eitaa logo
یادداشت های فلسفی
2.8هزار دنبال‌کننده
44 عکس
25 ویدیو
63 فایل
آنچه در این کانال خواهید خواند فهم های بنده از مطالب فلسفی است. گاهی تفاوت هایی با فهم های متداول دارد. لینک ارتباط با ادمین‌ها: @Mahdisarbakhshi @Mohammadsarbakhshi
مشاهده در ایتا
دانلود
كلمه ۷۰ العطيات بقدر القابليات، قوله سبحانه: أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها. علامه حسن‌زاده، هزار و یک کلمه، ص ۸۶ این فرمایش حضرت علامه هم مويد مطلبی است که پیش از این در باب شب قدر نگاشته‌ام. @sarbakhshi
۳ فروردین
تقریر نهایه الحکمة استاد سربخشی.pdf
1.17M
به حول و قوه الهی فایل‌های نهاية الحکمة در حال پیاده‌سازی و بازبینی است. فایل پی‌دی‌اف فایل‌های پیاده شده را خدمت‌تان تقدیم می‌کنم. ان‌شاءالله ادامه فایل‌ها نیز به ترتیب پیاده و همین جا ارائه خواهد شد. از سرور گرامی جناب آقای حسینی و همکار ایشان که زحمت پیاده کردن فایل‌ها را به عهده گرفته‌اند صمیمانه قدردانی می‌کنم. انصافا زحمت زیادی بابت این کار متحمل شده‌اند. بنده هم فایل‌ها و متن درس‌ها را خوانده و اصلاح کرده‌ام و در این کار از هوش مصنوعی جیمینای کمک گرفته‌ام. به احتمال زیاد اشکالات و ابهامات زیادی همچنان وجود دارد که سروران عزیز اگر تذکر دهند ان‌شاءالله اصلاح خواهد شد. فایل پیاده شده و ویرایش شده درس‌های نهاية الحكمة (علامه طباطبایی ره) فایل‌های صوتی شماره ۱ تا ۱۰ تدریس: سربخشی @sarbakhshi
۵ فروردین
10.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مردم را از اسلام فراری ندهید❗️ 🟢 توصیه پیامبر اکرم(ص) : مردم را از اسلام فراری ندهید! 🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir‌ منبع کانال اندیشه مطهر(عمومی) در ایتا https://eitaa.com/shakhes1340
۱۷ فروردین
نهایه الحکمه (ویرایش شده).pdf
3.23M
به حول و قوه الهی فایل‌های نهاية الحکمة در حال پیاده‌سازی و بازبینی است. فایل پی‌دی‌اف فایل‌های پیاده شده را خدمت‌تان تقدیم می‌کنم. ان‌شاءالله ادامه فایل‌ها نیز به ترتیب پیاده و همین جا ارائه خواهد شد. از سرور گرامی جناب آقای حسینی و همکار ایشان که زحمت پیاده کردن فایل‌ها را به عهده گرفته‌اند صمیمانه قدردانی می‌کنم. انصافا زحمت زیادی بابت این کار متحمل شده‌اند. بنده هم فایل‌ها و متن درس‌ها را خوانده و اصلاح کرده‌ام و در این کار از هوش مصنوعی جیمینای کمک گرفته‌ام. به احتمال زیاد اشکالات و ابهامات زیادی همچنان وجود دارد که سروران عزیز اگر تذکر دهند ان‌شاءالله اصلاح خواهد شد. فایل پیاده شده و ویرایش شده درس‌های نهاية الحكمة (علامه طباطبایی ره) فایل‌های صوتی شماره ۱ تا ۲۰ تا انتهای مرحله اولی تدریس: سربخشی @sarbakhshi
۱۸ فروردین
