14.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺سیدکمال حیدری: اجتهاد متفاوت علمای شیعه و سنی نباید منجر به تکفیر یکدیگر شود/ مشکل تعارض ادیان در غرب به دلیل عدم نفی یکدیگر حل شده است
@saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺واکنش مجدد آیت الله مکارم شیرازی به اظهارات حسن رحیم پور ازغدی و دفاع از حوزه نسبت به طرح مسائل روز در کرسی درس اساتید
@Saraeer
📜تصوف و روشنفکری دینی؛ از ناسازواری تا همگرائی (قسمت اول)
🔻محمدتقی سبحانی در واکنش به یادداشت «رضا بابایی» نوشت:
🔹یکی از نویسندگان محترم، اخیرا نوشتهاند که «اگر بتوان برای روشنفکری دینی، تباری شناسنامهدار در تاریخ مسلمانان یافت، به گمان من عرفان و تصوف است» و افزوده اند:«اگر عطار و سنایی و مولوی و محییالدین را از روشنفکران دینی بگیرند، گویی جوانکی بیپناه را در سنگستان تنهایی رها کردهاند»
🔹این نوشته البته برای افشای نادرستی همایش تصوف به رشته تحریر در آمده و گویا میخواهند بانیان همایش را به اهمیت کار صوفیان و لزوم تبعیت روشنفکران از آنان آگاه سازند و فقیهان را هشدار دهند که در دنیای جدید، راهی جز پیوستن به ائتلاف صوفیان و روشنفکران ندارند و تا دیر نشده است، برای نجات خود و دینداری، باید به اردوگاه آنان پناه آورند!
🔹این نوشته سخت مایه شگفتی است و نشان میدهد که جریانشناسی و علم پژوهیتاریخی در بین ما هنوز هم رنجور و مظلوم است و افراد گمان می کنند که به دلخواه خود می توانند بر تاریخ فرمان برانند و سرنوشت گذشته را با خیال آتیهخواه خود قلم بزنند:
🔹1. خوشبختانه نخستین اقدام علمی در باب تصوفپژوهی انتقادی با «همایش ملی تصوف؛ شاخصه و نقدها» شکل گرفت و با پیگیری مستمر برنامههای پژوهشی آن در آینده نزدیک، ادبیات علمی مناسبی در این باب تولید خواهد شد و امید است که از آن پس، بازار آشفته داوریهای سوگیرانه و برداشتهای سادهانگارانه، جای خود را به دیدگاههای دقیق و واقع بینانه بدهد.
🔹2. این که روشنفکری و یا روشنفکری دینی تا چه اندازه به تصوف نَسَب می برد، را در دو بخش توصیفی و تجویزی می توان مطالعه کرد. این دو بخش را به اختصار باز مینمایم و امیدوارم که در پژوهشهای آینده، این موضوع به صورت مستند و روشمند، مورد بررسی قرار گیرد.
🔹3. میان تصوف- به عنوان یک منظومه فکری و عملی- با روشنفکری دینی -در بعد فکری و رفتاری- از جهات بسیار ناهمسوئی وجود داشته است:
🔹از منظر تاریخی چنین نَسَبی را نمیتوان نشان داد و پایهگذاران روشنفکری دینی هم چنین «شجرهنامهای» را نپذیرفتهاند و بلکه غالبا به انکار و برائت پرداختهاند. این که نَسبِ نخشب و بازرگان و سحابی و سامی و پیمان و شریعتی را به ادهم و بایزید و عطار و حلاج برسانیم، هم زور علمی می خواهد و هم بار حقوقی دارد.
🔹در «گفتمان» و «ترمینولوژی» این دو گروه نیز نسبتی وجود ندارد . دالّهای مرکزی و کلیدواژههائی همچون عزلت و چله نشینی، ذکر و فکر، مرشد و مرید، سالک و واصل، خلسه و وجد، محو و صحو، فقر اختیاری و فنای در ذات و صفات و ...چه ارتباطی با دموکراسی، پیشرفت، رنسانس اسلامی، حقوقزنان، استعمارستیزی، علمگرائی، عقلورزی، عدالتخواهی، آزادیهای اجتماعی، جهاد، هجرت، شهادت، مدیریت علمی، و برنامههای توسعه و ... دارد؟!
