eitaa logo
آیه‌های سرزمین ایرانیان
853 دنبال‌کننده
585 عکس
122 ویدیو
3 فایل
🦋 کانون فرهنگی آیه های سرزمین ایرانیان، تاسیس: ۱۳۹۷ 🦋 این صفحه گزارشی است از فعالیتهای ما در مسجد 🌿 سایت ما👇 Www.ayehayesarzamin.ir 🌿 کانال آموزشی ما👇 @mahdmasjed313 🌿 راه ارتباطی: @sh_anooshe
مشاهده در ایتا
دانلود
وسط قایم باشک بودیم که سر و کله عمو مخملی پیدا شد!!! 😉 اون هم میخواست چشم بذاره و با ما بازی کنه ... 😁 توی دستش یه علامت بود🔖 علامتها رو یکی یکی پیدا کردیم تا رسیدیم به علامت آخر ... 🎉 علامت آخر یک کیسه بود پر از کاغذهای رنگی، چسب و قیچی و گردو!!! 🎊 قرار شد یه قلب رنگی درست کنیم برای کسی که خیلی دوستش داریم! مثل مامان و بابا ❤️ راستی! اون هم شروع می‌کنه به محبت کردن به دیگران ... مثلا خوراکی‌هاش رو تقسیم می‌کنه ... 🍡🍥🍰 (۱۴۰۱/۸/۲۱)
خبرهای خووووب 😊 البته شاید خوب باشه که بدونید در بچه ها تحت آموزش نقاشی نیستند ... و این بسترهای مناسب و تعاملات شیرین بین بچه ها و مربی‌هاست که کم کم اونها رو رشد میده ... الحمدلله علی کل حال ❤️ https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
طبیعت رو به مسجد آوردیم 😍 هر کدام از بچه ها موقع ورود، پلاستیکی همراهش بود که داخلش پر بود از برگهای پاییزی! موقع برگ بازی شد ... همه برگها رو ریختیم وسط! از پاشیدن برگ‌ها به بالا بگیر تا دراز کشیدن و پوشاندن بچه‌ها با برگ و قیچی کردن برگها و رنگ کردن و چاپ زدن با برگ‌ها همه رو با شادی انجام دادند ... اما مهم‌تر از این‌ها بحث آخر ماجرای برگ‌بازی بود ... اینکه یکی از کوچولوها شکایت داشت از اینکه بعضی از بچه‌ها با او دوست نیستند!! و با هم فکر کردیم و نظر دادیم که باید چه کار کنیم و چه کار نکنیم؟ https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ❓ «مسجد» چه جور جایی باید باشه؟ 🌿 اگر شیرین‌ترین خاطرات دوران کودکی یک فرد در «خونه خدا» شکل بگیره، این یعنی ما در مسیر داریم درست حرکت می‌کنیم ... و این باید به یک جدی و عمومی تبدیل بشه! ۱۴۰۱/۹/۱۳ https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
یادگاری از معصومیت های کودکانه پاکی مسجد و سپیدی برف ... دوشنبه، ۱۴۰۱/۹/۱۴ https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
روزی که از کارخانه بازیافت بیرون می‌آمدم، شانه تخم مرغی ساده بودم و فکر می‌کردم چند روز یا حداکثر چند ماه دیگر برای بازیافتی دوباره به آن‌جا برخواهم گشت ... اما دست تقدیر سرنوشت مرا به شکل دیگری رقم زده بود ... بعد از اینکه تخم‌مرغ‌ها در خانه‌های من جاگیر شدند و به مغازه رفتم، آقایی مرا خرید و به خانه برد. تخم‌مرغ‌هایم را در یخچال چیدند و خودم را که تا آن روز افسرده و غمگین بودم داخل کیسه پلاستیک جداگانه‌ای قرار دادند ... دور و برم را نگاه می‌کردم ... هر روز مقداری زباله در کیسه‌های پلاستیکی ریخته می‌شد و از آشپزخانه بیرون می‌رفت اما من همچنان جاخوش کرده بودم ... تا بالاخره صبح یک روز فراموش نشدنی، من هم از خانه بیرون رفتم ... سردرگم بودم و نمی‌دانستم به کجا می‌روم. از مراقبتی که تا آن روز از من شده بود، راضی بودم ... نه خیس بودم و نه مچاله! درست مثل روز اول ... بعد از طی مسیری به مقصد رسیدیم؛ صدای هیاهوی بچه‌ها می‌آمد ... این صدا را از هر صدای دیگری در دنیا بیشتر دوست داشتم ... اما هنوز گنگ بودم. از خودم می‌پرسیدم: چه سرنوشتی در انتظارم است؟ چرا به اینجا آمده‌ام؟ ارزش من که همیشه به تخم‌مرغ‌های داخلم بوده و حالا خالی از تخم‌مرغ به اینجا آمده‌ام چیست؟ بازی‌های کودکان با اسباب‌بازی‌ها و استفاده آن‌ها از مدادها و آبرنگ‌ها را می‌دیدم و آرزو می‌کردم که کاش من هم می‌توانستم وسیله‌ای برای بازی بچه‌ها باشم ... در همین فکرها بودم که ناگهان مرا از داخل کیسه پلاستیکی درآوردند ... آمدم میان حلقه کودکان ... هر کس به من دستی زد و بعد از چند لحظه هر قسمت از من در دست کودکی قرار داشت ... گرمی دستان کوچک بچه‌ها انگار یک جانِ تازه به من بخشیده بود ... از ته درّه افسردگی تا قله شادی را یک نفس دویدم ... حالا من شده بودم یک ابزار، یک اسباب‌بازی، یک شیء ارزشمند ... وقتی با قلمو رنگ می‌شدم دنیای خاکستری در برابر چشمهایم رنگ‌های گرم و شاد می‌گرفت و وقتی هر کدام از بچه‌ها مرا به شکلی درمی‌آورد، دیگر نه آن شانه تخم‌مرغ ناامید و غمگین، که آدم برفی، اسب شاخ‌دار، کلّه کلاهی، آقای حبابی و هویت‌های دیگری بودم که بچه‌ها برایم می‌ساختند ... حالا دیگر حتی اگر دوباره به کارخانه بازیافت برگردم سرمست و خوشحالم ... من دیگر امیدم را از دست نخواهم داد ... من به امید تجربه شیرینِ بودن در دستان کودکانی دیگر به سوی بازیافت خواهم رفت ... ۱۴۰۱/۹/۱۷ ✅ هدف از فعالیت: پرورش خلاقیت، دست‌ورزی، افزایش تعاملات گروهی https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
سلام 🌺 این مدت هوای کرج به شدت آلوده ست ... 😔 مهدکودک‌ها هم تعطیلند ... 😐 ما هم نمی‌تونیم بچه ها رو به صورت حضوری ببینیم ... 😶 پس دست به کار شدیم و برنامه های غیرحضوری رو تدارک دیدیم ... 😊 شامل سه محور؛ ✅ قصه و نمایش ✅ بازی ✅ دست ورزی راستی! ❤️ شما هم میتونید در این برنامه ها همراه ما باشید ❤️ راه ارتباطی: @siranian313 09364171502 https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
بهترین راه برای محو یک سوژه، ترویج دائمی و تبلیغ بی امان آن در جامعه است! آنگاه ناباورانه درخواهیم یافت که هر قدر گستره نفوذ این سوژه فراگیرتر می شود به همان میزان از تیررس دید افراد دورتر می شود. هر قدر بیشتر ارائه و کسب می شود، کمتر درخواست و کشف می شود! تا آنجا که از فرط حضور به هیچ وجه حس نمی شود و در اوج مواجهه با آن، به هیچ روی در نظر نمی آید ⛔ و این کاری است که ما در امر دینی و به شیوه ای وارونه به آن دامن زده ایم بی آنکه از عواقب پنهان آن آگاهی داشته باشیم ... (برگرفته از کتاب کسب دین علیه کشف دین، از ) https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
حتما ماجرای را شنیده اید... همان گردنبندی که؛ گرسنه ای را سیر کرد، فقیری را پوشاند، و بنده ای را آزاد کرد، و عاقبت نزد صاحب خویش بازگشت ... و البته صاحب گردنبند کسی نبود جز، سرچشمه خیرات و برکات هستی؛ ! در خانم مربی داستان این گردنبند عجیب را برای بچه ها گفت ..‌ بعد با هم شروع کردند به ساخت یکی از نمادهای مربوط به صاحب گردنبند: ... برای جانماز بابا یا مامان! خیلی نیازی به حرف زدن نیست! اینها شاید روش‌هایی باشد برای که میتوان یک عمر با آنها کرد ... السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة .‌‌.. ۱۴۰۱/۱۰/۶ https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