توضیحات تکمیلی در خصوص مسئله دعا و تأثیر آن بر امور دنیوی: آنچه پیشتر در باب دعا نگاشته شد، به منزله‌ی انکار رابطه‌ی تأثیر و تأثر میان دعا و امور مادی و دنیوی نیست. بی‌تردید، امور معنوی همچون دعا بر امور مادی تأثیرگذار هستند؛ لیکن مسئله این است که برای تأثیرگذاری دعا بر امور مادی، شرایط بسیار خطیر و دشواری لازم است. اگر بخواهیم به شکلی صریح، روشن و بدون شرح تفصیلی بیان کنیم، دعای فردی همچون پیامبر گرامی اسلام (ص) و اهل بیت (ع) (و به طور کلی، انسان کامل)، به طور قطع و یقین، بر هر امر مادی تأثیر می‌گذارد و آن را دگرگون می‌سازد. به گونه‌ای که دعای انسان کامل قادر است مرده را زنده گرداند، ماه را بشکافد و در زمین تحولی بنیادین ایجاد کند؛ البته این قدرت ویژه، مختص دعای انسان کامل است. سایر انسان‌ها به نسبت میزان نزدیکی کمال وجودی‌شان به کمال وجودی انسان کامل، دعایشان مؤثر واقع می‌شود. مسئله اینجاست که غالب انسان‌ها فاصله‌ی بسیار زیادی با کمالات وجودی انسان‌های کامل دارند و از این رو، بیشتر دعاهای آنان تقریباً هیچ تأثیری بر امور دنیوی ندارد. حتی اگر تأثیر بسیار ناچیزی نیز داشته باشد، این تأثیر نه آشکار است و نه قابل مشاهده یا پیگیری. بنابراین، اکتفا به دعا برای تغییر و اصلاح امور جهان، ناشی از درک نادرستی است که متأسفانه برخی متدینین و به‌ویژه بخشی از روحانیت به آن دچار هستند؛ گویی می‌خواهند با دعا کردن، آمریکا و اسرائیل را نابود سازند، مشکلات اقتصادی را حل کنند و موارد بسیار دیگری از این دست را محقق نمایند. به نظر اینجانب، تمامی این رویکردها نشأت گرفته از نوعی ناآگاهی است. آری، می‌توان تمامی رویدادها و امور مادی و دنیوی را از طریق دعا اصلاح نمود؛ اما این امر تنها در توان انسان کامل است. حتی انسان کامل نیز که از چنین توانی برخوردار است، معمولاً از آن استفاده نمی‌کند. دلیل این امر، وجود سنت‌های الهی است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، حفظ جریان طبیعی رویدادهای جهان به منظور معنادار شدن آزمون و انتخاب برای انسان‌هاست. بنابراین، راه اصلاح جهان، حتی در صورت وجود توانایی اصلاح آن از طریق دعا، صرفاً دعا کردن نیست. راه صحیح، همان پیمودن مسیرهایی است که افرادی که به تأثیرگذاری دعا (در این امور) باور ندارند، طی می‌کنند و به نتیجه می‌رسند. شاید این پرسش مطرح شود که پس دعا چه فایده‌ای دارد؟ پاسخ این است که مهم‌ترین کارکرد دعا، حفظ انسان بر مسیر توحید و ارتقای مرتبه‌ی معنوی اوست. به همین دلیل است که قرآن کریم می‌فرماید: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم)، به این معنا که هر کس خداوند را طلب کند، اجابت خواهد شد. خداوند متعال وعده فرموده است که هر فردی جویای ذات الهی باشد، بی‌درنگ اجابت می‌شود؛ اما اگر خواسته‌ی ما امور دنیوی باشد، باید از ابزار و وسایل متناسب با آن استفاده کنیم. آن کسی که قادر است با دعا به امور دنیوی دست یابد (یعنی انسان کامل)، اصولاً طالب دنیا نیست؛ و آن کسی که طالب دنیاست، اصولاً توانایی و قابلیت دستیابی به آن را از طریق دعا ندارد. @sarbakhshi
