eitaa logo
سرائر | مجله دین و روحانیت
572 دنبال‌کننده
106 عکس
43 ویدیو
8 فایل
توجه: درج اخبار و مطالب به معنای تأیید محتوای آن از سوی سرائر نیست ارتباط با مدیر کانال (سیدیاسر تقوی): @t_sedyaser کانال شخصی مدیر: @sedyaser
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺هم‌اندیشی اصحاب علوم انسانی اسلامی در باب جهان مقاومت پس از شهادت سردار سلیمانی @saraeer
📜حاج قاسم سلیمانی و امکان تکوین مرزهای نوین انسانی 🔻مهدی سلطانی، استاد دانشگاه باقرالعلوم (ع): 🔹انسان بنا به محدودیت‌هایی که دارد، زندگی خویش را با مرزهایی مشخص و متعین می‌سازد، هر چند این مرزها در زندگی امروزه بسیار در تغییر و سیلان است. به خاطر همین دلیل است که مساله امروز انسان، هویت است، چون که مرزهای خود را مدام تغییر می‌دهد و نحوه‌ی توضیح خویش را در امکان‌هایی که با آن مواجهه دارد، به صورت مکرر، بازتعریف می‌کند. زندگی انسانی به دلیل آنکه ابعاد بسیار متنوعی دارد، در هر یک از این ساحت‌ها و ابعاد، مرزهایی را برای خویش به وجود آورده است. برای مثال، در ساحت اقتصادی، اجتماعی، خانواده و حتی در ساحت درونی انسان. این مرزها، به واسطه توضیحات مختلفی است که انسان برای خویش در این ساحت‌ها داشته و دارد. 🔹شهادت حاج قاسم نیز از جمله مسائل بسیار مهم امروز انسان ایرانی و شاید برای انسان‌های دیگرنیز باشد، که به صورت حادثه‌ای ناگهانی، مرزهای فهم و بازتوضیح این انسان را به چالش کشید. شهادت ایشان موجب شد تا نسبت‌های مختلف زندگی انسان و مرزهایی که برای آنها تفسیر و تعریف کرده است، به هم بریزد و آن ضرورتی که در آن حضور داشت، شکسته شود و در موقعیت امکانی برای بازتعریف جدید برآید. این مساله بدین خاطر اتفاق می‌افتد که شهادت ایشان، مثل صاعقه‌ای برای انسان ایرانی، همه‌ی ضرورت‌های موجود را برایش ویران کرد. در این ویرانی ضرورت‌ها، انسان‌ها به تأمل واداشته می‌شوند تا در شرایط امکانی خویش، به تعیین مرزهای جدید خود روی آورند و بازتعریف جدیدی از هویت خویش ارائه دهند و به نظم‌یافتگی نوینی دست یابند. 🔹برخی تلاش کردند تا از حادثه‌ای مثل سقوط هواپیمای اوکراینی، به صورت محافظه‌کارانه، انسان ایرانی را به مرزهای تعیین شده قبل برگردانند، ولی باید توجه داشته باشند، که مرزهای پیشین ویران شده است، و در بازتعریف به همان انسان پیش از شهادت برنخواهیم گشت، چون که این انسان کنونی، در حیرت‌یافتگی شهادت، در موقعیتی قرار گرفته است که تلاش دارد تا بازتعریف جدیدی از خویش طرح کند. هر چند این حیرت برای هر انسان ایرانی یکسان نبوده و برای هر شخصی به صورت‌های مختلف و در یک وزان تشکیکی قرار داشته است. از این رو، هر مقدار که این حیرت در بالاترین حد وجودی، تکوین یافته باشد، میزان تخریب و ویران‌سازی مرزهای مستقر بیشتر خواهد بود. لذا تحولات انسان‌ها نیز متنوع خواهد بود و در همه به یکسان نخواهد بود. 🔹صدرالمتالهین در تعریف فلسفه اظهار می‌دارد که فلسفه، توضیح نحوه تکوین انسان است. چنانچه انسان را مثل صدرا نوع متوسط بدانیم، باید ببینیم که در این بازتعریف از مرزهای جدید انسانی، چه نحوه نوع اخیر از انسان ایرانی در حال وقوع خواهد بود. سوال‌های دیگری نیز در اینجا قابل طرح است، اینکه این نوع اخیر جدید از انسان در حال زایش، چه نسبتی با انسان قبل از شهادت دارد؟ مرزهای جدید این انسان در ساحت‌های مختلف چگونه است؟ یعنی بازتعریف آن به چه نحو خواهد بود؟ البته باید توجه داشته باشیم که نوع اخیر به واسطه حرکت جوهری انسان رقم می‌خورد، حرکت جوهری نیز به وسیله نظر و عمل انسان تکوین می‌یابد، رصد و بازتوضیح این نحوه نوع اخیر، وابسته به این امر است که ببینیم که در ساحت‌های نظر و عمل این انسان، چه نحوه تغییراتی در حال تکوین است. 