داستان شب
#خار_و_میخک
به قلم مجاهد کبیر شهید #یحیی_سنوار
من یحیی هستم، فرزند پناهندهای که غربت را به وطن موقتی تبدیل کرد و رؤیا را به مبارزهای ابدی.
در حالی که این کلمات را مینویسم، هر لحظه از زندگیام را به یاد میآورم: از کودکیام در میان کوچهها، تا سالهای طولانی زندان، و هر قطره خونی که روی خاک این سرزمین ریخته شد.
من در سال ۱۹۶۲ در اردوگاه خان یونس به دنیا آمدم، زمانی که فلسطین خاطرهای تکهپاره و نقشههایی فراموششده روی میز سیاستمداران بود.
من مردی هستم که زندگیم در میان آتش و خاکستر شکل گرفت و زود فهمیدم که زندگی زیر سایه اشغال چیزی جز زندان دائم نیست....
#وصیت_نامه_یحیی١