⁉️ فوری ⁉️ فوری
نمی خواهیم مفید باشیم ؟! می خواهیم خادمی کانال مولا را انجام بدیم تا حداقل کاری را انجام داده باشیم؟! 🌷
🌺نیازمند به یک فرد برای خادمی مولا صاحب الزمان(عج) و شهدا 🌺
مسئولیت : پست گزاری
تبادل
در کانال زیر
@sardar_313_martyr
آیدی برای ادمین شدن :
@sadrzadeh31
@aliIzadi86
گفتم: کاش می شد من هم همراهت به جبهه بیایم! لبخندی زد و پاسخی داد که قانعم کرد. گفت: هیچ می دانی سیاهی چادر تو از سرخی خون من کوبنده تر است؟! همین حجابت را رعایت کنی، مبارزه ات را انجام داده ای...
#شهید
#محمد_رضا_نظافت
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
در این دنیا فقط پاکی، صداقت، ایمان، محبت به مردم، جان دادن در راه وطن و عبادت باقی می ماند.
#شهید
#خلبان
#عباس_بابایی
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
1_1473427143.mp3
3.03M
فقط اونجاییکهآقاسیدمیگه :
اگهزنشوننمیدی،
لااقل بفرستشونشهیدبشن😂😂
✔️ ۱ بهمن ، سالروز شهادت یداله کلهر،
قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهدا
📌 شلمچه ۱۳۶۵/۱۱/۰۱
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
آنچهزدمبهسینهخودسنگکربلاست
قدرِتمامعُمردلمتنگکربلاست..♥️
#امام_حسینی🌿
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
یہنگاهبہایندلممیندازی . . . :)💔🕊!
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهیدانه
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
اصلا خبر دارۍ ڪه از دورۍ دارم دق
میڪنم؟
هر شب با عڪس ڪربلا یہ گوشہ هق
هق میڪنم . . . :)💔!
#کربلا
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
ابراهیم می گفت:
برای رفع گرفتاری ها، با دقت تسبیحات حضرت زهرا (س) را بگویید. این تسبیحات را پیامبر زمانی به دخترشان تعلیم فرمودند که ایشان گرفتار مشکلات و سختی های بسیاری بودند.
#شهید
#ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/sardar_313_martyr
🌷کتاب (کتاب مخفی) 🌷
#قسمت_پانزدهم
ماهان لبخندی می زند و می گوید:
_ جانم را بخرم؟! چگونه ؟! شما راز قال محمد را فاش کرده اید و من صورت هاتان را دیده ام ! محال است بگذارید سالم بمانم!
خالد سری تکان می دهد و بی آن که نگاهش کند : می گوید:
_ راست گفتی ! محال است بگذارید زنده بمانی ! اما میتوانی رازت را فاش کنی و جان همسر و فرزندت را نجات دهی !
می خندد و سری تکان می دهد. ماهان نمی داند چه باید بگوید! خوب می داند که سلمان فارسی و مقداد و ابوذر مراقب تهمینه و ایوب هستند ، اما ایشان دشمنان علی و محمدند ! بعید نیست بر ابوذر و سلمان و مقداد نیز شمشیر بکشند! خالد ادامه می دهد:
_ در رفتن تو رازی هست که باید کشف کنیم . رفیق ما پیش از جان دادن گفت تو خطرناک تر از آن چیزی هستی که خیال می کنیم . زهر مار امانش نداد تا درباره تو بیشتر سخن بگوید . فقط یک کلمه گفت . یک کلمه عجیب . گفت (کتاب!)
ابو حامد سری تکان می دهد و می گوید:
_ درباره کتاب بگو . کدام کتاب ؟! قرآن ؟! یا کتابی دیگر ؟!
سلیمان می گوید:
_ من اگر جای تو بودم به حرف می آمدم و راز کتاب را فاش می کردم . جان خودت به درک ! به همسر و فرزندت فکر کن ! آیا دوست داری یک روز پس از مرگ تو ، آن ها اسیر این بیابان ها کنیم و آزارشان دهیم !
ماهان از تصور این حرف خشمگین و غضبناک شده ، انا کاری از او ساخته نیست ! دست بسته در برهوت ، با طناب اسب پیش می رود و فقط باید شنونده باشد . ابو حامد می گوید:
_ حال که قرار است بمیری، بگذار برایت فاش و عیان سخن بگویم! ما دشمنان قسم خورده محمد و علی هستیم ! آدم های کوچکی هم نیستیم که بگویی تازه به دوران رسیده ایم ! از بزرگان قبایل حجازیم و از همان ابتدا که محمد دعوی پیغمبری داشت او را می شناختیم! در تمام این برهوت و در تمام حجاز ، نفوذ کرده و سرباز و جاسوس داریم !
#کتاب_مخفی
https://eitaa.com/sardar_313_martyr