مشغولند از قبیل «نکاح و ارث و آیات الاحکام و نماز جماعت و خیارات و..!» آنان از خود می پرسند؛ چرا طلبه ها به سیاهی لشکر دروس مراجع بدل شوند و کسی از دست رفتن نشاط جوانی و بی انگیزگی آنان را نبیند؟
🔹آنان از خود می پرسند؛ چرا مراجع معظم تقلید در کنار ده ها جلسه درسی که با طلاب دارند، حاضر نمی شوند حتی یک جلسه تریبون را در اختیار فرزندان خود قرار دهند و گوش باشند برای شنیدن حرف های شنیده نشده و دردهای زخم خورده؟ آنان از خود می پرسند؛ چرا مراجع از آنان فاصله گرفته اند؛ نه در حجره ای را ناغافل باز می کنند و نه خانه طلبه ای را سرزده به قدوم خود مبارک می سازند؟
🔹آنان از خود می پرسند؛ چرا وقتی طلبه ها قربانی بی تدبیری و بی تقوایی برخی روحانی نمایان و سیاست بازان می شوند؛ یکی از ناحیه چشم زخم بر می دارد و دیگری خنجر در قلبش فرو می رود و آن دیگر دشنه در گلویش می نشیند، نه تنها از سوی نهادهای رسمی که حتی از سوی مراجع معظم مورد حمایت قرار نمی گیرند و تیر غربت بر تابوتشان می نشید و با مظلومیت در آغوش خاک پنهان می شوند؟!
🔹آنان از خود می پرسند؛ چرا حرکت های انقلابی فرزندان دلسوز حوزوی مراجع که بی شک در مواقع خطر بیش از هر طلبه و غیر طلبه ای از حریم مرجعیت دفاع خواهند کرد، به خاطر یک خطای کوچک از سوی مراجع مورد هجمه قرار بگیرد و دستاویزی برای لت و پار کردن بی رحمانه آنان شود و خاکریزی برای دولتمردان تنبل و بی فکر گردد. آیا نمی شد با زبان پدرانه با آنان سخن گفت و حمایت کرد و البته تذکر داد و هدایت؟!
🔹در پایان ضمن عذر پوزش به خاطر جسارت خویش، برای سلامتی و عزت روافزونتان دعا می کنم.
محمد تقی اکبرنژاد
@saraeer
📜بچه ماهیان پرورشگاهی در بحر محیط!
🔻محمدبانیانی:
🔹بعدها در تاریخ خواهند نوشت در روزگاری که دین و کشور زیر شدید ترین حملات و آماج شبهات بود، حوزه علمیه که وظیفه پاسداری و پاسخگویی را به عهده داشت، طلاب را از داشتن گوشی های هوشمند منع کرد و فعالیت های مجازی آنان را محدود؛ در نتیجه اکثر طلاب سال ها بی آن که بدانند خارج از پستوی حجره شان چه می گذرد، در فضایی پاستوریزه بزرگ شدند و وقتی پایشان به جامعه باز شد، مانند بچه ماهیانی بودند که در استخر های پرورش ماهی به دنیا آمده اند و در دریایی از موجودات جدید رها شده اند، در حالی که حتی از یافتن غذای روزمره خود نیز عاجزند...
پ.ن: دو سه سال پیش، مرکز مدیریت حوزه این قانون مضحک را به تحریک برخی تصویب کرد و تا به امروز تغییری صورت نگرفته است.
@saraeer
📜برگزاری «همایش تصوف» زیبنده دفتر تبلیغات نیست
🔻رسول جعفریان:
🔹عطف به صحبت های دوست ما آقای واعظی در دفتر تبلیغات قم که شرحی از همایش تصوف در قم به یکی از علما داده بودند، عرض می کنم. دوستان عزیز! این که پژوهشی در باره تصوف یا هر مسأله دیگری بشود، تحقیقاتی صورت گیرد، آثاری از میراث آن، موافق و مخالف منتشر شود، مطلبی از جدای از این است که یک نهاد تبلیغی که کارش نهادینه کردن اخلاق دینی در جامعه است، به موضوعی بپردازد که بوی تفرقه و تشتت می دهد.
