eitaa logo
سرائر | مجله دین و روحانیت
604 دنبال‌کننده
106 عکس
43 ویدیو
8 فایل
توجه: درج اخبار و مطالب به معنای تأیید محتوای آن از سوی سرائر نیست ارتباط با مدیر کانال (سیدیاسر تقوی): @t_sedyaser کانال شخصی مدیر: @sedyaser
مشاهده در ایتا
دانلود
📜آقایان علما! به ما بگویید کدام معصوم در چنین جایی اصحابش را جمع کرده؟/ آیا سفارش ائمه است که هیچ کس نفهمد این مبالغ چند صد میلیاردی از بودجه سالانه را آقایان چگونه خرج میکنند؟! 🔻سیدمهدی صدرالساداتی، فعال فضای مجازی با انتشار تصویری از اجلاسیه اساتید سطوح عالی و خارج حوزه در مدرسه امام کاظم نوشت: 🔹من و خیلی از طلبه های دیگر از این حوزه نیستیم که اساتیدش امروز در آن کاخ دور هم جمع شدند و از دستاوردهای بیشمارشان گفتند و رفتند! 🔹آنها که هیچ ابایی نداشتند که با عمامه آنجا بنشینند و عکسهایشان را مردم ببینند! الله اکبر! این سیره پیامبر ص است که گردهماییش روی زمین مسجد بود و اجازه نداد برایش سقف گلی بزنند؟! آقایان علما! به ما بگویید کدام معصوم در چنین جایی اصحابش را جمع کرده؟ 🔹خب باید هم این حوزه دکوراسیون زده ساختمان پرور برای روحانیون معممش حضور و غیاب کند که از درس فرار نکنند و سر امتحان مامور بگذارد تا تقلب نکنند !!؟ باید هم طلبه اش فقط نیم ساعت جزوه بخواند و درس پاس کند و به مقامی برسد و زیر دستان تملق گویش او را آیت الله بنامند. 🔹خیلی سفت و محکم میگویم ، ما و بسیاری از طلاب نه اینجا میرویم و نه این نمایش ها را قبول داریم. 🔹پ.ن: عکس از سالن حوزه امام کاظم و سخنرانی رییس حوزه که گفتند: ما اگر حوزه بالنده، انقلابی و پاسخگو داشته باشیم در همه جهان اثر گذار هستیم. 🔹پ.ن2: امام خمینی: از اهم مسائلی که باید تذکر بدهم، مسئله ای است که به همه روحانیت و دست اندرکاران کشور مربوط می شود، و همیشه نگران آن هستم که مبادا این مردمی که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منّت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند. اگر خدای نخواسته، مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده اند و آن چیزی را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان. 🔸وی در مطلبی دیگر با انتشار فیلم طلبه پیانونواز لبنانی نوشت: 🔹مدتی پیش این کلیپ پخش شد و خیلی از حوزویان ناراحت شدند و گفتند آخر الزمان شده ! با لباس پیغمبر چه کاری کردید؟! من عرض میکنم حوزه خیلی تغییرات مهم دیگر هم کرده است که ندیدم بخاطر آنها احساس گناه کنیم !؟ 🔹این سیره پیغمبر است که این همه خرج کنند و موسسات مجلل با سالنهای فاخر چند منظوره در کنار هم درست کنند که هر کدام به اسم یک آقایی باشد ؟!؟ در حالیکه بسیاری از طلاب از شدت نداری حتی پول کرایه تا محل تبلیغ را ندارند؟! . 🔹شأن لباس پیغمبر حفظ میشود وقتی میبینیم این بناها و موقوفاتی که از مال امام زمان و در دست مرجع بوده، همینطور موروثی در دست فرزندان و نوه و نتیجه ها ‌برسد؟! و از کنارش امکانات و اعتبار کسب کنند؟! 🔹منش پیامبر ص ما این بود که یک فرد پولدار بتواند بخاطر وجوهات سنگینش مرجعش را ملاقات کند و با او چایی بخورد درحالیکه بسیاری از فقرا از دیدن او محرومند؟ سفارش ائمه است که هیچ کس نفهمد این مبالغ چند صد میلیاردی از بودجه سالانه را چگونه خرج میکنند!؟ 🔹خب اگر دلمان برای لباس میسوزد چرا در مقابل این چیزهایی که جلوی چشم مردم دارد اتفاق می افتد ، ساکتیم؟! اینها آبروی پیامبر را ببرد اشکال ندارد؟! میترسیم از اینکه آقایان ناراحت شوند؟! 🔸لینک تصویر: yon.ir/X8KXF @saraeer
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حمله و اهانت غفار عباسی معروف به «استاد غفاری» علیه مدیریت حوزه در درس اخلاق روزگذشته 🚨این فایل تقطیع شده و صرفا جهت اطلاع شماست 🔸منبع: استاد کامل @saraeer
🔺گردهمایی خودتحریمی ممنوع با مشارکت تشکل‌های حوزوی و دانشگاهی در قم @saraeer
📜بیماری نشنیدن 🔻سید محمد زرهانی در کانال تلگرامی خود نوشت: 🔹از بیماری های رایج و شایع این روزهای ما تلاش مصرانه و سیستماتیک برای نشنیدن است. به سان قحطی زدگان تا حدی که می شود حرف در انبار ذهن ذخیره سازی می کنیم و با دستپاچگی سعی داریم خود را به جای دایرة المعارف هر موضوعی به فراخور نیاز جا بزنیم. اما جالب آنکه هرگز تن به ذلت شنیدن حرف دیگری نمی دهیم. مثل یک بغض نترکیده منتظریم تا فرد دیگری چالش حرافی را آغاز کند تا بر سرش با قدرت هرچه تمام خراب شویم. ما و دیگری به شیوه ای تدافعی گوش هایمان بسته و به سبکی تهاجمی دهانمان باز است. 🔹علی الظاهر مدت های مدیدی است که متعمدانه نمی خواهیم بشنویم. ناخودآگاه پذیرفته ایم که حرف زدن شیوه ای از اعمال قدرت است و شنیدن به معنای زیر سلطه بودن. این بیماری مخوف اما احتمالا دلایل قابل توضیحی دارد. انسان تا جایی که شناخته شده است، برای نیل به خواسته هایش توامان بایست حرف بزند و بشنود تا در چرخه تبادل اطلاعات، خواسته های خود و دیگری را ابتدا درک و سپس برطرف کند. اما ما در بهترین حالت به صورت گزینشی خواستار شندین حرف های خود از دهان دیگران هستیم. 🔹اما از کجا دچار بیماری نشنیدن شدیم و مهمتر از آن این بیماری از کجا شدت گرفت؟ به نظر می رسد اصل و اساس این بیماری ناظر به اعمال قدرت کسانی است که شغل و حرفه شان "حرف زدن" است. انگ این اتهام متوجه دایره ای به گستردگی دبیران ، خطیبان ، معلمان، واعظان ، منبری ها، روشنفکران، روحانیون، متکلمان، فلاسفه و هرکسی است که با حرف زدن می تواند خواسته ها یا منافعی را به کرسی بنشاند. ایشان به ما یاد دادند که می شود با حرف زدن منافعی را برای خود تدارک دید و از مستمعان برای رسیدن به آن منافع بهره برد. لذا ما را اندک اندک نسبت به عمل "شنیدن" محتاط و بدگمان کرده اند. 