eitaa logo
سرائر | مجله دین و روحانیت
574 دنبال‌کننده
106 عکس
43 ویدیو
8 فایل
توجه: درج اخبار و مطالب به معنای تأیید محتوای آن از سوی سرائر نیست ارتباط با مدیر کانال (سیدیاسر تقوی): @t_sedyaser کانال شخصی مدیر: @sedyaser
مشاهده در ایتا
دانلود
📜مراجع و پرسش دیگرستیز «عمرکشان» 🔻مهدی سلیمانیه در کانال تلگرامی خود نوشت: 🔹کانال اینترنتی سرائر، در یک سری تماس تلفنی و در نزدیکی برگزاری مراسم مشهور به «عمرکشون» یا «عیدالزهرا»، از «دفتر» چهارده نفر از مراجع تقلید شیعه، در مورد [جواز شرعی برگزاری] عیدالزهراء پرسیده‌اند. از پاسخ‌هایی که این کانال منتشرکرده، مشخص می‌شود که: 🔹[دفتر] چهار نفر از مراجع تقلید با این مراسم مخالفت کرده‌اند (آیت‌الله خامنه‌ای، مکارم شیرازی، صانعی و مظاهری)[دفتر] هشت نفر از مراجع یا این مراسم را جائز شمرده‌اند یا مخالفت با برگزاری آن را نه به دلیل قبح ذاتی و غیراخلاقی بودن آن، که به دلیل تبعات و خطراتی که برای شیعیان در سایر کشورها و جوامعی که موفعیت اقلیتی دارند، مشروط کرده‌اند. دفتر یکی از مراجع تقلید هم پاسخی به این پرسش نداده‌است [آیت‌الله سبحانی] 🔹اگر صحت این پرسش و پاسخ را بپذیریم و اگر این پاسخ «دفتر» مراجع فوق را، پاسخ خود مراجع تقلید مذکور در نظر بگیریم، آن‌گاه نتایج زیر را شاید بتوان از این پرسش و پاسخ گرفت: 🔹از منظر اجتماعی، این مراسم، ملاک مناسبی برای سنجش میزان «هویت‌گرایی دیگرستیز مذهبی» در نهاد رسمی مذهبی تشیع است. مخالفت تنها چهار مرجع تقلید به صورت مطلق با این مناسک هویتی توهین‌آمیز از چهارده مرجع مورد پرسش، نشاندهنده عمق شکاف مذهبی با اهل سنت در نهاد رسمی تشیع است. در اقلیت بودن مراجع مخالف این مناسک دیگرستیزانه، نشانه‌ای از شدت این هویت‌گرایی مخرب است. 🔹باید به این نکته توجه داشت که چنین مناسکی معمولاً مخاطبی از دین عامه تشیع دارد و شدت آن در لایه‌های اجتماعی دارای دینداری عامیانه که لزوماً از مراجع تقلید در تمامی مناسک مذهبی‌شان تبعیت نمی‌کنند، شدیدتر است. حال وقتی اکثریت مراجع تقلید، به صورت مطلق با چنین شعائری مخالفت نشان نمی‌دهند، می‌توان پتانسیل این شکاف مذهبی جدی را در برخی لایه‌های زیرین اجتماعی حدس زد. 🔹پرسش اخلاقی از فقه و فقها در این‌جا ضرورت می‌یابد: اخلاق، در ساحت اجتماعی، خود را در نوع مواجهه با «دیگری» نشان می‌دهد. وگرنه تعامل مثبت و رواداری و احترام با «خودی»، موقعیت تعریف اخلاق نیست. «اخلاق» شیعی در مواجهه با دیگری اهل سنت و اخلاق اسلامی در مواجهه با دیگری غیرمسلمان است که مطرح می‌شود. بدون تردید، مناسک عمرکشان یا عیدالزهرا با ملاک‌های اخلاقی قابل جمع نیست و سراسر توهین نسبت به دیگری مذهبی اهل سنت است. در اینجاست که باید از فقها، از نسبت «اخلاق» و فقه مورد نظرشان پرسید. 🔹اما فارغ از این گزاره‌ها و پرسش‌ها، همانطور که پیش از این در متن «حفره اجتماعی تقریب» نوشته‌ام، به نظر می‌رسد که کلام و فقه و نهاد مذهب تشیع در شکل غالبش، حداقل در زمانه‌ی حاضر، توانایی و انعطاف و اراده‌ی لازم برای تقریب با دیگری مذهبی خود را ندارد. آن‌چه از این نهاد و این حوزه شنیده می‌شود، یا صدای طبل تفرقه و دیگرستیزی آشکار است یا زمزمه‌ی آرام آن و یا شمارشی در سکوت برای کوبیدن بر طبل دیگرستیزی. نهاد سیاست در هر دو سوی اهل سنت و تشیع، در ایران و عربستان، در یمن و بحرین و سوریه و مصر و مالزی هم بر این آتش می‌دمد. در چنین شرایطی، نیاز است که راهی دیگر برای نزدیک‌کردن قلب‌های این دیگری‌های مذهبی به یکدیگر جست. 🔹در خلاء این اراده‌ی شفابخش در نهاد مذهب، نقش هنرمندان، ورزشکاران، روشنفکران، اساتید دانشگاه، فعالان اقتصادی، ادیبان و روزنامه‌نگاران پررنگ می‌شود: جایی که «محمد صلاح» فوتبالیست مصری سنی، «مصطفی عقاد» کارگردان، «ام کلثوم» خواننده، «محمود درویش» کاریکاتوریست، در قلب‌های ایرانیان شیعه با دریبل زدن‌ها، سکانس اذان گفتن بلال، تحریرهای زیبای آوازی و کاریکاتورهای آزادیخواهانه جا باز می‌کنند. اینجاست که قلب‌های شیعه و سنی با یک ریتم می‌تپند و شکاف‌های خون، به جوی‌های محبت بدل می‌شوند. 🔹این رسالت زمانه‌ی ماست؛ چه فقه و فقهای شیعه و علمای اهل سنت به مسوولیت اخلاقی زمانه‌شان آگاه شوند و چه در این آتش بنیان‌کن بدمند. چقدر جای موسی صدرها و شیخ شلتوت ها و محمدتقی قمی ها وسیدجمال ها در حوزه و الازهر خالی است. @saraeer