🔹سالهاست که این بنده خدا در باره منازعات صوفیه و فرق دیگر تحقیق می کنم و آخرین نمونه هم انتشار کتاب علم الهدی فرزند فیض کاشانی بود که دیدگاه های مهمی در باره صوفیه دارد، اما یادمان باشد که در اواخر دولت صفویه، با احساس تکلیف شماری از علما برای استوار کردن حق! دامنه منازعات مذهبی بالا گرفت و کار دست این دولت داد.
🔹در اوج فضاحت اقتصادی که دولت صفوی داشت، و هیچ طلا و نقره ای در کار نبود تا حقوقها پرداخت شود، و آنچه بود با عیار پایین و قلابی بود، علما ـ که هیچ وقت تشویق به کار اقتصادی نمی کنند و فقط به فکر ساختن تمدنی برای پایه احادیث بودند ـ به بهانه تصوف و فلسفه و... به جان یکدیگر افتادند، و دعوای شیعه و سنی، و صوفی و غیر صوفی، و فیلسوف و اخباری ها را جدی گرفتند و کردند آنچه کردند.
🔹این را بدانیم که ادبیات عرفانی و تصوف دست کم در زبان فارسی و در عمق جان ایرانی فراگیر بوده و هست، و وقتی شما به جان آن می افتید و با یک نهاد تبلیغی علم مخالفت با آن بر افراشته و علیه آن مقاومت می کنید، شمار زیادی را از خود می رانید. در اواخر صفوی، با آن هم ضعف اقتصادی، و آن هم دشمن، این منازعات همگرایی جامعه را سست کرد، و همه را تحریک به در پیش گرفتن روشی کرد که به واگرایی و تفرقه می رسید.
🔹ما امروز شرایط مشابهی از نظر اقتصادی و بی اعتمادی مردم داریم، و در چنین شرایطی نیازمند آن هستیم که همه انرژی مان را گرد هم جمع کنیم نه آن که در اوج بی اعتمادی ها در جامعه، ما هم بر طبل تفرقه بکوبیم. این توجیه از مدیر نخبه و فهمیده دفتر تبلیغات پسندیده نیست که تحت تأثیر برخی از جریانها تفرقه افکن، به اسم کار علمی، بر دامنه این اختلافات بیفزاید، و تازه با این قبیل مطالب توجیه هم بکند.
🔹اگر کسی دنبال تمدن اسلامی است، آن هم در دفتری که میز تمدن اسلامی درست شده [!] بهتر است از همه نیروها و توان ها و انرژیها استفاده کند، نه آن که در کشوری که صدها هزار نفر با تفکر عرفانی و ادبیات معطوف به آن نفس می کشند، در مرکز تبلیغات اسلامی در قم، مثلا به تشریح ابعاد انحرافی این قبیل جریانها بپردازد. این را بدانیم که با این قبیل کارها، تعصبات و اختلافات درون جامعه بیشتر شده (و لو یک گام] و تحریکات ناشی از آن هم بیشتر خواهد شد.
🔹تجربه نشان داده است که اگر آدم چیزی را باطل هم می داند، باید کم یادش کند تا از بین برود، نه آن که با طرح آن، دیگران را هم تحریک به مقابله کند، و آن وقت این ته بَساط حُسن را هم یک جا قپان کرده و دست دشمن دهد و از پس پانزده هزار قندهاری برنیامده اصفهان با این عظمت، کلا محو شود، بلایی که سر صفویه آمد. شکر خدا، با قدرتی که مجتهدین و مراجع در این زمان و دولت دارند، چه نیازی به این سر و صداها هست!