🔹اما این بیماری از جایی وخیم تر شد که رسانه ها و تبلیغات ریز و درشت پا به میدان گذاشتند. رسانه ها صنعت حرافی را چنان ارتقا داده اند که سلام گرگ که هیچ ، سلام هیچ جنبنده ای را دیگر بی طمع تلقی نمی کنیم. لذا در قلعه پرتاب حرف سنگر می گیریم و شنیدن را به مثابه از دست دادن قلمرو تلقی می کنیم. می ترسیم با شنیدن ضعیف شویم و مورد تهاجم قرار بگیریم. اینگونه با اتخاذ استراتژی حمله فرصت را از رقیبان می رباییم و به شیوع هرچه بیشتر این بیماری در پیرامون خود کمک می کنیم. 🔹گمان نمی کنم درمان قطعی برای بیماری نشنیدن این روزهای ما وجود داشته باشد. اما به گمان من دوری از حرافان حرفه ای- صنعتی می تواند از سرعت پیشرفت این سرطان در ذهن ما مقدار اندکی بکاهد تا شاید گاه و بیگاه زمانی که لازم است بشنویم، بشنویم. @Saraeer
14.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺سیدکمال حیدری: اجتهاد متفاوت علمای شیعه و سنی نباید منجر به تکفیر یکدیگر شود/ مشکل تعارض ادیان در غرب به دلیل عدم نفی یکدیگر حل شده است @saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺واکنش مجدد آیت الله مکارم شیرازی به اظهارات حسن رحیم پور ازغدی و دفاع از حوزه نسبت به طرح مسائل روز در کرسی درس اساتید @Saraeer
📜تصوف و روشنفکری دینی؛ از ناسازواری تا همگرائی (قسمت اول) 🔻محمدتقی سبحانی در واکنش به یادداشت «رضا بابایی» نوشت: 🔹یکی از نویسندگان محترم، اخیرا نوشته‌اند که «اگر بتوان برای روشنفکری دینی، تباری شناسنامه‌دار در تاریخ مسلمانان یافت، به گمان من عرفان و تصوف است» و افزوده اند:«اگر عطار و سنایی و مولوی و محیی‌الدین را از روشنفکران دینی بگیرند، گویی جوانکی بی‌پناه را در سنگستان تنهایی رها کرده‌‌اند» 🔹این نوشته البته برای افشای نادرستی همایش تصوف به رشته تحریر در آمده و گویا می‌خواهند بانیان همایش را به اهمیت کار صوفیان و لزوم تبعیت روشنفکران از آنان آگاه سازند و فقیهان را هشدار دهند که در دنیای جدید، راهی جز پیوستن به ائتلاف صوفیان و روشنفکران ندارند و تا دیر نشده است، برای نجات خود و دینداری، باید به اردوگاه آنان پناه آورند! 🔹این نوشته سخت مایه شگفتی‌ است و نشان می‌دهد که جریان‌شناسی و علم پژوهی‌تاریخی در بین ما هنوز هم رنجور و مظلوم است و افراد گمان می کنند که به دلخواه خود می توانند بر تاریخ فرمان برانند و سرنوشت گذشته را با خیال آتیه‌خواه خود قلم بزنند: 🔹1. خوشبختانه نخستین اقدام علمی در باب تصوف‌پژوهی انتقادی با «همایش ملی تصوف؛ شاخصه و نقدها» شکل گرفت و با پیگیری مستمر برنامه‌های پژوهشی آن در آینده نزدیک، ادبیات علمی مناسبی در این باب تولید خواهد شد و امید است که از آن پس، بازار آشفته داوری‌های سوگیرانه و برداشت‌های ساده‌انگارانه، جای خود را به دیدگاه‌های دقیق و واقع بینانه بدهد. 🔹2. این که روشنفکری و یا روشنفکری دینی تا چه اندازه به تصوف نَسَب می برد، را در دو بخش توصیفی و تجویزی می توان مطالعه کرد. این دو بخش را به اختصار باز‌ می‌نمایم و امیدوارم که در پژوهش‌های آینده، این موضوع به صورت مستند و روشمند، مورد بررسی قرار گیرد. 🔹3. میان تصوف- به عنوان یک منظومه فکری و عملی- با روشنفکری دینی -در بعد فکری و رفتاری- از جهات بسیار ناهمسوئی وجود داشته است: 🔹از منظر تاریخی چنین نَسَبی را نمی‌توان نشان داد و پایه‌گذاران روشنفکری دینی هم چنین «شجره‌نامه‌ای» را نپذیرفته‌اند و بلکه غالبا به انکار و برائت پرداخته‌اند. این که نَسبِ نخشب و بازرگان و سحابی و سامی و پیمان و شریعتی را به ادهم و بایزید و عطار و حلاج برسانیم، هم زور علمی می خواهد و هم بار حقوقی دارد. 🔹در «گفتمان» و «ترمینولوژی» این دو گروه نیز نسبتی وجود ندارد . دالّ‌های مرکزی و کلیدواژه‌هائی همچون عزلت و چله نشینی، ذکر و فکر، مرشد و مرید، سالک و واصل، خلسه و وجد، محو و صحو، فقر اختیاری و فنای در ذات و صفات و ...چه ارتباطی با دموکراسی، پیشرفت، رنسانس اسلامی، حقوق‌زنان، استعمار‌ستیزی، علم‌‌گرائی، عقل‌ورزی، عدالت‌خواهی، آزادی‌های اجتماعی، جهاد، هجرت، شهادت، مدیریت علمی، و برنامه‌های توسعه و ... دارد؟! 🔹در خصوص «آرمان‌ها» و «ابزارها» نیز میان این دو جریان همپوشی روشنی نیست. در حالی که صوفیان در پی فنای نفس در حق محض بوده‌اند و ظلمت عالم را به دلیل دوری از لاهوت و ملکوت می دیدند و راه رستگاری را در درون و آزادی روح از تن و دنیای دون می دانستند، روشنفکران دینی به دنبال ساختن دنیای بهتر برای زیستن و برون رفت از انحطاط و عقب‌ماندگی بودند و راه رهائی را در مبارزه با فقر و فساد و خرافه‌ و نابخردی می جستند. 🔹شاید به دلیل همین فاصله عمیق تصوف و روشنفکری است که در سنت روشنفکر دینی معاصر- جز کسانی چون عبدالکریم سروش به دلائلی که بازخواهم گفت- از میراث تصوف بهره‌‌ای نبردند و از انتساب خود به این جریان پرهیز کردند. 🔹4. در دهه ‌های اخیر از سه جهت میان روشنفکری دینی با تصوف سنتی، نوعی «خویشاوندی سببی» برقرار شده است: 🔹اولا، روشنفکری دینی پس از انقلاب به نقد دین و فقاهت و‌حکومت اسلامی روی آورده و دین شخصی، نسبی‌گرائی، معنویت‌‌خواهی سکولار را به عنوان سرپل‌های عبور از شریعت، الهیات، منابع وحیانی و نظام مرجعیت و روحانیت قرار داده است. در این فضا، بی گمان میراث صوفیانه می توانست دست‌مایه خوبی برای فروشکستن حرمت‌های شرعی و عرف‌های ‌اجتماعی و گذشتن از قواعد فهم دینی و ضوابط زیست مومنانه باشد. 🔹آری، شریعت‌گریزی، تاویل‌گرائی ، خرد‌ناباوری، درون‌گرائی و شطح‌پروری بهترین دستاویز روشنفکران دینی برای جذب جوانان سرگردان و بی‌پناهِ عصر پساانقلاب بود و کسی چون سروش به خوبی در این میدان، همه ظرفیت و توان را به کار زد و دین را به وادی دل، معرفت دینی را به دامن قبض و بسط، و وحی را به رویای رسولان[صوفیان] حوالت داد. 🔸تصوف و روشنفکری دینی؛ از ناسازواری تا همگرائی (قسمت دوم): https://eitaa.com/saraeer/190 🔸یادداشت رضا بابایی را اینجا بخوانید: https://eitaa.com/saraeer/170 @saraeer
