#نماز_جمعه
#خشم_دشمن_از_نماز_جمعه
سال ۶۰ در اردوگاه رمادی #نماز_جماعت آزاد بود. یک روز جمعه بچه ها تصمیم گرفتند #نماز_جمعه برگزار کنند. زمینه را فراهم کردیم و نماز به خوبی برپا شد. در حال نماز متوجه شدیم که تعداد زیادی عراقی دور ما حلقه زده اند و منتظرند تا نماز به پایان رسد. پس از سلام نماز، همه با هم #دعای_وحدت خواندیم. عراقی ها دیگر تاب نیاوردند و به ما حمله کردند. آن ها با هر چه در دست داشتند، می زدند. بچه ها به سوی اتاق ها می دویدند و آن ها هم چنان ضربه های کابل را بر بدنشان می زدند.
از آن روز به بعد روزهای جمعه نزدیک ظهر بچه ها را داخل اتاق ها می کردند و درها را می بستند تا کسی نماز جمعه نخواند.
۲۰۱-خاطره ی ابوالحسن بریمانی
📚قصه ی نماز آزادگان، ص ۲۲۲
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