@saraeer
📜آگاهی چندانی از وضعیت فرقه های صوفیه در ایران امروز ندارید/ پاسخ محمدتقی سبحانی به رسول جعفریان (بخش نخست)
🔻محمدتقی سبحانی در واکنش به یادداشت رسول جعفریان نوشت:
🔹قبل از هرچیز باید به جناب جعفریان یادآور شوم که شما با ارجاع تاریخی به دولت صفوی و مشابهسازیِ شرایط کنونی با اواخر دوره صفویه، دقیقا دچار همان خطائی شدید که خود بارها در باب تحلیل های تاریخیِ سیاستپیشگان تذکر دادهاید. اما در خصوص، آنچه در باب همایش تصوف، نوشتید:
🔹۱. تعجب می کنم که شما چگونه میان یک کار علمی انتقادی با جنگ و ستیزهای زبانی و فیزیکی تفاوت نمی گذارید و هر گونه نقد را بر تفرقه حمل می کنید؟ راستی اگر چنین است، جنابعالی با نوشتههای سراسر انتقادی و غالبا اهانت آمیز خود که سالهاست به خُرد و کلان از فقیهان و فیلسوفان تا عالمان ومداحان به یکسان روا می دارید، خود یکی از اسباب تفرقه افکنی در جامعه ایران هستید! ای کاش شما هم به جای نوشته های پراکنده انتقادی در مورد آسیبهای این عالمان و عملکرد آن گروه، یک نشست یا همایش علمی برپا می ساختید تا معلومشود که این مطالب شما تا چه اندازه از سوی جامعه علمی مورد حمایت قرار می گیرد؟
🔹۲. در خصوص آنچه در باب همایش نوشتید، حاضرم در یک جلسه علنی به گفت و گو با شما بنشینم تا معلوم شود که از وضعیت فرقه های صوفیه در ایران امروز، آگاهی چندانی ندارید و با قیاسهای تاریخی، در مورد شرایط کنونی داوری می کنید. یکی از رسالتهای این همایش و آثار ونمایشگاههائی که در ادامه عرضه خواهد شد، آگاهی بخشی به همین دوستان کمآگاه است.
🔹۳. پایهگذاران همایش «تصوف؛ شاخصهها و نقدها» با رعایت همه ضوابط علمی و با ثبت این همایش در سایت علمی پژوهشی وزارت علوم(isc)، در یک فراخوان عمومی و آزاد به دنبال بررسی انتقادی ریشهها و عملکرد فرقه های تصوف در ایران هستند. حال بفرمایید که اگر کسانی امروز همچون عالمان گذشته، تصوف را یک مخاطره جدی برای فرهنگ شیعه بدانند، با چه روش و زبانی باید مطالب خویش را به جامعه علمی عرضه کنند تا امثال جنابعالی -که بسیار نگران واگرائی و تفرقه در جامعه هستید و همواره در عمل هم این روحیه خود را نشان داده اید! - نگران و دلواپس نشوند؟! شما که این همایش را «به اسم کار علمی» می خوانید، بفرمایید جنابعالی که عضو محترم فرهنگستان علوم هستید، چه کاری را علمی می دانید که در این همایش صورت نگرفته است؟
🔹۴. وقتی که صوفیان در کنار برخی حکومتیان، سالهاست که با برگزاری همایشهای پرخرج از جیب بیتالمال، یک طرفه به قاضی می روند و خرافیترین اندیشهها و آداب را در پناه نام و نشانهای زیبا و غالبا دروغین، به ذهن و ضمیر نسل جوان و بیدفاع ما می ریزند و بر محور قطببازی و کرامتسازی، دکان دغلکاری راه انداخته اند، چگونه است که اگر یک نهاد حوزوی با حمایت مستقیم همه مراجع عظام به مسئولیت اصلی اش که دفاع از حریم تشیع و روشنگری نسبت به خطوط انحرافی است، اقدام کند، به «جریانهای تفرقه انگیز» متهم می شود؟! راستی اگر قاطبه حوزه تشیع و مراجع تقلید و علما و صدها استاد حوزه و دانشگاه که در نقد تصوف می نویسند و بحث می کنند، تفرقه انگیزند، نمی دانم نام چند نفر در حوزه را که در حمایت از این گروهکهای باطل، سرناسازگاری می گذارند، چه باید گذاشت؟!