📜آستان قدس رضوی، یک مراسم و چند سوال! 🔻کانال «پیام شهید» در واکنش به خبر برگزاری همایش «شناخت الگوی جوان امروز، گرامیداشت حضرت آیت الله قاضی» در مشهد توسط آستان قدس رضوی، نوشت: 🔹اول: چندصد سال است فضای حوزوی و روحانیت برخی شهرها به طور سنتی موافق فلسفه و عرفان یا مخالف آن است. قم و اصفهان فلسفی و عرفانی مشرب و مشهد و نجف مخالف آن بوده‌اند. هردو فضا هم علمای شهیر و نامداری داشته‌اند که منشأ خدمات بزرگی به دین و مذهب بوده‌اند. 🔹دوم: اصلا بیایید به درست و غلطش کار نداشته باشیم. عقل را بگذاریم وسط و قضاوت کنیم: با وجود این نکته مهم، برگزاری گرامیداشت مرحوم آیت‌الله سیدعلی قاضی توسط "آستان قدس رضوی" در مشهد که از پایگاه‌های تاریخی مخالفت حوزه با عرفان و فلسفه است را چطور باید تحلیل کنیم؟ یا مثلا تصور کنید یک گروه یا مؤسسه‌ در قم که پایگاه موافقان عرفان و فلسفه است برای مرحوم میرزا مهدی اصفهانی از بزرگان مکتب مقابل مراسم بگیرند. آیا در هر دو حالت، این کار را نمی‌توان یک "اشتباه حساسیت‌زا " نامید؟ و آیا جریان غالب حوزوی و روحانیت در آن شهر و جغرافیای حوزوی حق ندارد گلایه کند؟ قطعا پاسخ، مثبت است. 🔹سوم: این اقدام حساسیت برانگیز آن هم با اسم "آستان قدس رضوی" منتسب به نظام سیاسی حاکم، کجای منظومه فکری و سیره عملی امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای جا دارد؟ آیا از سیره امام خمینی که پس از انقلاب تفسیر سوره حمدش را به خاطر گلایه‌های علمای انقلابی ولی منتقد مشرب عرفانی اش در مشهد تعطیل کرد، برگزاری چنین مراسمی در می‌آید؟ یا از سیره رهبری در حسن تعامل با فاز و فضای حوزه خراسان و رعایت حساسیت‌ها برای عدم فعال شدن این شکافها به برگزاری چنین مراسمی میرسیم؟ قطعا پاسخ منفی است. 🔹چهارم: بگذریم از اینکه اساسا ماموریت‌ها و اولویت‌های "آستان قدس رضوی" چه نسبتی با چنین برنامه‌ای دارد، بگذریم از اینکه اساسا شخصیتی چون مرحوم قاضی چه نسبتی با مفهوم "جوان مومن انقلابی" ترسیم شده توسط رهبر انقلاب دارد، اما آیا آقای رئیسی و تصمیمسازان اطراف ایشان واقعا متوجه این حساسیت‌ها و آسیب‌های تشدید آن نیستند؟ ای کاش این برنامه معلول غفلت مسئولین امر از این ظرائف باشد، نه معلول نگاه افراطی و غلط برخی جریان‌های انقلابی که از امام خمینی و رهبر انقلاب، انقلابی تر هستند و با احساس تکلیف غلط، کمر به ریشه‌کن کردن جریان غیرفلسفی بسته‌اند. 🔹 آقای رئیسی عزیز! بهتر نیست اگر دغدغه تکریم و زنده کردن یاد و نام علما را داریم، مثل آستانهای مقدس علوی و حسینی، از این گسل‌های اعتقادی و اقدامات حساسیت‌زا فاصله بگیریم و علمای بزرگی چون شیخ طوسی، شیخ حر عاملی، آیت‌الله میرزا جوادآقا تهرانی، آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی _از اساتید آیت‌الله خامنه‌ای که از قضا مشرب غیر فلسفی داشتند و تعاریف عجیب شاگرد از استادشان در سایتشان موجود است_ و امثالهم را معرفی کنیم؟ @saraeer
683946_orig.pdf
372.3K
🔺وزارت ارشاد برای اولین بار فهرست حمایت های این وزارتخانه از اشخاص حقوقی درسال های ٩٦ و ٩٧ را منتشر کرد. این فایل، کمک های سال ٩٦ را نشان می دهد @saraeer
📜شیعه انگلیسی «رهبر» ندارد 🔻مباحثات | سیدیاسر تقوی: 🔹سال 95 بود که رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در «دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر» با اشاره به مبانی قرآنی مسأله «امامت»، طی تذکری فرمودند: «البتّه، از این طرف هم بایستی احساسات آنها را تحریک نکنند. یک عدّه‌ای خیال میکنند اثبات تشیّع به این است که انسان به بزرگان مورد اعتقاد اهل سنّت و دیگران بنا کند مدام بدوبیراه گفتن؛ نه، این خلاف سیره‌ی ائمّه است. اینکه شما می‌بینید رادیوها یا تلویزیون‌هایی در دنیای اسلام به وجود می‌آید که کار آنها این است که به‌عنوان شیعه و به نام شیعه، به بزرگان مورد اعتقاد بقیّه‌ی فِرق اسلامی بدگویی کنند، این معلوم است که بودجه‌اش بودجه‌ی خزانه‌داری انگلیس است؛ این بودجه‌اش بودجه‌ی انگلیس [است‌]، این شیعه‌ی انگلیسی است.» 