eitaa logo
صرف و نحو کاربردی
3.9هزار دنبال‌کننده
46 عکس
2 ویدیو
0 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صرف و نحو کاربردی
⭕️ https://www.xmind.net/m/ZMpm ⭕️ روی لینک بالا کلیک کنید.👆👆👆👆👆 نموداری زیبا از آمدن فاء در جواب شرط. کجا آمدنش واجبه؟ کجا جایزه؟ کجا ممنوعه؟ 🌱منبع: الهدایة فی النّحو🌱 به کانال صرف و نحو کاربردی بپیوندید.👇👇 🌷 @sarf_v_nahve 🌷
❇️ شیوه‌ی ترجمه‌ی فعل مجهول «متعدّی به حرف جر»: فعل «وَقَعَ» را به مصدرِ آن فعل اسناد می‌دهیم. 🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔 به بیان دیگر مصدر فعل مجهول را فاعل مادّه‌ی «وقع» قرار می‌دهیم. مثالی می‌زنیم تا روشن بشه: «جُلِسَ عَلَی الکرسي» 👈🏻 «وَقَعَ الجُلُوسُ علی الكرسي» ترجمه: نشستن روی صندلی صورت گرفت یا واقع شد. «ذُهِبَ بسعیدٍ» 👈🏻 «وَقَعَ الذهاب بسعیدٍ» ترجمه: بردن سعید، صورت گرفت. 📚 منبع: صرف کاربردی، ص ۳۸ 📖 @sarf_v_nahve
هدایت شده از صرف و نحو کاربردی
در برخی موارد، وزن های صفت مشبهه و اسم مبالغه مشترک است. برای تشخیص وزن اسم مبالغه و صفت مشبهه به روش زیر عمل می کنیم:  ابتدا اسم فاعل آنها را می سازیم بر وزن فاعل (ثلاثی مجرد) اگر آن کلمه ساخته شده کاربرد و معنی نداشت صفت مشبهه است.  اما اگر اسم فاعل آن کاربرد داشته باشد اگر معنایش با خود کلمه یکی باشد اسم مبالغه است در غیر اینصورت صفت مشبهه است. مثال :  عزیز -------> عازِِز -------> صفت مشبهه  صَبور -------> صابر -------> اسم مبالغه  کَفُور -------> کافِر ------->اسم مبالغه  حَکیم (دانا) -------> حاکِم (فرمانروا) -------> صفت مشبهه  صَدیق (دوست) -------> صادِق (راستگو) -------> صفت مشبهه  صَدُوق -------> صادِق -------> اسم مبالغه منبع: www.arabiforall.com 💐 @sarf_v_nahve 💐
اگر در کلامی، نبود، یکی از این سه مورد می‌شود: 1⃣ مصدر: هنگامی که 🌱 برای مصدر، بیاید؛ مانند نُصِرَ نصرٌ عزیز. 🌱 یا مصدر برای بیان نوع باشد؛ نُصِرَ نصرُ الأمیر. 🌱 یا مصدر برای تعیین عدد باشد؛ نُصِرَ نَصرَتان 2⃣ ظرف: هنگامی که: 🌱برای ظرف، صفت بیاید؛ مانند سُهِرَتْ لیلَةٌ کامِلةٌ. 🌱یا اضافه به اسمی شود؛ مانند جُلِسَ أمامُ الأستاذ. 🌱 یا ظرف، عَلَم باشد؛ مانند صِیمَ رمضانُ. 3⃣ مجرور به حرف جر(به جز حرف لام جر)؛ مانند مُرّٕ بالحدیقة. بر خلاف «وُقِفَ لك» که حرف جر، «لام» است. در این جا، ضمیری در وُقِفَ مستتر است که به مصدر(وقوف) برمی‌گردد.(ترجمه: ایستادن برای تو انجام شد. 📚 منبع: صدی من الهدایه فی نهج البلاغه، ص ۵۱ 📖 @sarf_v_nahve
