#نماز_اول_وقت
#نظافت_برای_عبادت
زمستان بود. توی راه کرمانشاه، بچه بغلش بود. زد و لباسش را نجس کرد. رسیدیم به یک قهوه خانه ی بین راهی. گفت: نگه دار.
پیاده شد. همه پیاده شدیم. از قهوه چی سراغ آب گرم را گرفت. فكر کرد برای چای می خواهیم.
گفت: داریم. بعد که فهمید می خواهد خودش را آب بكشد، گفت: نه، نداریم. این جا حموم نداریم
که. صیاد دست بردار نبود. بالاخره هر طور بود، خودش را آب کشید و لباسش را عوض کرد که پاک باشد، که نماز اول وقت را از دست ندهد.
۱۳۵- شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
📚یادگاران، جلد ۱۱ کتاب شهید علی صیاد شیرازی، ص ۷۸
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