اگر گفتید این عزیزان الان مشغول چه کاری هستند؟ 🤔 - کارتون تماشا میکنند؟ 😒 - نه! 😊 - سینماست؟ 😂 - نه! 😊 - دارن قصه ی کتاب رو گوش میکنند؟ 🙃 - بله 😍 https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ها! کاغذها جزیره اند، بچه ها باید روی آنها بپرند تا خیس نشوند! 😊
چپ چپ نگاه نکن! 😏 می‌دانم به نظرت من فقط یک پاره کاغذم! به درد نخور و دور ریختنی! خب از اسمم هم معلوم است: کاغذ باطله! یعنی بی‌فایده و ضایع! 😔 ولی اگر بدانی که با همین «من» چه کارها می‌توان کرد ... نگاه‌های تو مرا یاد چند روز پیش انداخت ... وقتی از دفتر طراحی و چاپ به عنوان کاغذ باطله بیرون آمدم و در سرم هوای بازیافت بود ولی با تعجب سر از جایی پر از هیاهوهای کودکانه درآوردم ... 🙂 این هم سرنوشت خوبی بود ... راضی بودم که خط خطی‌های کودکی، رویاهای او را بر من نقش زند ... 😌 اما حتی فکرش را هم نمی‌کردم که وسیله‌ای برای بازی باشم و ساعت‌های خوشی را با خنده‌های بچه‌ها سپری کنم؛ وقتی می‌شدم و بچه‌ها با من روی فرش‌های مسجد لیز می‌خوردند و دور خود می‌چرخیدند ... 🏂 وقتی دو می‌شدم و در خیال کودکانه‌شان، پرواز در آسمان را با هم تجربه می‌کردیم ... 🪂 وقتی می‌شدم ... وقتی می‌شدم ... 🎺 وقتی و توفان و رعد و برق را در می‌آوردم ... 🌬️ وقتی مچاله می‌شدم و مثل به هوا پرتاب می‌شدم و در مسابقه پرواز به سوی سقف بلند مسجد با دوستانم رقابت می‌کردم ... ⚽ همه این وقت‌ها به علاوه وقتی در پاره‌های کوچکم لعاب‌های آبرنگی شاد را با نوازش قلمو تجربه می‌کردم ... با خود می‌گفتم: چه شگفت‌انگیزم من! چه توانایی‌هایی در وجودم هست که از آن بی‌خبر بودم! و دنیای بچه‌ها چقدر خوب این ظرفیت‌ها را می‌بیند و استفاده می‌کند ... 🟢 حالا دیگر سعی می‌کنم با چشم دیگری دنیای بچه‌ها را ببینم؛ راستش بچه‌ها نیازی به تزریق ندارند ... ما می‌توانیم مانع نباشیم! آن‌ها کار خودشان را بلدند ... شاید فقط لازم باشد کمی عقب‌تر بایستیم و دنیای آن‌ها را نگاه کنیم ... https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
سی سال است که نخوابیده‌ام... https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
این روزها شاید با مراکز یا کانالهای ‌مواجه شده باشید. برنامه هایی مثل و هم داعیه دار ایجاد بستری برای کشف استعدادند! اما واقعا چیست؟ و با کشف استعداد قرار است به کجا برسیم؟ و ابزار این کشف چیست؟ آقای در صوت زیر به این مسأله مهم پرداخته اند. اگر دغدغه شما هم هست، حتما بشنوید: موضوع : استعدادیابی و رسالت شخصی از منظر آیات و روایات 🎧 فایل صوتی 👇 https://b2n.ir/g85178 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
🟢 درباره ارتباط دانشگاه با صنعت زیاد شنیده ایم؛ این که اگر میان این دو ارتباطی تنگاتنگ ایجاد شود مشکلات صنعت حل می‌شود و دانشگاه درمانگر دردهای صنعت کشور می شود ... ⭕ اما به نظر می رسد از این مهم تر است. ⭕ می دانیم که متاسفانه «حرکت دانشگاه» و «حرکت عمومی مردم» در کف جامعه در حوزه فرهنگ دینی همچون دو خطی است که هر یک به سویی می تازد و با گذر زمان از یکدیگر فاصله بیشتری می گیرند ... ❓درمان چیست؟ آیا راه علاج در بیشتر شدن تعداد پژوهشگاه ها و رشته های دانشگاهی است؟ آیا همت، بر آوردن دوره های ارشد و دکتری در هر دانشکده و دانشگاه راه درمان است؟ 