🔹از جمله شبکه‌های ماهواره‌ای که شامل تذکر ایشان می‌شد، شبکه فدک با مدیریت یاسرالحبیب از روحانیون تندوری ساکن لندن بود که نه تنها مقدسات اهل سنت را که برخی مراجع تقلید شیعه را نیز هدف هجمه و اهانت‌های خود قرار می‌داد. یاسرالحبیب خود را از مریدان آیت الله سیدصادق شیرازی معرفی می‌کرد. سکوت بیت شیرازی در برابر این انتساب موجب شد که «شیعه انگلیسی» از یک خط‌دهی درآسیب‌شناسی فرهنگی، به برچسبی جهت مقابله سیاسی- امنیتی با بیت شیرازی به عنوان «رهبر شیعه انگلیسی» تبدیل شود. هجمه رسانه‌ای سنگین علیه این بیت که بعضا با اهانت‌های ناروایی نیز همراه بود و همچنین سخنرانی‌های انتقادی و تألیف کتاب درباره موضوعاتی همچون «برائت از مقدسات اهل سنت» و «قمه‌زنی» البته با محوریت آیت الله شیرازی موجب شد تا ضمن تمرکز «بودجه‌های پراکنده»، این بیت تبدیل به جریانی متشکل و منسجم شود. 🔹این درحالی بود که شاخصه‌های فرهنگی مزبور نه تنها اختصاص به بیت شیرازی نداشت که همچنان این مسائل در بدنه‌ی مقلدان بسیاری از مراجع تقلید، مشروع و بلکه از شعائر و مناسک مهم تلقی می‌شود. فراتر آنکه بسیاری از مراجع تقلید نیز در خصوص «وحدت شیعه و سنی» و «آسیب‌های عزاداری» با دیدگاه انتقادی مطرح شده توسط رهبر معظم انقلاب به طور کامل هم‌نظر نبوده‌ و نیستند. به طور مثال استفتای تلفنی اخیر کانال تلگرامی سرائر (با مدیریت نگارنده) از دفاتر 14 نفر از مراجع تقلید نشان می‌دهد که اکثر مراجع همانند آیت الله شیرازی و برخلاف نظرات آیات عظام خامنه‌ای، مظاهری، مکارم شیرازی و صانعی، با برگزاری مراسم غیرعلنی «عیدالزهرا» مخالفتی ندارند و این یعنی تفاوتی میان دفاتر این اعاظم با بیت شیرازی در بیان فتوا نیست. اما تأثیر اینگونه فتاوا- هر چند با قید «غیرعلنی»- فرهنگ عمومی را به طور فراگیر متأثر می‌کند و لذا در تشدید تنش‌ بین مذاهب نه تنها بیت شیرازی که مقلدان سایر مراجع نیز اثرگذار خواهند بود. 🔹در این بین، هنگامی که سیاست‌های نادرست رسانه‌ای، محوریت یک جریان پراکنده فرهنگی را به شخصیتی منسوب می‌داند که از قضا با مواضع سیاسی نظام همسو نیست، با قلب یک معضل فرهنگی به یک معضل سیاسی، این امکان را فراهم می‌آورد که بیت مزبور بتواند در میان بدنه متدین جامعه، بر اساس نگاه سیاسی خود یارگیری کند و رفتارهایی نظیر «برائت از مقدسات اهل سنت» را لزوما به یکی از محورهای مخالفت با نظام معرفی نماید. این استحاله موضوع تا آنجا پیش رفته که امروزه حساسیت حوزه انقلابی نسبت به شخص و نام آیت الله سیدصادق شیرازی بیشتر از حساسیت‌ نسبت به شاخصه‌های فرهنگی این جریان در سطوح دیگر حوزه علمیه است. 🔹مولفه‌های «شیعه‌ انگلیسی» که همان تنش‌زایی در روابط شیعه و سنی است، هیچ‌گاه در انحصار بیت شیرازی نبوده و همچون سایر آفات فرهنگی جامعه شیعی به صورت پراکنده ظهور و بروز داشته است. در همین حوزه علمیه با وجود آنکه سعی می‌شود در قالب همایش‌ها و تألیفات، وحدت شیعه و سنی را نگرشی ساری و جاری جلوه داده شود، آنچه در استفتائات مراجع و نگرانی‌ درونی آنها به تحرکات اهل سنت به چشم می‌خورد بیانگر آن است که این نگاه پا فراتر از یک سری تصمیمات و رفتارهای نمایشی نگذاشته است. این تحلیل زمانی تقویت می‌شود که شاهد آن هستیم که برخی از اساتید حوزه ابایی از دیدار علنی با آیت الله شیرازی و انعکاس رسانه‌ای آن ندارند. 🔹به نظر می‌رسد تقابل جریان انقلابی صرفا به تمرکزی کاذب در این بیت منجر شده است. نگارنده معتقد است شیعه انگلیسی «رهبر» ندارد و رهبرتراشی برای آن نیز کمکی به حل آن نخواهد کرد . لذا شاید بهتر باشد به جای نگاه سیاسی و تمرکزبخش به این جریان، برای درمان این مشکل فرهنگی، راه‌حلی فرهنگی و فراگیر بیاندیشیم. @saraeer