🔹در خصوص «آرمانها» و «ابزارها» نیز میان این دو جریان همپوشی روشنی نیست. در حالی که صوفیان در پی فنای نفس در حق محض بودهاند و ظلمت عالم را به دلیل دوری از لاهوت و ملکوت می دیدند و راه رستگاری را در درون و آزادی روح از تن و دنیای دون می دانستند، روشنفکران دینی به دنبال ساختن دنیای بهتر برای زیستن و برون رفت از انحطاط و عقبماندگی بودند و راه رهائی را در مبارزه با فقر و فساد و خرافه و نابخردی می جستند.
🔹شاید به دلیل همین فاصله عمیق تصوف و روشنفکری است که در سنت روشنفکر دینی معاصر- جز کسانی چون عبدالکریم سروش به دلائلی که بازخواهم گفت- از میراث تصوف بهرهای نبردند و از انتساب خود به این جریان پرهیز کردند.
🔹4. در دهه های اخیر از سه جهت میان روشنفکری دینی با تصوف سنتی، نوعی «خویشاوندی سببی» برقرار شده است:
🔹اولا، روشنفکری دینی پس از انقلاب به نقد دین و فقاهت وحکومت اسلامی روی آورده و دین شخصی، نسبیگرائی، معنویتخواهی سکولار را به عنوان سرپلهای عبور از شریعت، الهیات، منابع وحیانی و نظام مرجعیت و روحانیت قرار داده است. در این فضا، بی گمان میراث صوفیانه می توانست دستمایه خوبی برای فروشکستن حرمتهای شرعی و عرفهای اجتماعی و گذشتن از قواعد فهم دینی و ضوابط زیست مومنانه باشد.
🔹آری، شریعتگریزی، تاویلگرائی ، خردناباوری، درونگرائی و شطحپروری بهترین دستاویز روشنفکران دینی برای جذب جوانان سرگردان و بیپناهِ عصر پساانقلاب بود و کسی چون سروش به خوبی در این میدان، همه ظرفیت و توان را به کار زد و دین را به وادی دل، معرفت دینی را به دامن قبض و بسط، و وحی را به رویای رسولان[صوفیان] حوالت داد.
🔸تصوف و روشنفکری دینی؛ از ناسازواری تا همگرائی (قسمت دوم):
https://eitaa.com/saraeer/190
🔸یادداشت رضا بابایی را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/170
@saraeer
📜تصوف و روشنفکری دینی؛ از ناسازواری تا همگرایی (قسمت دوم)
🔻محمدتقی سبحانی در واکنش به یادداشت «رضا بابایی» نوشت:
🔹ثانیا، آویزه دیگر روشنفکری در دو دهه گذشته، رواداری مطلق و رهائی از تقید و تعبد با چاشنی خوش باشی، بیخیالی و داوریهای ذوقی بوده است که این کار تا حدودی از منطق ابن الوقتی، و آداب قلندری و ملامتی ساخته است و با شعر وشورمندی و شیرینپردازی هم به جان مخاطب مینشیند.
🔹ثالثا، تجربه نشان داده است که جامعه شیعی و انسان ایرانی را از معنویت، اخلاق درونگرا، و مناسک و شعائر نمی توان جدا ساخت. تصوف، تجربه بدیل و مناسبی برای پر کردن این خلأ و بهانه مناسبی است تا این طفل را از سینه آداب فقهی، اخلاق شرعی و مراسم مذهبی و سنتی، به دامن مجالس ذکر و سماع کشاند و جان تشنه آنان را به مولویخوانی و حافظسرائی سیراب ساخت.
🔹این ها چیزهائی است که با عناصر اندیشه مدرن و پسامدرن همآوائی دارد و کار روشنفکران را با دینداری به چالش نمی کشاند.
🔹5. از این زاویه، همآوائی و همروی برخی روشنفکران و صوفیان قابل درک است و این پیوند، بیگمان فرزندانی را به بار آورده که نمونه آن را در بین دانشگاهیان و حوزویان به روشنی می توان دید. البته تصوف در طول تاریخ، فرزندان مشروع و نامشروعی را به بارآورده و با غلوگرائی و شیطانپرستی، سلفیگری و شیعهستیزی، بابسازی و بهائی پروری و دهها مسلک و مکتب گره خورده و این یکی هم بعید نیست که ریشه بگیرد و نتیجه دهد. به ویژه در عصر خِرَدِ خُرد شده فرامدرن و در دنیای دینوارههای نو و گرایش به دینهای خصوصی و دستساز، برآمدن چنین مولود ناموزونی اصلا دور از انتظار نیست.
