فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ | تقریظ رهبر انقلاب بر «کتاب خاتون و قوماندان» منتشر شد.
شهید مدافع حرم
#علیرضا_توسلی
کتاب #خاتون_و_قوماندان
🔴@sarbazanzeynab🔴
حضرت طلبید؛
من هم شدم مدافع حرم
تا مادری که
در بی پدری با هزاران زحمت و سختی
آن هم با شرایطی که خودش داشت،
بزرگم کرده بود؛
نزد حضرت روسفید باشد
شهید مدافع حرم
#سجاد_زبرجدی
🔴@sarbazanzeynab🔴
﷽یاد خاطرات عاشقان شهدا﷽
#شهید مدافع حرم «حسن قاسمی دانا» از بسیجیان مشهد در 2 شهریور 1363 به دنیا آمد. او #دومین پسر خانواده بود و به غیر از خودش 3 برادر دیگر هم دارد. پس از اخذ دیپلم در دانشگاه حقوق شهرستان «بردسکن» قبول شد، اما به آنجا نرفت و در نانوایی پدر مشغول به کار شد.
او از روحیه نظامیگری برخوردار بود و به رزم علاقه داشت که این خصوصیت، از او یک بسیجی فعال ساخته بود که همیشه در رزمایشهای عمومی، داوطلبانه حضور داشت.
شهید قاسمی دانا به حضرات معصومین ارادت ویژهای داشت و این دوستی به گونهای بود که دو ماه محرم و صفر را عزاداری میکرد و لباس مشکی از تنش خارج نمیشد.
او همیشه به شهادت فکر میکرد و دلنوشتههای زیادی از او برجای مانده که از خدا مرگ باعزت و جاندادن برای ائمه (ع) را خواهان است.
شهید مدافع حرم
#حسن_قاسمی_دانا
🔴@sarbazanzeynab🔴
🔘اطلاعیه / پخش ویژه برنامه تلویزیونی " مراسم چهلمین روز شهادت شهید مدافع حرم مقداد مهقانی " با سخنرانی سردار خادمی ؛ رییس سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
⏱️زمان : شنبه 23 اردیبهشت (امروز) ساعت 18:40
📺پخش از صدا و سیمای مرکز گلستان
شهید مدافع حرم
#مقداد_مهقانی
🔴@sarbazanzeynab🔴
🔰مدافع حرمی که از چهره خسته حاج قاسم خجالت میکشید
شهید مدافع حرم
#محمودرضا_بیضائی
جزئیات و ارسال نظر در👇
https://www.jahannews.com/report/837253
🔴@sarbazanzeynab🔴
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸🌱🌸
🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸
🌸🌱🌸
🌱🌸
🌸
#یادت_باشد🌱
قسمت 14
حمیدکه ازروی شوق چشمش راروی بدی آب وهوابسته بودگفت:"هوابه این خوبی.اتفاقاجون میده برای خریددونفره.امروزبایدحلقه روبخریم،من به مادرم قول دادم."
چندتامغازه طلافروشی رفتیم.دنبال یک حلقه ی سبک وساده میگشتم که وقتی به انگشتم می اندازم راحت باشم،ولی حمیددنبال حلقه های خاصی بودکه روی آن نگین کارشده باشد.ویترین مغازه هاراکه نگاه میکردیم،احساس کردم میخواهدحرف بزند،ولی جلوی خودش رامیگیرد.گفتم:"چیزی هست که میخواین بگین؟احساس میکنم حرفتون رومیخورین".
کمی تامل کردوگفت:"آره ولی نمیدونم الان بایدبگم یانه؟"
گفتم:"هرجورراحتین،خودتون روزیاداذیت نکنین،موردی هست بگین."
یک ربع گذشت.همه ی حواسم رفته بودبه حرفی که حمیدمیخواست بگوید.روی ویترین مغازه هاتمرکزنداشتم ونمیتوانستم انتخاب کنم.گفتم:"حمیدآقا!میشه خواهش کنم حرفتون روبزنین،من حواسم پرت شده که شماچی میخوای بگی؟"هنوزهمین طوری رسمی همیشه باحمیدصحبت میکردم.