🟢 به واقع کم نیست کارها و پژوهش های خوب علمی که در عرصه فرهنگ و تربیت انجام شده یا در حال انجام است. ⭕ اما مشکل اینجاست این کارهای آکادمیک و علمی به متن جامعه سرازیر نمی شود! و مدیران مهدهای کودک یا دبستان ها و دبیرستان ها - به عنوان بدنه تاثیرگذار بر فرهنگ جامعه - از این دستاوردهای علمی یا اطلاع ندارند (به !!!! توجه فرمایید.) یا حتی در صورت اطلاع، نمی‌دانند چطور باید آن دستاوردها را در عمل اجرایی کنند! راه چاره چیست؟ 🟢 به نظر می‌رسد پژوهشگاه و دانشگاه باید به دنبال ایجاد در متن اجتماع باشد. بازوهایی که اگرچه در برخی مواقع نیاز به تاسیس دارند اما عمده آن‌ها را می‌توان با برقراری ارتباط با مراکز موجود تامین کرد. بازوهایی که می توانند ماحصل دستاوردهای علمی را به شکل عینی و عملی در مهدها و مدارس اجرایی کنند ... و با گرفتن بازخورد، نقائص پژوهشی تحقیقات علمی را نیز رفع نمایند ... ✍️ س.ش. انوشه https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
🟢 در تصویر بالا 👆 که مربوط به برنامه‌ای برای پاسداشت مقام مادر است، کودکان اندونزیایی مشغول تمیزکردن پای مادرانشان هستند و جالب اینجاست که گفته می‌شود در این کشور جایی به نام وجود ندارد. 🔵 در این عکس دو نکته نهفته است: اول اینکه؛ افراد باید از دوران کودکی به مساله از والدین عادت کنند و در این زمینه آموزش ببینند و ... اما نکته دوم و مهم‌تر این است که ظاهرا بچه‌ها از پاک کردن پای مادر ابایی ندارند و چه بسا با اشتیاق این کار را انجام می‌دهند ... 🟡 ما این سوال را از تعدادی از کودکان پرسیده ایم که: چرا باید از مادر قدردانی کنیم؟ هر یک به تناسب سطح درک و شناخت خود پاسخ داده‌اند: - چون او برای ما غذا درست می‌کند. - چون وقتی مریض می‌شویم از ما مراقبت می‌کند. - چون او ما را دوست دارد. - چون برای ما خیلی زحمت کشیده است. - و ... 🟠 و این یعنی ریشه قدرشناسی از مادر در دیدن او نهفته است! و این نقطه عطفی در تربیت دینی است؛ انتظار قدردانی داشتن از فرزندان بدون اینکه آنها متوجه زحمات جانفرسای والدین باشند، انتظار بجایی نیست! اینجاست که اولا مادر باید نقش خود را از خدمتگزاری به مادری بازگرداند! (چالشی که امروز به شدت با آن مواجهیم) و ثانیا به دنبال راهکارهای عملی بهتر دیدن و بهتر شنیدن و ایجاد درک بهتر از محیط پیرامونی کودک باشیم. 🟣 همچنین در مرتبه عمیق‌تر، انتظار اطاعت از ولی نعمت اصلی و خداوند، بدون درک این مساله که او آفریننده و هستی‌بخش ماست، ممکن نیست! تنها در صورتی من در قالب یک نوجوان و جوان تن به اطاعتهای دین مدارانه می‌دهم که بدانم نعمات پیرامونم بخشاینده و آفریننده ای دارد! 🔴 و این نقطه ای چالش انگیز است که ابزارهای تحقق و تقویت درک این ارتباط ـ در حد رشد شناختی کودک و نوجوان ـ چیست؟ ✍️ س.ش.انوشه https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
✅ مطلوب و ایده‌آل ما این است که بستر رشدی مبتنی بر و برای کودکانمان فراهم کنیم. ✅ به همین خاطر هم هست که در مواقعی بچه‌ها را مشغول کارهای مختلفی می‌بینی که هر یک را خودشان انتخاب کرده‌اند... 😊 مثلا در عکس بالا👆 خود بچه‌ها ابزارهای مختلف ـ مانند پازل‌های چوبی و بازی‌های فکری را آورده‌اند و گروه گروه مشغول شده‌اند. البته در همین زمان عده دیگری در قسمت دیگری از حسینیه مشغول فوتبال بازی کردن هستند. ⚽ https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