📜تصوف و روشنفکری دینی؛ از ناسازواری تا همگرایی (قسمت دوم) 🔻محمدتقی سبحانی در واکنش به یادداشت «رضا بابایی» نوشت: 🔹ثانیا، آویزه دیگر روشنفکری در دو دهه گذشته، رواداری مطلق و رهائی از تقید و تعبد با چاشنی خوش باشی، بی‌خیالی و داوری‌های ذوقی بوده است که این کار تا حدودی از منطق ابن الوقتی، و آداب قلندری و ملامتی ساخته است و با شعر و‌شورمندی و شیرین‌پردازی هم به جان مخاطب می‌نشیند. 🔹ثالثا، تجربه نشان داده است که جامعه شیعی و انسان ایرانی را از معنویت، اخلاق درون‌گرا، و مناسک و شعائر نمی توان جدا ساخت. تصوف، تجربه بدیل و مناسبی برای پر کردن این خلأ و بهانه مناسبی است تا این طفل را از سینه آداب فقهی، اخلاق شرعی و مراسم مذهبی و سنتی، به دامن مجالس ذکر و سماع کشاند و جان تشنه آنان را به مولوی‌خوانی و حافظ‌سرائی سیراب ساخت. 🔹این ها چیزهائی است که با عناصر اندیشه مدرن و پسامدرن هم‌آوائی دارد و کار روشنفکران را با دینداری به چالش نمی کشاند. 🔹5. از این زاویه، هم‌آوائی و همروی برخی روشنفکران و صوفیان قابل درک است و این پیوند، بی‌گمان فرزندانی را به بار آورده که نمونه آن را در بین دانشگاهیان و حوزویان به روشنی می توان دید. البته تصوف در طول تاریخ، فرزندان مشروع و نامشروعی را به بارآورده و با غلو‌گرائی و شیطان‌پرستی، سلفی‌گری و شیعه‌ستیزی، باب‌سازی و بهائی پروری و ده‌ها مسلک و مکتب گره خورده و این یکی هم بعید نیست که ریشه بگیرد و نتیجه دهد. به ویژه در عصر خِرَدِ خُرد شده فرامدرن و در دنیای دینواره‌های نو و گرایش به دین‌های خصوصی و دست‌ساز، برآمدن چنین مولود ناموزونی اصلا دور از انتظار نیست. 🔹6.بنده بی‌آن که بخواهم در مورد زوایای این پروژه نوپا سخن بگویم و از روائی یا ناروائی آن بحث کنم، دو نکته را پیش‌بینی می کنم : 🔹اولا) این حرکت، هم به انحطاط و انزوای پروژه روشنفکری دینی می انجامد و هم تصوف را از میراث معنوی خود تهی می سازد و «خنثای مشکله» ای بر دست صاحبان آن می‌گذارد که به درد هیچ یک از طرفین نمی خورد، مگر آن که صوفیان از جلب مریدان دلداده وامانده و به روشنفکران بوالفضول دل‌خوش داشته باشند و روشنفکران نیز به پایان خویش رسیده و نومید از اصلاح‌گری و جامعه‌سازی، بخواهند دمی در خلسه و خیال بیاسایند و روح ناآرام خویش را با شعر وشور و یا ساز و نوائی تسکین دهند. 🔹ثانیا) این پروژه اگر هیچ نتیجه ای نداشته باشد، برای جداسازی نسل جوان از زیر بیرق دین و فقاهت و سپردن آنها به دست تندباد فرقه‌های معنویت‌زده و یا گروه‌های سرخورده اجتماعی و سیاسی سخت کارساز است. به گمانم از هیچ راه دیگری نمی توان دانشجویان دل‌زده از انقلاب و نا‌امید از اوضاع را به حلقه‌های صوفیانه و از آن‌جا به دکان‌های چند دهنه‌‌ای که هر روز بر شمارش افزوده می شود، تحویل داد. برای این دو پیش‌بینی بالا هم می توان دلائل نظری اقامه کرد و هم به شواهد بسیاری که در طول سال‌های اخیر توسط پژوهشگران گردآوری شده، استناد نمود. اگر فرصت بود، این بخش را هم تقدیم ارباب نظر و‌ عمل خواهم کرد. 🔸تصوف و روشنفکری دینی؛ از ناسازواری تا همگرائی (قسمت اول): https://eitaa.com/saraeer/189 🔸یادداشت رضا بابایی را اینجا بخوانید: https://eitaa.com/saraeer/170 @saraeer
📜حوزهٔ خلع سلاح‌ شده! 🔻سید یاسر تقوی در «مباحثات» نوشت: 🔹 پیش از پاسخ به این پرسش که «آیا حوزه علمیه سکولار است» بهتر است بسترهای روانی این پرسش را مورد بررسی قرار داد. منتقدینی که حوزه را به سکولاریسم متصف می‌دانند، انتظار دارند، حوزه همانطور که مولد انقلاب بوده امروز پاسخگوی چالش‌های اجتماعی نیز باشد و در خطوط مقدم اصلاحات فرهنگی و اقتصادی ایفای نقش کند. البته با توجه به بزرگ‌نمایی‌های موجود در تبیین جایگاه حوزه و روحانیت، ایجاد این انتظار و تقویت آن چندان بعید به نظر نمی‌رسد. طبیعی است وقتی حوزه را فراتر از یک نهاد علمی، به عنوان متولی امر دین و راهبر فرهنگی و نظریه‌پرداز نظامات سیاسی و اقتصادی معرفی می‌کنیم، باید به این سؤال پاسخ دهیم که چرا خبری از نقش‌آفرینی حوزه در این آشفته‌بازار اقتصادی و فرهنگی نیست؟ 🔹 به نظر می‌رسد، پرسش‌های مطرح‌شده در تجمع مردماه فیضیه برآمده از چنین فضایی صورت گرفته است. اما سخنران جلسه به جای پرسش‌های بنیادین پیرامون جایگاه حوزه و روحانیت در جامعه‌ٔ پس از انقلاب، نوک پیکان انتقادات و گلایه خود را متوجه تولیدات علمی حوزه کرد. این در حالی بود که حوزه و پژوهشگاه‌ها و مؤسسات وابسته به آن در عموم مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دارای تولیدات علمی فراوان و غیرقابل انکاری هستند. اما چرا آمار و ارقامی که علما و اساتید برای سکولارنبودن حوزه ارائه دادند افکار عمومی و به خصوص طلاب جوان را متقاعد نکرد؟ 🔹 نکته مغفول در این پاسخ‌ها عدم توجه به تحولات حوزه در چهل سال اخیر است. شایسته توجه است که در نظام‌سازی صورت‌گرفته پس از انقلاب، سازوکاری جهت مداخله حوزه در سیاست‌گذاری‌های کلان نظام طراحی نشد و کارکرد فقها و فضلای حوزه در حد عضویت گزینشی برخی از آنان در شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، قوه قضائیه و امامت جمعه آن هم در قالب «نظارت»، «مصلحت‌سنجی» و «اجرا» تعریف شد. از سوی دیگر غلبه امر «تعلیم» بر «تربیت» در نظام طلبه‌پروری حوزه و تبدیل‌شدن آن به شبه‌دانشگاه‌، و اضافه بر آن، تغییرات الگوی ارتباطات اجتماعی، روابط بزرگان و اساتید حوزه و بالتبع طلاب را با بدنه جامعه به شدت تضعیف کرد. 