به شوخی گفت:"آخه تامل من تموم نشده!"
گفتم:"ممنون میشم تامل خودتون روتموم کنیدکه من بتونم توی این وضعیت آب وهواباحواس جمع یه حلقه انتخاب کنم!"
بازکمی صبرکردودست آخرگفت:"میشه مهریه روکمتربگیریم؟من باچهارده تاموافق ترم."
تاگفت مهریه،یادحرفهای دیروزوپیشنهادمادرم به حمیدافتادم که قراربودموقع خریدحلقه،سرمهریه چانه های آخررابزند!گفتم:"این همه تامل برای همین بود؟من که نظرم روهمون دیروزگفتم.همه ی فامیل های سمت مادری من مهریه های بالای پونصدتاسکه دارن،بازمن خوب گفتم سیصدسکه.دویست تابه شماتخفیف دادم.شماهم قبول کن،خیرش روببینی!
"هیچ حرفی نزد.ازروزاول که باهم صحبت کردیم همین رفتارراداشت،فقط میخواست من راضی باشم.این رفتاربرایم خیلی باارزش بود.
بعدازکلی سبک سنگین کردن،یک حلقه ی متوسط خریدیم؛گرمی صدوچهارده هزارتومان که سرجمع ششصدهزارتومان شد.موقع برگشت ازحمیدخواستم پیاده برگردیم.دوست داشتم باهم صحبت کنیم،بیشتربشنوم وبیشتربشناسمش؛این طوری حس آرامش بیشتری پیدامیکردم.
ازبازارتاچهارراه نظام وفاپیاده آمدیم.حمیددنبال مغازه ی آبمیوه فروشی بودکه من رامهمان کند،اماهرچه جلورفتیم چیزی پیدانکردیم.گفت:"اینجایه مغازه نداره آدم بخوادخانمش رومهمون کنه؟"خندیدم وگفتم:"خب این خیابون همش الکتریکیه،کی میاداینجاآبمیوه فروشی بزنه؟"
مغازه های الکتریکی راکه ردکردیم،نزدیک منبع آب خیابان سعدی بالاخره یک آبمیوه فروشی پیداکردیم.حسابی خودش رابه خرج انداخت؛دوتابستنی به همراه آب طالبی وآب هویج خرید.آب معدنی هم خرید.
من بالیوان کمی آب خوردم.به حمیدگفتم:"ازنظربهداشتی نظربعضیااینه که آب روبایدتوی لیوان شخصی بخوریم،ولی شنیدم یکی ازعلماسفارش کردن برای اینکه محبت توی زندگی ایجادبشه خوبه که زن وشوهرتوی یه لیوان آب بخورن."تااین راگفتم،حمیدلیوان خودش راکنارگذاشت ولیوانی که من باآن آب خورده بودم راپرکرد.موقع آب خوردن خجالت میکشید،گفت:"میشه بهم نگاه نکنی من آب بخورم؟"
میخواستم اذیتش کنم.ازاوچشم برنداشتم.خنده اش گرفته بود.نمیتوانست چیزی بخورد.گفتم:"من روکه خوب میشناسید،کلابچه شیطونی هستم."بعدهم شروع کردم به گفتن خاطرات بچگی وبلاهایی که سرخواهرکوچکترم می آوردم.گفتم:"یادمه بچه که بودم چنگال رومیزدم توی فلفل وبه فاطمه که دوسال بیشترنداشت میدادم.طفلی ازهمه جابی خبرچنگال رومیذاشت داخل دهانش،من هم ازگریه آبجی کیف میکردم!"
خاطرات وشیطنت های بچگی راکه گفتم،حمیدباشوخی وخنده گفت:"دختردایی،هنوزدیرنشده.شتردیدی ندیدی!میشه من باشماازدواج نکنم؟"گفتم:"نه،هنوزدیرنشده!نه به باره،نه به دار!بریدخوب فکراتون روبکنین،خبربدین."