✅ اقسام (صفت) 👇🏻 1⃣ : در «اعراب، تعریف یا تنکیر، جنس و تعداد» از منعوتش تبعیت می‌کند. 👈🏻《هُوَ اللهُ الخَالِقُ البَاری》 👈🏻 عَینان جاریتان 2⃣ : ۲ حالت دارد: 🔰 🍓 ۱- نعت، رفع دهنده‌ی ضمیر مستتر باشد= در «اعراب، تعریف یا تنکیر، جنس و تعداد» از منعوتش تبعیت می‌کند. 👈🏻 جائتني اِمرَأةٌ کَرِیمَةُ الأب (فاعلِ کریمة، ضمیر مستتر است.) 🍓 ۲- نعت، رفع دهنده‌ی ضمیر بارز یا اسم ظاهر باشد: فقط در «اعراب و تعریف یا تنکیر از منعوتش تبعیت می‌کند. 👈🏻《رَبَّنَا اَخرِجنَا مِن هَذِهِ القَریَهِ الظَالِم اَهلُها》 (فاعلِ الظّالم، أهلُها است.) 📚 منبع: بدایة النّحو، ص۲۶۷ 🥇 @sarf_v_nahve 🥇
🖌 در سه حالتِ زیر، حرف نافیه، باید تکرار شود: 🍇 ۱- لا بر سرِ جمله‌ی اسمیه‌ای بیاید که که در ابتدای آن، یک اسمِ معرفه است و لا عمل نکند. 🍇 ۲- لا بر سرِ جمله‌ی اسمیه‌ای بیاید که که در ابتدای آن، یک اسمِ نکره است و لا عمل نکند. 🍇 ۳- لا بر سرِ فعل ماضی بیاید. 📚 منبع: مغني الأدیب، ص ۲۵۱ 🆔 @sarf_v_nahve
💎 مثال برای حالت اوّل: ﴿لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ﴾ (۴۰ یس) 🌱 الشّمس: معرفه است. 💎 مثال برای حالت دوّم: ﴿لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ﴾ (۴۷ صافّات) 🌱 غَوْلٌ: نکره است. 💎 مثال برای حالت سوّم: ﴿فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ﴾ (۳۱ قیامة) 🌱 صَدَّقَ: فعل ماضی 📖 @sarf_v_nahve
📍 : اسم نکره منصوبی است که ابهامِ ما قبل خود را برطرف می‌کند و متضمّن معنای‌ «مِن بیانیه» است. ☘ مثال : ﴿...هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً...﴾ آن شدید تر است از جهت قدرت. 🔸(در این‌جا «أشدّ» ابهام دارم و «قوّةً» تمییز است و ابهامِ آن را بر طرف می‌کند.) 📚 منبع: مغني الفقیه، ص۳۶۱ 📖 @sarf_v_nahve
السلام علیك أيتها الصدیقة الشهیدة. شهادت أم أبیها، بضعة رسول الله (ص)، سیدة نساء العالمین حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تسلیت باد. 🏴 @sarf_v_nahve
🌸 اقسام : 1⃣ تمییز نسبت: هرگاه برای مخاطب، نسبت بین دو طرف جمله مشخّص نباشد و نداند که این نسبت از چه جهتی است، این تمییز، از نسبت، رفع ابهام می‌کند. 🍀 ﴿... وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً﴾ (۴ مریم) بین «اشتعل» و «الرّأس» ابهام وجود دارد. معنایش این است: سر، شعله‌ور شد. 🔺این جا ابهام وجود دارد و «شیباً» (از جهت پیری) این ابهام را برطرف می‌کند. 2⃣ تمییز ذات: برخی از اسم‌های ذات هستند که دارای ابهام اند. 🔸مانند: 🍃۱. اعداد: ﴿... أحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً﴾ 🍃۲. مقادیر چهارگانه (مساحت، وزن، کیل و مقیاس): صاع قمحاً(یک صاع گندم) 🍃۳. شبه مقادیر: کفّ قمحاً (اندازه‌ی یک کف دست گندم) 🍃۴. آن‌چه دلالت بر مشابهت یا مغایرت می‌کند. (لي مثلك صاحِباً. لیس لي غیر الله مُعیناً) 🍃۵. مُمَیَّز از جنسِ تمییز باشد: خاتمٌ فضّةً (انگشتری از نقره) 📚 منبع: مغني الفقیه، ص۳۶۳ و ۳۶۴ جامع الدروس العربیّة، ج۳، ص۱۱۳. http://wikifeqh.ir/%D8%AA%D9%85%DB%8C%DB%8C%D8%B2_(%D9%86%D8%AD%D9%88)#foot22 📖 @sarf_v_nahve
