eitaa logo
🇮🇷سربازان عصر ظهور🇵🇸
345 دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
4.3هزار ویدیو
79 فایل
خوش آمدید عزیزان کپی کلیه مطالب آزاده ولی سعی بشه مطلب کامل منتقل بشه ممنون🌹🤲⁦❤️⁩ https://harfeto.timefriend.net/17227616626064 👆👆👆 لینک ناشناس جهت ارتباط گیری اعضای کانال با ادمین‌های محترم و بیان سوالات و انتقادات و دیدگاهها
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 تمام این وقایع در چند لحظه اتفاق افتاد. در همان لحظات با چشمانی سرخ از غضب فورا به طرف درب خانه آمد، آن حضرت عبای خود را روی انداخت و او را به چسبانید و با صدای بلند خطاب به فضه فرمود: 🥀ای فضه،نزد بانویت بیا که از فشار و ضربت در محسنش کشته شد‌. بدن محسن را در انتهای خانه دفن کن که به جدش خدا صَلَی الله علیه وآله وسلم ملحق می شود و نزد او خواهد کرد.🥀 در آن حال حضرت زهرا خواست کند و از این همه به درگاه پروردگار استغاثه نماید ولی امیرالمؤمنین فرمود: ⚡️ای دختر پیامبر،به خدا سوگند،اگر نفرین کنی و از خدا بخواهی که این مردم را کند دعای تو را خواهد نمود و هیچ یک از اینان بر روی زمین باقی نخواهد ماند. ای سیده النسا،بر این مردم بخت برگشته باش و عذاب مخواه.⚡️ در این حال آمد و امیرالمؤمنین حضرت زهرا را به او سپرد تا سراغ برود. فضه آن حضرت را از کنار دَر آتش گرفته به داخل برد تا به حال او رسیدگی کند. سپس اميرالمؤمنين برخواست و خطاب به عمر فرمود: 🔥ای پسر خطاب، وای برتو از این روز و بعد از این روز و آنچه در ادامه اش می آید؛بیرون برو قبل از آنکه شمشیرم را آشکار کنم و در بين اين مردمی که تو را حمایت می کنند نابود سازم.🔥 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 💠🇮🇷 eitaa.com/joinchat/65274128C53ee55d0b1
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 عمر به سرعت خارج شد و به همراهیانش گفت: از امر عظیمی نجات پیدا کردم و هولناکی انجام دادم که بر جان خویش ندارم.این علی است که از خانه بیرون می آید و هیچ یک از ما نمی‌توانیم بر او کنیم. 💥امیرالمؤمنین به دنبال عمر از خانه بیرون آمد و او را گرفت و تکانی داد و بر زمین زد و بر بینی و گردنش و تصمیم به قتل او گرفت،اما سخن پيامبر و وصیت حضرت درباره صبر را به یاد آورد و فرمود: 🔥ای پسر صحاک،قسم به خدایی که محمد را به نبوت کرامت داد،اگر نبود از طرف خداوند نوشته شده و عهدی که پیامبر با من نموده می فهمیدی که هرگز نمی توانی وارد خانه ام شوی🔥 آنگاه عمر را رها کرد و به داخل خانه بازگشت و نزد همسرش آمد تا حال او را جویا شود. عمر وقتی شنيد پیامبر به امیرالمؤمنین دستور صبر داده،فهمید که می تواند به کار خود ادامه دهد،و از ابوبکر نیروی کمکی خواست.او ،و یارانش این بار با پشتیبانی سیصد نفری که از قبل آماده کرده بودند، کردند و تا پشت در نیم سوخته آمدند.آنگاه عمر و قنفذ و خالد و مغیره همراه گروهی به داخل خانه هجوم آوردند تا امیرالمؤمنین را برای بیعت ببرند. درحالی که امیرالمؤمنین نزد حضرت زهرا سلام الله علیها بود،خالد وارد شد و را از غلاف کشید و حمله کرد تا شمشیر را بر حضرت فرود آورد. امیرالمؤمنین با دیدن این منظره به خالد حمله کرد و او در جای خود میخکوب شد. حضرت میخواست خالد را به سزای عملش برساند ولی او حضرت را قسم داد و امیرالمؤمنین رهایش کرد...