📜جزئیات بازداشت صدرالساداتی از زبان برادرش 🔻برادر سیدمهدی صدرالساداتی در صفحه اینستاگرام این فعال فضای مجازی جزئیاتی از بازداشت او را منتشر کرد: 🔹شاید اینبار ادبیاتی متفاوت و شکل و شمایل همیشگی را در این پست نبینید چون اینجانب برادر سید محمد مهدی صدر الساداتی این پست را می گذارم. ابتدا شرح مختصری از غیبت دو روزه ی برادرم را به اطلاع دوستان میرسانم. 🔹پس از احضاریه ی دادسرای ویژه روحانیت در شعبه تهران بدون مطرح کردن موضوع اتهامات وی را احضار کردند که این احضاریه از طریق خود ایشان اطلاع رسانی شد. ایشان دیروز حوالی ساعت 10 صبح در دادسرا حضور یافت و تا ساعت 15 هیچ اطلاعی از ایشان به بستگان و دوستانشان نرسید. اینجانب از طریق برخی از دوستان این ماجرا را پیگیری کردم نهایتا متوجه شدم که ایشان را بازداشت کردند. 🔹پس از پیگیریهای پیاپی متوجه شدم که به ایشان اجازه ی هیچ نوع تماس جهت وثیقه یا کفالت یا اطلاع رسانی را هم ندادند و بنده نیز که پیگیر بودم با جوابهای سربالا و بی ربط مواجه میشدم تا نهایتا در وهله ی اول کفالت 20 میلیونی را قبول کردند ، یکی از دوستان که کارمند رسمی دولت نیز میباشد جهت کفالت ایشان به دادگاه مراجعه کرد اما کفیل را رد کردند و پس از مدتی دوباره به او زنگ زدند که بیاید، بعد برگه وثیقه ی 100 میلیونی را نشان دادند ، اما بر اثر گذشت زمان دیگر فرصت وصول وثیقه منتفی شد ، لذا ایشان دیشب را در زندان اوین سپری کردند ، در کمال شگفتی امروز صبح که جهت اجرای وثیقه مراجعه کردم وثیقه ی 100 میلیونی را نیز قبول نکردند و گفتند پرونده های دیگری در راه است که هنوز تفهیم اتهام نشده و وثیقه سنگینتر میشود و تا وقتی که اتهامات جدید تفهیم نشود مبلغ وثیقه هم روشن نمیشود و در حال حاضر پاسخگوی هیچکدام از پیگیریهای ما نیستند ، بنابراین مشخص میشود که سید مهدی امشب را هم میهمان زندان اوین خواهد بود. 🔹چند فقره از اتهاماتی که به ایشان نسبت داده اند که مربوط به ماجرای ده ونک میباشد از این قرار است : تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه نظام ، اخلال در نظم ، توهین علیه مامور نیروی انتظامی و ... 🔹اکنون چند نکته مبهم در مورد وضعیت سید مهدی را متذکر میشوم : حق وکیل را به وی ندادند در صورتی که طبق بند 190 کیفری ایشان حق گرفتن وکیل را دارد. پرونده دارای شاکی مشخصی نیست و با گزارشات تهیه گردیده که باید احراز شود. متهم حق دارد پرونده را بخواند و از آن کپی داشته باشد (آگاهی از اتهامات). 🔹و در آخر احتمالا فردا با شرایطی که در حال حاضر مشاهده میشود ، بعید به نظر میرسد که مبلغ وثیقه مشخص شود. این پست را جهت اطلاع رسانی به اصرار دنبال کننده های سید مهدی صدرالساداتی گذاشتم و امیدوارم پیگرد قانونی نداشته باشد. 🔸این پست پس از ساعاتی از صفحه اینستاگرام صدرالساداتی حذف شد و سرائر آن را به نقل از سایت «الف» منتشر می کند @saraeer
📜پاسخ یکی از مخاطبان سرائر به یادداشت «آستان مقدس رضوی، یک مراسم و چند سوال» 🔻جعفر یوسفی: 🔹اولا اینکه این سوال را مطرح کردند که « این حرکت کجای منظومه فکری و سیره عملی امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای جا دارد؟» خب این سوال که واقعا سوال روی بی اطلاعی است چون موارد بسیار زیادی از صحبت های رهبری وجود دارد که ایشان بارها با این نکته اشاره کردند که مرحوم قاضی را باید به عنوان یک الگو معرفی کرد که دو نمونه از آن را اشاره می‌کنم: 🔹1. تجلیل از مرحوم آقای حاج میرزا علی آقای قاضی، ان‌شاءالله یکی از کارهای بسیار مفید و کار بزرگی است. مرحوم آقای قاضی - میرزا علی آقای قاضی - یکی از حسنات دهر است؛ یعنی واقعاً شخصیت برجسته‌ی علمی و عملی مرحوم آقای قاضی، حالا اگر نگوییم بی‌نظیر، حقّاً در بین بزرگان کم‌نظیر است. 2. باید فضا جوری شود که انسان هایی مانند میرزا علی آقای قاضی ها و علامه طباطبائی ها در آن بوجود آید. 🔹ثانیا مگر در زمان مرحوم آیت الله طبسی رحمه الله علیه که ایشان گرایشات تفکیکی داشتند(البته معتدل بودند) و تقریبا امکانات آستان مقدس در اختیار این گرایش بود کسی اعتراض کرد؟ بلکه طیف مقابل با سعه صدر به فعالیت های علمی خود ادامه می دادند. 🔹ثالثا داستان تعطیل شدن سوره ی حمد امام هم به خاطر تهدید آقایان به جواب دادن در عموم بود و چون امام نمی خواستند در اول انقلاب بین علمای درجه ی اول شیعه اختلاف ایجاد بشود برای همین تفسیر سوره ی حمد را تعطیل کردند . و این درحالی است که الان شرایط کاملا فرق کرده و ملاحضات اول انقلاب دیگر وجود ندارد. 