۱۹ فروردین
بررسی رابطه خداوند متعال با قوانین ۱. رابطه خداوند متعال با قوانین، به‌ویژه قوانین عقلی، از دو منظر قابل بررسی است: منظر ثبوتی (هستی‌شناختی) و منظر اثباتی (معرفت‌شناختی/برهانی). توجه به این دو منظر، منجر به بروز تفاوت‌هایی در تحلیل این رابطه می‌گردد. ۲. چنانچه این رابطه را از منظر اثباتی مورد سنجش قرار دهیم، نکات زیر مطرح می‌شود: الف) عقل انسان با استناد به قوانین عقلی، به اثبات وجود خداوند می‌پردازد؛ به عنوان مثال، با تکیه بر قانون علیت و امثال آن، وجود خداوند را اثبات می‌کند. ب) در این دیدگاه، نوعی استقلال نفس‌الامری (واقعی و فی‌نفسه) برای قوانین فرض می‌شود که این فرض فی‌حدذاته صحیح تلقی می‌گردد. به عنوان مثال، می‌توان گفت که حتی در فرض محالِ عدم وجود خداوند، قانون علیت فی‌نفسه معتبر باقی می‌ماند. ج) با عنایت به نکته‌ی پیش‌گفته است که قضایایی مانند «اجتماع نقیضین محال است»، «هر معلولی علتی دارد»، و «عدد سه بزرگ‌تر از دو است» مطرح می‌شوند. د) همچنین، بر مبنای همین دیدگاه گفته می‌شود که امکان ندارد خداوند متعال امتناع اجتماع نقیضین را مرتفع سازد و آن را ممکن گرداند، یا حاصل جمع دو بعلاوه دو را پنج قرار دهد. در توضیح این مطلب بیان می‌شود که این امور ذاتاً محال هستند و قدرت الهی به امور محال تعلق نمی‌گیرد. ۳. اما چنانچه بخواهیم رابطه مذکور را از منظر ثبوتی مورد بررسی قرار دهیم، باید گفت: الف) هیچ قانونی نمی‌تواند مستقل از «اصل وجود» تحقق داشته باشد، زیرا همه چیز تابع اصل وجود است. بنابراین، حتی قوانین عقلی نیز وابسته به وجود هستند. ب) بر اساس این دیدگاه، حتی «نفس‌الامر» (واقعیت فی‌نفسه) قوانین نیز تابع وجود است؛ زیرا بدون وجود، نفس‌الامر فاقد معناست. به عنوان مثال، هنگامی که گفته می‌شود «مجموع زوایای داخلی مثلث فی‌نفسه برابر با دو زاویه قائمه است»، این پرسش مطرح می‌شود که این «نفس‌الامر» در غیاب اصل وجود، کجا می‌تواند تعین یابد؟ اگر اصل وجود، ذهن (شما و هر ذهن دیگری) و به طور کلی عالم هستی را حذف کنیم و نیستی محض را در نظر بگیریم، در چنین فرضی، مفهوم «نفس‌الامر» نیز بی‌معنا خواهد بود. بنابراین، نفس‌الامرِ هر چیزی، متکی و قائم به اصل وجود است. ج) بنابراین، طبق این دیدگاه، قوانینی مانند امتناع اجتماع نقیضین، اصل علیت و سایر قوانین عقلی، همگی تابعی از وجود محسوب می‌شوند. د) از آنجایی که «اصل وجود» نمی‌تواند خود مخلوق یا ایجاد شده باشد (زیرا ایجاد مستلزم وجود قبلیِ ایجادکننده است)، پس اصل وجود، «واجب‌الوجود بالذات» است. به بیان دیگر، اگر فرض کنیم اصل وجود، موجود نباشد و سپس ایجاد شود، لازمه‌اش این است که از عدم محض، وجود پدید آید، که امری محال است. بنابراین، اصل وجود، واجب‌الوجود بالذات است و تمامی قوانین (از منظر ثبوتی) تابعی از این اصل بنیادین وجود هستند. ه) این «اصل وجود» که واجب‌الوجود بالذات است، از دیدگاه