🔹 لذا امروز پس از گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی، با وجود حضور برخی نخبگان حوزوی در مناصب حاکمیتی، ظرفیت‌های علمی و پژوهشی حوزه فاقد ساختار تضمین‌شده جهت عرضه و بهره‌وری است. از سوی دیگر کاهش روز‌افزون سرمایه اجتماعی روحانیت نیز دیگر همانند گذشته قدرت بسیج و هدایت افکار عمومی را ندارد. طبیعتاً از چنین حوزه‌ای که سلاح انقلاب و اصلاحاتش به «توجیه» وجود نظام اسلامی بر زمین مانده و از سوی دیگر به واسطه عدم توجه لازم به پیوند اجتماعی، پشتوانه مردمی خود را کمرنگ کرده است نمی‌توان انتظار داشت در تحولات اجتماعی نقشی فراتر از تألیف کتاب، بیانیه‌نویسی و برگزاری تجمعات مقطعی ایفا نماید. 🔹 پیشنهاد نگارنده آن است که فراتر از دغدغه «سکولاریسم در حوزه» و جدل و نزاع پیرامون آن، دراین‌باره بیاندیشیم که چگونه می‌توان مردم‌داری را در نظام تربیتی حوزه و اصلا‌ح‌گری روحانیت را در نظام سیاسی موجود احیا کرد. @saraeer
📜یوم تبلی السرائر و همایش نقد تصوف 🔻کانال «عرفان و تصوف»: 🔹با وجود اینکه یک هفته به برپایی همایش نقد تصوف در قم باقی مانده است، آثار و برکات این همایش از روزها پیش از برپایی آن، برای همگان آشکار شده است. این روزها همایش مذکور پرده از چهره خیلی از حوزویان مرموز برداشته است، کسانی که سالهای سال با پناه گرفتن در مراکز حوزوی منتقد تصوف و با بهره گیری بودجه های کلان از موسسات و بیوت ضد صوفی،آلاف و الوف ها به هم زده و اسم دَر کرده اند. 🔹کسانی که حتی احیانا کتاب ها و نسخه هایی را در باب نقد تصوف احیا کرده اند و گهگاهی زبان به نقد برخی آداب و رسوم صوفیان می گشودند، اما وقتی دیدند اصل جریان تصوف مورد حمله و نقد قرار گرفته است، به میدان آمده و همایش نقد تصوف را به شدت و با شدید ترین الحان محکوم نمودند و نشان دادند نقد تصوف شان هم نان به نرخ روز خوردن است. 🔹این اشخاص نشان دادند که اگر احیانا، نقد هایی به پاره ای از آداب صوفیانه مانند عزلت و سماع و شطح دارند، وقتی اصل تفکر صوفیانه و شخصیت های عرفانی در معرض انتقاد قرار بگیرد، سینه سپر کرده و تمام چهره علمی و فرهنگی خود را به پای حیات دوباره عرفان در این مملکت ذبح می نمایند. 🔹همانطور که قبلا هم اشاره کردم، طیف روشنفکر دینی اعم از حوزوی و غیر حوزوی، پیوندی وثیق و غیر قابل زوالی با عرفان و تصوف دارد. انتقادات این اشخاص به تصوف، هرگز ناظر به اصل و حیات عرفان و تصوف نیست، بلکه همچون انتقادات خود صوفیان به تصوف (مانند انتقادات درون فرقه ای هجویری و قشیری) در راستای بالندگی و رشد هرچه بیشتر این مکتب می باشد و نه کلامی مخاطره آمیز در باب اصل و هویت تصوف. 🔹روشنفکری یعنی کم رنگ کردن شریعت و یا ارائه تفسیری حداقلی از شریعت، و پررنگ کردن ابعاد اخلاقی و باطنی دین. تصوف هم که می دانید، یعنی سرکوب و منکوب کردن شریعت و محو مرجعیت شریعت مداران برای دین و جایگزین کردن طریقت و احکام اخلاقی و قلبی در مکان احکام شرعی. 🔹پس طبیعی است که می بینید اگر هراز چند گاهی کلامی در نقد روشنفکری یا تصوف بلند می شود، این دو طایفه برای دفاع از هم مسلکان خویش، تمام قد به میدان آمده و برای بستن دهان منتقدین سر و دست می شکنند. 🔹آزاد اندیشی، تنها شعار این طایفه از روشنفکران، برای طرح بدعت ها در دین است و در این نوع موارد می بینید که کوچکترین نقد و اشکالی را برنتافته و به دنبال ساکت کردن منتقدین با شعار حفظ وحدت هستند! اصلا شعارهای این جماعت هم مصلحتی است هرگاه دیدید از حفظ وحدت سخن می گویند بدانید نقد شده اند و هرگاه دیدید به آزاداندیشی پناه آورده اند، بحث بدعت و ضلالتی درکار است. @saraeer
📜داستان دو استفتاء 🔻محسن الویری در کانال تلگرامی خود نوشت: 🔹پیش از آن که تلگرام از دسترس خارج شود، در یکی از گروههای این شبکه اجتماعی که جمعی از دوستان و هم‌دانشگاهی‌های دانشگاه امام صادق علیه السلام دور هم جمع بودیم، یکی از اعضا رفتاری آشکارا ناسازگار با فتوای جمعی از و بلکه همه فقیهان مطرح قم و نجف در باره تعامل ما شیعیان با عزیزان اهل سنت داشت. 🔹نه اندرز دوستان در وی اثر می‌کرد و نه استدلال‌های دینی و عقلی وی را از این رفتار ناصواب باز می‌داشت، حقیر هم که در آغاز بدون خطاب قرار دادن مستقیم او، نادرستی روش وی را یادآور شده ولی طرفی نبسته بودم، برای اتمام حجت بر او از دو مرجع بزرگوار استفتاء کردم و دو پاسخ به شرح زیر که البته از قبل کاملا قابل پیش‌بینی بود دریافت داشتم و پس از انتشار این دو استفتاء گروه را ترک کردم. 🔹بازنشر این دو استفتاء برای تأکید بر اهمیت حسن تعامل با اهل سنت و تقویت نگاه همدلانه با دیگر مسلمانان و حفظ پیوستگی با امت اسلامی صورت می‌گیرد. ❓الف. استفتاء از حضرت آیت الله مکارم شیرازی: با سلام و تحیت با توجه به نظر شما و بسیار از مراجع بزرگوار مبنی بر حرمت اهانت به مقدسات اهل سنت، اگر در یکی از گروه‌های اجتماعی مجازی فردی به گونه ای شک برانگیز نه فقط به مقدسات اهل‌سنت و خلفاء بلکه به علمای آنها و حتی پایه گذاران مذاهب فقهی آن‌ها از طریق لعن و سب اهانت کند و تذکر هم فایده ای نداشته باشد، با احتمال عقلایی این که ماندن در این گروه به ترویج این گناه بیانجامد و از طرف دیگر ماندن در این گروه سودمندی‌های دیگری برای بنده داشته باشد، وظیفه امثال حقیر در ماندن یا ترک این گروه چیست؟ (۶ اردیبهشت ۱۳۹۷) 🔹پاسخ: بسم الله الرحمن الرحيم با اهداء سلام و تحيت؛ اگر ارشاد کردن اثری ندارد با توجه به مفاسدی که اینگونه گروه ها و فضای ایجاد شده در آن دارند، از قرار گرفتن در چنین موقعیت هایی که نوعی حمایت از آنها نیز محسوب می شود، اجتناب نمایید. همیشه موفق باشید. دفتر آيت الله العظمی مکارم شيرازی / استفتائات (۸ اردیبهشت ۱۳۹۷) ❓ب. استفتاء از رهبر معظم انقلاب: با سلام و تحیت حقیر مقلد شما نیستم ولی در مسائل عمومی جامعه اسلامی مطابق نظر حضرت عالی عمل می‌کنم. با توجه به نظر شما و بسیار از مراجع بزرگوار مبنی بر حرمت اهانت به مقدسات اهل‌سنت، اگر در یکی از گروه‌های اجتماعی مجازی فردی به گونه ای شک برانگیز نه فقط به مقدسات اهل سنت و خلفاء بلکه به علمای آنها و حتی پایه گذاران مذاهب فقهی آنها از طریق لعن و سب اهانت کند و تذکر هم فایده ای نداشته باشد، با احتمال عقلایی این که ماندن در این گروه به ترویج این گناه بیانجامد و از طرف دیگر ماندن در این گروه سودمندی‌های دیگری برای بنده داشته باشد، وظیفه امثال حقیر در ماندن یا ترک این گروه چیست؟ (۶ اردیبهشت ۱۳۹۶) 🔹پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رحمة الله و برکاته در فرض سوال وظیفه شما ترک این گروه است. موفق و مؤید باشید. (۹ اردیبهشت ۱۳۹۷) @saraeer
📜ماجرای تعطیل شدن درس اخلاق مرحوم خوشوقت در مسجد اعظم 🔻اختصاصی سرائر | پاسخ یکی از اعضای دفتر تولیت مسجد اعظم درباره جریان برخورد با درس اخلاق مرحوم خوشوقت در مسجد اعظم: 🔹مطلبی که در کانال سرائر پیرامون اخراج ایشان (مرحوم خوشوقت) از مسجد اعظم و... سازگاری با مواضع آقا[ی علوی بروجردی] ندارد. اصل این ماجرا را ما منکر هستیم. چنین اتفاقی از جانب آقا[ی علوی بروجردی] نیافتاده است. اما آقایان در سال 91 که آقای خوشوقت آن مصاحبه را در تلویزیون انجام داد، آقا[ی علوی بروجردی] به من گفتند که عده ای جمع شده اند تا پای درس ایشان (مرحوم خوشوقت) شلوغ بکنند. قصه را ما به مدیر وقت حوزه گفتیم. مدیر وقت حوزه هم گفتند «اتفاقا من هم مصاحبه را گوش کردم. خیلی مشکل داشت و خیلی بد بود...» خلاصه خیلی مذمت کردند. 🔹اما آقا[ی علوی بروجردی] گفتند «خلاصه این اتفاق قرار است بیافتد و این هیچ ربطی به ما ندارد، خودتان می دانید» مدیران حوزه چون زورشان آقای خوشوقت نمی رسید (بعدها) گفتند که «ایشان (آقای علوی بروجردی) راضی نیست شما در اینجا (مسجد اعظم) درس بدهید» آنها از طرف آقا[ی علوی بروجردی] نقل قول کردند در حالیکه ایشان چنین حرفی را نزده بود.» من به آقا[ی علوی بروجردی] گفتم که «اگر میخواهید ما یک اطلاعیه بدهیم» ایشان گفتند نه! چون هم وجهه مدیر وقت و هم آقای خوشوقت خراب می شود. لذا ما سکوت کردیم. 🔹مطلب دوم آنکه این مسأله ربطی به بحث آزاداندیشی در حوزه که آقا[ی علوی بروجردی] مطرح کرده است ندارد. ایشان (مرحوم خوشوقت) که در حوزه مباحث شان را مطرح نکرده بودند، بلکه در تلویزیون مطرح کردند. بحث آقا[ی علوی بروجردی] پیرامون حوزه است. این دو با هم تفاوت دارد. اگر ایشان (مرحوم خوشوقت) مباحث شان را در درس خارج می گفتند و انعکاسی نداشت، مشکلی نبود. 🔸* پست مذکور که دیدگاه یکی از مخاطبان سرائر بود را اینجا ببنید: https://eitaa.com/saraeer/174 @saraeer
📜رفتن به سمت دانشگاه به مثابه رفتن به کفرستان بود 🔻سیدهاشم بطحایی در گفتگو با خبرگزاری حوزه: 🔹تحصیلات ابتدایی را در شهرستان گلپایگان گذراندم و در سال 35 به اراک آمدم، ولی حوزه فعالی ندیدم و گفتیم که بهتر است به اقیانوس علم و فقاهت یعنی حوزه علمیه قم نقل مکان کنم. در همان روزها در کنار تحصیلات حوزوی، شوری در من ایجاد شد که در کنار این تحصیلات به تحصیلات کلاسیک نیز روی بیاورم و به همین خاطر در مدارس تحت برنامه کلاسیک آموزشی نیز تحصیل کرده و وارد مدارس آموزش و پرورش شدم. 🔹همچنین در آن زمان تصور اینکه یک طلبه وارد دانشگاه شود بسیار سخت و سنگین و محال و از طرفی یک گناه نابخشودنی به نظر می آمد؛ متاسفانه استعمار با مردم و جامعه ما کاری کرده بود که این چنین فضای جامعه مکدر شده بود و درک درستی از شرایط برای اقشار مختلف فراهم نبود؛ در این جهت آنها به حدی چهره تحصیلات آموزشی را در ذهن حوزویان مکدر کرده بودند که رفتن به آن سمت و سو به مثابه رفتن به کفرستان بود. 🔹حوزه و دانشگاه شباهت ها و تفاوت هایی هم در نوع تعاملات علمی و دانشجویی و طلبگی دارند؛ با این فرق که دانشگاه فارغ التحصیلانش را به نظام وظیفه می دهد؛ یعنی پس از فارغ التحصیلی لیست سربازان جدید را به نظام وظیفه می دادند و در سال 47 هم که فارغ التحصیل شدم، دانشگاه تهران لیست فارغ التحصیلان خود را به نظام وظیفه داد. 🔹 در آن زمان از من خواسته شد که به خدمت سربازی بروم در حالی که من طلبه بودم؛ در آن زمان بزرگانی چون آیت الله العظمی گلپایگانی و آیت الله هاشم آملی و پدر حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی در این زمینه اقداماتی کردند، ولی سرلشگر مشاور گفت که تنها یک راه برای خدمت نرفتن من وجود دارد و آن هم سفارش شخص شاه است و طبیعی بود که در این حالت بنده سربازی رفتن را انتخاب می کردم. 🔹در گذشته در شرایطی وارد حوزه می شدیم که به ما می گفتند به شما زن نمی دهند و موارد دیگر، ولی واقعا این مسایل برای هیچ کدام از ما مهم نبود، بلکه به انگیزه خدا و ائمه(ع) و عشق به این راه وارد میدان می شدیم؛ ولی امروز از ورودی حوزه باید پرسید که آیا چنین انگیزه هایی دارند یا خیر؟ البته نگاه ما به این جریان مثبت است؛ ولی باید برای تقویت انگیزه های آنها گام های جدی برداشت؛ باید کاری کرد که آنها تنها برای دفاع خالصانه از دین خدا و انقلاب گام بردارند. 🔸مشروح این گفتگوی خواندنی را اینجا بخوانید: http://hawzahnews.com/detail/News/460416 @saraeer