🔹رابعا اما اینکه گفته شده ماموریت های آستان قدس چه ربطی به این همایش داشته است خیلی جالب است چون خط و ربط آستان قدس کاملا در راستای نظر ولی فقیه می باشد و از گفتن این موضوع هم هیچ ابائی نداریم و ندارند . هم چنین این همایش توسط موسسه جوانان برگزار شد ، که آنها آقای قاضی را با توجه به شرایط عصر امروز و اینکه هزار و یک عرفان بوجود آمده است لازم دانستند که ایشان را به عنوان الگو برای جوانان معرفی کنند که نه تنها هیچ اشکالی نداره بلکه طبق توصیه رهبری این کار صورت گرفته است. 🔹خامسا اینکه : هیچ اشکالی نداره که آقایان طیف مقابل هم بیایند و برای مرحوم میرزا مهدی اصفهانی رحمه الله علیه در مشهد یا قم مراسم برگزار کنند البته باید در عین ادب و احترام به دیگران این مراسم برگزار شود همین طوری که بزرگذاشت آیت الله قاضی برگزار شد. 🔹نکته ی آخر اینکه هرچه این دو مکتب از نظر علمی رشد کنند در نهایت به فضای کلی علمی کشور و اسلام کمک می‌شود اینکه نباید از این همایش ها و نشست های علمی ترسید بلکه باید به برگزار شدن هر چه بیشتر آن از هر دو مکتب کمک کرد. 🔸«آستان مقدس رضوی، یک مراسم و چند سوال» را اینجا بخوانید: https://eitaa.com/saraeer/298 @saraeer
📜حبابِ انقلابی- غیرانقلابی در قم/ چرا آیت‌الله خامنه‌ای از «حوزه انقلابی» سخن می‌گویند؟ 🔻فرید مدرسی در کانال تلگرامی خود نوشت: 🔹دوقطبی حامیان و مخالفان نظام در قم "حُباب" است؛ حبابی که با قصد بهره‌برداری‌ سیاسی، جریانی، فردی، خویشاوندی یا عدم اطلاع دقیق، تشریح، تعمیق و بزرگ شده است؛ بادکنکی که گاهی در داخل کشور و گاهی در بنگاه‌های رسانه‌ای و اندیشکده‌های خارج از ایران در آن دمیده می‌شود. این دو قطبی گاهی در واژگان مختلف جانمایی می‌شود: حوزه انقلابی/غیرانقلابی، حکومتی/سنتی و... . [این ادعا برآمده از دریافتی میدانی از حوزه است.] 🔹واقعیت این است که در درون حوزه علمیه قم خط قرمزی به نام "جمهوری اسلامی ایران" وجود دارد و منتقدان سیاست‌ورزی حاکمان و حتی منتقدان نظریِ ایدئولوژی نظام هیچگاه از این امر تخطی نکرده و در محافل خصوصی نیز به صراحت اجازه خدشه به این خط قرمز را نمی‌دهند. چه خوشایند برخی باشد و چه ناخوشایند؛ بر این باور دارند. 🔹 منظور از "حوزه"، حاشیه‌نشینان نیستند که نه تاثیری در حوزه دارند و نه در کالبد حوزه قرار گرفته‌اند. منظور اساتید، فضلا و علمای حوزه هستند که در تشکل‌های حوزوی یا نهادها و بیوت صاحب تصمیم‌سازی و جایگاه هستند. اینها برخلاف ذهنیت خارج‌نشینان حوزه، تطبیقی با آرایش سیاسی/فکریِ مرسوم ندارند. پس تعجب‌برانگیز است که چگونه آن شخصیت یا تشکل یا نهاد حوزوی این موضع را گرفت یا آن رفتار را انجام داد. 🔹در رخدادها و مراسم‌های درون حوزوی و فراحوزوی می‌توان نکاتی را یافت که دو قطبیِ کاذب را رد می‌کند؛ از حضور سرآمدان جریان سنتی حوزه کنار مقامات نظام تا مواجهه طرفداران حکومت برابر اقدام نادرست افراد منتسب به حکومت. آنانی که می‌خواهند حوزوی باشند و بمانند و در آینده خود تنها به این مسیر می‌اندیشند، حاضر نیستند اصول حوزوی را قربانی دیگر ارزش‌ها کنند. البته ملبسانی هم هستند که آتیه خود را خارج از حوزه طراحی کردند و می‌توانند گاهی از اصول حوزه بگذرند. 🔹تلاش برخی برای پویا نگاه داشتن این دوقطبی انقلابی/غیرانقلابی که در اصل همان دوقطبی حامیان نظام و مخالفان آن است، را نمی توان رد کرد و مشهود است؛ سازندگان آن، اینگونه قطب‌بندی را راحت کردن حلِّ مسئله می‌پندارند. همچنین برای برخی در داخل و خارج ایران، این دوقطبی نافع است و بسترساز. اما در واقع، این دو قطبی کاذب است؛ حتی اگر اکنون با حمایتِ رسانه‌ای، زنده قلمداد شود تا چند صباحی دیگر مرگ این دوقطبیِ متولد نشده را رسما باید به سوگ بنشینند. 