📜تشریح طرح هدایت علمی و تربیتی طلاب
🔻محمدرضا حامدی، سرپرست مدیریت سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم:
🔹طرح هدایت علمی، تربیتی از سال گذشته در دو پایگاه مرکز تخصصی فقه و اصول و پایگاه امام هادی(ع) با حدود 500 طلبه شروع به کارکرده که در سال جاری با توجه به کثرت متقاضی پایگاههای این طرح تا 30 پایگاه افزایشیافته است.
🔹طرح هدایت علمی، تربیتی با هدف حفظ سنتهای اصیل حوزه علمیه مانند انتخاب آزادانه دروس و اشراف اساتید نسبت به مشکلات علمی و تربیتی طلاب برنامهریزیشده است. در این طرح طلاب آزادانه درس خود را انتخاب میکنند و همچنین از طریق سامانه مشاور علمی و تربیتی خود را انتخاب میکنند و در هفته حداقل یک ساعت و سی دقیقه با مشاوران علمی و به همین میزان با مشاور تربیتی خود ارتباط دارند که البته این کف زمان مشاوره علمی و تربیتی است و بنا به درخواست طلاب و با صلاحدید گروه علمی و مدیر پایگاه این زمان تغییر و افزایش پیدا خواهد کرد.
🔹فضای عمومی دروس بهگونهای است که غالباً بعد از تبیین درس از سوی استاد، طلاب فرصت کمی جهت ارتباط با استاد در اختیاردارند و این طرح زمینه اشراف بیشتر اساتید با طلاب محترم را درزمینهٔ علمی و تربیتی فراهم میآورد. کارگاههای متعددی در این طرح پیشبینیشده است، (حدود 90عنوان) و برای طلابی که در این کارگاهها و برنامههای علمی و پژوهشی فعالیت داشته باشند، امتیازات آموزشی لحاظ خواهد شد. یکی از عمده مزیتهای رابطه طلاب با مشاوران علمی و تربیتی ارزیابی وضعیت تحصیلی و پیشرفت طلاب و توجه ویژه به مسائل تربیتی آنان است.
🔹در بخش تربیتی این طرح، طلاب محترم مشاوره ابتدایی را دریافت خواهند نمود و در صورت نیاز، به مرکز مشاوره حوزه جهت مشاورههای تخصصی ارجاع داده میشوند، البته طرح استعداد سنجی طلاب نیز یکی از برنامههای مدیریت سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم است که در کنار این طرح و جهت طلاب شرکتکننده در آن برای اولین بار در حوزه اجرا میشود. طرح هدایت علمی، تربیتی مبتنی بر فقه و اصول صرف نیست و طلاب میتوانند به نسبت علاقه و رشته انتخابی خود مشاور انتخاب کنند و در به تحصیلات خود ادامه دهند.
@saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان: خواسته ملت آن است کسانی که حرف های تفرقه افکنانه می زنند، چه شیعه باشند چه سنی، بازداشت و مجازات شوند
@saraeer
📜دیگر از حوزه چهرههای چند بعدی و صاحب نظریه خارج نمیشود
🔻مهدی سلیمانیه در گفتگو با ایرنا از تحولات حوزه در چهل اخیر گفته است:
🔹با تشکیل نظام سیاسی اسلامی بخشهایی از روحانیت (نه همه روحانیون) به مسندهای اجرایی و سیاسی راه پیدا کردند. آن بخش از روحانیون که وارد نهاد قدرت شدند، نهاد روحانیت را به سمت پذیرش نقشهای جدید سوق دادند، نقشهایی به صورت سنتی بر عهده روحانیت نبود.
🔹میبینیم بعد از انقلاب فقه در عمل و در ساحت قدرت وظیفه قانونگذاری و اجرای این قوانین را در همه حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فردی را بر عهده میگیرد. به موازات اینکه فقه مبنای نظام سیاسی میشود، جریانی پا میگیرد که میخواهد نهاد حوزه علمیه را برای پذیرش نقشهای جدید از قانونگذاری تا اجرا و نظارت بر اجرا آماده کند.
🔹این فرایند تا همین امروز ادامه دارد و دورههای مختلفی داشتهاست. شکلگیری « شورای مدیریت حوزههای علمیه» در اولین سالهای بعد از انقلاب از اولین نهادسازیهایی است که در این مسیر اتفاق میافتد.
🔹تا پیش از این حوزههای علمیه مدیریت سنتی داشتند. تحت نظر یک مرجع تقلید مثل دوران استثنایی مرجعیت عام آیتالله بروجردی یا مراجع مختلف فعالیت میکردند و وجهه سازمانی نداشتند . اما وقتی می خواهیم برای حوزه سیاستگذاری کنیم نیاز به تمرکز قدرت داریم.
🔹اینجا است که نهاد شورای عالی مدیریت حوزههای علمیه به وجود می آید و کم کم قدرت اداره حوزه را از مراجع سنتی به سمت نهاد سیاسی و آن بخشی از روحانیت که وارد نهاد قدرت شدهاست، منتقل میکند. این اتفاق تبعات متنوعی دارد. اولین پیامد آن ایجاد تمرکزِ مبتنی بر خواست نهاد قدرت، در مدیریت حوزههای علمیه است.
🔹دومین تغییراساسی در نهاد حوزههای علمیه، وابستگی اقتصادی حوزه به بودجههای حاکمیتی است. مجموعه تغییرات گفتهشده حوزه های علمیه را روز به روز بیشتر از قبل به لحاظ مالی و اقتصادی به بودجههای حاکمیتی (دولتی و غیردولتی) وابسته میکند. این اتفاق نیز از منظر اقتصاد سیاسی حوزه تبعات بسیاری را به وجود می آورد.
🔹تغییر سوم که بیشتر جنبه فرهنگی و اجتماعی دارد، تغییر منزلت اجتماعی کنشگران حوزه علمیه است که تحت تاثیر تغییرات کلان اجتماعی اتفاق افتاده و شامل تمام سطوح حوزه از مرجعیت و فضلا و علما تا طلاب میشود. در ساحت اجتماعی حوزویان رقبای جدیدی پیدا کردهاند که پایگاه سنتی آنها را تهدید میکند.
🔹خود این موضوع پیامدهایی داشتهاست. از جمله شکلگیری تیپهای جدید «حجتالاسلام دکتر»، حضور نهادهای حوزوی در دانشگاه و تمایل به دانشگاهی شدن حوزویان و در برخی موارد کاهش روزافزون تمایل به تلبس در میان طلاب.
🔹تغییر چهارم که موضوع مهم و اثرگذاری است بروکراتیزه شدن حوزه علمیه است که خودش به تنهایی ابعاد متنوعی دارد. با توجه به اینکه در ساختار جدید سیاسی و دینی مقرر است حوزه علمیه نقش بدنه اجرایی و فکری قدرت سیاسی را بازی کند، به این منظور باید حوزه علمیه را پیشبینیپذیر و برنامهپذیر کرد.
🔹باید میزان ورودیها، کارشناسان هر حوزه، فارغ التحصیلان، تخصصهای مورد نیاز برای آموزش و ... از قبل مشخص شود. همه این موارد باعث میشود حوزه از حالت سنتی خود خارج شود و به «شبهدانشگاه» تبدیل شود.
🔹این تغییرات در ساختار و فرم به برخی از تغییرات محتوایی منجر میشود. از جمله اینکه خروجیهای حوزه از حکیم، فقیه و عالم به تکنسینهای متخصص در حوزههای تخصصی کوچک و محدود تبدیل میشود. به نظر میرسد دیگر از حوزه چهرههای چند بعدی و صاحب نظریه خارج نمیشود. حوزه در بهترین حالت تکنسین تولید میکند.
@saraeer
📜گفتگوی متفاوت خبرگزاری حوزه با ابوالقاسم علیدوست/ وضعیت معیشتی طلاب قابل دفاع نیست/ گفتمان غلطی در پشت این سخن که «حوزه علمیه دیگر بروجردی ندارد» وجود دارد/ تقسیم کردن افراد به بهانه «ساکت فتنه» به نفع انقلاب نیست
🔻در بخش هایی از این گفتگو آمده است:
🔹 برخی از طلاب حوصلهشان کم است؛ طلبهای که رسائل میخواند، باید صبر کند تا این قوره انگور بشود، بعد ببینیم مشتری دارد یا خیر؟ انسان اگر نوآور، نظریهپرداز و اهل تحول باشد، بیکار و بیفایده نمیماند؛ یا مبلغ میشود، یا مدرس و یا پژوهشگر، گاهی هم چند ویژگی را باهم دارا خواهد شد. قبول نمیکنم که یک فاضل حوزوی، مدیر و خوشسلیقه بیمصرف بماند؛ این قابل قبول نیست.