🔹6.بنده بیآن که بخواهم در مورد زوایای این پروژه نوپا سخن بگویم و از روائی یا ناروائی آن بحث کنم، دو نکته را پیشبینی می کنم :
🔹اولا) این حرکت، هم به انحطاط و انزوای پروژه روشنفکری دینی می انجامد و هم تصوف را از میراث معنوی خود تهی می سازد و «خنثای مشکله» ای بر دست صاحبان آن میگذارد که به درد هیچ یک از طرفین نمی خورد، مگر آن که صوفیان از جلب مریدان دلداده وامانده و به روشنفکران بوالفضول دلخوش داشته باشند و روشنفکران نیز به پایان خویش رسیده و نومید از اصلاحگری و جامعهسازی، بخواهند دمی در خلسه و خیال بیاسایند و روح ناآرام خویش را با شعر وشور و یا ساز و نوائی تسکین دهند.
🔹ثانیا) این پروژه اگر هیچ نتیجه ای نداشته باشد، برای جداسازی نسل جوان از زیر بیرق دین و فقاهت و سپردن آنها به دست تندباد فرقههای معنویتزده و یا گروههای سرخورده اجتماعی و سیاسی سخت کارساز است. به گمانم از هیچ راه دیگری نمی توان دانشجویان دلزده از انقلاب و ناامید از اوضاع را به حلقههای صوفیانه و از آنجا به دکانهای چند دهنهای که هر روز بر شمارش افزوده می شود، تحویل داد.
برای این دو پیشبینی بالا هم می توان دلائل نظری اقامه کرد و هم به شواهد بسیاری که در طول سالهای اخیر توسط پژوهشگران گردآوری شده، استناد نمود. اگر فرصت بود، این بخش را هم تقدیم ارباب نظر و عمل خواهم کرد.
🔸تصوف و روشنفکری دینی؛ از ناسازواری تا همگرائی (قسمت اول):
https://eitaa.com/saraeer/189
🔸یادداشت رضا بابایی را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/170
@saraeer
📜حوزهٔ خلع سلاح شده!
🔻سید یاسر تقوی در «مباحثات» نوشت:
🔹 پیش از پاسخ به این پرسش که «آیا حوزه علمیه سکولار است» بهتر است بسترهای روانی این پرسش را مورد بررسی قرار داد. منتقدینی که حوزه را به سکولاریسم متصف میدانند، انتظار دارند، حوزه همانطور که مولد انقلاب بوده امروز پاسخگوی چالشهای اجتماعی نیز باشد و در خطوط مقدم اصلاحات فرهنگی و اقتصادی ایفای نقش کند. البته با توجه به بزرگنماییهای موجود در تبیین جایگاه حوزه و روحانیت، ایجاد این انتظار و تقویت آن چندان بعید به نظر نمیرسد. طبیعی است وقتی حوزه را فراتر از یک نهاد علمی، به عنوان متولی امر دین و راهبر فرهنگی و نظریهپرداز نظامات سیاسی و اقتصادی معرفی میکنیم، باید به این سؤال پاسخ دهیم که چرا خبری از نقشآفرینی حوزه در این آشفتهبازار اقتصادی و فرهنگی نیست؟
🔹 به نظر میرسد، پرسشهای مطرحشده در تجمع مردماه فیضیه برآمده از چنین فضایی صورت گرفته است. اما سخنران جلسه به جای پرسشهای بنیادین پیرامون جایگاه حوزه و روحانیت در جامعهٔ پس از انقلاب، نوک پیکان انتقادات و گلایه خود را متوجه تولیدات علمی حوزه کرد. این در حالی بود که حوزه و پژوهشگاهها و مؤسسات وابسته به آن در عموم مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دارای تولیدات علمی فراوان و غیرقابل انکاری هستند. اما چرا آمار و ارقامی که علما و اساتید برای سکولارنبودن حوزه ارائه دادند افکار عمومی و به خصوص طلاب جوان را متقاعد نکرد؟
🔹 نکته مغفول در این پاسخها عدم توجه به تحولات حوزه در چهل سال اخیر است. شایسته توجه است که در نظامسازی صورتگرفته پس از انقلاب، سازوکاری جهت مداخله حوزه در سیاستگذاریهای کلان نظام طراحی نشد و کارکرد فقها و فضلای حوزه در حد عضویت گزینشی برخی از آنان در شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، قوه قضائیه و امامت جمعه آن هم در قالب «نظارت»، «مصلحتسنجی» و «اجرا» تعریف شد. از سوی دیگر غلبه امر «تعلیم» بر «تربیت» در نظام طلبهپروری حوزه و تبدیلشدن آن به شبهدانشگاه، و اضافه بر آن، تغییرات الگوی ارتباطات اجتماعی، روابط بزرگان و اساتید حوزه و بالتبع طلاب را با بدنه جامعه به شدت تضعیف کرد.