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🔥 در این میان قنفذ نزد ابوبکر بازگشت و ماجرای اتفاق افتاده را در حمله عمر را به او خبر داد. ابوبکر برای مرحله بعد به قنفذ چنین دستور داد: برگردید،اگر علی از خانه بیرون آمد دست نگهدارید وگرنه در خانه اش به او آورید، و اگر مانع شد خانه را بر سرشان به بکشید🔥! قنفذ با گروهی دیگر به خانه هجوم آوردند تا کمکی برای عمر و یاران او باشند. در این هنگام امیرالمؤمنین سراغ رفت،ولی آنان زودتر به سمت شمشیر حضرت رفتند و دسته جمعی بر سر او ریختند.عده ای با شمشیر هایشان به امیرالمؤمنین ور شدند و حضرت را در ميان گرفتند و طناب سیاهی بر گردن او انداختند.😭 ""💔در بعضی روایات به جای ،بند و بعضی دیگر حضرت را ذکر کردند💔"" عمر جلو آمد و به امیرالمؤمنین گفت: برخیز تا برای بیعت با ابوبکر برویم،اما امیرالمؤمنین اِبا کرد. عمر دست حضرت را گرفت و گفت :(برخیز) اما حضرت برنخواست. آنجا بود که اهل سقیفه با طنابی که بر گردن امیرالمؤمنین انداخته بودند،آن حضرت را کشان کشان بردند....😭😭 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 💠🇮🇷 eitaa.com/joinchat/65274128C53ee55d0b1
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 💥حاوی صحنه های دلخراش 💥 در آن هنگام حضرت زهرا سلام الله علیها با پهلوی و سینه آلود از جا برخواست و قبل از آنکه مهاجمین از خانه خارج شوند،بین امیرالمؤمنین و آنها مانع شد و فرمود: ☄به خداقسم،اجازه نمیدهم پسر عمویم را با ظلم و ستم با خود ببرید،وای بر شما!چه زود به خدا و رسولش درباره ما اهل بیت خیانت کردید.☄ اما عمر و یارانش بدون اعتنا به سخنان حضرت،امیرالمؤمنین را به طرف مسجد . در این حال حضرت زهرا سلام الله امیرالمؤمنین را گرفته بود و می‌کشید و آنان بر ممانعت حضرت کنند. اینجا بود که عمر خالد را گرفت و سه بار با آن بر کتف حضرت زهرا سلام الله علیها زد به طوری که او را کرد و خود جاری‌ شد.... ولی آن حضرت همسرش را رها نکرد .🥀 مشاهده این منظره شرم انگیز عده ای طناب را رها کردند و از امیرالمؤمنین دست کشیدند،ولی گروهی همچنان به کار خود ادامه می دادند... عمر میدید که مردم به خاطر مناظر و ماجرای به وجود آمده عقب نشینی می کنند،به قنفذ گفت: 🔥آن قدر فاطمه را بزن تا دست از علی بکشد.🔥 از سوی دیگر به ابوبکر که بالای منبر بود خبر دادند: زهرا نمی‌گذارد علی را بیاوریم. او نیز دستور به زدن حضرت داد و گفت:زود علی را برای بیاورید وگرنه ای برپا خواهد شد... 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 💠🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/65274128C53ee55d0b1
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 💥حاوی صحنه های دلخراش 💥 همچنین برای قنفذ پیام فرستاد که [🔥فاطمه را بزن🔥] عمر به اطرافیانش نگاه کرد و گفت: [🔥فاطمه را بزنید🔥] در این حال خود او با غلاف شمشیر بر پهلوی حضرت زهرا و با تازيانه بر دستان حضرت می زد به گونه ای که پهلویش سیاه شد،و در آن حال صدا میزد: 🥀 وا ابتاه،وا رسول الله. پدر جان،ابوبکر و عمر بعد از تو با بازماندگانت بد رفتاری کردند.🥀 قنفذ به دستور عمر با بر سر حضرت زهرا سلام الله علیها زد به گونه ای که انتهای تازيانه بین دو کتف آن حضرت اصابت کرد و جاری شد.🩸 آنگاه بر دو حضرت زد به گونه ای که جای آن کبود شد.💔 هنوز اين قنفذ تمام نشده بر صورت فاطمه زد که به حضرت اصابت کرد.❤️‍🩹 آنگاه دوباره بر سر و دست و کتف و بازوی حضرت زد.🥀 خالد نیز با غلاف شمشیر محکم بر حضرت زد .