🌷
عکسی روی دیوار بود که آقا مهدی کنار سردار سلیمانی عکس انداخته بود. خاطره این عکس را هم برایم گفته بود.
تعریف کرد که: «یکبار حاج قاسم آمد در جمع بچهها و ایستاد با هم عکس بگیریم. به شوخی گفتم: سردار خیلی کیف میکنی با ما عکس میاندازی ها.
سردار گفته بود:
کیف که میکنم هیچ دستتان را هم میبوسم.»
قاب را از دیوار برداشتم و گفتم بچهها این هم هدیه ما به سردار. بدهید به او. بچهها هم دادند و گفتم: بگذارید روی دیوار اتاقتان.
موقع رفتن گفتم سردار برای من و بچه هایم دعا کنید.
حاج قاسم گفت:
شما باید برای شهادت من دعا کنید.
گفتم: کشور و ما به شما نیاز داریم. انشاءالله پایان عمرتان با شهادت باشد.
گفت: انشاءالله انشاءالله...
و وقتی رفت سریع از پنجره نگاه کردم. در را باز کرد سوار ماشین شد و رفت اشک من هم میریخت...
#شهید_مهدی_نعمایی
#حاج_قاسم_سلیمانی
🆔 @sardare_kerman
#خاطره
بچهها به حاج قاسم گفتند ما اتاقی داریم که برای باباست. سردار گفت: مرا هم ببرید اتاق بابا را ببینم. اتاقی داریم که عکسها و وسایل اقا مهدی را گذاشتیم. سردار گفت: آفرین کار خوبی کردید.
با خاک محل شهادت اقا مهدی، دوستانش چند مهر درست کرده بودند.
حاج قاسم گفت: میخواهم با این مهرها نماز بخوانم. دو رکعت نماز خواند.
به من گفت اینجا نماز بخوانید و تبدیلش کنید به نماز خانه، موزه قشنگی است....
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_مهدی_نعمایی
🆔 @sardare_kerman