🔹 لذا امروز پس از گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی، با وجود حضور برخی نخبگان حوزوی در مناصب حاکمیتی، ظرفیتهای علمی و پژوهشی حوزه فاقد ساختار تضمینشده جهت عرضه و بهرهوری است. از سوی دیگر کاهش روزافزون سرمایه اجتماعی روحانیت نیز دیگر همانند گذشته قدرت بسیج و هدایت افکار عمومی را ندارد. طبیعتاً از چنین حوزهای که سلاح انقلاب و اصلاحاتش به «توجیه» وجود نظام اسلامی بر زمین مانده و از سوی دیگر به واسطه عدم توجه لازم به پیوند اجتماعی، پشتوانه مردمی خود را کمرنگ کرده است نمیتوان انتظار داشت در تحولات اجتماعی نقشی فراتر از تألیف کتاب، بیانیهنویسی و برگزاری تجمعات مقطعی ایفا نماید.
🔹 پیشنهاد نگارنده آن است که فراتر از دغدغه «سکولاریسم در حوزه» و جدل و نزاع پیرامون آن، دراینباره بیاندیشیم که چگونه میتوان مردمداری را در نظام تربیتی حوزه و اصلاحگری روحانیت را در نظام سیاسی موجود احیا کرد.
@saraeer
📜یوم تبلی السرائر و همایش نقد تصوف
🔻کانال «عرفان و تصوف»:
🔹با وجود اینکه یک هفته به برپایی همایش نقد تصوف در قم باقی مانده است، آثار و برکات این همایش از روزها پیش از برپایی آن، برای همگان آشکار شده است. این روزها همایش مذکور پرده از چهره خیلی از حوزویان مرموز برداشته است، کسانی که سالهای سال با پناه گرفتن در مراکز حوزوی منتقد تصوف و با بهره گیری بودجه های کلان از موسسات و بیوت ضد صوفی،آلاف و الوف ها به هم زده و اسم دَر کرده اند.
🔹کسانی که حتی احیانا کتاب ها و نسخه هایی را در باب نقد تصوف احیا کرده اند و گهگاهی زبان به نقد برخی آداب و رسوم صوفیان می گشودند، اما وقتی دیدند اصل جریان تصوف مورد حمله و نقد قرار گرفته است، به میدان آمده و همایش نقد تصوف را به شدت و با شدید ترین الحان محکوم نمودند و نشان دادند نقد تصوف شان هم نان به نرخ روز خوردن است.
🔹این اشخاص نشان دادند که اگر احیانا، نقد هایی به پاره ای از آداب صوفیانه مانند عزلت و سماع و شطح دارند، وقتی اصل تفکر صوفیانه و شخصیت های عرفانی در معرض انتقاد قرار بگیرد، سینه سپر کرده و تمام چهره علمی و فرهنگی خود را به پای حیات دوباره عرفان در این مملکت ذبح می نمایند.
🔹همانطور که قبلا هم اشاره کردم، طیف روشنفکر دینی اعم از حوزوی و غیر حوزوی، پیوندی وثیق و غیر قابل زوالی با عرفان و تصوف دارد. انتقادات این اشخاص به تصوف، هرگز ناظر به اصل و حیات عرفان و تصوف نیست، بلکه همچون انتقادات خود صوفیان به تصوف (مانند انتقادات درون فرقه ای هجویری و قشیری) در راستای بالندگی و رشد هرچه بیشتر این مکتب می باشد و نه کلامی مخاطره آمیز در باب اصل و هویت تصوف.