🔹سوالی مطرح می‌شود که چرا آیت‌الله خامنه‌ای از "حوزه انقلابی" سخن می‌گویند و بارها حوزویان را خطاب قرار داده‌اند؟! به نظرم، دقیقا این تز در جهت نفی چنین دوقطبی است و در راستای تقویت همراهی کالبد حوزه از نظام. معتقدم ایشان کلیت حوزه را انقلابی می‌دانند و حوزه انقلابى را همان ماندگاری خط قرمز جمهورى اسلامى در حوزه ترسیم می‌کنند كه کلیت حوزه نیز وفادار است به آن. آیت‌الله خامنه‌ای بیش از همه شخصیت‌ها و جریان‌های حکومتی کالبد حوزه را می‌شناسند و تعامل‌های مستقیم و غیرمستقیم هم موید این مسئله است؛ تاییدات مکرر بر مرجعیت نجف در مقاطع گوناگون و نیز روابط علنی و نیمه‌علنی با مراجع تقلید قم (در تهران، قم، مشهد) نیز نشانه‌هایی از این امر است. اما برخی جریان‌ها در درون حکومت به دلیل ناآشنایی، و برخی جریان‌های خارج ایران برای پروژه تقابل‌سازی با جمهوری اسلامی، این تقسیم‌بندی را تقویت می‌کنند. این تلاش‌های آگاهانه یا ناآگاهانه ممکن است عمر این حُباب را بیشتر کند اما توان حیات‌بخشی به آن را ندارد. @saraeer
📜حربه تکفیر بین شیعه و سنی مشترک است 🔻سایت «اخوت» | محمدعلی میرزایی: 🔹دیدم یکی از اعاظم حوزه علمیه در مصاحبه با فارس* گفته است عالمان شیعه هیچ گاه اهل سنت را تکفیر نکرده اند. این ادعا البته انکار یکی از بدیهیات تاریخ است. مگر می شود چنین حرفی را پذیرفت؟ افسوس که صلاح نیست نام بسیار ی از عالمان برجسته شیعی که غیر معتقدان به امامت اهل البیت را کافر دانسته و بلکه گاه ناصبی و مستحق قتل شمرده اند نام ببریم. اما همین حالا هم اگر ادبیات خود ما را بنگرید به این حقیقت تلخ می رسید که: 🔹تکفیری شیعی و تکفیری سنی یک حقیقت رایج و غیر قابل انکار در بین مسلمانان است. البته مدل این دو تکفیر یک سنان نیست. برخی از عالمان اهل سنت شیعیان را و نه اندیشه تشیع را به خاطر سب و لعن و غلو تکفیر کرده اند و عالمانی از ما از قدیم مبنای فکری و اعتقادی اهل سنت را عامل کفر دانسته اند. حالا کاری به فرق این دو مدل تکفیر ندرایم. 🔹متأسفانه مسلمانان همه مذاهب به دلایلی کاملا شناخته شده و گاهی سیاسی و تعصب در تقابل و تعامل با هم کیشان و هم دینان و حتی هم مذهبان خود از حربه تکفیر استفاده کرده ایم. اخبار خدشه در ایمان دیگران کردن از فربه ترین بخش های روایات جعلی است. آسان کردن تشکیک در ایمان کسی که با من هم فکرو هم عقیده نیست از بدیهیات آسیب های تاریخی ارتباطات اسلامی ماست. 🔹پنهان کردن این آسیب ها و مدام توپ را به زمین دیگری انداختن گرهی از کار بسته ما را حل نمی کند. کشاندن پای کفر و ایمان و هدایت وضلالت به میدان گفت و گوی فقهی و کلامی و حتی سیاسی بین مسلمانان و در درون مذهب واحد( شیعه و سنی) یک اتفاق ویرانگر بوده و همین حالا هم هست. همین تشکیک در ایمان و دین مخالفان را می توان در قالب دهها پایان نامه علمی مورد مداقه قرار داد. 🔹خدا یکی است. محمدبن عبدالله( ص) رسول و نبی و مبعوث از سوی اوست و قرآن کتاب آسمانی وی است. همین قدر اعتقاد و باور برای مسلمان بودن و نفی کفر کافی است. ایمان هم مقوله ای قابل قضاوت و اندازه گیری فقهی نیست. 🔹به عبارت واضح تر، ایمان در میزان فقه در نمی آید. یعنی فقیه با معیارهای فقاهتی اش قدرت خلق ساز و کاری برای اثبات و نفی ایمان ندارد. اگر کسی به خدا ایمان دارد، به پیامبری و رسالت حضرت محمد هم شهادت می دهد اما در مصادیق امامان مسلمانان به هر دلیل اختلافی دارد در چنین حالتی اصولا مقوله کفر و ایمان مطرح نیست. فرض ما بر این است که هیچ مسلمانی با اعتقاد به این که این قول و باور از پیامبر خداست نفی نمیکند. 🔹این آشفته بازار دانش کلام و شخصی سازی و مذهبی سازی دانش اعتقادات و تبدیل خروجی ها و احکام آن به عنوان سلاحی علیه خصم از تراژدی های بزرگ تاریخ اسلام و از عناصر اصلی بی اثر کردن کلام و اعتقادات در شکل دهی به باورها و بینش های سازنده مسلمانان است. وجهه و سمت و سوی اصلی و گرایش مقاصد علم کلام در اصل به سمت بیرون بوده است اما حالا علم کلام به ابزاری برای خود زنی و تخریب خود مسلمانان تبدیل گشته است . 🔹علم کلام فعلی مانعی هم برای رشد دانش مسلمین و عنصر تخویف و ترهیب عالمان دینی برای نو اندیشی دینی است زیرا احکام کفر و فسق و ضلالت در آن به آسانی رخ می دهد. 🔸* این یادداشت در تاریخ 1396/06/02 منتشر شده که کانال «اخوت» مجددا آن را بازنشر کرده است @saraeer
