eitaa logo
کانال صرف افعال لهجه عراقی حب الحسین
1.8هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشارکت برای عموم آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۰۵ أمر/ يأمر: دستور داد، دستور می دهد (دستور دادن) ماضی👇 هوّه أمر: دستور داد هیّه أمرت: دستور داد همّه أمرو: دستور دادند هنّه أمرن: دستور دادند انته أمرت: دستور دادی انتی أمرتی: دستور دادی انتو أمرتو: دستور دادید انتن أمرتن: دستور دادید انی أمرت: دستور دادم احنه أمرنه: دستور دادیم مضارع👇 هوّه یأمر: دستور می دهد هیّه تأمر: دستور می دهد همّه یأمرون: دستور می دهند هنّه یأمرن: دستور می دهند انته تأمر: دستور می دهی انتی تأمرین: دستور می دهی انتو تأمرون: دستور می دهید انتن تأمرن: دستور می دهید انی أمر: دستور می دهم احنه نأمر: دستور می دهیم امر👇 أمر: دستور بده أمری: دستور بده أمرو: دستور بدهید أمرن: دستور بدهید نهی👇 لا تأمر: دستور نده لا تأمرین: دستور نده لا تأمرون: دستور ندهید لا تأمرن: دستور ندهید اسم فاعل👇 آمر: دستور داده است، دستور داده ای، دستور داده ام آمره: دستور داده است، دستور داده ای، دستور داده ام آمرین: دستور داده اند، دستور داده اید، دستور داده ایم آمرات: دستور داده اند، دستور داده اید، دستور داده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۰۶ فشل/ یفشل: شکست خورد، شکست می خورد (شکست خوردن) ماضی 👇 هوّه فشل: شکست خورد هیّه فشلت: شکست خورد همّه فشلو: شکست خوردند هنّه فشلن: شکست خوردند انته فشلت: شکست خوردی انتی فشلتی: شکست خوردی انتو فشلتو: شکست خوردید انتن فشلتن: شکست خوردید انی فشلت: شکست خوردم احنه فشلنه: شکست خوردیم مضارع👇 هوّه یفشل: شکست می خورد هیّه تفشل: شکست می خورد همّه یفشلون: شکست می خورند هنّه یفشلن: شکست می خورند انته تفشل: شکست می خوری انتی تفشلین: شکست می خوری انتو تفشلون: شکست می خورید انتن تفشلن: شکست می خورید انی افشل: شکست می خورم احنه نفشل: شکست می خوریم امر👇 افشل: شکست بخور افشلی: شکست بخور افشلو: شکست بخورید افشلن: شکست بخورید نهی👇 لا تفشل: شکست نخور لا تفشلین: شکست نخور لا تفشلون: شکست نخورید لا تفشلن: شکست نخورید اسم فاعل👇 فاشل: شکست خورده است، شکست خورده ای، شکست خورده ام فاشله: شکست خورده است، شکست خورده ای، شکست خورده ام فاشلین: شکست خورده اند، شکست خورده اید، شکست خورده ایم فاشلات: شکست خورده اند، شکست خورده اید، شکست خورده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۰۷ فشّل/ یفشّل: ضایع کرد، ضایع می کند (ضایع کردن) ماضی👇 هوّه فشّل: ضایع کرد هیّه فشّلت: ضایع کرد همّه فشّلو: ضایع کردند هنّه فشّلن: ضایع کردند انته فشّلت: ضایع کردی انتی فشّلتی: ضایع کردی انتو فشّلتو: ضایع کردید انتن فشّلتن: ضایع کردید انی فشّلت: ضایع کردم احنه فشّلنه: ضایع کردیم مضارع👇 هوّه یفشّل: ضایع می کند هیّه تفشّل: ضایع می کند همّه یفشّلون: ضایع می کنند هنّه یفشّلن: ضایع می کنند انته تفشّل: ضایع می کنی انتی تفشّلین: ضایع می کنی انتو تفشّلون: ضایع می کنید انتن تفشّلن: ضایع می کنید انی افشّل: ضایع می کنم احنه نفشّل: ضایع