همچنین مغیره ضربتی بر حضرت زهرا زد از جای آن خون جاری شد.🩸 کوچه های مدینه پر از مردم شده بود و همه ایستاده بودند و نگاه می کردند و عده ای ! در این میان عمر فریاد میزد:ما را با زنان و رأی آنان کاری نیست.😤 عمر که میدید با وجود حضرت زهرا سلام الله علیها نمی توانند امیرالمؤمنین را به مسجد ببرند،خواست به آن منظره سوزناک و پایان دهد،او چنان با شمشیر بر کتف حضرت زهرا سلام الله علیها زد که دست حضرت از امیرالمؤمنین جدا شد و بر زمین افتاد...🥀 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 💠🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/65274128C53ee55d0b1
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله 🔥 آنگاه امیرالمؤمنین را با طناب سیاهی که بر انداخته بودند به سوی مسجد بردند،درحالی که یک طرف طناب در دست عمر،و طرف دیگر در دستان خالد بود. لحظاتی بعد حضرت زهرا سلام الله علیها به هوش آمد،و وقتی که امیرالمؤمنین را ندید از فضه و بانوانی که آنجا بودند درباره آن حضرت سوال کرد. آنان عرض کردند: 💥امیرالمؤمنین را با به مسجد بردند.💥 حضرت زهرا سلام الله علیها از جا برخواست و دست امام حسن و امام حسين عليه را گرفت و همراه عده ای از بانوان به سوی مسجد حرکت کرد. امیرالمؤمنین را به مسجد بردند و بدون عمامه در مقابل ابوبکر که بر منبر نشسته بود ایستادند؛ درحالی که عمر را بالای سر حضرت گرفته بود و می گفت: با خلیفه رسول خدا بیعت کن و الا گردنت را میزنم.😤 امیرالمؤمنین فرمود: 💔آیا فاطمه با زده می شود؟ اي کاش پسر ابوطالب قبل از چنین روزی بود و فاجر را نمی دید که برای بر بانوی طاهره کرده اند!بر پسر ابوطالب سخت است که فاطمه در اثر زدن سیاه شود و او نتواند به بانویش برود و از همسرش کند😭 حضرت زهرا سلام الله علیها در حالی که عده بسیاری از بانوان اطرافش بودند،مقابل در مسجد رسید. آن حضرت با دیدن منظره بیعت، ای زد و از دیدگانش جاری شد و خطاب به ابوبکر فرمود: ☄ای ابوبکر! چه زود بر اهل بیت پیامبرتان حمله ور شدید. به خداقسم،با شما سخن نخواهم گفت تا پروردگار را ملاقات کنم☄ 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 💠🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/65274128C53ee55d0b1
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 سپس پیراهن پیامبر را بر سر گذاشت در حالی که دست دو پسرش را گرفته بود وارد مسجد شد و فرمود: 🔥ای ابوبکر!آيا مي خواهی همسرم را از من بگیری؟ به خدا قسم،اگر دست از او بر نداری نفرین میکنم و کنار قبر پدرم می روم و به درگاه الهی شکایت می‌کنم.🔥 آنگاه به سوی قبر پیامبر حرکت کرد تا کنار آن رسيد و فرمود: 🥀پسر عمویم را رها کنید.قسم به آنکه محمد(صلي‌الله‌عليه‌وآله) را به حق مبعوث کرد،اگر او را رها نکنید نفرین میکنم و پیراهن رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم)را بر سر گذاشته و به درگاه الهی ضجه میزنم،و می‌دانم ناقه صالح نزد خدا عزیز تر از فرزندان من نیست.🥀 با سخنان حضرت،ناگهان آثار عذاب ظاهر شد و ستون های مسجد از زمین جداشدند. به قدری که کسی میتوانست از زیر آن عبور کند! امیرالمؤمنین با دیدن این منظره،سلمان را نزد حضرت زهرا سلام الله علیها فرستاد و پیام داد که نکند و به خانه بازگردد. سلمان فورا خدمت حضرت آمد و عرض نمود: ⚡️امیرالمؤمنین مرا نزد شما فرستاده و دستور داده به خانه خویش بازگردی و از این کار منصرف شوی. میترسم مدینه در زمین فرو رود.⚡️ حضرت فرمود: 🕊اطاعت میکنم و باز میگردم و صبر میکنم.🕊 آنگاه بدون آنکه نفرین کند راه خانه بازگشت خانه را در پیش گرفت. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 💠🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/65274128C53ee55d0b1