📜جریان شیرازی٬ جریانی عوام زده است! 🔻«حمزه وطن فدا» در کانال «روزنه» در واکنش به یادداشت «سیدیاسر تقوی» نوشت: 🔹علی رغم اینکه اصل حرف* مقبول نیست و به هر جهت هیچ جریانی بدون سر نیست و همیشه ولو به شکل تعینّی هر جریانی در جامعه وجاهت و شانیت و مشروعیت خود را از یک بزرگتری میگیرد و این بزرگتر به شکل طبیعی در موقف رهبری جریان قرار میگیرد و همه چشم ها به اوست. هر چند که ممکن است این رهبری ضعیف یا قوی باشد یا شخص زیر بار این مسئولیت رهبری رفته باشد یا نرفته باشد. 🔹در قبال جریان شیرازی حداقل من نمی دانم واقعا مشغول چه کاری هستند یک رهبری خودآگاه است یا تعینی. ولی آن روی سکه به نظرم در منظر بچه های انقلاب اصلا ملموس نیست. و از این جهت حرف سرائر را میپسندم هر چند انگیزه اش را نمی شناسم. 🔹مدام هر اتفاق فجیع فرهنگی را به یک اتفاق سیاسی تقلیل میدهیم ، یک راسی برایش شناساسیی میکنیم و آن راس را میزنیم که تا اینجا کار بدی نیست اما آن روی دیگر سکه که وجه فرهنگی و مقبولیت عام یک ایده است را نه رصد داریم نه جدی میگیریم نه برای مواجهه با ان کاری میکنیم 🔹واقعیت این است ما هر روز در خلال درسها در قم با تیپ هایی رو به رو میشویم که وحدت را نمی فهمند. با تیپ هایی رو به رو میشویم که حرف انقلاب در این خصوص را نمی فهمند. وحدت را نه یک تهاجم شیعی که یک انفعال و تقلیل در جهت تامین منافع دنیوی یک حکومت تقریر میکنند حتی گاهی انقلابی هم هستند ، به این معنا که کلیت نظام را میفهمند ، آقا را هم حتی دوست دارند ولی با عرض پوزش اخرش در لسان شان رفتن به مستراح سر زدن به خلیفه است. 🔹متن حوزه ، عمق حوزه به نظرم در فهم معارف انقلاب که یکی از آنها وحدت است افلیج است. این قابلیت کم و کج بخشی از بدنه حوزه ماست که حتی آماری نداریم که کمند یا زیاد یا حداقل من ندارم طبیعی است در این قابلیت و استعداد نفهمی ، همه جور بذری امکان رشد و نمو دارد حتی بذر پوچ و پوک جریان شیرازی. 🔹خیلی ها شاید از شیرازی هم ابراز برائت کنند ولی وقتی دقیق میشوی با همان سبک زندگی میکنند با همان فکر فکر میکنند ولی اسمش این است که انقلابی هستند. خیلی ها هم اصلا شیرازی را نه میشناسند نه معتبر میدانند و چه بسا شیرازی مثل آنها دارد فکر میکند 🔹جریان شیرازی یک جریان عوام زده است. جریانات عوام زده بیش از آنکه موثر باشند بر عوام متاثرند از عوام و صرفا یک هویت روشن تری برای این عوامیت دست و پا میکنند. عوام و سیاهی لشگر شهرهای مذهبی نظیر قم و اصفهان و مشهد به گونه ای است که شیرازی خورش ملس است. 🔸* یادداشت سیدیاسر تقوی با عنوان «شیعه انگلیسی رهبر ندارد» را اینجا بخوانید: https://eitaa.com/saraeer/302 @saraeer
📜اصلاح نگاه به انسان در جریان اصلاح طلبی/ هنوز انسان از عقیده تفکیک نشده است 🔻علی شفیعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مدیرگروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی در کانال تلگرامی خود نوشت: 🔹همان گونه که قبلاً یادآوری کردم به گمان بنده جریان اصلاحات در حوزه اندیشه و اخلاق نیازمند اصلاح است. یکی از مقولات نیازمند به اصلاح نگاه ایشان به انسان است. در نوبت پیشین از ضرورت رهایی انسانِ اصلاح طلبان از جنسیت سخن گفتم در این نوبت سخن از ضرورت رهایی انسان از عقیده است. 🔹در نگاه سنتی و اصول گرایان انسان به عقیده گره خورده است و لذا انسان غیر عقیده مند یا غیر همسو از حقوق انسانی برخوردار نبوده و از مناصب اجتماعی محروم است. در این نگاه هر کس هر اندازه عقیده مندتر برخوردارتر از حقوق انسانی و به همین میزان هر اندازه از عقیده مورد پذیرش اصول گرایان دورتر از حقوق دورتر. رفتار اصلاح طلبان در دوران حاکمیت نشان می دهد که هنوز ایشان نتوانسته اند با این واقعه کنار بیایند و خود را از این چالش رها کنند. ما هنوز برای واگذاری قدرت به انسان های غیر عقیده مند و غیر همسو هم در نظر و هم در عمل با مشکل جدی مواجهه هستیم. 🔹در نگاه اصلاح طلبان هنوز انسان از عقیده تفکیک نشده است و لذاست که کافران و غیر همفکران را نه تنها مورد تکریم قرار می دهند بلکه با آنان برخوردی درجه دوم می شود. به راستی آیا اصلاح طلبان حاضرند از حقوق اجتماعی و سیاسی کافران؛ بهائیان؛ اهل کتاب و سنی ها دفاع کنند؟ آیا ایشان حاضرند مناصب اجتماعی را به آنان واگذار کنند؟ تجربه عضو زرتشتی شورای شهر یزد آزمایشی خوبی بود برای این که جریان اصلاحات متوجه شود که هنوز نتوانسته است خود را از این سنخ مقولات رها کند. @saraeer