🔹روشنفکری یعنی کم رنگ کردن شریعت و یا ارائه تفسیری حداقلی از شریعت، و پررنگ کردن ابعاد اخلاقی و باطنی دین. تصوف هم که می دانید، یعنی سرکوب و منکوب کردن شریعت و محو مرجعیت شریعت مداران برای دین و جایگزین کردن طریقت و احکام اخلاقی و قلبی در مکان احکام شرعی.
🔹پس طبیعی است که می بینید اگر هراز چند گاهی کلامی در نقد روشنفکری یا تصوف بلند می شود، این دو طایفه برای دفاع از هم مسلکان خویش، تمام قد به میدان آمده و برای بستن دهان منتقدین سر و دست می شکنند.
🔹آزاد اندیشی، تنها شعار این طایفه از روشنفکران، برای طرح بدعت ها در دین است و در این نوع موارد می بینید که کوچکترین نقد و اشکالی را برنتافته و به دنبال ساکت کردن منتقدین با شعار حفظ وحدت هستند! اصلا شعارهای این جماعت هم مصلحتی است هرگاه دیدید از حفظ وحدت سخن می گویند بدانید نقد شده اند و هرگاه دیدید به آزاداندیشی پناه آورده اند، بحث بدعت و ضلالتی درکار است.
@saraeer
📜داستان دو استفتاء
🔻محسن الویری در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹پیش از آن که تلگرام از دسترس خارج شود، در یکی از گروههای این شبکه اجتماعی که جمعی از دوستان و همدانشگاهیهای دانشگاه امام صادق علیه السلام دور هم جمع بودیم، یکی از اعضا رفتاری آشکارا ناسازگار با فتوای جمعی از و بلکه همه فقیهان مطرح قم و نجف در باره تعامل ما شیعیان با عزیزان اهل سنت داشت.
🔹نه اندرز دوستان در وی اثر میکرد و نه استدلالهای دینی و عقلی وی را از این رفتار ناصواب باز میداشت، حقیر هم که در آغاز بدون خطاب قرار دادن مستقیم او، نادرستی روش وی را یادآور شده ولی طرفی نبسته بودم، برای اتمام حجت بر او از دو مرجع بزرگوار استفتاء کردم و دو پاسخ به شرح زیر که البته از قبل کاملا قابل پیشبینی بود دریافت داشتم و پس از انتشار این دو استفتاء گروه را ترک کردم.
🔹بازنشر این دو استفتاء برای تأکید بر اهمیت حسن تعامل با اهل سنت و تقویت نگاه همدلانه با دیگر مسلمانان و حفظ پیوستگی با امت اسلامی صورت میگیرد.
❓الف. استفتاء از حضرت آیت الله مکارم شیرازی:
با سلام و تحیت
با توجه به نظر شما و بسیار از مراجع بزرگوار مبنی بر حرمت اهانت به مقدسات اهل سنت، اگر در یکی از گروههای اجتماعی مجازی فردی به گونه ای شک برانگیز نه فقط به مقدسات اهلسنت و خلفاء بلکه به علمای آنها و حتی پایه گذاران مذاهب فقهی آنها از طریق لعن و سب اهانت کند و تذکر هم فایده ای نداشته باشد، با احتمال عقلایی این که ماندن در این گروه به ترویج این گناه بیانجامد و از طرف دیگر ماندن در این گروه سودمندیهای دیگری برای بنده داشته باشد، وظیفه امثال حقیر در ماندن یا ترک این گروه چیست؟ (۶ اردیبهشت ۱۳۹۷)
🔹پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحيم
با اهداء سلام و تحيت؛
اگر ارشاد کردن اثری ندارد با توجه به مفاسدی که اینگونه گروه ها و فضای ایجاد شده در آن دارند، از قرار گرفتن در چنین موقعیت هایی که نوعی حمایت از آنها نیز محسوب می شود، اجتناب نمایید.
همیشه موفق باشید.