بعدازخوردن بستنی،بااینکه خسته شده بودم،ولی بازپیاده راه افتادیم.حسابی سردل صحبت هایش بازشده بود،گفت:"عیدهاکه می اومدیم خونتون دوست داشتم دراتاق روبازکنی بیای بیرون که ببینمت.وقتی نمی اومدی،حرصم میگرفت،ولی ازخونتون که درمی اومدیم،ته دلم میدیدم که ازکارت خوشم اومده،چون بیرون نیومدی که نامحرم توروببینه".راست میگفت.عادت داشتم وقتی نامحرمی به خانه مامی آمدازاتاقم بیرون نمی آمدم.
برایم جالب بودبدانم عکس العمل حمیدوقتی باراول جواب منفی دادم چه بوده.پرسیدم:"وقتی شنیدین من جواب رددادم چی شد؟"
ادامه دارد...
شهید مدافع حرم
#حمید_سیاهکالی_مرادی
🔴@sarbazanzeynab🔴
🍃🌹پاسدار شهید مدافع حرم پویا ایزدی نیروی لشکر 8 نجف اشرف که اول آبان 94 در 32 سالگی طی عملیاتی در جنوب حلب به شهادت رسید و در گلزار شهدای زادگاهش باغبهادران به خاک سپرده شد.
شهید مدافع حرم
#پویا_ایزدی
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴تصاویر دیدار شهید قاسم سلیمانی با شهید مصطفی بدرالدین در جبهههای سوریه
🔸شبکه تلویزیونی المیادین برای اولینبار تصاویر پخش نشدهای از دیدار سردار شهید قاسم سلیمانی با شهید مصطفی بدرالدین از فرماندهان حزبالله لبنان در نبردهای منطقه "سهل الغاب" در حومه حماه و همچنین محورهای عملیاتی جنوب سوریه پخش کرد.
🔸سید مصطفی بدرالدین ملقب به «سید ذوالفقار» فرمانده شاخه نظامی حزبالله لبنان، که به نوعی جانشین شهید عماد مغنیه محسوب میشد، بامداد جمعه در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۹۵ در انفجاری در نزدیکی فرودگاه بینالمللی دمشق به شهادت رسید.
شهدای مدافع حرم
#حاج_قاسم_سلیمانی
#مصطفی_بدرالدین
🔴@sarbazanzeynab🔴
هدایت شده از قاصدک
💜 دیگه نگران نباش که اعتماد به نفست کمه
و به خودسازی و آرامشت نمیرسی
برای دیدن آموزش های #رایـــگان
اینجــــــــــــــــــــــا کلیــــــــــــــــــــــک کن
تا توی کانال عضو بشـی😍🌱
💜 بهت یاد میدم به نسخه ی بهتر خودت تبدیل بشی
و اعتماد به نفست رو بالا ببری و
جـــــــــــــذاب بشــــــــــی👑🌱
✅ کافیه روی لینک زیر ضربه بزنی👇
.
https://eitaa.com/joinchat/1634271298C2b479acc30
📕 معرفی کتاب
🔴 خاتون و قوماندان
🔻 روایتی عاشقانه و سراسر احساس از همسر شهید توسلی (ابوحامد)
🔹 شهید علیرضا توسلی فرمانده و بنیانگذار لشکر فاطمیون است و همه او را در میدان جنگ به نام ابوحامد میشناختند؛ مردی که با شروع جنگ تحمیلی،به کردستان رفت و زمانی دیگر برای نجات مردم بیگناه افغانستان برابر ارتش شوروی ایستاد و سرانجام در شهر درعای سوریه، در نبرد با جبهه النصره شهید شد.