🌿 مثال برای نسبت: طابَ سعدٌ نفْساً. (سعد پاک شد از جهت نفس.) عليٌّ أکثرُ مِن بَکْرٍ علماً. (علی بیش‌تر است از بکر از جهت علم.) الدّم أشدّ إحمراراً من الشّفة. (خون شدیدتر است از لب از جهت قرمزی.) 🔺 @sarf_v_nahve
🎍مثال برای انواع ذات: 🍃اعداد: عندي عشرونَ درهماً (نزد من، بیست درهم است.) جاء أحدٌ و ثلاثونَ تِلمیذاً. (سی و یک دانش‌آموز آمدند.) 🍃مقادیر سه‌گانه: مساحت: لي فرسخٌ أرضاً. (یک فرسخ زمین دارم.) وزن: عندي رطلانِ زیتاً. (نزد من، دو رطل روغن است.) کَیل: اشتریتُ صاعاً قَمْحاً. (یک صاع گندم خریدم.) أعطِني ذِراعاً خَزّاً. (به من یک ذراع پارچه‌ی خز بده.) 🍃 آن‌چه شبیه مقدار است: فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ (ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﺲ هم‌وﺯﻥِ ﺫﺭّﻩ‌ای نیکی ﻛﻨﺪ، ﺁﻥ نیکی ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﺪ.) (۷ الزلزلة) «خیراً» تمییز برای «ذرّه» است. في السماء قدرُ راحةٍ سحاباً. (در آسمان، به اندازه‌ی یک کف دست، ابر است.) 🍃 آن‌چه دلالت بر مشابهت یا مغایرت می‌کند: عِندَنا غیرُ ذلك غَنَماً. (نزد ما است غیر از آن از جهت گوسفند.) وَلا اَري لِكَسْري غَيْرَكَ جابِراً. (و برای دلشكستگی‌ام، جز تو را نمي بينم از جهت جبران كننده‌ بودن.) 🍃مُمَیَّز از جنسِ تمییز باشد: لي خاتَمٌ فِضَّةً. (من انگشتری نقره دارم.) 🔺 @sarf_v_nahve
نسبت، برای برطرف کردنِ ابهامِ موارد زیر می‌آید: 1⃣ ابهام بین فعل و فاعل: فَاِن طبنَ لَکم عَن شیءٍ منه نَفساً... (طِبْنَ←فعل به همراه فاعل است. (نَ=فاعل) این‌جا ابهام وجود دارد که نسبت پاکیِ فاعل، از چه جهت است.) 2⃣ ابهام بین فعل و مفعول: مثال: قُل ربِّ زِدني عِلماً (زدني: بیفزا مرا. علماً: از جهت علم) 3⃣ ابهام بین فعل و نائب فاعل: غُصِبَ حَقّاً. 4⃣ ابهام نسبت تفضیلیه: أشدّ قوّة 📚 منبع: مغني الفقیه، ص۳۶۴ و۳۶۵ 📖 @sarf_v_nahve
🖌چگونگی استعمال اعداد در زبان عربی 🔢 در زبان عربی دو دسته هستند: 🍃 ۱- مانند: واحد (یک)، اثنان(دو)، ثلاثة(سه)، اربعة(چهار)، عشرون(بیست)، مئة(صد)، الف(هزار) و... 🍃 ۲- مانند: الأوّل(یکُم)، الثّاني(دوّم)، الثّالث(سوّم)، الثاني و الثّلاثون(سی و دوّم) و... 📖 @sarf_v_nahve
🔶 توضیح عدد های یک و دو، اگر هم نیایند، باز هم معنایشان فهمیده می‌شود؛ مثل کتابٌ: یک کتاب کتابان: دو کتاب رجُل: یک مرد رجُلان: دو مرد 🔹 : برای تأکید بر یکی یا دو تا بودن، عدد «واحد/واحدة» و «اثنان/اثنتان» بعد از کلمه می‌آید؛ مثال: قَلَمٌ واحِدٌ (یک مداد) امرأةٌ واحدةٌ (یک زن) قلمانِ اثْنانِ (دو مداد) امرَأتانِ اثْنَتانِ (دو زن) 📚 منبع: الهدایة في النّحو، ص۱۵۵ 📖 @sarf_v_nahve