دفتر آيت الله العظمی مکارم شيرازی / استفتائات (۸ اردیبهشت ۱۳۹۷)
❓ب. استفتاء از رهبر معظم انقلاب:
با سلام و تحیت
حقیر مقلد شما نیستم ولی در مسائل عمومی جامعه اسلامی مطابق نظر حضرت عالی عمل میکنم. با توجه به نظر شما و بسیار از مراجع بزرگوار مبنی بر حرمت اهانت به مقدسات اهلسنت، اگر در یکی از گروههای اجتماعی مجازی فردی به گونه ای شک برانگیز نه فقط به مقدسات اهل سنت و خلفاء بلکه به علمای آنها و حتی پایه گذاران مذاهب فقهی آنها از طریق لعن و سب اهانت کند و تذکر هم فایده ای نداشته باشد، با احتمال عقلایی این که ماندن در این گروه به ترویج این گناه بیانجامد و از طرف دیگر ماندن در این گروه سودمندیهای دیگری برای بنده داشته باشد، وظیفه امثال حقیر در ماندن یا ترک این گروه چیست؟ (۶ اردیبهشت ۱۳۹۶)
🔹پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رحمة الله و برکاته در فرض سوال وظیفه شما ترک این گروه است. موفق و مؤید باشید. (۹ اردیبهشت ۱۳۹۷)
@saraeer
📜ماجرای تعطیل شدن درس اخلاق مرحوم خوشوقت در مسجد اعظم
🔻اختصاصی سرائر | پاسخ یکی از اعضای دفتر تولیت مسجد اعظم درباره جریان برخورد با درس اخلاق مرحوم خوشوقت در مسجد اعظم:
🔹مطلبی که در کانال سرائر پیرامون اخراج ایشان (مرحوم خوشوقت) از مسجد اعظم و... سازگاری با مواضع آقا[ی علوی بروجردی] ندارد. اصل این ماجرا را ما منکر هستیم. چنین اتفاقی از جانب آقا[ی علوی بروجردی] نیافتاده است. اما آقایان در سال 91 که آقای خوشوقت آن مصاحبه را در تلویزیون انجام داد، آقا[ی علوی بروجردی] به من گفتند که عده ای جمع شده اند تا پای درس ایشان (مرحوم خوشوقت) شلوغ بکنند. قصه را ما به مدیر وقت حوزه گفتیم. مدیر وقت حوزه هم گفتند «اتفاقا من هم مصاحبه را گوش کردم. خیلی مشکل داشت و خیلی بد بود...» خلاصه خیلی مذمت کردند.
🔹اما آقا[ی علوی بروجردی] گفتند «خلاصه این اتفاق قرار است بیافتد و این هیچ ربطی به ما ندارد، خودتان می دانید» مدیران حوزه چون زورشان آقای خوشوقت نمی رسید (بعدها) گفتند که «ایشان (آقای علوی بروجردی) راضی نیست شما در اینجا (مسجد اعظم) درس بدهید» آنها از طرف آقا[ی علوی بروجردی] نقل قول کردند در حالیکه ایشان چنین حرفی را نزده بود.» من به آقا[ی علوی بروجردی] گفتم که «اگر میخواهید ما یک اطلاعیه بدهیم» ایشان گفتند نه! چون هم وجهه مدیر وقت و هم آقای خوشوقت خراب می شود. لذا ما سکوت کردیم.
🔹مطلب دوم آنکه این مسأله ربطی به بحث آزاداندیشی در حوزه که آقا[ی علوی بروجردی] مطرح کرده است ندارد. ایشان (مرحوم خوشوقت) که در حوزه مباحث شان را مطرح نکرده بودند، بلکه در تلویزیون مطرح کردند. بحث آقا[ی علوی بروجردی] پیرامون حوزه است. این دو با هم تفاوت دارد. اگر ایشان (مرحوم خوشوقت) مباحث شان را در درس خارج می گفتند و انعکاسی نداشت، مشکلی نبود.
🔸* پست مذکور که دیدگاه یکی از مخاطبان سرائر بود را اینجا ببنید:
https://eitaa.com/saraeer/174
@saraeer
📜رفتن به سمت دانشگاه به مثابه رفتن به کفرستان بود
🔻سیدهاشم بطحایی در گفتگو با خبرگزاری حوزه:
🔹تحصیلات ابتدایی را در شهرستان گلپایگان گذراندم و در سال 35 به اراک آمدم، ولی حوزه فعالی ندیدم و گفتیم که بهتر است به اقیانوس علم و فقاهت یعنی حوزه علمیه قم نقل مکان کنم. در همان روزها در کنار تحصیلات حوزوی، شوری در من ایجاد شد که در کنار این تحصیلات به تحصیلات کلاسیک نیز روی بیاورم و به همین خاطر در مدارس تحت برنامه کلاسیک آموزشی نیز تحصیل کرده و وارد مدارس آموزش و پرورش شدم.