🔺مناظراتی درباره ازدواج سفید، اسلام و همجنسگرایی، ارتداد و آزادی، حجاب، دین و اخلاق با مشارکت کارشناسان حوزوی @saraeer
سرائر | مجله دین و روحانیت
🔺مناظراتی درباره ازدواج سفید، اسلام و همجنسگرایی، ارتداد و آزادی، حجاب، دین و اخلاق با مشارکت کارشنا
📜آیا طرح مسأله همجنسگرایی به عادی سازی آن کمک نمی‌کند؟ 🔻حسین سوزنچی، از کارشناسان حوزوی حاضر در دوره درس گفتارهای دین و اخلاق مدرسه آزاد فکری در کانال تلگرامی خود نوشت: 🔹نکاتی درباره درس گفتگوی دین اخلاق وحقوق جنسی (مساله همجنسگرایی). برخی از دوستان می‌پرسند: آیا با طرح بحث همجنسگرایی به گسترش و عادی سازی آن کمک نمی‌شود؟ بنده در مقابل می‌پرسم: آیا باید صبر کنیم که یک موضوع به یک مساله حاد اجتماعی تبدیل شود و سپس درباره آن و چگونگی مواجهه با آن به بحث و گفتگو بپردازیم؟ آیا وقتی علائم هجوم از دور سوسو می‌زند بهتر نیست که پیشاپیش درباره آنچه می‌خواهد رخ دهد بیندیشیم و بحث کنیم و با بحث‌های خود امکان داوری عاقلانه و هوشیارانه در برابر این امواج غربی را برای جامعه فراهم آوریم؟ 🔹از نظر حقیر، همجنسگرایی بسیار بیش از اینکه یک گرایش واقعی در معدودی از انسانها باشد، مصداق بارز سرکشی نفس اماره عده قلیلی است که با ابزارهای متعدد رسانه‌ای می‌کوشند خود را حق به جانب و دارای عِدّه و عُدّه نشان دهد؛ در حالی که علی‌رغم ساخت هزاران فیلم در راستای عادی‌سازی و مظلوم‌نمایی در این عرصه، و تبلیغات شدید درباره آن به عنوان یکی از حقوق طبیعیِ بشر، و ایجاد قوانین تسهیل‌کننده این روابط، و همراه کردن جو حمایتی در میان توده‌ها، به نحوی که مخالفت با آن مخالفت با حقوق آزادی و برابری انسان‌ها قلمداد شود، آمارهای خود کشورهای غربی، از نفوذ ضعیف این پدیده شوم در مقام عمل، حتی در خود این جوامع حکایت دارد. مثلا حتی بعد از تصویب و قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان در آمریکا، طبق آمار موسسه گالوپ، تعداد کسانی که خود را همجنسگرا معرفی می کردند حدود 1.7 درصد بود و تنها یک دهم آنان اقدام به چنین ازدواجی کردند. 🔹آیا بهتر نیست که در مقابل این پروپاگاندای عظیم رسانه‌ای، این واقعیت‌ها نیز در معرض دید همگان قرار گیرد؟ آیا بهتر نیست که پیش از اینکه این موج دفاع از همجنسگرایی به ایران هم سرایت کند، با بحث و تامل، اندکی مردم را به فکر درباره منطق آنان واداریم که: آن انسانی که از کرامت و برابری حقوق او دم می‌زنید واقعا کیست و آیا همجنسگرایی در راستای کرامت انسان است یا در راستای تحقیر انسان و انسانیت؟ واقعا حق چیست که باید به رسمیت شناخته شود؟ و اگر حقی که واقعا حق و ارزشمند است معلوم گردد، هیچکس، حتی شخص همجنسگرایی که انصاف داشته باشد، همجنسگرایی را به عنوان یک حق خواهد دید؟ 🔹آیا خداوندی که به همه زمانها و همه چیز آگاه و بر هر چیزی توانا و این اندازه در حق انسان مهربان است، نمی‌خواسته ویا نمی‌توانسته با انسان چند کلمه سخن معنی‌دار بگوید؛ و اگر گفته آیا سزاست که کلمات خداوند را از هرگونه معنا تهی و آنگاه به دلخواه خود تفسیر به رای نماییم و آیا اگر کسی به هر بهانه‌ای (حتی به بهانه عدالت جویی و آزادی طلبی ) کلمات و سخنان ما را از معنی اصلی‌اش خارج کند بر او نمی‌آشوبیم؟ 🔹عده‌ای از جوانان این مرز و بوم، تصمیم گرفته‌اند که پیش از اینکه باطل عرصه جولان پیدا کند پرده از رخ حقیقت برگیرند؛ و از پیش نیز درباره اینکه حق و حقیقت چیست پیش‌داوری نکنند و ابتدا امکان شنیدن سخنها را مهیا سازند تا بعدا افراد خودشان به تشخیص حق و باطل برسند؛ و برای این منظور از مدافع و منتقد این مساله دعوت کرده‌اند که در محیطی آرام و به دور از جنجال، رای خود را با مخاطب در میان نهند. و خداوند وعده داده که اگر کسانی بی‌هرگونه غل و غشی در مسیر خدا - که همان حق محض و حقیقت ناب است - گام برداند، و دربند باورها و تعصبات شخصی و شرقی و غربی نمانند، آنان را هدایت خواهد کرد. (سوره عنکبوت، آیه 69) @saraeer