شهید مدافع حرم
#علیرضا_توسلی
🔴@sarbazanzeynab🔴
یکی از بچهها مزاحم نوامیس مردم میشد. به سید میلاد ماجرا را شرح دادم. گفت تو کارت نباشه وایسا کنار. من گفتم الآن است که بزند توی گوش آن پسر، ولی با صحنه عجیبی مواجه شدم! سید طوری با این نوجوان صحبت کرد که من جا خوردم. روز بعد گفتم: سید چی شد؟ من گفتم الآن طرف رو چنان میزنی که دیگه نتونه بلند شه. خندید و گفت: یه جور دیگه زدمش!! راست میگفت. چنان زده بود که من از فردا آن جوان را در مسجد میدیدم. بله. سید میلاد، شیطان درون آن نوجوان را زده بود. سید برای آن شخص وقت گذاشت. آن پسر را در طی یک ماه چنان تغییر داد که من کم آوردم! آن سال همان پسر را با خودش برد و خادمالشهدا کرد.
شهید مدافع حرم
#سیدمیلاد_مصطفوی
🔴@sarbazanzeynab🔴
توی کار اهل دودر کردن نبود
پُرکار بود و به پُرکاری اعتقاد داشت
میگفت: من یکبار در حضور حاجقاسم
برای عدهای حرف میزدم
گفتم من اینطور فهمیدهام که خداوند
شهادت را به کسانی میدهد که پُرکار
هستند و شهدایِ ما اینطور بودهاند
حاجقاسم حرفم را تایید کرد و گفت:
بله همینطور بود..
شهید مدافع حرم
#محمودرضا_بیضائی
🔴@sarbazanzeynab🔴
🌹🍃
🍃
•• 🌷صبحتون شهدایی🌷 ••
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
《بِسمِالرَّبِالشُهَداوَالصِدیقین》
ما فرزندان مدرسهای هستیم
که در آنجا یاد گرفتیم آزاد
زندگی کنیم...
ما امنیت را از دشمن التماس
و گدایی نمیکنیم .
🕊شهید#جهاد_مغنیه🕊
🔴@sarbazanzeynab🔴
شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی🌻
🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐
تاریخ ولادت: ۱۳۶۴/۸/۲۸
محل ولادت: همدان
تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۹/۱۶
محل شهادت: حلب سوریه، منطقه خان طومان
مزار : زیباشهر قرچک، گلزار شهدای بی بی زبیده
شهید مدافع حرم
#مهدی_قاضی_خانی
🔴@sarbazanzeynab🔴
هدایت شده از قاصدک
دیده ها حیران به داغ صادق است
چشم ها گریان به داغ صادق است
مهدی زهرا که خود صاحب عزاست
در بقیع میهمان به داغ صادق است
🏴به لطف و عنایت خداوند متعال در سالروز شهادت امام صادق علیه السلام به سوگ می نشینیم و به یاد آن امام که مکتب اسلام وام دار تلاش های بی دریغشان است اقامه عزا خواهیم داشت .🏴
⌚️زمان:دوشنبه 25 اردیبهشت ماه ساعت 20
مکان: رباط کریم،فرهنگیان، خیابان دادگستری، کوچه پیام ،مدرسه علمیه امام خمینی (ره)
💠پذیرای نذورات شما بزرگواران و مشارکت در اطعام و برپایی مجلس اهل بیت علیهم السلام هستیم.
🔰مشارکت و پرداخت نذورات 👇👇
شماره کارت
💳
5022291321737809هیئت محبان ولایت (روی شماره کارت بزنید کپی میشود) ❇️همراهی شما باعث افتخار ماست👇 https://eitaa.com/joinchat/3273195800C8511edfe5f #مکتبامامصادقعلیهالسلام #شهادتصادقآلمحمدصلواتاللهعلیه
☑️طراح سامانه پرتاب پهپادهای انتحاری شاهد ۱۳۶ سپاه که بود؟
🔹سکوی پرتاب پهپاد انتحاری شاهد ۱۳۶ توسط شهید «سیدعمار موسوی» از شهدای مدافع حرم که در جریان حمله موشکی رژیم صهیونیستی به پایگاه هوایی T۴ سوریه به مقام شهادت نائل آمده بود، طراحی شده است.