🔹۵. نقطه تمرکز فعالیتهای انتقادی علیه فرقههای انحرافی در دفتر تبلیغات، از قضا تلاش برای همگرائی جامعه شیعه و بازگردندان پاره های پراکنده به پیکره اصلی تشیع بر محور مرجعیت و بازنمائی راه های متفرق در برابر میراث حقیقی و عقلانی است. مشکل همین است که صوفیان با پنهان ساختن عقاید و آثار اصلی خویش، خود را در پشت کتابها و گفتههای بزرگان ما پنهان می سازند و به تدریج شیعیان ناآگاه را به سمت آراء و آداب خردستیز و شریعتگریز صوفیانه می کشانند و آنان را از پیکره تشیع جدا می سازند. اشتباه جنابعالی این است که این فرقهها را همسو و همراه با جامعه عمومی شیعه می دانید و از عمق شکاف تصوف فرقه ای با تشیع اصیل در ایران امروز اطلاع ندارید. راستی چه کسی باید به همین مردمانی که با ادبیات عرفانی تنفس می کنند و ناآگاهانه اسیر دام آنان می شوند، نشان دهد که در کنار زبان شیرین و پندهای نیکو، چه اندیشههای ناصوابی ترویج می شود؟ اگر کسانی بیان حق و روشنگری عالمانه را تفرقه انگیز می دانند، خوب است که به پیامبران الهی اعتراض کنند که عامل اصلی تفرقه در جوامع بشری بوده اند!
🔸پاسخ محمدتقی سبحانی به رسول جعفریان (بخش دوم) را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/139
🔸یادداشت رسول جعفریان را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/136
@saraeer
🔗پاسخ محمدتقی سبحانی به رسول جعفریان (بخش دوم)
🔹۶. در پایان توصیه فرمودید:«تجربه نشان داده است که اگر آدم چیزی را باطل هم می داند، کم باید یادش کند تا از بین برود» از نادرستی این سخنان از منظر تاریخ و جریان شناسی معاصر می گذرم و نمی گویم که خردمندان در هیچ فرهنگ و مکتبی، به چنین اصلی باور ندارند و بدان تن نمی دهند و باز نمی گویم که این سخن برخلاف منطق قرآن و سیره و سخنان صریح پیامبران است و فرض بر این می گیرم که شما یا این باورها و آداب صوفیانه را بدعت نمی دانید و یا لزوم روشنگری در برابر اهل بدعت را قبول ندارید، آری همه اینها را کنار می گذارم و دست کم بنابه همین قاعده خودتان،
🔹دو توصیه به شما می کنم:
۱) ای کاش دست کم این تجربه را در حق این همایش که باطل می دانید، اجرا می کردید و یادش نمی کردید تا از بین برود. البته چون این برنامه همچنان ادامه دارد، در مورد برنامه های بعدی نقد تصوف، این تجربه در ذهن شریفتان باشد
۲) بنابر همین تجربه، زین پس به جای این که شبانه روز به فکر نقد اباطیل عالم و عامی باشید، لطفا در برابر آنها سکوت کنید تا یادشان به کلی از میان برود؛ طرفه آن که شما از باطل های زنده و تازه هم فراتر می روید و از حاشیه نسخهها و گورنوشتهها باطل هائی را نبش قبر می کنید که بشر قرنهاست آنها را به فراموشی سپرده است!