🔹وضع موجود طلاب را نه قابل دفاع میدانم و نه عقلایی؛ امروز زندگی طلاب از سادهزیستی گذشته و به ناچیز زندگی کردن رسیده است. شما میدانید که بالاترین شهریهای که اساتید حوزه و آن هم از جاهای گوناگون دریافت میکنند، قریب به یک میلیون و پانصد هزار تومان است. این استاد، فرزند دارد؛ نوه دارد؛ عروس دارد؛ بچه دانشگاهی دارد و... ولی سؤال اینجاست که آیا با دست خالی و نابرخورداری نمیتوان درس خواند؟
🔹حجاب معاصرت نمیگذارد که خوبیها دیده شود؛ به همین دلیل وقتی با مسئولان حوزه صحبت میکنیم، میگویم که اینقدر که به فکر تولید نظریه هستید، به فکر پخش و نشر نظریات تولیدشده و منتشرشده هم باشید. بنده مسئول کرسی نظریهپردازی هستم؛ اما باید کرسی مصرف نظریههای تولیدشده هم راه بیندازیم. مگر چندی قبل همایش کتاب سال حوزه نبود؟ بسیار خب؛ دست مسئولان درد نکند ؛ اما تمام شد؛ از تلویزیون، رسانه و... (برای معرفی آثار و صاحب آثار) خبری نیست. در پشت این سخن که حوزه علمیه دیگر بروجردی ندارد، گفتمان غلطی وجود دارد؛ این سخن ندیدن ظرفیتهای موجود است.
🔹من نمیدانم چرا بعضیها [در حوزه] فکر میکنند، اگر یک دولتی سر کار آمد که بهخصوص اگر همفکرشان هم بود، حتماً باید تأییدش کنند و اگر کسی نقد مشفقانه داشت برنمیتابند؛ شما ببینید الآن بحث استقلال حوزه در فضای سیاسی و اجتماعی کشور است، خوب یک عده موافق این بحث هستند و یک عده هم حساس شدهاند و مخالفت میکنند؛ ولی اگر واقعاً ما بخواهیم این مسئله را دقیق و عاقلانه بررسی کنیم، اصلاً جای نزاع دارد؟ اگر به این معنا حساب کنیم که حوزه هیچگاه خودش را وابسته به پول دولت نکند و اگر در جایی کجی و بد اندیشی دید، تذکر بدهد، اگر استقلال به این معنا باشد، [خوب است]؛ اما اگر به این معنا بگوییم که استقلال یعنی اینکه روحانیت یک مسیری دارد و نظام هم یک مسیر دیگری دارد و کاری به هم ندارند، این قابل دفاع نیست.
🔹عقیده بنده این است که ما گاهی دلسوزانی هستیم که لطمه میزنیم و هرکه دقیقاً مثل ما نیندیشد، میگوییم بر ماست [علیه ماست]. تکلیف کسی که نظام، مصالح کشور، انقلاب، شهدا و رهبری و... را هدف گرفته باشد، مشخص است؛ اما نباید این عقیده را داشته باشیم که همه باید همانند ما فکر کنند. [*حوزه: آیا از این سؤال و جواب میتوانیم نتیجه بگیریم که شما واژه «ساکتین فتنه» را قبول ندارید؟] ما باید ببینیم وجه سکوت چیست؟ شاید برای برخی حوادث،آن گونه که برای دیگران روشن است، روشن نباشد، این گونه تقسیم کردن ها به نفع انقلاب نیست.
🔹[حوزه: نظر شخصی شما در این خصوص که جامعه مدرسین اعلام نظری درباره کاندیدای ریاست جمهوری داشته باشد، چیست؟] به نظرم؛ نیازی نیست. [حوزه: صحبتی هم در این رابطه در جامعه مدرسین انجام شده است؟] صحبت شده است؛ اتفاقاً ایام انتخابات ریاست جمهوری 92 و 96 واقعاً بحث شد. یکی از کسانی که صحبت کرد، خود بنده بودم و بیان کردم که آیا هیچ موقع آمدیم کار میدانی انجام دهیم که نظر جامعه مدرسین به چه مقدار موثراست؟ آیا ضرورت دارد که این کار را انجام دهد؟ به نظرم جامعه مدرسین باید اهداف و شرایطی را که مدنظر دارد بیان کند؛ اما اینکه اکثریت جامعه به فلان شخص رسیدند یا اکثریت حاضر در جلسه به فلان شخصیت رأی دادند را قبول ندارم.
🔸ادامه این گفتگو را اینجا بخوانید:
http://hawzahnews.com/detail/News/463662
@saraeer
📜نباید زندگی مسئولان با مردم فرق کند
🔻آیت الله نوری همدانی، در دیدار معاون حمایت و سلامت خانواده کمیته امداد امام خمینی(ره) و مدد جویان سالمندان این کمیته:
🔹امروز گرانی مشکلات زیادی برای مردم ایجاد کرده، همه مردم از نظر معیشتی در زحمت هستند. گرانی، فقر و بیکاری بر خلاف موازین اسلام است و لازم است فکری برای حل این مشکل شود، مسئولین درخدمت رسانی طوری عمل کنند که مردم از نظر اقتصادی مشکلی نداشته باشند.
🔹مسئولین باید برای از بین بردن فقر، بیکاری و ایجاد رفاه برای مردم احساس مسئولیت کنند و طوری رفتار نکنند که زندگی آنها با مردم فرق کند. اسلام می فرماید «باید بین همه آحاد مردم، مساوات باشد، و همه در سطوح مختلف زندگی با هم توازن داشته باشند، این طوری نباشد زندگی مسئولین با مردم فرق کند.»
@saraeer
📜انتقاد شدید آیت الله مکارم از برخی از احکام حبس دستگاه قضا/ چرا زندان ها را پر و ما را بدنام می کنید؟/ چرا حکمی می دهید که هرشخصی می شنود، بخندد؟
🔻آیت الله مکارم شیرازی در درس خارج امروز:
🔹در حال حاضر عده ای از جوانان بی گناه به واسطه مسئله مهریه در زندان به سر می برند که اشکالاتی در این موضوع وجود دارد. تفاوتی میان «عندالمطالبه» و «عندالاستطاعه» وجود ندارد، اگر طرف مقابل، مطالبه هم کند؛ ولی قدرت و استطاعت وجود نداشته باشد، این مطالبه اثر نمی کند؛ قدرت، شرط عامه همه تکالیف است؛ فرقی میان این دو لفظ نیست که اصرار دارند این دو را از هم جدا کنند. اشکال دوم آن است که در دستورات اسلامی آمده شخصی که توانی مالی داشته و بدهی خود را نمی دهد را زندانی کنیم؛ اما کسی که توانایی ندارد را نمی توان زندانی کرد؛ اگر شک بر توانایی مالی داریم، اصل بر نداشتن اوست. امروز چند هزار جوان در زندان به خاطر مهریه حضور دارند؛ بیایید مسائل شرعی را بنشینید و حل کنید؛ اصل بر اعسار و نداشتن است؛ نه توانایی مالی اشخاص.
🔹چرا زندان ها را پر و ما را بدنام می کنید؟ دستگاه قضایی باید مطابق احکام اسلامی باشد؛ چرا عده ای بر خلاف احکام اسلامی زندانی می شوند؟ اصل بر اعسار است؛ اما اگر عده ای هم ثابت کردند که این شخص توانایی مالی ندارد، سراغ تقسیط می روند و می بینیم که این اقساط 40 تا 50 سال طول می کشد و می گویند که تا تمام قسط ها را نداد، زن تمکین نباید بکند؛ بارها گفته ایم که چرا حکمی می دهید که هرشخصی می شنود، بخندد؟ آیا باید حکمی داد که مردم بخندند؟ ما می گوییم که بدهی اول را که داد، بدهی امروز او تمام شده و بدهی بعدی برای ماه بعد است؛ این شخص تا امروز بدهی خود را داده و زن باید تمکین کند؛ این مسئله مطابق آداب اسلامی است؛ عیب ماست که حوزه ما از دستگاه قضائی و دستگاه قضایی از حوزه جدا شود.