📜تردید در مسأله‌بودگی تصوف و صوفیان 🔻محسن الویری در کانال تلگرامی خود نوشت: 🔹قرار است «اولین همایش ملی تصوف؛ شاخصه‌ها و نقدها» روز پنج‌شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۷ از سوی دفتر تبلیغات اسلامی در قم برگزار شود. برگزاری این همایش همانند بسیاری از فعالیت‌های فکری و فرهنگی دیگر، موافقت‌ها و مخالفت‌هایی را در دو سطح اندیشه‌ای و اجتماعی پی داشته است. 🔹دست‌اندرکاران این همایش گفته‌اند که برآنند دور از فضای فرقه‌گرایی و فرقه‌ستیری زمینه‌ای برای «نگاه علمی و انتقادی به پدیده صوفی‌گرایی» فراهم آورند. به نظر می‌رسد از نظر اینان این اقدام با رویکرد تمدنی دفتر تبلیغات ناسازگار نیست زیرا اقتضای حرکت تمدنی پیراستن مسیر از کژی‌ها و باورها و رفتارهای تمدن‌سوز است. 🔹در مقابل، منتقدان برگزاری این همایش افزون بر نقدهای اندیشه‌ای، نفس برگزاری آن را فروغلتیدن در دام منازعات فرقه‌ای و چشم پوشیدن از ظرفیت‌های تمدن‌ساز تصوف‌گرایان به بهای برجسته ساختن برخی آراء و اعمال ناصواب صوفیان می‌دانند. روشن است که این‌ها همه تأملات موافقان و مخالفان نیست و سخنانی دیگر هم وجود دارد. 🔹حقیر هم درباره مسأله‌بودگی تصوف و حتی صوفیان برای ایران کنونی تردید دارم و قبلا هم آن را به اطلاع متولیان امر رسانده‌ام و گمان نمی‌کنم تأکید بر وجه و وجهه علمی همایش بتواند امتداد اجتماعی آن را همواره آن گونه که ما می‌پسندیم در اختیار ما نگاه دارد. 🔹حتی اگر نقد پاره‌ای بداندیشی‌ها و بدرفتاری‌های صوفیانه که در هر گروه و جماعتی، نمونه‌هایی از آن یافت می‌شود در شرایط کنونی کشور و امت اسلامی‌مان ضرورت داشته باشد ـ که عرض کردم این ضرورت محل تردید است ـ بهتر آن بود که همایشی با رویکردی ایجابی مثلا با عنوان «تصوف؛ ظرفیت‌ها و فرصت‌ها» برپا می‌شد و آفات و آسیب‌های این جریان قدرتمند جهان اسلام در خلال آن و در پرتو آن بیان می‌شد. 🔹تمامی جریان‌های صوفیانه و متصوفه خود را به ائمه اطهار علیهم السلام منسوب می‌دارند و به هم‌پیوستگی تاریخی تشیع و تصوف هم امری شاخص و انکارناپذیر است که تاکنون موضوع چندین پژوهش قرار گرفته و البته صفحات خوانده نشده این کتاب سترگ هنوز بسیار است. بر همین اساس، جای خوشحالی است که اینگونه نقدها از موضع مکتب اهل بیت علیهم السلام صورت می‌گیرد ولی وقتی نقد طعم طرد بیابد و دل‌آزار شود، هر چقدر هم درست باشد راه به جایی نخواهد برد. 🔹شاید این از معدود قانون‌هایی باشد که تاکنون استثناء نخورده باشد. نقدهای صریح ما قطعا آن‌ها را از انتساب خود به ائمه علیهم السلام و در نتیجه ادامه راهی که می‌پیمایند باز نخواهد داشت ولی می‌تواند فاصله‌ آن‌ها را از ما بیشتر کند و به نظر چنین می‌آید که روا شمردن این افزایش فاصله جفا به مکتب اهل بیت علیهم السلام است. 🔹به هر حال اکنون که عزم‌ها بر برگزاری این همایش جزم است و تردیدی هم در حسن نیت و پاکی سرشت برگزار کنندگان آن نیست، وظیفه همه ماست که با همدلی بکوشیم از پیامدهای احتمالی مغایر با حفظ انسجام امت اسلامی آن بکاهیم. @saraeer
📜طلبه‌ها در زمین سیاسی‌ها 🔻مهراب صادق‌نیا در کانال تلگرامی خود نوشت: 🔹به دعوت یک دوست وارد یک کانال گفتگو در یکی از پیام‌رسان‌های داخلی شدم. در این کانال بیش از هزار نفر طلبه و برخی از استادها مشغول گفتگو و گاه مشاجره بودند. موضوعات، بیشتر سیاسی و دغدغه‌ها حمایت از جریانی خاصّ بود و به مناسبت این روزها گفت‌وگو بر سر تصویب سی. اف. تی در مجلس. چند ساعت وقت گذاشتم و بیش‌تر پیام‌ها را خواندم. برخی پیام‌ها و اظهار نظرها دربر دارنده‌ی توهین‌های آزاردهنده‌ای به اشخاص حقیقی و حقوقی بود. برای من جای شگفتی داشت که طلبه‌ها برای حمایت از یک جریان یا فهمِ سیاسی، به خاست‌گاه خود پشت کرده و بگویند حوزه را باید از دست مسئولانِ، به گفته‌ی آنان، بی‌کفایتش(تعبیر آن‌ها خیلی زشت‌تر بود) آزاد کرد. 🔹تنها در این کانال نیست که طلبه‌ها در زمینی بازی می‌کنند که مال آن‌ها نیست. متاسفانه تازگی هم ندارد. معمولاً شماری یقه سفید سیاسی تصمیمی می‌گیرند و یا می‌خواهند بگیرند، بعد طلبه‌های معصوم را به جانِ بزرگانِ حوزه می‌اندازند که چرا در فلان مسأله‌ی سیاسی وارد نمی‌شوید. یادم می‌آید چندین سال پیش، من در یک جلسه‌ی سخنرانی نشسته بودم. یک نفر کنار من نشست و به آرامی گفت: «برنامه عوض شده است، فلان شعار را ندهید و جلسه را به هم نزنید.» با تعجّب نگاهش کردم و گویا فهمید که اشتباه کرده است. پرسید مگر شما از طرفِ ... نیامده‌اید، من گفتم نه! گفت ببخشید، پس هیچ! @saraeer
🔺دیدار تحریریه هفته نامه «حریم امام» با آیت الله شبیری زنجانی. «حریم امام» وابسته به آستان مقدس امام خمینی است که غالبا به معرفی شخصیت های حوزوی می پردازد @saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺محمدرضا زائری: ما برای مردم از انقلاب توقع زیادی درست کردیم، هی گفتیم دولت کریمه، دولت کریمه، کدام دولت کریمه؟! @saraeer
📜حیات نباتی 🔻محمدهادی علی بابایی، از اساتید حوزه علمیه شیراز در کانال خود نوشت: 🔹روزگاری «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» جمعی آخوند جوان و یک‌لاقبا بودند که در میان بگیر و ببند و زندان، با یک سطر بیانیه کشور را به هم می‌ریختند و ستون‌های کاخ شاه را می‌لرزاندند. 🔹امروز جمعی علمای در سطح مرجعیت‌اند با بودجه و دفتر و دستک فراوان و ده‌ها تریبون و کرسی و... در حالی که فهرست پیش‌نهادی‌شان در قمِ خودشان هم رای نمی‌آورد. آن هم که بین فهرستشان رای سبک می‌آورد «علی اردشیر لاریجانی» است که نامه خود جامعه را هم بی‌محل می‌کند! 🔹کاش کسی این نوستالژی زیبای تاریخ انقلاب را از حیات نباتی‌اش برهاند. @saraeer
