گل و خار
از بهاءالدین خرمشاهی
شادی ندهد به هیچ کس بی غم، دست
باید که جفا دید ولیکن، دَم بست
در عالم اگر چه نیست یک گل، بی خار
بس خارِ بدون گل، در این عالم هست
زندهمیری، ص ۲۹۴.
#شادیوغم
#گلوخار
#بهاءالدینخرمشاهی
کشتی و گِل
از مشتاق اصفهانی
عزیزش دار چون گُل، هر چه در چشم تو خار آید
به جای خویش اگر سنگ است اگر گوهر، به کار آید
چه حاصل گر برون آید ز صد گرداب، آن کشتی
که در گِل مینشیند از میان تا در کنار آید؟
غزلیات و قصاید و رباعیات مشتاق، مکّی، ص ۴۲.
#گلوخار
#کشتیوگِل
#مشتاقاصفهانی