شهید مدافع حرم
#سیدعمار_موسوی
🔴@sarbazanzeynab🔴
🍃"شهید علیرضا بابائی" نخستین شهید بسیجی مدافع حرم از مهد شهیدپرور استان مرکزی و شهر اراک است که در دفاع از حرم مطهر اهل بیت(ع) به خیل شهدا پیوست.
شهید بابائی، متولد 1351 بود که از همان دوران جوانی در گروههای بسیج فعالیت داشت و این فعالیت را تا زمان اعزام به جبهههای سوریه ادامه داده بود، فعالیت خود را در دانشگاه اراک با سمت کارآمند آغاز و سپس به یکی از چهرههای ماندگار این محفل علمی مبدل شد.
شهید بابایی در تاریخ 25 اردیبهشت ماه سال 95 و در منطقه فلوجه عراق براثر عملیات تله انفجاری تروریستهای تکفیری پس از مجروحیت از ناحیه دو چشم و دست راست پس از انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🌷شهید مدافع حرم علیرضا بابایی در بخشی از وصیت نامه خود نوشته بود: «یقین داشته باشید که من با قلبی مالامال از عشق به اهل بیت (ع) و با عقلی سلیم و احساسی پایدار و منطقی پا در این مسیر میگذارم، نه جبری بر رفتن دارم و نه علاقهای به شهرت دنیا، بلکه بر اساس وظیفه شرعی دفاع از دین اسلام و تصفیه روح زنگار گرفته ام، این راه را انتخاب کردهام.
🌹شهید حاج علیرضا بابایی🌹
🌷🍃تولد: اراک
🌹🍃تاریخ شهادت 25اردیبهشت1395
🌷🍃محل شهادت فلوجه عراق
شهید مدافع حرم
#حاج_علیرضا_بابایی
🔴@sarbazanzeynab🔴
سالروز شهادت
شهید مدافع حرم «حمید #محمدرضایی»
شهید مدافع حرم سردار حاج محمد رضایی متولد ۱۳۵۰ در منطقه شال قزوین بود و در سال ١٣۶۴ به جبهه اعزام شد. وی در سال ١٣۶۶ به عضویت سپاه پاسداران در آمد و در همین سال در عملیات والفجر ۱۰ در آزادسازی شهر حلبچه عراق و سال ١٣۶٧ در عملیات بیت المقدس ۶ در منطقه سلیمانیه عراق شرکت کرد و به مقام جانبازی نائل آمد.
سردار شهید محمد#رضایی در سال ١٣۶٩ ازدواج کرد که ثمره آن یک دختر و دو پسر است.
این شهید سرافراز در آخرین مسئولیت خود که معاون عملیات تیپ ٨٢ صاحب الامر (عج) قزوین بود با فرماندهی عملیات مقابله با گروهک تروریستی غرب کشور (پژاک) در سال ۱۳۹۰ در پاکسازی آن منطقه از لوث وجود آنان نقش مؤثری داشت.
شهید محمدرضایی اولین بار در سال ۱۳۹۱ و دومین بار، اردیبهشت سال ۱۳۹۴ به منطقه سخنه در ۷۰ کیلومتری تدمر سوریه به عنوان مستشار نظامی اعزام شد که در تاریخ ۲۴ اردیبهشت همان سال، آن منطقه توسط گروهک داعشاشغال شد و شهید سردار حمید محمدرضایی در آن منطقه مفقودالاثر شد.
با پیگیریهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سپاه قدس، پیکر مطهر شهید به همراه چهار شهید مدافع حرم ایرانی دیگر کشف و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
هدیه کنیم صلواتی نثار اروح مطهرشان
شهید مدافع حرم
#حمید_محمدرضایی
🔴@sarbazanzeynab🔴
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـــعـرفــی_شـهــدا
محمدابراهیم رشیدی
نام پدر : غلامعلی
تاریخ ولادت: ۱۳۶۵
تاریخ شهادت : ۱۳۹۷/۴/۱۰
محل شهادت: عملیاتی مستشاری در مسیر جاده تدمر - دیرالزور سوریه
مدت عمر: ۳۲ سال
محل مزار : گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم
قطعه و ردیف و شماره مزار: قطعه شهدای مدافع حرم
شهید مدافع حرم
#محمدابراهیم_رشیدی
🔴@sarbazanzeynab🔴
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸🌱🌸
🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸
🌸🌱🌸
🌱🌸
🌸
#یادت_باشد🌱
قسمت 15
حمیدآهی کشیدوگفت:"دست روی دلم نذار.من بی خبرازهمه جاوقتی این حرفهاروشنیدم ازاتاق بیرون اومدم وازمادرم پرسیدم شمامگه کجارفته بودین؟این حرفهابرای چیه؟مامان هم داستان روتعریف کردکه رفتیم خونه دایی تقی،ولی فرزانه جواب ردداد.منم باناراحتی وبه شوخی گلایه کردم که آخه مادرمن!رفتیدخواستگاری،منونبردین؟خودتون تنهایی رفتین؟کجابدون دامادمیرن خواستگاری که شمارفتید؟بعدهم رفتم داخل اتاق.اشکم درآمده بود.پیش خودم میگفتم من دخترداییمودوست دارم.هرچی میگذشت،اطمینانم بیشترمیشدکه توبالاخره زن من میشی،امابعدکه شنیدم جواب رددادی همش باخودم کلنجارمیرفتم که مگه میشه کسی که این همه بهش فکرمیکنم ودوستش دارم منودوست نداشته باشه؟"
صحبت به این جاکه رسید،من هم داستان قول وقراری که باخداداشتم راتعریف کردم.گفتم:"قبل ازاینکه شمادوباره بیایدوباهم صحبت کنیم،نذرکرده بودم چهل روزدعای توسل بخونم،بعدهم اولین نفری که اومدوخوب بودجواب بله روبدم،اماشماانگارعجله داشتی؛روزبیستم اومدین!"
حمیدخندیدوگفت:"یه چیزی میگم،لوس نشیا"درحالی که ازلحن صحبت حمیدخنده ام گرفته بود،گفتم:"می شنوم بفرما.
"گفت:"واقعیتش من یه هفته قبل ازاینکه برای باردوم بیایم خونتون رفته بودم قم،زیارت حرم کریمه ی اهل بیت.اونجابه خانوم گفتم یاحضرت معصومه سلام ا...علیهامیشه اونی که من دوستش دارموبه من برسونی؟دل من پیش فرزانه مونده،منوبه عشقم برسون!من توروازکریمه اهل بیت گرفتم."
تاملی کردم وگفتم:"حمیدآقا!حالاکه شمااین روگفتی،اجازه بده منم خوابی که چندسال پیش دیدم روبرات تعریف کنم.البته قول بده شماهم زیادی هوایی نشی!"پرسید:"مگه چه خوابی دیدی؟"
گفتم:"چندسال پیش توی خواب دیدم یه هلیکوپتربالای خونه دورمیزنه ومنوصدامیکنه.وقتی بالای پشت بوم رفتم،ازداخل همون هلیکوپتریه گوسفندسربریده بغل من انداختن."
حمیدگفت:"خواب عجیبیه.دنبال تعبیرش نرفتی؟"
گفتم:"این خواب توی ذهنم بود،ولی باکسی مطرح نکردم،تااین که رفته بودیم مشهد.توی لابی هتل یه تعدادکتاب زندگی نامه وخاطرات شهدابود.اونجااتفاقی بین خاطرات همسرشهید"ناصرکاظمی"،فرمانده ی سپاه پاوه خوندم که ایشون هم خوابی شبیه خواب من دیده.نوشته بودوقتی که مثل من باراول به خواستگاری جواب منفی داده بود،توی خواب می بینه یه هلیکوپتربالای خونه اومدویه گوسفندسربریده همراه یه ماهی توی بغلش انداخت.وقتی این خواب روبرای همکارش تعریف کرده بود،همکارش گفته بودگوسفندسربریده نشونه قربونی توی راه خداست.احتمالاتوازدواج که میکنی همسرت شهیدمیشه.اون ماهی هم نشونه ی بچه است؛البته همسرت قبل ازبه دنیااومدن بچه شهیدمیشه.نهایتاآخرقصه ی زندگیش دقیقاهمینطوری شد.قبل ازبه دنیااومدن بچه،همسرش شهیدشد.اونجاکه این خاطره روخوندم،فهمیدم که من هم احتمالاهمسرشهیدمیشم."