🔸پاسخ محمدتقی سبحانی به رسول جعفریان (بخش نخست)
https://eitaa.com/saraeer/138
🔸یادداشت رسول جعفریان:
https://eitaa.com/saraeer/136
@saraeer
📜صدر هنوز میان حوزویان تنهاست
🔻محسن کمالیان:
🔹در خبرها خواندم که حوزویان همایشی برپا خواهند کرد بنام «تصوفشناسی انتقادی». صوفی نیستم. اما ملاحظاتی دارم که در زیر مینگارم: امام موسی صدر دو دهه در لبنان به تبلیغ فرهنگ اهل بیت (ع) پرداخت. در برابرش هم سنیان قرار داشتند هم مسیحیان. روش صدر، اثبات تشیع بود نه نفی دیگران. نه تنها دیگران را نفی نکرد، بلکه آنها را احترام گذاشت، در آغوش گرفت، به گفتگو و تشریک مساعی در ساختن وطن مشترک دعوتشان کرد. صدر هرگز همایش مسیحیتشناسی انتقادی برپا نکرد. به جای آن در الندوةِ اللبنانیة با بزرگان مسیحی گفتگوی اسلام و مسیحیت را راه انداخت. در کلیساها و دیرها نیز حضور یافت و ضمن تاکید بر مشترکات، معنویت پراکند. سخنرانی معروف اسلام و فرهنگ قرن بیستم در همین فضا ایراد شد. صدر همایش تسننشناسی انتقادی نیز هرگز برپا نکرد. به جای آن در همایشهای اسلامی مصر، عربستان و الجزایر با بزرگان اهل سنت به مباحثه نشست و در فضای احترام و صمیمیت، فرهنگ اهل بیت (ع) را با صراحت تبیین کرد. سخنرانی معروف «روح تشریع در اسلام» در همین فضا ایراد شد.
🔹مقدمهی صدر بر کتاب «تاریخ فلسفهی اسلامی» هانری کُربَن نمونهی لطیفی از روش وی در نقد علمی متفکران مسیحی است. وی براحتی میتوانست مقالهای علمی بنویسد با عنوان «نقدی بر کتاب کُربَن» و در یکی از مجلات فرهنگی لبنان یا فرانسه چاپ کند. اما کاری به مراتب زیباتر کرد: بر ترجمهی عربی کتاب کُربَن مقدمهای نوشت با عنوان «با هانری کُربَن، خاورشناس بزرگ» و ضمن تجلیل فراوان از وی، فراز به فراز کتاب را مورد نقد علمی قرار داد (نایونی، ۲۹۳). نوشتهی صدر بر کتاب «الخوارج من انصار الامام علی» شیخ سلیمان داود بن یوسف نیز نمونهی لطیفی از روش وی در نقد علمی متفکران مسلمان غیرشیعه است. نویسنده از رهبران فرقهی «اباضیه» (خوارج) در الجزایر بود. صدر کتاب را خواند و پس از تجلیل، نظرات خود را طی نامهای بیان کرد. آخرِ نامه، تکمیل کتاب را توصیه و تاکید کرده بود: «ارجو الا تتعبوا فان المهمة کبیرة و نتائجها لوحدة المسلمین کبیرة و اکبر» (یادنامه امام موسی صدر، ۵۱۴-۵۱۵).
🔹صدر نیز به تصوف نگاه انتقادی داشت: «ایراد شیعه به متصوفه تنها ناظر به تنظیم روش و مسائل سیر و سلوک نیست. بلکه اختلاف عمیقتر از اینهاست و راه این دو از هم جدا و نقشهای رهبری بسیار متفاوت است» (نایونی، ۲۱۱-۲۱۲). اما روش تعامل وی با صوفیان هم محترمانه و سازنده بود. خاطرهی تکفیر شیخ هادی فخرالواعظین در این خصوص شنیدنی است: فخرالواعظین طی ایام تحصیل صدر در نجف به آنجا سفر کرد و در مسجد هندی منبر میرفت. اهل فلسفه، عرفان و قویا شایع بود که به فرقهی صوفیهی ذهبیه تمایل دارد. آیتالله سید ابراهیم اصطهباناتی تکفیرش کرد. به گفتهی آیتالله سید محمدباقر حکیم: «امام صدر در اصلاح این مسئله نقش مهمی داشت. زیرا ارتباط گستردهای با مراجع و علما برقرار کرد و با آنان در بارهی این خطیب گفتگو کرد تا آنجا که آیتالله العظمی سید محسن حکیم از آن خطیب برای ایراد سخنرانی در مجلسی عمومی دعوت کرد و کارها به سامان درآمد و نگاه علما در قبال تفکر فلسفی و عرفانی اصلاح گردید» (گذرها و خاطرهها، ۱۲۵-۱۲۶).