دینی، همان واجب‌الوجود متعال یا خداوند متعال تلقی می‌شود. در نتیجه، تمام قوانین از منظر ثبوتی، تابعی از وجود حضرت حق هستند. به عنوان مثال، از آنجا که خداوند متعال عینِ وجود است و وجود ذاتاً نافی و طردکننده عدم است، در واقع این وجودِ واجب‌تعالی است که ذاتاً عدم را طرد می‌کند. لذا می‌توان گفت که خداوند (از منظر ثبوتی) منشأ و موجد قانون امتناع اجتماع نقیضین است. همچنین، چون وجود حضرت حق، واجب بالذات است و هر موجود دیگری نیازمند و ممکن‌الوجود نسبت به اوست، پس وجود او علت‌العلل و بلکه (از منظر ثبوتی) موجد و بنیان‌گذار اصل علیت و سایر قوانین مشابه است. ۴. با عنایت به دیدگاه ثبوتی، نمی‌توان قوانین عقلی را مستقل از خداوند متعال و غیرتابع او دانست. بلکه باید اذعان نمود که حتی قوانین عقلی نیز به نحو تحلیلی یا عینی، معلول حضرت حق هستند. «تحلیلاً» به این معنا که برخی جنبه‌ها یا مصادیق این قوانین مستقیماً از ذات و وجود حضرت حق ناشی می‌شوند (مانند امتناع عدم برای ذات واجب‌الوجود)، و «عیناً» به این معنا که مصادیق این قوانین که در موجودات ممکن و مخلوق تحقق می‌یابند، به تبع خلقت آن موجودات، مخلوق حضرت حق به شمار می‌روند. برای توضیح بیشتر: قانون امتناع اجتماع نقیضین، هم مصداقی در سطح واجب‌الوجود دارد (که قائم به ذات حضرت حق است) و هم مصادیقی در سطح ممکنات (که قائم به وجود مخلوقات است). از آنجا که وجود حضرت حق ذاتاً نافی عدم است، این وجود، به نحو تحلیلی، علتِ بنیادینِ قانون امتناع اجتماع نقیضین است؛ این جنبه از قانون، به شکل تحلیلی معلول وجود حضرت حق می‌باشد. اما آن مصادیق از این قانون که در موجودات مخلوق جاری است، به واسطه‌ی مخلوق بودن آن موجودات، عیناً مخلوق حضرت حق محسوب می‌شوند.
۱۹ فروردین
۵. برای فهم بهترِ مطلب ارائه شده در بند چهارم، توجه به این نکته ضروری است که قوانین عقلی، به عنوان «معقولات ثانیه فلسفی»، دارای نوعی عینیت خارجی هستند. به عنوان مثال، اصل علیت، صرفاً یک مفهوم ذهنی نیست، بلکه در رابطه‌ی واقعی میان علت و معلول در عالم خارج تحقق و عینیت دارد؛ و همین‌طور سایر قوانین عقلی. @sarbakhshi
۱۹ فروردین
پست مربوط به رابطه خداوند متعال با قوانین عقلی بازنویسی شد.
۱۹ فروردین
هدایت شده از ساندویچ فلسفه
ارزش علوم حصولی.mp3
49.79M
💡 | ارزش علوم حصولی 00:25 تصدیق نظری و بدیهی 04:50 انکارناپذیری علم حضوری 06:43 ارزش بدیهیات وجدانی 10:38 اشکال ملکیان به وجدانیات 24:44 ارزش بدیهیات اولیه 35:43 بررسی اشکالی بر اولیات 38:51 ارجاع نظریات به بدیهیات 47:35 اثبات ذات باری تعالی 👤 دکتر 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
۱۹ فروردین
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با دیدن این صحنه‌ها، در پیشگاه خداوند متعال چه پاسخی خواهیم داد؟ شرم بر جانیان و جنایتکاران! لعنت خدا بر بانیان و عاملان آن!
۱۹ فروردین
هدایت شده از .