🔹همچنین در آن زمان تصور اینکه یک طلبه وارد دانشگاه شود بسیار سخت و سنگین و محال و از طرفی یک گناه نابخشودنی به نظر می آمد؛ متاسفانه استعمار با مردم و جامعه ما کاری کرده بود که این چنین فضای جامعه مکدر شده بود و درک درستی از شرایط برای اقشار مختلف فراهم نبود؛ در این جهت آنها به حدی چهره تحصیلات آموزشی را در ذهن حوزویان مکدر کرده بودند که رفتن به آن سمت و سو به مثابه رفتن به کفرستان بود.
🔹حوزه و دانشگاه شباهت ها و تفاوت هایی هم در نوع تعاملات علمی و دانشجویی و طلبگی دارند؛ با این فرق که دانشگاه فارغ التحصیلانش را به نظام وظیفه می دهد؛ یعنی پس از فارغ التحصیلی لیست سربازان جدید را به نظام وظیفه می دادند و در سال 47 هم که فارغ التحصیل شدم، دانشگاه تهران لیست فارغ التحصیلان خود را به نظام وظیفه داد.
🔹 در آن زمان از من خواسته شد که به خدمت سربازی بروم در حالی که من طلبه بودم؛ در آن زمان بزرگانی چون آیت الله العظمی گلپایگانی و آیت الله هاشم آملی و پدر حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی در این زمینه اقداماتی کردند، ولی سرلشگر مشاور گفت که تنها یک راه برای خدمت نرفتن من وجود دارد و آن هم سفارش شخص شاه است و طبیعی بود که در این حالت بنده سربازی رفتن را انتخاب می کردم.
🔹در گذشته در شرایطی وارد حوزه می شدیم که به ما می گفتند به شما زن نمی دهند و موارد دیگر، ولی واقعا این مسایل برای هیچ کدام از ما مهم نبود، بلکه به انگیزه خدا و ائمه(ع) و عشق به این راه وارد میدان می شدیم؛ ولی امروز از ورودی حوزه باید پرسید که آیا چنین انگیزه هایی دارند یا خیر؟ البته نگاه ما به این جریان مثبت است؛ ولی باید برای تقویت انگیزه های آنها گام های جدی برداشت؛ باید کاری کرد که آنها تنها برای دفاع خالصانه از دین خدا و انقلاب گام بردارند.
🔸مشروح این گفتگوی خواندنی را اینجا بخوانید:
http://hawzahnews.com/detail/News/460416
@saraeer
📜تردید در مسألهبودگی تصوف و صوفیان
🔻محسن الویری در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹قرار است «اولین همایش ملی تصوف؛ شاخصهها و نقدها» روز پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۷ از سوی دفتر تبلیغات اسلامی در قم برگزار شود. برگزاری این همایش همانند بسیاری از فعالیتهای فکری و فرهنگی دیگر، موافقتها و مخالفتهایی را در دو سطح اندیشهای و اجتماعی پی داشته است.
🔹دستاندرکاران این همایش گفتهاند که برآنند دور از فضای فرقهگرایی و فرقهستیری زمینهای برای «نگاه علمی و انتقادی به پدیده صوفیگرایی» فراهم آورند. به نظر میرسد از نظر اینان این اقدام با رویکرد تمدنی دفتر تبلیغات ناسازگار نیست زیرا اقتضای حرکت تمدنی پیراستن مسیر از کژیها و باورها و رفتارهای تمدنسوز است.
🔹در مقابل، منتقدان برگزاری این همایش افزون بر نقدهای اندیشهای، نفس برگزاری آن را فروغلتیدن در دام منازعات فرقهای و چشم پوشیدن از ظرفیتهای تمدنساز تصوفگرایان به بهای برجسته ساختن برخی آراء و اعمال ناصواب صوفیان میدانند. روشن است که اینها همه تأملات موافقان و مخالفان نیست و سخنانی دیگر هم وجود دارد.