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 در این حال آثار عذاب نیز مرتفع شد و ستون های مسجد نیز به جای خود برگشت و غباری از زیر آن بلند شد!حضرت زهرا هنگامی که باز می‌گشت رو به قبر پیامبر کرد و با ناله و گریه فرمود: 🥀جان من در ميان ناله ها مبحوس شده،ای کاش با ناله ها از سینه ام بیرون می آمد. پدرجان،بعد تو خیری در زندگی نیست،و من از ترس آن گریه می کنم که زندگی ام طولانی شود. وای از فقدان تو هی پدر! وای از داغ حبیبت ابوالحسن!🥀 🔥حکومت غاصبانه سقیفه با بیعت اجباری به بهای ضرب و جرح فاطمه،پایه های خود را محکم تر کرده بود،اما امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیها برای روشنگری مردم آن روز و نسل های آینده احتجاجات خود را تحت عنوان بازگرداندن و در واقع با اتمام حجت درباره خلافت آغاز کردند. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 💠🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/65274128C53ee55d0b1
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیها چندین بار بر ابوبکر و عمر اتمام حجت کردند و آنان را نمودند. اکنون نوبت آن بود که حضرت با مهاجرین و انصار حجت فرماید و بی تفاوتی آنان را که باعث بسیاری از آن وقایع بود به ایشان گوشزد نماید. لذا بار دیگر امیرالمؤمنین چندین روز همسر و پسرانش را سوار بر مرکبی نموده و بر در خانه های مهاجرین و انصار برد. حضرت زهرا سلام الله علیها به آنان می فرمود: 🥀ای مهاجرین و ای انصار،خدا و دختر پیامبرتان را یاری کنید.شما روزی کا با پیامبر بیعت کردید ب سر این بیعت نمودید که از او و فرزندانش حمایت کنید و از آنان منع کنید آنچه از خود و فرزندانتان منع می کنید،بیاید و به بیعت خود نسبت به وفا کنید.🥀 ولی این بار هم هیچ کس جز همان چهار نفر به درخواست اهل‌بیت پاسخ نداد. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 💠🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/65274128C53ee55d0b1
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 یکی از اتمام حجت ها برای مسئله فدک آن بود که حضرت زهرا سلام الله علیها به دستور امیرالمؤمنین نزد ابوبکر رفت و سخنانی درباره فدک و حق خویش به او فرمود. ابوبکر که حرفی برای گفتن نداشت،ورقه ای خواست و نوشته ای مبنی بر بازگرداندن فدک نوشت و به حضرت زهراعلیهاالسلام داد. حضرت زهرا ورقه را برداشت و از نزد او بیرون آمد. عمر در راه حضرت زهرا را دید و گفت: ای دختر محمد(صلی الله علیه وآله وسلم )،این نوشته همراه تو چیست؟ حضرت فرمود: 🔆نوشته ای است که ابوبکر برای باز پس دادن فدک نوشته است . عمر گفت :آن را به من بده،اما حضرت ابا کرد و نوشته را نداد. او که می‌خواست به هر صورت سند اعتراف سقیفه درباره فدک را از حضرت بگیرد، با جسارتی عظیم دست به این اقدام زد: 🔥عمر چنان به صورت حضرت زهرا سلام الله علیها زد که گوشواره اش شکست. سپس با به گونه ای زد که بانوی پهلو شکسته در اثر این جسارت در میان کوچه بر زمین افتاد!😤😭 آنگاه جلو آمد و نوشته را به از دست فاطمه گرفت و آب دهان بر آن انداخت و نوشته هایش را پاک کرد. سپس ورقه را پاره کرد و گفت:این سر زمینی است که پدر تو هم با اسب و لشگر آنجا را فتح نکرده است😳بیا و کوه ها را بر گردن ما بگذار.