♦️خطر عمل گزینشی به قرآن :👇 آیات شریفه «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ _بقره/ ۸۵ » و «الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ _ حجر / ۹۱» به نکته‌ای بسیار مهم برای اهل ایمان اشاره دارند: و آن *پرهیز از برخورد گزینشی با قرآن کریم* است. این آیات هشدار می‌دهند که نباید بخشی از آیات قرآن را معیار عمل قرار داده و بخش‌های دیگر را نادیده بگیریم. چنین رویکردی، انحراف و آسیب جدی برای مؤمنان و جامعه دینی محسوب می‌شود و مورد نهی و سرزنش شدید اسلام حقیقی هست : برخی افراد، به دلیل روحیات خاص، انگیزه‌های شخصی یا حتی ملاحظات سیاسی، آگاهانه یا ناآگاهانه از قرآن به‌گونه‌ای بهره‌برداری می‌کنند که تنها با تمایلات و دیدگاه‌های خودشان سازگار باشد. این رفتار، نوعی گزینش‌گری در دین است که با روح جامعیت و کمال قرآن ناسازگار است. چنین رویکردی نه تنها مانع فهم عمیق و همه‌جانبه دین می‌شود، بلکه ممکن است موجب انحراف در عمل فردی و اجتماعی گردد. برای روشن‌تر شدن این موضوع، می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد: 1. تأکید بر صلح یا جهاد به‌صورت یک‌جانبه: - فردی با روحیه صلح‌طلبی ممکن است تنها آیات مربوط به صلح را محور عمل خود قرار دهد و آیات مربوط به جهاد و دفاع را نادیده بگیرد. - در مقابل، فردی با روحیه رزمی و جهادی ممکن است تنها بر آیات جهاد تأکید کند و از آیات صلح غافل شود. 2. تمرکز صرف بر تعبد یا تعقل: - گروهی ممکن است به دلیل تعبدگرایی صرف، تنها بر آیات اطاعت و تبعیت تمرکز کنند و از آیات تفکر، تعقل یا مشورت غافل شوند. - در حالی که گروه دیگری ممکن است تنها بر تفکر و تعقل تأکید کرده و جنبه‌های تعبدی دین را کم‌رنگ ببینند. 3. امر به معروف بدون ضابطه: - در موضوع امر به معروف و نهی از منکر، برخی ممکن است تنها بر اجرای این وظیفه تأکید کنند اما از اصول اخلاقی، روش‌های صحیح تبلیغ و آداب قرآنی غافل بمانند. قرآن کریم کتابی جامع است که تمام ابعاد زندگی انسان را پوشش می‌دهد؛ بنابراین مؤمنان باید تلاش کنند تا: - همه آیات قرآن را با نگاه یکپارچه مطالعه کنند. - از هرگونه رویکرد گزینشی پرهیز نمایند. - روح کلی دین اسلام را که بر پایه تعقل ،عدالت، اعتدال و جامعیت بنا شده است، درک کنند. خلاصه اینکه : 👇 برخورد گزینشی با قرآن کریم، نه تنها فهم صحیح دین را مختل می‌کند بلکه می‌تواند موجب انحراف در عمل و پسرفت جامعه دینی شود. مؤمنان باید همواره مراقب باشند که تحت تأثیر روحیات شخصی یا انگیزه‌های سیاسی قرار نگیرند و همه ابعاد قرآن را در کنار هم مورد توجه قرار دهند. تنها با این نگاه جامع است که می‌توان حقیقت دین را دریافت و آن را در زندگی فردی و اجتماعی پیاده کرد. 🔸**الاحقر مرتضی علیزاده **
۲۱ فروردین
هدایت شده از .
