یک رباعی از خیام
ماییم که اصل شادی و کانِ غمیم
سرمایهی دادیم و نهادِ ستمیم
پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم
آیینهی زنگخورده و جام جَمیم
کان: معدن.
داد: عدل.
نزهة المجالس، شروانی، ص ۱۱۱.
#شادیوغم
گل و خار
از بهاءالدین خرمشاهی
شادی ندهد به هیچ کس بی غم، دست
باید که جفا دید ولیکن، دَم بست
در عالم اگر چه نیست یک گل، بی خار
بس خارِ بدون گل، در این عالم هست
زندهمیری، ص ۲۹۴.
#شادیوغم
#گلوخار
#بهاءالدینخرمشاهی