این ماجراراکه تعریف کردم،حمیدنگاه غریبی به من انداخت وگفت:"یعنی میشه؟من که آرزومه شهیدبشم،ولی ماکجاوشهادت کجا."
آن روزکلی باهم پیاده آمدیم وصحبت کردیم.اولین باری بودکه این همه بین ماصحبت ردوبدل میشد.به کانال آب که رسیدیم واقعاخسته شده بودم.حمیدخستگی من راکه دیدپیشنهاددادسوارتاکسی بشویم.تاسوارماشین شدیم،گفت:"ای وای!شیرینی یادمون رفت.بایدشیرینی میگرفتیم."
راهی نیامده بودیم که ازماشین پیاده شدیم.به سمت بازارچه کابل البرزرفتیم.دوجعبه شیرینی خرید؛یک جعبه برای خودشان،یک جعبه هم برای خانه ی ما.یک کیلوهم جدابرای من سفارش داد.گفت:"این شیرینی گل محمدی هم برای خودت،صبح هامیری دانشگاه بخور."
دوست داشتم تاریخ تولدحمیدرابدانم.برای اینکه مستقیماسوالی نکنم تاسفارش شیرینی هاآماده بشودازقصدبه سمت یخچال کیک های تولدرفتم.نگاهی به کیک هاانداختم وگفتم:"این کیک رومی بینین چه شیک وخوشگله؟تولدامسالم که گذشت!امادوم تیرسال بعدهمین مدل کیک روسفارش میدیم.راستی حمیدآقا،شمامتولدچه ماهی هستین؟"
گفت:"به تولدمن هم خیلی مونده،تولدم چهاراردیبهشته."
تاحمیدتاریخ تولدش راگفت درذهنم مشغول حساب وکتاب روزوماه تولدمان شدم.خیلی زودتوانستم یک وجه اشتراک قشنگ پیداکنم.حسابی ذوق زده شدم،چون تاریخ تولدمان هم به هم می آمد.من متولددومین روزچهارمین ماه سال بودم وحمیدمتولدچهارمین روزدومین ماه سال!
ازشیرینی فروشی تافلکه ی دوم کوثربایدپیاده میرفتیم.حمیدورزشکاربودوازبچگی به باشگاه میرفت.این پیاده رفتن هابرایش عادی بود،ولی من تاب این همه پیاده روی رانداشتم.وسط خیابان چندبارنشستم وگفتم:"من دیگه نمیتونم،خیلی خسته شدم."حمیدهم شیرینی به دست باشیطنت گفت:"محرم هم که نیستیم دستتوبگیرم.اینجاماشین خورنیست،مجبوریم تاسرخیابون خودمون روبرسونیم تاماشین بگیریم."
ادامه دارد...
شهید مدافع حرم
#حمید_سیاهکالی_مرادی
🔴@sarbazanzeynab🔴
💌همسفرانه
اولین مرتبهای که عبدالله را دیدم سال 81 بود منزل خودمان، هیکلی نبود، اما قد بلندی داشت و البته خوش تیپ و خوش بر و رو.
وقتی قرار شد با هم صحبت کنیم آنچه که برای من اهمیت داشت اخلاق و ایمان طرف مقابلم بود، و اصلا مسائل مالی نه برایم اهمیت داشت و نه حرفی در این مورد زدم.
عبدالله از کارش و البته سختیهای زندگی با یک نظامی گفت، و اینکه همیشه در حال ماموریت است.