🔹نکته سوم اینکه مهریه را 110 سکه بهارآزادی قرار دادند و آن روز قیمت هر سکه، یک میلیون بود، اما امروز قریب به 5 میلیون است؛ آیا باید همین قیمت امروز را داد؟ که ما می گوییم خیر؛ باید به صورت متعارف پرداخت کرد؛ نه اینکه 5 برابر قیمت آن روز پرداخت کنند. تفاوت های متعارف قابل قبول است؛ اما تفاوت های غیرمتعارف باید تعدیل شود؛ آیا هیچ عاقلی می گوید که اگر فلان جنس 10 برابر شد، ما باید 10 برابر پرداخت کنیم؟ امیدواریم مسئولان دستگاه قضا با حوزویان نشسته و مشکلات موجود را مرتفع ساخته تا مردم سرگردان نباشند.
@saraeer
📜نامه معیشتی آیت الله علوی گرگانی به رئیس جمهور/ تا دیر نشده برای کاهش مشکلات مردم اقدامی جدی و عملی انجام شود
🔻متن نامه آیت الله علوی گرگانی به حسن روحانی به این شرح است:
بسمهتعالی
حضور محترم جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای روحانی ریاست محترم جمهور
سلامعلیکم
🔹همانگونه که حضرتعالی میدانید، مشکلات اقتصادی مردم بهواسطه رکود حاکم بر بازار و عدم فعالیت کامل واحدهای تولیدی همچنین برخی مشکلات بانکی و افزایش سالیانه مالیات و مسائل دیگر موجب سنگینی بر دوش مردم مخصوصاً قشر ضعیف و متوسط جامعه شده است. گر چه بخشی از این فشارها نیز ناشی از فشارهای بینالمللی و تحریمهای ناجوانمردانه است و همگان نیز اذعان به آن دارند، لکن این موضوع مسبوق به سابقه نیز بوده است و مردم آن را قبلاً هم تجربه کردهاند.
🔹امروز آنچه که بنده را نگران کرده و از آن احساس خطر میکنم، عدم توجه کافی به مقوله رفع نیاز اقشار آسیبپذیر و عدم تحرک جدی مسئولان در این زمینه و یا بعضاً اقدامات غیر مؤثر مسئولان در هر سه قوه است. اقتصاد، معیشت و حمایت از تولیدگران داخلی و بخش خصوصی در حال حاضر جزو اولویتهای زندگی مردم و جوانان است. مسئله قیمت ارز و سکه و افزایش غیرمنطقی و نامتعادل آن، همچنین کمبود برخی کالاها در پارهای اوقات و عدم نظارت دقیق بر بازار و قیمتها زندگی همه مردم را درگیر کرده است و حتی تولیدکنندگان محترم نیز از کمی تحرک در جبران آن شکایت دارند.
🔹اینجانب از شما و مسئولان محترم اقتصادی میخواهم که تا دیر نشده و اعتماد مردم به طور کامل سلب نشده است، با کمک گرفتن از کارشناسان دلسوز و متعهد و میدان دادن به جوانان نخبه و پرکار و انقلابی و خوشذوق اقدامی جدی و عملی برای کم کردن مشکلات مردم گرفته شود. طبیعی است که نمیتوان برخی مشکلات را به طور سریع و ضربالاجلی حل نمود، لکن مردم باید احساس کنند که مسئولان اراده جدی برای حل مشکلات دارند و پرکار و خوشفکر هستند که این خود ایجاد نوعی اعتماد عمومی به مسئولان محترم در همه ردهها است.
🔹اینجانب از همه کارشناسان دلسوز و متعهد و رؤسای قوای دیگر نیز میخواهم تمام تلاش خود را برای کمک به دولت محترم به کار بسته تا با همفکری و هماهنگی همدیگر و اتخاذ راهبردهای صحیح و عالمانه از این گذرگاههای سخت با توفیق الهی عبور کنیم. ضمناً از احزاب و جریانهای سیاسی نیز میخواهم مناقشات سیاسی و حاشیهای را کنار گذاشته و در خط مستقیم اسلام و انقلاب با تبعیت از رهنمودهای مقام معظم رهبری حرکت کرده و کمک دولت باشند و همگان در قوای سهگانه توکل به خدا را فراموش نکرده و به نیروهای مردمی مخصوصاً جوانان نخبه و خوب و فهیم این مرز و بوم اعتماد داشته باشند.
🔹در پایان امیدوارم خداوند شر دشمنان اسلام و انقلاب مخصوصاً استکبار جهانی را به خودشان برگرداند و فرج حقیقی را هر چه زودتر محقق بگرداند. والسلام علی من اتبع الهدی
@saraeer
📜حوزه علمیه باید بیدار باشد و با تمام قوا با FATF مخالفت کند
🔻آیت الله نوری همدانی در درس خارج امروز:
🔹یکی از قراردادهایی که در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار گرفته، قرارداد FATF است که جزو قراردادهای عبری، عربی و غربی است. این قرارداد دارای چندین ماده است که می خواهند برای جلوگیری از تروریست و ... قاعده ای وضع کنند که تا همه هم پیمان شوند؛ اما اختیار را در دست کسانی می دهند که تحریم کنندگان ما بوده و با اسرائیل موافق هستند؛ متأسفانه این افراد طرف قرارداد ما هستند و باید با آنان هم پیمان شویم.
🔹اعضای این قرارداد اسرائیل کودک کش اخلالگر و عربستان سعودی را تروریست نمی داند؛ اما حزب الله لبنان را تروریست می دانند؛ این کارها نقشه ای برای جلوگیری از پیشرفت نظام و اسلام است و مجلس و وکلای ملت باید مراقب باشند که این قرارداد شبیه برجام نشود. حوزه علمیه باید بیدار باشد و با تمام قوا با این قرارداد مخالفت کند.
@saraeer
📜گزارشی از وضعیت جلسات درس خارج فقه قم/ اختصاص ۷۲ درصد دروس خارج فقه به عبادات
🔻به گزارش خبرگزاری ایکنا:
🔹«حوزه سکولار» عنوانی است که پس از سخنرانی جنجالی حسن رحیمپور ازغدی در مدرسه فیضیه بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفت و بحث و جنجالها پیرامون آن بالا گرفت.. تا آنجا که برخی از مراجع تقلید علاوه بر پاسخگویی شفاهی به این سخنان، به انتشار بیانیه اقدام کردند. برخی از مراکز و تشکلهای رسمی حوزه نیز با انتشار پیام و بیانیههایی جداگانه این اظهارات را توهین به حوزه علمیه تلقی کرده و به انتقاد از آن پرداختند. سوای بررسی این مسئله که موافقان و مخالفان سکولاریسم در حوزههای علمیه چه استدلالهایی دارند و چه میگویند، بررسی آماری پراکندگی موضوعی جلسات درس خارج حوزه علمیه در سال ۹۷ بیانگر واقعیتهایی است که میتواند در مقام داوری مؤثر باشد.
🔸نگاهی آماری به جلسات درس خارج فقه
🔹در آغاز لازم به ذکر است که براساس موضوعبندی کتاب «شرایع الاسلام» فقه شیعه به ۵۲ باب تقسیم میشود. در یک تقسیمبندی کلی همه ۵۲ باب با دو عنوان عبادات و معاملات قرار میگیرند. عنوان عبادات مشتمل بر موضوعات ذیل است: طهارت، نماز، روزه، حج و عمره، خمس، زکات، اعتکاف، جهاد، امر به معروف. عنوان معاملات به سه گروه عقود، ایقاعات و احکام تقسیم میشود و دربرگیرنده ۴۲ موضوع است که از جمله آنها میتوان به نکاح، تجارت، قضاوت، رهن، اجازه، مضاربه، صلح، مزارعه، وکالت، عاریه، حدود، قصاص و دیات اشاره کرد. بخش معاملات شامل روابط حقوقی و قضایی جامعه است که انعکاس آن در قانون مدنی محسوس است.