با عینک یک کودک بازیگوش به امامزاده برویم 😊 دست در دست مادر وارد امامزاده می‌شوم. ضریح مشبک، با رنگ درخشان نقره‌ای، مرا از شوق لبریز می‌کند و به سوی خود می‌کشاند ... از پشت گره‌های فلزی ضریح به داخل نگاه می‌کنم؛ «اووووه چقدرررر پول اینجاست!» راستی! این همه پول برای کیست؟ چه کسی آن‌ها را به اینجا انداخته است؟ اصلا پول‌ها را از کجا به داخل ضریح می‌ریزند؟ و از مامان می‌پرسم: «میشه منم پول بندازم این تو؟» مامان یک دو هزار تومنی از داخل کیفش در می‌آورد. هنوز نگاهش از کیف پولش جدا نشده که من از گره‌های ضریح بالا رفته‌ام و برای انداختن پول از لای درز شیشه‌ای آماده شده ام ... راستی! این قفل‌ها برای چیست؟ چه کسی آن‌ها را به ضریح بسته است؟ پولم را می‌اندازم و رقص آرام آن را تا نشستن در کف ضریح دنبال می‌کنم. حالا از خودم می‌پرسم چه کسی پول‌ها را جمع می‌کند؟ او چطور داخلِ این اتاقک می‌شود؟ اصلا درِ اینجا کجاست؟ از گره‌های فلزی پایین می‌پرم و به دنبال در ورودی اتاقک ضریح می‌گردم ... مادرم دنبالم می‌گردد ... در آن شلوغی‌ها دستم را می‌گیرد و می‌گوید: «آرام یک جا بنشین!» من اما دلم گشتن و گشتن و گشتن می‌خواهد! 🔴 به خودمان و بچه‌ها توجه کنیم! 😊 https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
فرزند عالم و حکیمم آرزوست! 🟡 خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد که من پنج چیز را در پنج چیز قرار دادم در حالی که مردم آن را در پنج چیز دیگر جستجو می‌کنند و البته نمی‌دانند که نمی‌یابند! ✅ من عزت را در اطاعت و بندگی خودم قرار دادم ... مردم آن را در دربار سلاطین (حاکمان و ثروتمندان) طلب می‌کنند. ✅ من علم و حکمت را در گرسنگی قرار دادم ... مردم آن را در سیری طلب می‌کنند. ✅ من بی‌نیازی را در قناعت قرار دادم ... مردم آن را در طلب مال جستجو می‌کنند. ✅ من راحتی را در آخرت قرار دادم ... مردم آن را در دنیا می‌طلبند. ✅ من رضایت خود را در مخالفت با هوای نفسشان قرار دادم ... آن‌ها در همراهی با هوای نفسشان جستجو می‌کنند. (مشکاة الانوار، ص۵۶۵) 🟢 به بند دوم این روایت زیبا توجه کنید: خداوند علم و حکمت را در گرسنگی قرار داده است ... ولی ما آن را در سیری جستجو می‌کنیم. 🟣 ما دوست داریم فرزندانی عالم و حکیم داشته باشیم، راز این موضوع در روایت بیان شده است؛ 🔵 اشباع ذهن و قلب کودکان از اطلاعات، اتفاقا مانع از رشد آنها و رسیدنشان به حکمت است. حکمت با گرسنگی همراه است با عطش به دانستن و با شوق یادگیری ... و ما گاهی با هجوم اطلاعات اضافی مسیر این اشتیاق را مسدود می‌کنیم! در حالی که نقطه آغاز خردورزی در کودکان، حفظ و افزایش روحیه پرسشگری در آن‌هاست. ✍️ س.ش.انوشه https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
🟡 حدس میزنید وقتی یک فضای آزاد برای بازی و به قول بچه ها «ساخت شهربازی» پیش بیاد، ممکنه کسانی باشند که به نشستن و کاردستی ساختن، علاقه بیشتری نشون بدهند؟ 🟣 راستش خودم فکر میکردم وقتی فکر درست کردن یک استخر توپ کوچیک به ذهن بچه ها زده و با اشتیاق دارند اون رو دنبال میکنند، دیگه همه جذبش میشن و کسی پی کاردستی ساختن نمیره ... ولی دیدم اصلا اینطور نیست! 😄 🔵 دقت به تفاوتهای بچه ها خیلی جالبه ... 😊 🟢 و البته تلاش در جهت ایجاد این فضای آزاد، خودش نقطه شروع خوبی برای کشف تفاوتهای بچه هاست... 😊 https://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33