💠حوزه سکولار، واقعیت یا هشدار؟ ⬅️با حضور: دکتر صادق حقیقت و دکتر مهراب صادق نیا 🔸ای کاش سخنرانان از طیف های مختلف فکری انتخاب می شدند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
🔺مدرسه علمیه امام رضا (ع) تهران امروز میزبان مراسم «بزرگداشت حضرت حافظ» بود @saraeer
📜یک سوزن به خود، یک جوال‌دوز به دیگران/ سخنی درباره همایش نقد تصوف در قم 🔻مهدی مسائلی در کانال تلگرامی خود نوشت: 🔹پنجشنبه این هفته در قم همایشی با عنوان «تصوف؛ شاخصه ها و نقدها» توسط دفتر تبلیغات اسلامی برگزار می‌شود. این همایش تاکنون حواشی بسیاری به دنبال داشته است و پیش از برگزاری‌ مباحثات و مجادلات فراوانی بر سر آن صورت گرفته است. نکاتی نیز دراین‌باره به ذهن بنده می‌رسد که در ادامه بیان می‌کنم. البته پیش از بیان هر مطلبی باید متذکر شوم که بنده هیچ ارتباطی با تصوف نداشته، بلکه انتقادهایی به آن نیز دارم. 🔹۱. کسانی که در چنین همایش‌هایی برای نفوذ تصوف در جامعه شیعه بی‌تابی کرده و آن را مذمت می‌کنند، برای نفوذ تصوف در میان اهل سنت تلاش کرده و آن را تحسین می‌کنند. زیرا تصوف، اهل‌سنت را از افتادن به دام وهابیت بازداشته و آنها را به شیعه نزدیک می کند. حقیقت این‌که ارتباط ولایی موجود در اندیشه تصوف مباحث شفاعت، توسل، زیارت و بسیاری از رفتارهای شیعیان را توجیه‌پذیر می‌کند و حتی صوفیان اهل‌سنت را به ائمه شیعه(ع) متصل می‌کند. (صوفیان اهل‌سنت سلسله اولیای خود با واسطه‌ ائمه شیعه (ع) به پیامبر متصل می‌کنند) 🔹افزون بر این، تصوف هرچند در میان شیعه نفوذ و گستردگی زیادی ندارد و علمای مذهبی آن را مذمت می‌کنند، ولی در میان اهل‌سنت گستردگی آن فراوان است و بسیاری از علمای بزرگ اهل‌سنت تحت تأثیر آن بوده‌ و هستند. 🔹۲. «عیبِ می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو» از مطلب قبل به این نکته می‌رسیم که ای کاش در این همایش‌ها واقعاً به نقد همه ابعاد تصوف می‌پرداختند و محاسن و معایب تصوف در کنارهم مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گرفت. ای کاش بیان می‌شد که تصوف ایده‌آل در جهان اسلام باید چگونه‌ باشد. کسانی که چنین همایش‌هایی را صورت می‌دهند درصدد حذف تصوف هستند نه اصلاح و هدایت آن. 🔹متأسفانه رویه انتقادی دست‌اندرکاران این همایش‌ نشان می‌دهد که آنها عنوان تصوف را به صورت کلی دشمن می انگارند و کاری ندارند که بعضی از فرق تصوف از انحرافات دیگر فرقه‌های بری بوده و می‌توانند دین‌داری قابل قبولی را در جامعه داشته باشند. البته همان‌گونه که گذشت این افراد در موضع‌گیری درباره تصوف دچار یک پارادوکس رفتاری در جهان اسلام هستند. 🔹3. ایجاد فضای دو قطبی میان علمای شیعه و صوفیان نه تنها جلوی نفوذ تصوف فرقه‌ای را نمی‌گیرد، بلکه با برانگیختن تعصاب و لجاجت‌ها، افرادِ تحت تأثیر تصوف را به سمت فرقه‌ای شدن و جداسازی بیشتر از جامعه شیعه سوق می‌دهد. 🔹4. آنچه معمولا درباره انحرافات تصوف فرقه‌ای مورد توجه قرار می‌گیرد در جامعه شیعه نیز به صورت‌های دیگری وجود دارد بلکه هر روز درحال گسترش بیشتر است. با این تفاوت که نگاه مذهبی مانع موضع‌گیری در مقابل آنهاست. 🔹مثلاً اگر صوفیان با ذکر خداوند به شور رسیده و حرکات موزون و رقص سماع دارند، بعضی از شیعیان نیز با ذکر امام حسین(ع) به شور رسیده و رفتارهای‌شان بسیار شبیه رقص سماع صوفیان است. آنها نیز دقیقا حلقه‌وار روبروی هم می‌نشینند و دقیقاً همان فرایندی که صوفیان برای رسیدن به شور الهی دنبال می‌کنند، برای رسیدن به شور حسینی طی می‌کنند. 🔹اگر ذکرِ خداوند به صوفیان این قدرت و جسارت را می‌دهد که کارهای خارق‌العاده انجام دهند و مثلاً نیزه و اجسام برنده در تن فرو کرده و با آتش بازی کنند، ذکر امام حسین(ع) نیز به بعضی از شیعیان این قدرت و جسارت را می‌دهد که قمه‌ بر سر بکوبند، تیغ بر پشت زنند و در آتش بدوند. 🔹اگر صوفیان از مسجد اعراض کرده و مکان‌های متفاوتی با عنوان خانقاه برای ذکر برپا کنند، شیعیان نیز مکان‌هایی با عنوان حسینیه‌، فاطمیه‌، مهدیه‌، زینبیه‌ و... به پا کرده‌اند. اگر قطب‌ها و سرذاکر‌های صوفیان جای علما گرفته‌اند و آنها را عالم گریز کرده اند، مداحان نیز مُراد بعضی از جوانان شیعه شده‌اند وحتی به جای علما در جایگاه حکم و فتوا نشسته‌اند. به‌‌گونه‌ای که بعضی از جوانان به جز نصایح مداح به هیچ وجه زیر بار هیچ حکم و فتوایی دیگری نمی‌روند. 🔹اگر در میان صوفیان باطن گرایی بر تقیّد به ظواهر شریعت برتری می‌یابد و گناهان پیروان به آسانی بخشیده می‌شود، همین وضع در میان بعضی از جامعه هیأتی نیز وجود دارد. به هرحال به نظر می رسد علمای قم باید در کنار همایش‌هایی که برای افراط‌گرایی در میان اهل‌سنت، صوفیه و سایر فرق اسلامی برپا می‌کنند، همایشی نیز برای افراط‌گرایی‌های موجود در شیعه برپا کنند و در کنار جوال‌دوزی که به دیگران می‌زنند سوزنی نیز به خود بزنند. @saraeer
🔺تاریخِ شفاهی حوزه علمیه/ سبک‌ها و الگوها/ حسین دهباشی/ چهارشنبه ۱۸مهر/ ساعت۱۶/ قم، بلوار جمهوری، انجمن‌های علمی حوزه، به دعوت دانشگاه باقرالعلوم @saraeer
🔺جلد اول فقه عمران شهری به قلم محسن اراکی توسط انتشارات مجمع الفکر الاسلامی منتشر شد @saraeer
