°| سوره حديد آیه ٣ |°
❤️هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ🌺
❤️ﺍﻭﺳﺖ ﺁﻏﺎﺯ ﻭ ﺍﻧﺠﺎم ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻭ ﻧﻬﺎﻥ ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ.🌺
❤️🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺❤️
#قرآن
#میلاد_امام_جواد ع
#امام_زمان عج
┄┅┄┅ ~°~°~ ┅┄┅┄
@sarbazsho
"اگر درد دل داشتید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم..."
بخشی از وصیت شهیدِ مدافع حرم سجاد زبرجدی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#میلاد_امام_جواد
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخیهایشهدایی😂
😂مکالمه بیسیم شهید مصطفی ردانی پور با شهید احمد کاظمی به سبک اصفهانی
شادی ارواح طیبه همه ی شهدا صلوات🌺
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب
#امام_جواد
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
روزها میگذرد و همچنان ..
مرد این میدان تو هستی برای ما
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ماه_رجب
#حجاب
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅
@sarbazsho
📸کسی جفت ایشونو ندیده؟😊
استتار گربه ای!!!🐯😉😇
(طنز🍄)
#ماه_رجب
#حجاب
#لبیک_یا_خامنه_ای
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
⭕️یک فرصت طلایی⭕️
°به ابر ها🌧 که نگاه می کنی، اصلا فکر نمیکنی که با سرعت زیادی در حال حرکت باشند
اما چند دقيقه بعد.......
°دوباره نگاه میکنی 👀 باورت نمیشود که این قدر جلو رفته باشند❗️
🔺حضرت علی ع میفرماید : ( فرصت ها همچون ابر ها🌥 میگذرند، پس فرصت های نیک را غنیمت شمارید)🔻
🌸نهج البلاغه، حکمت 21🌸
🌱کتاب راه نشان صفحه ١١ 🌱
#کتاب
#میلاد_امام_جواد
#حجاب
┄┅┄┅ ~°~°~ ┅┄┅┄
@sarbazsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ اگه دورم از ضریح تو...
💚ولی سایه ی امام رضا....روسرمه
#امام_زمان
#میلاد_امام_جواد
#امام_جواد
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
ایکاش امروز بودیم در حرمت💚
تا با دسته گلی 💐
ولادت جوادت را تبریک میگفتیم🌺
امام رضا جانم🌸
#ولادت_امام_جواد
#ماه_رجب
#حجاب
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
🌱 مادرم زهــ♡ـــرا، تپش قلب منی هردم
🍃یادگاری تو ،سرم کردم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب
#ماه_رجب
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹تودرقلب من يک آرزوهستى
و در صدايم يک دعا💖
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ماه_رجب
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
♡
من دَخیـــلِ
گھــــــــــوارهے
بابُالحَـــــــوائجمـ...
#میلاد_حضرت_علی_اصغر
#امام_جواد
#دهه_فجر
༻༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خیلی دوست دارم چادری بشم🌱
ایکاش مادرم از بچگی منو به چادر عادت میداد......🍃
💥خیلی جالبه ...
(.صحبت ها و گریه های خانم مانتویی کم حجاب)
👌حتما این کلیپ رو نگاه کنید...
#امام_جواد
#ماه_رجب
#دهه_فجر
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
♡
با ارزشترین چیزدر زندگۍ
دلِ آدمـهـاست...!!
اگر ڪسۍ بهت سپردش
امـانتدار خوبۍ باش...!!
#عشق_جانم
#دهه_فجر
#امام_جواد
༻༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
پسری که تیپ امروز داشت و غیرت دیروزی...
شهیدجهادمغنیه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ماه_رجب
#دهه_فجر
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
شهادتنھایتخلوصِقلبهاست،
انتخابآزادانہوخلوتعاشقومعشوقاست:)💔
(شهیدانه🌿)
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دهه_فجر
#ماه_رجب
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
🌹امام آمد
۱۲ بهمن ۱۳۵۷
۴۴ سال گذشت...
و این نظام ،نظام جمهوری اسلامی ایران همچنان پارجاست، تا کور شود هر آنکه نتواند دید...❤️
#انقلاب_اسلامی_ایران
#امام_زمان
#دهه_فجر
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
👌زیباترین تیتر روزنامه ای که میشه خوند....
یک روز هم آمدن امام زمان روجشن میگیریم☘✨
#امام_زمان
#دهه_فجر
#امام_جواد
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
'🇮🇷✨
⓿❶روز تــــــا
جشنبزرگانـــقـــلاب…
•
•
#دهه_فجر
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ماه_رجب
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
👌طرح زیبای حمایت از حجاب 🧕🌸
🍃امر به معروف وظیفه ی همگانی است🍃
همه میتونیم تو هر شغل و جایگاهی که هستیم ؛سرباز خدا و امام زمان باشیم
#سرباز_شو
#ماه_رجب
#دهه_فجر
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
سرباز شو
7⃣قسمت هفتم از داستان عاشقانه ی مذهبی💞💕❣ 🌱بخش اول زندگی نامه 🌱فصل اول یک کرشمه،یک تبسم،یک خیا
8⃣قسمت هشتم از داستان عاشقانه مذهبی❣
(یادت باشه)
🌱بخش اول
زندگی نامه
🌱فصل اول
یک کرشمه،یک تبسم،یک خیال
🌱 برگ هشتم
بعدگفت:«حتماً از حقوقم خبردارین؟دوست ندارم بعدأ سر این چیزا به مشکل بخوریم،از حقوق ما چیز زیادی در نمیاد»،گفتم:«برای من این چیزا مهم نیست ،من با همین حقوق بزرگ شدم،فکرکنم بتونم با کم و زیاد زندگی بسازم».