می کنیم امر👇 فشّل: ضایع کن فشّلی: ضایع کن فشّلو: ضایع کنید فشّلن: ضایع کنید نهی👇 لا تفشّل: ضایع نکن لا تفشّلین: ضایع نکن لا تفشّلون: ضایع نکنید لا تفشّلن: ضایع نکنید اسم فاعل👇 مفشّل: ضایع کرده است، ضایع کرده ای، ضایع کرده ام مفشّله: ضایع کرده است، ضایع کرده ای، ضایع کرده ام مفشّلین: ضایع کرده اند، ضایع کرده اید، ضایع کرده ایم مفشّلات: ضایع کرده اند، ضایع کرده اید، ضایع کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۰۸ اتفشّل/ یتفشّل: سرافکنده شد، سرافکنده می شود ( سرافکنده شدن، آبرو ریزی شدن) ماضی👇 هوّه اتفشّل: سرافکنده شد هیّه اتفشّلت: سرافکنده شد همّه اتفشّلو: سرافکنده شدند هنّه اتفشّلن: سرافکنده شدند انته اتفشّلت: سرافکنده شدی انتی اتفشّلتی: سرافکنده شدی انتو اتفشّلتو: سرافکنده شدید انتن اتفشّلتن: سرافکنده شدید انی اتفشّلت: سرافکنده شدم احنه اتفشّلنه: سرافکنده شدیم مضارع👇 هوّه یتفشّل: سرافکنده می شود هیّه تتفشّل: سرافکنده می شود همّه یتفشّلون: سرافکنده می شوند هنّه یتفشّلن: سرافکنده می شوند انته تتفشّل: سرافکنده می شوی انتی تتفشّلین: سرافکنده می شوی انتو تتفشّلون: سرافکنده می شوید انتن تتفشّلن: سرافکنده می شوید انی اتفشّل: سرافکنده می شوم احنه نتفشّل: سرافکنده می شویم امر👇 اتفشّل: سرافکنده شو اتفشّلی: سرافکنده شو اتفشّلو: سرافکنده شوید اتفشّلن: سرافکنده شوید نهی👇 لا تتفشّل: سر افکنده نشو لا تتفشّلین: سر افکنده نشو لا تتفشّلون: سر افکنده نشوید لا تتفشّلن: سر افکنده نشوید اسم فاعل👇 متفشّل: سرافکنده شده است، سر افکنده شده ای، سرافکنده شده ام متفشّله: سرافکنده شده است، سر افکنده شده ای، سرافکنده شده ام متفشّلین: سرافکنده شده اند، سر افکنده شده اید، سرافکنده شده ایم متفشّلات: سرافکنده شده اند، سر افکنده شده اید، سرافکنده شده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۰۹ ناده/ ینادی: صدا کرد، صدا می کند (صدا کردن) ماضی👇 هوّه ناده: صدا کرد هیّه نادت: صدا کرد همّه نادو: صدا کردند هنّه نادن: صدا کردند انته نادیت: صدا کردی انتی نادیتی: صدا کردی انتو نادیتو: صدا کردید انتن نادیتن: صدا کردید انی نادیت: صدا کردم احنه نادینه: صدا کردیم مضارع👇 هوّه ینادی: صدا می کند هیّه تنادی: صدا می کند همّه ینادون: صدا می کنند هنّه ینادن: صدا می کنند انته تنادی: صدا می کنی انتی تنادین: صدا می کنی انتو تنادون: صدا می کنید انتن تنادن: صدا می کنید انی انادی: صدا می کنم احنه ننادی: صدا می کنیم امر👇 نادی: صدا کن نادی: صدا کن نادو: صدا کنید نادن: صدا کنید نهی👇 لا تنادی: صدا نکن لا تنادین: صدا نکن لا تنادون: صدا نکنید لا تنادن: صدا نکنید اسم فاعل👇 منادی: صدا کرده است، صدا کرده ای، صدا کرده ام منادیه: صدا کرده است، صدا کرده ای، صدا کرده ام منادین: صدا کرده اند، صدا کرده اید، صدا کرده ایم منادیات: صدا کرده اند، صدا کرده اید، صدا کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi در شماره ۱۶۴ صرف فعل صاح/یصیح گذاشته شده که هم معنی این فعل است و بیشتر در لهجه کاربرد دارد، و فعل ناده/ ینادی بیشتر در فصیح مورد استفاده است.