🔹براساس نمایه دروس خارج فقه حوزه که در سایت شبکه اجتهاد منتشر شده است، ۱۸۰ جلسه درس خارج فقه در شهر قم برگزار میشود. یادآور میشود نمایه مذکور در حال بهروزرسانی است و برنامه دروس خارج بسیاری از مراجع و چهرههای سرشناس حوزه در آن به چشم نمیخورد. با انجام بررسیها مشخص شد از میان ۱۸۰ کرسی درس خارج فقه شهر قم، که اطلاعات آنها در سایت منتشر شده است، ۱۳۰ کرسی به بحث «عبادات» اختصاص دارد. از این میان ۲۲ کرسی در خصوص نماز، ۱۲ کرسی در خصوص طهارت، ۱۱ کرسی درباره حج، ۱۱ کرسی درباره خمس، ۱ کرسی به زکات و ۱ کرسی به روزه اختصاص دارد. ۷۴ کرسی نیز به عنوان عبادات اختصاص دارد که موضوع آن نامشخص است.
🔹بر این اساس روشن میشود حدود ۷۲ درصد جلسات درس خارج فقه شهر قم به بررسی عنوان «عبادات» اختصاص دارد که کمتر از ۲۰ درصد منظومه فقه شیعی را دربرمیگیرد. با اینکه بخش معاملات فقه تماماً ناظر به مسائل حکومتی و مناسبات حقوقی و اجتماعی مردم است، اما کمترین میزان جلسات درس خارج فقه به این موضوعات اختصاص دارد. این در حالی است که اساس نظام جمهوری اسلامی بر پایه مبانی فقه شیعه استوار است و سازوکار اداره جامعه را در درون آثار و نظارت فقهی جستوجو میکند.
🔹نکته جالب اینجاست که سایت اجتهاد در سال ۹۵ گزارشی از پراکندگی موضوعی جلسات درس خارج در کل کشور ارائه کرده است که بخشی از آن چنین است: «با مقایسه آمار دروس ارائه شده، بیشترین مباحث عبادات دارای بیشترین سهم از کل دروس هستند. شهر قم با ۵۸ درصد دروس در صدر این لیست قرار دارد. همچنین بخش کوچکی از مباحث نیز به عنوان مباحث جدید در حوزههای سراسر کشور تدریس میشود که امید میرود در آینده، این مباحث و کارآمد بخش بیشتری از مباحث حوزوی را به خود اختصاص دهند.» ظاهراً توجه بیش از حد به بحث عبادات و غفلت از موضوعات مورد نیاز جامعه مسئلهای است که سابقه چندین ساله دارد. با این حال خبرگزاری ایکنا این آمادگی را دارد تا در صورتی که آمار متفاوت و بهروزتری از وضعیت دروس خارج حوزههای علمیه وجود داشته باشد، آن را منتشر کند.
@saraeer
🔺سیدعلی میلانی در دیدار شایان مصلح: علمای اهل سنت باید سعه صدر داشته باشند؛ همانطور که بعضی اخبار از آنان به گوش ما میرسد و سعه صدر داریم.
@saraeer
📜فقه، تصوف و روشنفکری دینی
🔻رضا بابایی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹اگر بتوان برای روشنفکری دینی، تباری شناسنامهدار در تاریخ مسلمانان یافت، به گمان من عرفان و تصوف است. شریعتی میگوید مثنوی سه بار من را از خودکشی نجات داد. سروش بدون مولانا، چنین نامآور نمیشد. اگر عطار و سنایی و مولوی و محییالدین را از روشنفکران دینی بگیرند، گویی جوانکی بیپناه را در سنگستان تنهایی رها کردهاند. دلدادگی روشنفکری دینی به عرفان و تصوف، بیشتر از وام او به فلسفههای جدید نیست؛ اما اگر فلسفه و کلام، کالبد روشنفکری دینی است، تصوف و عرفان روح آن است؛ هم آنگاه که در موضع نقد و آسیبشناسی است و هم آنگاه که در مقام ایجاب و آفرینشگری است. روشنفکران دینی، آنجا که میخواهند دربارۀ حقیقت ایمان و نسبت دین با آن سخن بگوید، چیزی بیش از مثنوی مولوی و منطق الطیر عطار و حدیقۀ سنایی نمیگویند؛ حتی اگر این کتابها را نخوانده باشند یا مذاق عرفانی نداشته باشند.
🔹تصوف، گرایشی عام در همۀ ادیان است که میکوشد آموزهها و باورهای دینی را درونی کند و در برابر بسندگی به ظواهر بایستد. از همین رو است که دستگاه فقاهت بیش از هر دانش و گرایش دیگری به تصوف یا چیزی شبیه آن نیازمند است تا ظاهرگرایی متکلفانهاش را روحانی کند و جان بخشد؛ اما فقیهان این دوست را دشمن انگاشتند و برخی افراطها و نارواییها را در میان برخی صوفیان قدیم و جدید، بهانه کردند تا بر آنان بتازند. فقه، تصوف و فلسفه را رقیب میبیند؛ اما بهواقع شریعت بدون سامانههای معنویتگستر، قالب تهی میکند. تصوف، خرقه و خانقاه نیست؛ چنانکه فقاهت عمامه و نعلین نیست. یکی متولی قالب است و دیگری متعهد روحمندی آن. جنگ صورت و سیرت، جنگی است که در آن، پیروزی هر یک، شکست هر دو است.
🔹همدلی روشنفکران دینی با تصوف در تعریف دین و ماهیت ایمان، فقیهان را با آنان نیز نامهربان کرده است؛ زیرا در این تعریف، صورت و ظاهر باید خود را با سیرت و محتوا هماهنگ کند؛ نه برعکس که تا کنون بوده است. دین به روایت تصوف و روشنفکران دینی، ایمانمحور است و به قرائت فقه، شریعتمدار. بدین رو هر گونه سیرتگرایی، چه مذاق روشنفکرانه داشته باشد و چه ذوق عارفانه، صورتگرایی فقهی را میآزارد. همایشهای ضد تصوف در سالهای گذشته در قم، بیش از آنکه چند درویش و شماری خانقاه تعطیل را هدف گرفته باشند، جنگ نیابتی با آبای روشنفکری دینی است. غافل از آنکه حذف عرفان یا روشنفکری دینی، جا را برای شریعت فراختر نمیکند؛ بلکه نوعی از سیرتگرایی را مجال ظهور میدهد که دیگر هیچ نسبتی با هیچ نهاد داخلی(حوزوی یا غیر حوزوی) ندارد. جای خالی مثنوی را معراج السعاده پر نمیکند؛ نوبت را به عرفانهای شرق دور یا حتی کاسبان معنویت میدهد.
🔹ارتباط نزدیکتر و گستردهتر فقیهان با مردم کوچهوبازار و همۀ طبقات اجتماعی، که بیشتر علل جامعهشناختی دارد تا منشأ دینی، اقتداری بلندمدت به آنان بخشیده و مقام نظارت استصوابی بر دیگر علوم و گرایشهای دینی را نصیب ایشان کرده است. اگر این اقتدار که میراث تاریخی است، صرف حذف و طرد دیگران شود، نه مدیریت سرمایهها، بر منازعات بیشمار کشور میافزاید؛ کشوری که بیش از هر زمان دیگری نیازمند همگرایی و همدلی است.
سالها تو سنگ بودی دلخراش
آزمون را یک زمانی خاک باش
@saraeer
📜استاد حوزه باید آسیب ها و چالش های شاگردان و حوزه را بشناسد
🔻علیرضا اعرافی در بیستمین اجلاسیه اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم:
🔹نباید نگران از کم شدن ورودی ها داشته باشیم؛ بلکه باید نگران این باشیم در دنیایی که این همه نیاز وجود دارد و نیاز ها در سطحی بالاتر از گذشته است، افراد ممتاز را تربیت کنیم.
🔹حوزه ما زنده، پویا و فعال است. تعطیلات حوزه بیش از سایر مراکز علمی نیست و لذا مراقبت از اینکه تعطیلات زیادی در حوزه نداشته باشیم یک ضزرورت است.
🔹در حوزه سنت عمیق و ژرفی داشتیم که استاد مشعل فروزان و محور هدایت فرد است و همه ابعاد شخصیتی را توجه می کرده که امروز باید آن را تقویت و آنچه در باب هدایت علمی دنیال می شود را صیانت کنیم.
🔹معتقدم آزادی هدایت شده و هوشمند را هرچه بیشتر در نظام آموزشی عمق بخشیم در نتیجه خروجی آن انسان های بزرگ تری خواهند شد؛ این آزادی باید در سطوح پایین تر هم باشد و نباید فضای دروس عالی و خارج به سمت فضای کلاسیک و جدول شده برود.