همان جا یاد خاطره ای از شهید همت افتادم وادامه دادم:«من حاضرم حتی توی خونه ای باشم که دیوار کاهگلی داشته باشه،دیوارها رو ملافه بزنیم،ولی زندگی خوب ومعنوی داشته باشیم»؛ حمید خندید و گفت:«با این حال حقوقموبهتون میگم تا شما باز فکراتون رو بکنین، ماهی ششصد و پنجاه هزارتومان چیزیه که دست مارو میگیره».
زیاد برایم مهم نبود،فقط برای این که جو صحبت هایمان از این حالت جدی و رسمی خارج بشود،پرسیدم:«اون وقت چقدر پس انداز دارین؟»،گفت:«چیز زیادی نیست،حدود شیش میلیون تومن»،پرسیدم:«شما با شیش میلیون تومن میخوای زن بگیری؟».
در حالی که می خندیدسرش را پایین انداخت و گفت:«با توکل به خدا همه چی جور میشه»،بعد ادامه داد:«بعضی شب ها هیئت میرم،امکان داره دیربیام»،گفتم:«اشکال نداره هیئت رو میتونین برین،ولی شب هر جا هستین برگردین خونه،حتا شده نصفه شب».
قبل از شروع صحبتمان اصلأفکرنمی کردم موضوع این همه جدی پیش برودهر چیزی که حمید می گفت مورد تأیید من بود،وهر چیزی که من می گفتم
حمید تأیید می کرد،پیش خودم گفتم:«این طوری که نمیشه،بایدیه ایرادی بگیرم حمیدبره با این وضع که داره پیش میره باید دستی دستی دنبال لباس عروس باشم».
به ذهنم خطور کرد از لباس پوشیدنش ایراد بگیرم ولی چیزی برای گفتن نداشتم، تا خواستم خرده بگیرم ته دلم گفتم:«خوب فرزانه توکه همین مدلی دوست داری». نگاهم به موهایش افتادکه به یک طرف شانه کرده بود،خواستم ایراد بگیرم ولی باز دلم راضی نشد،چون خودم را خوب می شناختم ،این سادگی ها برایم دوست داشتنی بود.
وقتی از حمید نتوانستم موردی به عنوان بهانه پیداکنم سراغ خودم رفتم.
سعی کردم از خودم یک غول بی شاخ و دم درست کنم که حمیدکلأاز خواستگاری من پشیمان شود،برای همین گفتم:«من آدم عصبی هستم،بداخلاقم،صبرم کمه،امکان داره شما اذیت بشی»،حمیدکه انگارمتوجه قصدمن از این حرفها شده بود گفت:«شما هرچقدر هم عصبانی بشین، من آرومم،خیلی هم صبورم،بعید می دونم با این چیزها جوش بیارم».
گفتم:«اگه یه روزی برم سرکاریا برم دانشگاه،خسته باشم،حوصله نداشته باشم،غذا درست نکرده باشم،خونه شلوغ باشه شما ناراحت نمیشی؟»،گفت:«اشکال نداره،زن مثل گل می مونه حساسه،شماهرچقدرهم حوصله نداشته باشی من مدارا می کنم»،خلاصه به هر دری زدم حمید روی همان پله اول مانده بود،از اول تمام عزم خودش را جزم کرده بود که جواب بله را بگیرد،محترمانه باج می داد و هرچیزی می گفتم قبول می کرد!.
حال خودم هم عجیب بود،حس می کردم مسحور او شده ام،با متانت خاصی حرف می زد،وقتی حرف می زد از ته دل محبت را از کلماتش حس می کردم،بیشترین چیزی که من را درگیر خودش کرده بودحیای چشم هایش بود،یا زمین را نگاه می کرد،یا به همان نمکدان خیره شده بود.
محجوب بودن حمید کارش را به خوبی جلو می برد،گویی قسمتم این بود که عاشق چشم هایی بشوم که از روی حیا به من نگاه نمی کرد،بااین چشم های محجوب و پر از جذبه می شد به عاشق شدن در یک نگاه اعتقاد پیداکرد ،عشقی که اتفاق می افتدو آن وقت یک جفت چشم می شود همه زندگی ،چشم هایی که تا وقتی می خندید همه چیز سرجایش بود،از همان روز عاشق این چشم ها شدم،آسمان چشم هایش را دوست داشتم،گاهی خندان و گاهی خیس و بارانی!.
نیم ساعتی از صحبت های ما گذشته بود که موتور حمید حسابی گرم شد،بیشتر او صحبت می کردومن شنونده بودم یا نهایتأبا چندکلمه کوتاه جواب می دادم ،انگارخودش هم متوجه سکوتم شده باشد پرسید:«شماسؤالی نداری؟اگرچیزی براتون مهمه بپرسید».
ادامه دارد.....
#ماه_رجب
#امام_جواد
#دهه_فجر
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho
🌹خـــدایـا…
وقتی ڪه شب میرسد!
افڪارم از تو و عشقت،
آرامش میگیــرد!
خوابم از امنیت و مهرت،
اطمینان میابد!
مرا از واسطه های آرامش
و شادی بندگانت قرارده.
#دهه_فجر
#ماه_رجب
#امام_جواد
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@sarbazsho