eitaa logo
از فکه تا دمشق
199 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
59 فایل
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا رِیحانَةُ الحُسین(علیه‌السلام) ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17344486346515 تبادلات: @R_khalili2004
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷کتاب (کتاب مخفی) 🌷 ماهان لبخندی می زند و می گوید: _ جانم را بخرم؟! چگونه ؟! شما راز قال محمد را فاش کرده اید و من صورت هاتان را دیده ام ! محال است بگذارید سالم بمانم! خالد سری تکان می دهد و بی آن که نگاهش کند : می گوید: _ راست گفتی ! محال است بگذارید زنده بمانی ! اما میتوانی رازت را فاش کنی و جان همسر و فرزندت را نجات دهی ! می خندد و سری تکان می دهد. ماهان نمی داند چه باید بگوید! خوب می داند که سلمان فارسی و مقداد و ابوذر مراقب تهمینه و ایوب هستند ، اما ایشان دشمنان علی و محمدند ! بعید نیست بر ابوذر و سلمان و مقداد نیز شمشیر بکشند! خالد ادامه می دهد: _ در رفتن تو رازی هست که باید کشف کنیم . رفیق ما پیش از جان دادن گفت تو خطرناک تر از آن چیزی هستی که خیال می کنیم . زهر مار امانش نداد تا درباره تو بیشتر سخن بگوید . فقط یک کلمه گفت . یک کلمه عجیب . گفت (کتاب!) ابو حامد سری تکان می دهد و می گوید: _ درباره کتاب بگو . کدام کتاب ؟! قرآن ؟! یا کتابی دیگر ؟! سلیمان می گوید: _ من اگر جای تو بودم به حرف می آمدم و راز کتاب را فاش می کردم . جان خودت به درک ! به همسر و فرزندت فکر کن ! آیا دوست داری یک روز پس از مرگ تو ، آن ها اسیر این بیابان ها کنیم و آزارشان دهیم ! ماهان از تصور این حرف خشمگین و غضبناک شده ، انا کاری از او ساخته نیست ! دست بسته در برهوت ، با طناب اسب پیش می رود و فقط باید شنونده باشد . ابو حامد می گوید: _ حال که قرار است بمیری، بگذار برایت فاش و عیان سخن بگویم! ما دشمنان قسم خورده محمد و علی هستیم ! آدم های کوچکی هم نیستیم که بگویی تازه به دوران رسیده ایم ! از بزرگان قبایل حجازیم و از همان ابتدا که محمد دعوی پیغمبری داشت او را می شناختیم! در تمام این برهوت و در تمام حجاز ، نفوذ کرده و سرباز و جاسوس داریم ! https://eitaa.com/sardar_313_martyr