🔹حقیر هم درباره مسألهبودگی تصوف و حتی صوفیان برای ایران کنونی تردید دارم و قبلا هم آن را به اطلاع متولیان امر رساندهام و گمان نمیکنم تأکید بر وجه و وجهه علمی همایش بتواند امتداد اجتماعی آن را همواره آن گونه که ما میپسندیم در اختیار ما نگاه دارد.
🔹حتی اگر نقد پارهای بداندیشیها و بدرفتاریهای صوفیانه که در هر گروه و جماعتی، نمونههایی از آن یافت میشود در شرایط کنونی کشور و امت اسلامیمان ضرورت داشته باشد ـ که عرض کردم این ضرورت محل تردید است ـ بهتر آن بود که همایشی با رویکردی ایجابی مثلا با عنوان «تصوف؛ ظرفیتها و فرصتها» برپا میشد و آفات و آسیبهای این جریان قدرتمند جهان اسلام در خلال آن و در پرتو آن بیان میشد.
🔹تمامی جریانهای صوفیانه و متصوفه خود را به ائمه اطهار علیهم السلام منسوب میدارند و به همپیوستگی تاریخی تشیع و تصوف هم امری شاخص و انکارناپذیر است که تاکنون موضوع چندین پژوهش قرار گرفته و البته صفحات خوانده نشده این کتاب سترگ هنوز بسیار است. بر همین اساس، جای خوشحالی است که اینگونه نقدها از موضع مکتب اهل بیت علیهم السلام صورت میگیرد ولی وقتی نقد طعم طرد بیابد و دلآزار شود، هر چقدر هم درست باشد راه به جایی نخواهد برد.
🔹شاید این از معدود قانونهایی باشد که تاکنون استثناء نخورده باشد. نقدهای صریح ما قطعا آنها را از انتساب خود به ائمه علیهم السلام و در نتیجه ادامه راهی که میپیمایند باز نخواهد داشت ولی میتواند فاصله آنها را از ما بیشتر کند و به نظر چنین میآید که روا شمردن این افزایش فاصله جفا به مکتب اهل بیت علیهم السلام است.
🔹به هر حال اکنون که عزمها بر برگزاری این همایش جزم است و تردیدی هم در حسن نیت و پاکی سرشت برگزار کنندگان آن نیست، وظیفه همه ماست که با همدلی بکوشیم از پیامدهای احتمالی مغایر با حفظ انسجام امت اسلامی آن بکاهیم.
@saraeer
📜طلبهها در زمین سیاسیها
🔻مهراب صادقنیا در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹به دعوت یک دوست وارد یک کانال گفتگو در یکی از پیامرسانهای داخلی شدم. در این کانال بیش از هزار نفر طلبه و برخی از استادها مشغول گفتگو و گاه مشاجره بودند. موضوعات، بیشتر سیاسی و دغدغهها حمایت از جریانی خاصّ بود و به مناسبت این روزها گفتوگو بر سر تصویب سی. اف. تی در مجلس. چند ساعت وقت گذاشتم و بیشتر پیامها را خواندم. برخی پیامها و اظهار نظرها دربر دارندهی توهینهای آزاردهندهای به اشخاص حقیقی و حقوقی بود. برای من جای شگفتی داشت که طلبهها برای حمایت از یک جریان یا فهمِ سیاسی، به خاستگاه خود پشت کرده و بگویند حوزه را باید از دست مسئولانِ، به گفتهی آنان، بیکفایتش(تعبیر آنها خیلی زشتتر بود) آزاد کرد.
🔹تنها در این کانال نیست که طلبهها در زمینی بازی میکنند که مال آنها نیست. متاسفانه تازگی هم ندارد. معمولاً شماری یقه سفید سیاسی تصمیمی میگیرند و یا میخواهند بگیرند، بعد طلبههای معصوم را به جانِ بزرگانِ حوزه میاندازند که چرا در فلان مسألهی سیاسی وارد نمیشوید. یادم میآید چندین سال پیش، من در یک جلسهی سخنرانی نشسته بودم. یک نفر کنار من نشست و به آرامی گفت: «برنامه عوض شده است، فلان شعار را ندهید و جلسه را به هم نزنید.» با تعجّب نگاهش کردم و گویا فهمید که اشتباه کرده است. پرسید مگر شما از طرفِ ... نیامدهاید، من گفتم نه! گفت ببخشید، پس هیچ!
@saraeer