📌 #لبنان
نگذارید این پرچم سرخ بر زمین بیافتد
امروز ۶۰هزار دلار دیگر واریز شد؛ یک خیر تهرانی.
دوباره سفارش ۱۰هزار پتو دادیم. زمستان در پیش است.
خبر آمد اسراییل انبار هلال احمر ایران در مرز سوریه-لبنان را زده. چند روز پیش هم چند تریلی کمکهای عراق را در مرز سوریه زد. میخواهد لبنان را محاصره غذایی-دارویی کند. عین غزه.
برخی آوارهها به لاذقیه و در زینبیه دمشق به حرم زینب(س) پناه بردند. برخی در شمال لبنان، برخی در خانههای اقوام سنی و مسیحی.
اما تا کی؟
شیخ ظاهر: «حزب در اهل تسنن و مسیحی هم طرفدار دارد هم مخالف. اسراییل بهدنبال ایجاد نارضایتی اجتماعی مخالفان علیه حزب است. و قدم بعد جنگ داخلی عليه بدنه اجتماعی حزب.»
آوارهها میکوشند بار نباشند بر سایر طایفهها. برخی روزها یک وعده غذایی هست. ولی اثری از استیصال نیست.
کمپها منظم و بدون مزاحمت است.
با این حال در چشم مخالفان حزب، مزاحم و گاه دشمناند.
اسراییل با همین هدف تکخانههایی را در خارج ضاحیه میزند. برای احساس ناامنی سایر طوایف و ایجاد نارضایتی اجتماعی علیه حزب.
حزب همزمان در دو جبهه میجنگد؛ رزم نظامی در جبهه جنوب علیه اسراییل و جبهه ساماندهی آوارهها در شهرها.
گرچه حزب انبارهای غذایی مخفی دارد، اما این جنگِ یکی دوماهه نیست. بالاخره یک میلیون آواره کم خواهند آورد. زندگی چند خانوار در یک اتاق ملالآور است. ایضا کمبود شیرخشک، خشکبار، خرجهای روزانه و...
غالب آوارهها، مردهایشان در جبهه جنوباند.
افتادن پرچم حزب در شهرها، یعنی شکست در جبهه شهری. پشت جبهه فرو بریزد، جبهه جنوب شکننده خواهد شد.
سرپانگهداشتن جبهه شهری یعنی افزایش تابآوری جبهه نظامی.
در جنگ غزه، راهها بسته و همهمان بهدنبال راهی برای کمک بودیم. گرچه راه ارسال به لبنان نیز فعلا مسدود است، اما اینجا همه چیز قابل خرید است. از کالا تا آدم!
مهدی قمی خط واریز پول از تهران به یک صرافی در بیروت را راه انداخته، صراف کارمزدی نمیگیرد. همه کمکها با هماهنگی کمیته اجتماعی حزب است.
یا علی بگویید
و نگذارید پرچم حزب در شهرها پایین بیافتد...
جواد موگویی
چهارشنبه | ۱۸ مهر ۱۴۰۳ | #لبنان #بیروت
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
💠حامیان جبهه مقاومت در سبزوار🔻
✊ @sarbedar_moghavemat
سربداران؛ حامیان جبهه مقاومت
سوهان خانگی روایت خانم جوانمرد به قلم فاطمه قلمشاهی | مشهد👇
سوهان خانگی
از وقتی آقا گفته بودند فرض نه، دقیقا از وقتی معنای فرض را فهمیدم شروع کردهام. طرح درسم را تغییر دادم و هر مطلبی که در کتاب آمادگی دفاعی بود را به جهاد تبیین تعبیر میکنم. شبهههای فضای مجازی را میآورم کلاس و با شاگردها حلّاجی میکنیم. شمارهکارت سایت رهبری را گذاشتهام داخل لیست پر استفادهها و هرموقع دستم میرسد پول واریز میکنم.
شب قبل از خواب اعلامیهی هیئت را میبینم:
«خبر ویژه: همزمان با مراسم هیئت برپایی بازارچهٔ خیریه به نفع جبههٔ مقاومت»
وسط خمیازه به همسرم میگویم فردا پستههای باغ را به بازارچه برساند و اقلامی که پیامک کردم را تهیه کند. ساعت را برای اذان صبح کوک میکنم.
با صدای الله اکبر بیدار میشوم. نماز را که میخوانم شروع میکنم. تمام دبههای بزرگ و کوچک که قابلیت شیشهترشی شدن دارند را در میآورم و حسابی میشویم. ظهر همسرم با دست پر برمیگردد. هر چه لازم داشتهام فراهم است. خریدهایش میشود ترشی.
شب راهی بازارچه میشویم.
میز را که تحویل میگیریم. دخترم بستهها را میچیند. پستهها و کشمشهای باغ و چند ظرف سوهان که خودم چند وقت پیش درست کردهام، یکی یکی روی میز قطار میشوند.
چند دقیقهای طول میکشد تا چیزی بفروشیم. دخترم پول را از اولین مشتری میگیرد. میگویم:
میتونی سودش رو حساب کنی؟
- چرا؟
- میخواهم تمام سودش را بدهیم برای مردم غزه و لبنان.
خوشحال است که از دست ما هم کاری برآمده. لبخند میزند و شروع میکند به حساب و کتاب.
روایت خانم جوانمرد
به قلم: فاطمه قلمشاهی
پنجشنبه | ۲۶ مهر ۱۴۰۳ | #خراسان_رضوی #مشهد
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلــه | ایتــا | ویراستی| شنوتو | اینستا
✊ شهید موحدینیا:
انشاالله در آزادی قدس و به نابودی کشاندن اسرائیل همه سهیم باشیم.
💠 حامیان جبهه مقاومت در سبزوار🔻
✊ @sarbedar_moghavemat