🔺اسلام و قرائت‌های مختلف؛ کدام قرائت مطابق با واقع است؟ و کدام ملاک عملِ، باید در جامعه دینی باشد؟؟ اسلام به عنوان یک دین جامع و جهانی، در طول تاریخ شاهد قرائت‌ها و تفاسیر گوناگونی از سوی اندیشمندان، مذاهب و جریان‌های فکری بوده است. این تنوع تفسیری، گاه به اختلافات عمیق در فهم اصول و فروع دین انجامیده، به‌گونه‌ای که هر گروهی قرائت خود را برترین و مطابق با واقع می‌پندارد. اما پرسش اساسی اینجاست: کدام قرائت حقیقتاً منطبق با اراده الهی و سنت رسول اکرم (ص) است؟ و آیا اساساً می‌توان یک قرائت را به‌صورت مطلق بر دیگران ترجیح داد؟ 🔸تفکیک میان یقینیات و غیر یقینیات در دین : به نظر می‌رسد آموزه‌های دینی را می‌توان به دو بخش کلی تقسیم کرد: 1. یقینیات و مسلَّمات دین: - این بخش شامل اصولی است که نص صریح قرآن و سنت متواتر بر آن دلالت دارد و مورد اجماع مسلمانان است؛ مانند توحید، نبوت، معاد، وجوب نماز و زکات، حرمت زنا و شرک. - این دسته از احکام، قطعی‌الصدور و قطعی‌الدلاله هستند و تردیدی در الزام‌آوری آن‌ها وجود ندارد. 2. موارد اجتهادی و غیر یقینی: - بسیاری از مسائل فقهی، کلامی و اجتماعی در اسلام دارای ادله ظنی‌الورود یا ظنی‌الدلاله هستند و امکان تفسیرهای مختلف در آن‌ها وجود دارد؛ مانند جزئیات احکام معاملات، برخی شرایط سیاسی ـ اجتماعی، یا تفاسیر مختلف از مفاهیم قرآنی. - در این موارد، هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که فقط نظر او مطابق با واقع است، چرا که احتمال خطا در اجتهاد همواره وجود دارد. 🔸آسیب‌های تحمیل قرائت‌های غیر یقینی : اگر قرائتی خاص (که ممکن است صرفاً برداشتی اجتهادی باشد) به عنوان دین قطعی خدا بر جامعه تحمیل شود، چند خطر جدی به وجود می‌آید: 1. نسبت نادرست به دین: ممکن است آن قرائت، خلاف مراد واقعی خدا و رسول (ص) باشد و این امر ــ بنابر نص قرآن ــ حرام است: *(وَ لَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هَـٰذَا حَلَالٌ وَ هَـٰذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ)* (النحل: ۱۱۶). 2. ایجاد بدبینی به دین: اگر مردم ببینند احکامی که بعدها به عنوان نظر شخصی یا اجتهاد زمان‌مند شناخته می‌شوند، به نام دین تحمیل شده‌اند، ممکن است نسبت به اصل دین دچار تردید شوند. 3. تفرقه میان مسلمانان: تاریخ نشان داده که تعصب بر نظرات اجتهادی، به جای وحدت بر سر اصول مشترک، باعث اختلاف و تشتت شده است. 🔸راهکار چیست؟ راه حل عقلانی و شرعی این است: - در یقینیات: بر اصول مسلّم و قطعیِ دین پایبند باشیم و جامعه را به رعایت آن‌ها ملزم کنیم. - در غیر یقینیات: اجازه دهیم اجتهادهای مختلف (در چارچوب کلّیات شریعت) وجود داشته باشد، بدون آنکه یک نظر خاص را به عنوان دین خدا بر دیگران تحمیل کنیم. - تسامح در امور ظنی: همان‌گونه که امامان مذاهب اسلامی و علما با وجود اختلافات فقهی، یکدیگر را محترم می‌شمردند، امروز نیز باید از تحمیل برداشت‌های شخصی یا گروهی پرهیز کرد. 🔸جمع بندی : اسلام دینی است که هم ثابتات دارد و هم متغیّرات. آنچه باید بر آن تأکید و الزام شود، قطعیات دین است، نه هر آنچه که از سوی برخی مذاهب یا جریان‌ها یا علما به عنوان دین مطرح می‌شود. تحمیل قرائت‌های غیر یقینی نه‌تنها سودی ندارد، بلکه ممکن است به اصل دین آسیب بزند. بنابراین، عقل و شرع حکم می‌کند که در مسائل اختلافی، با حفظ احترام متقابل، از جزمی‌گرایی و تحمیل نظر خودداری کنیم. مرتضی علیزاده
۲۱ فروردین