حرفهایش که تمام شد گفت:
آیا بنده را به عنوان همسر می پذیرید؟ و من گفتم: بله.
پدرم پاسدار بود و صحبتهای عبدالله را در زندگیام تجربه کرده بودم.
همان دفعه اول عبدالله را دیدم و صحبت کردیم مهرش در دل من جا خشک کرد و وقتی که محرم شدیم همه زندگیام عبدالله شد، یک روز اگر نمیدیدمش یا صدایش را نمیشنیدم نفس کشیدن برایم سخت میشد.
شـهـیـد مدافع حرم
#عبدالله_باقری
🔴@sarbazanzeynab🔴
💥 لیستی از کتاب های مربوط به شهدای مدافعحرم🌱🕊🌷(قسمت۲)
🌷نام کتاب:حاج قاسم سلام
نویسنده:مجید سان کهن
موضوع:والفجر ۸ به روایت حمیدرضا فراهانی
🌱نام کتاب:دلم پرواز میخواهد
نویسنده:پریسا محسنپور
موضوع:زندگانی شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی
🌷کتاب:تو جای همه آرزوهایم
نویسنده:سمیه گنجی
موضوع:زندگانی شهید لشکر فاطمیون نعمتالله نجفی
🌱کتاب:هیچ چیز مثل همیشه نیست
نویسنده:الهه آخرتی
موضوع:زندگانی شهید مدافع حرم امیر سیاوشی
🌷کتاب:جای من اینجاست
نویسنده:فریبا انیسی
موضوع:زندگانی شهید سیدحمید تقوی
🌱کتاب:پانصد صندلی خالی
نویسنده:لیلی علامالدین
موضوع:یادداشتهای زن سوری در سالهای محاصره الفوعه
🌷کتاب:کتیبه ژنرال قصرالدشت
نویسنده:اکبر صحرایی
موضوع:کودکی تا شهادت شهید عبدالله اسکندری
🌱کتاب:شرط عاشقی
نویسنده:رضیه غبیشی
موضوع:زندگی شهید مدافع حرم سعید سیاح طاهری
🌷کتاب:یک روز بعد از حیرانی
نویسنده:فاطمه سلیمانی
موضوع:شهید مدافع حرم دهه هفتادی محمدرضا دهقانامیری
🌱کتاب:ذوالفقار
نویسنده:علیاکبر مزدآبادی
موضوع:برشهایی از خاطرات شفاهی حاج قاسم سلیمانی
🌷کتاب:حاج قاسم
نویسنده:علیاکبر مزدآبادی
موضوع:جستاری در خاطرات حاج قاسم سلیمانی
#مدافعان_حرم
#نمایشگاه_کتاب
🔴@sarbazanzeynab🔴
📚 #بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند
"بیست و هفت روز و یک لبخند"، روایتی است از زندگی شهید مدافع حرم، #بابک_نوری_هریس به قلم سرکار خانم فاطمه رهبر از زبان خانواده و دوستان و هم رزمان شهید. شهید نوری هریس دانشجوی بسیجی که داوطلبانه به صفوف رزمندگان مدافع حرم در سوریه ملحق شد و در عملیات آزادسازی منطقه بوکمال در سن 25 سالگی، دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.
ـــــــــــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــــــــــ
نویسنده: فاطمه رهبر
شهید مدافع حرم
#بابک_نوری_هریس
🔴@sarbazanzeynab🔴
✨فرازی از وصیتنامه
خوش ندارم که این شادمانی را بالباس های سیاه وغمگین ببینم غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب کبری سلام الله باید باشد اشک وآه وناله اگر هست برای اربابمان امام حسین باید باشد
واگر دلتان گرفته روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ی ارباب وخانم جان تنگ است.اما چه خوشحالی بالاترازاینکه فدایی راه این بزرگواران شویم.پس غمگین نباشید...💔
شهید مدافع حرم
#رسول_خلیلی
🔴@sarbazanzeynab🔴