🔹صوفیان در ایران همان نقشی را دارند که اقلیتهای مذهبی در لبنان و خود شیعیان در جهان عرب. خوب است در جایجای جهان عرب همایش تشیعشناسی انتقادی برپا شود؟ اگر اقلیتهای مذهبی لبنان هر کدام همایش رقیبشناسی انتقادی برپا کنند، تکلیف صلح، آرامش و امنیت مردم در آن کشور چه خواهد شد؟ همچنین آیا صوفیان متقابلا اجازه دارند همایش تشیعشناسی انتقادی در ایران برپا کنند؟ اگر اقلیتها نیز چنین اجازهای دارند، تکلیف اتحاد ملی چه خواهد شد؟ اگر نیز اجازه ندارند و تنها حوزویان اجازهی برپایی چنین همایشهایی دارند، تکلیف اخلاق و جوانمردی چه خواهد شد؟ سخن حقی که در شرایط نابرابر، یعنی بشکل غیراخلاقی و ناجوانمردانه طرح شود، بر کدام دل خواهد نشست؟
🔹نقدِ فکر پدیدهی مبارکی است. به شرط اینکه علمی و اخلاقی باشد. چه ضرورتی دارد که بارِ عنوان همایش، منفی باشد؟ آیا فقط ذیل عناوین نیشدار میتوان فکر را نقد کرد؟ نیز وقتی وطن و دینِ مشترک داریم، چرا راه گفتگو را طی نکنیم؟ از نفی رقیب چه خیر دیدهایم؟ طبیعتاً اولین شرط گفتگو، به رسمیت شناختن همدیگر و احترام متقابل است. امام صدر بیست سال قبل از پیروزی انقلاب، در کشوری غریب، راه صحیح تعامل با اقلیتها را درک و دنبال کرد. نتیجه، عزتِ شیعیان و دوستی آنها با مسیحیان و سنیان لبنان و منطقه بود. برخی حوزویان ما اما شصت سال بعد، در کشور خودشان، هنوز راه صحیح تعامل با اقلیتها را نمیدانند و سرمست از بادهی قدرت، راه تفرقه را میپیمایند. براستی صدر هنوز هم میان حوزویان تنهاست.
@saraeer
📜با این شهریه طلبه فقط میتواند برود گوشه ای بمیرد
🔻سیدمحمد ناظم زاده در کانال «فریاد درون» نوشت:
🔹آیت الله مسعودی خمینی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و تولیت سابق حرم حضرت معصومه سلام الله علیها: «وجوهاتی که تحت عنوان شهریه به طلاب داده می شود برای این است که طلبه به درس و بحث بپردازد یعنی برود گوشه ای بنشیند درس بخواند، عالم شود و بعد در ممالک و مناطق، تبلیغ اسلام و دین کند نه اینکه برود در اداره مشغول کار شود.» جناب آیت الله این شهریه ای که شما 'وجوهات' می دانیدش، بین ۳۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان است. در این وانفسای اقتصادی، اگر طلبه متاهلی به این شهریه بسنده کند، فقط می تواند 'برود گوشه ای بمیرد' نه 'درس بخواند'.