۵۱۰ شرح/ یشرح: شرح داد، شرح می دهد (شرح دادن) ماضی👇 هوّه شرح: شرح داد هیّه شرحت: شرح داد همّه شرحو: شرح دادند هنّه شرحن: شرح دادند انته شرحت: شرح دادی انتی شرحتی: شرح دادی انتو شرحتو: شرح دادید انتن شرحتن: شرح دادید انی شرحت: شرح دادم احنه شرحنه: شرح دادیم مضارع👇 هوّه یشرح: شرح می دهد هیّه تشرح: شرح می دهد همّه یشرحون: شرح می دهند هنّه یشرحن: شرح می دهند انته تشرح: شرح می دهی انتی تشرحین: شرح می دهی انتو تشرحون: شرح می دهید انتن تشرحن: شرح می دهید انی اشرح: شرح می دهم احنه نشرح: شرح می دهیم امر👇 اشرح: شرح بده اشرحی: شرح بده اشرحو: شرح بدهید اشرحن: شرح بدهید نهی👇 لا تشرح: شرح نده لا تشرحین: شرح نده لا تشرحون: شرح ندهید لا تشرحن: شرح ندهید اسم فاعل👇 شارح: شرح داده است، شرح داده ای، شرح داده ام شارحه: شرح داده است، شرح داده ای، شرح داده ام شارحین: شرح داده اند، شرح داده اید، شرح داده ایم شارحات: شرح داده اند، شرح داده اید، شرح داده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۱۱ فاد/ یفيد: فایده رساند، فایده می رساند (فایده رساندن) ماضی👇 هوّه فاد: فایده رساند هیّه فادت: فایده رساند همّه فادو: فایده رساندند هنّه فادن: فایده رساندند انته فدت: فایده رساندی انتی فدتی: فایده رساندی انتو فدتو: فایده رساندید انتن فدتن: فایده رساندید انی فدت: فایده رساندم احنه فدنه: فایده رساندیم مضارع👇 هوّه یفيد: فایده می رساند هیّه تفيد: فایده می رساند همّه یفيدون: فایده می رسانند هنّه یفيدن: فایده می رسانند انته تفيد: فایده می رسانی انتی تفيدين: فایده می رسانی انتو تفيدون: فایده می رسانید انتن تفيدن: فایده می رسانید انی افيد: فایده می رسانم احنه نفيد: فایده می رسانیم امر👇 فيد: فایده برسان فيدی: فایده برسان فيدو: فایده برسانید فيدن: فایده برسانید نهی👇 لا تفيد: فایده نرسان لا تفيدين: فایده نرسان لا تفيدون: فایده نرسانید لا تفيدن: فایده نرسانید اسم فاعل👇 فايد: فایده رسانده است، فایده رسانده ای، فایده رسانده ام فایده: فایده رسانده است، فایده رسانده ای، فایده رسانده ام فایدین: فایده رسانده اند، فایده رسانده اید، فایده رسانده ایم فایدات: فایده رسانده اند، فایده رسانده اید، فایده رسانده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi این فعل به صورت فاد/ یفید هم استفاده می‌شود، ولی در عراق بیشتر فاد/ یفاد کاربرد دارد. و در معنا و ریشه مشابه فعل ۲۲۸ می باشد.(استفاد/ یستفاد)