📜روحانیتی که به نام سنت و گریز از سیاست، خود را از بحران‌ها کنار می‌کشد، فارغ از سرزنش نخواهد بود 🔻محمدرضا تاجیک در گفتگو با مباحثات: 🔹 انقلاب ۵۷ یک انقلاب بود به‌نام خدا که یک ایدئولوژی دینی در پسِ آن عمل می‌کرد؛ یک رهبر دینی کاریزما، با دم مسیحایی‌اش آن را هدایت می‌نمود و توده‌های مردم را به‌حرکت درمی‌آورد؛ یک گروه مرجع مقبول و مشروع به‌نام روحانیت در بسیج و هدایت مردم نقش ایفا می‌کرد؛ و یک گروه روشنفکری عمدتاً دینی هم به ضمیمهٔ این گروه مرجع حرکت می‌کرد. 🔹 طبیعتاً بسیار سخت است که ما بخواهیم روحانیت را از انقلاب و انقلابی دینی و ایدئولویک که به‌نام خدا انجام شد جدا کنیم. مضافاً اینکه در فردای انقلاب هم آنچه تحقق پیدا کرد نظامی بود که اراده روحانیت در آن غالب بود؛ گفتمان دینی، گفتمان مسلط شده بود. حتی در اوایل انقلاب که عمدتاً کار در دست روشنفکران و نواندیشان دینی بود، خیلی سریع تسلط تقریباً بلامنازع روحانیت را در فضای قدرت و تدبیر منزل جامعه شاهد بودیم. 🔹 این حرف که روحانیت بعد از انقلاب تلاش کرد فضا را قبضه کند، روایت درستی است. این روایتِ تمام انقلاب‌هاست که فرزندان خود را می‌خورند. به تعبیر بزرگی، روایت انقلاب از ابتدا تا پیروزی یک روایت است و از پیروزی به بعد، روایتی دیگر. از همین‌رو روایت انقلاب، از آغاز تا پیروزی، متفاوت است با روایتِ بعد از آن. قبل از انقلاب، یک همبستگی میان گروه‌های متکثر وجود داشت که بعد از پیروزی، این همبستگی، کمرنگ‌تر شد. به‌قول رُزا لوکزامبورگ روایت قبل از انقلاب و پس از آن، عبارت است از یک نوع وفاق در عین شقاق. ❓مباحثات: روحانیت سنتی بر این باور است که قبل از انقلاب چون روحانیت در قدرت حضور نداشت، محبوب بود و الآن هم اگر به همان شکل در قدرت حضور نداشته باشیم و در زندگیِ مردم از موضع قدرت رسمی و حکومتی مداخله نکنیم، دوباره محبوب خواهیم شد و شاهد این مقدار از سقوط در رتبه‌بندی ـ که خودتان هم اشاره کردید ـ نخواهیم بود. 🔹دکتر تاجیک: به‌نظرم این قشر از روحانیت دچار اشتباه تاریخی‌اند؛ زیرا زمان متحول شده و امکان بازگشت به گذشته وجود ندارد؛ امکان اینکه کسی بگوید من به زمانِ قبل برمی‌گردم و آنچه از مقبولیت و محبوبیت که در گذشته داشتم را دوباره بازیابی و بازآفرینی می‌کنم وجود ندارد؛ زیرا تاریخ ما ورق خورده و دیگر چنین اقتدار و قدرتی در هیچ گروهی وجود ندارد که بتواند تاریخ را برعکس ورق بزند. مناسبات سابق، استلزامات خاص خودش را داشت که دیگر در این زمان، آن استلزامات وجود ندارد و انکار اینِ مهم، توجیهی است برای ناکارکردی و انفعال. روحانیت باید با مردم، در مردم و جزوی از مردم باشد و این لزوماً به‌معنای ورود به عرصه‌ٔ سیاستِ مرسوم نیست. 🔹 روحانیتی که خیلی رهگشا نیست، روحانیتی که نمی‌تواند به مثابه یک کلید نقش‌آفرینی کند و در اوج بحران‌ها وارد عرصه مشکلات مردم شود و دری را بگشاید و در عوض ترجیح می‌دهد به پستوها بخزد و به کتاب و درس بسنده کند و به‌نامِ نامی جدایی دین از سیاست، رفتار خودش را توجیه کند، در لحظات تاریخی، فارغ از سرزنش نخواهد بود. 🔸متن کامل این گفتگو را اینجا بخوانید: http://mobahesat.ir/16825 @saraeer
📜حسین دهباشی دقیقا در قم چه می خواهد؟! 🔻کانال تلگرامی «روزنه»: 🔹امروز (۱۸-۷-۹۷) آقای دهباشی به دعوت دانشگاه باقرالعلوم (ع) و در انجمن های علمی حوزه علمیه قم٬ از سبک های تاریخ شفاهی حوزه علمیه قم خواهد گفت! و همچنین میهمان مدرسه اسلامی هنر است! 🔹حسین دهباشی نامی است که با ساخت مستند حسن روحانی در جامعه سیاسی و رسانه ای کشور مشهور شد. او البته بعدا با مصاحبه های چالشی و جنجالی اش در تاریخ آنلاین٬ به شهرت رسید و اکنون به عنوان متخصص تاریخ شفاهی در محافل مختلف حاضر می شود. 🔹دهباشی پیش از ساخت مستند روحانی٬ با یک پروژه پرهزینه ملی (از سوی صدا و سیما و وزارت های اطلاعات و خارجه) به ضبط خاطرات سران پهلوی پرداخته بود که در دور اول دولت روحانی٬ چهار جلد از آن خاطرات از جمله خاطرات حسین نصر و عالیخانی را به چاپ رساند که به دلیل حجم انبوه مطالب خلاف واقع در این خاطرات٬ مورد نقد متخصصین قرار گرفت و با دلیل نامعلوم ادامه نشر این مجموعه پنجاه و چند جلدی متوقف شد! 🔹ماجرای حضور دهباشی در محافل شبه حزب اللهی ار آنجا شروع شد که او با آنکه در دولت نخست روحانی در مناطق آزاد تجاری مسئولیت گرفته بود و با نهادهای دولتی مختلف نیز همکاری داشت٬ به یکباره در قامت منتقد روحانی جلوه کرد و این ژست نقد در برخی افراد اثر گذاشت و او را خودی پنداشته از مسجد جمکران گرفته تا خبرگزاری فارس و برخی نهادهای دیگر (که ذکر نام شان محفوظ است)٬ پای دهباشی را به محافل خاص جریان انقلابی باز کردند! 🔹خودی پنداشتن پدیده ای که در بهترین حالتش٬ پیچیده و نامعلوم است٬ خطای راهبردی برخی انقلابیون بود که موجب شد تولیدات پرغلط و به شدت تحریف آمیز دهباشی در تاریخ انلاین مورد نقد و بررسی جدی قرار نگیرد و حافظه تاریخی ملت مجاهد ایران عزیز با داده های جهت دار آثار او مخدوش گردد. 🔹آخرین دستپخت جناب دهباشی متهم کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ماجرای انتقال مواد منفجره به عربستان در دهه شصت و تبرئه مهدی هاشمی است! او پیشتر در مصاحبه با فائزه هاشمی٬ تهمت قتل مرحوم هاشمی را دامن زده بود و اخیرا با مصاحبه با صفایی فراهانی ماجرای کشتار سینما رکس را به گردن انقلابیون انداخته بود و ساواک را تبرئه کرده بود! 🔹حالا ایشان با ارتباطات تشکیلاتی و اطرافیانش در قم (که به موقع از آن خواهیم نوشت) قرار است در قم مقدسه چه پروژه ای را به عنوان استاد تاریخ شفاهی دنبال کند! در مورد دهباشی و پروژه های پیچیده رسانه ای و امنیتی و سیاسی او گفتنی های زیادی وجود دارد که انشالله در آینده به مرور از آن سخن خواهیم گفت. @saraeer