@saraeer
🔺کتاب «درآمدی بر اندیشه سیاسی امام موسی صدر» نوشته شریف لکزایی منتشر شد
@saraeer
📜تنها رسانه ای که مسائل ما میتواند با آن مطرح شود «شفقنا» است/ نگذاشتند مبانی فقهی امام را تقریر کنم
🔻آیت الله یوسف صانعی در دیدار سردبیر و جمعی از دبیران پایگاه خبری «شفقنا»:
🔹در ابتدای سخن باید از حضرت آیت الله العظمی سیستانی تشکر کنم؛ در مرحله بعد از همه شما دست اندرکاران و مدیریت شفقنا که از دوستان بسیار قدیمی هستند تشکر می کنم. در مورد سایت شفقنا هم باید عرض کنم که این رسانه نسبت به بنده خیلی لطف داشتند و شاید تنها راهی که بتوان با استفاده از آن مسائل ما مطرح شود همین شفقناست و همه شما ماجور و موفق باشید و خداوند به همه شما سعادت دنیا و آخرت عنایت بفرماید.
🔹تمام کسانی که در محضر امام تلمّذ می کردند و از بزرگان بودند در زمان حیات امام خمینی(ره) و یا مدت کوتاهی پس از رحلت امام(ره) به شهادت رسیدند یا فوت کردند مانند شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح و لذا کمتر کسی از محققین درس امام باقی ماند بنابراین سیره اجتهادی امام خمینی آن چنان که باید و شاید تداوم نیافت. زمانی که ما درس امام می رفتیم، بعضا نسبت به ایشان بی مهری بود نه اینکه تقصیر باشد بلکه یکسری قصور بود و چه بسا دشمن هم پشت قضیه بود چون آینده امام را می دیدند و لذا نمی خواستند امام نضج و اوج بگیرد.
🔹یادم می آید ما که درس امام می رفتیم بعد از ظهرها در فیضیه راه می رفتیم و بلند مباحثه می کردیم که این سر و صدا به گوش بقیه طلاب برسد و به این طریق، فقه امام را ترویج می کردیم. بنده وقتی کفایه را خوانده بودم و می خواستم درس خارج امام بروم، اینقدر تبلیغات علیه امام خمینی زیاد بود که شک و تردید داشتیم اگر بخواهیم به درس ایشان برویم وقتمان تلف می شود لذا خدمت آقای فکور استخاره کردیم.
🔹ایشان گفت: شما یا سفر اعتاب مقدسه می خواهید بروید یا جلسه درسی می خواهید بروید؛ اگر سفر اعتاب مقدسه می خواهید بروید با دوستانی همسفر می شوید که همیشه اختلاف سلیقه دارید، اگر درس می خواهید بروید باز با دوستانی هم مباحثه می شوید که همواره اختلاف سلیقه دارید اما درس بسیار مفید است و پا به پای زیارت اعتاب مقدسه و امیرالمومنین(ع) است و از آن درس تعبیر به بهشت شده است. ما عرض کردیم که درس فلانی می خواهیم برویم.
🔹ما درس امام رفتیم و عصرها در قسمت شرقی فیضیه ۶-۷ نفر بودیم که مباحثه می کردیم، اختلاف سلیقه به حدی بود که گاهی داد می زدیم. بی مهری ها به امام بعد از فوت آیت الله العظمی بروجردی زیادتر شد و به نظرم همچنان ادامه دارد. شاید ۲۰ سال پیش بود به یکی از آقایان گفتم بیائید مبانی امام را مطرح کنید و در این دروسی که شما می گذارید، تحریرالوسیله را بگذارید، حرف امام را مطرح کنید.
🔹بنده از اول بحث خارجم روی کتابهای امام خمینی بود. البته خوشبختانه دیگرانی هم آمده اند و دارند مبانی امام را مطرح می کنند اما هنوز عمومیت پیدا نکرده است. بعد از رحلت امام خمینی(ره) وضع به سمتی رفت که دیگر نگذاشتند این مبانی را تقریر کنم البته صریح نگفتند این مبانی را تقریر نکنید اما بعد از ۵۰ سال که به فیضیه رفته بودیم از فیضیه رفتن ممنوع شدیم و مقداری هم که مانده ایم مرهون تعریف های سیدنا الاستاد امام خمینی(ره) هستیم.
yon.ir/yY9am
@saraeer