۵۱۲ لزگ/ یلزگ: چسباند، می چسباند (چسباندن) ماضی👇 هوّه لزگ: چسباند هیّه لزگت: چسباند همّه لزگو: چسباندند هنّه لزگن: چسباندند انته لزگت: چسباندی انتی لزگتی: چسباندی انتو لزگتو: چسباندید انتن لزگتن: چسباندید انی لزگت: چسباندم احنه لزگنه: چسباندیم مضارع👇 هوّه یلزگ: می چسباند هیّه تلزگ: می چسباند همّه یلزگون: می چسبانند هنّه یلزگن: می چسبانند انته تلزگ: می چسبانی انتی تلزگین: می چسبانی انتو تلزگون: می چسبانید انتن تلزگن: می چسبانید انی الزگ: می چسبانم احنه نلزگ: می چسبانیم امر👇 الزگ: بچسبان الزگی: بچسبان الزگو: بچسبانید الزگن: بچسبانید نهی👇 لا تلزگ: نچسبان لا تلزگین: نچسبان لا تلزگون: نچسبانید لا تلزگن: نچسبانید اسم فاعل👇 لازگ: چسبانده است، چسبانده ای، چسبانده ام لازگه: چسبانده است، چسبانده ای، چسبانده ام لازگین: چسبانده اند، چسبانده اید، چسبانده ایم لازگات: چسبانده اند، چسبانده اید، چسبانده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۱۳ کتل/ یکتل: کتک زد، کتک می زند (کتک زدن، زدن) ماضی👇 هوّه کتل: کتک زد هیّه کتلت: کتک زد همّه کتلو: کتک زدند هنّه کتلن: کتک زدند انته کتلت: کتک زدی انتی کتلتی: کتک زدی انتو کتلتو: کتک زدید انتن کتلتن: کتک زدید انی کتلت: کتک زدم احنه کتلنه: کتک زدیم مضارع👇 هوّه یکتل: کتک می زند هیّه تکتل: کتک می زند همّه یکتلون: کتک می زنند هنّه یکتلن: کتک می زنند انته تکتل: کتک می زنی انتی تکتلین: کتک می زنی انتو تکتلون: کتک می زنید انتن تکتلن: کتک می زنید انی اکتل: کتک می زنم احنه نکتل: کتک می زنیم امر👇 اکتل: کتک بزن اکتلی: کتک بزن اکتلو: کتک بزنید اکتلن: کتک بزنید نهی👇 لا تکتل: کتک نزن لا تکتلین: کتک نزن لا تکتلون: کتک نزنید لا تکتلن: کتک نزنید اسم فاعل👇 کاتل: کتک زده است، کتک زده ای، کتک زده ام کاتله: کتک زده است، کتک زده ای، کتک زده ام کاتلین: کتک زده اند، کتک زده اید، کتک زده ایم کاتلات: کتک زده اند، کتک زده اید، کتک زده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۱۴ ضرب/ یضرب: زد، می زند (زدن) ماضی👇 هوّه ضرب: زد هیّه ضربت: زد همّه ضربو: زدند هنّه ضربن: زدند انته ضربت: زدی انتی ضربتی: زدی انتو ضربتو: زدید انتن ضربتن: زدید انی ضربت: زدم احنه ضربنه: زدیم مضارع👇 هوّه یضرب: می زند هیّه تضرب: می زند همّه یضربون: می زنند هنّه یضربن: می زنند انته تضرب: می زنی انتی تضربین: می زنی انتو تضربون: می زنید انتن تضربن: می زنید انی اضرب: می زنم احنه نضرب: می زنیم امر👇 اضرب: بزن اضربی: بزن اضربو: بزنید