🤬 حضرت زهرا درحالی که به شدت درد می کشید،با چادر خاک آلود به سختی از زمین برخاست و خطاب به عمر فرمود: چه خبر است؟ خدا به تو مهلت ندهد و تو را بکشد،و شکمت را کند همانگونه که کاغذ مرا پاره کردی.💔 سپس صدیقه کبری که توقف بیش از حد را در کوچه صلاح نمی دید،به سوی خانه حرکت کرد در حالی که امیرالمؤمنین با نگرانی منتظر آن حضرت بود. با رسیدن حضرت زهرا سلام الله علیها به خانه،اميرالمؤمنين به استقبال او رفت و با دیدن حالش فرمود: ای دختر پیامبر،چرا اینگونه غضب ناک هستی؟ حضرت جسارت عمر را بازگو کرد. امیرالمؤمنین با شنیدن این ماجرا در اوج بار دیگر سفارش پیامبر را به یاد آورد،و برای تسلای بانویش فرمود: ای دختر پیامبر،آرام باش که آنچه نسبت به من و پدرت مرتکب شده اند از این بالاتر است.💔 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 💠🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/65274128C53ee55d0b1
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 ❤️‍🩹بعد از ماجرای به حضرت زهراعلیهاالسلام در ،حال حضرت تر شد و در بستر افتاد. آنقدر در غم و اندوه بر حضرت زهرا متولی بود،که ساعت به ساعت از حال می رفت.😭 در یکی از روز ها بلال را فراخواند و از او خواست که اذان بگوید تا یاد روز های پیامبر برایش زنده شود. چرا که بلال بعد از شهادت پیامبر برای اذان نگفته بود. هنگامی که بلال به درخواست حضرت زهرا به سمت ماذنه میرفت،حضرت به فضه فرمود: بستر مرا نزدیک در ببر تا صدای اذان را بهتر بشنوم. فضه بستر حضرت را در مکانی که دستور داده بود آماده کرد و بانوی پهلو شکسته در آن جای گرفت. آنگاه بلال اذان را شروع کرد: [الله اکبر] با صدای او حضرت زهرا ناله ای زد،تا هنگامی که بلال گفت: [اشهد ان محمد رسول الله] صدای حضرت بلند شد و گفت: 💔یا ابتاه،یا رسول الله،نامت بر مناره ها گفته می‌شود و جسمت در قبر است.وای پدرم! آنگاه حضرت زهرا سلام الله شد، و حسنین دوان دوان نزد بلال آمدند و گفتند: بلال اذان را قطع کن که مادرمان از هوش رفت🥀 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 💠🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/65274128C53ee55d0b1
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 حضرت زهرا علیها السلام شب و روز در بستر بر فقدان پدر و بی وفایی امت اسک می ریخت. در این حال خلافت که خود باعث این همه گریه بودند،پیام می فرستادند که حضرت کمتر با صدای بلند گریه کند😤! از سوی دیگر روزی بزرگان مدینه نزد امیرالمؤمنین آمدند و بجای تسلیت و دلداری گفتند: يا ابالحسن،فاطمه شب و روز گریه می کند و ما شب ها نمی توانیم در رخت خواب خویش استراحت کنیم و روز ها بر سر شغل هایمان آرامش نداریم و نمی توانیم به زندگی خود بپردازیم! فاطمه با گریه هایش ما را اذیت میکند!😳 ما این را به تو گفتیم تا از فاطمه بخواهی یا شب گریه کند و روز ساکت باشد،یا روز گریه کند و شب آرام بگیرد😣 امیرالمؤمنین نزد حضرت زهرا سلام الله علیها آمد و پیام آنان را رساند.اما حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: وا ابتاه،یا رسول الله،آیا از بر تو نیز شوم؟ به خدا قسم،هرگز،یا ابالحسن،من چند روز بیشتر در میان اینان نخواهم بود و خیلی زود از بین این مردم خواهم رفت. به خدا سوگند،شب و روز از گریه ساکت نمی شوم تا به پدرم ملحق گردم....💔 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 💠🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/65274128C53ee55d0b1