🔹از سویی نیز باید توجه داشت که این بازتعریف برای انسان ایرانی، در تعریف و توضیحاتی خواهد بود که از حاج قاسم سلیمانی برای وی شکل خواهد گرفت، به این دلیل که، همان طور که گفته شد، این امر به واسطه شهادت ایشان رقم خورده است، نحوه‌ی توضیح آنها از حاج قاسم نیز در تکوین نظر و عمل این انسان نقش حیاتی خواهد داشت. چنانچه حاج قاسم امر لاهوتی دست‌ناپذیر تعریف شود، موجب سرخوردگی انسان ایرانی خواهد شد، چون امکان الگوگیری از ایشان ممتنع خواهد شد، و اگر به تمامه دسترس پذیر باشد، وجه‌های غیبی ایشان به محاق خواهد رفت، لذا بایستی توضیحاتی منطقی از ایشان با درنظر گرفتن این دو وجه صورت گیرد تا در راستای الگوگیری شایسته برای انسان ایرانی ممکن شود. در تصویرسازی از حاج قاسم نباید شتاب‌زده عمل کرد و نه فرصت سوزی. 🔹این الگوگیری انسان ایرانی در وضعیت اکنونی، به واسطه تغییراتی که در عمل اجتماعی وی صورت می‌گیرد، در فاصله زمانی خاص خود، واقعیت اجتماعی ایران؛ یعنی ساختارهای فرهنگی – اجتماعی – اقتصادی – سیاسی، را مبتلا به واسازی و ساخت‌شکنی خواهد نمود. لذا در آینده نزدیک، شاهد ساخت‌شکنی‌هایی در ساحت‌های مختلف واقعیت اجتماعی ایران خواهیم بود. @saraeer
📜سلیمانی در نفس خود یک امت واحده بود 🔻حمید پارسانیا در نشست «عقل سرخ» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران: 🔹ما مفاهیم مختلفی را برای گزاره ها و جوامع بشری داریم، یک مفهوم به حضور افراد و عدد انسان ها توجه دارد، اما مفاهیم دیگری نظیر قوم و قبیله، عشیره و طایفه نیز وجود دارند که غیر از مجتمع و جامعه است و به مفاهیمی فراتر توجه دارد. برخی از این مفاهیم به زمینه نژادی و خونی توجه دارند مانند قوم و عشیره و برخی به حوزه جغرافیایی مانند قریه. اما در این بین دو مفهوم وجود دارند که بیشتر به آن ابعاد انسانی توجه دارند و آن دو امت و ملت هستند. 🔹در جهان مدرن همه این مفاهیم به نوعی وجود دارند، اما بر خلاف گذشته، امروزه صورت و سیرت دنیایی و سکولار یافته اند، در گذشته هر گروه و قبیله ای هویت خود را ذیل یک «توتم» معرفی می کرد، اما در جهان مدرن همه این موارد هویت سکولار یافتند و جغرافیا فقط به جهان طبیعی تنزل یافته و مفاهیم نیز برساخت می شوند. این تفاوت ها جدی است اما در میان این مفاهیم است که می خواهم در این مجال به مفهوم امت و ملت بپردازم که در فرهنگ اسلامی از اهمیت فوق‌العاده ای برخوردار هستند. 🔹امت بیشتر به حیثیت انسانی مساله می پردازد و ملت به جنبه فاعلی آن توجه دارد و به تعبیر فارابی یک عقل مستفاد، عقل سرخ به تعبیر سهروردی عقل ناب است. همه از عقل سرخ بهره دارند اما با آن فاصله هم دارند. مفهوم دین و ملت به یکدیگر نزدیک هستند اما دین معنای عام تری دارد، دین سبک و شیوه زندگی است اما وقتی بر مدار فرمان الهی باشد انقیاد و تسلیم در برابر خدا را به همراه دارد. این دین همان ملت است و عقل انسان‌ها که تامل و تفکر می کنند به شیوه ای از زندگی می رسد که همان دین است. امت گروهی هستند که قصد کردند. امت به جنبه قابلی و انسانی قضیه دین نظر دارد و ملت به جنبه فاعلی آن و تکوین جامعه ای که امت و ملت باشد منوط به قصد انسان ها است. 🔹سردار شهید سلیمانی در درون خود، این نظام معنایی را محقق و به آن عمل کرد. امت اسلامی بیش از یک سده است که هویت معنایی خود را از دست داده و بعد از مواجهه با جهان مدرن در حاشیه با امت با قصد دیگری انسجام یافت. 🔹ایران از دیرباز کانون امت اسلامی بود. بدون شک مهمترین کانون فعالیت علمی و نظری ایران بود و کمتر جریان معرفتی را می بینیم که در ایران حضور نداشته باشد، طبیعی است که اگر قرار بود جهان اسلام خیزش دوباره ای داشته باشد، ایران مستعد بود و اساسا چارچوب انقلاب اسلامی ایران کاملا به حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی باز می گشت چه اینکه امام راحل نیز از این تعابیر استفاده می کرد. 🔹شاید در رقابت های جهانی و قطب های جهانی آن زمان، انقلاب اسلامی را به نوعی در چارچوب خود دانسته و آن را بازخوانی کردند اما این چنین نبود، هشت سال جنگ واقعا یک جنگ جهانی بود و بلوک شرق و غرب، هر دو موضع گرفتند و در این میان جبهه امتناع که عراق بود و با مساعدت بلوک شرق و هدایایی از بلوک غرب بهره می برد اما مرزهای مقاومت با مرزهای ایران پیوند خورده بود. حال سوال آن است که آیا با فروپاشی بلوک شرق، بلوک غرب احساس کرد که جهان دارد تک ساحتی می شود؟ آنها دیدند که که چنین نیست و یک قطب بندی تمدنی در حال شکل گیری است و به تعبیر «هانینگتون» برخوردهای تمدنی، فوکویاما نیز از تعبیر پایان تاریخ استفاده کرد. 🔹ناشیانه است که مسایل داخلی در سطح ایران، کشورهای اسلامی و ... را فقط داخل همان منطقه تحلیل کنیم. گفته می شود که سردار سلیمانی استراتژیست بی نظیری است، این نبوغ خاصی نمی خواهد بلکه فهم درست از صف آرایش جهانی داشت. سلیمانی با شهادت خود نشان داد که این امت تا کجا محقق شده و در چارچوب مرزهای ایران نیست. توجهی که به سردار سلیمانی شد متعلق به جامعه ایران نیست و نشان می دهد که این امت یک هویت گمشده نیست. 🔹این امت بدون مواجهه جهانی نمی تواند تکون یابد، از یک طرف هویت و امت اسلامی و از سوی دیگر همه کسانی که در قبال نظام سلطه به او علقه دارند، این حلقه فقط حلقه امت اسلامی نیست بلکه تقابل با نظام سلطه است. حاج قاسم سلیمانی واقعیتی تاریخی اجتماعی است، او را باید در این در این چارچوب دید و نگریست. 🔹امت اسلامی هویت متعالی دارد، تنها شهید سپهبد سلیمانی نیست که این ویژگی متعالی را یافته بلکه هر کس جا پای او بگذارد در میان امت اسلام این جایگاه را دارد. آدم ها وقتی جایی جمع می شوند آن هویت خود را می یابند، انقلاب اسلامی دائما با این خیزش های جمعی خود را تثبیت کرد. بین سلیمانی و امت دیالکتیک برقرار است اما این امت است که سلیمانی را سلیمانی کرد. سلیمانی در نفس خود یک امت واحده بود اما این مهم بعد از شهادتش در متن جامعه خود را نشان داد و جامعه در آیینه وجود او می بیند و از این مولفه به همان وجدان دینی جامعه تعبیر می شود. 🔸شبستان @saraeer
📜کرونا و تسریع روند رنسانس دینی 🔻مرتضی اکبری، دانشجوی دکتری اندیشه‌های سیاسی، در کانال «راهبرد» نوشت: 🔹با وجود اینکه دیر زمانی است مباحثی در میان اندیشمندان اسلامی شکل گرفته که به‌نوعی نشان از آغاز یک رنسانس دینی و تغییر پارادایم در اندیشه و معرفت دینی است؛ ولی هنوز به‌صورت نظام‌مند و فراگیر در میان مردم(مؤمنین) و البته عامه محصلین حوزوی در نیامده است و عامه مردم و حوزویان، اگرچه با تردید و کجدار و مریز همچنان در چهارچوب ساختاری قدیم اندیشه دینی رفتار می‌کنند. 🔹آنچه که باعث تغییر در باورها و اعتقادات می‌شود و چنانکه گفته شد، در برخی از آرای اندیشمندان مسلمان شده است، تغییر در سبک زندگی و مواجهه با مسائل و اندیشه‌های جدیدی است که در چهارچوب باور سنتی نمی‌گنجند. و البته طبیعی است تغییر در الگوی زیست، گسترش آگاهی، تغییر در نظام معرفتی و الهیاتی را طلب کند. 🔹الگوی زندگی مدرن و گسترش علم در عصر جدید، باعث تقدس‌زدایی در بسیاری از اموری شده که سابقا به‌واسطه غیرقابل‌فهم بودن در حوزه امور مقدس یا ماورائی قرار داشتند. گسترش علم و آگاهی باعث تحدید و حصر امور قدسی در همان محدوده مخصوص الهیاتی و اعتقاداتی خود شده است. بر همین اساس است که نیاز به بازبینی در مبانی و الهیات اندیشه و معرفت دینی احساس شده و می‌شود و همین باعث طرح مباحث جدید الهیاتی (و البته بر پایه همان بنیادهای معرفتی) شده است. 🔹در عصر مدرن هم اگرچه مدرنیته و ورود به زندگی مدرن یک نقطه عطف در ایجاد زمینه های تغییر این پارادایم بوده؛ ولی هیچ تغییر پارادایمی و ایجاد اندیشه جدیدی به‌صورت دفعی و یکباره بوقوع نپیوسته است. بلکه این امواج سهمگین تغییرات در زیست و سپس اندیشه بوده‌اند که باعث شکل‌گیری و صورت‌گیری یک نظام فکری و معرفتی جدید بر صخره های ساحل سنت‌های قدیم شده است. 🔹انواع اتفاقات اعم از اکتشافات و اختراعات و بیماری‌ها و... و مواجهه با اندیشه‌های دیگر و تولد اندیشه‌های جدید در شکل‌گیری همین پارادایم مدرن نقش داشته است. در میان مسلمانان نیز اگرچه جماعت مؤمنان در مواجهه با امواج زندگی مدرن و گسترش علوم تجربی تغییراتی در سبک زندگی و گاه در افکار خود ایجاد کرده‌اند؛ ولی همچنان که در آغاز سخن گفته شد، هنوز اندیشه‌های جدید به‌صورت نظام‌مند و فراگیر درنیامده‌اند. اقلا در جامعه ایرانی هنوز هستند هسته‌های سختی که در اذهان برخی و در میان بعضی از مؤمنان که در برابر تغییرات در نگرش‌ها مقاومت می‌کنند. 🔹با این وجود، به‌نظر می‌رسد شیوع این بیماری جدید در میان مردم و مقاومت عجیب و تعجب‌آور برخی از مومنان در برابر امور بدیهی بهداشتی و صدور بیانیه‌ها و ایراد سخنرانی‌ها و... در مخالفت با توصیه‌های بهداشتی، باعث گسترش تردیدها در نظام باورهای سنتی در میان مومنان شود و بسترساز ایجاد موجی شود که پذیرش همگانی آرای جدید در الهیات دینی را باعث شود و روند ایجاد پارادیم جدید اندیشه دینی اسلامی را سرعت ببخشد. @saraeer
📜مواظب باشیم کرونا باعث رنسانس دینی نشود 🔻یادداشت وارده | عباس نصیری‌فرد: 🔹در خبرها آمده است که علیرغم همراهی و تاکید مراجع معظم تقلید مبنی وجوب شرعی اقدامات پیشگیرانه از کرونا، متاسفانه مسئولین برخی از مراکز دینی و مذهبی و همچنین برخی از اعزه روحانیون در جایگاه منبر و موعظه دستورات پیشگیرانه کرونا را برنتابیدند و موضع مخالف گرفته اند. 🔹۱. رابطه دين و مدرنيته از اوان شكل گيري تفكر مدرن از مسائل هميشه زنده و هميشه مطرحِ محافل علمي، فكري و ديني بوده است. ما مسلمانان، گرچه با مبانی مدرنیته و پست مدرنیته، مشکل معرفتی داریم و عقلانیت خود بنیاد به معنای حاشیه راندن وحی را نمی‌پذیریم؛ لکن می‌توانیم از برخی دستاوردهای مدرنیته، بدون اعتقاد به مبانی آن بهره‌مند شویم. این بهره‌مندی نه تنها از باب ضرورت اجتناب‌ناپذیر که هر انسانی در دنیای مدرن، ناچار است از آثار مدرنیته بهره ببرد، که این بهره‌وری از باب عقلانیت اسلامی جایز است. 🔹۲. در واقع، رنج امروزی جوامع بشری ناشی از تضعیف روح معنوی به عنوان گوهر طلایی در مسائل دینی است. چه بسا درمواجهه با علم، یکی به نفع دیگری مصادره به مطلوب می‌گردد، لذا شایسته است به تناسب علم، معنویت در تعامل با مباحث اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قرار گیرد و از محدوده شخصی افراد فراتر رود. در غیر این‌صورت با رشد تک بعدی، مسلماً عواقب و چالش‌هایی از قبیل خرافه‌پردازی یا علم گرایی مطلق را به همراه خواهد داشت. 🔹۳. اینکه در مسئله کرونا متاسفانه برخی به نام دین با دستورات علمی و پزشکی متخصصان به مقابله می پردازند نگرانی جدی است که اندیشمندان دین گرا و اسلام گرا را به خود متوجه نموده است. ما نباید دستورات پزشکی که از علم تجربی برخاسته هست را علم الحادی بدانیم و تبعیت از آن را غیر لازم بدانیم ،بلکه از منظر بسیاری از اندیشمندان دینی خصوصا از منظر آیت الله جوادی آملی (دام ظله) به عنوان یک فقیه و اسلام شناس واقعی ؛ علم تجربی هم علم دینی است. چرا که علم دینی علمی است که؛ یا از قول خدا  و یا از فعل خدا تحقیق و بررسی می نماید. 🔹علوم تجربی به فعل الهی که انسان و طبیعت است می پردازد و لذا علم دینی محسوب می شود و علم تفسیر و فقه از آن جهت که از قول الهی بحث و گفتگو می نماید علم دینی به شمار می آید. پس هر دو علم دینی اند و دستورات علوم طبیعی بمانند دستورات فقهی در مدیریت زندگی مورد توجه و حجیت عقلانیت اسلامی است. 🔹۴‌. چگونه است که ما در همه امورات سیاسی و اجتماعی اعلام می داریم ، امر حکومتی در نظام اسلامی امر مولوی است که عقلاً و شرعاً تبعیت از آن واجب است و فتاوای فقها خصوصا حضرت امام و مقام معظم رهبری هم دلالت بر همین مسئله دارد اما متاسفانه برخی افراد در جایگاه و لباس دین در این مسئله مهم که با صحت و سلامت مردم هم ارتباط دارد امر حکومتی را ارشادی معنا می کنند و تبعیت از آن را لازم الاجرا نمی دانند. 🔹مگر نه این است که در فقه ما هر جا مصلحت لازم التحصیل یا مفسدة لازم الاجتناب از نظر عقل در کار باشد، حکم شرعی به وجوب در اول و به حرمت در دوم وجود دارد. آیا در قضیه کرونا موضوع غیر از این است.؟ 🔹۵. باید مواظب باشیم که قضیه کرونا باعث رنسانس دینی نشود و مردم به بهانه ناکار آمدی دین و دستورات دینی در اداره امور زندگی، از دین عبور نکنند.!! و گرفتار همان بلایی بشویم که کلیسا بر سر اروپا آورده و مردم دست به رنسانس زدند. @sedyaser
📜نمی‌شود برخلاف حکم کارشناسی شورای تأمین استان فتوا داد 🔻ابوالقاسم علیدوست: 🔹این حکم (کسانی که مصوبه شورای تامین و یا فرمانداری استان را رعایت نکنند، ضمن اینکه از طریق مراجع قضایی باید پاسخگوی هر گونه انتقال و انتشار این بیماری باشند، دیه خسارات وارده و فرد متوفی را نیز باید به صورت کامل پرداخت کنند) هم می تواند صورت صحیح داشته باشد و هم می تواند صورت باطل داشته باشد. 🔹کسی که مبتلا به ویروس کرونا، ایدز یا هر ویروس دیگر باشد و می داند که اگر با تماس با کسی، فرد مقابل مبتلا شده و فوت می کند، تمامی کارشناسان می گویند که در اینجا عامل دیگر نقشی نداشته و از نظر فقهی و حقوقی باید دیه قتل عمد را بپردازد. اما اگر در یک روال طبیعی کسی مغازه ای باز کند و مشتری به صورت ناخواسته این ویروس را گرفته و فوت کند، سببیت عرفی در این مورد صادق نیست. 🔹از نظر فقهی، شرعی و حقوقی هر انسانی باعث مرگ دیگری شود، باید دیه بپردازد و قتل عمد به حساب می آید. مراد از این باعث، باعث عقلی نیست، بلکه سبب عرفی مراد است، به طوری که مرگ شخص آسیب دیده را مستند کنیم به شخصی که باعث آسیب شده است؛ مانند کسی که دستش میکروب دارد و به قصد از پادرآوردن فرد مقابل با او دست می دهد. 🔹اما اگر این سببیت عرفی صادق نباشد، مانند مغازه داری که مغازه باز می کند، کسی که وارد مسجد می شود و یا کسی که به ویروس مبتلا است و عطسه ای می کند، شامل پرداخت دیه نمی شود و حق قصاص در اینجا مطرح نیست، اما احتیاط کردن افراد در چنین مواقعی به قوت خود باقی است که این ها بحث دیگری است. 🔹ممنوعیتی که شورای تامین یک استان صادر می کند، می تواند قضیه را حاد کرده و سببیت عرفی را محقق کند، باید دقت کرد که شورای تامین نیز بر اساس گفته های کارشناسان تصمیم گیری می کند؛ بنابراین این ممنوعیت شورای تامین زمینه عرفی را می تواند زودتر محقق کند، اما این نظر شورا نمی تواند معیار صددرصد باشد. 🔹در اینجا ما با یک بحث وضعی مانند دیه و قصاص مواجه هستیم، از طرف دیگر بحث حرمت تکلیفی هم مطرح است؛ این دو نباید به صورت غیرمتخصصانه به هم بیامیزد. اگر شورای تامین بر اساس نظر کارشناسان حکمی را صادر کرد و اجتماعات حتی در نمازهای جماعت و زیارات اماکن مقدسه را به دلیل خطرات موجود ممنوع اعلام کرد، اینجا فقها به دلیل وجود خطر حرمت تکلیفی را مطرح می کنند و ما در اینجا حق نداریم خودمان فتوا دهیم که این را قبول نداریم و در ملاء عام هر کاری که خواستم می توانم انجام دهم. 🔹به طور مثال اگر سازمان آب بگوید که آب شهر امروز مسموم است و شهروندان از این آب استفاده نکنند، ما نمی توانیم بگوئیم که من این حرف را قبول ندارم و از آن استفاده می کنم؛ این بعد تکلیفی موضوع است. در زمینه وضعی موارد متفاوت است. بحث سببیت و عرفی یکی از پیچیده ترین مسائل فقهی حقوقی است؛ یعنی در واقع در عین اینکه ساده می نماید، سخت است. @saraeer
📜حدود لزوم حفظ نفس (۱) 🔻اختصاصی | احمد نظری: 🔹اپیدمی یا همان شیوع فراگیر موضوع تامل بسیاری از آحاد جامعه امروز ما شده است. بی‌تردید متصدیان تنظیم حیات انسان به وسیله دستورات اسلامی و تبیین آن توسط فقه، نمی‌توانند در این خصوص ساکت بوده و یا حرفی برای گفتن نداشته باشند. 🔹دغدغه برخی بر حفظ جنبه‌های ماورایی حاکم بر طبیعت و انسان و فرصت طلبی برخی دیگر برای رد چنین اموری سبب شده است تا هر یک به نحوی به تقابل بین پزشکی و دین دامن بزنند و بدین سبب بار دیگر آتش تعارض دین (مشخصا اسلام شیعی، نه سایر ادیان یا مذاهب دیگر) و دانش بدمند و بعضا ماهی خود را از آب گل آلود شده بگیرند! 🔹آنچه به طور کلی میتوان در این باره گفت این است که اگر دین برای شرایط خطر نیز امری را مستحب یا واجب بداند، ولو آن کار خطر پزشکی داشته یا حتی قطعا منجر به مرگ باشد نباید دستور دینی را با این ملاحظات کنار گذاشت. 🔹این مانند خطری است که ابراهیم خلیل (علی نبینا و آله و علیه السلام) در این راه متحمل شد. با این وصف حتی اگر ابراهیم در راه خدا در آتش نمرود می سوخت نیز مذمتی نداشت. در این صورت تازه می شد مثل حضرت سیدالشهدا که به آن بلا مبتلا شدند. ولی اگر چنین دستوری احراز نشود بایستی برای حفظ جان خود و البته دیگران به احتمالات عقلایی توجه کرد و نمیتوان شرعا به امید امداد غیبی نشسته و از وظیفه شرعی پرهیز کرده و به امور مثلا مستحب پرداخت. 🔹منعی ندارد احتمال عقلایی مزبور با شهادت پزشکان خبره و البته ثقه حاصل شود و غالبا نیز چنین است. بهترین دلیلی که حقیر در مورد برخی احتیاط ها با توجه به خطر شیوع فراگیر کرونا فهمیده ام این است که در صورت عدم ملاحظه توصیه های پزشکان به دلیل سرعت انتقال و ماندگاری ویروس در خارج از بدن شیوع گسترده خواهد داشت که احتمال دارد جان ده‌ها هزار نفر را بگیرد. فرضا اگر با بی ملاحظگی کامل حدود یک دهم کشور مبتلا به این ویروس شود با احتساب ۲ درصد تلفات، نزدیک به ۲۰۰ هزار کشته خواهیم داشت. 🔹بنابراین در صورت اعتماد به وثاقت و خبرویت پزشکان پرهیز از موارد احتمال عقلایی به خطر افتادن جان دیگران ضروری است و تا وقتی که دستوری ولو مستحب از جانب شرع برای این شرایط صادر نشده باشد صحبت از تاثیر امور معنوی و مواردی از این قبیل وجهی ندارد. 🔹لکن آیا در مورد کرونا مسئولین به چنین درکی رسیده اند و به دلیل احتمال چنین خطری دستور به چنین احتیاط‌هایی میدهند؟ ادامه دارد... @saraeer
📜حدود لزوم حفظ نفس (۲) 🔻اختصاصی | احمد نظری: 🔹 در سخن پیش عرض شد که با احتمال خطر بایستی پرهیز و احتیاطهای لازم صورت گیرد ولو با ترک رفتن به مسجد باشد. ولی این تنها بخشی از فقه اپیدمی است! سوال مهم اینجا است که آیا این بیماری به صورت هوشمند تنها در مراکز و مجامع مذهبی و معنوی احتمال شیوع دارد؟! 🔹آنچه عرض خواهم کرد به معنای تجویز مخالفت با مسئولین و دستورات حکومتی نیست و نمی‌خواهم اعتبار و احترام این تصمیمات را زیر سوال ببرم؛ مقدار اهمیت مساله باید بیش از هرج و مرج حاصل از مخالفت باشد. ولی تفکر برخی از مسئولین یا تفکر و ساختاری که منجر به این تصمیم شبکه ای شده است احترام ندارد و بایستی به نکته ذیل توجه داشت تا "شناختی لازم" حاصل شود. 🔹 در تاریخ همواره سودجویانی که اعتقادی به دین و فقه نداشته اند در مواقع مناسب از ابزار «باورها و ارزشها» برای توجیه خود یا اسکات مخالفین بهره برده‌اند. از جمله می توان به اندیشه توحید افعالی و سوء استفاده بنی امیه اشاره کرد. برخی از فقه ها نیز در این بازی فریفته شده و مبتلا به نگاه تک وجهی شده‌اند. مانند حرمت خروج علیه حاکم جائر فاسقی که تمام احکام دینی را زیر پا میگذارد به دلایلی به ظاهر فقهی. 🔹 احکام فقهی ملازماتی با یکدیگر دارند که شخص نمی تواند بین آنها تفکیک کند و این تفکیک نشان از سوء استفاده او دارد؛ چه عمدی و چه از روی جهل. اگر شیوع فراگیر این بیماری در حدی است که مصداق حفظ جان بوده و لازم است برخی مناسک عبادی محدود شود آیا نباید محدودیتی برای سایر مجامع عمومی اعمال گردد؟ و حتی به تشویق و شلوع کردن برخی بازارها برای خرید آجیل و غیره بپردازند! (نگارنده خود شاهد این امر از شبکه ای استانی بوده است.) 🔹 بنابراین اگر مساجد اطرافمان تعطیل شده و برای حفظ جان دیگران در این مجامع شرکت نمی‌کنیم ضمناً لازم است برخی را بهتر بشناسیم. برخی که با سوء استفاده از این ویروس به اشاعه تفکر بی اهمیتی معنویت، دین و... میپردازند. در شرایطی به این فکر دامن میزنند که بشر به اقتضای فطرتش بیش از زمان های دیگر نیازمند اتصال به خدای خویش است. 🔹آنچه لازم است جلوگیری فقه از این شرایط است. به عبارت دیگر فقه نباید اجازه دهد کاری سودجویانه به فقه منتسب شود. چنانکه خداوند ایمان برخی را به پیامبران رد کرد زیرا آنها با توجه به میل خود از بین آنها گزینش میکردند؛ در این مساله نیز شخصی که بین احکام فقهی گزینش میکند روشن است که هدف دیگری دارد و از فقه به عنوان یک ابزار بهره برداری میکند! بی تردید چنین کاری خروج منطق فقه است و با توجه دیگران به این نکته شخص نمی‌تواند خود را پشت این عناوین پنهان کند. @saraeer
هدایت شده از سیدیاسر تقوی
☑️جایگاه و منزلت اجتماعی روحانیت نزد مردم چگونه است؟ آیا روحانیت محبوب‌تر شده است؟ 📌سیدیاسر تقوی در گفتگو با ایرناپلاس: 🔸پیش از پاسخ به این سؤال لازم است به چند نکته توجه کنیم؛ اول آنکه مسأله محبوبیت اجتماعی یک امر دوسویه است. وقتی از محبوبیت یک نهاد اجتماعی سخن می‌گوئیم از یک طرف لازم است به شایستگی‌های این نهاد و افراد منسوب به آن به عنوان ظرفیت این محبوبیت توجه کنیم و از طرفی دیگر، باید ببینیم آیا این شایستگی مورد اقبال عمومی نیز قرار گرفته یا خیر؟ گاهی اوقات میان این دو منظر خلطی صورت می‌گیرد و شایستگی، مترادف محبوبیت فهم می‌شود که این نادرست است. یعنی لزوماً شایستگی به محبوبیت فراگیر و عمومی ختم نمی‌شود و از سوی دیگر لزوماً محبوبیت عمومی به معنای شایستگی نیست. 🔸این امر درخصوص روحانیت که امتدادبخش تعالیم انبیا است پررنگ‌تر است. خود دین اساساً یک امر عامه‌پسند نبوده و حتی شواهد تاریخی و آیات قرآن نشان می‌دهند که اکثر مردم همراهی لازم را با انبیا و اوصیا نداشته‌اند. این نافی فطرت‌های پاک مردم و حتی وظایف اجتماعی روحانیت در نسبت با مردم نیست، اما نمی‌توان این نکته را در نظر نگرفت که دین و علمای دین در کنار جاذبه، دافعه‌ گسترده‌ای هم دارند. 🔸دوم آنکه روحانیت یک نهاد تکلیف‌گراست نه عرف‌گرا. یعنی عمل به تکلیف الهی است که او را به میان مردم می‌کشاند نه آنکه از گرایش‌ها و تمایلات اجتماعی به سراغ گزینش معارف دین برود و یک دین عامه‌پسند ارائه کند. مبدأ نظری و عملی یک روحانی، تکلیفی است که او در منظومه معارف دین می‌فهمد. حتی رواداری با مردم، حسن خلق و... نیز در چارچوب تکلیف‌گرایی تعریف می‌شود. از این منظر می‌توان گفت ارتقای منزلت اجتماعی در سلوک روحانیت اهمیت دارد، اما محوریت ندارد و نمی‌توان آن را ملاک سنجش عملکرد روحانیت دانست. 🔸نکته سوم توجه به تحولات فرهنگی است. خوب است پیش از پاسخ به این سؤال که «منزلت اجتماعی روحانیت در چه وضعیتی است؟» درباره این پرسش نیز تأمل کنیم که منزلت اجتماعی معلم‌ها، اساتید دانشگاه، جامعه‌شناس‌ها، سیاست‌مداران و... در چه شرایطی قرار دارد؟ می‌خواهم عرض کنم انسان امروز که ملغمه‌ای پست‌مدرن از سنت و تجدد است، به شدت مشتاق به زیر کشیدن هرگونه منزلت اجتماعی به عنوان یک جایگاه متمایز و برجسته است. حتی شما روابط خانوادگی را ملاحظه بفرمایید. آیا پدرها و مادرها منزلت گذشته را دارند؟ در روابط اجتماعی چطور؟ آیا در دانشگاه‌های ما خبری از منزلت اجتماعی اساتید هست؟ 🔸در این شرایط فرهنگی، روحانیت در نسبت با سایر اقشار از منزلت اجتماعی خوبی برخوردار است و حتی می‌توان گفت محبوبیت آن سیر صعودی داشته استاین را بگذارید کنار زیست رسانه‌ای ما که بیش از یک دهه است بر معادلات اجتماعی سایه افکنده است. بیش از نیمی از جمعیت مردم ایران در شبکه‌های اجتماعی حضور دارند. امروزه فضای مجازی به عنوان یک زیست‌بوم جدید اجتماعی تلقی می‌شود که سیاست، فرهنگ و اقتصاد را نیز دچار دگرگونی می‌کند. 🔸در این جامعه جدید دو گروه به شکل ویژه‌ای مورد توجه قرار می‌گیرند. گروه نخست مشاهیر، کمدین‌ها و به تعبیری سلبریتی‌ها و کاربرانی که محتوای سرگرمی تولید می‌کنند و دوم کسانی که ادبیات انتقادی و ساخت‌شکن دارند و حس اعتراض و طغیان مخاطب را ارضا می‌کنند. می‌توان گفت اکثر ما در این زیست‌بوم جدید به سرگرمی و اعتراض یا نقد اعتیاد پیدا کرده‌ایم و این در تمام ساحت‌ها و موضوعات وجود دارد. از مسائل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی گرفته تا علم و دین و معنویت. 🔸انسان چنین جامعه‌ای به دنبال دین و طلبه‌ای راه می‌افتد که جذاب‌تر و سرگرم‌کننده‌تر باشد و یا نگاه انتقادی‌تری به روایت‌های رسمی داشته باشد و من طلبه نیز اشتباه می‌کنم و برای دیده شدن و رساندن پیامم، متمرکز در تکنیک‌های رسانه‌ای می‌شوم و یا سعی می‌کنم کلیشه‌های ذهنی مخاطب را با یک ادبیات انتقادی به هم بریزم تا مخاطب بیشتر لذت ببرد. اینجا دیگر دین و روحانیت راهنمای زندگی نیستند، بلکه کالاهایی در عرض سایر کالاهای سرگرم‌کننده به شمار می‌آیند. 🔹بخش دوم: https://eitaa.com/sedyaser/164 🔹متن کامل گفتگو: https://plus.irna.ir/news/83718396 🔻🔻🔻 @sedyaser
هدایت شده از سیدیاسر تقوی
☑️جایگاه و منزلت اجتماعی روحانیت نزد مردم چگونه است؟ آیا روحانیت محبوب‌تر شده است؟- بخش دوم 📌سیدیاسر تقوی در گفتگو با ایرناپلاس: 🔸و نکته آخر اینکه ما امروزه در فقدان روابط انسانی به سر می‌بریم و غالب ارتباطات اجتماعی ما تکنولوژیک و باواسطه شده است. این برای دین و روحانیت که مهم‌ترین بستر تبلیغی خود را عمل به دانسته‌ها می‌داند یک بحران ارتباطی است. بنده شخصاً معتقدم حوزه‌ی اثرگذاری یک مبلغ دین، به همان اندازه‌ای است که می‌تواند در زندگی با اطرافیانش به آموزه‌های دینی عمل کند و مردم را با رفتار خود با معارف دین آشنا کند. اما امروزه فضای مجازی این امکان را از ما گرفته است و مردم زیست مشترک کمرنگ‌تری را با روحانیت و حتی با یکدیگر تجربه می‌کنند و این اعتماد اجتماعی را در سطح گسترده‌ای دچار بحران می‌کند. 🔸با در نظر گرفتن این مقدمات، بنده معتقدم همچنان در این شرایط فرهنگی، روحانیت در نسبت با سایر اقشار از منزلت اجتماعی خوبی برخوردار است و حتی می‌توان گفت محبوبیت آن سیر صعودی داشته است. البته بازنمایی روحانیت در رسانه‌ها همانند سایر موضوعات متأثر از دو محور سرگرمی و ادبیات انتقادی است، اما این اختصاص به روحانیت ندارد و تمام مفاهیم و موضوعات را شامل می‌شود. اما در روابط انسانی، مردم همچنان به روحانیت متعهدی که او را می‌شناسند و با او زندگی‌ کرده‌اند علاقه دارند و او را معتمد خود می‌دانند. 🔸امروزه روحانیت تنها قشری است که رابطه مستمر معرفتی و عاطفی با زندگی مردم دارد و می‌تواند ظرفیت‌های مردمی را در امور مختلف بسیج کند. هر چند این ارتباط به لحاظ کمی و کیفی تا سطح مطلوب خیلی فاصله دارد. ❓چرا علی‌رغم تلاش‌های جهادی برخی طلاب و روحانیون، مردم قضاوت‌های متفاوتی درباره این قشر دارند و آیا این به عملکرد روحانیون سیاسی و مسئولان برنمی‌گردد؟ 🔸اگر مقصود شما از قضاوت مردم، بازنمایی روحانیت در فضای مجازی است، من آن را متأثر از مسائلی می‌دانم که در سؤال قبل عرض کردم. اما برای فهم قضاوت مردم باید سراغ کسانی رفت که با روحانیت معاشرت داشته‌اند. اما درخصوص روحانیون سیاسی لازم است به دو نکته اشاره کنم. 🔸اول آنکه جامعه ما نگاه مذمومی به ثروت و قدرت دارد. بخشی از این نگاه متأثر از سنت شیعی ما در دوران انزوا و تعریف نادرست از زهد است که میان تولید ثروت و توزیع عادلانه و مصرف زاهدانه آن فرق قائل نشده‌ایم و بخشی دیگر به دلیل بازتعریف غرب از این مفاهیم است و بخشی هم البته به عملکرد نادرست زمامداران و یا سرمایه‌داران برمی‌گردد. لذا اگر عالمی کارخانه داشته باشد، فارغ از آنکه چگونه به دست آورده و یا مصرف می‌کند مورد مذمت قرار می‌گیرد. مداخله در امور سیاسی هم به همین شکل است. بله! در چنین جامعه‌ای انزوا و گوشه‌نشینی محبوبیت مضاعفی خلق می‌کند اما دیگر دین نمی‌تواند در سرنوشت و معیشت مردم جایی داشته باشد. 🔸البته این به این معنا نیست که روحانیون سیاسی ما همه تکلیف‌گرا بوده و نقدی به عملکرد آن‌ها وارد نیست. اتفاقاً ناکارآمدی و عملکرد نادرست روحانیون در مناصب سیاسی به اعتماد عمومی لطمه زده و می‌زند، اما این هم درست نیست که به خاطر روحانیون سیاسی غیرمتعهد و برای آنکه محبوبیت روحانیت کاهش پیدا نکند، آن‌ها را از توجه به وظایف سیاسی و اجتماعی‌شان بازداریم. 🔹بخش اول: https://eitaa.com/sedyaser/163 🔹متن کامل گفتگو: https://plus.irna.ir/news/83718396 🔻🔻🔻 @sedyaser
هدایت شده از سیدیاسر تقوی
📌ضمن عذرخواهی از شما مخاطبان ارجمند به اطلاع می‌رساند به دلیل پیش‌آمد یک امر غیرمنتظره گفتگوی ما با حجت الاسلام و المسلمین ولدان به وقت دیگری موکول شد 🔻🔻🔻 @sedyaser
هدایت شده از سیدیاسر تقوی
🚨تا ساعاتی دیگر... 📌لایو اینستاگرامی | گفتگوهای حوزوی (۱) ☑️تاثیر ‌فضای مجازی در حکمرانی و معادلات سیاسی 🔸مهمان: دکتر شریف لک‌زایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی 🕰 دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۹ 🎥 پخش زنده از صفحه اینستاگرام سیدیاسر تقوی: 👇👇👇 https://www.instagram.com/sedyaser 🔻🔻🔻 @sedyaser