اضربن: بزنید نهی👇 لا تضرب: نزن لا تضربین: نزن لا تضربون: نزنید لا تضربن: نزنید اسم فاعل👇 ضارب: زده است، زده ای، زده ام ضاربه: زده است، زده ای، زده ام ضاربین: زده اند، زده اید، زده ایم ضاربات: زده اند، زده اید، زده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۱۵ گح/ یگح: سرفه کرد، سرفه می کند (سرفه کردن) ماضی👇 هوّه گح: سرفه کرد هیّه گحت: سرفه کرد همّه گحو: سرفه کردند هنّه گحن: سرفه کردند انته گحیت: سرفه کردی انتی گحیتی: سرفه کردی انتو گحیتو: سرفه کردید انتن گحیتن: سرفه کردید انی گحیت: سرفه کردم احنه گحینه: سرفه کردیم مضارع👇 هوّه یگح: سرفه می کند هیّه تگح: سرفه می کند همّه یگحون: سرفه می کنند هنّه یگحن: سرفه می کنند انته تگح: سرفه می کنی انتی تگحین: سرفه می کنی انتو تگحون: سرفه می کنید انتن تگحن: سرفه می کنید انی اگح: سرفه می کنم احنه نگح: سرفه می کنیم امر👇 گح: سرفه کن گحی: سرفه کن گحو: سرفه کنید گحن: سرفه کنید نهی👇 لا تگح: سرفه نکن لا تگحین: سرفه نکن لا تگحون: سرفه نکنید لا تگحن: سرفه نکنید اسم فاعل👇 گاح: سرفه کرده است، سرفه کرده ای، سرفه کرده ام گاحه: سرفه کرده است، سرفه کرده ای، سرفه کرده ام گاحین: سرفه کرده اند، سرفه کرده اید، سرفه کرده ایم گاحات: سرفه کرده اند، سرفه کرده اید، سرفه کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۱۶ انترس/ ینترس: پُر شد، پُر می شود (پُر شدن) ماضی👇 هوّه انترس: پُر شد هیّه انترست: پُر شد همّه انترسو: پُر شدند هنّه انترسن: پُر شدند انته انترست: پُر شدی انتی انترستی: پُر شدی انتو انترستو: پُر شدید انتن انترستن: پُر شدید انی انترست: پُر شدم احنه انترسنه: پُر شدیم مضارع👇 هوّه ینترس: پُر می شود هیّه تنترس: پُر می شود همّه ینترسون: پُر می شوند هنّه ینترسن: پُر می شوند انته تنترس: پُر می شوی انتی تنترسین: پُر می شوی انتو تنترسون: پُر می شوید انتن تنترسن: پُر می شوید انی انترس: پُر می شوم احنه ننترس: پُر می شویم امر👇 انترس: پُر شو انترسی: پُر شو انترسو: پُر شوید انترسن: پُر شوید نهی👇 لا تنترس: پُر نشو لا تنترسین: پُر نشو لا تنترسون: پُر نشوید لا تنترسن: پُر نشوید اسم فاعل👇 منترس: پُر شده است، پُر شده ای، پُر شده ام منترسه: پُر شده است، پُر شده ای، پُر شده ام منترسین: پُر شده اند، پُر شده اید، پُر شده ایم منترسات: پُر شده اند، پُر شده اید، پُر شده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi این فعل هم معنا با فعل امتلاء/ یمتلاء می باشد‌.
