eitaa logo
سرائر | مجله دین و روحانیت
565 دنبال‌کننده
106 عکس
43 ویدیو
8 فایل
توجه: درج اخبار و مطالب به معنای تأیید محتوای آن از سوی سرائر نیست ارتباط با مدیر کانال (سیدیاسر تقوی): @t_sedyaser کانال شخصی مدیر: @sedyaser
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺دفتر آیت الله مکارم شیرازی در نرم‌افزار اندرویدی وجوهات، برخی از مصارف وجوهات شرعیه را جهت اطلاع مومنین منتشر کرده است @saraeer
📜فرهنگ بی‌صاحب 🔻امیر مسروری در کانال تلگرامی خود نوشت: 🔹ماجرا از این‌جا شروع می‌شود که فرهنگ ما صاحب ندارد. یعنی حوزه علمیه تا فلان نهاد اجرایی مدعی است وظیفه تولیت فرهنگی دارد و هر یک سودای اجرای فرهنگی را مد نظر دارد که از اندیشه و پویایی ذهنی خود دم می‌زنند! شما یک نفر یا مسئول را در کشور نام ببرید که مدعی فرهنگ نباشد! به نظرم فرهنگ بیش‌ از آنکه یک صاحب نظر و کارشناسِ فرهنگی می‌خواهد یک مدیر کارکشته و یک شخصیت کاریزماتیک و یک دیکتاتورِ قدرتمند را می‌طلبد. فرهنگ رها شده است! هیچ‌کس هم مسئولیت آن را نمی‌پذیرد. در حوزه امنیتی و نظامی اگر مسئولی اشتباهی کند، دادسرای نظامی و امنیتی با آن برخورد می‌‌کند، اما در حوزه فرهنگ نه تولیت مشخص است و نه از کسی می‌پرسند در طول مسئولیت چه کردی! به ویژه آنکه در حوزه قدرت فرهنگی تریبون دارد و اگر دست به او بزنند، داد گروهی بلند می‌شود! 🔹مثلا کسی اجازه دارد از ضرغامی سوال چالشی کند که چه کرد؟ یا جایی هست از آقای قمی بخواهد طرح‌های اجرایی دوره جدید را قبل از اجرا ارزیابی کند؟ یا مثلا کسی هست از وحید جلیلی پرسشی کند یا پیرامون عملکردشان کنجکاوی داشته باشد؟ یا مثلا از آقای محمدی اوقاف یا صالحی امیری [ وزیر سابق] سوالی داشته باشد که در این مدت چه کردید؟ اصلا مگر می‌شود از آقای مخبر پرسید چرا یک دامپزشک باید دبیر شورای عالی فرهنگی باشد؟ یا حتی دبیرِ خانه‌ی سینما و موسیقی کشور چگونه عزل یا انتصاب می‌شوند! 🔹فرهنگ کشور ما همین‌قدر بی‌صاحب و بی‌هویت و پدر و‌ مادر است. پس خواهشاً ناراحت نباشید چرا در فضای مجازی فیلم ساسی مانکن در‌ مدارس پخش می‌شود یا فلان بازیگر‌ برای ژست روشنفکری عکس سگش را منتشر می‌کند! @saraeer
10.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺سیدکمال حیدری از نظر علمای شیعه درباره متغیر بودن ضروریات دین می‌گوید @saraeer
📜درباره‌ مقدمه کتاب غنای آیت الله خامنه‌ای- بخش نخست 🔻اختصاصی | محمدصادق مستفید: 🔹چند روزی است متن درس خارج غنای آیت الله خامنه ای توسط انتشارات انقلاب اسلامی چاپ شده؛ کتابی است استوار و بایسته ی توجه ولی متاسفانه در مقدمه ی کوتاهی که برای کتاب نگاشته شده، شأن مقدمه بودن حفظ نشده و از دیدگاه اجتهادی آیت الله هادی معرفت انتقاد شده بدون آنکه میان نوشتار مقدمه با دیدگاه ایشان، مناسبتی باشد. 🔹نویسنده ی مقدمه که معلوم نیست چه کسی است، در ابتدا بیان می کند که دربارنشینان اموی و عباسی به ترویج غناء می پرداختند ولی اهل بیت با غنا و آنچه در دربار بنی امیه و بنی عباس میگذشت، مبارزه می نمودند. سپس فتوائی از آیت الله هادی معرفت بدون ذکر نام ایشان، مبنی بر اینکه غناء فی نفسه حلال بوده و تنها لوازم غنا مورد نهی امامان قرار گرفته را نقل نموده و با اظهار تعجب فراوان از این فتوا در یک صفحه به نقد آن می پردازد. 🔹آقای معرفت به فتوایش در ضمن مصاحبه ای با موضوع عزاداری سیدالشهداء اشاره کرده و می گوید: «بنده موسيقي را في نفسه حلال مي دانم و دليلي بر حرمتش نيست. همان طوري كه شيخ انصاري فرموده است موسيقي يا غنا ذاتاً دليل بر حرمتش نداريم، اصلا آنچه كه دليل داريم دليل بر حرمت لوازمش است. پس اگر آهنگ آهنگ فرح باشد كه هيچ اشكال ندارد. "قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده" يكي از زينت هاي طبيعي همين مسئله صداي خوش، زدن خوش، اينها جزء زينت هاي طبيعت است. فطرت انسان مايل به اين است. شارع نمي تواند اين را حرام كند. اصلا حرام نمي كند. چرا؟ "کانه خلقها لهم"، اصلا همه اينها، "اخرجها لعباده ، از پيغمبر يك حديثي است مسلَّم، سندش هم معتبر، مي فرمايد: "الهو والعبو فانی اکره ان یری فی دینکم غلظة؛ تفريح كنيد و بازي كنيد زيرا دوست ندارم كه در دين شما خشونتي ديده شود. اين دين اسلام است. موسيقی و غنا بانواعه و بآلاته اگر مناسب با مجالس گناه نباشد اشكال ندارد. الآن اگر شما از متخصصين هم بپرسيد، مي گويند غنا و موسيقي دو نوع است: يك نوع مبتذل، يك نوع متین مبتذل آن است كه در كاباره ها و مجالس رقص و لهو است. وقتي كه خود موسيقي و غنا را چه صوتي و چه آلاتي اش، اين اگر در حدّ متين و معقول باشد، هيچ دليلي بر حرمتش نداريم. اما اگر در حدّ ابتذال و بوالهوسي باشد آن وقت حرام است. مرحوم امام و آقاي خوئي هم مي گويند: اشاره به مجالس خاصي است. لوازمش را بهش اشكال مي كنند. فقط يك چيزي هست و آن اينكه من قيدي زدم كه جايي سوء استفاده نشود. يك چيزي كه در ذهنم هست اين است كه گاهي آن را مي آورند در همين مجلس قرار مي دهند. يعني اينكه مي خواهم بگويم مثل مرحوم امام خيال كرده تناسب مجالس لهو و لعب، يعني لازم نيست كه مال آن مجلس باشد; اگر مناسب هم باشد، يعني طرزي است كه براي آنجا مناسب است آورده اند». 🔹مقدمه نویس، گفتار آقای معرفت را در مقدمه ی خود آورده ولی قسمتی که ایشان برای تایید فتوای خود به دیدگاه شیخ انصاری تمسک نموده را حذف کرده؛ هچنانکه از ابتدای جمله ی "موسيقی و غنا بانواعه و بآلاته اگر مناسب با مجالس گناه نباشد اشكال ندارد" تا آخر گفتار ایشان را نیاورده است... 🔸بخش دوم این‌ یادداشت را اینجا بخوانید: https://eitaa.com/saraeer/565 @saraeer
📜درباره مقدمه کتاب غنای آیت الله خامنه‌ای- بخش دوم 🔻اختصاصی | محمدصادق مستفید: 🔹گفتار آقای معرفت تا حدودی مبهم بوده و واضح نیست که کدام یک از اقوال در باب غناء را پذیرفته است خصوصا که نمیدانیم غناء در دیدگاه ایشان به چه معناست؟ با توجه به ذیل کلامشان، میتوان گفت: غناء در اعتقاد آقای معرفت، به غنای حلال و غنای حرام تقسیم می شود ولی باتوجه به جمله ی ابتدائی و بدون توجه به ذیل کلام ایشان، غنا هرجور که باشد حلال است. چنانکه نویسنده ی مقدمه نیز با تقطیعی که مرتکب شده، در صدد القای چنین معنایی است. فرض می کنیم فتوای آیت الله معرفت حلال بودن غنا باشد، در این صورت نیازی به اظهار تاسف و تعجب نویسنده ی مقدمه نیست، چرا که چنین نظری به فیض کاشانی منسوب بوده و آیت الله خامنه ای در صفحه ی 258 همین کتاب از استاد خویش حاج شیخ هاشم قزوینی نقل میکند که ایشان هم معتقد به چنین فتوایی بوده است. جای سوال است، چرا نویسنده ی ناشناخته مقدمه از فتوای آقای معرفت اظهار شگفتی میکند ولی از فتوای فیض و قزوینی سخنی نمی آورد؟ شاید مقدمه نویس، کتاب را نخوانده و دانشی از فقه غنا ندارد! 🔹جالب است نویسنده ی مقدمه پس از آنکه تعجب خود را از فتوای آقای معرفت ابراز داشته ، نقش عالمی ناقد به خود می گیرد و روایتی که در ضمن گفتار ایشان بدان اشاره رفته را نه تنها ضعیف بلکه ساختگی می داند. وانگهی دلائل ساختگی دانستن حدیث در دیدگاه 🔹نویسنده باورنکردنی است! او برای اثبات مدعای خود می نویسد: « اولا (چنین حدیثی) از طریق شیعه و در مصادر شیعه مطلقا روایت نشده است». با توجه به این معیار، هر روایتی که در منابع اهل تسنن نقل شده و در منابع شیعه بدان اشاره نشده؛ آن روایت ساختگی است! یا در دلیلی دیگر که برای ساختگی بودن این روایت آورده، می نویسد: «رابعاً حدود 15سال پیش از این مصاحبه، یکی از فضلای معاصر این حدیث را مجعول دانسته». معنای دلیلِ مقدمه نویس، آنست که چون فاضلی معاصر روایتی را ساختگی دانسته، دیگران نیز باید آن را ساختگی بدانند. شایسته ی توجه است که این روایت ضعیف السند بوده و آقای معرفت در معتبر دانستن این حدیث دچار اشتباه شده ولی واضح است که گاه اندیمشندان در سخنان شفاهی خود دچار خلط و اشتباه می شوند. به هر حال چنین مقدمه ای سزاور این کتاب علمی نبوده و خوب است در چاپ های بعدیِ کتاب در آن تجدید نظر شود. 🔸بخش نخست این یادداشت را اینجا بخوانید: https://eitaa.com/saraeer/564 @saraeer
📜پاسخ آیت‌الله خامنه‌ای به نامه محمدتقی اکبرنژاد/ «راهی که شما می‌روید اشتباه است» 🔻سیّد مرتضی میرزاده اهری در نامه‌ای خطاب به محمدتقی اکبرنژاد، مدیر موسسه فقاهت و تمدن سازی: 🔹کسانی که با بنده آشنایی دارند به خوبی می دانند که میدان دانش را به میدان سیاست از نوع هوچی‌گری نمی‌آلایم. امّا در این مورد به خصوص از آن‌جا که جنابعالی برای پیش برد اهداف خویش مدام از رهبری معظم انقلاب مایه گذاشته و از آن خزینة پر گهر خرج می‌کنید، مجبورم حقیقتی را گوش‌زد نمایم: 🔹چندی پیش شما نامه‌ای به مقام معظم رهبری نگاشته‌اید و ایشان در ذیل نامه، قریب به این مضمون مرقوم فرموده‌اند: «راهی که شما می‌روید اشتباه است». این پیام حضرت آقا توسط جناب حجت الاسلام مروی زید عزّه به شما ابلاغ گردیده و ایشان، شرح ماوقع را برای حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی نیز نقل نموده‌اند. 🔹حال پرسش اینجاست: آیا جانبداران و اطرافیان شما از این پیام ولی امر به شما باخبرند یا از ایشان پنهان داشته‌اید؟ و پرسش مهم‌تر این که آیا جنابعالی پیام رهبری را بر خود حجّت نمی‌دانید؟ اگر می‌دانید چرا دوباره همان راه منهی عنه را پیش می گیرید؟ 🔸مشروح این نامه را اینجا بخوانید: http://hawzahnews.com/detail/News/495546 @saraeer
📜تهمت و افترا تلاش انسان عاجز است و این آخرین بار نخواهد بود 🔻جوابیه علیرضا ذبیحی، مدیر داخلی مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی نسبت به انتشار خبر "پاسخ آیت الله خامنه‌ای به نامه محمدتقی اکبرنژاد": 🔹عرض سلام و وقت به خیر خدمت تمامی طلاب عزیز و اساتید محترم. پیرو مطلبی که آقای "مرتضی میرزاده اهری" از شاگردان " استاد محمد جواد فاضل" در جواب یادداشت "استاد اکبرنژاد" منتشر نمودند، تذکر چند نکته ضروری است؛ مؤسسه فقاهت، تمامی ادعاهای مطرح شده علیه استاد اکبرنژاد در جوابیه مذکور را، خلاف واقع و مردود اعلام می کند. در روزهای آینده پاسخ های تفصیلی و مبسوط به تمامی ادعاهای مطرح شده، منتشر خواهد شد و جناب استاد اکبرنژاد نیز به زودی، در این باره با شما سخن خواهند گفت. 🔹اما به طور اجمالی توضیحی درباره بخشهایی از این جوابیه ارائه می گردد.،در بخشی از این جوابیه ادعا شده بود که مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) در جواب نامه استاد اکبرنژاد فرموده بودند که «راهی که شما می روید اشتباه است!» 🔹اولا: متأسفانه این بار اولی نیست که این نوع ادعاهای بی پایه و اساس؛ علیه استاد اکبرنژاد منتشر می گردد. این منش جریان تحجر است که وقتی دست خود را از مواجهه علمی بسته می بیند، به تخریب رقیب می پردازد. لذا ما از جناب آقای فاضل می خواهیم که دست از سخن پراکنی های بی پایه و اساس بردارند و هر نوع مستندی در این زمینه دارند منتشر کنند تا صحت و سقم کلامشان برای همگان روشن شود. 🔹ثانیا: همه باید ملتفت باشند که لازم نیست برای موافقت و مخالفت با منویات رهبری، به دنبال تأیید و رد مستقیم افراد از سوی معظم له باشیم؛ بلکه عملکرد افراد نشانگر میزان همراهی یا مخالفتشان با منش و روش رهبری معظم است. عجیب است، آقای فاضل که هم در بحثهای سیاسی و هم در اظهاراتشان درباره حوزه، با بیان و اراده رهبری رویارویی می کنند، حال نگران تحقق منویات حضرت آقا در حوزه ها شده اند!! 🔹با وجود آنکه رهبری معظم سالهای سال و بارها در مواقف گوناگون از ضرورت تغییر کتب درسی و حذف زوائد دروس سخن گفته اند اما جناب آقای فاضل درضمن صحبتهایی عجیب اظهار داشته اند که: «اگر کسی نسبت به چیستی مکاسب شیخ انصاری صحبت کند، استخفاف به حکم خدا کرده است!» یا «این‌هایی که می‌گویند در علم اصول زواید داریم این‌ها اصول را نفهمیدند و این امری غلط است؛ یک بحث در مباحث اصولی نداریم که در فقه اثر نداشته باشد!» یا اینکه، رهبری معظم از طول و تفصیل زیاد درسهای خارج قم گلایه داشتند و تصریح کردند که درس اصول نباید بیش از 5 یا6 سال طول بکشد، اما ایشان با افتخار گفتند که «20 سال است درس خارج اصول را شروع کرده ام و هنوز تمام نشده است!» 🔹ای کاش آقای فاضل پاسخ دهند، کدام حرف رهبری را می توانند مثال بزنند که داعیه دار تحققش در حوزه ها هستند؟! با این وضع، چطور از اشخاص و مجموعه های دیگر انتقاد می کنند و به ایشان نسبت مخالفت با ولایت می دهند؟!!بنابر این لازم است خدمت جناب آقای فاضل عرض کنیم «راهی که شما می روید اشتباه است» چون رهبری معظم بارها فرموده اند که، راه مقابله با نظرات علمی یک نظریه پرداز، سخن پراکنی و دادن نسبتهای ناروا نیست. راه مقابله با نظریات علمی جدید، تخریب شخصیت نظریه پرداز نیست. راهی که رهبری گفته اند این است: «يك نفرى نظر فقهى میدهد، نظر شاذّى است؛ خیلی خوب قبول نداريد، كرسى نظريه پردازى تشكيل بشود؛ پنج نفر، ده نفر فاضل بيايند اين نظر فقهى را رد كنند با استدلال؛ مسئله ى تكفير و رمى و اين حرفها را بايستى از حوزه ورانداخت» 🔹چرا شما که این همه امکانات در اختیار دارید حاضر نمی شوید با برگزاری جلسات آزادِ علمی و کرسیهایی که عموم اندیشمندان حوزوی می توانند در آنها حضور یابند، صحت و سقم نظریات مؤسسه فقاهت را به نمایش بگذارید؟ چرا همیشه به جای پاسخ های علمی، به دنبال رمی و تکفیر مخالفان هستید؟ باور کنید «راهی که شما می روید اشتباه است!!» @saraeer
📜تکنوکرات‌های حوزوی! 🔻یادداشت وارده | صادق بابایی: 🔹۱_ داریوش آشوری در "دانشنامه سیاسی" می‌نویسد: فن سالاری یا تکنوکراسی اصطلاحی است که در ۱۹۱۹ ویلیام هنری اسمیث، نویسند‌ه‌ی آمریکایی، ساخت و با آن، پیشنهادِ حکومت فن‌کاران را مطرح کرد. یعنی سیستمی که دانش تخصصی، در آن به عنوان مهم‌ترین فاکتور مورد توجه قرار می‌گیرد. پیشینه شهرت این واژه در حوزه عمومی کشور ما نیز به استخدام این واژه توسط رهبری در حرم رضوی برمی‌گردد که در مورد اعضای حزب کارگزاران سازندگی و همفکران آنها بکار گرفته شد. 🔹۲_ در هفته‌ای که گذشت، بی‌بی‌سی فارسی برنامه‌ای را به کارشناسی مهاجرانی و حسن شریعتمداری روی آنتن برد و یکساعتی را پیرامون "نسل دوم روحانیت و توانایی اداره کشور توسط ایشان" به بحث نشستند. از خلال سخنان گوناگون مطرح شده در آن مناظره، ذهن نگارنده از سخنی گَزیده شد که مهاجرانی بر زبان راند، مبنی بر دفاع تمام‌قد از توان‌مندی نسل روحانیون پسا‌انقلاب که اگرچه ممکن است روحیه بهشتی و مطهری و طالقانی در آنها کمتر رویت شود، اما سواد و مهارت‌هایی در چنته دارند که از برای اداره‌ی ج.ا کفایت می‌کند؛ طلبه‌های حوزه‌خوانده و در موارد بسیاری دانشگاه دیده‌ای که اغلب زبان‌دانند و مجهز شده به علوم روز فرهنگی‌ سیاسی و مدیریتی می‌باشند. 🔹۳_این نخستین بار نیست که امتیاز‌های حوزه‌ی علمیه پسا انقلاب و طلاب مشغول در آن، برای روشنفکران و اپوزیسیون به اصطلاح لندن‌نشین و... ، مطمح نظر واقع شده است. اما آنچه برای من بعنوان یک طلبه‌ی سطح سه حوزه قم با زیست بوم ۱۱ ساله‌ی حوزوی حائز اهمیت بود، امری متفاوت از موارد مزبور است و آن، عبور ازین لایه‌های خوش خط‌و‌خال و دهن پر‌کن به سطوح عمیق‌تر می‌باشد که شاید پرداختن بدانها جز از خویشتن خودمان نیز برنیاید. 🔹دغدغه این نوشتار هم مشخصاً همان چیزی‌ست که با کمی مماشاتِ در اصطلاح، جریان غیر طراحی شده اما معتنا‌‌به تکنوکرات‌های حوزوی خواندمش! جریانی متشکل از جمع نسبتاً کثیر طلاب که بصورت مستقیم و غیر‌مستقیم به سیستم‌های اداری و فرهنگی ج.ا خدمت می‌کنند، اما احتمالا کم نیستند در میان‌شان، کسانی که از صمیم جان، اعتقاد چندانی به اسلام سیاسی و آرمانهای حکومت ندارند و فارغ از تمام جنجال‌ها، صرفاً گشته‌اند تا از سفره‌ای پاک، لقمه‌ای حلال برای معاش خویش بستانند. اتفاقاً من فکر می‌کنم آقای مهاجرانی اشتباه میکند! مدیران روحانی و طلبه اغلب باسوادند و از مهارت‌های شاخصی برخوردارند، اما لزوماً کادر انقلاب و انقلابی نیستند. بسیاری از آنها صرفاً تزشان اینست که در حیطه مسئولیت محوله، کارشان را بخوبی انجام دهند و حقوق طیّب و طاهری سر سفره عائله ببرند. جمعی از تکنوکرات‌های فرهنگی_دینی، و دیگر همین! 🔹۴_ حال، این لزوماً بدان معنا نیست که انبوهی از طلاب ضد انقلاب، بالفعل، حیّ و حاضرند و با نفوذی خزنده، سطوح گوناگون مراکز حوزوی و غیر حوزوی را به تسخیر خود درآورده‌اند! بلکه محل سخن، تنها در سطح و طراز همسویی کارگزاران اداری و مدیریتی حوزوی با اهداف انقلاب است، و ادعای مشخص نگارنده آنست که با توجه به مشاهدات شخصی، این طراز و آن همسویی، آنچنان رفیع احساس نمی‌شود. شاید آنچه امثال مهاجرانی‌ها از دور می‌بینند و گمان می‌کنند حکومت و حوزه انقلابی، در طول سالیانی، مجموعه‌ی عظیمی از کادرهای وفادار به خویش را تربیت کرده و می‌کند، از فاصله‌ی نزدیک و در بطن کار، به صورتی متفاوت رخ نماید. 🔹مسلماً نه آماری در کار است و نه تحقیقاتی میدانی در میان؛ آنچه نوشتم و از نظرتان گذشت، صرفاً ثمره‌ی استشمام‌های اجتماعی یک طلبه از اتمسفر پیرامون خود در حوزه علمیه قم است، حال آنکه چنین پدیده‌ای تا چه حد جدی و برجسته است و ریشه‌هایش دقیقا در کجاست و اینکه اگر چنین باشد که آمد، آنوقت چه ثمرات و عواقبی، سیستم مدیریتی حوزه‌های ما را انتظار می‌کشد، از عهده‌ی این قلم و حوصله‌ی این نوشتار خارج است. ما بر حسب وظیفه، آنچه شرط بلاغ است با بزرگان گوییم، تا باز، کی و کجا توفیقی به چه‌کَس دست دهد که جُهدی علمی به خرج دهد و این داوری‌های ما را به نزد داوران بیندازد... والله المستعان. @saraeer
🔻آیت الله نوری همدانی در دیدار نماینده ولی فقیه در استان خوزستان: 🔹گاهی برخی مردم تصور می کنند که مراجع و حوزویان متوجه مشکلات نیستند و تذکر نمی دهند در حالی که از مشکلات مردم آگاهی داریم و تذکر می دهیم اما مسؤولان توجه نمی کنند، مردم در مضیقه هستند و گرانی، بیکاری و فقر زندگی آنان را در تنگنا قرار داده است اما متأسفانه برخی مسؤولان توجهی ندارند. @saraeer
📜رهبران کشورهای اسلامی با کاهش اختلافات جلوی سوءاستفاده صهیونیستم بین الملل را بگیرند 🔻مولوی عبدالحمید در نخستین کنفرانس بین‌المللی «ظرفیت‌های راهبردی آموزه‌های اسلام در تحقق همزیستی مسالمت‌آمیز» در دانشگاه تهران: 🔹طرح دشمنان اسلام و صهیونیسم بین‌الملل آن است که بین اقوام و مذاهب و کشورهای اسلامی اختلاف و تفرقه ایجاد کنند و منافع‌شان در این است. تمام مشکلات، فشارها و صف‌آرایی‌های دشمنان که امروز در کشورهای اسلامی مشاهده می‌کنیم نتیجه اختلاف بین مسلمانان است که دشمنان می‌خواهند از این اختلاف در راستای منافع خودشان بهره‌برداری‌ کنند. 🔹پیام بنده از این کنفرانس بین‌المللی به رهبران و سران تمام کشورهای اسلامی آن است که تدبیری بیندیشند که اختلافات کاهش پیدا کنند تا جلوی سوءاستفاده بیشتر دشمن به‌ویژه صهیونیسم بین‌الملل گرفته شود. 🔹سران کشورهای اسلامی، اقوام و مذاهب اسلامی باید به اختلافات خودشان پایان دهند تا آمریکا و رژیم اشغالگر اسرائیل بیش از این از آب گل‌آلود ماهی نگیرند و نتوانند بیت‌المقدس را که قبله اول مسلمانان است، به‌عنوان پایتخت اسرائیل معرفی کنند. بهترین راه گفتمان و مذاکره و رعایت حقوق اقلیت‌های دینی و مذهبی است و رعایت این حقوق به وحدت و برادری کمک می‌کنند. 🔹الحمدلله ما در ایران اسلامی از «گفتمان» استفاده می‌کنیم و مسیر ما وحدت امت اسلامی است. اعتقاد بنده آن است که تمام مسلمانان باید کنار یکدیگر قرار گیرند و مشکلات‌شان را با مذاکره و گفتمان حل‌وفصل کنند. @saraeer
📜سرطان تقلید در حوزه‌های علمیه/ چرا «بخارای حوزوی» متولد نمی‌شود؟ 🔻مهدی سلیمانیه در کانال تلگرامی خود نوشت: 🔹مجلات علمی و پژوهشی چندین سال است که در ادامه فرآیند «بروکراتیزه شدن» و «شبه‌دانشگاهی شدن» حوزه، در این نهاد تکثیر می‌شوند. ظهور و تکثیری که نشان می‌دهد ساز و کارهای درونی حوزوی، دیگر برای تشویق طلاب به نوشتن کفایت نمی‌کند. ساز و کارهایی که نشان می‌دهد چگونه حوزه نیز به تقلید چشم‌بسته از مسیر دانشگاه افتاده است. مسیری که نشان می‌دهد که چگونه از «ساختن فرم» خاص خود عاجز مانده است. فرمی که با تاریخ، داشته‌ها، سرمایه‌ها و منابع فرهنگی چند صدساله‌اش نسبی داشته باشد و به صورتی «اجتهاد»ی، این بار نه در محتوا، که در فرم، خلاقانه ظهور کند. 🔹سؤال این است که این ساز و کار «مجلات علمی و پژوهشی» که در خود دانشگاه هم سالهاست شکست خورده و به خصوص در رشته‌های علوم‌انسانی، غالباً سهم و اثری در تولید دانش نداشته‌ و اغلب تنها به کار ارتقاء و امتیاز و افزایش حقوق و تبدیل وضعیت و استخدام و هیأت علمی شدن دانشگاهیان آمده است، چطور به حوزه‌های علمیه هم سرایت کرده‌است. آیا جز این است که علاقمندی حوزویان به این مجلات، نشان از تمایل پیدا و پنهان آنان به کسب امتیازات مالی و مادی و ارتقاء، چه در نظام دانشگاه و چه در نظام حوزوی اداری شده دارد؟ 🔹سرایت و ظهور و گسترش این نشریات در حوزه، تکه‌ای از پازل بزرگتر فاجعه‌آمیز «دانشگاهی شدن»، «شبه دانشگاهی شدن»، رقیق شدن و «اداری شدن» حوزه است. فرآیندی که مصادیق و عواقب‌ دردناکش برای جامعه ایران و خود حوزه - اگر حوزه‌ای ریشه‌دار در پنجاه سال آینده باقی بماند- را در کتاب «پل تا جزیره» شرح داده‌ام. 🔹آیا حوزه، حتی اگر بنای تقلید و گرته‌برداری دارد، نمی‌تواند از جنس‌های با کیفیت‌تری در علوم‌انسانی نظیر نشریات جریان روشنفکری چون «بخارا» و «نقد آگاه» و تجربیات موفقی چون «ارغنون» تقلید کند؟ نشریاتی که بی‌ استفاده از دوپینگ‌های بی‌معنایی چون امتیازات علمی و پژوهشی، با اتکاء به ساز و کارهای سرمایه‌های نمادینی چون مشارکت اندیشمندان اصلی این جریان و تداوم زمانی و دقت در محتوای منتشره و مواردی مانند آن، به جریان‌سازان واقعی روشنفکری و دانش انسانی در ایران بدل شوند؟ 🔹آیا حوزویان جز با اتکاء به تجربه‌ی شکست‌خورده‌ی «نشریات علمی و پژوهشی» در علوم انسانی دانشگاهی، لااقل امکان تقلید از تجربیات موفق «بخارا»گونه در علوم انسانی روشنفکری را ندارند؟ آیا حوزویان و عالمان حوزوی - دانشگاهی (نه «دکتر حجت‌الاسلام‌های بروکرات») نمی‌توانند گرد هم‌آیند و بی‌نیاز از به کارگیری ساز و کار امتیازات ساختگی علمی و پژوهشی و ضریب و ارتقاء، نهادی مطبوعاتی را ایجاد کنند که انتشار هر متن و مقاله‌ای از هر طلبه‌ای در آن، افتخاری برای وی تلقی شود و به جای فرار سرمایه‌های حوزوی به دانشگاه، میدان حوزوی را تقویت کند؟ 🔹آیا مصطفی محقق داماد و فیرحی و شبیری و رسول جعفریان و اساتید زن دانشور حوزوی و سایر اندیشمندان دردمند حوزوی که خود بخشی از سرمایه‌های حوزه و دانشگاه را شکل داده‌اند، نمی‌توانند «بخارایی حوزوی»بیافرینند؟ آیا نمی‌توان به نشریه‌ای علمی و حوزوی و دو زبانه با مشارکت حوزه‌های نجف و قم فکر کرد که نه به اتکای تجربیات شکست‌خورده‌ی غالب نشریات علمی و پژوهشی دانشگاهی، که با اتکاء به سرمایه‌های نمادین خود، چشم و چراغ و افتخار حوزه باشد؟ قطعاً می‌شود. «عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد»؟ 🔹آیا حوزویان - نه مقامات رسمی و اداری حوزوی - که طلاب دغدغه‌دار و حوزویان تربیت شده در سنت‌های حوزوی، توان استفاده از ساز و کارها و سرمایه‌های ارزشمند و ریشه‌دار این نهاد را از دست داده‌اند؟ آیا خلاقیت و توان حل مسأله در حوزه برای ساختن فرم‌های خاص این نهاد از دست رفته‌است؟ 🔹صد حیف بر این آورده‌ی تمدنی که ذره ذره، در آفتاب تموز سیاست و تمنیات اقتصادی و خلاء اعتماد به نفس حوزویان امروز و تعلل طلاب و حوزویان دردمند و دانشمند آب می‌شود. صد حیف... «خلق را تقلیدشان بر باد داد»... @saraeer
14.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺مهدی هادوی تهرانی: سکولاریسم فرزند مشروع تمدن مسیحی است، در حالیکه سکولاریسم در تمدن اسلامی یک فرزند نامشروع است @saraeer