⭕️ توضیح اعداد سه تا ده، با معدودشان مخالفت می‌کنند. (در تعیین مذکر یا مؤنث بودنِ یک کلمه، به مفردش نگاه می‌کنیم.) 🔹 مثال: ﴿…ثَلَاثِ شُعَبٍ﴾ (۳۰ المرسلات) مفردِ «شُعَب»، «شعبة» است و چون مؤنث است، «ثلاث» مذکّر آمد. ﴿…فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ…﴾ (۱۹۶ البقرة) مفردِ «أیام»، «یَوم» است و چون مذکّر است، «ثلاثة» به صورت مؤنّث آمده است. ﴿فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ﴾ (۸۹ المائدة) مفردِ «مساکین»، «مِسکین» است و چون مذکّر است، «عشرة» به صورت مؤنّث آمده است. ﴿فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ﴾ (۱۳ هود) مفردِ «سُوَر»، «سورة» است و چون مؤنّث است، «عشر» به صورت مذکّر آمده است. 📚 منبع: الهدایة في النّحو، ص۱۵۵ 📖 @sarf_v_nahve
🍀 توضیح 🖌 چگونگی استعمال اعداد یازده تا نوزده: 🍭 یازده و دوازده (أحد عشر و اثنا عشر) : هر دو جزء با معدود، مطابقت می‌کند؛ 🍃 مثل: ﴿أحَدَ عَشَرَ کَوکَباً﴾ (٤ يوسف) (كوكب مذکّر است و به همین دلیل، «أحد» و «عشر» مذکّر آمدند.) اِحدَی عَشَرَةَ امرَأةً (اِمرأة مؤنّث است و به همین دلیل، «اِحدی» و «عشرة» مؤنّث آمدند.) ﴿اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا﴾ (٣٦ التوبة) (شهر مذکّر است و به همین دلیل، «اثنا» و «عشر» مذکّر آمدند.) ﴿اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا﴾ (٦٠ البقرة) (عین مؤنّث است و به همین دلیل، «اثنتا» و «عشرة» مؤنّث آمدند. 📚 منبع: الهدایة في النّحو، ص۱۵۵ 📖 @sarf_v_nahve
توضیح 🍭 اعداد سیزده تا نوزده: جزء اوّل با معدود مخالفت می‌کند ولی جزء دوّم با معدود مطابقت می‌کند. 🍃 مثال: ثلاثةَ عشرَ کتاباً (ثلاثة بر خلافِ کتاب که مذکّر است آمده و عشر، مطابق با کتاب، مذکّر آمده است.) ثلاثَ عشرةَ نافذةً (۱۳ پنجره) ثمانیةَ عشر قلماً (۱۸ دفتر) ثمانيَ عشرةَ منضدةً (۱۸ میز) 📚 منبع: الهداية في النّحو، ص۱۵۵ 📖 @sarf_v_nahve
🍀 توضیح 🖌 به اعدادی که مضرب عدد «۱۰» هستند، «عقود» می‌گویند. مثل اعداد ۲۰، ۳۰، ۴۰, ۱۰۰, ۱۰۰۰ و… 🔹 این اعداد، برای مذکّر و مؤنّث به یک صورت کاربرد دارند؛ 🍃مثال: عِشرونَ کتاباً عِشرونَ طالبةً تِسعونَ قلماً تِسعونَ نافِذةً مئةُ رجُلٍ مئةُ امرأةٍ 📚 منبع: الهدایة في النّحو، ص۱۵۵ 📖 @sarf_v_nahve
عدد های «واحِد» و «اثنان» وقتی که یکان هم باشند(مثل ۳۱، ۴۲)، باز هم با معدود مطابقت می‌کنند و عدد های سه تا نه وقتی که یکان هم باشند (مثل ۱۳، ۱۹، ۲۴ ،۲۶ و…)، با معدود مخالفت می‌کنند. 🔶 مثال: واحِدٌ و ثلاثون رجلاً (۳۱ مرد) واحدة و ثلاثون امرأة (۳۱ زن) ثلاثةَ عشرَ رجلاً (۱۳ مرد) ثلاثَ عشرة امرأةً (۱۳ زن) خمسةٌ و أربعون رجلاً (۵۴ مرد) خمسٌ و أربعون امرأةً (۵۴ زن) 📚 منبع: الهدایة في النّحو، ص١٥٦ 📖 @sarf_v_nahve