۵۱۷ أجّر/ یأجّر: اجاره کرد، اجاره می کند (اجاره کردن) ماضی👇 هوّه أجّر: اجاره کرد هیّه أجّرت: اجاره کرد همّه أجّرو: اجاره کردند هنّه أجّرن: اجاره کردند انته أجّرت: اجاره کردی انتی أجّرتی: اجاره کردی انتو أجّرتو: اجاره کردید انتن أجّرتن: اجاره کردید انی أجّرت: اجاره کردم احنه أجّرنه: اجاره کردیم مضارع👇 هوّه یأجّر: اجاره می کند هیّه تأجّر: اجاره می کند همّه یأجّرون: اجاره می کنند هنّه یأجّرن: اجاره می کنند انته تأجّر: اجاره می کنی انتی تأجّرین: اجاره می کنی انتو تأجّرون: اجاره می کنید انتن تأجّرن: اجاره می کنید انی اأجّر: اجاره می کنم احنه نأجّر: اجاره می کنیم امر👇 أجّر: اجاره کن أجّری: اجاره کن أجّرو: اجاره کنید أجّرن: اجاره کنید نهی👇 لا تأجّر: اجاره نکن لا تأجّرین: اجاره نکن لا تأجّرون: اجاره نکنید لا تأجّرن: اجاره نکنید اسم فاعل👇 مأجّر: اجاره کرده است، اجاره کرده ای، اجاره کرده ام مأجّره: اجاره کرده است، اجاره کرده ای، اجاره کرده ام مأجّرین: اجاره کرده اند، اجاره کرده اید، اجاره کرده ایم مأجّرات: اجاره کرده اند، اجاره کرده اید، اجاره کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۱۸ مزّگ/ یمزّگ: پاره کرد، پاره می کند (پاره کردن) ماضی👇 هوّه مزّگ: پاره کرد هیّه مزّگت: پاره کرد همّه مزّگو: پاره کردند هنّه مزّگن: پاره کردند انته مزّگت: پاره کردی انتی مزّگتی: پاره کردی انتو مزّگتو: پاره کردید انتن مزّگتن: پاره کردید انی مزّگت: پاره کردم احنه مزّگنه: پاره کردیم مضارع👇 هوّه یمزّگ: پاره می کند هیّه تمزّگ: پاره می کند همّه یمزّگون: پاره می کنند هنّه یمزّگن: پاره می کنند انته تمزّگ: پاره می کنی انتی تمزّگین: پاره می کنی انتو تمزّگون: پاره می کنید انتن تمزّگن: پاره می کنید انی امزّگ: پاره می کنم احنه نمزّگ: پاره می کنیم امر👇 مزّگ: پاره کن مزّگی: پاره کن مزّگو: پاره کنید مزّگن: پاره کنید نهی👇 لا تمزّگ: پاره نکن لا تمزّگین: پاره نکن لا تمزّگون: پاره نکنید لا تمزّگن: پاره نکنید اسم فاعل👇 ممزّگ: پاره کرده است، پاره کرده ای، پاره کرده ام ممزّگه: پاره کرده است، پاره کرده ای، پاره کرده ام ممزّگین: پاره کرده اند، پاره کرده اید، پاره کرده ایم ممزّگات: پاره کرده اند، پاره کرده اید، پاره کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi قبلا در شماره ۲۱۵ فعل شگّ/ یشگّ صرف شده که به همین معناست.
۵۱۹ تمزّگ/ یتمزّگ: پاره شد، پاره می شود (پاره شدن) ماضی👇 هوّه تمزّگ: پاره شد هیّه تمزّگت: پاره شد همّه تمزّگو: پاره شدند هنّه تمزّگن: پاره شدند انته تمزّگت: پاره شدی انتی تمزّگتی: پاره شدی انتو تمزّگتو: پاره شدید انتن تمزّگتن: پاره شدید انی تمزّگت: پاره شدم احنه تمزّگنه: پاره شدیم مضارع👇 هوّه یتمزّگ: پاره می شود هیّه تتمزّگ: پاره می شود همّه یتمزّگون: پاره می شوند هنّه یتمزّگن: پاره می شوند انته تتمزّگ: پاره می شوی انتی تتمزّگین: پاره می شوی انتو تتمزّگون: پاره می شوید انتن تتمزّگن: پاره می شوید انی اتمزّگ: پاره می شوم احنه نتمزّگ: پاره می شویم امر👇 تمزّگ: پاره شو تمزّگی: پاره شو تمزّگو: پاره شوید تمزّگن: پاره شوید نهی👇 لا تتمزّگ: پاره نشو لا تتمزّگین: پاره نشو لا تتمزّگون: پاره نشوید لا تتمزّگن: پاره نشوید اسم فاعل👇 متمزّگ: پاره شده است، پاره شده ای، پاره شده ام متمزّگه: پاره شده است، پاره شده ای، پاره شده ام متمزّگین: پاره شده اند، پاره شده اید، پاره شده ایم متمزّگات: پاره شده اند، پاره شده اید، پاره شده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi