🛑📸 یک زن تبریزی امروز سرویس جواهراتی به ارزش یک میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان به جبهۀ مقاومت در لبنان اهدا کرد
⚠️@Qomonline
#قمآنلاین، کانون اخبار مهم
از چیزی نمی ترسیدم!
#من_زنده_ام #قسمت_پنجاه_و_پنجم اما گروه رقیب نتوانست از حکایت این عشق به نفع خودش بهره برداری کند.
#من_زنده_ام
#قسمت_پنجاه_و_ششم
بی بی قبل از دهه ی عاشورا گفت شاه دیگه کارش تمومه. همین جمله باعث اختلافات زیادی بین بی بی و بابا بزرگ شده بود. آخر عمری این پیرمرد و پیرزن سیاسی شده بودند و با هم مخالفت می کردند. بابابزرگ که طرفدار شاه بود میگفت پیره زن تو چه کار شاه داری شاه چه بدی به تو کرده؟ اما بی بی سخت انقلابی شده بود دائم در حال شربت درست کردن و گلاب پخش کردن بود. با پیروزی انقلاب اسلامی، مردم آبادان صرف نظر از اسلامی بودن انقلاب، بساط نی انبان در خیابان ها به راه انداخته بندری می زدند و زن و مرد پایکوبی می کردند.
آبادان به دلیل سابقه ی نهضت ملی شدن صنعت نفت، پایگاه سیاسی بسیاری از گروه های انقلابی و ضد انقلاب شده بود. اگر یک تشکل سه نفره با هر نام و عنوانی در تهران صورت می گرفت دو نفرشان در آبادان چادر می زدند و پلاکارد دست می گرفتند؛ از حزب توده و مجاهدین خلق و کار و پیکار و جنبش خلق مبارز و کمونیست ها و چریک های فدایی خلق گرفته تا مبارزین خلق عرب و امت مسلمان و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هر کدام صدایی و تریبونی برای اثبات عقاید و رفتار و مسلک شان داشتند.
امام برای پایان دادن به این همه درگیری، همه پرسی سراسری را پیشنهاد دادند. اولین همه پرسی سراسری در بهار ۱۳۵۸ برگزار شد و نود و هشت درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی آری دادند. امام همواره بر وحدت کلمه ای که مردم به آن پاسخ مثبت داده بودند، تأکید می کردند. اما هر روز اسم تازه ای به بازار می آمد و بحث های سیاسی و ایدئولوژیک به داخل خانه ها و کوچه و بازار و مدرسه و دانشگاه کشیده شده بود. بعضی از بحث های اجتماعی حتی به میان خانواده ها سرایت کرده و بین زن و شوهرها و خواهر و برادرها و پدر و مادرها اختلاف انداخته بود. بر پیشانی ملت ایران از کوچک و بزرگ مهر داغ سیاست زده شده بود.
#شبکه_مردمی_کتاب_گرمسار
#من_زنده_ام
#قسمت_پنجاه_و_هفتم
کریم مرتب تازه ترین کتاب های مذهبی را میفرستاد و می گفت هر چه می توانید کتاب بخوانید تا برای دفاع کم نیاورید.
شب ها بعد از نماز مغرب و عشا توی کوچه و خیابان مناظره های عقیدتی - سیاسی برپا بود. زودتر از خانه بیرون می زدیم تا جای بهتری گیرمان بیاید. رهبر این نهضت های خیابانی تعدادی از بچه هایی بودند که در جریان انقلاب به ایران آمده و جزء مبارزان قبل از انقلاب محسوب می شدند که به همراه تعدادی از طلبه های مسجد مهدی موعود و دانشجویان دانشکده ی نفت، رهبری گروه های اسلامی و مردمی را بر عهده گرفته بودند. اما رهبران گروه های مقابل عموماً از بیرون شهر می آمدند و به آنها کمک فکری می رساندند.
بعد از نماز و شام در کوچه ی ۱۰۴۴ محله ی هزاری ها، جای سوزن انداختن نبود. بانی این جلسه ها و بحث ها حسین آتشکده(۱) ، محمد دشتی(۲)، احمد خواجه فرد(۳)، محمد اسلامی نسب و سید بودند همه از جاهای مختلف می آمدند توی کوچه تا پاسی از شب روی زمین های داغ آفتاب خورده می نشستند و بحث می کردند.
انقلاب پیروز شده بود اما خانم سبحانی همچنان مدیر مدرسه بود. هر روز سر یک موضوع شاخ به شاخ می شدیم. از اینکه کتابخانه به انجمن اسلامی مدرسه تبدیل شده بود و هر روز تعداد کسانی که عضو می شدند و برایشان کارت عضویت صادر می کردم بیشتر و بیشتر می شد عصبانی بود.
________________
(۱) شهید حسین آتشکده از فعالان فرهنگی مسجد مهدی موعود که در عملیات کوی ذوالفقاری مجروح و بعد از شش ماه به درجه ی رفیع شهادت نائل شد.
(۲) شهید محمد دشتی از فعالان فرهنگی مسجد مهدی موعود بود که در زمان جنگ شهردار آبادان شد. او و هشت تن دیگر از برادران رزمنده در غروب ۲۳ خرداد ۱۳۹۰ بر اثر اصابت گلوله ی توپ ۲۳۰ به مسجد مهدی موعود در حال وضو گرفتن برای اقامه ی نماز به شهادت رسیدند.
(۳) احمد خواجه فرد از فعالان مسجد مهدی موعود و از کارمندان شرکت نفت بودند.
#شبکه_مردمی_کتاب_گرمسار
#من_زنده_ام
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
کتابخانه از کتاب های عبث پاک شد. برگزاری نمایشگاه کتاب برنامه ی هر ماه بود. سلمان و سید به قم می رفتند و کتاب های دینی می آوردند. چون بچه ها همه تشنه ی این کتاب ها بودند. برای اجرای برنامه های فرهنگی جامع تر به سرمایه ای بیشتر از پول های توجیبی مان احتیاج داشتیم. قرار شد هر روز یکی از بچه ها یعنی زینت چنگیزی، مریم بحری، مریم فرهانیان یا خواهران برهانی پروین، نسرین، سیمین، آش رشته بپزند. با فروش آش رشته دو نمایشگاه بزرگ در سطح شهر و کتابخانه ی عمومی آبادان راه انداختیم. در نمایشگاه اول به نقش زن در تاریخ پرداختیم. آقای مرتضی حسنی(۱) کارهای تصویری و گرافیکی نمایشگاه را انجام دادند و آقای هوشمند که از خطاطان معروف شهر بود کار خطاطی آن را بر عهده گرفت. علی نجاتی در محتوا و تصاویر حجمی تبحر داشت. همزمان با اجرای نمایشگاه آقای فخرالدین حجازی(۲) برای سخنرانی به آبادان آمده بود. در بازدید از نمایشگاه وقتی متوجه شد این نمایشگاه به همت انجمن اسلامی یک دبیرستان برگزار شده ضمن تقدیر از ما مبلغ ده هزار تومان به انجمن اسلامی هدیه کرد و ما توانستیم با این پول یک دوربین و یک ضبط صوت برای انجمن اسلامی بخریم.
________________
(۱) دکتر مرتضی حسنی در دو سال ابتدای جنگ مدیر بیمارستان طالقانی آبادان بود. این بیمارستان از جمله مراکز درمانی جبهه های آبادان و خرمشهر بود که نقش مهمی در درمان مجروحین جنگی و یا اعزام آنان به دیگر مراکز درمانی کشور داشت. وی پس از آن به پیشنهاد فرماندار و امام جمعه آبادان به سمت ریاست هلال احمر آبادان منصوب شد که در آن موقعیت نیز منشا خدمات بسیار به جبهه و رزمندگان بود. دکتر حسنی مدتی نیز در ستاد مرکزی اعزام و درمان خدمت می کرد و پس از پایان جنگ با اخذ دکترای آزمایشگاهی به دانشگاه علوم پزشکی قم منتقل و سالیانی مدیر آزمایشگاههای مرکز بهداشت این استان بود.
وی در سال ۱۳۸۹ بازنشسته شد و هم اکنون در حوزه تخصصی خود فعالیت دارد.
(۲) فخر الدین حجازی سال ۱۳۰۸ در سبزوار به دنیا آمد. ایشان منتخب اول نخستین مجلس شورای اسلامی ایران از حوزه تهران و نیز نماینده دوره های دوم و سوم مجلس تهران و از سخنرانان مذهبی فعال قبل از انقلاب ایران و از جمله سخنرانان پر اقبال حسینیه ی ارشاد بود که در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۶ در تهران چشم از جهان فروبست.
#شبکه_مردمی_کتاب_گرمسار