🍃 🖌 به اعدادی مانند یکم، دوم، سوم و... اعداد ترتیبی می‌گویند. 🎍این اعداد، معمولاً صفت قرار می‌گیرند و در مذکّر یا مؤنّث بودن و تعریف یا تنکیر، از موصوف تبعیّت می‌کند؛ 🎋 مانند: الرّجلُ الأوّلُ، المرأةُ الأولَی الرجّلُ الثانِي، المرأةُ الثانيةُ الرجّلُ الثالثَ عَشَرَ(۱۳)، المرأةُ الثالثةَ عَشَرَةَ الرجّلُ الثالثُ و الأربعون(۴۲)، المرأةُ الثالثةُ و الأربعونَ الرجّلُ الثّلاثونَ(۳۰)، المرأةُ الثلاثون 💠 @sarf_v_nahve
🌺 یا فاطمةُ اشفعي لنا في الجَنّة 🌺 💐 ولادت باسعادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها و روز مادر مبارک باد. 💐 💥 @SARF_V_NAHVE
🍊 افعالی هستند که بر جمله‌ی اسمیه(مبتدا و خبر) داخل می‌شوند و هر دو جزء را منصوب می‌کنند و مبتدا می‌شود مفعول اوّل و خبر می‌شود مفعول دوّم. 📚 منبع: القواعد الأساسيّة للّغة العربیّة، ص۱۵۲ 📖 @sarf_v_nahve
🦋 چهار نوع هستند: 🍓 افعال قلوبی که بر یقین دلالت می‌کنند؛ مثل: 🍃 وَجَدَ 🍃 ألْفَی 🍃 دَرَی 🍃 تَعَلَّمْ 🍓 افعال قلوبی که بر گمان دلالت می‌کنند؛ مثل: 🍃جَعَلَ 🍃 حَجا 🍃 عَدَّ 🍃 زَعَمَ 🍃 هَبْ 🍓 افعال قلوبی که غالباً بر یقین دلالت می‌کنند؛ مثل: 🍃 رَأَی 🍃 عَلِمَ 🍓 افعال قلوبی که غالباً بر گمان دلالت می‌کنند؛ مثل: 🍃 ظَنَّ 🍃 حَسِبَ 🍃 خالَ 📚 منبع: القواعد الأساسيّة للّغة العربیّة، ص۱٥٣ 📖 @sarf_v_nahve
💠 مثال : 🔺یقین: 🔅 وَجَدَ: وَجَدتُ الصّلاحَ سِرَّ النَّجاحِ. «الصّلاح»: مفعول اوّل. «سرّ»: مفعول دوّم معنی: یقین کردم که صلاح، رمز موفقیت است. 🔅 ألفَی: ألفَیتُ الإجتهادَ وَسیلةً لِلفَلاحِ. یقین کردم که کوشش، وسیله‌ی رستگاری است. 🔅 دَرَی: ما دَرَی النّاسُ استِخدامَ قُوَّةِ الطبیعةِ مُمکِناً إلّا أخیراً مردم یقین نکردند که به‌کارگیریِ نیروی طبیعت ممکن است مگر به تازگی. 🔅 تَعَلَّمْ: تَعَلَّمْ قرائةَ القرآنِ مفیداً للقلوب. بدان که خواندن قرآن، مفید است برای قلب‌ها. 🔺گمان: 🎍جَعَلَ: جَعَلْتُ الصَّعبَ سَهلاً. گمان کردم که سختی، آسان است. 🎍حَجا: حَجَوْتُ سَلیماً صَدیقاً. گمان کردم که سلیم، دوست است. 🎍عَدَّ: عَدَدْتُ الصَّدیقَ شَریکاً في الضیق. گمان کردم که دوست، شریک در تنگنا است. 🎍 زَعَمَ: زَعَمْتُ سعیداً شجاعاً. گمان کردم که سعید شجاع است. 🎍هَبْ: هَبِ الأیام مُسالمة. گمان کن که روزها در مسالمت اند. 🔺 غالباً یقین: 🍈 رَأَی: رأیتُ تَقَدُّمَ المَرءِ مَوْقوفٌ عَلی حُسنِ أخلاقِه. یقین کردم که پیشرفت انسان، متوقف است بر خوش اخلاقیَش. 🍈 عَلِمَ: عَلِمتُ الصِّدْقَ مُنجیاً. یقین کردم که راستگویی نجات دهنده است. 🔺 غالباً گمان: 🌱 ظَنَّ: ظَنَنْتُ الفَرَجَ قَریباً. گمان کردم که گشایش نزدیک است. 🌱حَسِبَ: حَسِبْتُ المالَ نافِعاً. 🌱خالَ: خِلْتُ حَمیداً حَزیناً. گمتن کردم که حمید، ناراحت است. 📚 منبع: القواعد الأساسية للّغة العربیّة، ص۱۵۲ 📖 @Sarf_V_Nahve