🔹طلبه ما در فضای بدون راهنما، نباید رها باشد و استادان ما نقش جامع تربیتی و هدایت گری خود را ایفا کنند؛ استاد در نظام حوزه هم معلم است هم مشاور و راهنمایی که به همه ابعاد شخصیتی شاگرد توجه دارد.
🔹استاد باید فضای آسیب ها، مشکلات و چالش های شاگردان و حوزه را بشناسد و هوشمندانه و غیر مستقیم در صدد معالجه آن ها بر آید. استادی موفق است که از آسیب های اکنون حوزه و داش پژوهان آگاه باشد؛ چرا که عدم آشنایی به گسستگی فضای حوزه منجر می شود.
🔹احساس هویت حوزه ای در مواردی ضعف دارد و اینکه کسی به حوزه افتخار کند و خود را ریشه دار در اعماق تاریخ حوزه بداند، اگر کاهش یابد بسیار ضربه خواهیم خورد.
@saraeer
📜در صداوسیما اتاقی برای کنترل سخنران ها راه اندازی شود
🔻آیت الله علوی گرگانی در دیدار معاون پژوهشگاه صدا و سیمای قم:
🔹اگر در [تریبون] صداوسیما جمله و کلمه ای که به نفع دین نیست، گفته شود، موجب دردسر برای نظام و رهبری می شود، برای همین حفظ همچین مرکزی بسیار سخت است.
🔹در صدا و سیما اتاقی راه انداز شود تا بتواند سخنران و مقالات را کنترل کنند، تا گوینده هر سخنی را از طریق این تریبون عمومی نگوید.
🔹سخنرانی های که در صدا و سیما پخش می شود، براساس ضابطه و قواعد خاص باشد تا هر چیزی در تریبون گفته نشود.
🔹در این مرکز خیلی باید دقت شود تا هر سخنی از تریبون ملی منتشر نشود که فردا برای نظام درسر شود چون در دنیا پخش می شود و اگر منتشر شود، این را با عذر خواهی نمی توان جمع کرد.
@saraeer
📜در ایران طبقه متوسط نداریم/ افرادی مثل حداد عادل، مصباح یزدی و سروش جریان فکری در این مملکت را قطع کرده اند
🔻ابراهیم فیاض در نشست «طبقه متوسط در فراز و فرود تحولات ایران»:
🔹ما در ایران قشر یا طبقه متوسط نداریم و فقط دو طبقه اشراف و غیراشراف داریم. دلیلش هم این است که قشر متوسط قرار است قشر مبلغ باشد که تحول و تحرک اجتماعی داشته باشد. این قشر همچنین قرار است مولد باشد ولی ما چنین طبقه ای در حال حاضر در ایران نداریم چرا که ساختار معرفتی شکل گیری و چارچوب فکری این طبقه را هم نداریم و بنابراین هیچ وقت مولد نمی شویم.
🔹قشر متوسط موجود در کشور ما فرمالیستی است نه محتوایی؛ این قشر پایگاه اقتصادی پائین ولی پایگاه طبقاتی فرهنگی بالا دارد. به عقیده من ما امروز صاحب قشر متوسط دوپینگی و تزریقی هستیم. قشر متوسطی که واقعی نیست. مولدان ما هم که دارای فکر و تولید علم هستند اغلب به طبقه اول تعلق دارند. نمونه اش داریوش شایگان، سیدحسین نصر و امثال او. من افرادی مثل اینها را توریست فرهنگی می دانم. با اینکه کارهای مشترکی هم با مرحوم شایگان داشته ام، ولی به نظر هیچ وقت کارهایشان خروجی خاصی نداشته است. همچنین از نظر من افرادی مثل حداد عادل، مصباح یزدی و سروش جریان فکری در این مملکت را قطع کرده اند.
🔹متأسفانه امروز متفکران جامعه ما را سلبریتی هایی تشکیل می دهند که به ما می گویند چگونه فکر کنیم و چگونه زندگی کنیم. من فکر می کنم در جمهوری اسلامی به شدت اشراف زادگی رشد کرده است. یکی از مقوله های مهم در قشر متوسط عدالت طلبی است. کشورهایی که عدالت طلبی بالایی دارند، قشر متوسط هم دارند. مثلاً درصد این قشر و عدالت طلبی در آمریکا بسیار بالا است ولی مثلاً در روسیه که یک جامعه اشراف زاده است این رقم بسیار پائین است.
🔹در ایران درصد عدالت طلبی صفر است و طبیعی است که در چنین شرایطی رشد فکری به وجود نمی آید. این در حالی است که ما برای انقلاب، عدالت کردیم اما بعد از انقلاب همه چیز به یکباره به هم خورد و دیگر حرفی از بحث عدالت به میان نیامد. شورای عالی انقلاب فرهنگی هم علیه عدالت طلبی کار کرد، چون شورای عالی انقلاب فرهنگی قبلاً شورای عالی انقلاب اجتماعی بود که بعد از انقلاب این شورا، انقلاب را مصادره کرد. نتیجه اش هم اینکه دانشگاههای امروز ما نسبت به دوره شاه غربزده تر هستند.
🔹ما در ایران قشر متوسط نداریم، قشر متوسط هر کشوری منحصر به خودش است و نمی توان قشر متوسط کشورها رابا یکدیگر مقایسه کرد. تا زمان انقلاب مشروطه ما سه طبقه اشراف، میانجی و قشر پائین داشتیم. قشر اشراف که شامل حکومتی ها می شد. قشر میانجی آخوندهایی بودند که کمک می کردند کمتر به مردم ظلم شود. قشر پائین هم که مردم کوچه بازار بودند. بعد از ورود رضاشاه و ورود نفت، برج سازی های شهری اتفاق می افتد ولی شهریت اتفاق نمی افتد. همین امروز هم ما در شهری به نام تهران زندگی می کنیم ولی قشر شهری نداریم.
🔸منبع: مهر
@saraeer
📜ادعای امروز را ببینیم یا رفتار دیروز را؟
🔻یکی از مخاطبان برای سرائر نوشت:
🔹سلام علیکم. جناب آیت الله علوی بروجردی طوری مدافع بحث و نتیجه گیری آزاد علما در حوزه علمیه قم شده اند که یادشان رفته که بخاطر صرف یک ابراز نظر تاریخی درباره حضرت رقیه توسط آیت الله خوشوقت در سال ۹۱ (صرف نظر از قضاوت درباره آن) چه بر سرشان آوردند و چگونه در اواخر عمر این عالم متقی درسشان را در مسجد اعظم تعطیل و آبروی ایشان را برده و از ورودشان به مسجداعظم جلوگیری نمودند! این مطلب همان موقع در سطح وسیعی از قول ایشان در سایتها منتشر شد و ایشان نیز در این سالها هیچگاه تکذیب نکردند! ادعای امروزتان را ببینیم یا عملکرد دیروزتان را؟!
🔸لینک خبر مورد اشاره:
yon.ir/TObHl
@saraeer
📜در جهان کو صاحب فهم درست!
🔸«متاسفانه پیشینیه حوزه های علمی ما، به دلیل این که جز در فقه واصول و گاه فلسفه، تخصص جدی نداشته، شغلهایی را از نظر تحقیق و نویسندگی و منبر ایجاد کرده، که ایجاب می کند در باره همه چیز اظهار نظر کند.»
🔻رسول جعفریان در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹آسیب شناسی بحث های مربوط به مفهوم علم، در بخش های کاملا تئوریک از یک طرف، و اخلاق علمی از طرف دیگر، یکی از اصلی ترین و ضروری ترین نیازهای همه جوامع علمی بویژه کشورهایی مانند ماست، شرایطی که معمولا فکر می کنیم عالمانه برخورد می کنیم، اما در واقع، و بسیاری از موارد، گرفتار دورهای عجیبی هستیم. جوامعی که با پیش فرضها و ساختارهای خیلی استوار روبرو بوده و محافظه کارانه علم را مدیریت می کنند، گرفتار آسیب های جدی در این زمینه می شوند.
🔹همه ما آگاهیم که پیراسته کردن مسیر دانش و استدلال، مدیون تقویت دانش منطق و رهایی از همج الرعاعی در تفکر و اندیشه بوده و هست. می دانیم که بحث مغالطه در منطق برای پیراسته کردن دانش بود، و اکنون که بحث های حوزه معرفت گسترش یافته، بررسی انواع مغالطه ها و نیز آنچه به حوزه اخلاق علمی مربوط می شود، نیازمند کاوشهای تازه و جدی تر است.
🔹از میان این آسیب ها می توان به این نکته توجه کرد که در این در جوامع علمی، آدم هایی هستند و رشد می کنند که تقریبا همه هنره هستند، به این معنا که هر چیزی را می توانند اثبات یا نفی کنند. اگر دلشان به طرف اثبات باشد، هزار و یک دلیل برای آن می آورند، و اگر دلشان به سمت انکار و نفی باشد، گردش بحث را چنان سامان می دهند که اساسا و گویی از روز الست، با آن مخالف بوده اند.
🔹اما این که چرا به این روز می افتند، یک دلیلش درست همین است که در هیچ رشته تخصص ای ندارند، بحث از موضوعات تاریخی یا عقایدی و کلامی، و حتی سیاسی و روز و یا هر چیزی به میان بیایید، جملاتی برای گفتن دارند که با روشهای جدلی طرح می کنند. این گروه ضمن این که تخصص ندارند، و اما از هر موضوعی چیزی می دانند، با استفاده از توانایی بیان، آنها را در کنار هم می گذارند و به آنچه می خواهند از انکار یا اثبات می پردازند. مسلما اگر از رشته تحصیلی این افراد بپرسید، پاسخ روشنی دریافت نخواهید کرد.
🔹متاسفانه پیشینیه حوزه های علمی ما، به دلیل این که جز در فقه واصول و گاه فلسفه، تخصص جدی نداشته، شغلهایی را از نظر تحقیق و نویسندگی و منبر ایجاد کرده، که ایجاب می کند در باره همه چیز اظهار نظر کند. این وضع، هرچند در سالهای اخیر با رشد بحث های تخصصی در حوزه، کمی تعدیل شده، اما همچنان وضع غالب حوزه دینی ماست که می بایست به آن توجه شود.
🔹طبعا آسیبی که از این زاویه، علم و دانش می بینید، جز این نیست که گرفتار نوعی هرج و مرج در استدلال و بحث علمی می شود؛ این که کسی بتواند در هر بابی یک مقاله ای بنویسد، این که کسی بتواند، با داشتن هر پیش فرضی، به اثبات یا انکار آنچه می خواهد مشغول شود، بیش از همه، ناشی از عدم باور اینها به نقش علم و دانش و جایگزینی آن با خواهش های درونی، غلبه مواضع عمومی حاکم، اراده وضع معیشت و مشغله روزانه و این قبیل امور دارد.
🔹ما برای پیشرفت چاره ای نداریم جز این که علم را از دست پیش فرض های اثبات نشده، و دلمشغولی های بی ریشه نجات دهیم، و اگر نسل ما به دلیل همه کاره بودن نتوانست از این وضع رهایی یابد، می بایست برای آینده فکر بهتری بکنیم، و بگذاریم دانش ما را از ورطه ای که در این تمدن گرفتارش بوده ایم، نجات دهد. این نصایح بیش از همه متوجه خود این بنده خداست، لطفا کسی به دل نگیرد!
@saraeer
📜اگر نگران دین هستید.../ نکته ای درباره همایش نقد تصوف
🔸«اگر موضوع، نگرانی دربارهٔ دین مردم است، باید بهجای دامن زدن به نفرتها و دور کردن دلها، فکری به حال مواضع، اجبارها و فتواهایی کرد که دین را در نگاه نسل جدید در تعارض با اخلاق و حقوق انسان قرار میدهد و آنان را به دامن معنویتها و عرفانهایی کاذب میکشاند.»
🔻سیدحمید حسینی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹اقداماتی چون برگزاری همایش نقد تصوف اگر با اهداف علمی و بدون پیشداوری و جهتگیری خاص انجام شود بسیار مفید و مبارک است؛ ولی اگر قرار باشد با اعتبار حوزهٔ علمیهٔ شیعه شاهد عیبجویی و حمله به بزرگان فرهنگ، ادب و تمدن اسلامی باشیم و مجالی برای نقد واقعی، حضور دیدگاههای متفاوت، گفتگوی آزاد و بیان نقاط قوت و ضعف فراهم نیاید، نهتنها گام مثبتی برداشته نمیشود، بلکه حتی برگزارکنندگان نیز با نتایجی خلاف انتظارشان مواجه خواهند شد.
🔹آنگونه که از اظهارات مسئولان این همایش برمیآید ظاهراً نگرانی از تأثیر جذابیتهای عرفان و تصوف در انحراف جوانان و دور شدن جامعه از مسیری که آن را تنها راه حق و شرط انحصاری نجات میدانند، مهمترین دغدغه و عامل اصلی برای پیگیری و اجرای این برنامه بوده است.
🔹گذشته از اینکه چنین انگیزهای با فعالیتهای تبلیغی و حزبی سازگارتر است تا رخدادهای علمی، ای کاش کسانی که چنین دغدغهٔ مهمی را پیگیری میکنند با نگاهی به واقعیتها ابتدا به این پرسش پاسخ میدادند که آیا اموری چون مثنویخوانی و گرایش بخشی از جامعه به ادبیات عرفانی (که اغلب با پرهیز از مطالب نادرست اینگونه منابع، بر آموزههای اخلاقی و معنوی قرآن و سنت تمرکز دارد) در جذب افراد به دین و معنویت مؤثرتر بوده است یا در دفع آنها؟
🔹بله، در آثار و عقاید گروهها و دورههای مختلف منتسب به تصوف، اشتباههای فراوانی وجود دارد؛ همانگونه که در آثار متکلمان، فقیهان، محدثان و دیگر اصناف نیز میتوان خطاهای بزرگی را پیدا و برجسته کرد؛ ولی اگر موضوع، نگرانی دربارهٔ دین مردم است، باید بهجای دامن زدن به نفرتها و دور کردن دلها، فکری به حال مواضع، اجبارها و فتواهایی کرد که دین را در نگاه نسل جدید در تعارض با اخلاق و حقوق انسان قرار میدهد و آنان را به دامن معنویتها و عرفانهایی کاذب میکشاند.
@saraeer
📜آقایان علما! به ما بگویید کدام معصوم در چنین جایی اصحابش را جمع کرده؟/ آیا سفارش ائمه است که هیچ کس نفهمد این مبالغ چند صد میلیاردی از بودجه سالانه را آقایان چگونه خرج میکنند؟!
🔻سیدمهدی صدرالساداتی، فعال فضای مجازی با انتشار تصویری از اجلاسیه اساتید سطوح عالی و خارج حوزه در مدرسه امام کاظم نوشت:
🔹من و خیلی از طلبه های دیگر از این حوزه نیستیم که اساتیدش امروز در آن کاخ دور هم جمع شدند و از دستاوردهای بیشمارشان گفتند و رفتند!
🔹آنها که هیچ ابایی نداشتند که با عمامه آنجا بنشینند و عکسهایشان را مردم ببینند! الله اکبر! این سیره پیامبر ص است که گردهماییش روی زمین مسجد بود و اجازه نداد برایش سقف گلی بزنند؟! آقایان علما! به ما بگویید کدام معصوم در چنین جایی اصحابش را جمع کرده؟
🔹خب باید هم این حوزه دکوراسیون زده ساختمان پرور برای روحانیون معممش حضور و غیاب کند که از درس فرار نکنند و سر امتحان مامور بگذارد تا تقلب نکنند !!؟ باید هم طلبه اش فقط نیم ساعت جزوه بخواند و درس پاس کند و به مقامی برسد و زیر دستان تملق گویش او را آیت الله بنامند.
🔹خیلی سفت و محکم میگویم ، ما و بسیاری از طلاب نه اینجا میرویم و نه این نمایش ها را قبول داریم.
🔹پ.ن: عکس از سالن حوزه امام کاظم و سخنرانی رییس حوزه که گفتند: ما اگر حوزه بالنده، انقلابی و پاسخگو داشته باشیم در همه جهان اثر گذار هستیم.
🔹پ.ن2: امام خمینی: از اهم مسائلی که باید تذکر بدهم، مسئله ای است که به همه روحانیت و دست اندرکاران کشور مربوط می شود، و همیشه نگران آن هستم که مبادا این مردمی که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منّت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند. اگر خدای نخواسته، مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده اند و آن چیزی را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان.
🔸وی در مطلبی دیگر با انتشار فیلم طلبه پیانونواز لبنانی نوشت:
🔹مدتی پیش این کلیپ پخش شد و خیلی از حوزویان ناراحت شدند و گفتند آخر الزمان شده ! با لباس پیغمبر چه کاری کردید؟! من عرض میکنم حوزه خیلی تغییرات مهم دیگر هم کرده است که ندیدم بخاطر آنها احساس گناه کنیم !؟
🔹این سیره پیغمبر است که این همه خرج کنند و موسسات مجلل با سالنهای فاخر چند منظوره در کنار هم درست کنند که هر کدام به اسم یک آقایی باشد ؟!؟ در حالیکه بسیاری از طلاب از شدت نداری حتی پول کرایه تا محل تبلیغ را ندارند؟! .
🔹شأن لباس پیغمبر حفظ میشود وقتی میبینیم این بناها و موقوفاتی که از مال امام زمان و در دست مرجع بوده، همینطور موروثی در دست فرزندان و نوه و نتیجه ها برسد؟! و از کنارش امکانات و اعتبار کسب کنند؟!
🔹منش پیامبر ص ما این بود که یک فرد پولدار بتواند بخاطر وجوهات سنگینش مرجعش را ملاقات کند و با او چایی بخورد درحالیکه بسیاری از فقرا از دیدن او محرومند؟ سفارش ائمه است که هیچ کس نفهمد این مبالغ چند صد میلیاردی از بودجه سالانه را چگونه خرج میکنند!؟
🔹خب اگر دلمان برای لباس میسوزد چرا در مقابل این چیزهایی که جلوی چشم مردم دارد اتفاق می افتد ، ساکتیم؟! اینها آبروی پیامبر را ببرد اشکال ندارد؟! میترسیم از اینکه آقایان ناراحت شوند؟!
🔸لینک تصویر:
yon.ir/X8KXF
@saraeer
@saraeer.mp3
7.46M
🔺حمله و اهانت غفار عباسی معروف به «استاد غفاری» علیه مدیریت حوزه در درس اخلاق روزگذشته
🚨این فایل تقطیع شده و صرفا جهت اطلاع شماست
🔸منبع: استاد کامل
@saraeer
🔺گردهمایی خودتحریمی ممنوع با مشارکت تشکلهای حوزوی و دانشگاهی در قم
@saraeer
📜بیماری نشنیدن
🔻سید محمد زرهانی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹از بیماری های رایج و شایع این روزهای ما تلاش مصرانه و سیستماتیک برای نشنیدن است. به سان قحطی زدگان تا حدی که می شود حرف در انبار ذهن ذخیره سازی می کنیم و با دستپاچگی سعی داریم خود را به جای دایرة المعارف هر موضوعی به فراخور نیاز جا بزنیم. اما جالب آنکه هرگز تن به ذلت شنیدن حرف دیگری نمی دهیم. مثل یک بغض نترکیده منتظریم تا فرد دیگری چالش حرافی را آغاز کند تا بر سرش با قدرت هرچه تمام خراب شویم. ما و دیگری به شیوه ای تدافعی گوش هایمان بسته و به سبکی تهاجمی دهانمان باز است.
🔹علی الظاهر مدت های مدیدی است که متعمدانه نمی خواهیم بشنویم. ناخودآگاه پذیرفته ایم که حرف زدن شیوه ای از اعمال قدرت است و شنیدن به معنای زیر سلطه بودن. این بیماری مخوف اما احتمالا دلایل قابل توضیحی دارد. انسان تا جایی که شناخته شده است، برای نیل به خواسته هایش توامان بایست حرف بزند و بشنود تا در چرخه تبادل اطلاعات، خواسته های خود و دیگری را ابتدا درک و سپس برطرف کند. اما ما در بهترین حالت به صورت گزینشی خواستار شندین حرف های خود از دهان دیگران هستیم.
🔹اما از کجا دچار بیماری نشنیدن شدیم و مهمتر از آن این بیماری از کجا شدت گرفت؟ به نظر می رسد اصل و اساس این بیماری ناظر به اعمال قدرت کسانی است که شغل و حرفه شان "حرف زدن" است. انگ این اتهام متوجه دایره ای به گستردگی دبیران ، خطیبان ، معلمان، واعظان ، منبری ها، روشنفکران، روحانیون، متکلمان، فلاسفه و هرکسی است که با حرف زدن می تواند خواسته ها یا منافعی را به کرسی بنشاند. ایشان به ما یاد دادند که می شود با حرف زدن منافعی را برای خود تدارک دید و از مستمعان برای رسیدن به آن منافع بهره برد. لذا ما را اندک اندک نسبت به عمل "شنیدن" محتاط و بدگمان کرده اند.
🔹اما این بیماری از جایی وخیم تر شد که رسانه ها و تبلیغات ریز و درشت پا به میدان گذاشتند. رسانه ها صنعت حرافی را چنان ارتقا داده اند که سلام گرگ که هیچ ، سلام هیچ جنبنده ای را دیگر بی طمع تلقی نمی کنیم. لذا در قلعه پرتاب حرف سنگر می گیریم و شنیدن را به مثابه از دست دادن قلمرو تلقی می کنیم. می ترسیم با شنیدن ضعیف شویم و مورد تهاجم قرار بگیریم. اینگونه با اتخاذ استراتژی حمله فرصت را از رقیبان می رباییم و به شیوع هرچه بیشتر این بیماری در پیرامون خود کمک می کنیم.
🔹گمان نمی کنم درمان قطعی برای بیماری نشنیدن این روزهای ما وجود داشته باشد. اما به گمان من دوری از حرافان حرفه ای- صنعتی می تواند از سرعت پیشرفت این سرطان در ذهن ما مقدار اندکی بکاهد تا شاید گاه و بیگاه زمانی که لازم است بشنویم، بشنویم.
@Saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سیدکمال حیدری: اجتهاد متفاوت علمای شیعه و سنی نباید منجر به تکفیر یکدیگر شود/ مشکل تعارض ادیان در غرب به دلیل عدم نفی یکدیگر حل شده است
@saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺واکنش مجدد آیت الله مکارم شیرازی به اظهارات حسن رحیم پور ازغدی و دفاع از حوزه نسبت به طرح مسائل روز در کرسی درس اساتید
@Saraeer
📜تصوف و روشنفکری دینی؛ از ناسازواری تا همگرائی (قسمت اول)
🔻محمدتقی سبحانی در واکنش به یادداشت «رضا بابایی» نوشت:
🔹یکی از نویسندگان محترم، اخیرا نوشتهاند که «اگر بتوان برای روشنفکری دینی، تباری شناسنامهدار در تاریخ مسلمانان یافت، به گمان من عرفان و تصوف است» و افزوده اند:«اگر عطار و سنایی و مولوی و محییالدین را از روشنفکران دینی بگیرند، گویی جوانکی بیپناه را در سنگستان تنهایی رها کردهاند»
🔹این نوشته البته برای افشای نادرستی همایش تصوف به رشته تحریر در آمده و گویا میخواهند بانیان همایش را به اهمیت کار صوفیان و لزوم تبعیت روشنفکران از آنان آگاه سازند و فقیهان را هشدار دهند که در دنیای جدید، راهی جز پیوستن به ائتلاف صوفیان و روشنفکران ندارند و تا دیر نشده است، برای نجات خود و دینداری، باید به اردوگاه آنان پناه آورند!
🔹این نوشته سخت مایه شگفتی است و نشان میدهد که جریانشناسی و علم پژوهیتاریخی در بین ما هنوز هم رنجور و مظلوم است و افراد گمان می کنند که به دلخواه خود می توانند بر تاریخ فرمان برانند و سرنوشت گذشته را با خیال آتیهخواه خود قلم بزنند:
🔹1. خوشبختانه نخستین اقدام علمی در باب تصوفپژوهی انتقادی با «همایش ملی تصوف؛ شاخصه و نقدها» شکل گرفت و با پیگیری مستمر برنامههای پژوهشی آن در آینده نزدیک، ادبیات علمی مناسبی در این باب تولید خواهد شد و امید است که از آن پس، بازار آشفته داوریهای سوگیرانه و برداشتهای سادهانگارانه، جای خود را به دیدگاههای دقیق و واقع بینانه بدهد.
🔹2. این که روشنفکری و یا روشنفکری دینی تا چه اندازه به تصوف نَسَب می برد، را در دو بخش توصیفی و تجویزی می توان مطالعه کرد. این دو بخش را به اختصار باز مینمایم و امیدوارم که در پژوهشهای آینده، این موضوع به صورت مستند و روشمند، مورد بررسی قرار گیرد.
🔹3. میان تصوف- به عنوان یک منظومه فکری و عملی- با روشنفکری دینی -در بعد فکری و رفتاری- از جهات بسیار ناهمسوئی وجود داشته است:
🔹از منظر تاریخی چنین نَسَبی را نمیتوان نشان داد و پایهگذاران روشنفکری دینی هم چنین «شجرهنامهای» را نپذیرفتهاند و بلکه غالبا به انکار و برائت پرداختهاند. این که نَسبِ نخشب و بازرگان و سحابی و سامی و پیمان و شریعتی را به ادهم و بایزید و عطار و حلاج برسانیم، هم زور علمی می خواهد و هم بار حقوقی دارد.
🔹در «گفتمان» و «ترمینولوژی» این دو گروه نیز نسبتی وجود ندارد . دالّهای مرکزی و کلیدواژههائی همچون عزلت و چله نشینی، ذکر و فکر، مرشد و مرید، سالک و واصل، خلسه و وجد، محو و صحو، فقر اختیاری و فنای در ذات و صفات و ...چه ارتباطی با دموکراسی، پیشرفت، رنسانس اسلامی، حقوقزنان، استعمارستیزی، علمگرائی، عقلورزی، عدالتخواهی، آزادیهای اجتماعی، جهاد، هجرت، شهادت، مدیریت علمی، و برنامههای توسعه و ... دارد؟!
🔹در خصوص «آرمانها» و «ابزارها» نیز میان این دو جریان همپوشی روشنی نیست. در حالی که صوفیان در پی فنای نفس در حق محض بودهاند و ظلمت عالم را به دلیل دوری از لاهوت و ملکوت می دیدند و راه رستگاری را در درون و آزادی روح از تن و دنیای دون می دانستند، روشنفکران دینی به دنبال ساختن دنیای بهتر برای زیستن و برون رفت از انحطاط و عقبماندگی بودند و راه رهائی را در مبارزه با فقر و فساد و خرافه و نابخردی می جستند.
🔹شاید به دلیل همین فاصله عمیق تصوف و روشنفکری است که در سنت روشنفکر دینی معاصر- جز کسانی چون عبدالکریم سروش به دلائلی که بازخواهم گفت- از میراث تصوف بهرهای نبردند و از انتساب خود به این جریان پرهیز کردند.
🔹4. در دهه های اخیر از سه جهت میان روشنفکری دینی با تصوف سنتی، نوعی «خویشاوندی سببی» برقرار شده است:
🔹اولا، روشنفکری دینی پس از انقلاب به نقد دین و فقاهت وحکومت اسلامی روی آورده و دین شخصی، نسبیگرائی، معنویتخواهی سکولار را به عنوان سرپلهای عبور از شریعت، الهیات، منابع وحیانی و نظام مرجعیت و روحانیت قرار داده است. در این فضا، بی گمان میراث صوفیانه می توانست دستمایه خوبی برای فروشکستن حرمتهای شرعی و عرفهای اجتماعی و گذشتن از قواعد فهم دینی و ضوابط زیست مومنانه باشد.
🔹آری، شریعتگریزی، تاویلگرائی ، خردناباوری، درونگرائی و شطحپروری بهترین دستاویز روشنفکران دینی برای جذب جوانان سرگردان و بیپناهِ عصر پساانقلاب بود و کسی چون سروش به خوبی در این میدان، همه ظرفیت و توان را به کار زد و دین را به وادی دل، معرفت دینی را به دامن قبض و بسط، و وحی را به رویای رسولان[صوفیان] حوالت داد.
🔸تصوف و روشنفکری دینی؛ از ناسازواری تا همگرائی (قسمت دوم):
https://eitaa.com/saraeer/190
🔸یادداشت رضا بابایی را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/170
@saraeer
📜تصوف و روشنفکری دینی؛ از ناسازواری تا همگرایی (قسمت دوم)
🔻محمدتقی سبحانی در واکنش به یادداشت «رضا بابایی» نوشت:
🔹ثانیا، آویزه دیگر روشنفکری در دو دهه گذشته، رواداری مطلق و رهائی از تقید و تعبد با چاشنی خوش باشی، بیخیالی و داوریهای ذوقی بوده است که این کار تا حدودی از منطق ابن الوقتی، و آداب قلندری و ملامتی ساخته است و با شعر وشورمندی و شیرینپردازی هم به جان مخاطب مینشیند.
🔹ثالثا، تجربه نشان داده است که جامعه شیعی و انسان ایرانی را از معنویت، اخلاق درونگرا، و مناسک و شعائر نمی توان جدا ساخت. تصوف، تجربه بدیل و مناسبی برای پر کردن این خلأ و بهانه مناسبی است تا این طفل را از سینه آداب فقهی، اخلاق شرعی و مراسم مذهبی و سنتی، به دامن مجالس ذکر و سماع کشاند و جان تشنه آنان را به مولویخوانی و حافظسرائی سیراب ساخت.
🔹این ها چیزهائی است که با عناصر اندیشه مدرن و پسامدرن همآوائی دارد و کار روشنفکران را با دینداری به چالش نمی کشاند.
🔹5. از این زاویه، همآوائی و همروی برخی روشنفکران و صوفیان قابل درک است و این پیوند، بیگمان فرزندانی را به بار آورده که نمونه آن را در بین دانشگاهیان و حوزویان به روشنی می توان دید. البته تصوف در طول تاریخ، فرزندان مشروع و نامشروعی را به بارآورده و با غلوگرائی و شیطانپرستی، سلفیگری و شیعهستیزی، بابسازی و بهائی پروری و دهها مسلک و مکتب گره خورده و این یکی هم بعید نیست که ریشه بگیرد و نتیجه دهد. به ویژه در عصر خِرَدِ خُرد شده فرامدرن و در دنیای دینوارههای نو و گرایش به دینهای خصوصی و دستساز، برآمدن چنین مولود ناموزونی اصلا دور از انتظار نیست.
🔹6.بنده بیآن که بخواهم در مورد زوایای این پروژه نوپا سخن بگویم و از روائی یا ناروائی آن بحث کنم، دو نکته را پیشبینی می کنم :
🔹اولا) این حرکت، هم به انحطاط و انزوای پروژه روشنفکری دینی می انجامد و هم تصوف را از میراث معنوی خود تهی می سازد و «خنثای مشکله» ای بر دست صاحبان آن میگذارد که به درد هیچ یک از طرفین نمی خورد، مگر آن که صوفیان از جلب مریدان دلداده وامانده و به روشنفکران بوالفضول دلخوش داشته باشند و روشنفکران نیز به پایان خویش رسیده و نومید از اصلاحگری و جامعهسازی، بخواهند دمی در خلسه و خیال بیاسایند و روح ناآرام خویش را با شعر وشور و یا ساز و نوائی تسکین دهند.
🔹ثانیا) این پروژه اگر هیچ نتیجه ای نداشته باشد، برای جداسازی نسل جوان از زیر بیرق دین و فقاهت و سپردن آنها به دست تندباد فرقههای معنویتزده و یا گروههای سرخورده اجتماعی و سیاسی سخت کارساز است. به گمانم از هیچ راه دیگری نمی توان دانشجویان دلزده از انقلاب و ناامید از اوضاع را به حلقههای صوفیانه و از آنجا به دکانهای چند دهنهای که هر روز بر شمارش افزوده می شود، تحویل داد.
برای این دو پیشبینی بالا هم می توان دلائل نظری اقامه کرد و هم به شواهد بسیاری که در طول سالهای اخیر توسط پژوهشگران گردآوری شده، استناد نمود. اگر فرصت بود، این بخش را هم تقدیم ارباب نظر و عمل خواهم کرد.
🔸تصوف و روشنفکری دینی؛ از ناسازواری تا همگرائی (قسمت اول):
https://eitaa.com/saraeer/189
🔸یادداشت رضا بابایی را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/170
@saraeer